تحلیل انتقادی نمایش «بانوی محبوب من»

یک تجربه محبوب


محسن خیمه دوز
منتقد
استقبال از یک نمایش سه ساعته در دوران بی‌حوصلگی‌ها بیش از آنکه نگاه را به درون نمایش ببرد، به بیرون نمایش خیره می‌کند. چه عاملی باعث استقبال از یک نمایش طولانی‌ می‌شود که در آن سلبریتی تماشاگر جذب‌کن ندارد. ماجرای نمایش «بانوی محبوب من» جدا از نقد و تحلیل درون آن، حکایت از یک «ماجرای تلخ» هم دارد که در ترکیب با «محتوای شاد» این نمایش به «یک تجربه محبوب» تبدیل می‌شود.
ماجرای تلخ، به افسردگی پنهان در درون لایه‌های جامعه و در روابط میان‌فردی‌اش دلالت دارد. حکایت تلخی که نیاز به آسیب‌شناسی اجتماعی و روان‌شناختی دارد تا بتوان به کمک آن، مسیر دشوار عبور از تلخی به نشاط را طی کرد. «بانوی محبوب من» با درک چنین موقعیتی سوژه خود را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که در فهم این نکته مهم اشتباه نکرده است. وقتی «گلاب آدینه» بازیگر پیشکسوت ایران (اینک در مقام کارگردان)، نگاهی به فیلم کلاسیک «بانوی زیبای من» دارد و از پس خاطرات گرد و غبار گرفته نسل‌های قبل، به نشاط‌‌سازی لحظات تلخ مخاطب معاصر ایرانی می‌پردازد و موفق هم می‌شود، حکایت از دو مطلب متضاد دارد؛ مطلب اول نیاز به عبور از جامعه افسرده به جامعه زنده و با نشاط است که این نمایش سه ساعته با نشاطی که بر صحنه می‌آفریند امکان این عبور را برای لحظاتی فراهم می‌کند. مطلب دوم اما تلخی موجود در کانتکست و زمینه‌ای‌ است که نمایش در آن به اجرا می‌آید. بنیان این تلخی، زمانه و زمینه در زیست‌جهان مخاطب امروزی‌ است که بسیار تلخ‌تر از زمانه فیلم کلاسیک «بانوی زیبای من» است. زمینه و زیستی تسخیر شده با کرونا، مرگ‌های پی در پی و بی‌دلیل و فقر گسترده که مادر تمام بیماری‌های جسمی و روانی‌ است. تلخی که جامعه را آنچنان دچار دلمردگی کرده که ناچار باید با ابزار روایتی دهه پنجاه میلادی قرن بیستم از پس بحران‌های زیستی دهه دوم قرن بیست و یکم‌اش برآید. این سخن جدا از اینکه بیانگر پتانسیل درونی فیلم «بانوی زیبای من» برای نشاط‌سازی‌ است، در عین حال بیانگر زیست عقب‌ماند‌ه‌ جامعه ایران امروز هم است. اما در همین فضای عقب‌مانده روحی، فکری، روانی و زیستی‌ است که بازگویی فیلم «بانوی زیبای من»بر صحنه، آن را برای ایرانی فعلی به «یک تجربه محبوب» تبدیل کرده است زیرا نمایش موفق شده از یک «فیلم کلاسیک پرده‌ای» مبنایی برای روایت یک «نمایش مدرن صحنه‌ای» بسازد تا از این طریق، توفیق زمینه‌ای و کانتکستچوال هم داشته باشد. هرچند همین «تجربه محبوب» در یک نگاه انتقادی، نتوانست به یک اثر هنری به معنای زیباشناختی آن تبدیل شود، زیرا اگر به جای «گزارش صحنه‌ای از یک فیلم کلاسیک»، به «اقتباس صحنه‌ای از یک فیلم کلاسیک» پرداخته بود و آن را مبنای دراماتورژی نمایش قرار می‌داد، سطح نمایش از یک اثر «کپی قشنگ» (که در جای خودش ارزشمند و شایسته تقدیر و تحسین است) به یک اثر «ابداعی زیبا» (ماهیتاً هنری) ارتقا می‌یافت؛ تجربه‌ای که نمایش «بانوی محبوب من» فاقد آن است.
«اگر» این نقد را بپذیریم، «آنگاه» باید بپذیریم که «بانوی محبوب من» یک نمایش «قشنگ» است اما یک نمایش «زیبا» نیست. (بنیان نقد تحلیلی این نمایش را همین «گزاره پایه» تشکیل می‌دهد). به عبارت دیگر، «بانوی محبوب من»، هم نشاط ایجاد می‌کند، هم به خاطره‌های بازمانده از این فیلم اجازه بروز و ظهور می‌دهد، هم مانع تخریب ذهن مخاطب نسبت به «فیلم بانوی زیبای من» می‌شود. اما به‌دلیل همان «گزاره پایه» و مبنایی، «بانوی محبوب من» در مسیر رسیدن به مقام اثر هنری و خلق روح زیباشناختی در یک اثر نمایشی با توفیق روبه‌رو نمی‌شود. زیرا هم پاسخگویی به نشاط‌طلبی مخاطب، حوزه فعالیت کارگردان را محدود کرده، هم فقدان اقتباس از یک فیلم کلاسیک، مجال یک آفرینش هنری و زیباشناختی متفاوت با فیلم را از کارگردان سلب نموده است. «اگر» نمایش «بانوی محبوب من» در کنار روایت گزارشی از فیلم، قادر به اقتباسی متفاوت از فیلم هم بود، «آنگاه» مجالی هم برای ابداع روایت‌های جدید، کاراکترهای جدید و فرم‌های جدید فراهم می‌ساخت. بنابراین اگر این تمایز کانتی را بپذیریم که بین «زیبایی» (ماهیت اثر هنری) و «قشنگی» (پاررگای اثر هنری) تمایز وجود دارد، می‌توان گفت که «بانوی محبوب من»، «قشنگ» بود اما به مرز «زیبایی» نرسید زیرا چیزی فراتر از تجربه فیلم نداشت و گلاب آدینه هم (کارگردان نمایش «بانوی محبوب من») تجربه‌ای فراتر از جورج کیوکر (کارگردان فیلم «بانوی زیبای من») نداشت، هر چند این سخن نافی ارزش‌های «بانوی محبوب من» به مثابه یک نمایش مفرح و شادی‌بخش نیست، همان طور که قشنگ بودنش نیز آن را به یک اثر زیبا (هنری) فراتر از نسخه اصلی (فیلم) تبدیل نمی‌کند.
«بانوی محبوب من» اما در مسیر خلق یک نمایش صحنه‌ای قشنگ، موزیکال و شادی‌بخش از کار گروهی درستی برخوردار است که هم در طراحی حرکات جمعی، هم در آدابته کردن موسیقی و ترانه‌های فیلم با صحنه و نهایتاً در اجرای همزمان حرکات طراحی شده با موسیقی خاطره‌انگیز «بانوی زیبای من»، بسیار موفق عمل کرده است و اگر موسیقی را یک رکن اساسی در فیلم «بانوی زیبای من» بدانیم، در «بانوی محبوب من» هم بدرستی و با دقت به یک رکن اساسی تبدیل شده است و این کار جدا از دقت کارگردان در هدایت موسیقی و حرکات رقص گروهی، مدیون دقت و هوش بازیگران (بویژه بازیگر نقش نخست) هم هست که با تمرین مناسب از عهده‌اش برآمده‌اند. «بانوی محبوب من» برای صحنه تئاتر ایران یک اتفاق لازم و ضروری بود، نه تنها به خاطر نیاز مخاطب به نشاط و شادی، که به خاطر فقدان چنین تجربه‌ای بر صحنه تئاتر. بویژه آنکه نمونه‌های مشابه‌اش با داشتن امکانات بیشتر چندان موفق نبوده‌اند. راهی که گلاب آدینه با نمایش «بانوی محبوب من» آغاز کرده هر چند باید زودتر آغاز می‌شد اما نباید متوقف شود، نه فقط برای اینکه مخاطب شاد شود و تفریح کند بلکه برای اینکه تئاتر معاصر ایران هنوز با دشواری‌های ساخت آثار «موزیکال قصه‌گوی با نشاط عامه‌پسند» آشنا نیست زیرا اغلب گمان می‌کنند تئاتر و نمایش خوب یا فقط از جنس «در انتظار گودو» است با کاراکترهای منفعل آنتون چخوفی در درون یک تئاتر بی‌چیز، یا فقط از جنس نمایش‌های کمدی موزیکال بشکن و بالا بنداز است که بتواند رها از هر قاعده و چهارچوب اندیشگی و زیباشناختی، فقط به نشاط مخاطب عامه‌پسند بیندیشد. در حالی که «منطقه سوم» و مفقوده نمایش در ایران امروز همان جایی‌ است که گلاب آدینه و گروهش با نمایش «بانوی محبوب من» ایستاده است (همان جایی که گروه نمایش «لباس جدید پادشاه»، نوشته فرزاد فخری‌زاد با کارگردانی لادن نازی و گروه نمایش «احتمالات» نوشته و کارگردانی علی شمس ایستاده است). «منطقه سومی» که می‌توان آن را «گروه پایه» در نمایش امروز ایران دانست که نه اسیر نیازهای سخیف و لوده بازارند (به بهانه خنداندن مخاطب) نه فرو رفته در انتزاع سبک‌های اجرایی‌اند (به بهانه ادای کار هنری درآوردن). آدینه (و دیگر اعضای «گروه پایه» تئاتر امروز ایران) اگر بخواهند به مرز «زیبایی» برسند و در «قشنگی» توقف نکنند راهی   و چاره‌ای ندارند مگر آنکه اول از همه و قبل از همه قشنگ بودن و دشوار بودن قشنگ‌سازی را تجربه کنند و این همان شروعی‌ است که «بانوی محبوب من» (و «لباس جدید پادشاه» و «احتمالات» نیز) هوشیارانه آن را تجربه کرده و به طمع رسیدن فوری به «زیبایی»، قشنگ بودن را فدا نکرده بلکه ابتدا سعی کرده دشواری قشنگ بودن را در راستای نیاز مخاطب بخوبی تجربه کند؛ تجربه‌‌ای که به شرط تداوم می‌تواند به خلق نمایش‌های «قشنگ» دیگر در صحنه تئاتر ایران تبدیل شود. گام دوم البته همانا فهم «تمایز قشنگی از زیبایی»‌است، برای اینکه اثر هنری-نمایشی اسیر قشنگ‌سازی خود نشود و با یک دراماتورژی موفق به راز زیبا شدن یک اثر نمایشی جدا از قشنگی اثر هنری پی ببرد و آگاه شود و آن را به اجرا درآورد. فرم نهایی یک اثر درخشان در این دیدگاه، ترکیب پیچیده همه این موارد است از جمله ترکیب درست قشنگی و زیبایی‌. گلاب آدینه در «بانوی محبوب من» گام اول را بدرستی برداشته و همین توفیق، او را در برابر یک «امکان تازه» قرار داده است، این امکان که این بار از یک فیلم کلاسیک دیگر (مثلاً اشک‌ها و لبخندها یا همان آواهای موسیقی) نه فقط به جهت مشابه‌سازی و خاطره‌بازی (که در جای خودش مهم است)، بلکه برای فرا رفتن از یک خاطره از یک فیلم کلاسیک در سبک رئال تلاش کند و در مسیر خلق یک نمایش مدرن اما در سبک نئورئال یا حتی سوررئال و گاه ترکیب رئال و تخیل از طریق نوعی اقتباس زیباشناختی، گام بردارد. جای چنین تجربیات اقتباسی تئاتری از فیلم‌های کلاسیک و خاطره‌انگیز جهانی در تئاتر معاصر ایران خالی‌ است. پروژه‌ای که «بانوی محبوب من» آن را بخوبی آغاز کرده، تا شاید در آیند‌ه‌ای، خودش و دیگر رهروان «گروه پایه» در تئاتر معاصر ایران، آن را در سطح بالاتری تجربه کنند؛یک تجربه محبوب برای عبور از «قشنگی» به «زیبایی».
بی‌دلیل نبود که «بانوی زیبای من» ابتدا در برادوی روی صحنه رفت، بعد که در صحنه درخشید، نسخه سینمایی‌اش هم خلق شد که آن هم درخشید. به عبارت بهتر، «قشنگی» فیلم «بانوی زیبای من» مدیون «زیبایی» تئاتر «بانوی زیبای من» است. گلاب آدینه اینک در یک چرخش تاریخی، «قشنگی» سینمایی «بانوی زیبای من» را به «قشنگی» یک نمایش صحنه‌ای تبدیل کرده است تا شاید راه باز شود برای خلق آثار «زیبای» صحنه‌ای که آنها هم بعد از درخشش‌شان بر صحنه، بتوانند مجدداً به یک اثر سینمایی درخشان هم تبدیل شوند. یعنی همان راهی که نیم قرن قبل «بانوی زیبای من» از «صحنه برادوی» به «پرده هالیوود» با موفیقیت طی کرد. تئاتر ایران سال‌هاست از این تجربه زیباشناختی محروم مانده است، یک تجربه محبوب.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7843/19/601674/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها