دو خبر و یک نتیجه گیری همینطوری الکی
هرکی به گوشت دست بزنه...
امیرحسن محمدپور
همان طور که لابد دیگر تا حالا حتماً متوجه شدهاید - و اصلاً مگر میشود چنین چیزی را تا حالا متوجه نشد؟- رئیس شورای تأمینکنندگان دام گفته ما هیچ دشواری بابت تأمین دام نداریم اینجا و اتفاقاً کلی دام داریم که منتظرند به کباب سلطانی، شیشلیک، چلوکوبیده زعفرانی و حتی آبگوشت بزباش تبدل شوند. البته وی در ادامه این نکته را هم گفته که متأسفانه مردم خیلی فاز وگان برداشتهاند و رغبتی به خرید گوشت قرمز ندارند. اکثر این دامها هم، آرزو به دل و سیخ کباب ندیده از دنیا میروند؛ یا دم مرگ به سوسیسی، کالباسی، همبرگر 95 درصدی، چیزی تبدیل میشوند و باز در ادامهتر، سوسکی طور اشارهای داشته به قیمت بالای فرآوردههای گوشتی (منظورش سوسیس و کالباس نبوده!) و گفته متأسفانه قیمت گوشت قرمز همچنان گران است و اینکه خیلیها گیاهخوار شدهاند (همان وگان که بالاتر ذکرش رفت)، احتمالاً بابت این است که قدرت خرید مردم آب رفته؛ وگرنه چرا؟!
این موضوع؛ یعنی همین قدرت خرید و اینها، البته در جلسه شورای اداری استان خراسان رضوی هم مطرح شده و آنجا که سران کشور و استان مذکور گردهم آمده بودند، اشاره شده که قدیم لااقل با پول یارانه میشد یک پرس کباب کوبیده با درصد بالایی گوشت واقعی خورد؛ اما حالا مگر میشود 45 هزار تومان داد و انتظار نداشت که نصف بیشتر سیخ کباب، مازاد نانواییهای سطح شهر یا سویای دو شب در آب خیس خورده، نباشد؟ در ادامه همان جلسه هم تأکید شده همان طور که دیپلم قدیم، معادل فوق لیسانس الان است؛ 45 هزار تومان قدیم هم، حالا هفت هزار تومان بیشتر نمیارزد!
ما البته کسی نیستیم که نتیجهگیری خاصی بکنیم و اصلاً اگر هم بخواهیم نتیجهای بگیریم، پیش این همه فوق لیسانس اقتصاد کلان و مقابل چشم لیسانسهای محترم مدیریت دولتی، اجازه نمیدهیم به خودمان که همچین خبطی بکنیم. لکن محض خالی نماندن عریضه و اینکه مگر شما که دارید زحمت میکشید و این سطور را میخوانید چه گناهی کردهاید که پایان باز رهایش کنید؛ نتیجهای ناچیز میگیریم تا دست خالی نرفته باشید و یک وقت پشت سرمان صفحه نگذارید که فلانی مطلبش ته ندارد!
نتیجه آنکه اگر اوضاع چنین است که دیگر لازم نیست دام زنده سوار هواپیما وارد کشور شود، درحالی که حقیر و باقی اهل محل هنوز هم به جنابش طیاره میگوییم و سعادت سوار شدن نداشتهایم؛ و اگر واقعاً این گونه است که رئیس شورای تأمین دام، چاقو به دست ایستاده و میگوید: «لب تر کن تا بزنم زمین» و همان جا جلوی روی خودمان دام زنده را پخ پخ کند؛ پس باید عرضه بیشتر از تقاضا باشد و قیمت پایین. اما اینکه هنوز هم با همین احوال، نرخ گوشت قرمز بالاست و دست کسی نمیرسد و ناچار همه ارده و سنگک میخوریم؛ احتمالاً همان قضیه 45 هزار تومان و یک دست چلوکباب که حالا از یک بسته لواشک سیب-زردآلو هم نازلتر شده، بیشتر از اینها بیخ دارد که هرچه میرویم یا میدویم، به تَهش نمیرسیم!
پس نتیجه نهاییتر این کاریکاتور که اصلاً کاش از اول همین بود و تیتر اخبار مذکور و ما اینقدر روده درازی نمیکردیم.
همان طور که لابد دیگر تا حالا حتماً متوجه شدهاید - و اصلاً مگر میشود چنین چیزی را تا حالا متوجه نشد؟- رئیس شورای تأمینکنندگان دام گفته ما هیچ دشواری بابت تأمین دام نداریم اینجا و اتفاقاً کلی دام داریم که منتظرند به کباب سلطانی، شیشلیک، چلوکوبیده زعفرانی و حتی آبگوشت بزباش تبدل شوند. البته وی در ادامه این نکته را هم گفته که متأسفانه مردم خیلی فاز وگان برداشتهاند و رغبتی به خرید گوشت قرمز ندارند. اکثر این دامها هم، آرزو به دل و سیخ کباب ندیده از دنیا میروند؛ یا دم مرگ به سوسیسی، کالباسی، همبرگر 95 درصدی، چیزی تبدیل میشوند و باز در ادامهتر، سوسکی طور اشارهای داشته به قیمت بالای فرآوردههای گوشتی (منظورش سوسیس و کالباس نبوده!) و گفته متأسفانه قیمت گوشت قرمز همچنان گران است و اینکه خیلیها گیاهخوار شدهاند (همان وگان که بالاتر ذکرش رفت)، احتمالاً بابت این است که قدرت خرید مردم آب رفته؛ وگرنه چرا؟!
این موضوع؛ یعنی همین قدرت خرید و اینها، البته در جلسه شورای اداری استان خراسان رضوی هم مطرح شده و آنجا که سران کشور و استان مذکور گردهم آمده بودند، اشاره شده که قدیم لااقل با پول یارانه میشد یک پرس کباب کوبیده با درصد بالایی گوشت واقعی خورد؛ اما حالا مگر میشود 45 هزار تومان داد و انتظار نداشت که نصف بیشتر سیخ کباب، مازاد نانواییهای سطح شهر یا سویای دو شب در آب خیس خورده، نباشد؟ در ادامه همان جلسه هم تأکید شده همان طور که دیپلم قدیم، معادل فوق لیسانس الان است؛ 45 هزار تومان قدیم هم، حالا هفت هزار تومان بیشتر نمیارزد!
ما البته کسی نیستیم که نتیجهگیری خاصی بکنیم و اصلاً اگر هم بخواهیم نتیجهای بگیریم، پیش این همه فوق لیسانس اقتصاد کلان و مقابل چشم لیسانسهای محترم مدیریت دولتی، اجازه نمیدهیم به خودمان که همچین خبطی بکنیم. لکن محض خالی نماندن عریضه و اینکه مگر شما که دارید زحمت میکشید و این سطور را میخوانید چه گناهی کردهاید که پایان باز رهایش کنید؛ نتیجهای ناچیز میگیریم تا دست خالی نرفته باشید و یک وقت پشت سرمان صفحه نگذارید که فلانی مطلبش ته ندارد!
نتیجه آنکه اگر اوضاع چنین است که دیگر لازم نیست دام زنده سوار هواپیما وارد کشور شود، درحالی که حقیر و باقی اهل محل هنوز هم به جنابش طیاره میگوییم و سعادت سوار شدن نداشتهایم؛ و اگر واقعاً این گونه است که رئیس شورای تأمین دام، چاقو به دست ایستاده و میگوید: «لب تر کن تا بزنم زمین» و همان جا جلوی روی خودمان دام زنده را پخ پخ کند؛ پس باید عرضه بیشتر از تقاضا باشد و قیمت پایین. اما اینکه هنوز هم با همین احوال، نرخ گوشت قرمز بالاست و دست کسی نمیرسد و ناچار همه ارده و سنگک میخوریم؛ احتمالاً همان قضیه 45 هزار تومان و یک دست چلوکباب که حالا از یک بسته لواشک سیب-زردآلو هم نازلتر شده، بیشتر از اینها بیخ دارد که هرچه میرویم یا میدویم، به تَهش نمیرسیم!
پس نتیجه نهاییتر این کاریکاتور که اصلاً کاش از اول همین بود و تیتر اخبار مذکور و ما اینقدر روده درازی نمیکردیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه