ممنونم‌ها، ولی...



محمدرضا رضایی
- همسرم ممنونم که صبح خروسخوان برای تأمین رفاه خانواده‌ات به سر کار می‌روی. من چون تحمّل دوری‌ات را ندارم از غم نبودنت تا ظهر می‌خوابم؛ ای کاش تو هم مثل شوهرهای مردم تا بوق سگ سرکار می‌ماندی تا من از غم فراقت بیشتر بخوابم. ولی در کل ممنون که حدّاقل از صبح تا ظهر نیستی.
 
- شوهر مهربانم! با خود اندیشیدم که با کدامین هدیه، قدردان زحمات بی‌دریغت باشم؟ دریافتم قلب عاشق تو را هیچ هدیه‌ای جز شادی همسرت، خوشحال نمی‌کند. پس با چشمانی گریان از شوق، برای خود مانتویی خریدم تا شادی قلبی خویش را به تو هدیه دهم.
 
- سیب‌زمینی
عدس
گوجه
ماست
تن ماهی
نون سنگک کنجدی
اومدنی اینا رو بخر بیار. راستی امروز روز جهانی قدردانی از شوهره، از طرف من دو بسته چیپسم واسه خودت بخر؛ فقط سرکه‌نمکی نگیری‌ها! دوست ندارم.
- عزیزم! امسال برای اولین بار می‌خواهم در روز قدردانی از شوهر، قدردان زحماتت باشم. ای کاش زودتر از اینها می‌فهمیدم که چنین روزی هم در تقویم داریم؛ چه روزهایی را برای قدردانی از دست دادم. راستی ماشین رو هم بردن پارکینگ، گفتن دو و سیصد باید جریمه بدی که آزادش کنن. پیشاپیش ممنون...
 
-همسرم! صبح تا شب و شب تا صبح یاد تو از خاطرم نمی‌رود. همه‌جا جلوی چشمانم هستی. هر کار می‌کنم از ذهنم پاک نمی‌شوی. بابا بیا این جوراب کثیفتو از زیر مبل بردار، خونه رو بوت برداشته. ممنون

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7888/30/609950/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها