درباره اهمیت خودآگاهی/3
مکانیسمهای دفاعی چیست؟
آزاده سهرابی
روانشناس
مکانیسمهای دفاعی داستانی پیچیده در سیستم روانی انسان ما است. فرایندی ناخودآگاه که آگاه شدن به آن چندان کار راحتی نیست، ولی در مسیر خودآگاهی حتماً باید از دل این مکانیسمهای دفاعی عبور کنیم، مقاومت در برابر شناخت آنها را کناری بزنیم تا بتوانیم به صداقت با احساسات خود برسیم. اگر بدانیم مکانیسمهای دفاعی چه کارکرد مهمی در سیستم روانی ما دارند فکر آگاهی نسبت به آنها نیز سطحی از اضطراب را تولید میکند، اما باید بدانیم این اضطراب تولید شده یکی از نشانههای مقاومت ناهشیار برای برملا شدن رازهایش است. رازهایی که گمان میکند سالها فرد را در برابر اضطرابها محافظت کرده و با تغییر در ادراک فرد از موقعیت از راه مکانیسمهای دفاعی چون انکار، جابهجایی، سرکوبی، فرافکنی و... او را به سلامت از مسیر زندگی عبور داده است، اما غافل از اینکه مکانیسمهای دفاعی خود دردسرساز شدهاند. واقعیت این است که قوانین اخلاقی درونی و بیرونی و قوانین اجتماعی و فرهنگی زیادی راه خود را در هر لحظه درون ما طی میکند که عمدتاً در سطح ناهشیار است. این قوانین برای خواستههای ما در بسیاری مواقع مانع هستند و همین شروع یک کشمکش درونی و ناهشیارانه است که فرد تنها وقتی متوجه آن میشود که رفتاری از او سر میزند که با واقعیت بیرونی چندان سازگار نیست. مادری را تصور کنید که در یک روز بخصوص پرخاشگریاش نسبت به فرزندش بیشتر میشود. اگر این مادر خوب نگاه کند میبیند فرزندش امروز بیشتر از روزهای قبل حرف نمیزند یا خرابکاری خاصی نکرده یا مثل همیشه در نوشتن تکالیفش طفره میرود... اما چگونه است که این مادر نسبت به یک رفتار فرزندش که روزهای قبل صبورتر بود، امروز پرخاشگرتر شده است؟ مادری که در مسیر خودآگاهی است این را از خودش میپرسد. احتمالاً او خشم خود از منبع دیگری را به فرزندش منتقل کرده است؛ منبعی که نمیتواند بروز خشمش را نسبت به آن ببیند. مثلاً خشمی نسبت به همکارش یا مدیرش! معیارهای اخلاقی یا قوانین محیط کار به او میگویند: تو از پس گرفتن حقت بر نمیآیی یا نباید جو را متشنج کرد یا الان وقت اینکه بحثی را به راه بیندازی نیست. آرزو و خواسته این زن چیست؟ اینکه طرف مقابل بداند او از رفتار یا گفتاری که در معرضش بوده چه میزان عصبانی شده است. این کشمکش در ناخودآگاه در جریان است و چون فرد ناتوان از پیدا کردن راهی سالم برای بیان احساسش است از مکانیسم دفاعی جابهجایی استفاده میکند و خشمش را با پرخاشگری نسبت به فرزندش بروز میدهد و اضطرابش نسبت به این آشوب پنهان درونی، کاهش مییابد. در واقع ذهن برای رسیدن به یک آرامش نسبی به مکانیسمهای دفاعی متوسل میشود. آسیبهای روانی ارتباط بسیار مؤثری با این مسأله دارند که انسان به شکل ناسالمی از مکانیسمهای دفاعی استفاده کند. افرادی که بهصورت خودکار تنها روی مکانیسمهای دفاعی رفتار میکنند و دنبال حل مسأله نیستند یا توانایی دیدن هیجانات خود را در جای درست خود ندارند بیشتر در معرض آسیب روانی مثل اضطراب، افسردگی و وسواس هستند. هرچه افراد از مکانیسمهای دفاعی ناپختهتر مثل انکار، تحریف، فرافکنی، واپسروی یا حتی خود بیمارانگاری استفاده کنند احتمال ابتلا به اختلالات روانی و جسمی در آنها بیشتر میشود. نکته این است که استفاده از مکانیسم دفاعی به طور کلی طبیعی است و قرار نیست کسی در مقابل استفاده از آنها خلع سلاح شود بلکه موضوع استفاده مکرر از آنها یا استفاده مداوم از یک دفاع ناپخته است.
روانشناس
مکانیسمهای دفاعی داستانی پیچیده در سیستم روانی انسان ما است. فرایندی ناخودآگاه که آگاه شدن به آن چندان کار راحتی نیست، ولی در مسیر خودآگاهی حتماً باید از دل این مکانیسمهای دفاعی عبور کنیم، مقاومت در برابر شناخت آنها را کناری بزنیم تا بتوانیم به صداقت با احساسات خود برسیم. اگر بدانیم مکانیسمهای دفاعی چه کارکرد مهمی در سیستم روانی ما دارند فکر آگاهی نسبت به آنها نیز سطحی از اضطراب را تولید میکند، اما باید بدانیم این اضطراب تولید شده یکی از نشانههای مقاومت ناهشیار برای برملا شدن رازهایش است. رازهایی که گمان میکند سالها فرد را در برابر اضطرابها محافظت کرده و با تغییر در ادراک فرد از موقعیت از راه مکانیسمهای دفاعی چون انکار، جابهجایی، سرکوبی، فرافکنی و... او را به سلامت از مسیر زندگی عبور داده است، اما غافل از اینکه مکانیسمهای دفاعی خود دردسرساز شدهاند. واقعیت این است که قوانین اخلاقی درونی و بیرونی و قوانین اجتماعی و فرهنگی زیادی راه خود را در هر لحظه درون ما طی میکند که عمدتاً در سطح ناهشیار است. این قوانین برای خواستههای ما در بسیاری مواقع مانع هستند و همین شروع یک کشمکش درونی و ناهشیارانه است که فرد تنها وقتی متوجه آن میشود که رفتاری از او سر میزند که با واقعیت بیرونی چندان سازگار نیست. مادری را تصور کنید که در یک روز بخصوص پرخاشگریاش نسبت به فرزندش بیشتر میشود. اگر این مادر خوب نگاه کند میبیند فرزندش امروز بیشتر از روزهای قبل حرف نمیزند یا خرابکاری خاصی نکرده یا مثل همیشه در نوشتن تکالیفش طفره میرود... اما چگونه است که این مادر نسبت به یک رفتار فرزندش که روزهای قبل صبورتر بود، امروز پرخاشگرتر شده است؟ مادری که در مسیر خودآگاهی است این را از خودش میپرسد. احتمالاً او خشم خود از منبع دیگری را به فرزندش منتقل کرده است؛ منبعی که نمیتواند بروز خشمش را نسبت به آن ببیند. مثلاً خشمی نسبت به همکارش یا مدیرش! معیارهای اخلاقی یا قوانین محیط کار به او میگویند: تو از پس گرفتن حقت بر نمیآیی یا نباید جو را متشنج کرد یا الان وقت اینکه بحثی را به راه بیندازی نیست. آرزو و خواسته این زن چیست؟ اینکه طرف مقابل بداند او از رفتار یا گفتاری که در معرضش بوده چه میزان عصبانی شده است. این کشمکش در ناخودآگاه در جریان است و چون فرد ناتوان از پیدا کردن راهی سالم برای بیان احساسش است از مکانیسم دفاعی جابهجایی استفاده میکند و خشمش را با پرخاشگری نسبت به فرزندش بروز میدهد و اضطرابش نسبت به این آشوب پنهان درونی، کاهش مییابد. در واقع ذهن برای رسیدن به یک آرامش نسبی به مکانیسمهای دفاعی متوسل میشود. آسیبهای روانی ارتباط بسیار مؤثری با این مسأله دارند که انسان به شکل ناسالمی از مکانیسمهای دفاعی استفاده کند. افرادی که بهصورت خودکار تنها روی مکانیسمهای دفاعی رفتار میکنند و دنبال حل مسأله نیستند یا توانایی دیدن هیجانات خود را در جای درست خود ندارند بیشتر در معرض آسیب روانی مثل اضطراب، افسردگی و وسواس هستند. هرچه افراد از مکانیسمهای دفاعی ناپختهتر مثل انکار، تحریف، فرافکنی، واپسروی یا حتی خود بیمارانگاری استفاده کنند احتمال ابتلا به اختلالات روانی و جسمی در آنها بیشتر میشود. نکته این است که استفاده از مکانیسم دفاعی به طور کلی طبیعی است و قرار نیست کسی در مقابل استفاده از آنها خلع سلاح شود بلکه موضوع استفاده مکرر از آنها یا استفاده مداوم از یک دفاع ناپخته است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه