باران
آوردهاند که در باغی بلبلی بر شاخ درختی آشیان داشت. اتفاقاً موری ضعیف در زیر آن درخت وطن ساخته و از بهر چند روزه مقام و مسکنی پرداخته. بلبل شب و روز گرد گلستان در پرواز آمده و بربط نغمات دلفریب در ساز آورده، مور به جمع نفقات لیل و نهار مشغول گشته و هزاردستان در چمن باغ به آواز خویش غره شده... چون این مور ضعیف نازگل و نیاز بلبل مشاهده میکرد به زبان حال میگفت ازین قیل و قال چه گشاید، کار در وقت دیگر پدید آید. چون فصل بهار برفت و موسم خزان درآمد، خار جای گل بگرفت و زاغ در مقام بلبل نزول کرد، باد خزان دروزیدن آمد و برگ از درخت ریزیدن گرفت. رخساره برگ زرد شد و نفس هوا سرد گشت... ناگاه بلبل در باغ آمد، نه رنگ گل دید و نه بوی سنبل شنید. زبانش با هزاردستان، لال بماند، نه گل که جمال او بیند و نه سبزه که در کمال او نگرد. از بیبرگی، طاقت او طاق شد و از بینوایی از نوا بازماند. فرومانده با یادش آمد که، آخر نه روزی موری در زیر این درخت خانه داشت و دانه جمع میکرد!؟ امروز حاجت به در او برم و به سبب قربِ دار و حق جِوار، چیزی طلبم.
بلبل گرسنه ده روز پیش مور به دریوزه رفت. گفت ای عزیز سخاوت نشان بختیاری است و سرمایه کامکاری، من عمر عزیز به غفلت میگذاشتم، تو زیرکی میکردی و ذخیره میاندوختی، چه شود اگر امروز، نصیبی از آن کرامت کنی. مور گفت؛ تو شب و روز درقال بودی و من در حال، تو لحظهای به طراوت گل مشغول بودی و دمی به نظاره بهار مغرور، نمیدانستی که هر بهاری را خزانی و هرراهی را پایانی باشد. ای عزیزان قصه بلبل بشنوید و صورت حال خود بدان جمله حمل کنید و بدانید که هر حیاتی را مماتی از پی است و هر وصالی را فراقی در عقب... اگر قدم در راه طاعت مینهی «ان الا برار لفی نعیم» برخوانید که جزای شماست و اگر رخت در کوی معصیت میکشی «ان الفجار لفی جحیم» برخوانید که سزای شماست. در بهار دنیا چون بلبل غافل مباشید و در مزرعه دنیا به زراعت اطاعت اجتهاد نمایید که «الدنیا مزرعة الاخره»...
کلیات سعدی ص1093
بلبل گرسنه ده روز پیش مور به دریوزه رفت. گفت ای عزیز سخاوت نشان بختیاری است و سرمایه کامکاری، من عمر عزیز به غفلت میگذاشتم، تو زیرکی میکردی و ذخیره میاندوختی، چه شود اگر امروز، نصیبی از آن کرامت کنی. مور گفت؛ تو شب و روز درقال بودی و من در حال، تو لحظهای به طراوت گل مشغول بودی و دمی به نظاره بهار مغرور، نمیدانستی که هر بهاری را خزانی و هرراهی را پایانی باشد. ای عزیزان قصه بلبل بشنوید و صورت حال خود بدان جمله حمل کنید و بدانید که هر حیاتی را مماتی از پی است و هر وصالی را فراقی در عقب... اگر قدم در راه طاعت مینهی «ان الا برار لفی نعیم» برخوانید که جزای شماست و اگر رخت در کوی معصیت میکشی «ان الفجار لفی جحیم» برخوانید که سزای شماست. در بهار دنیا چون بلبل غافل مباشید و در مزرعه دنیا به زراعت اطاعت اجتهاد نمایید که «الدنیا مزرعة الاخره»...
کلیات سعدی ص1093
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه