نگاهی به یک پدیده مخرب در فضای مجازی
چگونه از «زرد»ها نباشیم
گروه اجتماعی/ این روزها حضور کرونا کمرنگتر شده است. شاید دارد عادی میشود. شاید دارد کوتاه میآید. شاید اجازه داده کمی نفس بکشیم و از زیر بار فشار روانی و جسمی که بیش از دو سال بر مردم جهان تحمیل کرد خارج شویم. تولید واکسنهای کرونا و ایجاد ایمنی جمعی در ایجاد این فضا بیتأثیر نبوده است اما همچنان متخصصان ویروسشناسی میگویند کسی چه میداند شاید یک جهش و سویه خطرناکتری در راه باشد. همه اینها یعنی ابهام. ابهام ارتباط مستقیمی با استرس و اضطراب دارد. در این روزگار بیراه نیست که بگوییم اضطراب بیماری قرن است. پیش از کرونا نیز اختلالی فراگیر بود اما حالا چه باید گفت؟ «دگرگونی شوکهکننده و غافلگیری که کرونا در تمامی شئون زندگی مردم به وجود آورد، ترس، اضطراب، نگرانی و غم از دست دادن عزیزان، کاهش ارتباطات اجتماعی، اختلال در فرایندهای زندگی و کسبوکارها، کاهش میزان درآمدها و بیکاری، تضادها و تعارضات درونخانوادگی، گسیختگی نظام خانواده، خشونت علیه زن و کودک، آسیبهای روانی، کاهش میزان درآمد، تحمیل هزینههای سرسامآور زندگی و سلامت، کاهش مراودات اجتماعی، حذف رسوم و قواعد اجتماعی همچون مراسم ازدواج و سوگواریها، تغییر شکل محیط آموزشی و هزاران پدیده دیگر توأمان بر رفتار و ذهن مردم سایه افکند و طی دوسال گذشته به یک دگردیسی اجتماعی منجر شد».
به بیان دکترمحمدرضا ایمانی روانشناس «شاید بشر هیچگاه نمیاندیشید که با یک شوک دیوانهکننده و به یکباره، چگونه تمامی ارکان زندگی دچار اختلال و انسداد میشود. بیماری سهمگین کرونا، فرصتی بود تا از دل تهدید رخ بنماید و میزان تابآوری و دگردیسی جهان را به بوته آزمایش بگذارد. حال پس از دو سال از وقوع نامیمون کرونا و از دل یک فاجعه عظیم، با جامعهای نوین مواجه هستیم که سر برون آورده و تغییر شکل یافته است. جامعهای شبکهای و مبتنی بر ارتباطات جمعی، افرادی که بهشدت ابزارمند شدهاند و از فناوریهای نوین استفاده میکنند. کودکان فارغ از روشهای مرسوم آموزشی و حضور در محلهای آموزشی همچون مهدکودکها و مدارس، با سیستمهای برخط اینترنتی آموزش میبینند؛ مدارس به دل خانهها آمده و فضای فیزیکی آن حذف شده است و جالب آنکه فرصتهای آموزشی در هر جایی و هر زمانی میتواند فراهم باشد. همین موضوع موجب تلاش افراد برای یادگیری و ارتقای سطح سواد رسانهای و استفاده از فضای مجازی شده است.»
شاید برای همین است که در این روزگار بیش از هر دوره دیگری نیاز باشد تا نسبت به آنچه هر روزه در فضای مجازی در دسترس است آگاهتر باشیم. در تمامی حوزهها از جمله «توصیههای روانشناسانه»! این روزها کافی است صفحات اینستاگرام را باز کنید تا در لابهلای عکسهای خانوادگی و واکنش به رویدادها مرتب با پستهایی روبهرو شوید که در چند لقمه میخواهند نگرش شما را تغییر دهند، به شما درباره اضطراب و افسردگی یا روابطتان هشدار بدهند یا توصیه کنند! در بسیاری مواقع مشخص نیست پشت این صفحات کدام صاحبنظری نشسته است و اساساً آیا یک صاحبنظر آنجا نشسته است؟ خیلیها شدهاند متخصص رابطه درمانی. خیلیها از طرحوارهها میگویند و بسیاری دیگر میخواهند ملاکهای تشخیصی روانپزشکی اختلالات روانی را به شما یاد بدهند و شما اینها را با سرعت از جلوی دیدگانتان میگذرانید بدون اینکه بدانید چه سودی برایتان دارد اما پس از مدتی در برخورد با این واژهها و توصیهها، احساس کاذب دانایی درباره سلامت روان و حوزه روانشناسی به شما دست میدهد. کمکم شما هم شروع به توصیه میکنید، پستهای روانشناسانه میگذارید و... این وهمی که فضای مجازی در ایجاد دانش ایجاد میکند چیزی جز یک سراب نیست.
متخصصان علم روانشناسی معتقدند آفت بزرگ امروز رشد روانشناسنماهایی است که حتی ممکن است تحصیلات هم داشته باشند اما یا تحصیلاتشان در حوزه روانشناسی نیست یا برای ارتقای دانش خود در حوزه روانشناسی تنها به دانستههای دانشگاهی خود بسنده کردهاند در حالی که علم، دنیای نامتناهی دارد و اتفاقاً کسانی که بهدرستی فراز و فرودهای روان انسان را درک کرده باشند میدانند که تحول، تغییر، رفع چالشها، سازگاری و... به این راحتیها به دست نمیآید. گرچه آموزش در هر شاخهای از علم برای عموم مردم باعث رشد سطح سواد مردم میشود اما نگرانی افتادن از لبه دیگر بوم است؛ جایی که دیگر نتوان در میان روانشناسی زرد، مردم را به سمت حل مشکلات خود به اتاق درمان و مشاوره فرستاد. مهارتآموزی شناختی، رفتاری و... برای کسانی که مشکل خاصی در زندگی ندارند و به بالا بردن سطح سلامت روانی و روابط خود میاندیشند بسیار مناسب است اما توصیههایی علیه افسردگی یا نشان دادن متر و معیارهای افسردگی برای کسی که در دام افسردگی است نه تنها دوایی نخواهد بود که چه بسا چنین پستهایی او را بیشتر به دام افسردگی میاندازد چون احساس میکند درک و شنیده نمیشود.
این روزها عوارض روانی کرونا بیشتر دارد نمود پیدا میکند و در این میان در تمام فضاها از فضاهای واقعی در اتاقهای درمان تا فضای مجازی نیازمند افرادی متخصص هستیم که با نگاهی علمی به سلامت روان مردم بیندیشند.
به بیان دکترمحمدرضا ایمانی روانشناس «شاید بشر هیچگاه نمیاندیشید که با یک شوک دیوانهکننده و به یکباره، چگونه تمامی ارکان زندگی دچار اختلال و انسداد میشود. بیماری سهمگین کرونا، فرصتی بود تا از دل تهدید رخ بنماید و میزان تابآوری و دگردیسی جهان را به بوته آزمایش بگذارد. حال پس از دو سال از وقوع نامیمون کرونا و از دل یک فاجعه عظیم، با جامعهای نوین مواجه هستیم که سر برون آورده و تغییر شکل یافته است. جامعهای شبکهای و مبتنی بر ارتباطات جمعی، افرادی که بهشدت ابزارمند شدهاند و از فناوریهای نوین استفاده میکنند. کودکان فارغ از روشهای مرسوم آموزشی و حضور در محلهای آموزشی همچون مهدکودکها و مدارس، با سیستمهای برخط اینترنتی آموزش میبینند؛ مدارس به دل خانهها آمده و فضای فیزیکی آن حذف شده است و جالب آنکه فرصتهای آموزشی در هر جایی و هر زمانی میتواند فراهم باشد. همین موضوع موجب تلاش افراد برای یادگیری و ارتقای سطح سواد رسانهای و استفاده از فضای مجازی شده است.»
شاید برای همین است که در این روزگار بیش از هر دوره دیگری نیاز باشد تا نسبت به آنچه هر روزه در فضای مجازی در دسترس است آگاهتر باشیم. در تمامی حوزهها از جمله «توصیههای روانشناسانه»! این روزها کافی است صفحات اینستاگرام را باز کنید تا در لابهلای عکسهای خانوادگی و واکنش به رویدادها مرتب با پستهایی روبهرو شوید که در چند لقمه میخواهند نگرش شما را تغییر دهند، به شما درباره اضطراب و افسردگی یا روابطتان هشدار بدهند یا توصیه کنند! در بسیاری مواقع مشخص نیست پشت این صفحات کدام صاحبنظری نشسته است و اساساً آیا یک صاحبنظر آنجا نشسته است؟ خیلیها شدهاند متخصص رابطه درمانی. خیلیها از طرحوارهها میگویند و بسیاری دیگر میخواهند ملاکهای تشخیصی روانپزشکی اختلالات روانی را به شما یاد بدهند و شما اینها را با سرعت از جلوی دیدگانتان میگذرانید بدون اینکه بدانید چه سودی برایتان دارد اما پس از مدتی در برخورد با این واژهها و توصیهها، احساس کاذب دانایی درباره سلامت روان و حوزه روانشناسی به شما دست میدهد. کمکم شما هم شروع به توصیه میکنید، پستهای روانشناسانه میگذارید و... این وهمی که فضای مجازی در ایجاد دانش ایجاد میکند چیزی جز یک سراب نیست.
متخصصان علم روانشناسی معتقدند آفت بزرگ امروز رشد روانشناسنماهایی است که حتی ممکن است تحصیلات هم داشته باشند اما یا تحصیلاتشان در حوزه روانشناسی نیست یا برای ارتقای دانش خود در حوزه روانشناسی تنها به دانستههای دانشگاهی خود بسنده کردهاند در حالی که علم، دنیای نامتناهی دارد و اتفاقاً کسانی که بهدرستی فراز و فرودهای روان انسان را درک کرده باشند میدانند که تحول، تغییر، رفع چالشها، سازگاری و... به این راحتیها به دست نمیآید. گرچه آموزش در هر شاخهای از علم برای عموم مردم باعث رشد سطح سواد مردم میشود اما نگرانی افتادن از لبه دیگر بوم است؛ جایی که دیگر نتوان در میان روانشناسی زرد، مردم را به سمت حل مشکلات خود به اتاق درمان و مشاوره فرستاد. مهارتآموزی شناختی، رفتاری و... برای کسانی که مشکل خاصی در زندگی ندارند و به بالا بردن سطح سلامت روانی و روابط خود میاندیشند بسیار مناسب است اما توصیههایی علیه افسردگی یا نشان دادن متر و معیارهای افسردگی برای کسی که در دام افسردگی است نه تنها دوایی نخواهد بود که چه بسا چنین پستهایی او را بیشتر به دام افسردگی میاندازد چون احساس میکند درک و شنیده نمیشود.
این روزها عوارض روانی کرونا بیشتر دارد نمود پیدا میکند و در این میان در تمام فضاها از فضاهای واقعی در اتاقهای درمان تا فضای مجازی نیازمند افرادی متخصص هستیم که با نگاهی علمی به سلامت روان مردم بیندیشند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه