تنش دائمی در اسرائیل؛ شکاف اعراب با صهیونیستها
آیا سند مرگ اسرائیل امضا شده است؟
امیررضا مقومی
دانشجوی دکترای مطالعات منطقهای
در جریان تیراندازی روز پنجشنبه در مرکز شهر تلآویو، که آخرین مورد از یک رشته حملات در هفتههای اخیر در سراسر رژیم صهیونیستی بود، حداقل سه نفر کشته و چندین نفر زخمی شدند. در جریان سه حمله پیشین که در شهرهای بئرشبا، حادره و بنیبراک رخ داد، 11 اسرائیلی کشته شدند. چنین عملیاتهای گستردهای که حداقل از سال 2016 به این سو، کم سابقه بود نشان از وخیمتر شدن اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس تا به حال از بُعد داخلی با چالشهای عدیدهای روبهرو بوده است که منشأ این چالشها نیز عمدتاً تحت تأثیر شکافهای جمعیتی رژیم صهیونیستی میباشد و حوادث اخیر در فلسطین اشغالی را نیز میتوان در همین قالب مورد تحلیل قرار داد. مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در تازهترین ارزیابی راهبردی خود، یکی از سه چالش اصلی رژیم صهیونیستی را مربوط به مسائل داخلی این رژیم و شکافهای جمعیتی آن، عنوان کرده و همین مؤسسه در یک نظرسنجی از ساکنان فلسطین اشغالی به این نتیجه رسیده است که 66 درصد اسرائیلیها، بیش از تهدیدهای خارجی، از تنشهای داخلی احساس ناامنی میکنند که وقایع اخیر نیز صحت این ادراکات را نشان میدهد. به طور کلی با وجود تأثیرگذاری عوامل منطقهای و بینالمللی در افزایش اقدامات شهادتطلبانه فلسطینیان، اما شرایط داخلی رژیم صهیونیستی و شکافهای متعددی که در این رژیم وجود دارد، عامل اصلی و اساسی در وقوع چنین رخدادهایی در فلسطین اشغالی است. شکافهایی که نه موقت و کوتاه مدت، بلکه عمری به درازای رژیم صهیونیستی دارد و از زمان حیات این رژیم بهوجود آمده است و تا زمان نابودی آن نیز ادامه خواهد یافت.
شکافهای جمعیتی و تنشهای هویتی
رژیم صهیونیستی در بعد داخلی با سه شکاف جمعیتی رو به رو است: 1- شکاف بین قومی میان اعراب و صهیونیستها. 2- شکاف درون قومی میان نژادهای مختلف یهودی همچون اشکنازها، سفاردیها، فلاشاها و روستبارها. 3- شکاف مذهبی در درون رژیم صهیونیستی و تقسیم آن به مذهبیون و سکولارها. هر کدام از این شکافها خود را در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، آموزشی، بهداشتی و... نشان میدهد و این رژیم را با تنشهای داخلی عدیدهای مواجه میسازد. با این حال، در میان تنشهای موجود، شکاف میان اعراب و صهیونیستها آشکارترین و طولانیترین شکاف اجتماعی در رژیم صهیونیستی میباشد. به طوری که شکاف قومی میان یهودیان و اعراب فلسطین بهدلیل تأثیرپذیری از عوامل سیاسی و اجتماعی بسیار، چه از درون و چه از بیرون، بیشترین رسوخ و دوام را میان تنشهای موجود در جامعه رژیم صهیونیستی بهوجود آورده است و در برهههای زمانی مختلف، همچون انتفاضههای سال 1987 و 2000 میلادی که سالها به طول انجامید، رژیم صهیونیستی را با تهدیدهای امنیتی متعددی مواجه ساخته است.
پس از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948، رهبران این رژیم برای تحقق ایده دولت یهود، سعی کردند که بافت جمعیتی فلسطین را تغییر دهند و با پاکسازی قومی فلسطین، «سرزمین فلسطین» را به «سرزمین یهود» تبدیل نمایند. همان گونه که ایلان پاپه، اندیشمند و نویسنده سرشناس یهودی، در کتاب «پاکسازی قومی فلسطین» بیان میکند، رهبران صهیونیست با اجرای طرح دالِت در سال ۱۹۴۸ و پس از اعلام تشکیل این رژیم، توانستند نیمی از جمعیت دو میلیونی فلسطین را از زندگی ساقط و ریشه کن کنند و ۵۳۱ روستای فلسطینی را ویران سازند و ۱۱ شهر فلسطینی را کاملاً خالی از سکنه کنند و از این طریق بافت جمعیتی فلسطین را به سود خود تغییر دهند.
با وجود تلاشهای بسیار صهیونیستها برای ریشه کن کردن جمعیت عربی و بویژه مسلمان در فلسطین و تبدیل فلسطین به کشوری صرفاً یهودی، اما در حال حاضر بیش از بیست درصد جمعیت فلسطین اشغالی، عرب و بویژه مسلمان میباشد. اما نکته مهم این است که این گروه با وجود زندگی در سرزمینهای اشغالی، اما از پذیرش هویت اسرائیلی سر باز میزنند. به طوری که بر اساس نظرسنجی سال 2017 که توسط سمیاسموها، استاد جامعه شناسی دانشگاه حیفا انجام گرفت، فقط 16 درصد اعراب ساکن در رژیم صهیونیستی خود را «عرب اسرائیلی» قلمداد میکنند و ما بقی خود را «فلسطینیان در اسرائیل» یا «عرب فلسطینی» معرفی میکنند که نشان از عدم هویت یکپارچه در سرزمینهای اشغالی است.
در این میان اقدامات آپارتاید گونه و تبعیضهای آشکار علیه اعراب در رژیم صهیونیستی مزید بر علت شده و هویت فلسطینی اعراب را بیش از پیش تقویت کرده و زمینههای چنین اقداماتی را در این رژیم فراهم آورده و مانع از شکلگیری هویت یکپارچه اسرائیلی شده است. ایدئولوژی صهیونیسم که مبتنی بر برتری یهود بر غیر یهود میباشد، موجب شده است که هم در عرصه نظر و هم در عرصه عمل، اعراب و بویژه مسلمانان بهعنوان شهروندان درجه دو در نظر گرفته شوند و رابطه یهودیان با اعراب، بر اساس دشمنی تعریف شود. به طوری که در بهار 2022، افرایم کاراش، مورخ و اندیشمند معروف صهیونیستی، در مقالهای تحت عنوان «چرا اعراب اسرائیل بزرگترین تهدید آن هستند؟» به بررسی تهدیدات حضور اعراب در فلسطین اشغالی پرداخته و حتی آنان را از ایران و حماس برای رژیم صهیونیستی خطرناکتر توصیف کرده است. چنین نگاه خصمانهای را میتوان در شعارهای «مرگ بر عربِ» یهودیان در جریان عملیاتهای فلسطینیان و جنگهای رژیم صهیونیستی با گروههای مقاومت فلسطینی شاهد بود.
تبعیضهای آشکار و ظلم ساختاریافته
به حساب آوردن فلسطینیان بهعنوان شهروندان درجه دوم و نگاه خصمانه به آنها و همچنین روا داشتن تبعیضهای سیاسی، مذهبی، اقتصادی، آموزشی، اجتماعی، بهداشتی و... علیه آنها، موجب شده است که اعراب و بویژه مسلمانان از لحاظ سطح معیشت، درآمد، کار و آموزش در پایینترین سطح هرم اجتماعی قرار بگیرند و بغضشان در برابر صهیونیستها عمیقتر باشد. علاوه بر اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیستها که خود بزرگترین ظلم و تبعیض، به حساب میآید، اعراب ساکن در سرزمینهای اشغالی در طول هفتاد سال، با تبعیضهای گوناگونی در تمامی ابعاد مواجه شدهاند؛ به طور مثال فقط ۲.۴ درصد از مناطق صنعتی، در شهرهای با اکثریت عربی وجود دارد که همین عامل موجب افزایش فقر در بین اعراب مسلمان رژیم صهیونیستی شده است. علاوه بر این دولت یهود در برنامه اولویتهای ملی خود که در آن ۵۵۳ شهر و روستا از حمایتهای مالی بهرهمند میشدند، فقط تعداد چهار روستای عرب مسلمان را در این طرح مورد نظر قرار داده، در حالی که روستاهای عربی نسبت به روستاهای یهودی از وخامت بیشتری رنج میبرند.
از نظر اقتصادی نیز در سال 2018، متوسط درآمد ماهیانه یک یهودی 4.692 هزار دلار بود در حالی که این رقم برای اعراب به 2.881 هزار دلار میرسید که نزدیک به نصف درآمد یک یهودی بود. از سوی دیگر اکثر مسلمانان ساکن در فلسطین اشغالی، سواد تحصیلی پایینی دارند که این خود نیز عاملی است که موجب میشود نسبت به همتایان یهودی خود در سطح پایینی قرار گیرند و تحرک اجتماعی بسیار کمتری داشته باشند. همین امر موجب شده است که کسانی که بیش از ۲۰ درصد از کل جمعیت رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهند، تنها در ۸ درصد از تولید ناخالص ملی آن سهیم باشند و میزان فقر در اعراب، دو برابر میزان فقر در یهودیان باشد.
در این میان، اما یکسری کاتالیزورهایی برای فوران خشم اعراب فلسطین علیه صهیونیستها وجود دارد که مهمترینشان نیز ماه رمضان و مناسبتهایی است که در سرزمین فلسطین، چه از سوی اعراب و چه از سوی صهیونیستها برگزار میشود و زمینههای درگیری این دو را بهوجود میآورد و خشمهای نهفته فلسطینیان را علیه ظلمها و تبعیضهای رژیم صهیونیستی عیان میسازد. با این که صهیونیستها سعی نمودهاند در مقابل عملیاتهای اینچنینی فلسطینیان، مظلوم نمایی کنند و آنها را تروریستی بنامند، اما همان گونه که جاناتان کوک، محقق مسائل غرب آسیا، بیان میکند: «اشغال و ظلم علت واقعی حملات چند روز اخیر در داخل اسرائیل است». بر اساس گزارش دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد، فقط در سال 2021، 496 حمله توسط شهرک نشینان صهیونیستی علیه فلسطینیها صورت گرفته که 370 مورد آن خسارت مالی و 126 مورد آن تلفات جانی داشته است. البته این جزئی از ظلم ساختار یافته صهیونیستها به صاحبان اصلی سرزمین فلسطین میباشد و فقط محدود به کرانه باختری است و چنانچه تمامی اقدامات آپارتاید گونه و ظالمانه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان را برشماریم، بسیار بیشتر از اینها خواهد بود.
بر این اساس، گذشته از دیگر شکافهای جمعیتی رژیم صهیونیستی، شکاف میان اعراب و یهودیان، بیشترین تأثیر را بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی گذاشته و به عقیده بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان دولت یهود، راهبردهای رژیم صهیونیستی در برابر اعراب ساکن فلسطین، «سند مرگ اسرائیل» را امضا کرده است. به طور کلی چنین اقداماتی نه تنها نتوانسته امنیت برای رژیم صهیونیستی به ارمغان آورد، بلکه زمینههای تهدید این رژیم را از چند جهت فراهم کرده است. نخست اینکه رویکرد اشغالگرایانه این رژیم از همان ابتدای تأسیس تا به الان، موجبات درگیری اعراب و صهیونیستها را فراهم کرده و عملاً مانع از شکلگیری هویت واحد در فلسطین اشغالی شده است. همین امر نیز رژیم صهیونیستی را به صحنه زد و خورد دائمی میان فلسطینیان و صهیونیستها تبدیل کرده است. در همین خصوص استون کوک در مقاله جالبی پس از جنگ سیف القدس، تحت عنوان «جنگ اسرائیل هرگز پایان نخواهد یافت»، نوشت: «برای اسرائیلیها و فلسطینیها، خشونت قومی یک مشکل موقتی نیست. این یک مسأله هویتی ماندگار است... درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها در هسته اصلی خود مربوط به هویت است. دیپلماتها نمیتوانند این وضعیت را از بین برده یا برطرف کنند. حتی زمانی که موشکها و توپخانهها متوقف شوند هم اسرائیلیها و فلسطینیها هرگز به این فکر نمیافتند که چگونه با یکدیگر زندگی مسالمتآمیز داشته باشند؛ زیرا آنها از اراده جمعی برای به رسمیت شناختن وجود دیگری برخوردار نیستند... کاملاً واضح است که حتی پس از ۷۳ سال تلاش، نه تنها در ادغام فلسطینیان در جامعه اسرائیل، بلکه برای تضعیف هویت آنها و نامیدنشان تحت عنوان «عرب اسرائیلی» با شکست مواجه شدهاند. فلسطینیان شهروند اسرائیل خود را بقایای جمعیتی میدانند که پیش از ایجاد اسرائیل وجود داشته و بنابراین آنها با پسرعموهای خود در کرانه باختری و نوار غزه هویت مشترکی دارند که از ایشان سلب شده است.»
امنیت به خطر افتاده رژیم اشغالگر
مسأله دیگر این است که سیاست «مشت آهنین» رهبران صهیونیست علیه فلسطینیان و ظلم عیان آنان به مردم مظلوم فلسطین، جامعه جهانی و افکار عمومی جهان را در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داده و عملاً این رژیم را در سطح جهان به رژیم نامشروع تبدیل و همچنین قدرت نرم آن را تضعیف کرده است که این موارد میتواند در آینده پیامدهای جدی بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی داشته باشد.
از سوی دیگر با افزایش جمعیت اعراب ساکن فلسطین اشغالی و بیشتر شدن تعارضات میان این گروه با صهیونیستها، سرزمین امن مورد ادعای صهیونیستها برای یهودیان، به سرزمینی ناامن برای یهودیان تبدیل شده است؛ به طوری که پس از عملیاتهای اخیر، یک خبرنگار صهیونیستی بیان کرد: «بیست سال پیش میترسیدیم سوار اتوبوس شویم، حالا حتی از راه رفتن در خیابان نیز میترسیم.» مستولی شدن احساس ناامنی در رژیم صهیونیستی، برای رهبران صهیونیست که در حفظ دولت یهودی، نیازمند جذب و مهاجرت یهودیان جهان به فلسطین هستند، یک مسأله بسیار سهمگین میباشد؛ چرا که با افزایش ناامنی در فلسطین علاوه بر تبعات اقتصادی و سیاسی، نه تنها مهاجرتی از سوی یهودیان به اسرائیل صورت نمیگیرد، بلکه مهاجرت معکوس از این رژیم به دیگر کشورها نیز افزایش مییابد و نظریه «بمب ساعتی جمعیت» که به معنای به هم خوردن توازن جمعیتی یهودیان و اعراب در فلسطین اشغالی است، تشدید میشود که همین امر میتواند تهدید وجودی برای رژیم صهیونیستی به شمار آید.
کوتاه سخن این که با توجه به تحمیلی و مصنوعی بودن رژیم صهیونیستی، این رژیم همواره در تنش و درگیری است و همین تنشها نیز تهدیدهای عدیدهای بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی تحمیل کرده و خواهد کرد. رادیکال شدن فضای رژیم صهیونیستی و اقبال بیشتر یهودیان به احزاب راست، نشان از افزایش پتانسیل درگیری اعراب با صهیونیستها در آینده میباشد. این مسأله در کنار بیتوجهی کشورهای عربی به فلسطینیان و پیگیری سیاست عادیسازی با صهیونیستها، فلسطینیان را بیش از پیش به سمت اقدامات شهادت طلبانه و مسلحانه سوق داده است. بر این اساس، در آینده، شاهد عمیقتر شدن شکاف جمعیتی اعراب با صهیونیستها خواهیم بود که این مسأله نیز به نوبه خود، منجر به افزایش اعتراضات و عملیاتهای فلسطینیان علیه صهیونیستها خواهد شد و امنیت این رژیم را بیش از پیش تهدید خواهد کرد.
دانشجوی دکترای مطالعات منطقهای
در جریان تیراندازی روز پنجشنبه در مرکز شهر تلآویو، که آخرین مورد از یک رشته حملات در هفتههای اخیر در سراسر رژیم صهیونیستی بود، حداقل سه نفر کشته و چندین نفر زخمی شدند. در جریان سه حمله پیشین که در شهرهای بئرشبا، حادره و بنیبراک رخ داد، 11 اسرائیلی کشته شدند. چنین عملیاتهای گستردهای که حداقل از سال 2016 به این سو، کم سابقه بود نشان از وخیمتر شدن اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس تا به حال از بُعد داخلی با چالشهای عدیدهای روبهرو بوده است که منشأ این چالشها نیز عمدتاً تحت تأثیر شکافهای جمعیتی رژیم صهیونیستی میباشد و حوادث اخیر در فلسطین اشغالی را نیز میتوان در همین قالب مورد تحلیل قرار داد. مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در تازهترین ارزیابی راهبردی خود، یکی از سه چالش اصلی رژیم صهیونیستی را مربوط به مسائل داخلی این رژیم و شکافهای جمعیتی آن، عنوان کرده و همین مؤسسه در یک نظرسنجی از ساکنان فلسطین اشغالی به این نتیجه رسیده است که 66 درصد اسرائیلیها، بیش از تهدیدهای خارجی، از تنشهای داخلی احساس ناامنی میکنند که وقایع اخیر نیز صحت این ادراکات را نشان میدهد. به طور کلی با وجود تأثیرگذاری عوامل منطقهای و بینالمللی در افزایش اقدامات شهادتطلبانه فلسطینیان، اما شرایط داخلی رژیم صهیونیستی و شکافهای متعددی که در این رژیم وجود دارد، عامل اصلی و اساسی در وقوع چنین رخدادهایی در فلسطین اشغالی است. شکافهایی که نه موقت و کوتاه مدت، بلکه عمری به درازای رژیم صهیونیستی دارد و از زمان حیات این رژیم بهوجود آمده است و تا زمان نابودی آن نیز ادامه خواهد یافت.
شکافهای جمعیتی و تنشهای هویتی
رژیم صهیونیستی در بعد داخلی با سه شکاف جمعیتی رو به رو است: 1- شکاف بین قومی میان اعراب و صهیونیستها. 2- شکاف درون قومی میان نژادهای مختلف یهودی همچون اشکنازها، سفاردیها، فلاشاها و روستبارها. 3- شکاف مذهبی در درون رژیم صهیونیستی و تقسیم آن به مذهبیون و سکولارها. هر کدام از این شکافها خود را در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، آموزشی، بهداشتی و... نشان میدهد و این رژیم را با تنشهای داخلی عدیدهای مواجه میسازد. با این حال، در میان تنشهای موجود، شکاف میان اعراب و صهیونیستها آشکارترین و طولانیترین شکاف اجتماعی در رژیم صهیونیستی میباشد. به طوری که شکاف قومی میان یهودیان و اعراب فلسطین بهدلیل تأثیرپذیری از عوامل سیاسی و اجتماعی بسیار، چه از درون و چه از بیرون، بیشترین رسوخ و دوام را میان تنشهای موجود در جامعه رژیم صهیونیستی بهوجود آورده است و در برهههای زمانی مختلف، همچون انتفاضههای سال 1987 و 2000 میلادی که سالها به طول انجامید، رژیم صهیونیستی را با تهدیدهای امنیتی متعددی مواجه ساخته است.
پس از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948، رهبران این رژیم برای تحقق ایده دولت یهود، سعی کردند که بافت جمعیتی فلسطین را تغییر دهند و با پاکسازی قومی فلسطین، «سرزمین فلسطین» را به «سرزمین یهود» تبدیل نمایند. همان گونه که ایلان پاپه، اندیشمند و نویسنده سرشناس یهودی، در کتاب «پاکسازی قومی فلسطین» بیان میکند، رهبران صهیونیست با اجرای طرح دالِت در سال ۱۹۴۸ و پس از اعلام تشکیل این رژیم، توانستند نیمی از جمعیت دو میلیونی فلسطین را از زندگی ساقط و ریشه کن کنند و ۵۳۱ روستای فلسطینی را ویران سازند و ۱۱ شهر فلسطینی را کاملاً خالی از سکنه کنند و از این طریق بافت جمعیتی فلسطین را به سود خود تغییر دهند.
با وجود تلاشهای بسیار صهیونیستها برای ریشه کن کردن جمعیت عربی و بویژه مسلمان در فلسطین و تبدیل فلسطین به کشوری صرفاً یهودی، اما در حال حاضر بیش از بیست درصد جمعیت فلسطین اشغالی، عرب و بویژه مسلمان میباشد. اما نکته مهم این است که این گروه با وجود زندگی در سرزمینهای اشغالی، اما از پذیرش هویت اسرائیلی سر باز میزنند. به طوری که بر اساس نظرسنجی سال 2017 که توسط سمیاسموها، استاد جامعه شناسی دانشگاه حیفا انجام گرفت، فقط 16 درصد اعراب ساکن در رژیم صهیونیستی خود را «عرب اسرائیلی» قلمداد میکنند و ما بقی خود را «فلسطینیان در اسرائیل» یا «عرب فلسطینی» معرفی میکنند که نشان از عدم هویت یکپارچه در سرزمینهای اشغالی است.
در این میان اقدامات آپارتاید گونه و تبعیضهای آشکار علیه اعراب در رژیم صهیونیستی مزید بر علت شده و هویت فلسطینی اعراب را بیش از پیش تقویت کرده و زمینههای چنین اقداماتی را در این رژیم فراهم آورده و مانع از شکلگیری هویت یکپارچه اسرائیلی شده است. ایدئولوژی صهیونیسم که مبتنی بر برتری یهود بر غیر یهود میباشد، موجب شده است که هم در عرصه نظر و هم در عرصه عمل، اعراب و بویژه مسلمانان بهعنوان شهروندان درجه دو در نظر گرفته شوند و رابطه یهودیان با اعراب، بر اساس دشمنی تعریف شود. به طوری که در بهار 2022، افرایم کاراش، مورخ و اندیشمند معروف صهیونیستی، در مقالهای تحت عنوان «چرا اعراب اسرائیل بزرگترین تهدید آن هستند؟» به بررسی تهدیدات حضور اعراب در فلسطین اشغالی پرداخته و حتی آنان را از ایران و حماس برای رژیم صهیونیستی خطرناکتر توصیف کرده است. چنین نگاه خصمانهای را میتوان در شعارهای «مرگ بر عربِ» یهودیان در جریان عملیاتهای فلسطینیان و جنگهای رژیم صهیونیستی با گروههای مقاومت فلسطینی شاهد بود.
تبعیضهای آشکار و ظلم ساختاریافته
به حساب آوردن فلسطینیان بهعنوان شهروندان درجه دوم و نگاه خصمانه به آنها و همچنین روا داشتن تبعیضهای سیاسی، مذهبی، اقتصادی، آموزشی، اجتماعی، بهداشتی و... علیه آنها، موجب شده است که اعراب و بویژه مسلمانان از لحاظ سطح معیشت، درآمد، کار و آموزش در پایینترین سطح هرم اجتماعی قرار بگیرند و بغضشان در برابر صهیونیستها عمیقتر باشد. علاوه بر اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیستها که خود بزرگترین ظلم و تبعیض، به حساب میآید، اعراب ساکن در سرزمینهای اشغالی در طول هفتاد سال، با تبعیضهای گوناگونی در تمامی ابعاد مواجه شدهاند؛ به طور مثال فقط ۲.۴ درصد از مناطق صنعتی، در شهرهای با اکثریت عربی وجود دارد که همین عامل موجب افزایش فقر در بین اعراب مسلمان رژیم صهیونیستی شده است. علاوه بر این دولت یهود در برنامه اولویتهای ملی خود که در آن ۵۵۳ شهر و روستا از حمایتهای مالی بهرهمند میشدند، فقط تعداد چهار روستای عرب مسلمان را در این طرح مورد نظر قرار داده، در حالی که روستاهای عربی نسبت به روستاهای یهودی از وخامت بیشتری رنج میبرند.
از نظر اقتصادی نیز در سال 2018، متوسط درآمد ماهیانه یک یهودی 4.692 هزار دلار بود در حالی که این رقم برای اعراب به 2.881 هزار دلار میرسید که نزدیک به نصف درآمد یک یهودی بود. از سوی دیگر اکثر مسلمانان ساکن در فلسطین اشغالی، سواد تحصیلی پایینی دارند که این خود نیز عاملی است که موجب میشود نسبت به همتایان یهودی خود در سطح پایینی قرار گیرند و تحرک اجتماعی بسیار کمتری داشته باشند. همین امر موجب شده است که کسانی که بیش از ۲۰ درصد از کل جمعیت رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهند، تنها در ۸ درصد از تولید ناخالص ملی آن سهیم باشند و میزان فقر در اعراب، دو برابر میزان فقر در یهودیان باشد.
در این میان، اما یکسری کاتالیزورهایی برای فوران خشم اعراب فلسطین علیه صهیونیستها وجود دارد که مهمترینشان نیز ماه رمضان و مناسبتهایی است که در سرزمین فلسطین، چه از سوی اعراب و چه از سوی صهیونیستها برگزار میشود و زمینههای درگیری این دو را بهوجود میآورد و خشمهای نهفته فلسطینیان را علیه ظلمها و تبعیضهای رژیم صهیونیستی عیان میسازد. با این که صهیونیستها سعی نمودهاند در مقابل عملیاتهای اینچنینی فلسطینیان، مظلوم نمایی کنند و آنها را تروریستی بنامند، اما همان گونه که جاناتان کوک، محقق مسائل غرب آسیا، بیان میکند: «اشغال و ظلم علت واقعی حملات چند روز اخیر در داخل اسرائیل است». بر اساس گزارش دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد، فقط در سال 2021، 496 حمله توسط شهرک نشینان صهیونیستی علیه فلسطینیها صورت گرفته که 370 مورد آن خسارت مالی و 126 مورد آن تلفات جانی داشته است. البته این جزئی از ظلم ساختار یافته صهیونیستها به صاحبان اصلی سرزمین فلسطین میباشد و فقط محدود به کرانه باختری است و چنانچه تمامی اقدامات آپارتاید گونه و ظالمانه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان را برشماریم، بسیار بیشتر از اینها خواهد بود.
بر این اساس، گذشته از دیگر شکافهای جمعیتی رژیم صهیونیستی، شکاف میان اعراب و یهودیان، بیشترین تأثیر را بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی گذاشته و به عقیده بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان دولت یهود، راهبردهای رژیم صهیونیستی در برابر اعراب ساکن فلسطین، «سند مرگ اسرائیل» را امضا کرده است. به طور کلی چنین اقداماتی نه تنها نتوانسته امنیت برای رژیم صهیونیستی به ارمغان آورد، بلکه زمینههای تهدید این رژیم را از چند جهت فراهم کرده است. نخست اینکه رویکرد اشغالگرایانه این رژیم از همان ابتدای تأسیس تا به الان، موجبات درگیری اعراب و صهیونیستها را فراهم کرده و عملاً مانع از شکلگیری هویت واحد در فلسطین اشغالی شده است. همین امر نیز رژیم صهیونیستی را به صحنه زد و خورد دائمی میان فلسطینیان و صهیونیستها تبدیل کرده است. در همین خصوص استون کوک در مقاله جالبی پس از جنگ سیف القدس، تحت عنوان «جنگ اسرائیل هرگز پایان نخواهد یافت»، نوشت: «برای اسرائیلیها و فلسطینیها، خشونت قومی یک مشکل موقتی نیست. این یک مسأله هویتی ماندگار است... درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها در هسته اصلی خود مربوط به هویت است. دیپلماتها نمیتوانند این وضعیت را از بین برده یا برطرف کنند. حتی زمانی که موشکها و توپخانهها متوقف شوند هم اسرائیلیها و فلسطینیها هرگز به این فکر نمیافتند که چگونه با یکدیگر زندگی مسالمتآمیز داشته باشند؛ زیرا آنها از اراده جمعی برای به رسمیت شناختن وجود دیگری برخوردار نیستند... کاملاً واضح است که حتی پس از ۷۳ سال تلاش، نه تنها در ادغام فلسطینیان در جامعه اسرائیل، بلکه برای تضعیف هویت آنها و نامیدنشان تحت عنوان «عرب اسرائیلی» با شکست مواجه شدهاند. فلسطینیان شهروند اسرائیل خود را بقایای جمعیتی میدانند که پیش از ایجاد اسرائیل وجود داشته و بنابراین آنها با پسرعموهای خود در کرانه باختری و نوار غزه هویت مشترکی دارند که از ایشان سلب شده است.»
امنیت به خطر افتاده رژیم اشغالگر
مسأله دیگر این است که سیاست «مشت آهنین» رهبران صهیونیست علیه فلسطینیان و ظلم عیان آنان به مردم مظلوم فلسطین، جامعه جهانی و افکار عمومی جهان را در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داده و عملاً این رژیم را در سطح جهان به رژیم نامشروع تبدیل و همچنین قدرت نرم آن را تضعیف کرده است که این موارد میتواند در آینده پیامدهای جدی بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی داشته باشد.
از سوی دیگر با افزایش جمعیت اعراب ساکن فلسطین اشغالی و بیشتر شدن تعارضات میان این گروه با صهیونیستها، سرزمین امن مورد ادعای صهیونیستها برای یهودیان، به سرزمینی ناامن برای یهودیان تبدیل شده است؛ به طوری که پس از عملیاتهای اخیر، یک خبرنگار صهیونیستی بیان کرد: «بیست سال پیش میترسیدیم سوار اتوبوس شویم، حالا حتی از راه رفتن در خیابان نیز میترسیم.» مستولی شدن احساس ناامنی در رژیم صهیونیستی، برای رهبران صهیونیست که در حفظ دولت یهودی، نیازمند جذب و مهاجرت یهودیان جهان به فلسطین هستند، یک مسأله بسیار سهمگین میباشد؛ چرا که با افزایش ناامنی در فلسطین علاوه بر تبعات اقتصادی و سیاسی، نه تنها مهاجرتی از سوی یهودیان به اسرائیل صورت نمیگیرد، بلکه مهاجرت معکوس از این رژیم به دیگر کشورها نیز افزایش مییابد و نظریه «بمب ساعتی جمعیت» که به معنای به هم خوردن توازن جمعیتی یهودیان و اعراب در فلسطین اشغالی است، تشدید میشود که همین امر میتواند تهدید وجودی برای رژیم صهیونیستی به شمار آید.
کوتاه سخن این که با توجه به تحمیلی و مصنوعی بودن رژیم صهیونیستی، این رژیم همواره در تنش و درگیری است و همین تنشها نیز تهدیدهای عدیدهای بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی تحمیل کرده و خواهد کرد. رادیکال شدن فضای رژیم صهیونیستی و اقبال بیشتر یهودیان به احزاب راست، نشان از افزایش پتانسیل درگیری اعراب با صهیونیستها در آینده میباشد. این مسأله در کنار بیتوجهی کشورهای عربی به فلسطینیان و پیگیری سیاست عادیسازی با صهیونیستها، فلسطینیان را بیش از پیش به سمت اقدامات شهادت طلبانه و مسلحانه سوق داده است. بر این اساس، در آینده، شاهد عمیقتر شدن شکاف جمعیتی اعراب با صهیونیستها خواهیم بود که این مسأله نیز به نوبه خود، منجر به افزایش اعتراضات و عملیاتهای فلسطینیان علیه صهیونیستها خواهد شد و امنیت این رژیم را بیش از پیش تهدید خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه