نمی شود ترسید،اما فهمید



ابوالقاسم حسینجانی
«قرآن» که خواندنی‌ترین معجزه روی زمین است، برای تلاوت و ترتیل و تدبر آمده است.
نمی شود - با اندیشه‌ای پیگیر- در آیه آیه این کتاب، تعمق و تدبر نکرد؛ اما از آن بهره برد.
قرآن را «کاربردی» باید خواند و نه «انتزاعی.»
آنهایی که فقط برای «ثواب»، این کتاب معصوم را به دست می‌گیرند، هرگز به یک «جواب» مطلوب، نمی‌توانند رسید.
هدف قرآن، به موضع روشن رسیدن و موضع‌گیری بجا و بهنگام کردن‌ است. نظر و نظریه قرآن، در فراخوانی «...فسیروا فی الارض» عمدتاً سیر و گشت جغرافیایی نیست؛ بلکه بیشتر، سیر و سفر و جست‌وجوی تاریخی است، تا به نیکی بنگریم و بشنویم و بیندیشیم تاریخ پرفرازونشیب عالم و آدم را...و عبرت بگیریم از آن همه کرده‌ها و ناکرده‌های «تمدن»‌های درگذار و درگذرنده پیشین و دوباره و هزار باره، همان خطاها و خلاف‌های خلافت‌مآبانه را به تکرار ننشانیم!  [افلا یتدبرون القرآن، ام علی قلوب اقفالها؟!] - قرآن/محمد،۲۴ -  چر ا در قرآن «تدبر» نمی‌کنند، مگر بر دل‌هاشان، «قفل» نهاده‌اند؟! کلید این قفل چیست؟!...کلید این قفل کجا است؟! غور کردن و به ژرفا‌ها فرو رفتن و از تلاطم‌ها نهراسیدن، کلید رهگشای این راه هدفمند، برای وصول به این «مقصد پویا» است. تاریخ را باید «سیر» کرد، تا به «صیرورت» آن، واقف شد. جوهره پویای تاریخ را ندیدن، عین «تاریخ» نخواندن و «قرآن» نخواندن است.
قرآن، «شأن» نزول دارد
هر آیه‌ای را، شأنی‌ است. هرکلمه‌ای را، شأنی‌ است. هر نقطه‌ای را، شأنی‌ است. [فانظروا: کیف کان عاقبت الذین من قبل؛کان اکثرهم مشرکون؟!] - قرآن/روم، ۴۲ - بنگرید که سرانجام - و برآیند عملیاتی - پیشینیان که اغلب‌شان دوگانه‌گرا (مشرک) بودند، چگونه بود؟! تاریخ، تعارف و توجیه و توصیه‌بردار نیست. تاریخ روزگاران اگر که شفاف و روشن نبود و نیست، با بیغوله‌ها و دهلیزهای تنگ و تاریک چه فرقی می‌تواند داشت؟! ما، فقط «معتقد» نمی‌خواهیم، «منتقد» هم می‌خواهیم!... تاریخ، «دستور زبان» و «دیکته» نیست.عاشقی، سفارشی نمی‌شود...
نمی‌توان با نسخه‌ای یکدست و کلیشه‌ای، برای همه ناخوشان دست‌چپی، «سنبل‌الطیب» و برای تمامی بیماران دست‌راستی «اسطوخودوس» تجویز و تحکیم فرمود!! با تاریخ‌های مصلحت‌اندیشانه «دستوری» و «مجوزدار»، نمی‌شود سر از حقایق جهان هستی درآورد. تاریخ - چه کتبی و چه شفاهی - باید خود تاریخ باشد وگرنه، چه بهتر که ما نیز با آن حافظه تاریخی/فرهنگی‌مان، هم‌آوا گردیم و بی‌هیچ پروا و پرهیزی بر سر مصلحت‌ها و مصالح آن، زبان و زبانه برآریم که:
[مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز/ورنه، در مجلس رندان خبری نیست که نیست!...] - حافظ -
ما چرا به تاریخ و گذشته‌ها، مراجعه می‌کنیم؟ هدف‌مان از خوانش و تحریر رویدادها -با مرور و عبور از تنگه‌ها و تنگناهای تاریخی- چه چیزی‌ است؟! آیا هدف‌مان آن‌ است که «ما» باشیم و «دگران» نباشند؟ آیا می‌خواهیم تا دیر نشده، حرف‌ها‌مان را بزنیم و ماست‌ها را کیسه کنیم؟
آیا می‌خواهیم هرطور شده- باری به هرحال، یکی به نعل و یکی به میخ- آنچه را که خودمان قبول داریم و مصلحت می‌دانیم، «محفوظ» بداریم؟! تاریخ چیست؟ و تاریخ راستین، کدامین است؟! حقیقت ذاتی حیات را، در کدامین ناکجاآباد این صحنه‌ها و پشت صحنه‌ها و صحنه‌آرایی‌ها، دریافت و باز‌پردازی می‌باید کرد؟!
حقیقت چیست؟!...
 [الحاقه، ماالحاقه و ما ادراک ماالحاقه؟!]  - قرآن/حاقه، ۱و۲و۳ -  حقیقت راستین!  حقیقت راستین، کدامین است؟!  و تو، هنوز خبر نداری که آن حقیقت راستین، کدامین  است!  آنانی که از رو‌به‌رو شدن صادقانه و شفاف با هویت ذاتی «حقیقت» می‌ترسند، محال است که به این سادگی ها/زودی‌ها، سردربیاورند و فهم کنند که حقیقت چیست؟!...
[زین همرهان سست عناصر، دلم گرفت/شیرخدا و رستم دستانم آرزوست!] - مولوی -
آری: نمی‌شود ترسید، اما فهمید...
بیایید قرآن را، با خوانشی نو، بخوانیم: بیایید «هر آیه» را، به قدر «یک قرآن»، بخوانیم!




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7888/29/609940/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها