به بهانه روز بزرگداشت شهدا و تأسیس بنیاد شهید
رنج مادران شهید پایان ندارد
کولهبار خستگی بر شانه دل بود و من
هفت وادی تشنگی تا فهم منزل بود و من
عقل در کار من و دل باز حیران مانده بود
عشق اما پا به پا در خدمت دل بود و من
از آن هنگام که هابیل به دست قابیل کشته شد دست تقدیر، مظلومیت را در سرنوشت انسان رقم زد، شهادت اوج این مظلومیت بود و از همان زمان شهادت تقدیر تاریخی انسان شد؛ تقدیری ازلی و ابدی که همچون امواج خروشان دریا، زندگی را تلاطم میبخشد و تازگی و طراوت میدهد و فلسفه خلقت و حجت الهی زندگی را یادآور میشود.
به راستی به حیات بدون شهادت اندیشیدهایم؟ به اینکه اگر شهادت نبود چه میشد؟ اگر شهادت نبود پشت زمین زیر بار کژیها و نامردمیها خم میشد، اگر شهادت نبود ظلم و فساد و تباهی همه جا کرسی اقتدار برپا کرده بود، اگر شهادت نبود خورشید حقیقت در پس ابرهای تیره و تار سیاهیها، شهوات و خودخواهیها پنهان میماند و زمین از گرمی و روشناییاش برای همیشه محروم میگشت.
ولی چنین نشد و از همان هنگام که کینه، حقه، حسد، خودپرستی و شهوت در درون قابیل سر برآورد، شهادت نیز از فطرت خداجو و حقیقت طلب و ظلمستیز انسانی قد برافراشت و صف حق و باطل را از هم جدا کرد و اینگونه بود که شهادت تقدیر تاریخی انسان شد.
امروز «روز شهید» است. یادآور تنهایی «هور»، مرثیه «تپههای اللهاکبر»، دلتنگیهای «طلائیه» ، مشهد شهیدان عارف در«مجنون»، شکوه ایمان بسیجیان و رزمندگان جان برکف در «تنگه چزابه»، غربت شهدای «هویزه»، لحظههای عاشورایی «کربلای4» و چشمهای خیس پدران شهید که در خلوت خویش میگریند و دلهای مجروح مادران شهید...! مادران شهید همان یوسف گمکردگانی که از ساعات اول صبح بر خوان نعمت زیارت عاشورا، کنار مزار شهیدشان مینشینند و دلتنگیهایشان را مویه میکنند.
امروز روز شهید است. در این روز چه بغضها که به یاد شهیدان با عجله از پسکوچههای حنجره میگذرد، در گلو میترکد و از چشمها جاری میشود. مادران شهید که با دستهای خود لباس شهادت بر اندام پارههای جگرشان اندازه کردند، در این روز یک بار دیگر میآیند تا قدم بر تربت اکبر و اصغر و قاسم خود بگذارند و روزهای فراق را آه بکشند. یاد مهربان شهیدان از پس هر سنگ قبری سرک میکشد و اندوهی بزرگ را که بر شانه خاک سنگینی میکند بر سر و کول مادران شهید میپاشد.
این روز حس غریبی را به همراه دارد؛ حس روزهایی که بچهها پا به پای شلمچه ماندند تا شهید شدند، روزهایی که فرمانده لشکر 31 عاشورا در جمع پرشور بسیجیان زمان جنگ گفت؛ «ما نیامدهایم که برگردیم، ما تا آخرین نفس خواهیم ایستاد و خواهیم جنگید...»
حس روزی که چهره مردانه و جسور بچههای جنگ را پیش چشم میآورد و هزار بغض را در گلوها میشکند. حسی که به تو میگوید در این روز دستهای دعا خالی برنمیگردد.
گلزار شهدا قطعهای از بهشت است که بال فرشتگان بر آن سایه افکنده و اقیانوسی از عرفان پیش روی نسل امروز و فردا گشوده است که کرانه نمیشناسد و پایان نمیپذیرد.
یاد شهیدان گنجینهای است گرانبها که دست تطاول فراموشی را بدان راهی نیست و میتوان در طلب جرعهای از این اقیانوس بیکرانه را به این دیار آورده و با خاطره شهیدان گلگون کفن، لحظات زندگی را روحانیت و حقیقت بخشید.
خانواده شهدا در «روز شهید» بر سر قبر شهیدانشان حاضر میشوند و ساعتی را کنار مزار شهیدشان زندگی کرده و غبار سال از جان و تن میتکانند. در این روز که مصادف با تأسیس بنیاد شهید است از راه و آرمانهای شهدا یاد شده و تجلیل میشود. بیتردید یکی از ظرفیتهای انتقال فرهنگ شهید و شهادت، خانواده شهدا بویژه والدین آنان، علیالخصوص مادران شهدا هستند. آنان با نسبتی که با شهید دارند و سهمی که در ایثار فرزندشان قبل از شهادت ایفا نموده و صبوری زینب گونهای که از خود نشان دادند، الگوهای استقامت در راه آرمانهای بلند تا رسیدن به نتیجهاند.
سیره و سلوک هر یک از آنان که در میان ما زیسته و با عنوان مادر شهید میشناسیم، دارای ویژگیهای خاصی هستند که تحسین و تکریم جامعه را برمیانگیزند. اغلب آنان با روحیهای بسیار بالا، بیهیچ توقع و انتظاری از اینکه فرزندان خود را در راه آرمانهای بلند قربانی دادهاند، افتخار میکنند و منت هم بر کسی ندارند. از این رو هر یک از آنان به مثابه عنصری روحیه بخش و امیدوار در حال خوب جامعه مؤثر بوده و به تنهایی در قد و قواره یک نهاد فرهنگی انگیزه زندگی هستند.
آن عده از افراد جامعه که نسبتی با یک شهید دارند، کارکردهای فرهنگی بسیار گستردهای داشته و به رغم مصیبتدیدگی عامل روحیه بخش جامعه محسوب میشوند.
یکی از ویژگیهای این عناصر فرهنگی تکثر و حضور گسترده آنان در همه شهرها و روستاهاست ؛موضوعی که میتوان از مسیر بازنمایی ایثار و مقاومت آنان به حفظ میراث فرهنگی دوران دفاع مقدس دست یافت.
هفت وادی تشنگی تا فهم منزل بود و من
عقل در کار من و دل باز حیران مانده بود
عشق اما پا به پا در خدمت دل بود و من
از آن هنگام که هابیل به دست قابیل کشته شد دست تقدیر، مظلومیت را در سرنوشت انسان رقم زد، شهادت اوج این مظلومیت بود و از همان زمان شهادت تقدیر تاریخی انسان شد؛ تقدیری ازلی و ابدی که همچون امواج خروشان دریا، زندگی را تلاطم میبخشد و تازگی و طراوت میدهد و فلسفه خلقت و حجت الهی زندگی را یادآور میشود.
به راستی به حیات بدون شهادت اندیشیدهایم؟ به اینکه اگر شهادت نبود چه میشد؟ اگر شهادت نبود پشت زمین زیر بار کژیها و نامردمیها خم میشد، اگر شهادت نبود ظلم و فساد و تباهی همه جا کرسی اقتدار برپا کرده بود، اگر شهادت نبود خورشید حقیقت در پس ابرهای تیره و تار سیاهیها، شهوات و خودخواهیها پنهان میماند و زمین از گرمی و روشناییاش برای همیشه محروم میگشت.
ولی چنین نشد و از همان هنگام که کینه، حقه، حسد، خودپرستی و شهوت در درون قابیل سر برآورد، شهادت نیز از فطرت خداجو و حقیقت طلب و ظلمستیز انسانی قد برافراشت و صف حق و باطل را از هم جدا کرد و اینگونه بود که شهادت تقدیر تاریخی انسان شد.
امروز «روز شهید» است. یادآور تنهایی «هور»، مرثیه «تپههای اللهاکبر»، دلتنگیهای «طلائیه» ، مشهد شهیدان عارف در«مجنون»، شکوه ایمان بسیجیان و رزمندگان جان برکف در «تنگه چزابه»، غربت شهدای «هویزه»، لحظههای عاشورایی «کربلای4» و چشمهای خیس پدران شهید که در خلوت خویش میگریند و دلهای مجروح مادران شهید...! مادران شهید همان یوسف گمکردگانی که از ساعات اول صبح بر خوان نعمت زیارت عاشورا، کنار مزار شهیدشان مینشینند و دلتنگیهایشان را مویه میکنند.
امروز روز شهید است. در این روز چه بغضها که به یاد شهیدان با عجله از پسکوچههای حنجره میگذرد، در گلو میترکد و از چشمها جاری میشود. مادران شهید که با دستهای خود لباس شهادت بر اندام پارههای جگرشان اندازه کردند، در این روز یک بار دیگر میآیند تا قدم بر تربت اکبر و اصغر و قاسم خود بگذارند و روزهای فراق را آه بکشند. یاد مهربان شهیدان از پس هر سنگ قبری سرک میکشد و اندوهی بزرگ را که بر شانه خاک سنگینی میکند بر سر و کول مادران شهید میپاشد.
این روز حس غریبی را به همراه دارد؛ حس روزهایی که بچهها پا به پای شلمچه ماندند تا شهید شدند، روزهایی که فرمانده لشکر 31 عاشورا در جمع پرشور بسیجیان زمان جنگ گفت؛ «ما نیامدهایم که برگردیم، ما تا آخرین نفس خواهیم ایستاد و خواهیم جنگید...»
حس روزی که چهره مردانه و جسور بچههای جنگ را پیش چشم میآورد و هزار بغض را در گلوها میشکند. حسی که به تو میگوید در این روز دستهای دعا خالی برنمیگردد.
گلزار شهدا قطعهای از بهشت است که بال فرشتگان بر آن سایه افکنده و اقیانوسی از عرفان پیش روی نسل امروز و فردا گشوده است که کرانه نمیشناسد و پایان نمیپذیرد.
یاد شهیدان گنجینهای است گرانبها که دست تطاول فراموشی را بدان راهی نیست و میتوان در طلب جرعهای از این اقیانوس بیکرانه را به این دیار آورده و با خاطره شهیدان گلگون کفن، لحظات زندگی را روحانیت و حقیقت بخشید.
خانواده شهدا در «روز شهید» بر سر قبر شهیدانشان حاضر میشوند و ساعتی را کنار مزار شهیدشان زندگی کرده و غبار سال از جان و تن میتکانند. در این روز که مصادف با تأسیس بنیاد شهید است از راه و آرمانهای شهدا یاد شده و تجلیل میشود. بیتردید یکی از ظرفیتهای انتقال فرهنگ شهید و شهادت، خانواده شهدا بویژه والدین آنان، علیالخصوص مادران شهدا هستند. آنان با نسبتی که با شهید دارند و سهمی که در ایثار فرزندشان قبل از شهادت ایفا نموده و صبوری زینب گونهای که از خود نشان دادند، الگوهای استقامت در راه آرمانهای بلند تا رسیدن به نتیجهاند.
سیره و سلوک هر یک از آنان که در میان ما زیسته و با عنوان مادر شهید میشناسیم، دارای ویژگیهای خاصی هستند که تحسین و تکریم جامعه را برمیانگیزند. اغلب آنان با روحیهای بسیار بالا، بیهیچ توقع و انتظاری از اینکه فرزندان خود را در راه آرمانهای بلند قربانی دادهاند، افتخار میکنند و منت هم بر کسی ندارند. از این رو هر یک از آنان به مثابه عنصری روحیه بخش و امیدوار در حال خوب جامعه مؤثر بوده و به تنهایی در قد و قواره یک نهاد فرهنگی انگیزه زندگی هستند.
آن عده از افراد جامعه که نسبتی با یک شهید دارند، کارکردهای فرهنگی بسیار گستردهای داشته و به رغم مصیبتدیدگی عامل روحیه بخش جامعه محسوب میشوند.
یکی از ویژگیهای این عناصر فرهنگی تکثر و حضور گسترده آنان در همه شهرها و روستاهاست ؛موضوعی که میتوان از مسیر بازنمایی ایثار و مقاومت آنان به حفظ میراث فرهنگی دوران دفاع مقدس دست یافت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه