مالیـــــــــات جای خالی مهدوی کیا را پرکرد!
ناصر جوادی
از اواسط دهه هفتاد تا اوایل دهه نود تلویزیون را که روشن میکردیم مدام شاهد فرار مهدوی کیا در جناح راست تیم ملی یا پرسپولیس و هامبورگ بودیم. مهدی مهدوی کیا آنقدر مشغول فرار بود که گزارشگرهای فوتبال هم اسمش را فراموش کرده بودند. حتی سازمان ثبت احوال چند بار نامه زده بودند که بیا تکلیف اسمت را مشخص کن، بالاخره تو مهدی هستی یا فرار مهدوی کیا؟!
اما بعد از بازنشستگی مهدی، با اینکه دیگر کسی نتوانست در جناح راست تیم ملی جای خالی اش را پر کند، مردمی که پای تلویزیون نشسته بودند هیچ وقت جای خالی فرار مهدوی کیا را حس نکردند. چون هروقت تلویزیون را روشن کردند شاهد این بودند که یک کارشناس از فرار مالیاتی حرف میزند. متأسفانه نه مربیان تیم ملی فوتبال به فرار مالیاتی اعتماد کردند و اجازه عرض اندام در تیم ملی فوتبال را به او دادند، نه فدراسیون دو و میدانی از ظرفیت فرار مالیاتی برای رقابت با یوسین بولت و کسب مدال در رقابتهای جهانی و المپیک استفاده کرد.
این پدیده با گذشت سالها از فعالیتش به اندازه یک نفس گرفتن و خوردن یک قلوپ آب هم صبر نکرده و مثل اسب رم کرده در حال دویدن است. در کشورهای پیشرفته حدود ۲۵ درصد درآمد ناخالص داخلیشان را مالیات تشکیل میدهد. مالیاتی که بیشترش حاصل گرفتن یقه طبقه ثروتمند است. و همین مالیات در اقدامی رابین هود طور باعث جبران کسری بودجه و کاهش اختلاف طبقاتی میشود. اما سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی در ایران حدود چهار درصد است. این در حالی است که تعداد هموطنانی که فکر میکنند ما ایرانیها مالیات زیادی میپردازیم از تعداد کسانی که فکر میکنند تلفن روی میز رئیس جمهور امریکا پاناسونیک است هم بیشتر است.
البته بخشی از این تصور اشتباه به عملکرد مسئولان مالیاتی برمیگردد که به قول سعدی «سگ را گشادهاند و سنگ را بستهاند».
یعنی در شرایطی که مردم برای خرید شارژ هزار تومانی هم ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده میدهند یا یک کارگر و کارمند که باید ماهی ۵ تومن از حقوق پنج و پونصدی اش را کرایه خانه بدهد هنوز حقوقش به حساب خودش ننشسته مالیاتش را برمیدارند. شاهد فرار مالیاتی پزشک و کاسب و... است. خب در چنین شرایطی نباید هم انتظاری بیشتر از این از مالیات داشته باشیم. در واقع در این وضعیت، مالیات بیشتر از اینکه باعث پر کردن شکاف طبقاتی بین مردم جامعه باشد؛ خودش هم چاقویی دست گرفته و دارد این شکاف را به زبان فارسی سخت نوازش میکند.
اما کاش فقط درد همین فرار مالیاتی بود که یک جوری با دستاندازی، زیر پایی چیزی بالاخره متوقفش میکردیم. رئیس سازمان امور مالیاتی کشور جدیداً در اظهار نظری گفته است که ۴۰ درصد اقتصاد کشور از مالیات معاف است. یعنی اینها دیگر مثل پزشکها مجبور نیستند برای فرار از مالیات، بگویند کارتخوانمان خراب است یا کار با کارتخوان را بلد نیستیم یا مثل بعضی از کاسبها به اسم خاله و عمو و عمه کارتخوان ردیف کنند روی پیشخوانشان. خیلی شیک و مجلسی معاف هستند و مالیات نمیدهند.
البته از حق نگذریم بعضی از این ۴۰ درصد که از مالیات معاف هستند معافیتشان کاملاً قانونی است. مثلاً هنرمندها و سلبریتیهایی که اتفاقاً درآمد خوب و چربی هم دارند از معافیت صافی استفاده میکنند و مالیات نمیدهند. یک معافیت کاملاً قانونی و بیحرف و حدیث که خیلی از مردان ایرانی از آن استفاده کردهاند و از سربازی معاف شدهاند. نمیشود که یکی را به خاطر کف پای صاف از سربازی معاف کرد ولی یک نفر دیگر را به خاطر پوست صاف و شفاف از مالیات معاف نکرد.
یک گروه دیگر که از معافیت قانونی بهره میبرند اهل بخیه هستند. بخیه هم از موارد قانونی اخذ معافیت است. کافی است تعداد بخیههای رو بدنتان از یک حدی زیادتر باشد تا براحتی معاف شوید. اهل بخیه با استناد به همین مورد خودشان را از دادن مالیات معاف میکنند.
اما از این موارد قانونی که بگذریم احتمالاً عدهای از این ۴۰ درصد هم هستند که معافیتشان قانونی نیست. ها؟ از رئیس سازمان امور مالیاتی درخواست میکنیم فقط به دادن آمار بسنده نکنند و یک حرکتی برای سرو سامان دادن به این وضعیت بکنند.
از اواسط دهه هفتاد تا اوایل دهه نود تلویزیون را که روشن میکردیم مدام شاهد فرار مهدوی کیا در جناح راست تیم ملی یا پرسپولیس و هامبورگ بودیم. مهدی مهدوی کیا آنقدر مشغول فرار بود که گزارشگرهای فوتبال هم اسمش را فراموش کرده بودند. حتی سازمان ثبت احوال چند بار نامه زده بودند که بیا تکلیف اسمت را مشخص کن، بالاخره تو مهدی هستی یا فرار مهدوی کیا؟!
اما بعد از بازنشستگی مهدی، با اینکه دیگر کسی نتوانست در جناح راست تیم ملی جای خالی اش را پر کند، مردمی که پای تلویزیون نشسته بودند هیچ وقت جای خالی فرار مهدوی کیا را حس نکردند. چون هروقت تلویزیون را روشن کردند شاهد این بودند که یک کارشناس از فرار مالیاتی حرف میزند. متأسفانه نه مربیان تیم ملی فوتبال به فرار مالیاتی اعتماد کردند و اجازه عرض اندام در تیم ملی فوتبال را به او دادند، نه فدراسیون دو و میدانی از ظرفیت فرار مالیاتی برای رقابت با یوسین بولت و کسب مدال در رقابتهای جهانی و المپیک استفاده کرد.
این پدیده با گذشت سالها از فعالیتش به اندازه یک نفس گرفتن و خوردن یک قلوپ آب هم صبر نکرده و مثل اسب رم کرده در حال دویدن است. در کشورهای پیشرفته حدود ۲۵ درصد درآمد ناخالص داخلیشان را مالیات تشکیل میدهد. مالیاتی که بیشترش حاصل گرفتن یقه طبقه ثروتمند است. و همین مالیات در اقدامی رابین هود طور باعث جبران کسری بودجه و کاهش اختلاف طبقاتی میشود. اما سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی در ایران حدود چهار درصد است. این در حالی است که تعداد هموطنانی که فکر میکنند ما ایرانیها مالیات زیادی میپردازیم از تعداد کسانی که فکر میکنند تلفن روی میز رئیس جمهور امریکا پاناسونیک است هم بیشتر است.
البته بخشی از این تصور اشتباه به عملکرد مسئولان مالیاتی برمیگردد که به قول سعدی «سگ را گشادهاند و سنگ را بستهاند».
یعنی در شرایطی که مردم برای خرید شارژ هزار تومانی هم ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده میدهند یا یک کارگر و کارمند که باید ماهی ۵ تومن از حقوق پنج و پونصدی اش را کرایه خانه بدهد هنوز حقوقش به حساب خودش ننشسته مالیاتش را برمیدارند. شاهد فرار مالیاتی پزشک و کاسب و... است. خب در چنین شرایطی نباید هم انتظاری بیشتر از این از مالیات داشته باشیم. در واقع در این وضعیت، مالیات بیشتر از اینکه باعث پر کردن شکاف طبقاتی بین مردم جامعه باشد؛ خودش هم چاقویی دست گرفته و دارد این شکاف را به زبان فارسی سخت نوازش میکند.
اما کاش فقط درد همین فرار مالیاتی بود که یک جوری با دستاندازی، زیر پایی چیزی بالاخره متوقفش میکردیم. رئیس سازمان امور مالیاتی کشور جدیداً در اظهار نظری گفته است که ۴۰ درصد اقتصاد کشور از مالیات معاف است. یعنی اینها دیگر مثل پزشکها مجبور نیستند برای فرار از مالیات، بگویند کارتخوانمان خراب است یا کار با کارتخوان را بلد نیستیم یا مثل بعضی از کاسبها به اسم خاله و عمو و عمه کارتخوان ردیف کنند روی پیشخوانشان. خیلی شیک و مجلسی معاف هستند و مالیات نمیدهند.
البته از حق نگذریم بعضی از این ۴۰ درصد که از مالیات معاف هستند معافیتشان کاملاً قانونی است. مثلاً هنرمندها و سلبریتیهایی که اتفاقاً درآمد خوب و چربی هم دارند از معافیت صافی استفاده میکنند و مالیات نمیدهند. یک معافیت کاملاً قانونی و بیحرف و حدیث که خیلی از مردان ایرانی از آن استفاده کردهاند و از سربازی معاف شدهاند. نمیشود که یکی را به خاطر کف پای صاف از سربازی معاف کرد ولی یک نفر دیگر را به خاطر پوست صاف و شفاف از مالیات معاف نکرد.
یک گروه دیگر که از معافیت قانونی بهره میبرند اهل بخیه هستند. بخیه هم از موارد قانونی اخذ معافیت است. کافی است تعداد بخیههای رو بدنتان از یک حدی زیادتر باشد تا براحتی معاف شوید. اهل بخیه با استناد به همین مورد خودشان را از دادن مالیات معاف میکنند.
اما از این موارد قانونی که بگذریم احتمالاً عدهای از این ۴۰ درصد هم هستند که معافیتشان قانونی نیست. ها؟ از رئیس سازمان امور مالیاتی درخواست میکنیم فقط به دادن آمار بسنده نکنند و یک حرکتی برای سرو سامان دادن به این وضعیت بکنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه