در روزهای بیقاعده تئاتر خصوصی...
رضا آشفته
منتقد تئاتر
یکی از مشکلات این روزهای تئاتر که ریشه در تئاتر خصوصی 12-10 سال اخیر دارد، نبودن شورا یا مدیریت هنری در تالارهای بخش خصوصی است چراکه این تالارها باید برای پرداخت هزینههای جاری دست به هر نوع انتخابی بزنند.
در بخشی از تالارهای خصوصی، هدف پر شدن دو یا سه نوبت اجرای همگانی است و حالا هر که بتواند زودتر و بیشتر توافق مالی مدیر تالار را جذب کند در اولویت این گزینش قرار میگیرد و در گزینش برای اجرای صحنهای مهمتر تلقی میشود. متأسفانه پول، میزان و معیار برای این حضور است و از سوی دیگر گروههایی که با سلبریتیها پا به صحنه میگذارند با احتمال بیشتری برای فروش گیشه همراه خواهند شد. اینها میتوانند بهترین ساعت حضور مخاطبان برای فروش بیشتر و دیده شدن را به دست گیرند.
در چنین شرایطی ضروری است که شورای هنری یا مدیریت هنری با در نظر گرفتن معیار و سنجهای بهترین و با کیفیتترین آثار را در اولویت خودشان قرار دهند تا هر تالاری به میزان تعداد کارهای هنریتر خود نمره بهتری اخذ کند. اما در شرایط فعلی این بازی بیقاعده، هر که پولدارتر است بیشتر مد نظر قرار میگیرد و هر که بیپولتر باشد کمتر میتواند کار کند. چنانکه این روزها کارگردانهای جوان و بینامی هستند که ظرف چندسال کاررا بستهاند، آن هم بیآنکه درباره کیفیت اینها نقد و مطلبی موجود باشد. در حالی که در روزگار سلطه تئاتر دولتی، همه بنابر ضوابطی امکان حضور در تالارها را پیدا میکردند و برای همین در بهترین حالت هر دو سه سال، نوبت اجرای تازه به بزرگان تئاتری میرسید و بقیه در تنگنای حضور نمیدانستند چه کنند. آن ضوابط هنری حاکم بر گزینش آثار، کیفیت را مد نظر قرار میداد، هر چند در این موقعیت هم گاهی انتخابها فرمایشی و بدون کیفیت میشد اما در هر حال قواعدی حاکم بر تئاتر بود که باری به هر جهت بودن و حضور حداکثری بدون کیفیت را مهار میکرد.
ناگفته نماند این روزها در این بلبشوی تئاتر خصوصی باز هم گروههای اندکی هستند که طبق ضوابط و بنابر دانش و هنر، تولیدات خود را در تالارهای خصوصی به تماشا میگذارند اما اینها کمتر هستند و هرازگاهی بنابر خوش شانسی و یافتن تهیه کننده یا سرمایهگذار درست و درمان امکان رشد فرهنگی را مییابند و نگاه و چشمانداز هنریشان را در زمان اجرا به چالش میگذارند...
در این بازی بیقاعده، آنچه آسیب میبیند همانا خود تئاتر است که بیشتر از آنکه تئاتر باشد یک شتر گاو پلنگ بیسر و ته ای خواهد بود که شاید در فضای تبلیغی، مردم را دچار خود بکنند اما بتدریج آنان نیز متوجه این شگردهای بیپیامد خواهند شد که این محصولات نامشان تئاتر نیست چون تولیدکنندگان آنها شناختی از تئاتر ندارند. حتی ممکن است شناخت هم داشته باشند اما تن به این شرایط بیقاعده تجاری سپردهاند و هدفشان تنها جذب سرمایه کلانتر است و نه تولیدی با کیفیت که میتواند مخاطب را درگیر با یک روایت زیبا و هنری گرداند... این دور باطل و نگاههای پر طمطراق ولی تو خالی، در نهایت تئاتر را دچار انحطاط خواهد کرد... البته این دورهگذار یا برهه حساس تئاتر خصوصی است که انگار همه تنها آن را تماشا میکنند بیآنکه متوجه پیامد این بیقاعده بازی کردن مهم باشد. هر چند در نهایت سر بزنگاهها و بنبستها، چاره اندیشی برای برون رفت از بحران آغاز خواهد شد و پس از آن تالارها بنابر همان معیارهای زیبایی شناسانه بهدنبال یک جذب مطلوبتر برخواهند آمد و از این بازار مکاره دست خواهند شست.
منتقد تئاتر
یکی از مشکلات این روزهای تئاتر که ریشه در تئاتر خصوصی 12-10 سال اخیر دارد، نبودن شورا یا مدیریت هنری در تالارهای بخش خصوصی است چراکه این تالارها باید برای پرداخت هزینههای جاری دست به هر نوع انتخابی بزنند.
در بخشی از تالارهای خصوصی، هدف پر شدن دو یا سه نوبت اجرای همگانی است و حالا هر که بتواند زودتر و بیشتر توافق مالی مدیر تالار را جذب کند در اولویت این گزینش قرار میگیرد و در گزینش برای اجرای صحنهای مهمتر تلقی میشود. متأسفانه پول، میزان و معیار برای این حضور است و از سوی دیگر گروههایی که با سلبریتیها پا به صحنه میگذارند با احتمال بیشتری برای فروش گیشه همراه خواهند شد. اینها میتوانند بهترین ساعت حضور مخاطبان برای فروش بیشتر و دیده شدن را به دست گیرند.
در چنین شرایطی ضروری است که شورای هنری یا مدیریت هنری با در نظر گرفتن معیار و سنجهای بهترین و با کیفیتترین آثار را در اولویت خودشان قرار دهند تا هر تالاری به میزان تعداد کارهای هنریتر خود نمره بهتری اخذ کند. اما در شرایط فعلی این بازی بیقاعده، هر که پولدارتر است بیشتر مد نظر قرار میگیرد و هر که بیپولتر باشد کمتر میتواند کار کند. چنانکه این روزها کارگردانهای جوان و بینامی هستند که ظرف چندسال کاررا بستهاند، آن هم بیآنکه درباره کیفیت اینها نقد و مطلبی موجود باشد. در حالی که در روزگار سلطه تئاتر دولتی، همه بنابر ضوابطی امکان حضور در تالارها را پیدا میکردند و برای همین در بهترین حالت هر دو سه سال، نوبت اجرای تازه به بزرگان تئاتری میرسید و بقیه در تنگنای حضور نمیدانستند چه کنند. آن ضوابط هنری حاکم بر گزینش آثار، کیفیت را مد نظر قرار میداد، هر چند در این موقعیت هم گاهی انتخابها فرمایشی و بدون کیفیت میشد اما در هر حال قواعدی حاکم بر تئاتر بود که باری به هر جهت بودن و حضور حداکثری بدون کیفیت را مهار میکرد.
ناگفته نماند این روزها در این بلبشوی تئاتر خصوصی باز هم گروههای اندکی هستند که طبق ضوابط و بنابر دانش و هنر، تولیدات خود را در تالارهای خصوصی به تماشا میگذارند اما اینها کمتر هستند و هرازگاهی بنابر خوش شانسی و یافتن تهیه کننده یا سرمایهگذار درست و درمان امکان رشد فرهنگی را مییابند و نگاه و چشمانداز هنریشان را در زمان اجرا به چالش میگذارند...
در این بازی بیقاعده، آنچه آسیب میبیند همانا خود تئاتر است که بیشتر از آنکه تئاتر باشد یک شتر گاو پلنگ بیسر و ته ای خواهد بود که شاید در فضای تبلیغی، مردم را دچار خود بکنند اما بتدریج آنان نیز متوجه این شگردهای بیپیامد خواهند شد که این محصولات نامشان تئاتر نیست چون تولیدکنندگان آنها شناختی از تئاتر ندارند. حتی ممکن است شناخت هم داشته باشند اما تن به این شرایط بیقاعده تجاری سپردهاند و هدفشان تنها جذب سرمایه کلانتر است و نه تولیدی با کیفیت که میتواند مخاطب را درگیر با یک روایت زیبا و هنری گرداند... این دور باطل و نگاههای پر طمطراق ولی تو خالی، در نهایت تئاتر را دچار انحطاط خواهد کرد... البته این دورهگذار یا برهه حساس تئاتر خصوصی است که انگار همه تنها آن را تماشا میکنند بیآنکه متوجه پیامد این بیقاعده بازی کردن مهم باشد. هر چند در نهایت سر بزنگاهها و بنبستها، چاره اندیشی برای برون رفت از بحران آغاز خواهد شد و پس از آن تالارها بنابر همان معیارهای زیبایی شناسانه بهدنبال یک جذب مطلوبتر برخواهند آمد و از این بازار مکاره دست خواهند شست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه