«ایران» از طرح پیشنهادی صهیونیستها به برخی دولتهای حاشیه خلیجفارس برای تشکیل ائتلاف نظامی گزارش میدهد
اعراب در دام پروژه جدید امریکا؟
گروه سیاسی/ چند سال پیش بود که وقتی هفتهنامه نیوزویک بهعنوان یکی از پرشمارگانترین نشریههای سیاسی امریکا با اختصاص تصویر روی جلد خود به سردار قاسم سلیمانی از او با نام «الهه انتقام» نام برد و با عنوان این جمله که «ابتدا او با امریکا مبارزه کرد و اینک در حال له کردن داعش است» به توضیح ابعاد این انتقامجویی پرداخت، شکستن هژمونیای را به نمایش گذاشت که بعدها در پی انتقام سخت ایران در حمله به عینالاسد و خروج ناگزیر نیروهای امریکایی از منطقه خاورمیانه به اوج خود رسید. با این حال ناگفته پیدا بود امریکا که درماندگیاش در جنگهای نیابتی منطقه در پی به شهادت رساندن سردار سپاه ایران و پاسخ قابل پیشبینیاش به این اقدام تروریستی به اوج رسیده بود، گریزی جز خارج کردن نیروهایش از کشورهای منطقه نداشته باشد و تصمیم بگیرد به جای حضور مستقیم، متحدان منطقهایاش همچون رژیم صهیونیستی را علیه نیروهای برون مرزی و مستشاری ایران بسیج کند. شهادت دو تن از پاسداران مدافع حرم در جریان حمله جنایتکارانه موشکی رژیم صهیونیستی به حومه شهر دمشق که چند روز پیش صورت گرفت، از جدیدترین اقدامات جنایتکارانهای بود که از نتایج مسیر همکاری امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و در مقابله با ایران حکایت داشت. اقدامی که هر چند «بنی گانتس»، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی در موضعی پیشدستانه مدعی شده بود که برای مقابله با تهدیدات ایران مرتکب آن شده اما پیدا بود که این حمله و اقداماتی از این دست نمیتوانست جز با هدف وسعت بخشیدن به دامنه تهدید علیه ایران و فارغ از پشتوانه امریکا صورت گیرد. خاصه آنکه این کشور در سالها و ماههای اخیر در محدود کردن عرصه عمل جمهوری اسلامی ناکام مانده و در نزاع خودساختهای که با ایران بر سر نفوذ منطقهای رقم زده است، چه با حضور نظامی مستقیم و چه با ابزار حمایت از تروریسم تکفیری، حاصلی جز شکست نیافته است.
سیاست دو وجهی امریکا در منطقه
از این رو عجیب نبود که امریکا برای جبران مافات سیاست شکست خورده خود در منطقه رویکردی را در پیش گیرد که ناظر بر دو وجه بود؛ از یکسو به حمایت همهجانبه همپیمانان منطقهایاش و تجهیز آنها به جدیدترین سلاحهای پیشرفته و جنگافزارهای خونبار و کمک اطلاعاتی روی بیاورد و از سوی دیگر تشکیل ائتلافهای منطقهای با حضور کشورهای عربی را علیه ایران دنبال کند. زمان زیادی صرف شد که امریکا دریابد هزینه استراتژی مداخله نظامیاش در منطقه با هدف مقابله با نقش ایران بر فایدهاش میچربد؛ شکست اهداف و اراده امریکاییها در برابر اراده ایران در کلیه عرصههای رؤیایی چه در سوریه و چه عراق یا فلسطین، شاهد این مثال است. امریکا فهمید که نمیتواند با صرف حتی 7 هزار میلیارد دلار در غرب آسیا بر اراده جمهوری اسلامی و امنیت آن فائق بیاید. رویدادی که نشان داد استقرار هر نیرو یا افزودن بر تجهیزات نظامی اثری در قدرت نظامی امریکا نخواهد داشت و تنها احتمال آسیبپذیر شدن بیشتر این کشور را افزایش میدهد. چه آنکه دیگر معلوم شده اگر ایران تهدیدی از ناحیه امریکا و همپیمانانش را جدی تصور کند، آنگاه همه نیروها و داراییهای امریکایی در خلیجفارس و نزدیکی آن به هدف تبدیل میشوند.
خروج امریکا از منطقه، مایه عبرت
رژیمهای وابسته تصمیم به خروج مستقیم از منطقه و درسی که امریکا در پی مواجهه با ایران گرفته بود، سبب شد دولت «جو بایدن» با تغییر استراتژی و با این تصور که اهدافی که کشورش در سیاست مداخله منطقهای خود دنبال میکند، بدون حضور گسترده ایالات متحده در منطقه نیز قابل دستیابی است، بر حمایتش از همپیمان نزدیک خود یعنی رژیم صهیونیستی بیفزاید و در عین حال به هدایت از راه دور گروههایی بپردازد که در صحنه میدانی بحرانآفرینی میکنند. تصمیم اخیر آژانسهای اطلاعاتی امریکا برای هدایت نیروهای افراطگرا در اطراف دمشق و لاذقیه جهت هدف قرار دادن نیروهای امنیتی سوری، مستشاران نظامی ایرانی و حمایت از حملات نظامی رژیم صهیونیستی علیه اهداف ایرانی در منطقه ذیل چنین فضایی معنادار میشود. اقدامی که بیتردید به صراحت همه قوانین و مقررات حقوق بینالملل و منشور ملل متحد را زیر پا میگذاشت و مسئولیت این جنایت را نه فقط متوجه تلآویو که کاخ سفید در واشنگتن میکرد.
ائتلاف موهوم عربی
پیشنهاد اخیر نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفر به کشورهای عربی خلیجفارس مبنی بر ایجاد ائتلافی شبیه به ائتلاف ناتو برای مقابله با ایران را باید در امتداد وجه دیگر سیاست امریکایی– صهیونیستی در منطقه ارزیابی کرد. رسانه عربی «المیادین» به نقل از رسانههای صهیونیستی خبر داده که «نفتالی بنت»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفرش به کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس یک ابتکارعمل نظامی مبنی بر ایجاد ائتلافی شبیه به ائتلاف ناتو در خلیج فارس را مطرح کرده است. این پیشنهاد بعد از سفر اخیر «آویو کوخاوی»، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی به بحرین مطرح و گفته شده که این ائتلاف کشورهای خلیجفارس را شامل میشود و به منظور مقابله با تهدیدات ایران است. جالب آنکه بنا به اعلام روزنامه سعودی «ایلاف»، کوخاوی با رئیس ستاد ارتش قطر نیز دیدار کرده است و کوشیده این کشور را برای پیوستن به ائتلاف ادعایی رژیم صهیونیستی ترغیب کند. رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در حالی این پیشنهاد را روی میز کشورهای عربی نهاده است که تأکید کرد طبیعتاً اسرائیل باید بخشی از این ائتلاف باشد. «بنت» در حالی مدعی شده با هدف مقابله با تهدیدات ایران و تأمین امنیت درصدد ایجاد ائتلاف اسرائیلی- عربی است که او پیشتر و با قوت گرفتن احتمالات دستیابی به تفاهم در وین اعلام کرده بود تلآویو پیرامون این رویداد، آزادی عمل را برای خود محفوظ خواهد داشت و خود را پایبند به توافق احتمالی نمیبیند. خواستهای که امریکا هم به آن چراغ سبز نشان داده و به این حق خودخوانده، مشروعیت بخشیده است.
ضرورت توجه به ایده ایران
مقامهای صهیونیستی برای وسعت بخشیدن به عرصه عمل خود که در پی عادیسازی رابطه با شماری از کشورهای عربی بیش از گذشته برای آن امکان اجرای بیشتری مییابند، سودای ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اغلب کشورهای عربی از جمله کشورهایی همچون قطر را در سر میپرورانند. رژیم صهیونیستی در شرایطی ذیل پیگیری این هدف موهوم به دنبال تأمین امنیت منطقه از رهاورد تقابل با تهران است که شاید کافی است نگاهی به ائتلافهای عربی بیندازد که تاکنون در دستیابی بسیاری از اهداف خود از جمله مقابله با ایران ناکام مانده و به دستاوردی فراتر از بیانیههای ادعایی دست پیدا نکردهاند. حال در شرایطی که تلآویو که خود بقایش را در استمرار بحران در منطقه جستوجو میکند، درصدد تشکیل ائتلافی موهوم به بهانه مقابله با تهدید ایران است و اعراب را به این امر ترغیب میکند، نباید این واقعیت را از ذهن دور نگه دارد که ماجراجویی علیه ایران پیشتر هزینههای زیادی را متوجه کشورهایی کرده است که کوشیدهاند امنیت را به بهای گزاف اتکای صرف به قدرتهای فرامنطقهای و صرف صدها میلیون دلار نفتی بخرند. خاصه آنکه امریکا نشان داده دلمشغولیهای مهمتری در دیگر نقاط دارد که برای کشورهای عربی چارهای جز جهت تأمین درونی امنیت در منطقه باقی نمیگذارد.
این همان ایدهای بود که رئیس جمهوری ایران در تبیین سیاستهای منطقهای دولتش بر آن تأکید کرد. سید ابراهیم رئیسی با تأکید بر اینکه ثبات و پایداری امنیت جمعی در گرو به صفر رساندن مداخلات بیگانگان در مناسبات منطقهای است، تأکید کرده که تأمین امنیت درون منطقه فقط با همکاری خود کشورهای منطقه امکانپذیر خواهد بود. بهنظر میرسد کشورهای عربی با درسآموزی از گذشته و فرصت برآمده از دعوت دولت جدید تهران به گفتوگو نباید آن را از دست دهند و در دام پوشالی رژیم صهیونیستی بیفتند.
سیاست دو وجهی امریکا در منطقه
از این رو عجیب نبود که امریکا برای جبران مافات سیاست شکست خورده خود در منطقه رویکردی را در پیش گیرد که ناظر بر دو وجه بود؛ از یکسو به حمایت همهجانبه همپیمانان منطقهایاش و تجهیز آنها به جدیدترین سلاحهای پیشرفته و جنگافزارهای خونبار و کمک اطلاعاتی روی بیاورد و از سوی دیگر تشکیل ائتلافهای منطقهای با حضور کشورهای عربی را علیه ایران دنبال کند. زمان زیادی صرف شد که امریکا دریابد هزینه استراتژی مداخله نظامیاش در منطقه با هدف مقابله با نقش ایران بر فایدهاش میچربد؛ شکست اهداف و اراده امریکاییها در برابر اراده ایران در کلیه عرصههای رؤیایی چه در سوریه و چه عراق یا فلسطین، شاهد این مثال است. امریکا فهمید که نمیتواند با صرف حتی 7 هزار میلیارد دلار در غرب آسیا بر اراده جمهوری اسلامی و امنیت آن فائق بیاید. رویدادی که نشان داد استقرار هر نیرو یا افزودن بر تجهیزات نظامی اثری در قدرت نظامی امریکا نخواهد داشت و تنها احتمال آسیبپذیر شدن بیشتر این کشور را افزایش میدهد. چه آنکه دیگر معلوم شده اگر ایران تهدیدی از ناحیه امریکا و همپیمانانش را جدی تصور کند، آنگاه همه نیروها و داراییهای امریکایی در خلیجفارس و نزدیکی آن به هدف تبدیل میشوند.
خروج امریکا از منطقه، مایه عبرت
رژیمهای وابسته تصمیم به خروج مستقیم از منطقه و درسی که امریکا در پی مواجهه با ایران گرفته بود، سبب شد دولت «جو بایدن» با تغییر استراتژی و با این تصور که اهدافی که کشورش در سیاست مداخله منطقهای خود دنبال میکند، بدون حضور گسترده ایالات متحده در منطقه نیز قابل دستیابی است، بر حمایتش از همپیمان نزدیک خود یعنی رژیم صهیونیستی بیفزاید و در عین حال به هدایت از راه دور گروههایی بپردازد که در صحنه میدانی بحرانآفرینی میکنند. تصمیم اخیر آژانسهای اطلاعاتی امریکا برای هدایت نیروهای افراطگرا در اطراف دمشق و لاذقیه جهت هدف قرار دادن نیروهای امنیتی سوری، مستشاران نظامی ایرانی و حمایت از حملات نظامی رژیم صهیونیستی علیه اهداف ایرانی در منطقه ذیل چنین فضایی معنادار میشود. اقدامی که بیتردید به صراحت همه قوانین و مقررات حقوق بینالملل و منشور ملل متحد را زیر پا میگذاشت و مسئولیت این جنایت را نه فقط متوجه تلآویو که کاخ سفید در واشنگتن میکرد.
ائتلاف موهوم عربی
پیشنهاد اخیر نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفر به کشورهای عربی خلیجفارس مبنی بر ایجاد ائتلافی شبیه به ائتلاف ناتو برای مقابله با ایران را باید در امتداد وجه دیگر سیاست امریکایی– صهیونیستی در منطقه ارزیابی کرد. رسانه عربی «المیادین» به نقل از رسانههای صهیونیستی خبر داده که «نفتالی بنت»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفرش به کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس یک ابتکارعمل نظامی مبنی بر ایجاد ائتلافی شبیه به ائتلاف ناتو در خلیج فارس را مطرح کرده است. این پیشنهاد بعد از سفر اخیر «آویو کوخاوی»، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی به بحرین مطرح و گفته شده که این ائتلاف کشورهای خلیجفارس را شامل میشود و به منظور مقابله با تهدیدات ایران است. جالب آنکه بنا به اعلام روزنامه سعودی «ایلاف»، کوخاوی با رئیس ستاد ارتش قطر نیز دیدار کرده است و کوشیده این کشور را برای پیوستن به ائتلاف ادعایی رژیم صهیونیستی ترغیب کند. رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در حالی این پیشنهاد را روی میز کشورهای عربی نهاده است که تأکید کرد طبیعتاً اسرائیل باید بخشی از این ائتلاف باشد. «بنت» در حالی مدعی شده با هدف مقابله با تهدیدات ایران و تأمین امنیت درصدد ایجاد ائتلاف اسرائیلی- عربی است که او پیشتر و با قوت گرفتن احتمالات دستیابی به تفاهم در وین اعلام کرده بود تلآویو پیرامون این رویداد، آزادی عمل را برای خود محفوظ خواهد داشت و خود را پایبند به توافق احتمالی نمیبیند. خواستهای که امریکا هم به آن چراغ سبز نشان داده و به این حق خودخوانده، مشروعیت بخشیده است.
ضرورت توجه به ایده ایران
مقامهای صهیونیستی برای وسعت بخشیدن به عرصه عمل خود که در پی عادیسازی رابطه با شماری از کشورهای عربی بیش از گذشته برای آن امکان اجرای بیشتری مییابند، سودای ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اغلب کشورهای عربی از جمله کشورهایی همچون قطر را در سر میپرورانند. رژیم صهیونیستی در شرایطی ذیل پیگیری این هدف موهوم به دنبال تأمین امنیت منطقه از رهاورد تقابل با تهران است که شاید کافی است نگاهی به ائتلافهای عربی بیندازد که تاکنون در دستیابی بسیاری از اهداف خود از جمله مقابله با ایران ناکام مانده و به دستاوردی فراتر از بیانیههای ادعایی دست پیدا نکردهاند. حال در شرایطی که تلآویو که خود بقایش را در استمرار بحران در منطقه جستوجو میکند، درصدد تشکیل ائتلافی موهوم به بهانه مقابله با تهدید ایران است و اعراب را به این امر ترغیب میکند، نباید این واقعیت را از ذهن دور نگه دارد که ماجراجویی علیه ایران پیشتر هزینههای زیادی را متوجه کشورهایی کرده است که کوشیدهاند امنیت را به بهای گزاف اتکای صرف به قدرتهای فرامنطقهای و صرف صدها میلیون دلار نفتی بخرند. خاصه آنکه امریکا نشان داده دلمشغولیهای مهمتری در دیگر نقاط دارد که برای کشورهای عربی چارهای جز جهت تأمین درونی امنیت در منطقه باقی نمیگذارد.
این همان ایدهای بود که رئیس جمهوری ایران در تبیین سیاستهای منطقهای دولتش بر آن تأکید کرد. سید ابراهیم رئیسی با تأکید بر اینکه ثبات و پایداری امنیت جمعی در گرو به صفر رساندن مداخلات بیگانگان در مناسبات منطقهای است، تأکید کرده که تأمین امنیت درون منطقه فقط با همکاری خود کشورهای منطقه امکانپذیر خواهد بود. بهنظر میرسد کشورهای عربی با درسآموزی از گذشته و فرصت برآمده از دعوت دولت جدید تهران به گفتوگو نباید آن را از دست دهند و در دام پوشالی رژیم صهیونیستی بیفتند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه