در میان بی توجهی امریکا و حامیانش
کشورهای فقیر در انتظار کمک هستند
محمد العریان؛ تحلیلگر اقتصادی- سیاسی
مترجم: وصال روحانی
جنگ اوکراین همچنان قربانی میگیرد و نه تنها باعث آوارگی دهها هزار انسان شده، بلکه امواج منفی آن نمودارهای اقتصاد جهانی را هم واژگون ساخته است. در این روند هم قیمت غذا و حاملهای انرژی در اکثر کشورهای دنیا افزایش یافته و هم بانکها و سایر ارگانهای ارائه دهنده سرمایه و پول از امکان تأمین مالی مردمی بازماندهاند که دیگر با ارقام سابق قادر به خرید کالاهای ضروری نیستند. اکنون در اروپا که کانون نخست تأثیرگذاری جنگ اوکراین است، تورم و گرانی مسائل معیشتی باورنکردنی شده و چون حلقه ارتباط کشورهای این قاره زنجیروار و دادوستد آنها با کشورهای قاره امریکا نیز فرایندی قطع نشدنی است، بر این کشور تأثیر گذارده است. امریکا که تصور میکرد برنده اصلی معادلات این جنگ است، باید بهای تورم شدید حاصل از آن را در بازارهای داخلی خود بپردازد و مردمی را تأمین و راضی کند که قدرت خریدشان تا قبل از شروع جنگ اوکراین سه برابر امروز بود.
بر اثر جنگ اوکراین نه فقط قدرت خرید دلار و یورو کاهش یافته، ارز معمولاً پایدار ژاپن (ین) هم دستخوش تغییراتی شده و اعتبار سابقش را از دست داده است. با وجود این، آنچه جامعه جهانی از هر جهت و با سرعتی هر چه بیشتر به آن محتاج است، کمکرسانی کشورهای بزرگتر و متمول دنیا به کشورهای کم برخوردار و فاقد سرمایه و اندوخته کافی است تا آنها هم بتوانند مقابله مؤثرتری با محدودیتهای برخاسته از جنگ اوکراین داشته باشند.
امریکا و شرکای اروپاییاش در قدم نخست باید با یک روند وامدهی چندمرحلهای سرمایهای را به کشورهای محتاج تزریق کنند که قدرت خرید خود را از دست داده اند. میتوان این فرایند اضطراری را طوری مدیریت کرد که کشورهای کوچک صدمه دیده ابتدا قیمت «نجومی شده» بعضی ارزاق داخلی خود را کاهش بدهند و سپس بازارهایی را تدارک ببینند که قیمتهای موجود در آن نه به اندازه قبل از جنگ مطلوب و نه به اندازه پس از آن هراسآور باشد. تا قبل از ورود ارتش روسیه به خاک اوکراین، شماری از کشورهای جهان سومی در یک پروسه رفرم اقتصادی و تقویت نظامهای بانکی لرزان خود قرار داشتند اما امواج این جنگ تمام دستاوردهای آنها در این زمینه را کمرنگ کرد و این پروسه را به حدود نقطه صفر برگرداند و اگر امریکا و متحدانش در ادعاهای دور و دراز خود صادق باشند، باید ابتدا دست این کشورها را بگیرند. شدت مشکلات مالی و کمبودهای معیشتی در این گونه کشورها به حدی رسیده که بعضی مردم به سوپرمارکتها هجوم بردهاند و در این میان امریکا و حامیان آن نیز هیچ توجهی به این گونه مسائل انسانی و نیازهای پایهای در کشورهای تحت فشار ندارند و فقط پیروزی در بازیهای سیاسی و هماوردیهای حیثیتی برایشان مهم است و نه به مسأله ثبات جهانی میاندیشند و نه یک حلقه اتحاد اقتصادی در زمان بروز بحرانهای بزرگ. به واقع دولتهای بزرگ غربی بیشتر مایلند با کمک رسانههای حداقلی به کشورهای محتاج فقط میزان وابستگی آنها به خود را بیشتر سازند و تا سرحد امکان از این قضیه سوء استفاده کنند و خود را منجی نیازمندان جلوه بدهند.
منبع: Project Syndicate
مترجم: وصال روحانی
جنگ اوکراین همچنان قربانی میگیرد و نه تنها باعث آوارگی دهها هزار انسان شده، بلکه امواج منفی آن نمودارهای اقتصاد جهانی را هم واژگون ساخته است. در این روند هم قیمت غذا و حاملهای انرژی در اکثر کشورهای دنیا افزایش یافته و هم بانکها و سایر ارگانهای ارائه دهنده سرمایه و پول از امکان تأمین مالی مردمی بازماندهاند که دیگر با ارقام سابق قادر به خرید کالاهای ضروری نیستند. اکنون در اروپا که کانون نخست تأثیرگذاری جنگ اوکراین است، تورم و گرانی مسائل معیشتی باورنکردنی شده و چون حلقه ارتباط کشورهای این قاره زنجیروار و دادوستد آنها با کشورهای قاره امریکا نیز فرایندی قطع نشدنی است، بر این کشور تأثیر گذارده است. امریکا که تصور میکرد برنده اصلی معادلات این جنگ است، باید بهای تورم شدید حاصل از آن را در بازارهای داخلی خود بپردازد و مردمی را تأمین و راضی کند که قدرت خریدشان تا قبل از شروع جنگ اوکراین سه برابر امروز بود.
بر اثر جنگ اوکراین نه فقط قدرت خرید دلار و یورو کاهش یافته، ارز معمولاً پایدار ژاپن (ین) هم دستخوش تغییراتی شده و اعتبار سابقش را از دست داده است. با وجود این، آنچه جامعه جهانی از هر جهت و با سرعتی هر چه بیشتر به آن محتاج است، کمکرسانی کشورهای بزرگتر و متمول دنیا به کشورهای کم برخوردار و فاقد سرمایه و اندوخته کافی است تا آنها هم بتوانند مقابله مؤثرتری با محدودیتهای برخاسته از جنگ اوکراین داشته باشند.
امریکا و شرکای اروپاییاش در قدم نخست باید با یک روند وامدهی چندمرحلهای سرمایهای را به کشورهای محتاج تزریق کنند که قدرت خرید خود را از دست داده اند. میتوان این فرایند اضطراری را طوری مدیریت کرد که کشورهای کوچک صدمه دیده ابتدا قیمت «نجومی شده» بعضی ارزاق داخلی خود را کاهش بدهند و سپس بازارهایی را تدارک ببینند که قیمتهای موجود در آن نه به اندازه قبل از جنگ مطلوب و نه به اندازه پس از آن هراسآور باشد. تا قبل از ورود ارتش روسیه به خاک اوکراین، شماری از کشورهای جهان سومی در یک پروسه رفرم اقتصادی و تقویت نظامهای بانکی لرزان خود قرار داشتند اما امواج این جنگ تمام دستاوردهای آنها در این زمینه را کمرنگ کرد و این پروسه را به حدود نقطه صفر برگرداند و اگر امریکا و متحدانش در ادعاهای دور و دراز خود صادق باشند، باید ابتدا دست این کشورها را بگیرند. شدت مشکلات مالی و کمبودهای معیشتی در این گونه کشورها به حدی رسیده که بعضی مردم به سوپرمارکتها هجوم بردهاند و در این میان امریکا و حامیان آن نیز هیچ توجهی به این گونه مسائل انسانی و نیازهای پایهای در کشورهای تحت فشار ندارند و فقط پیروزی در بازیهای سیاسی و هماوردیهای حیثیتی برایشان مهم است و نه به مسأله ثبات جهانی میاندیشند و نه یک حلقه اتحاد اقتصادی در زمان بروز بحرانهای بزرگ. به واقع دولتهای بزرگ غربی بیشتر مایلند با کمک رسانههای حداقلی به کشورهای محتاج فقط میزان وابستگی آنها به خود را بیشتر سازند و تا سرحد امکان از این قضیه سوء استفاده کنند و خود را منجی نیازمندان جلوه بدهند.
منبع: Project Syndicate
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه