انقلابی مانده ایم و اهل کتمان نیستیم


محمدرضا احمدی
جانباز شیمیایی و پژوهشگر دفاع مقدس
امام عزیزم...
در سالگرد عروج ملکوتی ات بار دیگر تمام غم های عالم بر دلهایمان  چنگ می زند و آسمان چشمانمان ابری می شود و این داغ نبودنت هرسال در این روز تکرار می شود...
سالی که تو آمدی نوجوان 11 ساله ای بیش نبودم و از همان نوجوانی با اندیشه های ناب و روشنت  آشنا شدم و دل در گرو تو دادم و کلام زیبا و مهر و محبتت بر اعماق  دل و جانم نفوذ کرد... و قدم در راه تو گذاشتم. وقتی 13 ساله شدم دشمن خبیث و تا بن‌دندان مسلح بر سرزمینمان حمله ور شد. وقتی فرمان دادی که جوانان جبهه ها را پر کنند و در مقابل تجاوز دشمن و دفاع از خاک وطن مردانه بایستند، سنم خیلی کم بود و جثه ای نداشتم اما عشق اطاعت از فرمانت و دفاع از وطن در مقابل دشمن قوی تر از آن بود که مانعم شود و هر طور شده با التماس و خواهش و با سختی خودم را به میدان نبرد با دشمن رساندم و هم نفس و همقدم یارانت در جبهه ها شدم. چه دانشگاه بزرگی و چه  روزهای وصف ناشدنی بود که در هیچ کلامی نمی گنجد. چگونه آن همه عشق و ارادت یارانت به تو را بازگو کنم؟
عطر کلامت چنان در قلب های یارانت نفوذ داشت که هیچ معبر و مانع و سلاحی نمی توانست جلو دارشان باشد حتی اگر تکه و پاره می‌شدند اما نمی گذاشتند حرف امامشان زمین بماند.
آری ما شیفته و عاشق امام مان و راهش بودیم او که راهش همان راه سرخ عاشورایی حسین ابن علی (ع) و یارانش بود و این بار در کربلای ایران تاریخ در حال تکرار شدن بود و ما در وسط معرکه بودیم و آن روزها عشق با یارانت چه ها که نمی کرد... و چه یاران باوفایی که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونشان از آرمان های انقلابی که معمارش بودی دفاع کردند و در روی دستان‌مان به شهادت رسیدند و چه عاشقانه و مظلومانه آسمانی شدند...
 آری با رهنمودهایت و با دعای خیر تو و جانفشانی یارانت چه فتح‌الفتوح‌هایی که در تاریخ سرزمینمان رقم خورد و در تاریخ ثبت شد و درس استقامت و ایثار و مقاومت تا پیروزی برای آیندگان شد ...
آنها که آخرین پیام و وصیت شان پیروی از خط ولایت فقیه بود و تا آخرین لحظه گفتند نگذارید امام تنها بماند...
آن روزها گذشت و گذشت و دل ما همچنان در گرو تو و در رکابت مانده است ...
تا اینکه خبر پرواز روح ملکوتی ات بدترین خبر برایمان شد. آن روز طوفانی از غم و اندوه بر دل هایمان نشست و با رفتنت لبخند بر لب هایمان خشکید و چشمان مان پر از اشک و دل هایمان پر از آه و افسوس شد. یادم می آید در آن سال دانشجو بودم خودم را به سرعت و سراسیمه تا بهشت زهرا رساندم تا در روز و شب وداع و در تشییع میلیونی و تاریخی ات به همراه انبوه جمعیت سوگواران وعاشقانت حضور داشته باشم. سیل جمعیت آنقدر زیاد بود که به دریایی تبدیل شده بود و حرکت جمعیت همانند موج هایی بزرگ دیده می شد.
 چه عاشقانی که از فرط گریه و زاری و بر سر زدن از حال می رفتند و حتی جان به جان آفرین تسلیم می کردند و روی دستان جمعیت عزادار به عقب هدایت می شدند.  وداع تاریخی امت با امام شان  که در قالب کلمات نمی گنجد و قابل بیان نیست...
امام عزیزم، چگونه رفتنت را باور می کردم تو که همانند پدری مهربان برایمان بودی و نهضتت بعثت دوباره بود. کلام نافذ و در عین حال ساده و پر از مهربانیت بذر ایمان و معنویت در دل های مان کاشته بود.
آن وقت در جلوی چشمان سرباز کوچکت و هزاران عاشق و دلباخته و یاران وفادارت در حالی که روحت در آسمان ها بود و جسم پاکت در محفظه ای شیشه ای آرام و نورانی خوابیده بود ما  برایت عزاداری می کردیم و نوحه می خواندیم و بر سر و سینه می زدیم و وقتی خسته و بی حال می شدیم با قطره  آب هایی که رویمان می پاشیدند دوباره فریاد «عزا عزاست امروز  مهدی صاحب زمان صاحب عزاست امروز» را سر می دادیم.  صداها در هم پیچیده شده بود و هر گروه برای خودش نوحه و نغمه های عزا می خواند انگار حس گرسنگی و تشنگی و خواب و غذا را متوجه نبودیم و همه وجودمان فقط و فقط تو را فریاد می زد. چندین روز و شب و هفته ها گذشت اما باورمان نمی شد که تو از میان ما رفته ای، فرمانده کل قوا و ای رهبر و پیر فرزانه ما.
تورفتی و امانتی بزرگ بر دوش ما نهادی و آن رسالت ادامه نهضت عاشورایی ات و پیروی از ولایت و رهبری و به سر منزل مقصود رساندن کشتی انقلاب از حوادث و ناملایمات و طوفان های حوادث و فتنه ها بود.
آری ای امام مهربانم تو در آخرین وصیت خود هم از ما یاورانت غافل نشدی و وصیت نمودی که مگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ وخم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند و پیگیر مشکلاتشان باشید. چرا که در زمان حیاتت هم ارادتت را به یاورانت نشان دادی و با اخلاص و تواضع وصف ناشدنی فرمودی من بر دست و بازوان رزمندگان بوسه می زنم و بر این بوسه افتخار کردی.
امام عزیز، مطمئن باش که یاوران واقعی ات از عاشورا درس گرفته اند و همچنان در راه مکتب و نهضت حسینی تو و پایبند بر عهدی که با تو بستند، هستند و در مسیر و نهضت عاشورایی تو گام برمی دارند و با وجود تمام ناملایمات و نامهربانی ها و دشمنی ها و خباثت ها چه از دشمنان خارجی و چه داخلی همچنان یار و یاور ولایت و رهبری و در رکاب نایب امام زمان (عج) تا آخرین نفس پای آرمان های انقلاب وشهدا ایستاده اند...
از زبان یاورانت می سرایم:
انقلابی مانده ایم و اهل کتمان نیستیم
از مسیر آمده هرگز پشیمان نیستیم
روز اول با امام عشق پیمان بسته ایم
اهل کوتاه آمدن از عهد وپیمان نیستیم
گر تمام دشمنان دین و قرآن حمله ور بر ما شوند
با ولایت تا شهادت پای این پیمانمان می ایستیم


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7923/3/615209/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها