نیاوردهاند که...
افشار جابری
روزی مریدان گرد مراد بودند. مریدی پرسید: یا مراد! با سه راز موفقیت حتمی آشنایید؟ مراد گفت: کذب است. مریدی دیگر گفت: یا مراد! چگونه در یک شب از این روی بدی که هستم به آن روی خوب و میلیونری که نیستم تبدیل شوم؟ مراد گفت: کذب است. مریدی دیگر گفت: یا مراد! اگر روی لینکی که همین الان برایم.... که مراد از جایش بلند شد. ناگهان تارانتینو فریاد زد: فقط میتوانی پنج قدم به جلو حرکت کنی، «بیل را بکش» یادت نیست؟ مراد توجهی نکرد و از خانه خارج شد. سیل مریدان به دنبال مراد حرکت کردند. مراد به بیابانی رسید و رو به مریدان گفت: این صحرا خالی است، اما از خاک و شن و ماسه پر است، آنچه در آن سیر میکنید چنین است. مریدی گفت: با استاد آمدهایم کویرگردی. دیگری گفت: برای شنیدن آخرین جمله استاد دایرکت بدید. دیگری گفت: نظر استاد در مورد هنرپیشه معروف و خواننده جنجالی این روزها. مراد ابتدا سرش را پایین انداخت و سپس رو به تارانتینو گفت: فرمودید چند قدم؟ تَمَّتْ.
روزی مریدان گرد مراد بودند. مریدی پرسید: یا مراد! با سه راز موفقیت حتمی آشنایید؟ مراد گفت: کذب است. مریدی دیگر گفت: یا مراد! چگونه در یک شب از این روی بدی که هستم به آن روی خوب و میلیونری که نیستم تبدیل شوم؟ مراد گفت: کذب است. مریدی دیگر گفت: یا مراد! اگر روی لینکی که همین الان برایم.... که مراد از جایش بلند شد. ناگهان تارانتینو فریاد زد: فقط میتوانی پنج قدم به جلو حرکت کنی، «بیل را بکش» یادت نیست؟ مراد توجهی نکرد و از خانه خارج شد. سیل مریدان به دنبال مراد حرکت کردند. مراد به بیابانی رسید و رو به مریدان گفت: این صحرا خالی است، اما از خاک و شن و ماسه پر است، آنچه در آن سیر میکنید چنین است. مریدی گفت: با استاد آمدهایم کویرگردی. دیگری گفت: برای شنیدن آخرین جمله استاد دایرکت بدید. دیگری گفت: نظر استاد در مورد هنرپیشه معروف و خواننده جنجالی این روزها. مراد ابتدا سرش را پایین انداخت و سپس رو به تارانتینو گفت: فرمودید چند قدم؟ تَمَّتْ.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه