پرخاشگری؛ از مؤلفه‌های هیجانی تا شناختی/2

خشم و پرخاشگری یکی نیستند!


آزاده سهرابی
روانشناس
یکی از اشتباهات رایجی که در ذهن همه ما شکل گرفته این است که پرخاشگری و خشم را با یکدیگر اشتباه بگیریم و بسیاری از مشکلات از همین جا آغاز می‌شود. در این فرصت کوتاه بگذارید تفاوت میان این دو را با هم دوره کنیم و شاید شگفت‌زده شوید اگر بفهمید بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه حتی در پشت‌سر خود احساس خشم اصیلی-سازگارانه- هم ندارند و احساس یا هیجان دیگری آن را راه انداخته است.
درمانگران-خصوصاً درمانگران هیجان‌مدار- حتماً به شما خواهند گفت که احساسات محترم هستند. ما با مجهز شدن به همین احساسات- هیجانات است که بقا یافته‌ایم. (گرچه از نظر علمی احساس و هیجان معادل هم نیستند اما بگذارید با روال رایج فهم عمومی پیش برویم.) اگر احساس خشم در ما وجود نداشت چگونه در برابر تهدید از خود دفاع می‌کردیم و برای خود مرزی تعیین می‌نمودیم؟ اگر احساس ترس وجود نداشت چگونه امنیت را برای خود به دست می‌آوردیم و اگر احساس غم نبود چگونه نیاز به همدلی و بودن در کنار جمع را پیدا می‌کردیم؟ احساسات و دیدن آنها مغتنم و از ابزار اصلی توسعه روان انسان است. مشکل اصلی امروزی جامعه ما با پرخاشگری است. پرخاشگری یک رفتار است که یک احساس و هیجانی، راه‌انداز آن بوده است که در اثر یک اتفاق درونی یا محیطی ایجاد شده است. معمولاً ما از دو مسیر به پرخاشگری می‌رسیم که البته هر دو مسیر، مسیری ناسازگارانه است چون دیدن احساس خشم با رفتار بر اساس آن دو مقوله متفاوت است.
در این فرصت از ساده‌ترین علت شکل‌گیری پرخاشگری شروع می‌کنیم. گاهی در پشت رفتار پرخاشگرانه واقعاً یک خشم اصیل -سازگار- نهفته است. یعنی شما از رفتار کسی احساس تهدید یا تحقیر و... کرده‌اید، مثال ساده‌اش اینکه کسی در هنگام رانندگی رعایت حقوق شما و دیگران را نکرده و یا جلوی شما پیچیده یا کوچه یک‌طرفه را آمده یا...! این یک تهدید برای عبور آن فرد از مرز شما است. هر چقدر کوچک اما سیستم روانی انسان در مقابل این مسأله به صورت طبیعی و شاید در کسری از ثانیه فعال می‌شود؛ چون سیستم فیزیولوژیکی ما و سیستم روانی ما برای بقا آماده است. در برابر خطر و عبور کسی از مرزی که فرد را تهدید می‌کند باید یا به سیستم جنگیدن مجهز بود یا سیستم فرار. بشر همین‌گونه سال‌ها در مقابل انواع مخاطرات طبیعی دوام آورده است. در چنین شرایط محیطی (عدم رعایت شدن حقوقتان در رانندگی) ممکن است ناگهان برافروختگی در بدنتان را احساس کنید یا ضربان قلبتان تند بزند یا بخواهید با صدای بلند اعتراض کنید و... نکته در اینجا است که دیدن این احساس خشم که کسی حقوقتان را زیرپا گذاشته ایرادی ندارد و حتی مسأله این نیست که فرد باید هیچ‌گونه واکنش و رفتاری نداشته باشد بلکه مسأله میزان واکنش ما و نوع رفتار ما به نسبت رویداد است. حتماً در همین مسأله رانندگی دیده‌اید کسانی را که در مقابل همین اتفاق با قفل فرمان به سمت فردی که حقوق او را نادیده گرفته حمله‌ور می‌شوند!
این رفتار را پرخاشگری می‌گوییم که در اثر عدم تنظیم هیجانی است. یعنی آن فرد احساس خشمش را بسیار غلو شده و بیش از اندازه –ناسازگارانه در شدت احساس- تجربه می‌کند. یعنی فرد احساس می‌کند آن راننده مقابل، گویی تمام حقوق دیگر او از ازل تا ابد را زیرپا گذاشته است. موضوع مهم‌تر اینکه گویی فرد توان این را ندارد که احساس خشمی که درونش ایجاد شده و به لحاظ فیزیولوژیکی و هیجانی تجربه می‌کند را درون خود نگه دارد و رفتارش را متناسب تنظیم کند، چراکه خشم اصلاً یک معضل برای بشر نیست. افراد با هیجانات سازگار می‌توانند این احساس را سریع تجربه و پیامد رفتار خود را بر‌اساس موقعیت بسنجند و در چنین موقعیتی که ذکر شد با جملات اعتراضی اما کنترل شده خشم خود را هم بروز دهند، اما این افراد سریع به دنیایی برمی‌گردند که در آن همه آدم‌ها مثل این فرد متجاوز به حریمش نیستند.  کسانی که خشم را سریع به پرخاشگری غیرقابل کنترل تبدیل می‌کنند عموماً بسیار سخت به روال عادی زندگی بازمی‌گردند و تا مدتی تمرکز و خلقشان نامنظم است. این فقط یک نمونه از سازوکار روانی است که به پرخاشگری می‌رسد؛ دیدن احساس و تجربه آن با شدتی بیشتر از آنچه باید تجربه می‌شده!


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7865/32/605458/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها