جایی و جهانی برای کودکان



عادل بزدوده
نویسنده وکارگردان تئاتر
زمانی که مدرسه می‌رفتم، اطلاعات به فراوانی امروز در‌اختیار نبود و نوع زندگی با این دوران کاملاً متفاوت بود و به‌سختی می‌توانستیم در‌مورد آن چیزی که باید بدانیم، خبری یا دانسته‌ای به دست آوریم. در خانواده‌ها همه به عملکرد پدر توجه می‌کردند و شغل او و درآمدی که از شغلش برای گذران زندگی داشت، چشم‌انداز اصلی بود. برای من معنا و مفهوم کتاب، نوشتن و نمایش به‌طور جدی در اوایل سال 1342 به بعد شکل گرفت. جایی به اسم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در محله‌های فقیرنشین با اهدافی بزرگ و تأثیرگذار به‌ وجود آمد و اولین اهداف این مراکز آشنایی کودکان و نوجوانان با موسیقی، نمایش و کتاب بود. محیطی پر از کتاب، تصویر، موسیقی و نمایش برای گروه‌های سنی کودک و نوجوان که اکثریت کتاب‌های ترجمه شده بود، آن‌هم از بهترین و همچنین بزرگان ادبیات جهان. باور بچه‌هایی مثل من به این موضوع غیر‌قابل توصیف بود. بعد از اتمام مدرسه، به کانون که دیواربه‌ دیوار مدرسه ساخته شده بود، می‌رفتیم. ذوق و شوق برای دراختیار داشتن  کارت عضویت آنجا از نان شب برایمان واجب‌تر بود. ما چند نفری بودیم که برای گرفتن عکس فوری در محله خودمان به‌دنبال عکاس‌باشی می‌گشتیم و این اولین ‌باری بود که همه‌ ما در کنار هم قرار گرفتیم تا بالاخره در یکی از کوچه‌های محله، پیرمرد عکاس‌باشی با آن دوربین بسیار قدیمی را یافتیم؛ روی یک دیوار پارچه‌هایی سفیدرنگ قرار داده بود و بچه‌ها باید به نوبت روی یک چهارپایه لرزان می‌نشستند و بی‌هیچ تکانی، عکاس از ما عکس می‌گرفت و کلی ماجراهای دیگر... با اشتیاق پایان‌ناپذیری خود را به درب ورودی کتابخانه می‌رساندیم...اولین‌بار بود که داخل کتابخانه را می‌دیدیم. به‌طور عجیبی همه چیز جالب بود، دیدن این همه کتاب در قفسه‌ها؛ کتاب‌هایی که زندگی همه ‌ما را عوض کرد. بعد از گرفتن کارت عضویت نمی‌دانستیم چه باید بکنیم. سرپرست کتابخانه که هنوز اسمش در روح و جانم حک شده، همه ما را به طرف خودش فراخواند و بخوبی آداب و نحوه استفاده از این محل را برایمان توضیح داد. کلمات و جملاتی که از زبان خانم ثروت به گوشمان می‌رسید، دقیقاً مثل یک لوح سنگی در جای‌جای وجودمان حک شده بود و تا امروز هم ادامه‌ دارد. مهم  اینجا بود که بدون پرداخت هیچ وجهی، می‌توانستیم به کتابخانه رفت‌‌وآمد داشته باشیم. ما  بدون اینکه پولی برای برنامه‌ای از ما گرفته شود، حق داشتیم برای یک هفته، دو کتاب به خانه ببریم، موسیقی گوش کنیم، بنویسیم و کتاب بخوانیم و چه کیفی داشت این اعتماد و اطمینان دوطرفه. این همان جا و جهانی‌ است که کودکان از آن تا حدودی دورافتاده‌اند و کرونا هم این فاصله را بیشتر و بیشتر کرده است و حالا باید فکر تازه‌ای برایش داشته باشیم.  هم‌اکنون ما باید کودکانمان را دوباره با این جهان اخت دهیم و دست‌شان را بگیریم و به جشنواره کودک و نوجوانی ببریم که امیدوارم اردیبهشت، امن‌ترین زمان اجرایش باشد و همه بتوانند در آن حضور پیدا کنند. این بزنگاه‌ها فرصت حیاتی بارآمدن و تربیت فرهنگ کودکان‌مان است و غیبت درهرکدام از این برنامه‌‌ها ضرری‌ است که در آینده آن را بخوبی و به مصداق، لمس و حس خواهند کرد و وظیفه‌ ما این است که نگذاریم چنین اتفاقی بیفتد.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7865/32/605454/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها