دوره‌های مجازی مهارت آموزی ایرانیان برای زنان افغان

زندگی در کابل، کار در تهران


ترانه بنی‌یعقوب
گزارش‌نویس
 
ممکن است در طول یک شبانه روز ناگهان زندگی‌ات تغییر کند و اتفاقاتی بیفتد که اصلاً انتظارش را نداری مثل شهروندان افغانستان که با تغییر حاکمیت و به تبع آن، تغییر چهره زندگی اجتماعی باید تصمیم‌های جدیدی بگیرند، کارشان را عوض کنند و... تا خود را با شرایط جدید وفق دهند. به هرحال انسان خودش را با شرایط سازگار می‌کند. حالا اگر نمی‌توانی مثل قبل فعالیتی داشته باشی، شاید بتوانی جور دیگری کار کنی، چرخ زندگی را بچرخانی و به حال جامعه‌ مفید باشی. زنان افغانستانی این گزارش ازجمله کسانی هستند که توانستند چنین کاری انجام دهند؛ آنها با یادگیری یک دانش جدید توانستند راه و روش جدیدی برای کار و فعالیت بیاموزند. آنها در یک پروژه آموزشی که توسط فعالان جامعه مدنی و تعدادی از طراحان و گرافیست‌های ایرانی برای این زنان ارائه شد، شرکت کردند و با این توانمندی راه تازه‌ای را گشودند.
مستوره علی 10 ماه است که ساکن تاجیکستان شده. او تازه دانشجوی یک دانشگاه بنگلادشی شده بود و درس خواندن را شروع کرده بود که طوفان کرونا جهان را زیر و رو کرد؛ همه‌گیری که به هرحال خیلی‌ها به پایانش امیدوار بودند، اما او نمی‌دانست کرونا برای او پایان اتفاقاتی نیست که باید از سر بگذراند: «دانشگاه به ما رخصت داد و من هم به وطن برگشتم. در دوران کرونا کلاس‌های ما آنلاین جریان داشت ،اما روز به روز شرایط بدتر می‌شد. من در ولایت بغلان زندگی می‌کردم و در آنجا جنگ شدت یافته بود. مردم تلفات می‌دادند. شرایط خیلی سخت شده بود و ما ناگزیر شدیم آنجا را ترک کنیم و به تاجیکستان بیاییم. وقتی من به اینجا آمدم دیگر نتوانستم به دانشگاه خودم برگردم. اینجا مهاجرهستم و کارت سرخ ندارم؛ کارتی که اجازه سفر به کشور دیگری را می‌دهد. بنا براین نتوانستم تحصیل خودم را ادامه بدهم. وقتی کلاس‌ها حضوری شد خیلی رنج بردم. اینکه چطور ممکن است همه آرزوهای آدم این طور از بین برود و اهداف و برنامه‌هایش یکهو نابود شود. من به همه این‌ها فکر می‌کردم و خیلی برایم ناامید کننده بود که دیگر نمی‌توانم درسم را ادامه بدهم. من به درس خواندن عادت کرده بودم، اما زمانی که مهاجر می‌شوی از وطن و کشور خودت دورمی‌افتی و در واقع از همه زندگی‌ات دور می‌شوی. خانه‌ات را می‌گذاری و مجبور می‌شوی در کشور جدید از  صفر شروع کنی. گاهی دیگر نمی‌توانی درس بخوانی.»
مستوره مدام با خودش فکر می‌کرد، چطور می‌تواند با این رنج کنار بیاید و چطور می‌تواند از این شرایط خودش را نجات دهد تا با این برنامه آموزشی آشنا شد؛ برنامه‌ای که به آنها یاد می‌داد چطور طراحی وب کنند. چطور مسائل هنری مربوط به این رشته را یاد بگیرند و دوباره روی پاهای‌شان بایستند: «خیلی برنامه خوب و انرژی بخشی است. این برنامه برای دختران افغان امیدبخش است. اول فکر می‌کردم چون برنامه آنلاین است شاید چندان جدی نباشد، اما وقتی شروع کردم، فهمیدم جدی است و ما را متوجه سلیقه‌ها و دانش ژرف خود کرد و یاد داد که ما دوباره به زندگی مان زیبایی ببخشیم. درس بخوانیم، درست یاد بگیریم، برنامه‌های فتوشاپ و سواد دیزاین و عملی را شروع کردیم و خیلی چیزها یاد گرفتیم. امید تازه‌ای گرفته‌ام و بر این باورم که با گذراندن این دوره‌ها در بازار کار شغلی خواهم گرفت که از دنیای هنر برایم سررشته‌هایی خواهد آورد.»
سونیتا رحمانی در ایران زندگی می‌کند و طراحی و گرافیک را به شکل آزاد آموزش دیده و تا قبل از این برای دانشگاه گوهرشاد کابل و یک ناشر طراحی لوگو و سفارشات این چنینی انجام می‌داده که کلاً همه کارها تعطیل شد: «این روزها آموزش حرفه‌ای می‌بینم و تا اینجای کلاس مفید بوده، بخصوص الان که کار کم است رفتن به کلاس هم سخت شده، حضور در این دوره برایم بهترین کار بوده که بتوانم دوباره به دنیای کار برگردم.»
سوره نظامی هنوز در افغانستان زندگی می‌کند با این تفاوت نسبت به گذشته که شغلش را از دست داده: «کارشناسی زبان و ادبیات پارسی خوانده‌ام و شاعرهستم. در قندوز افغانستان زندگی می‌کردم ؛ ولایتی که بارها شاهد جنگ، نابسامانی، خونریزی، کشتار و سقوط بوده.  سال 2015 دروس مکتب را به اتمام رساندم و پس از سپری کردن آزمون کنکور،سال 2016 به دانشگاه راه یافتم. پس از اتمام تحصیلات کارشناسی‌ام در رشته‌ زبان و ادبیات، پای تقدیر مرا به سوی رؤیای دیرینه‌ام کشاند. رؤیای روزنامه‌نگاری که برای تحقق آن، سال‌ها مبارزه کردم تا بالاخره موفق شدم. قبل از به قدرت رسیدن حکومت جدید مشخصاً شغل من خبرنگاری بود که در بخش‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ادبی و فرهنگی در رادیو و تلویزیون گزارش تهیه می‌کردم و از من ده‌ها گزارش سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است. تا الان که هشت یا 9 ماه از سقوط حکومت پیشین افغانستان می‌گذرد، بیکار شده‌ام. 
او هم در این مدت آموزش دید که می‌توان آن را جرقه‌ امیدی در وضعیت فعلی دانست: «بزرگترین هدف من از اشتراک در دوره آموزشی مهارت آموزی، اشتغالزایی و کسب درآمد درآینده از طریق هنر و گرافیک است. اکنون تلاش من به خاطر تداوم مهارت آموزی است، چون شرایط فعلی که در افغانستان حاکم است باعث شده تا از آموزش و حق کار محروم شوم.»
 اما اگرمی‌خواهید درباره این پروژه آموزشی که نور امیدی برای زنان افغان است بیشتر بدانید،  پای حرف‌های یکی از فعالان این  طرح بنشینید: «قرار بود این پروژه را برای شهروندان در سیستان و بلوچستان برگزار کنیم و کامپیوتر و مودم هم برایشان تهیه کنیم. خیلی هم جنسیت مورد نظرمان نبود و پیگیر هم بودیم تا اگر مؤسسه‌ای هست تجهیزاتی فراهم کنیم و این کار را با همکاری آنها انجام بدهیم اما موفق نشدیم؛ تا ماجراهای افغانستان پیش آمد و ما فکر کردیم این پروژه قابلیت اجرایی پیدا کرده است.»
به گفته او زنان دنبال راهی عملی هستند تا بتوانند قدم مثبتی برای بهبود شرایط بردارند، اما چرا طراحان و گرافیست‌های ایرانی فکر کردند یادگیری این رشته برای زنان افغان مفید است که او در پاسخ می گوید: این مسأله فقط مسأله شغل نیست، بلکه مسأله موقعیت فردی- اجتماعی زنان است. پس پرسیدیم در این وضعیت چکار می‌توانیم بکنیم و با گفت وگوهایی که با بچه‌های افغانستان داشتیم فهمیدیم رشته گرافیک- دیزاین فقط  در یک دانشکده آن هم دانشگاه افغانستان وجود دارد و جوانان در افغانستان چندان آشنایی با آن ندارند. همچنین فهمیدیم آنها نرم‌افزار را بلدند، اما سواد و دانش علمی این رشته را ندارند. قبل از اینکه بخواهیم از دانش فنی و نرم افزاری به بچه‌های افغانستان بگوییم باید از مبانی نظری این رشته صحبت می‌کردیم که در ایران هم چندان قوی نیست. بر همین اساس من درسی را درباره سواد طراحی به بچه‌ها آموزش دادم؛ یعنی از مبانی نظری شروع کردم و الان بچه‌ها نرم‌افزارها را یاد می‌گیرند و بعد کار عملی می‌کنند. در همین جلسات به بچه‌ها گفتم ما می‌خواهیم کاری را که در دانشگاه‌ها طی سال‌ها انجام می‌شود در شش ماه انجام دهیم و خیلی خوشبین‌ام تا زودتر به مرحله آمادگی کار برسیم.»
اما زنان افغانستان با توجه به شرایط موجود چطور می‌توانند از این توانمندی استفاده کنند؟ یعنی چه کسی به آنها شغل خواهد داد؟ این فعالان ایرانی بعد از مدتی کار با علاقه‌مندان این دوره که 121 زن افغان هستند با بیش از 30 شرکت ایرانی صحبت کرده‌اند که بتوانند سفارش کار به فارغ‌التحصیلان این دوره‌ها بدهند. این کارها می‌تواند پاره وقت و تمام وقت باشد تا بچه‌هایی که در افغانستان یا کشور دیگری هستند از این فرصت‌های شغلی و کاری استفاده کنند و حضور اجتماعی‌شان تداوم پیدا کند و از متن جامعه حذف نشوند.
به گفته برگزارکنندگان این دوره بخش عمده‌ای از شرکت‌هایی که با آنها مذاکره شده از این ایده استقبال کرده‌اند و خوشحالند که می‌توانند برای همزبانان افغانستانی کاری انجام دهند. تمام تلاش آنها این است تا هنرآموزان زودتر آماده ورود به دنیای کار شوند و بتوانند مراودات اجتماعی و کاری داشته باشند و آداب کار حرفه‌ای را بیاموزند و جذب بازار کار شوند. می‌گویند «در همیشه بر یک پاشنه نمی‌چرخد » ،زندگی بالا و پایین زیادی دارد، اما آنچه را نباید فراموش کرد این است که در شرایط سخت هم می‌توان راهی برای ادامه زندگی پیدا کرد.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7948/15/618785/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها