نگاهی اجتماعی به موضوع خمس در اسلام در بیان امام موسی صدر
خمس ایده ای عملی جهت فقر زدایی
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ آن کنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا اَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یوْمَ الْفُرْقَانِ یوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ
و اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز فرقان که دو گروه به هم رسیدند نازل کردهایم ایمان آوردهاید، بدانید که هرگاه چیزی به غنیمت گرفتید خمس آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راهماندگان است. و خدا به همه چیز تواناست.(انفال، 41)
این آیه از چند جهت درخور توجه است. از جمله آنکه انسان نباید سود و غنیمتی را که در جنگ یا در زندگی عادی به دست میآورد، تنها متعلق به خود بداند، آن را احتکار کند یا برای خود نگه دارد و دیگران را از آن محروم کند. بلکه یک پنجم آن متعلق به خداوند، پیامبر و خویشان، یتیمان و مسکینان و در راهماندگان است.
علت این مسأله آن است که انسان نباید سودی را که میبرد، در حقیقت ملک خاص خود بداند. زیرا انسان در اوضاع اجتماعی خاصی سودی میبرد که آن اوضاع ساخته و پرداخته شخص او به تنهایی نیست و از تجربههای تجاری معینی استفاده میکند که ساخته شخص او نیست، بلکه عوامل بسیاری با انسان در رسیدن به این غنیمتها و سودها شریک هستند؛ پدری که آموزش داده است، مادری که تربیت کرده است، مدرسهای که پرورانده، جامعهای که در آن خرید و فروش شده، اوضاع بهداشتی یا علمی و فرهنگی و مالی که زمینهساز شده است، قدرت خرید و عوامل دیگر. همه این عوامل در سودی که انسان میبرد، شریک هستند. نه تنها در سود مادی، بلکه در بهرهگیری علمی و فرهنگی انسان نیز سهم دارند و نیز در کسب تجربه و جاه یا حتی سلامت جسمی و زیبایی و مانند این نیز سهیم هستند. قابلیتها و امتیازهای انسان، ساخته او به تنهایی نیست و به همین سبب این حق را ندارد که این قابلیتها و سودهایش را برای خویش بیندوزد...
...اصل این است که یک پنجم آن مال دیگران است و این نوعی از زکات است که با آن آشنا هستیم و از پایههای اسلام و واجبات مسلم است. قرآن این یک پنجم را به دو بخش تقسیم میکند. بخش اول برای خدا و پیامبر و خویشانی که به پیامبر(ص) متصل هستند که همان امامان پاکاند. این نیمه، سهم خداست و از خداوند به پیامبر منتقل میشود و از پیامبر به امامان. این همان چیزی است که ما در فقه جعفری به آن «سهم امام» میگوییم؛ یعنی آنچه باید در مصارف عمومی هزینه شود. بخش دوم، متعلق به یتیمان و مسکینان و در راهماندگان است. اکنون به این حقیقت پی میبریم که انسان هنگامی که سود میبرد، باید یک پنجم آن را به دیگران اختصاص دهد. توزیع این مال و واجب شدن این حق با عبارت برای خداوند است یک پنجم آن بیان شده است. به این معنا که خمس، دارایی انسانی که غنیمت برده یا سودی کرده، نیست، بلکه آن دارایی خداست؛ اینگونه اراده کرده است که حقی را معین کند که جزئی از دارایی و سود انسان شده است.
همچنین، این ارتباط عمیق توجه انسان را برمیانگیزد، در آنجا که قرآن کریم در این آیه این جمله را با این عبارت پیوند میدهد که اگربه خدا ایمان آوردهاید یعنی ایمان به خداوند از اختصاص دادن حقوق مردم به شئون عمومی و به رنجدیدگان جدا نیست. همین مطلب را ما از آیات دیگری نیز میفهمیم. از جمله آنچه در سوره ماعون آمده است: آیا آن را که روز جزا دروغ میشمرد دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را به اهانت میراند و مردم را به طعام دادن به بینوا وانمیدارد و به آنچه در احادیث گرانقدر آمده است و به خدا و روز قیامت ایمان نیاورده است و آنکه سیر بخوابد در حالی که همسایهاش گرسنه باشد. بنابراین، ایمان به خداوند صفتی انتزاعی در انسان نیست که میان خدا و انسان پیوند دهد، بلکه ایمان به خدا صفتی است که اهتمام به امور دیگران را بر انسان واجب میکند و این نکته در تعالیم حضرت مسیح نیز آمده است، آنجا که میگوید: «دوستی خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمیشود». این اصل همان است که از دین، نظامی کلی برای زندگی میسازد و از انسان در زندگی خویش موجودی کنشگر میسازد.
*متن سخنان امام موسی صدر در یکی از سحرهای ماه رمضان در رادیو لبنان.
این متن از سوی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در اختیار «ایران» قرار گرفته است.
و اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز فرقان که دو گروه به هم رسیدند نازل کردهایم ایمان آوردهاید، بدانید که هرگاه چیزی به غنیمت گرفتید خمس آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راهماندگان است. و خدا به همه چیز تواناست.(انفال، 41)
این آیه از چند جهت درخور توجه است. از جمله آنکه انسان نباید سود و غنیمتی را که در جنگ یا در زندگی عادی به دست میآورد، تنها متعلق به خود بداند، آن را احتکار کند یا برای خود نگه دارد و دیگران را از آن محروم کند. بلکه یک پنجم آن متعلق به خداوند، پیامبر و خویشان، یتیمان و مسکینان و در راهماندگان است.
علت این مسأله آن است که انسان نباید سودی را که میبرد، در حقیقت ملک خاص خود بداند. زیرا انسان در اوضاع اجتماعی خاصی سودی میبرد که آن اوضاع ساخته و پرداخته شخص او به تنهایی نیست و از تجربههای تجاری معینی استفاده میکند که ساخته شخص او نیست، بلکه عوامل بسیاری با انسان در رسیدن به این غنیمتها و سودها شریک هستند؛ پدری که آموزش داده است، مادری که تربیت کرده است، مدرسهای که پرورانده، جامعهای که در آن خرید و فروش شده، اوضاع بهداشتی یا علمی و فرهنگی و مالی که زمینهساز شده است، قدرت خرید و عوامل دیگر. همه این عوامل در سودی که انسان میبرد، شریک هستند. نه تنها در سود مادی، بلکه در بهرهگیری علمی و فرهنگی انسان نیز سهم دارند و نیز در کسب تجربه و جاه یا حتی سلامت جسمی و زیبایی و مانند این نیز سهیم هستند. قابلیتها و امتیازهای انسان، ساخته او به تنهایی نیست و به همین سبب این حق را ندارد که این قابلیتها و سودهایش را برای خویش بیندوزد...
...اصل این است که یک پنجم آن مال دیگران است و این نوعی از زکات است که با آن آشنا هستیم و از پایههای اسلام و واجبات مسلم است. قرآن این یک پنجم را به دو بخش تقسیم میکند. بخش اول برای خدا و پیامبر و خویشانی که به پیامبر(ص) متصل هستند که همان امامان پاکاند. این نیمه، سهم خداست و از خداوند به پیامبر منتقل میشود و از پیامبر به امامان. این همان چیزی است که ما در فقه جعفری به آن «سهم امام» میگوییم؛ یعنی آنچه باید در مصارف عمومی هزینه شود. بخش دوم، متعلق به یتیمان و مسکینان و در راهماندگان است. اکنون به این حقیقت پی میبریم که انسان هنگامی که سود میبرد، باید یک پنجم آن را به دیگران اختصاص دهد. توزیع این مال و واجب شدن این حق با عبارت برای خداوند است یک پنجم آن بیان شده است. به این معنا که خمس، دارایی انسانی که غنیمت برده یا سودی کرده، نیست، بلکه آن دارایی خداست؛ اینگونه اراده کرده است که حقی را معین کند که جزئی از دارایی و سود انسان شده است.
همچنین، این ارتباط عمیق توجه انسان را برمیانگیزد، در آنجا که قرآن کریم در این آیه این جمله را با این عبارت پیوند میدهد که اگربه خدا ایمان آوردهاید یعنی ایمان به خداوند از اختصاص دادن حقوق مردم به شئون عمومی و به رنجدیدگان جدا نیست. همین مطلب را ما از آیات دیگری نیز میفهمیم. از جمله آنچه در سوره ماعون آمده است: آیا آن را که روز جزا دروغ میشمرد دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را به اهانت میراند و مردم را به طعام دادن به بینوا وانمیدارد و به آنچه در احادیث گرانقدر آمده است و به خدا و روز قیامت ایمان نیاورده است و آنکه سیر بخوابد در حالی که همسایهاش گرسنه باشد. بنابراین، ایمان به خداوند صفتی انتزاعی در انسان نیست که میان خدا و انسان پیوند دهد، بلکه ایمان به خدا صفتی است که اهتمام به امور دیگران را بر انسان واجب میکند و این نکته در تعالیم حضرت مسیح نیز آمده است، آنجا که میگوید: «دوستی خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمیشود». این اصل همان است که از دین، نظامی کلی برای زندگی میسازد و از انسان در زندگی خویش موجودی کنشگر میسازد.
*متن سخنان امام موسی صدر در یکی از سحرهای ماه رمضان در رادیو لبنان.
این متن از سوی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در اختیار «ایران» قرار گرفته است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه