انتخابات پارلمانی لبنان و آینده این کشور در گفت‌و‌گوی «ایران» با سعدالله زارعی

یک انتخابات و هزار اما و اگر


حسین فاطمی
خبرنگار
 قرار است انتخابات پارلمانی لبنان ۲۵اردیبهشت( ۱۵ مه ) برگزار شود. در این دوره از انتخابات ۷۱۸ نامزد در قالب ۱۰۳ لیست با یکدیگر رقابت می‌کنند. به عبارت دیگر برای هر یک از ۱۲۸ کرسی پارلمانی بیش از ۵ نامزد با یکدیگر رقابت تنگاتنگی خواهند داشت. در عین حال ۱۱۸ زن در لیست‌های انتخاباتی حضور دارند که بیشترین تعداد حضور بانوان در ادوار انتخابات پارلمانی است. تحولات سال‌ها و ماه‌های اخیر در لبنان بخصوص انفجار بندر بیروت و به تبع آن کناره‌گیری دولت حسان دیاب و نیز چالش‌های مربوط به حوزه اقتصادی و معیشتی و مهم‌تر از همه بحران سوخت در این کشور سبب شده، این انتخابات از اهمیت و حساسیت بالایی برای لبنانی‌ها برخوردار باشد. از این‌رو «ایران» در گفت‌و‌گو با سعدالله زارعی، تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل به واکاوی دقیق‌تر فضای سیاسی - اجتماعی لبنان در آستانه انتخابات پرداخته است که در ادامه می‌خوانید؛

 ارزیابی اولیه شما از فضای کلی سیاسی لبنان در آستانه انتخابات پارلمانی ۲۵اردیبهشت(۱۵ مه) ‌چیست؟
انتخابات ۲۵ اردیبهشت بعد از یک دوره چهار ساله برگزار خواهد شد. همانگونه که می‌دانید در این چهار سال اتفاقات بسیار مهمی برای ایجاد گسل و افتراق سیاسی و اجتماعی در جامعه لبنان شکل گرفت تا ساختار سیاسی لبنان را بی‌اثر کند یا در راستای منافع برخی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای گام بردارد. به همین دلیل فضای کلی لبنان تا اندازه بسیار زیادی متأثر از تلاش‌های مخربی است که عملاً سیاست، اقتصاد، معیشت، فرهنگ، قومیت و حتی دین و مذهب در این کشور را نشانه گرفته است. به همین دلیل لبنان در آستانه انتخابات پارلمانی در یکی از حساس‌ترین برهه‌های حیات خود به سر می‌برد. حتی می‌توان چنین عنوان کرد که لبنان در آستانه برگزاری مهم‌ترین انتخابات مجلس طی ۳۰ سال اخیر است؛ انتخاباتی که حزب‌الله از آن به عبارت «جنگ سیاسی» یاد می‌کند. همین کلمه نشان از اهمیت و حساسیت این انتخابات برای لبنان در همه عرصه‌ها دارد.
 با این واکاوی شما از فضای کلی سیاسی لبنان و حساسیت بالا در جامعه این کشور، مشخصاً اهمیت این انتخابات و تفاوت آن با دوره‌های قبلی چیست؟
همان طور که اشاره کردم، برخی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای طی 4 سال گذشته پارلمان فعلی تلاش داشتند ساختار سیاسی لبنان را به نفع خود تغییر دهند. از این‌رو کشورهایی چون عربستان و امریکا سعی دارند از انتخابات پارلمانی پیش رو در لبنان نیز مانند ادوار گذشته برای ایجاد تغییرات اساسی در جامعه لبنان به نفع خود استفاده یا بهتر بگویم سوء‌استفاده کنند. در واقع این انتخابات پارلمانی محکی برای اندازه‌گیری میزان موفقیت برنامه‌های غرب با هدف ایجاد خلأ سیاسی و فرهنگی در جامعه لبنان است. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، این است که جامعه لبنان یک جامعه تقسیم شده است. یعنی جامعه مسیحی با 64 کرسی از پارلمان، جامعه اهل سنت با 27 کرسی، شیعیان با 27 کرسی و دروزی‌ها با 8 کرسی؛ بنابراین تغییرات سیاسی در جامعه لبنان عمدتاً ناظر به کرسی‌هایی می‌شود که در خصوص اقدامات و تصمیمات غرب واکنش مثبتی نشان می‌دهند، همان‌هایی که در طول سال‌های گذشته هم همراهی خود را با برخی تصمیمات جامعه غرب بخصوص امریکا به عربستان نشان داده‌اند. از این حیث سطح تغییرات از دل انتخابات پارلمانی پیشرو مورد انتظار، چندان گسترده و راهبردی نخواهد بود زیرا بخش معینی از جامعه سیاسی لبنان تکلیف خود را با فشارهای کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه روشن کرده است.
 منظور شما مشخصاً جریان ۸ مارس است؟
در یک نگاه کلی مشخصاً می‌توان به جریان هشت مارس اشاره کرد. اما در لایه‌های زیرین به نظر نمی‌رسد در انتخابات پیش رو تغییر ملموسی در کرسی‌های شیعیان لبنان  یا جریان مقاومت مسیحی لبنان ایجاد شود. ضمن اینکه همین دو ضلع مذکور یعنی شیعیان لبنان و جریان مقاومت مسیحی این کشور در مجموع می‌توانند بیش از 70 کرسی را از آن خود کنند. پس این دو ضلع تعیین کننده نتایج انتخابات خواهند بود، کما اینکه در دوره قبلی انتخابات پارلمانی هم شاهد همین نتایج بودیم. هم اکنون جریان ۸ مارس ۷۲ کرسی در پارلمان لبنان دارد که شامل احزاب جریان ملی آزاد، المرده، اتحادیه انقلابی ارمنی، حزب دموکرات لبنان، حزب ناسیونال سوسیالیست سوری، جنبش امل و... است. بنابراین جمع‌بندی کلی نشان از آن دارد که این دوره از انتخابات پارلمانی تفاوت عمده‌ای با انتخابات سال ۲۰۱۸ نخواهد کرد.
 هر چه از توافق طائف در ۲۲ اکتبر ۱۹۸۹(اول آبان ۱۳۶۸) دورتر می‌شویم، انتقادات گسترده‌ای نسبت به آثار این توافق بر ساختار سیاسی لبنان مطرح می‌شود. چراکه برخی از کارشناسان، تحلیلگران و ناظران امر معتقدند این توافق عملاً به بن‌بست در لبنان منجر شده است. اما در عین حال بسیاری هم بر این باورند این توافق سنگ‌بنای ثبات لبنان است. ارزیابی شما از این دو نگاه متضاد چیست؟
برای پاسخ به این سؤال باید یک ارزیابی واقع‌بینانه از شرایط سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک، اقتصادی و اجتماعی لبنان داشته باشیم. اگر چه توافق طائف در سال ۱۹۸۹ نسبت به قانون سال ۱۹۶۰ که در آنجا قدرت در جامعه مسیحی لبنان متمرکز بود به عدالت نزدیک‌تر است، اما توافق طائف هم ناظر به تقسیم کرسی‌های پارلمانی بر اساس ساختار جمعیتی قومی و مذهبی لبنان مبتنی بر واقعیت‌های این کشور صورت نگرفت. با این حال نکته مهم‌تر این است که اکنون کشورهایی مانند عربستان و ایالات متحده، نه به‌دنبال اجرای نظم توافق طائف در لبنان، بلکه مترصد ایجاد یک نظم جدید بر اساس منافع سیاسی خود در این کشور هستند. لذا این بازیگران سعی می‌کنند یک فضای مشوش و پر هرج و مرج را در جامعه لبنان ایجاد کنند تا در این فضای ملتهب و پر از هرج و مرج اساساً تقسیم‌بندی سیاسی بر اساس جمعیت قومی و مذهبی مدنظر توافق طائف کنار گذاشته شود و طرح‌های سیاسی آنان باعث تغییر ساختار قدرت شود. بنابراین آن چیزی که مدنظر عربستان و امریکا برای انتخابات پیش روست به‌مراتب ناعادلانه‌تر از توافق طائف و حتی قانون 1960 است. پس این گزاره تحلیلی شما که برای عبور از بن‌بست کنونی لبنان باید از توافق طائف گذشت، بیشتر منشأ سعودی و امریکایی دارد چون این نگاه مصالح جامعه لبنان را فدای اهداف ریاض و واشنگتن می‌کند. از همین روست که می‌بینیم حزب‌الله لبنان و جریان ۸ مارس با وجود اینکه با توجه به قانون طائف به سهم کمتری در پارلمان و دولت رسیده‌اند، اما از ساختار سیاسی فعلی دفاع می‌کنند.
 به چه دلیل یا دلایلی این دفاع با وجود برخی تبعات منفی از سوی حزب‌الله مطرح است؟
چون در شرایط فعلی نمی‌توان در کوتاه مدت یا حتی میان مدت به جایگزینی برای توافق طائف با هدف ایجاد نظم نوین سیاسی در لبنان دست پیدا کرد، مگر آنکه فضای لبنان به سمت یک گفتمان منطقی و عاقلانه پیش رود تا در چنین فضایی شیعیان، اهل سنت، مسیحیان، دروزی‌ها، علویان و... بتوانند با یک مذاکره دوستانه و مثبت راهکاری برای رسیدن به یک نسخه بهتر از توافق طائف دست یافته و در ادامه روی آن توافق کرده و به تصویب برسانند و در نهایت آن را اجرایی کنند. اما واقعیت‌های فعلی فضای سیاسی لبنان چنین چیزی را نشان نمی‌دهد چون برای مثال با وجود آنکه جامعه مسیحی لبنان تنها ۲۸ درصد کل جمعیت را تشکیل می‌دهد، تمایلی برای از دست دادن تعداد کرسی‌های خود در پارلمان ندارد. بنابراین هر تلاشی برای عبور از توافق طائف در این شرایط نظم و ثبات سیاسی را به هم خواهد زد، خصوصاً اگر برخی جریان‌های سیاسی بخواهند بدون توافق و هماهنگی با دیگر احزاب این اقدام را انجام دهند.
 بر مبنای همین انتقادات، بسیاری معتقدند با وجود آنکه در پست نخست‌وزیری شاهد گردش افراد هستیم، اما چهره‌هایی مانند میشل عون، رئیس‌جمهور و بخصوص نبیه بری، رئیس پارلمان عملاً به سکون و بن‌بست سیاسی در لبنان دامن می‌زنند چرا که فضا برای چرخش افراد ایجاد نمی‌شود. پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
ساختار سیاسی لبنان چون یک ساختار طائفه‌ای، قومی و دینی است باید این مسأله بیشتر در خود طایفه‌ها حل و فصل شود. به هر حال پذیرفته شده که پست ریاست‌جمهوری سهم مسیحیان باشد، همانگونه که نخست‌وزیری از آن اهل سنت و رئیس مجلس نصیب شیعیان لبنان است. بنابراین اهل سنت در خصوص نخست‌وزیر، شیعیان در خصوص رئیس پارلمان و مسیحیان در خصوص رئیس‌جمهور می‌توانند نظر بدهند و تصمیم بگیرند. البته در خصوص تعیین رئیس‌جمهور نظر اهل سنت و شیعیان هم مهم است، اما پیش از رأی پارلمان به رئیس‌جمهور باید مسیحیان در خصوص یک فرد به تفاهم برسند. همانگونه که گفتید آقای میشل عون آخرین دوره ریاست جمهوری خود را طی می‌کند پس به‌صورت اتوماتیک آقای عون کنار می‌رود. ضمن اینکه برای تعیین رئیس‌جمهور در لبنان گاهی ماه‌ها بحث سیاسی شکل گرفته است، کما اینکه در برهه‌ای لبنان به مدت ۲۰ ماه بدون رئیس‌جمهور بوده است.
 پس سؤال اینجاست که چه کسی جایگزین وی خواهد شد اگرچه اسامی‌ای مانند سمیر جعجع، سلیمان فرنجیه و... مطرح است؟
با اینکه سمیر جعجع از مقبولیت بالاتری در میان جامعه مسیحی برخوردار است، اما مخالفت جامعه مسیحی محور مقاومت، کل شیعیان و بخشی از اهل سنت لبنان عملاً رسیدن او به کرسی ریاست جمهوری را ناکام می‌گذارد چون همانگونه که عنوان داشتم بعد از تفاهم جامعه مسیحی در خصوص گزینه برای نامزدی ریاست جمهوری باید اکثریت پارلمان هم به وی رأی دهند تا به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان انتخاب شود. در طرف دیگر با وجود آنکه سلیمان فرنجیه از مقبولیت کمتری در جامعه مسیحیان نسبت به سمیر جعجع برخوردار است، ولی به نظر می‌رسد جامعه شیعیان و بخشی از اهل سنت لبنان با او همراهی بیشتری داشته باشند. با این اوصاف از هم اکنون بحث درباره رئیس‌جمهور لبنان قدری زود است و باید منتظر نتایج انتخابات پارلمانی بود.
 در خصوص نبیه بری چطور؟
وضعیت نبیه بری با میشل عون و دیگر شخصیت‌های سیاسی لبنان قدری متفاوت است. به هر حال جامعه اهل تشیع لبنان روی نبیه بری اتفاق‌نظر دارند. از طرف دیگر حزب‌الله لبنان هم به‌دنبال تصاحب کرسی ریاست پارلمان لبنان نیست، لذا خواه‌ناخواه ریاست پارلمان لبنان به فردی از جنبش امل خواهد رسید و چون به نظر می‌رسد که جنبش امل هم فعلاً نامزدی غیر از نبیه بری برای ریاست پارلمان ندارد، پس تغییر آقای نبیه بری برای انتخابات بعدی چندان محتمل نیست.
 برای کرسی نخست‌وزیری چه ارزیابی‌ای دارید؟
تا اینجای کار به نظر می‌رسد که جامعه لبنان روی نجیب میقاتی توافق کرده‌اند. فعلاً هم گزینه جایگزینی برای آقای میقاتی وجود ندارد. لذا اگر شرایط همین‌گونه ادامه پیدا کند احتمال نخست‌وزیری مجدد او بعد از انتخابات پارلمانی هم وجود دارد.
 کناره‌گیری سعد حریری، رئیس حزب المستقبل به‌عنوان مهره کلیدی جریان ۱۴ مارس را از انتخابات پارلمان چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا غیبت سعد حریری به معنای غیبت المستقبل و کاهش وزن سیاسی 14 مارس خواهد بود؟
اولاً که من فکر نمی‌کنم کناره‌گیری آقای سعد حریری ناشی از برنامه‌ریزی عربستان، امریکا و... باشد. به واقع عدم حضور حریری بسیار جدی و تصمیم خود اوست. نکته مهم‌تر آنکه عدم حضور سعد حریری به معنای عدم حضور جریان المستقبل نیست زیرا جریان المستقبل با محوریت فؤاد سنیوره در جریان انتخابات حضور فعال دارد. بنابراین المستقبل غایب صحنه انتخابات پارلمانی لبنان نخواهد بود.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7895/6/611074/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها