دِین فرهنگی


فرشته پناهی
امروز دینم را به فرهنگم ادا کردم
در وادی علم و ادب شوری به پا کردم
 
چرخی زدم توی فضای فضل و دانایی
خود را کمی از گوشی و از نت رها کردم
 
یک چند تایی سلفی عالم مآبانه
انداختم بعدش خودم خیلی صفا کردم
 
در لابه لای غرفه‌ها چرخیدم و خود را
توی دل اهل ادب با زور جا کردم
 
احساس مملو بودنِ از علم دارم چون
 لای کتابی را الهی شکر وا کردم
 
عمری اگر توی مجازی حس پوچی بود
در بحر دانش حال انگاری شنا کردم
 
یک کم تورق کرده‌ام توی نمایشگاه
شادم که مرز علم را هم جابه جا کردم
 
آنقدر کردم حال با این علم اندوزی ام
کز عمق دل خود را در آن حالت دعا کردم
 
یک عمر غیبت در فضای علم و دانش را
امروز با لطف خدا یکجا قضا کردم
 
در رستورانش مختصر ته‌بندی‌ای کرده
بهر ورود علم، تجدید قوا کردم
 
ای من سر و جانم فدای علم! چیزی نیست
پولی اگر امروز در این ره فدا کردم

یار بی زبان

من عشق کتابم از جمالم پیداست
یک بارِ شتر کتاب در ویترین ماست
 چون اهل قلم، مشتری سرسختم
هرگوشه که بازار کتابی برپاست
 کردم دوسه خروار تلنبار ولی
یک تیتر جدید و جلد نو باز اینجاست
 بسیار برایمان عزیز است کتاب
در خانه سر هر ورق از آن دعواست
 بی او همه کار و بارمان می‌لنگد
الحق که کتاب بهترین یاور ماست
 گه شیشه برای مادر اندازد برق
گه هیزم منقل کباب باباست
 پیچیده به دور سبزی و گوشت گهی
موشک شده رقصان وسط باد هواست
 یا آتش فصل سرد را می‌سازد
یا بادبزن در دل فصل گرماست
 گهگاه تورقی کنیم از علمش
چون بالاخره به قدرِ علمش داناست!


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7907/25/612893/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها