«یونس محمد» عکاس عراقی که خشونت داعشیان را به تصویر کشیده است در گفت‌و‌گو با «ایران»:

عکاسی جنگ، صریح ترین نوع هنر است


فاطمه نهاری
خبرنگار
«جنگ» تجربه زیسته بسیاری از انسان هاست و اگر آدم‌ها زمانی را که صرف جنگ می‌کردند، به اجتناب از جنگ می‌پرداختند، بی‌شک جهان جای بهتری برای زیستن بود. هرچند سخن گفتن از جنگ و پیامدهایش کام‌مان را تلخ می‌کند اما بد نیست گاهی به این خشونت‌بارترین رفتار انسان‌ها نگاهی بیندازیم تا شاید برایمان تلنگر عبرتی باشد. از همین منظر گالری شهر در شیراز، جنگ را به شهر آورد؛ نمایشگاه عکسی با عنوان «درباره جنگ» از آثار «سعید صادقی» و «یونس محمد» که توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد. «افشین آریافر» از استادان عکاسی و هنرمندان بنام شیراز، در یادداشتی بر نمایشگاه «درباره جنگ» این‌گونه می‌نویسد: نمایشگاه عکس «درباره جنگ» دریچه‌ای است به تداوم نزاع انسان در طول تاریخ. اما جنگ در تاریخ معاصر به مراتب دارای ابعاد گسترده‌ای است. انسان به‌عنوان اصلی‌ترین شاخصه برپایی درگیری‌ها بیشترین آسیب را برای خود رقم می‌زند. خسارتی که نوع بشر بر خود وارد کرده قابل مقایسه با خسارت‌های طبیعی و مادی آن نیست. عکس‌های نمایشگاه «درباره جنگ» در محدوده جغرافیایی نزدیک به هم روایتی از جنگ با فاصله 40 ساله را به نمایش می‌گذارد. از دیدگاه من عکس‌های صادقی به مراتب حضور نیروهای انسانی درگیر با جنگ را بیشتر روایت می‌کند. این نشان از آن دارد که خسارت انسانی متوجه رزمندگان جنگ هشت ساله ایران و عراق است. در نبود تجهیزات جنگی آسیب مستقیم بر نیروهای درگیر جنگ وارد آمده است. به‌دلیل تکنولوژی عکاسی در آن دوره و استفاده از نگاتیو وجود گرین‌های امولسیون نقره از دو جنبه ویژگی دارد؛ یکی زمانی که بر این حادثه گذشته را تشدید می‌کند و دوم فضای احساسی غبارآلودی را در اتمسفر عکس‌ها شاهدیم که خود تأثیرگذاری ویژه‌ای را به‌دنبال دارد. اما در تصاویر یونس محمد، ویژگی بسیار متفاوتی وجود دارد. جنگ به تلخی روایتگر بخشی از بسیار انسان‌هایی است که بدون اینکه خود بخواهند مورد آسیب‌های جدی جنگ واقع شده‌اند. جنگ سال‌های اخیر در محدوده کشور عراق و سوریه حجم عظیمی از انسان‌ها را درگیر کرد و نیروهای نظامی به مدد پیشرفت تجهیزات جنگی توانسته‌اند آسیب کمتری را متوجه خود کنند. تکنولوژی عکاسی دیجیتال نوعی شفافیت و رک گویی را برای عکس‌های یونس محمد ایجاد کرده که بسیار برای اکنون ما قابل درک است. زجر و مرارتی که انسان‌های بی‌گناه در درگیری ناخواسته بر خود پذیرا شده‌اند. کشته شدن، تجاوز، آوارگی میلیون‌ها نفر و... نسل آینده چه قضاوتی از این همه شقاوت خواهد داشت؟ حال در همین رهگذر و به بهانه این نمایشگاه گفت‌و‌گویی با یونس محمد داشته‌ایم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید.

آقای یونس محمد عبدالرحمن کمی از خودتان بگویید.
در سال 1968 (1346) در عراق متولد شدم. از سن چهار سالگی به همراه خانواده‌ام به ایران پناهنده شدیم. مدت 24 سال در ایران زندگی کردم و از دانشکده مدیریت تهران در رشته مدیریت فارغ‌التحصیل شدم. از سال 2013 به شکل حرفه‌ای در ژانر خبری و مستند عکاسی می‌کنم.
عکاسی جنگ را از چه زمانی و چطور آغاز کردید؟
در حقیقت باید بگویم به محض اینکه به عکاسی تسلط پیدا کردم در فاصله‌ای حدود یک سال، یک سال و نیم بعد از شروع به کارعکاسی، جنگ به منطقه ما وارد شد، از همان زمان من وارد این عرصه شدم و شروع به عکاسی جنگ کردم.
در منطقه عراق و سوریه در جنگ داعش با چه صحنه‌هایی روبه‌رو شدید؟
اگر می‌خواهید بدانید چه اتفاقاتی را دیده‌ام، باید بگویم صحنه‌هایی را که تا پیش از آن در فیلم‌ها دیده بودم، حالا مقابل چشمانم بود. آوارگی و بی‌خانمان شدن مردم، زخمی شدن انسان‌ها، شهید و کشته شدن‌شان، جنازه‌ها، دردها، ناامیدی‌ها و در یک کلام، ویرانی. در میان این اتفاقات لحظات خوب انسانی هم به چشم می‌آمد، اما حجم این لحظات ناب در مقایسه با آن همه درد و ویرانی بسیار ناچیز بود. اما بودند لحظاتی که به انسان تعریف قشنگ‌تری می‌دادند و من خوشحالم که شاهد آن لحظه‌ها هم بودم.
به نظر شما تفاوت عکاسی جنگ با سایر ژانرهای عکاسی چیست؟
من معتقدم که عکاسی مستند به شکل کلی و گرایش جنگ به‌عنوان بخشی از عکاسی مستند، نوعی هنر برتر است که می‌توان در هنر متجسم شد. آن هم به این دلیل که شما لحظاتی را در پیش رو دارید که تکرار دوباره آن غیر ممکن است؛ پس هر چه توان، مهارت، فهم و اندیشه دارید باید در یک فریم یا یک قاب خلاصه کنید. اما در هنرهای دیگر، هنرمند فرصت بیشتری برای خلق اثر دارد. به‌عنوان مثال یک آهنگساز در خانه خود می‌نشیند و آن نت یا ملودی را که می‌خواهد بارها و بارها می‌نویسد و ادیت می‌کند تا شاید پس از روزها، هفته‌ها و ماه‌ها به آن نتیجه مطلوب و دلخواه‌اش برسد اما در عکاسی مستند و بالاخص در گرایش جنگ، شما هیچ فرصتی برای آزمون و خطا ندارید و از منظر اجرا تنها «لحظه» پیش روی شماست که باید سعی کنید از آن لحظات به بهترین نحو استفاده کنید تا آنچه می‌خواهید بعدها به نمایش بگذارید که نه تنها گویا و راوی باشد بلکه صادق و واقعی هم باشد. به همین علت به نظر من عکاسی مستند با گرایش جنگ، صریح‌ترین و واقعی‌ترین نوع هنر است و شاید به هیچ وجه قابل مقایسه با هنرهای دیگر نباشد. این به معنای بی‌ارزش دانستن هنرهای دیگر نیست اما از منظر خلق اثر، عکاسی جنگ حتی در خود عکاسی هم در قیاس با تمام ژانرها، چند سر و گردن بالاتر است.
آیا کتاب عکسی در رابطه با جنگ داعش دارید؟
من هنوز هیچ کتابی را به چاپ نرسانده ام. دو پروژه آماده برای چاپ دارم اما هنوز این نیاز را نمی‌بینم. یعنی فکر می‌کنم هنوز موقع آن فرا نرسیده است؛ چون بسیاری از این تصاویر قابل دیدن نیستند یا وقت آن نشده که بیایند و وارد جامعه شوند.
آیا در زمان جنگ تحمیلی هم عکاسی می‌کردید؟
 خیر؛ من آن زمان عکاسی نمی‌کردم اما شاید ماحصل کار امروزم برآمده از چیزی است که آن روزها اتفاق افتاد. در واقع زمان جنگ عراق و ایران من با آژیرهایی که از حمله‌های هوایی می‌شنیدم و با پناه بردن‌هایی که به زیرزمین خانه‌مان داشتم، تصویرهایی در ذهنم شکل می‌گرفت که تمام کودکی‌ام را پر کرد و وادارم کرد که از چهارده سالگی وارد دنیای جنگ شوم. می‌خواهم بگویم تصویرسازی جنگ از همان زمان در ذهن من شکل گرفته بود. اما هیچ وقت به عکس تبدیل نشد؛ تا بعد‌ها که من دوربین به دست گرفتم و شروع به عکاسی کردم.
احساس‌تان بعد از دیدن عکس‌های جنگ تحمیلی آقای سعید صادقی چه بود؟
 آقای صادقی دوست عزیز و ارجمند من هستند و همیشه به چشم پیشکسوت به ایشان نگاه می‌کنم. ایشان و هم نسل‌های ایشان از دید من به‌عنوان اولین نسل از عکاسان منطقه، اولین کسانی هستند که توانسته‌اند جنگ را به تصویر بکشند. تا قبل از آن ما اگر عکس جنگی می‌دیدیم همه‌اش محصول کار عکاس‌های خارجی بود که وارد دنیای ما شده بود و ما جنگ را از منظر آنها می‌دیدیم. اما آقای صادقی و دوستان و همرزمانشان در طول جنگ تحمیلی از اولین‌ها بوده‌اند. من با دیدن عکس‌های ایشان در واقع عکس‌های خودم را دیدم؛ یک نوع تشابه؛ نوعی از درد که بسیار شبیه به هم بود و از این منظر فکر می‌کنم به نحوی من، تکرار آقای صادقی‌ام در سال‌های بعد با فریم‌هایی متفاوت اما با همان زبان و با همان مدیوم!
با کدام عکاسان جنگ ایرانی آشنا هستید و ارتباط دارید؟
من دوستان عزیزی دارم. آقایان کاظمی، مؤیدی و یعقوب‌زاده از دوستان نزدیک من هستند و با کارهای آنها آشنا هستم.
عکس‌های عکاسان ایران را در قیاس با عکس‌های عکاسان عراق را چطور ارزیابی می‌کنید؟
واقعیت این است که طی سال‌های جنگ و بعد از آن عکس‌های عکاسان ایرانی بخوبی دیده شده است، اما عکس‌هایی که عکاسان عراقی در جنگ گرفتند تا این لحظه برای من‌نوعی قابل دسترسی نبوده و با اینکه در این مورد بسیار پرسیده‌ام و پیگیری هم کرده‌ام اما تاکنون عکسی از آن دوران ندیده ام. من در عراق دوستان عکاسی دارم که جنگ ایران و عراق را عکاسی کرده‌اند اما آنها این‌گونه عنوان می‌کنند که آن زمان خود و عکس‌هایشان کاملاً در کنترل حزب بعث بوده‌اند و در حقیقت آنها برای یک نظام عکاسی می‌کرده‌اند و عکس‌هایشان در اختیار و برای اهداف حزب بعث بوده است. واقعیت این است که من عکس‌های آنها را ندیده‌ام اما اینها حرف‌هایی است که من از عکاسان آن زمان شنیده‌ام. اما در مقابل عکس‌های عکاسان ایرانی از طرق مختلف در دسترس بود، پس نمی‌توانم این مقایسه را انجام دهم ولی از آنچه شنیده‌ام می‌توانم بگویم که عکس‌های عکاسان عراقی در خدمت پروپاگاندای حزب بعث بوده است.
به‌عنوان یک عکاس جنگ، به نظر شما آیا از مسیر عکاسی می‌شود واقعیت‌های جنگ را منتقل کرد؟
بخش کوچکی از آن را بله اما به دلایلی ازجمله زمان، امنیت، سیاست و... همه آن را نمی‌شود از طریق عکاسی منتقل کرد. برخی عکس ها همچنان قابل دسترس نیستند و اگر به عکس هم تبدیل شوند آن عکس‌ها زمان مصرف‌شان الان نیست و باید منتظر ماند تا زمان مناسب آنها فرا برسد. در کل بخش کوچکی از اتفاقات جنگ را می‌توان با عکاسی جنگ نشان داد اما تمامش را نه.
تجربه نشان داده است که داعشی‌ها از توانمندی و هنر عکاسی برخوردار بوده‌اند، عکاسی آنها چه مفهوم و تعریفی نسبت به سایر رسانه‌ها دارد؟
بدون شک عکاسی آنها در خدمت تبلیغات ایدئولوژیکی بوده است که به آن پایبند بوده‌اند و از طرفی خیلی هوشیارانه آنچه ارائه می‌شد در خدمت یک جنگ روانی بود که می‌خواستند به مردم و منطقه تحمیل کنند. آنها از طریق عکس‌ها دو هدف را همزمان دنبال می‌کردند؛ هم نوعی جنگ روانی علیه مردم منطقه ایجاد می‌کردند و هم نوعی پروپاگاندای ایدئولوژیک برای خودشان بوده است.
بجز شهر شیراز، شما در کجا آثار خود را به نمایش گذاشته‌اید؟
 در سال گذشته حدود 13 جشنواره آثار مرا به نمایش گذاشتند و در کل در 26 کشور متفاوت دنیا فعالیت مرتبط با عکاسی داشتم اما نمایشگاه «درباره جنگ» شیراز، اولین فعالیتی بود که در سال 2022 برایم رقم خورد.
اساساً عکاسی در جبهه جنگ داعشی‌ها، با سایر جنگ‌ها چه تفاوتی دارد؟
من عکاسی هستم که تجربه زیادی ندارم و سال‌های زیادی از فعالیت عکاسی من نمی‌گذرد. تمام کارهای جدی‌ای که انجام داده‌ام در شمال عراق و سوریه بوده است. آنچه ثبت کردم از زندگی مردم گرفته تا جنگ و پیامدهای آن، همه در این منطقه بوده است. آنقدر اتفاقات داغ دور و بر خودمان و در منطقه خودمان است که احساس می‌کردم می‌بایست تمرکزم تنها روی این منطقه باشد تا اینکه مثلاً بروم اوکراین، افغانستان یا هر جای دیگر... آنچه که تا این لحظه انجام داده‌ام در شمال عراق و شمال سوریه بوده است ونمی دانم فردا چه اتفاقی خواهد افتاد!

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7852/17/603136/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها