نواندیشی ضابطهمند
آیتالله علیرضا اعرافی
عضو شورای نگهبان، نماینده مجلس خبرگان رهبری و مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور
1مرحوم آیتالله سیدهادی خسروشاهی، شخصیتی بود که با اینکه افکارش ریشه در حوزه علمیه داشت اما از حوزه فراتر میرفت و ارتباطات فراحوزوی برایش موضوعیت داشت. ما حوزویان از این منش آیتالله خسروشاهی باید بیاموزیم که ضمن صیانت از اصالت، هویت و ذاتیاتمان، نباید از ارتباط با بیرون از حوزه علمیه، جامعه، نهادها و جریانهای علمی و اجتماعی غافل شویم. شناخت جامعه بیرون از حوزه علمیه یک ضرورت است و این شناخت نیازمند رابطه و فعالیت در صحنه ارتباطات اجتماعی و فراحزبی است.
بعد از پیروزی انقلاب، گشودگی دروازهها و ارتباط حوزه با بیرون از خود و ارتباط با متن جامعه و سیاست اهمیت بالایی پیدا کرد و به نوعی زمینهها هم برای اینگونه تعاملات فراهم شد؛ دنیا تغییر کرد و انقلاب هم شرایط جدیدی به وجود آورد. اما آیتالله خسروشاهی در دورهای، این ارتباط با بیرون حوزه را ایجاد کرد که در واقع عصر انزوا، اختناق و فشار حوزه بود و ایشان این ویژگی را داشت که توانست از درون حوزه نگاهی به بیرون بیفکند، بشناسد و رابطه برقرار کند. در آن دوره شخصیتهایی چون او کم بودند و این منش ارتباطی، ایشان را به شخصیتی ممتاز بدل کرده بود.
ارتباط با دانشگاه، شخصیتها، جریانهای سیاسی، فکری و اجتماعی و مراوده و تعامل با آنان از ویژگیهایی بود که ایشان در آن برجسته بودند. شاید امروز داشتن ارتباطات فراحوزوی برای اهالی حوزه فضیلت چندانی محسوب نشود، اما در آن زمان یک ویژگی قابل تقدیر بود. گفتنی است این ویژگی در آثار ایشان هم منعکس است.
2 آیتالله خسروشاهی شخصیتی بینالمللی بود و کاملاً دیدی فراتر از مرزهای ایران داشت، به بیرون نگاه میکرد، جهان را میشناخت و اندیشه و نگاه بینالمللی داشت و این ویژگی در آثارشان متجلی است. علقههایی که مرحوم خسروشاهی، با مرحوم سید جمالالدین اسدآبادی داشت به نحوی با همین قصه پیوند دارد، چرا که مرحوم سیدجمالالدین اسدآبادی هم یک شخصیت جهانی و بینالمللی بود. رویکرد ایشان به اسلام و نهضت، «رویکرد تمدنی» بود و از نگاه جامع به اسلام غفلت نداشت. آثار ایشان گواهی بر این جامعیت، فراگیری و فراساحتی بودن اندیشه است.ایشان اهل قلم بودند و بویژه به زبان فارسی مینوشتند، شاید این ویژگی، در عصر و زمانه ما آنچنان فضیلتی محسوب نشود ،اما در دورهای که ایشان زندگی میکردند، کسانی که از بیان شیوا و قلم متقن، روان و علمی برخوردار باشند و بتوانند به چند زبان بنویسند، در حوزههای علمیه معدود و کمشمار بودند و این امر امتیاز بزرگی برای ایشان محسوب میشد.
3 مرحوم آیتالله خسروشاهی، همچنین بر «رویکرد تاریخی» التفات داشته و پیوسته در پژوهشهای خود به تاریخ رجوع میکردند. واقعیت این است که رویکرد تاریخی در فضای حوزه آن زمان، ضعیف بود ،البته هنوز هم ضعیف است تا آنجا که اصولاً ما «تاریخ علوم اسلامی» را کمتر محل توجه قرار میدهیم واین در حالی است که داشتن رویکرد تاریخی در مباحث فقهی اهمیت زیادی دارد.
مرحوم آیتالله بروجردی از جمله علمایی هستند که همواره بر این مسأله (توجه به رویکرد تاریخی) تأکید میگذارند. همچنین، یکی از امتیازات مرحوم شهید مطهری در «اصول فلسفه و روش رئالیسم» این بود که مباحث فلسفی را از دل «تاریخ» برگرفته و پیش میبرد تا همه تطورات معنایی مباحث آشکار شود و در این راستا اشاره میکند که اگر کسی تاریخ نظریات فلسفه را از یونان بگیرد و تا به امروز ردگیری کند، میفهمد که در دوره اسلامی و در فلسفه اسلامی، حکمت مشاء، اشراق و متعالیه چه برگهایی بر این مباحث افزوده شده است.
4 مرحوم آیتالله خسروشاهی، اهل تحول و معتقد به تداوم نهضت اسلامی بودند. با حضرت امام خمینی(ره) ارتباط قوی داشتند و بر تغییراتی که باید در نظامهای آن زمان داده میشد، مشارکت میکردند.
در مجموع درباره منش فکری مرحوم آیتالله خسروشاهی میتوان گفت که «متفکری نوگرا و نواندیش» بود، اما «نوگرا و نواندیشی ضابطهمند و با چهارچوب». همین روح و رویکرد در آثار و ویژگیهایی که پیشتر در خصوص مشی فکری ایشان عنوان شد، جاری و ساری است. ایشان ضمن پایبندی به اصول و قواعد دینی و اسلامی، میکوشیدند تا نوگرایی و نواندیشی را در دستور کار خود داشته باشند.
عضو شورای نگهبان، نماینده مجلس خبرگان رهبری و مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور
1مرحوم آیتالله سیدهادی خسروشاهی، شخصیتی بود که با اینکه افکارش ریشه در حوزه علمیه داشت اما از حوزه فراتر میرفت و ارتباطات فراحوزوی برایش موضوعیت داشت. ما حوزویان از این منش آیتالله خسروشاهی باید بیاموزیم که ضمن صیانت از اصالت، هویت و ذاتیاتمان، نباید از ارتباط با بیرون از حوزه علمیه، جامعه، نهادها و جریانهای علمی و اجتماعی غافل شویم. شناخت جامعه بیرون از حوزه علمیه یک ضرورت است و این شناخت نیازمند رابطه و فعالیت در صحنه ارتباطات اجتماعی و فراحزبی است.
بعد از پیروزی انقلاب، گشودگی دروازهها و ارتباط حوزه با بیرون از خود و ارتباط با متن جامعه و سیاست اهمیت بالایی پیدا کرد و به نوعی زمینهها هم برای اینگونه تعاملات فراهم شد؛ دنیا تغییر کرد و انقلاب هم شرایط جدیدی به وجود آورد. اما آیتالله خسروشاهی در دورهای، این ارتباط با بیرون حوزه را ایجاد کرد که در واقع عصر انزوا، اختناق و فشار حوزه بود و ایشان این ویژگی را داشت که توانست از درون حوزه نگاهی به بیرون بیفکند، بشناسد و رابطه برقرار کند. در آن دوره شخصیتهایی چون او کم بودند و این منش ارتباطی، ایشان را به شخصیتی ممتاز بدل کرده بود.
ارتباط با دانشگاه، شخصیتها، جریانهای سیاسی، فکری و اجتماعی و مراوده و تعامل با آنان از ویژگیهایی بود که ایشان در آن برجسته بودند. شاید امروز داشتن ارتباطات فراحوزوی برای اهالی حوزه فضیلت چندانی محسوب نشود، اما در آن زمان یک ویژگی قابل تقدیر بود. گفتنی است این ویژگی در آثار ایشان هم منعکس است.
2 آیتالله خسروشاهی شخصیتی بینالمللی بود و کاملاً دیدی فراتر از مرزهای ایران داشت، به بیرون نگاه میکرد، جهان را میشناخت و اندیشه و نگاه بینالمللی داشت و این ویژگی در آثارشان متجلی است. علقههایی که مرحوم خسروشاهی، با مرحوم سید جمالالدین اسدآبادی داشت به نحوی با همین قصه پیوند دارد، چرا که مرحوم سیدجمالالدین اسدآبادی هم یک شخصیت جهانی و بینالمللی بود. رویکرد ایشان به اسلام و نهضت، «رویکرد تمدنی» بود و از نگاه جامع به اسلام غفلت نداشت. آثار ایشان گواهی بر این جامعیت، فراگیری و فراساحتی بودن اندیشه است.ایشان اهل قلم بودند و بویژه به زبان فارسی مینوشتند، شاید این ویژگی، در عصر و زمانه ما آنچنان فضیلتی محسوب نشود ،اما در دورهای که ایشان زندگی میکردند، کسانی که از بیان شیوا و قلم متقن، روان و علمی برخوردار باشند و بتوانند به چند زبان بنویسند، در حوزههای علمیه معدود و کمشمار بودند و این امر امتیاز بزرگی برای ایشان محسوب میشد.
3 مرحوم آیتالله خسروشاهی، همچنین بر «رویکرد تاریخی» التفات داشته و پیوسته در پژوهشهای خود به تاریخ رجوع میکردند. واقعیت این است که رویکرد تاریخی در فضای حوزه آن زمان، ضعیف بود ،البته هنوز هم ضعیف است تا آنجا که اصولاً ما «تاریخ علوم اسلامی» را کمتر محل توجه قرار میدهیم واین در حالی است که داشتن رویکرد تاریخی در مباحث فقهی اهمیت زیادی دارد.
مرحوم آیتالله بروجردی از جمله علمایی هستند که همواره بر این مسأله (توجه به رویکرد تاریخی) تأکید میگذارند. همچنین، یکی از امتیازات مرحوم شهید مطهری در «اصول فلسفه و روش رئالیسم» این بود که مباحث فلسفی را از دل «تاریخ» برگرفته و پیش میبرد تا همه تطورات معنایی مباحث آشکار شود و در این راستا اشاره میکند که اگر کسی تاریخ نظریات فلسفه را از یونان بگیرد و تا به امروز ردگیری کند، میفهمد که در دوره اسلامی و در فلسفه اسلامی، حکمت مشاء، اشراق و متعالیه چه برگهایی بر این مباحث افزوده شده است.
4 مرحوم آیتالله خسروشاهی، اهل تحول و معتقد به تداوم نهضت اسلامی بودند. با حضرت امام خمینی(ره) ارتباط قوی داشتند و بر تغییراتی که باید در نظامهای آن زمان داده میشد، مشارکت میکردند.
در مجموع درباره منش فکری مرحوم آیتالله خسروشاهی میتوان گفت که «متفکری نوگرا و نواندیش» بود، اما «نوگرا و نواندیشی ضابطهمند و با چهارچوب». همین روح و رویکرد در آثار و ویژگیهایی که پیشتر در خصوص مشی فکری ایشان عنوان شد، جاری و ساری است. ایشان ضمن پایبندی به اصول و قواعد دینی و اسلامی، میکوشیدند تا نوگرایی و نواندیشی را در دستور کار خود داشته باشند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه