تالابهای ساحلی دریای خزر در خطر نابودی
تالابخواری به خزر رسید
عضو هیأت مدیره انجمن مهندسی سواحل و سازههای دریایی از وضعیت خطرناک تالابهای ساحلی دریای خزر خبر میدهد و خواستار ایجاد یک مدیریت جامع ساحلی برای حفاظت از تالابها و عرصههای ساحلی خزر میشود. همایون خوشروان نسبت به ساخت و سازها در تالابهای خشک شده خزر هم هشدار میدهد.
او بزرگترین چالش خزر را کاهش سطح تراز آب دریای آن دانست و گفت: از سال ۱۹۹۵ میلادی مقارن با 1374 شمسی تا حال حاضر سطح تراز آب دریای خزر نزدیک به یک متر و ۶۰ سانتیمتر کاهش یافته و سرعت فزاینده این کاهش بسیار نگرانکننده است. خوشروان میگوید: «پیشبینیهایی که انجام شده حجم نگرانیها را تا انتهای قرن حاضر بسیار افزایش میدهد و این نگرانی باعث شده در برخی مناطق ساحلی شاهد خشک شدن سریع تالابهای ساحلی، از بین رفتن اکوسیستمهای بسیار پویا و کاهش تنوع زیستی و تجاوز آشکار به مناطق ساحلی باشیم که یکی از نگرانیهای عمده ما در شرایط فعلی درخصوص سواحل دریای خزر است.»او حفاظت از منابع رسوبی و لنفومهای ساحلی را حائز اهمیت دانست و گفت: «در دریای خزر لنفومهای ساحلی متنوعی اعم از زبانههای ماسهای، دهانههای رودخانهای، محیطهای رسوبی مانند مارشهای شور و لب شور (باتلاق)، پیتلندها، تالابها و زیستگاهها را داریم که بهدلیل پایین رفتن سطح تراز آب دریای خزر و دخل و تصرفات انسانی قلمرویشان در حال کاهش است. این کاهش و تغییر زیستگاهها با یکدیگر باعث شده که مدیریت روی آنها دچار چالش شود و امروز باید با یک تصمیم صحیح نسبت به ساماندهی دریای خزر کوشا باشیم.»
او میگوید: «برای مثال با خشک شدن سطح تراز آب دریای خزر مارشهای شور در حاشیه ساحلی افزایش مییابند اما در عوض تالابهای ساحلی خشک میشوند و بهدنبال آن زیستگاههای ماسهای افزایش مییابند، این اتفاقات امروزه در حاشیه دریای خزر در ابعاد وسیعی در حال رخ دادن است بنابراین خیلی اهمیت دارد که ما به منابع رسوبی که دریای خزر از خودش به جای میگذارد توجه کنیم و ببینیم چطور میتوانیم از این منابع رسوبی بهعنوان ارزش زیرساخت اقتصادی استفاده و حفاظت کنیم و اجازه ندهیم که مورد تجاوز و هرج و مرج انسانی قرار بگیرند و یکسری از ذینفعان برای مقاصد اقتصادی خودشان آنها را نابود کنند.»به گفته او وقتی سطح تراز آب دریای خزر کاهش مییابد تعادل رسوبی در تالابهای ساحلی به هم میخورد و اختلاف ارتفاعی ایجاد شده بین تالابهای ساحلی و سطح آب دریای خزر باعث میشود که آبهای شیرینی که وارد تالابها میشود مستقیم از طریق دهانه و کانالهای ارتباطی به دریای خزر تخلیه شود و تالابها آب خودشان را از دست بدهند و این اتفاق برای تالابهای استان گیلان که مستقیم از طریق یک کانال ارتباطی با دریای خزر در ارتباط هستند در حال رخ دادن است که تالاب انزلی در این میان سرآمد آنها است.
او همچنین هشدار میدهد در صورت نبود یک برنامه جامع مدیریت کاربردی برای فعل و انفعالات در مناطق ساحلی و برای مدیریت منابع آب سواحل دریای خزر تا انتهای قرن حاضر، دچار مشکلات عمده خواهیم بود و اگر از آستانه تحمل خارج شود دیگر قابل ساماندهی نخواهند بود.او نسبت به ساخت و سازها در تالابهای خشک دریای خزر بویژه در استان گیلان هشدار میدهد و میگوید: «تالابهایی که آب خودشان را از دست دادند عمدتاً بسترشان از مواد دانه ریز تشکیل شده که رسوبات ماسهای حمل و در این تالابها ریخته میشوند و بستر جدیدی برای ساخت و ساز و توسعه کاربریهای مد نظر ایجاد میشود که این اتفاق متأسفانه خوب نیست و با ساختار مدیریت جامع مناطق ساحلی هماهنگ نیست.» او خلیج گرگان را مثال میزند و میگوید: «خشک شدن خلیج گرگان در منتهی الیه غربی زمینهایی را آزاد کرد که دارای خاک لوم هستند و این خاکها برای کشاورزی بسیار غنیاند و جالب اینکه افرادی که در بخش جنوبغربی خلیج گرگان زندگی میکنند برای تجاوز به این اراضی و تبدیل کاربری به کشاورزی فرصت پیدا کردند، یا استفاده از دهانه رودخانهها برای بنادر صیادی و شیلاتی هم معضلات بسیار زیادی را به لحاظ آلودگی در خاستگاه حضور ماهیان خاویاری؛ جایی که باید تخمریزی کنند، ایجاد کرده است.»
او بزرگترین چالش خزر را کاهش سطح تراز آب دریای آن دانست و گفت: از سال ۱۹۹۵ میلادی مقارن با 1374 شمسی تا حال حاضر سطح تراز آب دریای خزر نزدیک به یک متر و ۶۰ سانتیمتر کاهش یافته و سرعت فزاینده این کاهش بسیار نگرانکننده است. خوشروان میگوید: «پیشبینیهایی که انجام شده حجم نگرانیها را تا انتهای قرن حاضر بسیار افزایش میدهد و این نگرانی باعث شده در برخی مناطق ساحلی شاهد خشک شدن سریع تالابهای ساحلی، از بین رفتن اکوسیستمهای بسیار پویا و کاهش تنوع زیستی و تجاوز آشکار به مناطق ساحلی باشیم که یکی از نگرانیهای عمده ما در شرایط فعلی درخصوص سواحل دریای خزر است.»او حفاظت از منابع رسوبی و لنفومهای ساحلی را حائز اهمیت دانست و گفت: «در دریای خزر لنفومهای ساحلی متنوعی اعم از زبانههای ماسهای، دهانههای رودخانهای، محیطهای رسوبی مانند مارشهای شور و لب شور (باتلاق)، پیتلندها، تالابها و زیستگاهها را داریم که بهدلیل پایین رفتن سطح تراز آب دریای خزر و دخل و تصرفات انسانی قلمرویشان در حال کاهش است. این کاهش و تغییر زیستگاهها با یکدیگر باعث شده که مدیریت روی آنها دچار چالش شود و امروز باید با یک تصمیم صحیح نسبت به ساماندهی دریای خزر کوشا باشیم.»
او میگوید: «برای مثال با خشک شدن سطح تراز آب دریای خزر مارشهای شور در حاشیه ساحلی افزایش مییابند اما در عوض تالابهای ساحلی خشک میشوند و بهدنبال آن زیستگاههای ماسهای افزایش مییابند، این اتفاقات امروزه در حاشیه دریای خزر در ابعاد وسیعی در حال رخ دادن است بنابراین خیلی اهمیت دارد که ما به منابع رسوبی که دریای خزر از خودش به جای میگذارد توجه کنیم و ببینیم چطور میتوانیم از این منابع رسوبی بهعنوان ارزش زیرساخت اقتصادی استفاده و حفاظت کنیم و اجازه ندهیم که مورد تجاوز و هرج و مرج انسانی قرار بگیرند و یکسری از ذینفعان برای مقاصد اقتصادی خودشان آنها را نابود کنند.»به گفته او وقتی سطح تراز آب دریای خزر کاهش مییابد تعادل رسوبی در تالابهای ساحلی به هم میخورد و اختلاف ارتفاعی ایجاد شده بین تالابهای ساحلی و سطح آب دریای خزر باعث میشود که آبهای شیرینی که وارد تالابها میشود مستقیم از طریق دهانه و کانالهای ارتباطی به دریای خزر تخلیه شود و تالابها آب خودشان را از دست بدهند و این اتفاق برای تالابهای استان گیلان که مستقیم از طریق یک کانال ارتباطی با دریای خزر در ارتباط هستند در حال رخ دادن است که تالاب انزلی در این میان سرآمد آنها است.
او همچنین هشدار میدهد در صورت نبود یک برنامه جامع مدیریت کاربردی برای فعل و انفعالات در مناطق ساحلی و برای مدیریت منابع آب سواحل دریای خزر تا انتهای قرن حاضر، دچار مشکلات عمده خواهیم بود و اگر از آستانه تحمل خارج شود دیگر قابل ساماندهی نخواهند بود.او نسبت به ساخت و سازها در تالابهای خشک دریای خزر بویژه در استان گیلان هشدار میدهد و میگوید: «تالابهایی که آب خودشان را از دست دادند عمدتاً بسترشان از مواد دانه ریز تشکیل شده که رسوبات ماسهای حمل و در این تالابها ریخته میشوند و بستر جدیدی برای ساخت و ساز و توسعه کاربریهای مد نظر ایجاد میشود که این اتفاق متأسفانه خوب نیست و با ساختار مدیریت جامع مناطق ساحلی هماهنگ نیست.» او خلیج گرگان را مثال میزند و میگوید: «خشک شدن خلیج گرگان در منتهی الیه غربی زمینهایی را آزاد کرد که دارای خاک لوم هستند و این خاکها برای کشاورزی بسیار غنیاند و جالب اینکه افرادی که در بخش جنوبغربی خلیج گرگان زندگی میکنند برای تجاوز به این اراضی و تبدیل کاربری به کشاورزی فرصت پیدا کردند، یا استفاده از دهانه رودخانهها برای بنادر صیادی و شیلاتی هم معضلات بسیار زیادی را به لحاظ آلودگی در خاستگاه حضور ماهیان خاویاری؛ جایی که باید تخمریزی کنند، ایجاد کرده است.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه