برداشت بیرویه گیاهان کوهی، طبیعت ایران را مریض میکند
نسخهای برای شفای گیاهان دارویی
زهرا کشوری
خبرنگار
کشت «گیاهان دارویی» در دو دهه گذشته نسخهای است که سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری و سازمان حفاظت محیط زیست برای زخمهایی تجویز کرد که توسعه ناپایدار به محیط زیست و منابع طبیعی وارد کرد؛ گیاهانی که کم آب بر هستند و ارزش اقتصادی بالایی دارند. طرح بینالمللی ترسیب کربن یکی از این طرحها بود که با گسترش گیاهان دارویی و زنده کردن صنایع دستی محلی گامی بزرگ را برای جلوگیری از تخریب بیشتر اراضی ملی در استانهایی مثل خراسان جنوبی، یزد و... برداشت. دانشکده طب ایرانی هم یکی از رهاوردهای نگاه به پتانسیل گیاهان دارویی بود. همان سالها قرار بود نطنز از رهگذر کاشت و برداشت گیاهان دارویی به قطب گردشگری طب سنتی ایران تبدیل شود شاید از این مسیر زخمهای عمیقی که معدنکاوان به کرکس زدهاند التیام بیابد که نیافت. کمتر کسی باور میکند حجم آب زاینده رود در چهارمحال و بختیاری آنقدر کاهش یافته که بختیاریها در سرچشمه آن به سمت کشت زعفران و آویشن رفتهاند. طرحها روی کاغذ همیشه عالی هستند اما کمیت اجرای آنها همیشه لنگ میزند. مثلاً کشت گیاهان دارویی مثل زعفران در ارومیه قرار است نسخه شفای دریاچه ارومیه باشد اما وقتی بازار نیست «زعفران» و «کلزا» نمیتواند تشنگی دریاچه ارومیه را بگیرد. برداشت گیاهان دارویی یک روی دلنگران کننده دیگری هم دارد.
برداشت بومی گیاهان کوهی (خوراکی- دارویی) رسمی دیرینه در جوامع روستایی است. جمعیت روستایی در دهههای گذشته آنقدر زیاد نبود که انقراض گیاهان دارویی را رقم بزند. حالا نسلهای بعدی روستاییانی که شهرنشین شدهاند فصل بهار و تعطیلات آخر هفته را به اراضی اطراف شهرها یا روستاهای خود میروند. بخشی از گیاهان دارویی در این سفرها و پیک نیکها چیده میشود. فقر اقتصادی جامعه روستایی هم گیاهان روستایی را با حجم بالایی از آشپزخانهها به خیابانها آورده تا با فروش آنها گره اقتصادی باز شود. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور از یک سو برداشت گیاهان دارویی در منابع طبیعی را ممنوع کرده است از سوی دیگر یکی از راههای کاهش مصرف آب و بیابان زدایی را کاشت ، داشت و برداشت گیاهان دارویی دانسته است. این رویکرد، رشد بازار گیاهان دارویی را در شهرهای مختلف ایران در پی دارد. حضور گیاهان دارویی در زندگی ایرانیها با مدرن شدن جامعه رنگ باخت، حالا در حال برگشت به سفره ها و سفره خانههای ایرانی است. مشکل آنجا است که گیاهان دارویی تنها در مناطقی که سازمان جنگلها یا جهاد کشاورزی مشخص میکند برداشت نمیشود. برخی از جانماهای منابع طبیعی هم اشتباه است. این سازمان یک نسخه واحدی را برای نجات منابع طبیعی با گیاهان دارویی در سراسر کشور نوشته است. مثلاً در روستای قلعه قافه گلستان به زنان روستایی آموخته است که از دانههای درختان جنگلی برای ساخت زیورآلات استفاده کنند تا به گردشگران بفروشند. این یک طرح بومی است که شکل ناقص دولتی به خود گرفته. این راه از تبدیل شدن اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی و ساخت ویلا جلوگیری نکرد اما به گونههای درختی هیرکانی آسیب زد. نسل گیاهان دارویی هم در چهار سوی ایران در آستانه انقراض است؛ خاصه در بهار. برای مثال گنجینه هیرکانی را این روزها برداشت بیرویه قارچ «ترافل» تهدید میکند. قیمت بالا و ارزش دارویی آن باعث شده تا بومیان درمان مشکلات اقتصادی خود را در برداشت بیاندازه این قارچها ببینند. سودجویان برای برداشت ترافل زمین را شخم میزنند تا هم گیاهان کف جنگل تخریب شوند و هم با بیل به نهالها و ریشهها برسند. غیر از تخریب خاک جنگل و خشکاندن درختان، برداشت غیراصولی این قارچ با چنگک و بیلچه، سبب میشود تا به مرور زمان نسل این قارچ زیرخاکی از بین برود. دستگیری باند قاچاق ترافل وابسته به خارج از کشور هم جلوی برداشت بیرویه این قارچ را نگرفته است. برداشت کنندگان گیاه «مورد» در شهر رستم فارس هم یک باند قاچاق تشکیل دادهاند. برداشت بیرویه گیاهان دارویی و خوراکی در کردستان هم به مرز خطرناکی رسیده است.
صدای آژیر قرمز برداشت گیاهان کوهی در آذربایجان غربی هم به گوش میرسد. تغییر اقلیم هم با برداشت کنندگان همدست شده تا زنگ انقراض گیاهان دارویی در کوهها و درههای ارومیه بلندتر شود. جهان از انقراض گیاهان دارویی بهعنوان هشتمین بحران بزرگ جهان یاد میکند. اهلی کردن گونههای در حال انقراض، احیای رویشگاههای گیاهان دارویی، کشت دیم گونههای سازگار دارویی در عرصههای منابع طبیعی از یک سو و رعایت اصول برداشت از جمله زمان مناسب برداشت، نحوه برداشت یا بهره برداری، دستهبندی و خالصسازی فیزیکی محصولات جمعآوری شده و در نهایت رعایت مسائل بهداشتی از سوی دیگر از جمله مهمترین مواردی است که میتواند باعث افزایش کمی و کیفی گیاهان دارویی بهطور پایدار در کشور شوند، البته مرکز تحقیقات سازمان جنگلها سعی میکند با ایجاد بانک ژنی، گیاهان در حال انقراض را از انقراض قطعی نجات دهد. مثلاً یکی از ذخیرهگاه ها و بانکهای ژنی ایران باغ گیاه شناسی تهران است که دارد قربانی بلندمرتبهسازی در تهران میشود!
خبرنگار
کشت «گیاهان دارویی» در دو دهه گذشته نسخهای است که سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری و سازمان حفاظت محیط زیست برای زخمهایی تجویز کرد که توسعه ناپایدار به محیط زیست و منابع طبیعی وارد کرد؛ گیاهانی که کم آب بر هستند و ارزش اقتصادی بالایی دارند. طرح بینالمللی ترسیب کربن یکی از این طرحها بود که با گسترش گیاهان دارویی و زنده کردن صنایع دستی محلی گامی بزرگ را برای جلوگیری از تخریب بیشتر اراضی ملی در استانهایی مثل خراسان جنوبی، یزد و... برداشت. دانشکده طب ایرانی هم یکی از رهاوردهای نگاه به پتانسیل گیاهان دارویی بود. همان سالها قرار بود نطنز از رهگذر کاشت و برداشت گیاهان دارویی به قطب گردشگری طب سنتی ایران تبدیل شود شاید از این مسیر زخمهای عمیقی که معدنکاوان به کرکس زدهاند التیام بیابد که نیافت. کمتر کسی باور میکند حجم آب زاینده رود در چهارمحال و بختیاری آنقدر کاهش یافته که بختیاریها در سرچشمه آن به سمت کشت زعفران و آویشن رفتهاند. طرحها روی کاغذ همیشه عالی هستند اما کمیت اجرای آنها همیشه لنگ میزند. مثلاً کشت گیاهان دارویی مثل زعفران در ارومیه قرار است نسخه شفای دریاچه ارومیه باشد اما وقتی بازار نیست «زعفران» و «کلزا» نمیتواند تشنگی دریاچه ارومیه را بگیرد. برداشت گیاهان دارویی یک روی دلنگران کننده دیگری هم دارد.
برداشت بومی گیاهان کوهی (خوراکی- دارویی) رسمی دیرینه در جوامع روستایی است. جمعیت روستایی در دهههای گذشته آنقدر زیاد نبود که انقراض گیاهان دارویی را رقم بزند. حالا نسلهای بعدی روستاییانی که شهرنشین شدهاند فصل بهار و تعطیلات آخر هفته را به اراضی اطراف شهرها یا روستاهای خود میروند. بخشی از گیاهان دارویی در این سفرها و پیک نیکها چیده میشود. فقر اقتصادی جامعه روستایی هم گیاهان روستایی را با حجم بالایی از آشپزخانهها به خیابانها آورده تا با فروش آنها گره اقتصادی باز شود. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور از یک سو برداشت گیاهان دارویی در منابع طبیعی را ممنوع کرده است از سوی دیگر یکی از راههای کاهش مصرف آب و بیابان زدایی را کاشت ، داشت و برداشت گیاهان دارویی دانسته است. این رویکرد، رشد بازار گیاهان دارویی را در شهرهای مختلف ایران در پی دارد. حضور گیاهان دارویی در زندگی ایرانیها با مدرن شدن جامعه رنگ باخت، حالا در حال برگشت به سفره ها و سفره خانههای ایرانی است. مشکل آنجا است که گیاهان دارویی تنها در مناطقی که سازمان جنگلها یا جهاد کشاورزی مشخص میکند برداشت نمیشود. برخی از جانماهای منابع طبیعی هم اشتباه است. این سازمان یک نسخه واحدی را برای نجات منابع طبیعی با گیاهان دارویی در سراسر کشور نوشته است. مثلاً در روستای قلعه قافه گلستان به زنان روستایی آموخته است که از دانههای درختان جنگلی برای ساخت زیورآلات استفاده کنند تا به گردشگران بفروشند. این یک طرح بومی است که شکل ناقص دولتی به خود گرفته. این راه از تبدیل شدن اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی و ساخت ویلا جلوگیری نکرد اما به گونههای درختی هیرکانی آسیب زد. نسل گیاهان دارویی هم در چهار سوی ایران در آستانه انقراض است؛ خاصه در بهار. برای مثال گنجینه هیرکانی را این روزها برداشت بیرویه قارچ «ترافل» تهدید میکند. قیمت بالا و ارزش دارویی آن باعث شده تا بومیان درمان مشکلات اقتصادی خود را در برداشت بیاندازه این قارچها ببینند. سودجویان برای برداشت ترافل زمین را شخم میزنند تا هم گیاهان کف جنگل تخریب شوند و هم با بیل به نهالها و ریشهها برسند. غیر از تخریب خاک جنگل و خشکاندن درختان، برداشت غیراصولی این قارچ با چنگک و بیلچه، سبب میشود تا به مرور زمان نسل این قارچ زیرخاکی از بین برود. دستگیری باند قاچاق ترافل وابسته به خارج از کشور هم جلوی برداشت بیرویه این قارچ را نگرفته است. برداشت کنندگان گیاه «مورد» در شهر رستم فارس هم یک باند قاچاق تشکیل دادهاند. برداشت بیرویه گیاهان دارویی و خوراکی در کردستان هم به مرز خطرناکی رسیده است.
صدای آژیر قرمز برداشت گیاهان کوهی در آذربایجان غربی هم به گوش میرسد. تغییر اقلیم هم با برداشت کنندگان همدست شده تا زنگ انقراض گیاهان دارویی در کوهها و درههای ارومیه بلندتر شود. جهان از انقراض گیاهان دارویی بهعنوان هشتمین بحران بزرگ جهان یاد میکند. اهلی کردن گونههای در حال انقراض، احیای رویشگاههای گیاهان دارویی، کشت دیم گونههای سازگار دارویی در عرصههای منابع طبیعی از یک سو و رعایت اصول برداشت از جمله زمان مناسب برداشت، نحوه برداشت یا بهره برداری، دستهبندی و خالصسازی فیزیکی محصولات جمعآوری شده و در نهایت رعایت مسائل بهداشتی از سوی دیگر از جمله مهمترین مواردی است که میتواند باعث افزایش کمی و کیفی گیاهان دارویی بهطور پایدار در کشور شوند، البته مرکز تحقیقات سازمان جنگلها سعی میکند با ایجاد بانک ژنی، گیاهان در حال انقراض را از انقراض قطعی نجات دهد. مثلاً یکی از ذخیرهگاه ها و بانکهای ژنی ایران باغ گیاه شناسی تهران است که دارد قربانی بلندمرتبهسازی در تهران میشود!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه