احیای «مسیر سوم» برای اصلاح سارقان


کامران علمدهی - نگاهی اجمالی به سوابق متهمان جوانی که در طرح‌های مختلف پلیس به اتهام سرقت‌های خشن دستگیر می‌‌شوند نشان می‌‌دهد که اغلب آنها سابقه‌دار بوده و به طور میانگین بین 10 تا 20  سابقه کیفری در پرونده خود دارند.
وقتی پای صحبت‌های این افراد می‌‌نشینی اغلب آنها دلیل ارتکاب سرقت‌های‌شان را وضعیت مالی بد، بیکاری، اعتیاد، همنشینی با دوستان ناباب و برخی نیز عادت به سرقت را از دلایل ارتکاب این جرم بیان می‌‌کنند که بی‌تردید اگر راهکار مناسبی برای برون‌رفت از چنین وضعیتی و اصلاح ریشه‌ای شرایط وقوع جرم اندیشیده نشود  نباید انتظار داشته باشیم که با کاهش آمار سرقت‌های خشن و متهمان روبه‌رو شویم. با بررسی دلایل ارتکاب سرقت‌ها می‌‌توان سارقان را به سه دسته تقسیم کرد. گروه نخست سارقانی هستند که به لحاظ فشار اقتصادی و مشکلات ناشی از آن تنها راه نجات خود و خانواده‌شان را در سرقت می‌‌دانند و وقتی طعم شیرین پول زیاد و بدون زحمت را چشیدند دیگر اصلاح‌شان سخت  خواهد بود.
گروه دوم افرادی هستند که به خاطر تأمین مواد مخدر مورد نیازشان   دست به سرقت می‌زنند. گروه سومی هم هستند که به دنبال هیجان ناشی از سرقت دست به این جرایم می‌‌زنند و  معمولاً نیاز مالی ندارند، حتی برخی از آنها کار ثابتی هم دارند و فقط به خاطر به اصطلاح مرام و معرفت  یا تعارف با دوستان و هم‌محلی‌های‌شان درگیر پرونده‌های سرقت می‌‌شوند.
در این میان مهم‌ترین موضوع مجرمانی هستند که پیشگیری و مقابله با آنها نیازمند اقدامات و برنامه‌ریزی‌های حساب شده سازمان‌ها و نهادها است و پلیس و دستگاه قضایی به‌تنهایی توان مقابله و اصلاح آنها را ندارد. چرا که در صورت دستگیری و حبس بازهم  وارد چرخه‌ای می‌‌شوند که در نهایت یا به حبس‌های طویل‌المدت ختم می‌‌شود یا مرگ و مسیر سومی برای آن ترسیم و تبیین نشده است.
وقتی سارقی در  ذهنیت و فضای روانی خاص خود، به نقطه‌ای می‌‌رسد که سرقت را تنها راه امرار معاش خود و خانواده‌اش می‌‌بیند دیگر خارج کردن ذهن و روح او از این افکار ساده نیست. به طور قطع اگر صد بار هم دستگیر و محکوم و مجازات شود چون به لحاظ روانی درمان نشده و مجازات متناسبی برای او در نظر گرفته نشده  بیمار باقی می‌‌ماند. بی تردید مسئولان مرتبط با امر فرهنگ‌سازی باید با برنامه‌ریزی جامع و متقن، فضایی را فراهم کنند که سارق بداند رسیدن به خواسته‌هایش فقط در گرو رعایت حقوق سایر افراد جامعه امکان‌پذیر است.
البته بحث متناسب نبودن مجازات‌ها هم در این میان بی‌تأثیر نیست. وقتی سارقی دستگیر می‌‌شود می‌‌داند که  با رد مال و جلب رضایت شاکی مجازاتش سبک‌تر می‌‌شود و پس از چند ماه و یا چند سال حبس آزاد می‌‌شود. اما اگر همین متهم بداند که پس از دستگیری و رد مال شاکی و جلب رضایت وی باید در شرایط سختی به عنوان مثال در معدن کار کند شاید هم بازدارندگی بیشتری داشته باشد هم بداند که برای کسب درآمد باید کار کند. در نتیجه بعد از چند سال افرادی که به خاطر مشکلات اقتصادی و امرار معاش دست به سرقت زده‌اند از چرخه انبوه سارقان خارج شده و به جامعه باز می‌‌گردند. البته شاید تعداد معدودی باز هم با چنین روش‌هایی تمایل به بازگشت به همان چرخه را داشته باشند که در آن صورت قانون باید با مجازات به‌مراتب سنگین‌تری با آنها برخورد کند.
به‌طور قطع اگر این مقوله با برنامه‌ریزی همراه نشود بی‌شک نه تعداد سارقان کاهش پیدا می‌‌کند، نه عدد سوابق آنها کم می‌‌شود. به هرحال وقتی در تحقق یک امر در طی سال‌های متمادی به توفیق لازم دست پیدا نمی‌کنیم یک پیام واضح دارد و آن هم اینکه مسیر را به‌درستی طی نکرده‌ایم. اگر این مسیر از همین امروز درست ترسیم شود به‌طور حتم سارقان به مسیر سومی که شاید سال‌ها نادیده گرفته شده هدایت شوند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7995/19/625248/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها