عزت نفس «من»/2

عزت نفس خودپسندی نیست!


آزاده سهرابی
روانشناس
یکی از مهم‌ترین موانع رسیدن به «عزت نفس» این است که آن را با دیگر مفاهیمی که این روزها زیاد درباره‌اش می‌‌شنویم مثل اعتماد به نفس اشتباه بگیریم یا در مسیر رسیدن به عزت نفس به خودپسندی برسیم یا بخش خودشیفته وجودمان -اگر حضور دارد- پر رنگ شود. بله این اتفاق بسیار راحت رخ می‌‌دهد چون همان طور که در نوشته گذشته گفتیم، باید برای رسیدن به عزت نفس هزینه داد و آن جایگاه «من بی نقص» را یا «منی که دیگران باعث مشکلاتم شده‌اند» یا «منی که نمی‌توانم برای این چالش‌هایم کاری بکنم» را رها کرد.
برای شروع تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس را مرور کنیم. اعتماد به نفس در واقع با استعداد ما ربطی مستقیم دارد. در اعتماد به نفس، فرد به این باور می‌‌رسد که می‌‌تواند در کاری موفق شود؛ مثلاً فرد می‌‌گوید من می‌‌توانم در این رشته تحصیلی به بهترین موفقیت‌ها برسم یا می‌‌توانم در این شغلی که انتخاب کرده‌ام ترقی کنم. من می‌‌توانم معلم خوبی باشم، من می‌‌توانم هنرمند خوبی باشم، می‌‌توانم نویسنده خوبی شوم و... داشتن اعتماد به نفس یکی از کلیدی‌ترین عوامل مستقیم موفقیت در کارهاست، اما عزت نفس یک دید کلی نسبت به «خود» است. «آیا من می‌‌توانم  با خودم حال خوبی داشته باشم آنقدر که بتوانم زمان‌هایی در تنهایی بمانم و اسیر اینکه کسی نیست در اطرافم یا کسی مرا دوست ندارد و... نشوم، آیا می‌‌توانم صدای «خودم» را بشنوم که دارد از احساسات و افکارم سخن می‌‌گوید؟ آیا آنقدر دارای «خودارزشمندی» هستم که مدام به دنبال تأیید آن از طرف دیگری نباشم؟ و از سوی دیگر آیا می‌‌توانم با وجود اینها به دام خودپسندی یا خودشیفتگی نیفتم؟»
 فرد خودپسند قادر به دیدن نیازها و احساس‌های دیگران نیست و همیشه خودش را در اولویت قرار می‌‌دهد و قادر است حقوق دیگر افراد را نادیده بگیرد. فرد خودپسند می‌‌گوید مهم این است برنامه من اجرا شود، منافع من تأمین شود، حال من خوب باشد. متأسفانه این روزها بسیار با جملات انگیزشی افراد تشویق می‌‌شوند که به خودشان حق بدهند، به خودشان بها بدهند، خودشان را ببینند اما خروجی این موضوع افراد را به سمت خودپسندی می‌‌برد تا عزت نفس. فردی با عزت نفس کافی می‌‌گوید همانقدر که من حق دارم دیگری هم حق دارد. همانقدر که منافع من باید تأمین شود، باید ضد منافع دیگری نباشد. همانقدر که حال من خوب است کمک می‌‌کنم حال دیگری هم خوب باشد. عزت نفس به خوبی در رفتار ما مشهود است. اگر شما حاضرید از همکار خود، همسر خود، دوست خود و... بدون اما و اگر تعریف کنید بدون اینکه نگران باشید با این کار ارزشمندی شما زیر سؤال می‌‌رود یا دارید به ضعف خودتان اشاره می‌‌کنید، اگر می‌‌توانید با صدای بلند و بدون لرزش بگویید که فلان کس در فلان توانایی از من بهتر است، حاضر هستید از ضعف‌هایتان بگویید، از کلمه ببخشید استفاده کنید، می‌‌توان گفت عزت نفس دارید. یک فرد خودشیفته امکان ندارد به چنین چیزهایی اعتراف کند چون در این صورت احساس می‌‌کند ارزش خودش را زیر سؤال می‌‌برد! فرد با عزت نفس اشتباهات خود را براحتی می‌‌پذیرد اما فرد خودپسند و خودشیفته ده‌ها دلیل برای نپذیرفتن اشتباه خود می‌‌آورد یا در نهایت هزار دلیل برای اینکه چرا مجبور شدم اشتباه کنم در فکر و زبان خود دارد. فرد با عزت نفس آنقدر احساس امنیت در درون خودش دارد که با کسی نه سر جنگ دارد و نه در رقابت است و پذیرفته است انسان بودن یعنی کامل نبودن، اشتباه کردن و سعی کردن برای اینکه هر روز بهتر شود.
در رفتار افرادی با عزت نفس بالا آرامش دیده می‌‌شود. این افراد اعتماد به نفس را نیز کسب کرده‌اند و نشانه‌های خودپسندی را بخوبی تشخیص می‌‌دهند. پرخاشگر نیستند، قادر به گفت‌وگو هستند و صحنه‌هایی را که در آن کسی مایل به ایجاد فضای مسموم رقابت و جنگ است ترک می‌‌کنند. آنها برای اثبات خود به دیگران آرام و صبور تلاش می‌‌کنند و از آن دسته افرادی هستند که آهسته اما پیوسته می‌‌روند. صلح درونی یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های افرادی است که عزت نفس دارند و دومین ویژگی آنها این است که دارای خود ارزشمندی هستند که کسی قادر نیست آن را از آنها بگیرد.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7907/28/612883/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها