رزمندهای ایراندوست و خادم فرهنگ وادبیات
در پایان ایام تدریس و امتحانات دانشگاهها، هیچ چیز جز خبر درگذشت ناگهانی استاد نیکنام و مهربان و متعهد شادروان دکتر حسن ذوالفقاری نمیتوانست خستگیها را بر تن نگهدارد و شوق فراغت را بدل به حزن فراق سازد.
دکتر حسن ذوالفقاری استاد زبان و ادبیات دانشگاه تربیت مدرس از جمله ادیبان دانشور در روزگار ما بود که به گواهی کارنامه برجایمانده از ایشان، اوقات گرانبهای عمر بیبازگشت را در حد توان مطلوب بشری قدر شمرد و تا توانست کار کرد و نوشت.دکتر ذوالفقاری از رزمندگان هشتسال دفاع مقدس هم بود که در بازگشت از میدان به جای سلاح، قلم برداشت و ضمن تحصیل در مدارج گوناگون علمی، همه کوشش و توان خویش را نخست در بخش تدوین کتابهای درسی و سپس صرف مطالعه فرهنگ عامه و گردآوری نمودها و نشانههای آن کرد.شاید در دوران دفاع مقدس که از سراسر ایران عزیز، نوجوانان و جوانان غیور به جبههها روانه شده بودند، این رزمنده ایراندوست و باورمند هم میدیده است که مجموعهای از فرهنگها و آداب و باورهای اجتماعی و بومی که در شوخیها و طنزها و توسل و دعا و رزمآوری رزمندگان جوان جریان دارد چگونه میتواند گویای دیرینگی و کهنسالی فرهنگ و آداب و رسوم این سرزمین باشد و کاربرد آنها بر حلاوت بیان و زبان بیفزاید. البته این را هم درمییافته است که همچنان که با شهادت یک رزمنده، آن صدای فرهنگ و آداب خاموش میشود، با فقدان مادر و پدر او هم از دستدادن چنین ذخایر فرهنگی حتمیتر مینماید و اینها آن رزمنده متعهد و اهلفرهنگ را متقاعد میکند که برای چنین سرمایه بیمانند فرهنگی بایست در نخستین فرصت کاری کرد.
به هر روی حتی اگر بر اثر ذائقه شخصی و پسند خاص دکتر ذوالفقاری باشد که مثلاً بر اثر انس با آموزههای بومی و سنتی والدین و تعلقداشتن به شهری چون دامغان هم آن را عینیتر میسازد، پافشاری بهنگام او در گردآوری مثلها و روایتهای عامیانه از زندگی و افسانهها و قصههایی که روزگاری به گردش درآورنده فرهنگ و هنر در این سرزمین بوده است، نهادن سنگبنای تأسیس مجله دانشگاهی با همین رویکرد و برگزاری همایشهای تخصصی در دانشگاهها را پیش میآورد که علاقه و مهارت و البته ممارست آن فقید در این راه نشان میدهد که انتخاب ایشان درست و راست بوده و کمتر کسی توان این اندازه فرصت و هنر و سلیقه خرجکردن را داشته است.او البته نمیدانست چه هنگام از دنیا خواهد رفت اما نیک میدانست که فرهنگ و ادبیات عامه در میدان نابرابر نوآوری های زمانه که فراموشی سنتها را الزامآور میکند، چندان فرصت زیادی ندارد و بایست کاری از پیش ببرد و بدین ترتیب این آثار خوب و شایان ستودن با محوریت ادبیات عامه را گردآوری کرد که بیش از هر فایده دیگر، نخست ماندگاری نام چنین استاد فروتن و بیادعا و تهیدست از رذایل اخلاقی را در پی دارد و میتواند برای همیشه دستمایه پژوهندگان جوان و ذخیرهای فرهنگی و قابل استناد برای نهادهای علمی این سرزمین باشد.
مرگ ناباورانه او برای دوستداران ایشان و دانشجویانی که حتی یکبار با ایشان همسخن بودند، سخت آمد و بسیار کسان در شب عرفه به یاد این عزیز گستره دانش و فرهنگ به درد گریستند و تلخی هجران او را با خاطرات بیتکرار ایشان کاستند و امیدوارند راهی را که آن فقید سعید به دشواریهایی جانکاه هموار کرده است، بیراهرو نماند. روان این استاد ارجمند و فرزانه قرین آرامش و آمرزش باد.
دکتر حسن ذوالفقاری استاد زبان و ادبیات دانشگاه تربیت مدرس از جمله ادیبان دانشور در روزگار ما بود که به گواهی کارنامه برجایمانده از ایشان، اوقات گرانبهای عمر بیبازگشت را در حد توان مطلوب بشری قدر شمرد و تا توانست کار کرد و نوشت.دکتر ذوالفقاری از رزمندگان هشتسال دفاع مقدس هم بود که در بازگشت از میدان به جای سلاح، قلم برداشت و ضمن تحصیل در مدارج گوناگون علمی، همه کوشش و توان خویش را نخست در بخش تدوین کتابهای درسی و سپس صرف مطالعه فرهنگ عامه و گردآوری نمودها و نشانههای آن کرد.شاید در دوران دفاع مقدس که از سراسر ایران عزیز، نوجوانان و جوانان غیور به جبههها روانه شده بودند، این رزمنده ایراندوست و باورمند هم میدیده است که مجموعهای از فرهنگها و آداب و باورهای اجتماعی و بومی که در شوخیها و طنزها و توسل و دعا و رزمآوری رزمندگان جوان جریان دارد چگونه میتواند گویای دیرینگی و کهنسالی فرهنگ و آداب و رسوم این سرزمین باشد و کاربرد آنها بر حلاوت بیان و زبان بیفزاید. البته این را هم درمییافته است که همچنان که با شهادت یک رزمنده، آن صدای فرهنگ و آداب خاموش میشود، با فقدان مادر و پدر او هم از دستدادن چنین ذخایر فرهنگی حتمیتر مینماید و اینها آن رزمنده متعهد و اهلفرهنگ را متقاعد میکند که برای چنین سرمایه بیمانند فرهنگی بایست در نخستین فرصت کاری کرد.
به هر روی حتی اگر بر اثر ذائقه شخصی و پسند خاص دکتر ذوالفقاری باشد که مثلاً بر اثر انس با آموزههای بومی و سنتی والدین و تعلقداشتن به شهری چون دامغان هم آن را عینیتر میسازد، پافشاری بهنگام او در گردآوری مثلها و روایتهای عامیانه از زندگی و افسانهها و قصههایی که روزگاری به گردش درآورنده فرهنگ و هنر در این سرزمین بوده است، نهادن سنگبنای تأسیس مجله دانشگاهی با همین رویکرد و برگزاری همایشهای تخصصی در دانشگاهها را پیش میآورد که علاقه و مهارت و البته ممارست آن فقید در این راه نشان میدهد که انتخاب ایشان درست و راست بوده و کمتر کسی توان این اندازه فرصت و هنر و سلیقه خرجکردن را داشته است.او البته نمیدانست چه هنگام از دنیا خواهد رفت اما نیک میدانست که فرهنگ و ادبیات عامه در میدان نابرابر نوآوری های زمانه که فراموشی سنتها را الزامآور میکند، چندان فرصت زیادی ندارد و بایست کاری از پیش ببرد و بدین ترتیب این آثار خوب و شایان ستودن با محوریت ادبیات عامه را گردآوری کرد که بیش از هر فایده دیگر، نخست ماندگاری نام چنین استاد فروتن و بیادعا و تهیدست از رذایل اخلاقی را در پی دارد و میتواند برای همیشه دستمایه پژوهندگان جوان و ذخیرهای فرهنگی و قابل استناد برای نهادهای علمی این سرزمین باشد.
مرگ ناباورانه او برای دوستداران ایشان و دانشجویانی که حتی یکبار با ایشان همسخن بودند، سخت آمد و بسیار کسان در شب عرفه به یاد این عزیز گستره دانش و فرهنگ به درد گریستند و تلخی هجران او را با خاطرات بیتکرار ایشان کاستند و امیدوارند راهی را که آن فقید سعید به دشواریهایی جانکاه هموار کرده است، بیراهرو نماند. روان این استاد ارجمند و فرزانه قرین آرامش و آمرزش باد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه