شجاعت آقای مدیر
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
پذیرفتن خطا یا نقاط ضعف و کاستیها، بخش مهمی از «مدیریت» است که در کشور ما معمولاً فراموش میشود. نه تنها مدیران میانی، مدیران مؤسسات و نهادهای کوچک، که مدیران بزرگتر و وزیران، اغلب از ترکیب «معذرت خواهی» استفاده نکرده و درباره مشکلات و ضعفهای سیستم تحت مدیریتشان فرافکنی میکنند. پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در دیدار با هنرمندان شجاعت به خرج داده و آشکارا از ریزش مخاطبان تلویزیون صحبت کرده است. جبلی، معضلی را پذیرفته که پیشتر یا کتمان و انکار میشد یا با اعلام آمارهای مختلف از سوی روابط عمومی سازمان، طوری دیگر مطرح میشد. در هر حال نتیجه یکی بود: منتقدان و مردم از ریزش مخاطب بهعنوان یک بحران و شکاف صحبت میکردند و مدیران سازمان صدا و سیما، تأکید و اصرار داشتند که وضعیت تغییر نکرده است.اینکه آقای جبلی، بهعنوان رئیس یکی از مهمترین سازمانهای کشور، ضعف بزرگ رسانهاش را پذیرفته، اتفاق بزرگی است. شاید بشود برای این معضل، راه حلی پیدا کرد. به نظر میرسد وقتی مدیری در آن سطح و با توجه به حساسیتهایی که درباره سازمان وجود دارد، تن به پذیرفتن این بحران میدهد، احتمالاً هوش و استراتژی حل آن مشکل را هم دارد. آقای جبلی میتواند سریالهای نوروز 1401 و سریالهای رمضان امسال را با سریالهایی که یک دهه پیش در تلویزیون ساخته میشد، مقایسه کند. قرار نیست از چهرهها بت بسازیم، هر کارگردانی در کارنامهاش اثر ضعیف و قوی دارد، اما از حسن فتحی و رضا عطاران، از علیرضا افخمی و سیروس مقدم رسیدهایم به علی غفاری، علیرضا نجفزاده یا محمدرضا خردمندان. تلویزیون، زمانی محل کشف استعداد بود، سیروس مقدم ضعیفترین سریالهایش را در شبکه سه ساخت تا به «پایتخت»، «چک برگشتی» یا «زیر هشت» و «مدینه» رسید. فتحی در اوج، از تلویزیون رفت. در حالی که سریالهای رمضانیاش «میوه ممنوعه» و «در مسیر زایندهرود» هنوز تماشایی هستند. آقای جبلی، با کمی بررسی متوجه خواهد شد که ادامه ساخت سریالهایی از جنس «بچه مهندس» که بدون جذابیت و بسیار کلیشهای هستند، تماشاگر را از تلویزیون دور میکند. مردم، هنوز دوست دارند در تلویزیون سریالهای مناسبتی ببینند، هر چقدر سلیقهشان عوض شده باشد، ترجیح میدهند محصول کشور خودشان کیفیتی را داشته باشد که پای آن بنشینند. سریالسازی در همه جای جهان وجود دارد و عمده مخاطبان نیز در غیبت سریالهای خوب تلویزیون، در شبکه نمایش خانگی، سریال میبینند. اما چند سال است که تلویزیون زمان افطار، چیزی در چنته ندارد. مردم، فراموش نکردهاند که گاهی تماشای سریالهای ماه رمضان، بخشی از شیرینیهایی بود که ایرانیان در این ماه مبارک، تجربه میکردند. اما حالا با سری دوزی و کیفیت نازل سریالها، با کارگردانهای درجه سه و بازیگرانی که مقابل دوربین دست و پا میزنند تا جذاب به نظر برسند، مردم علاقهای به دیدن سریال ایرانی ندارند. این مسیر، که آقای جبلی به آن اشاره کرده، یک شبه به وجود نیامده است. متأسفانه کمکاری، سهلانگاری، حذف چهرههای بااستعداد و توجه خاص به استعدادهای تمام شده یا فیلمسازان درجه سه، لوگوی تلویزیون را سوزانده است. مردم، دیگر برای تماشای سریال، تلویزیون را روشن نمیکنند یا حتی در میان آنچه به اسم سریال تولید میشود دنبال پدیده نمیگردند. آقای جبلی با بررسی آمار تماشای سریالهای قدیمی در شبکه آی فیلم، قطعاً نتایج تازهای از این بحران کشف خواهد کرد.
روزنامهنگار
پذیرفتن خطا یا نقاط ضعف و کاستیها، بخش مهمی از «مدیریت» است که در کشور ما معمولاً فراموش میشود. نه تنها مدیران میانی، مدیران مؤسسات و نهادهای کوچک، که مدیران بزرگتر و وزیران، اغلب از ترکیب «معذرت خواهی» استفاده نکرده و درباره مشکلات و ضعفهای سیستم تحت مدیریتشان فرافکنی میکنند. پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در دیدار با هنرمندان شجاعت به خرج داده و آشکارا از ریزش مخاطبان تلویزیون صحبت کرده است. جبلی، معضلی را پذیرفته که پیشتر یا کتمان و انکار میشد یا با اعلام آمارهای مختلف از سوی روابط عمومی سازمان، طوری دیگر مطرح میشد. در هر حال نتیجه یکی بود: منتقدان و مردم از ریزش مخاطب بهعنوان یک بحران و شکاف صحبت میکردند و مدیران سازمان صدا و سیما، تأکید و اصرار داشتند که وضعیت تغییر نکرده است.اینکه آقای جبلی، بهعنوان رئیس یکی از مهمترین سازمانهای کشور، ضعف بزرگ رسانهاش را پذیرفته، اتفاق بزرگی است. شاید بشود برای این معضل، راه حلی پیدا کرد. به نظر میرسد وقتی مدیری در آن سطح و با توجه به حساسیتهایی که درباره سازمان وجود دارد، تن به پذیرفتن این بحران میدهد، احتمالاً هوش و استراتژی حل آن مشکل را هم دارد. آقای جبلی میتواند سریالهای نوروز 1401 و سریالهای رمضان امسال را با سریالهایی که یک دهه پیش در تلویزیون ساخته میشد، مقایسه کند. قرار نیست از چهرهها بت بسازیم، هر کارگردانی در کارنامهاش اثر ضعیف و قوی دارد، اما از حسن فتحی و رضا عطاران، از علیرضا افخمی و سیروس مقدم رسیدهایم به علی غفاری، علیرضا نجفزاده یا محمدرضا خردمندان. تلویزیون، زمانی محل کشف استعداد بود، سیروس مقدم ضعیفترین سریالهایش را در شبکه سه ساخت تا به «پایتخت»، «چک برگشتی» یا «زیر هشت» و «مدینه» رسید. فتحی در اوج، از تلویزیون رفت. در حالی که سریالهای رمضانیاش «میوه ممنوعه» و «در مسیر زایندهرود» هنوز تماشایی هستند. آقای جبلی، با کمی بررسی متوجه خواهد شد که ادامه ساخت سریالهایی از جنس «بچه مهندس» که بدون جذابیت و بسیار کلیشهای هستند، تماشاگر را از تلویزیون دور میکند. مردم، هنوز دوست دارند در تلویزیون سریالهای مناسبتی ببینند، هر چقدر سلیقهشان عوض شده باشد، ترجیح میدهند محصول کشور خودشان کیفیتی را داشته باشد که پای آن بنشینند. سریالسازی در همه جای جهان وجود دارد و عمده مخاطبان نیز در غیبت سریالهای خوب تلویزیون، در شبکه نمایش خانگی، سریال میبینند. اما چند سال است که تلویزیون زمان افطار، چیزی در چنته ندارد. مردم، فراموش نکردهاند که گاهی تماشای سریالهای ماه رمضان، بخشی از شیرینیهایی بود که ایرانیان در این ماه مبارک، تجربه میکردند. اما حالا با سری دوزی و کیفیت نازل سریالها، با کارگردانهای درجه سه و بازیگرانی که مقابل دوربین دست و پا میزنند تا جذاب به نظر برسند، مردم علاقهای به دیدن سریال ایرانی ندارند. این مسیر، که آقای جبلی به آن اشاره کرده، یک شبه به وجود نیامده است. متأسفانه کمکاری، سهلانگاری، حذف چهرههای بااستعداد و توجه خاص به استعدادهای تمام شده یا فیلمسازان درجه سه، لوگوی تلویزیون را سوزانده است. مردم، دیگر برای تماشای سریال، تلویزیون را روشن نمیکنند یا حتی در میان آنچه به اسم سریال تولید میشود دنبال پدیده نمیگردند. آقای جبلی با بررسی آمار تماشای سریالهای قدیمی در شبکه آی فیلم، قطعاً نتایج تازهای از این بحران کشف خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه