آیا در نوع «رنج انسانی» تفاوت وجود دارد؟
ورزش با طعم گس سیاست
دکتر رضا شجیع
دکترای مدیریت ورزشی و استادیار دانشگاه پیام نور
فلسطینیها، یمنیها، افغانستانیها، عراقیها و سوریها چه باید بکنند تا رنجهایشان به اندازه دردهای اوکراینیها فوری باشد و مورد توجه قرار گیرد؟ و اینکه چرا مطالبات مستمر از فیفا برای تعلیق رژیم کودککش صهیونیستی بهدلیل رفتارش با فلسطینیان همواره مورد بیتوجهی قرار گرفته است؟ آیا در نوع رنج انسانی تفاوت وجود دارد؟ فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) و اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) رسماً تیمهای ملی فوتبال مردان و زنان روسیه را تا اطلاع ثانوی از تمامی مسابقات کنار گذاشتند. تصمیم فیفا در قبال روسیه نشان داد «انسان» با «انسان» و «رنج» با «رنج» برایش متفاوت است. باید برای فلسفه اخلاقی جدید فیفا سوگواری کرد!
***
1 تصمیم فیفا در قبال روسیه، تصمیمی است که میتواند به حذف این تیم از مسابقات جامجهانی ۲۰۲۲ قطر منجر شود. یک اقدام نوین از سمت فدراسیون بینالمللی فوتبال که سنت انفعال این سازمان در قبال طیف وسیعی از نارساییهای اخلاقی را نقض میکند.
به غیر از محرومیت آفریقای جنوبی و رودزیا در دوران آپارتاید، نمونه دیگری از محرومیت تیمهای ملی به دلایل سیاسی مشاهده نمیشود. آلمان نازی در اوج ماجراجوییهای خصمانهاش موفق شد در جامجهانی ۱۹۳۸ شرکت کند. همانطور که فرانسه با وجود جنگهای خونین آن کشور علیه کشورهای استقلالطلب الجزایر و هندوچین، فرصت حضور در جامهای جهانی دهه ۵۰ را از دست نداد.
هیچ تحریم ورزشی علیه حکومت نظامی آرژانتین اعمال نشد، حکومتی که مردمش را در استادیومهای فوتبالی که میزبان جامجهانی ۱۹۷۸ بودند، بازداشت و اعدام کرد. در نیجریه هم چنین بود؛ با وجود جنگی که منجر به مرگ ۲ میلیون نفر شد، اجازه یافت در مسابقات مقدماتی جامجهانی ۱۹۷۰ شرکت کند. این فهرست طولانی ادامه دارد و پشت فیفا، کوهی از «انفعال» و «بیتفاوتی» قرار دارد.
2 آنچه تاکنون از رفتار فیفا مشهود بود؛ این سازمان معمولاً تیمهای ملی را به خاطر اقدامات دولتها مجازات نمیکند. تعلیق و محرومیت میانمار از مسابقات جامجهانی ۲۰۰۶، نه به خاطر دیکتاتوری نظامی حاکم بر این کشور، که بهدلیل ناکامی در انجام بازیهای مقدماتی جامجهانی بود. سوریه هم در سال ۲۰۱۴ بهدلیل استفاده از یک بازیکن فاقد صلاحیت اجازه حضور در جامجهانی را پیدا نکرد و این موضوع هیچ ربطی به فعل و انفعالات سیاسی این کشور نداشت. منطق فیفا سالها بر این مبنا استوار بود که «ورزش» نباید «سیاسی» شود و چندین نسل مدیران فیفا پشت این ادعا پنهان شدند؛ ادعایی پوچ که از همان ابتدا معلوم بود یک جای کارش میلنگد، چطور میشود موفقیت تیمهای ملی در جامهای جهانی را به مثابه قدرت و عظمت هر کشور جشن گرفت و از آن طرف ادعای سیاستکاری از طریق فوتبال نداشت؟
3 با پذیرش این ادعا که ورزش نمیتواند از سیاست جدا باشد، چه چیز باعث شد رفتار فیفا در قبال روسیه تغییر کند؟ برخی دلیل را به همذات پنداری و احساس «نزدیکی فرهنگی» فیفا با اوکراین ربط میدهند. موج واکنش و ابراز همدردی اروپاییها به قدری شدید و قدرتمند بود که گویی به خودشان حمله شده است. و اکنون سؤال اصلی اینجا است؛ فلسطینیها، یمنیها، افغانستانیها، عراقیها و سوریها چه باید بکنند تا رنجهایشان به اندازه دردهای اوکراینیها فوری باشد و مورد توجه قرار گیرد؟ و اینکه چرا مطالبات مستمر از فیفا برای تعلیق رژیم کودککش صهیونیستی بهدلیل رفتارش با فلسطینیان همواره مورد بیتوجهی قرار گرفته است؟ آیا در نوع رنج انسانی تفاوت وجود دارد؟
4 همین چندی پیش بود که فیفا و کمیته بینالمللی المپیک، کمی فضا را برای اعتراضات سیاسی و نژادی ورزشکاران باز کردند. موضوعی که باعث شد زانو زدن بازیکنان قبل از شروع بازی به منظرهای رایج در مسابقات فوتبال و دیگر رشتههای ورزشی تبدیل شود. همان زمان بود که عدهای از کارشناسان سیاسی، معتقد بودند که این سازمانهای ورزشی در حال فضاسازی برای بروز کنشهای سیاسی خود هستند تا در آینده نزدیک، بینش و ارزشهای مد نظر خود را به کشورهای پیرامونی تحمیل کنند.
در نهایت آنچه مسلم است؛ فیفا به یکباره پارادایم اخلاقی خود را از «مطلق گرایی» با محوریت ایدهآلگرایی بالا و نسبیتگرایی پایین به سمت پارادایم اخلاقی «استثناگرا» با محوریت ایدهآلگرایی پایین و نسبیتگرایی پایین تغییر داد. بدین معنا که تا پیش از این تصمیم، به نظر میرسید فیفا بر یک چیز تأکید دارد و آن جداسازی ورزش و ورزشکاران از تصمیمهای سیاسی دولتمردان است. اما فیفا در پارادایم جدید خود استثنا قائل میشود و معتقد است؛ پیروی از اصل اخلاقی تا جایی که به «نفع» است مجاز شمرده میشود.
بر این اساس، اکنون زمان آن فرا رسیده است که فیفا به جای یک واکنش موقتی و هیجانی، آن هم تحت فشار عمومی، فلسفه اخلاقی جدید خود را برای همگان شفاف کند؛ همگان باید بدانند چه نوع تهاجمی، چه نوع جنگی، چه نوعی انسانی و اساساً چه نوع رفتاری برای فیفا «خصمانه» تلقی میشود و اینکه «قانون» هم باید تکلیفش را با این رویه جدید اخلاقی روشن کند. فیفا اکنون که نشان داد «انسان» با «انسان» و «رنج» با «رنج» برایش متفاوت است؛ حداقل تکلیف جهان را با «انسان ایدهآل» مد نظر خود هم روشن کند!! «سوگواری برای اخلاق» شاید در اینجا معنا یابد.
دکترای مدیریت ورزشی و استادیار دانشگاه پیام نور
فلسطینیها، یمنیها، افغانستانیها، عراقیها و سوریها چه باید بکنند تا رنجهایشان به اندازه دردهای اوکراینیها فوری باشد و مورد توجه قرار گیرد؟ و اینکه چرا مطالبات مستمر از فیفا برای تعلیق رژیم کودککش صهیونیستی بهدلیل رفتارش با فلسطینیان همواره مورد بیتوجهی قرار گرفته است؟ آیا در نوع رنج انسانی تفاوت وجود دارد؟ فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) و اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) رسماً تیمهای ملی فوتبال مردان و زنان روسیه را تا اطلاع ثانوی از تمامی مسابقات کنار گذاشتند. تصمیم فیفا در قبال روسیه نشان داد «انسان» با «انسان» و «رنج» با «رنج» برایش متفاوت است. باید برای فلسفه اخلاقی جدید فیفا سوگواری کرد!
***
1 تصمیم فیفا در قبال روسیه، تصمیمی است که میتواند به حذف این تیم از مسابقات جامجهانی ۲۰۲۲ قطر منجر شود. یک اقدام نوین از سمت فدراسیون بینالمللی فوتبال که سنت انفعال این سازمان در قبال طیف وسیعی از نارساییهای اخلاقی را نقض میکند.
به غیر از محرومیت آفریقای جنوبی و رودزیا در دوران آپارتاید، نمونه دیگری از محرومیت تیمهای ملی به دلایل سیاسی مشاهده نمیشود. آلمان نازی در اوج ماجراجوییهای خصمانهاش موفق شد در جامجهانی ۱۹۳۸ شرکت کند. همانطور که فرانسه با وجود جنگهای خونین آن کشور علیه کشورهای استقلالطلب الجزایر و هندوچین، فرصت حضور در جامهای جهانی دهه ۵۰ را از دست نداد.
هیچ تحریم ورزشی علیه حکومت نظامی آرژانتین اعمال نشد، حکومتی که مردمش را در استادیومهای فوتبالی که میزبان جامجهانی ۱۹۷۸ بودند، بازداشت و اعدام کرد. در نیجریه هم چنین بود؛ با وجود جنگی که منجر به مرگ ۲ میلیون نفر شد، اجازه یافت در مسابقات مقدماتی جامجهانی ۱۹۷۰ شرکت کند. این فهرست طولانی ادامه دارد و پشت فیفا، کوهی از «انفعال» و «بیتفاوتی» قرار دارد.
2 آنچه تاکنون از رفتار فیفا مشهود بود؛ این سازمان معمولاً تیمهای ملی را به خاطر اقدامات دولتها مجازات نمیکند. تعلیق و محرومیت میانمار از مسابقات جامجهانی ۲۰۰۶، نه به خاطر دیکتاتوری نظامی حاکم بر این کشور، که بهدلیل ناکامی در انجام بازیهای مقدماتی جامجهانی بود. سوریه هم در سال ۲۰۱۴ بهدلیل استفاده از یک بازیکن فاقد صلاحیت اجازه حضور در جامجهانی را پیدا نکرد و این موضوع هیچ ربطی به فعل و انفعالات سیاسی این کشور نداشت. منطق فیفا سالها بر این مبنا استوار بود که «ورزش» نباید «سیاسی» شود و چندین نسل مدیران فیفا پشت این ادعا پنهان شدند؛ ادعایی پوچ که از همان ابتدا معلوم بود یک جای کارش میلنگد، چطور میشود موفقیت تیمهای ملی در جامهای جهانی را به مثابه قدرت و عظمت هر کشور جشن گرفت و از آن طرف ادعای سیاستکاری از طریق فوتبال نداشت؟
3 با پذیرش این ادعا که ورزش نمیتواند از سیاست جدا باشد، چه چیز باعث شد رفتار فیفا در قبال روسیه تغییر کند؟ برخی دلیل را به همذات پنداری و احساس «نزدیکی فرهنگی» فیفا با اوکراین ربط میدهند. موج واکنش و ابراز همدردی اروپاییها به قدری شدید و قدرتمند بود که گویی به خودشان حمله شده است. و اکنون سؤال اصلی اینجا است؛ فلسطینیها، یمنیها، افغانستانیها، عراقیها و سوریها چه باید بکنند تا رنجهایشان به اندازه دردهای اوکراینیها فوری باشد و مورد توجه قرار گیرد؟ و اینکه چرا مطالبات مستمر از فیفا برای تعلیق رژیم کودککش صهیونیستی بهدلیل رفتارش با فلسطینیان همواره مورد بیتوجهی قرار گرفته است؟ آیا در نوع رنج انسانی تفاوت وجود دارد؟
4 همین چندی پیش بود که فیفا و کمیته بینالمللی المپیک، کمی فضا را برای اعتراضات سیاسی و نژادی ورزشکاران باز کردند. موضوعی که باعث شد زانو زدن بازیکنان قبل از شروع بازی به منظرهای رایج در مسابقات فوتبال و دیگر رشتههای ورزشی تبدیل شود. همان زمان بود که عدهای از کارشناسان سیاسی، معتقد بودند که این سازمانهای ورزشی در حال فضاسازی برای بروز کنشهای سیاسی خود هستند تا در آینده نزدیک، بینش و ارزشهای مد نظر خود را به کشورهای پیرامونی تحمیل کنند.
در نهایت آنچه مسلم است؛ فیفا به یکباره پارادایم اخلاقی خود را از «مطلق گرایی» با محوریت ایدهآلگرایی بالا و نسبیتگرایی پایین به سمت پارادایم اخلاقی «استثناگرا» با محوریت ایدهآلگرایی پایین و نسبیتگرایی پایین تغییر داد. بدین معنا که تا پیش از این تصمیم، به نظر میرسید فیفا بر یک چیز تأکید دارد و آن جداسازی ورزش و ورزشکاران از تصمیمهای سیاسی دولتمردان است. اما فیفا در پارادایم جدید خود استثنا قائل میشود و معتقد است؛ پیروی از اصل اخلاقی تا جایی که به «نفع» است مجاز شمرده میشود.
بر این اساس، اکنون زمان آن فرا رسیده است که فیفا به جای یک واکنش موقتی و هیجانی، آن هم تحت فشار عمومی، فلسفه اخلاقی جدید خود را برای همگان شفاف کند؛ همگان باید بدانند چه نوع تهاجمی، چه نوع جنگی، چه نوعی انسانی و اساساً چه نوع رفتاری برای فیفا «خصمانه» تلقی میشود و اینکه «قانون» هم باید تکلیفش را با این رویه جدید اخلاقی روشن کند. فیفا اکنون که نشان داد «انسان» با «انسان» و «رنج» با «رنج» برایش متفاوت است؛ حداقل تکلیف جهان را با «انسان ایدهآل» مد نظر خود هم روشن کند!! «سوگواری برای اخلاق» شاید در اینجا معنا یابد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه