شکست توطئه دشمنان در آخرین نبرد جنگ تحمیلی
مرجان قندی/ مرداد ماه سال ۶۷ بود، شش روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران (27 تیرماه 1367)، نیروهای عراقی توافقهای این قطعنامه را زیر پا گذاشتند؛ منافقین با بهرهوری علنی و وقیحانه از چتر حمایتی نیروهای عراقی با عبور از خط مرزی تهاجم کور خود را آغاز کردند. این در حالی بود که نیروی هوایی دشمن چهار روز قبل از آغاز عملیات فروغ جاویدان با وحشیانهترین بمبارانهای شیمیایی مناطق نظامی و مسکونی راه را برای عبور ستون منافقین باز کرد تا آنها پیشروی خود را به داخل سرزمینمان آغاز کنند.
نیروی هوایی رژیم بعث با بمبهای گاز خردل و گاز اعصاب روستاهایی در غرب استان کرمانشاه ازجمله روستاهای زرده، نساردیره، نساردیره سفلی و شاه مار دیره از توابع شهرستان گیلانغرب، شیخ صله از توابع شهرستان ثلاث باباجانی، دودان از توابع شهرستان پاوه و روستای باباجانی از توابع شهرستان دالاهو را بمباران کرد. این بمبارانها به مرگ صدها غیرنظامی و مجروحیت چندین هزار نفر از افراد غیرنظامی انجامید. دامها و زمینهای کشاورزی که محل معیشت مردم بود، نابود و تا مدتها آلوده شد. بسیاری از مجروحان این روستا بهدلیل آثار بمبهای شیمیایی به بیماریهای اعصاب، سرطان و… مبتلا شدند و کودکانی با انواعی از مشکلات و بیماریهای مادرزادی در این روستاها به دنیا آمدند.
این تهاجمات در شرایطی اتفاق افتاد که با پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸، ایران ابتکار عمل را در صحنههای سیاسی جنگ به دست گرفته بود و چهره واقعی دشمن را به رغم همه ادعاهای دروغیناش برملا کرده بود. در این شرایط ویژه بود که منافقین بهعنوان آخرین برگ، نقش پیشمرگ صدام را ایفا کردند و در تاریخ دوشنبه شب سوم مردادماه سال ۱۳۶۷ پس از عبور از منطقه کرند وارد شهر اسلام آباد شدند.
اولین قربانیان تهاجم مزدوران استکبار جهانی، مردم بیپناهی بودند که هراسان از حملات دشمن بعثی به سمت مناطق امن مهاجرت کردند. در این غائله هم تازیانه تهاجم بر گردههای مردم محرومی نشست که در طول بیش از هشت سال جنگ تحمیلی شدیدترین لطمهها را صبورانه تحمل کرده بودند اما این بار حکایت، حکایت دیگری بود.
آنان این بار با دشمنی رو در رو بودند که با نقاب دوستی مردم از هیچ جنایتی ابا نداشت و برای رسیدن به مقاصد شوم اش بهرهوری از تمام وسایل نامشروع را نهتنها مباح بلکه واجب میشمرد.
در این وضعیت بیانیهای از سوی ستاد فرماندهی کل قوا صادر شد که متن آن بدین شرح بود:«ستاد فرماندهی کل قوا از ملت شریف و مقاوم ایران میخواهد که هوشیارانه آمادگی کامل خود را برای مقابله با تجاوزهای اخیر رژیم بعث حفظ کنند و با تقویت هرچه بیشتر جبهههای دشمن را از ادامه شرارتها مأیوس کنند.» با پخش اولین اخبار تهاجم دشمن به جنوب و غرب میهنمان جامعه را هیجانی تازه در برگرفت و بار دیگر سیل غیورمردان ایران دعوت فرماندهان را لبیک گفتند.
عشق جهاد فی سبیلالله صحنههای نبرد را دوباره مشحون شور و نشاط بیسابقهای کرد؛ بهطوری که در طول هشت سال دفاع مقدس نظیر آن دیده نشده بود.در آن سال رزمندگان در آستانه عید ولایت غدیرخم با امام خمینی ( ره) بزرگمردی از سلاله مولایشان علی(ع) پیمان خون بستند و با استعانت از نام مبارک امیرمؤمنان تهاجم مشترک کفر و نفاق را درهم کوبیدند و انتقام مردم مظلوم و بیدفاع غرب کشور را از بیشرم سپاهی گرفتند که برای رضایت اربابشان از هیچ جنایتی فروگذار نکرده بودند.
در نهایت عملیات مرصاد آخرین نبرد در جنگ ایران و عراق شد و شهدای زیادی داشت اما بار دیگر نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و همه رزمندگان بر سازمان مجاهدین خلق پیروز شدند و یک بار دیگر صحنههای نبرد غرب کشور تجلیگاه این کلام الهی شد؛ اِنّ رَبَّک لَبِالْمِرْصادِ.
نیروی هوایی رژیم بعث با بمبهای گاز خردل و گاز اعصاب روستاهایی در غرب استان کرمانشاه ازجمله روستاهای زرده، نساردیره، نساردیره سفلی و شاه مار دیره از توابع شهرستان گیلانغرب، شیخ صله از توابع شهرستان ثلاث باباجانی، دودان از توابع شهرستان پاوه و روستای باباجانی از توابع شهرستان دالاهو را بمباران کرد. این بمبارانها به مرگ صدها غیرنظامی و مجروحیت چندین هزار نفر از افراد غیرنظامی انجامید. دامها و زمینهای کشاورزی که محل معیشت مردم بود، نابود و تا مدتها آلوده شد. بسیاری از مجروحان این روستا بهدلیل آثار بمبهای شیمیایی به بیماریهای اعصاب، سرطان و… مبتلا شدند و کودکانی با انواعی از مشکلات و بیماریهای مادرزادی در این روستاها به دنیا آمدند.
این تهاجمات در شرایطی اتفاق افتاد که با پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸، ایران ابتکار عمل را در صحنههای سیاسی جنگ به دست گرفته بود و چهره واقعی دشمن را به رغم همه ادعاهای دروغیناش برملا کرده بود. در این شرایط ویژه بود که منافقین بهعنوان آخرین برگ، نقش پیشمرگ صدام را ایفا کردند و در تاریخ دوشنبه شب سوم مردادماه سال ۱۳۶۷ پس از عبور از منطقه کرند وارد شهر اسلام آباد شدند.
اولین قربانیان تهاجم مزدوران استکبار جهانی، مردم بیپناهی بودند که هراسان از حملات دشمن بعثی به سمت مناطق امن مهاجرت کردند. در این غائله هم تازیانه تهاجم بر گردههای مردم محرومی نشست که در طول بیش از هشت سال جنگ تحمیلی شدیدترین لطمهها را صبورانه تحمل کرده بودند اما این بار حکایت، حکایت دیگری بود.
آنان این بار با دشمنی رو در رو بودند که با نقاب دوستی مردم از هیچ جنایتی ابا نداشت و برای رسیدن به مقاصد شوم اش بهرهوری از تمام وسایل نامشروع را نهتنها مباح بلکه واجب میشمرد.
در این وضعیت بیانیهای از سوی ستاد فرماندهی کل قوا صادر شد که متن آن بدین شرح بود:«ستاد فرماندهی کل قوا از ملت شریف و مقاوم ایران میخواهد که هوشیارانه آمادگی کامل خود را برای مقابله با تجاوزهای اخیر رژیم بعث حفظ کنند و با تقویت هرچه بیشتر جبهههای دشمن را از ادامه شرارتها مأیوس کنند.» با پخش اولین اخبار تهاجم دشمن به جنوب و غرب میهنمان جامعه را هیجانی تازه در برگرفت و بار دیگر سیل غیورمردان ایران دعوت فرماندهان را لبیک گفتند.
عشق جهاد فی سبیلالله صحنههای نبرد را دوباره مشحون شور و نشاط بیسابقهای کرد؛ بهطوری که در طول هشت سال دفاع مقدس نظیر آن دیده نشده بود.در آن سال رزمندگان در آستانه عید ولایت غدیرخم با امام خمینی ( ره) بزرگمردی از سلاله مولایشان علی(ع) پیمان خون بستند و با استعانت از نام مبارک امیرمؤمنان تهاجم مشترک کفر و نفاق را درهم کوبیدند و انتقام مردم مظلوم و بیدفاع غرب کشور را از بیشرم سپاهی گرفتند که برای رضایت اربابشان از هیچ جنایتی فروگذار نکرده بودند.
در نهایت عملیات مرصاد آخرین نبرد در جنگ ایران و عراق شد و شهدای زیادی داشت اما بار دیگر نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و همه رزمندگان بر سازمان مجاهدین خلق پیروز شدند و یک بار دیگر صحنههای نبرد غرب کشور تجلیگاه این کلام الهی شد؛ اِنّ رَبَّک لَبِالْمِرْصادِ.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه