بهانههایی که گاه به خرید کتاب ختم میشوند
ترانه وفایی
نویسنده و مترجم
در مراکز تجاری همیشه به بهانه یکچیز، مخاطب به سوی چیز دیگری جذب میشود! بگذریم از آنهایی که واقعاً میدانند چه میخواهند و مستقیم به سوی آن میروند! طرفداران کتاب هم میتوانند از این مهم مبرا نباشند...
توضیح میدهم منظورم چیست! من در اینجا نمیخواهم از این بگویم که دقیقاً در کدام فروشگاه و کدام کتابفروشی شعبه دار و ندار و فروشگاههای کدام انتشارات و کدام کتابفروشی کوچک و بزرگ اجناس کادویی غیر از کتاب آنچنان چشمک میزنند که هیچ ستارهای در آسمان بلند نتوانسته است اینچنین نگاه ما را به طرف خود بکشاند!همه ما بدون تعداد و گاه بیاستثنا، از انواع فنجان و ماگ وعروسک، دفترهای آنچنانی و لاکچری و شمع و... (اگر بیشتر بگویم لیست بلند بالایی میشود، برای همین هم تا اینجا بسنده میکنم)خوشمان میآید. به سویشان کشیده میشویم. حال اگر کتابفروشیها ما را درست به طرف کتابها و همچنین به قول معروف به سوی کادوییهای فرهنگی رهنمون کنند عالی میشود. هر چند در نهایت خودمان هستیم که میتوانیم انتخاب کنیم. از هر دو قسمت یاد شده، یا شاید فقط در قسمت منتخبمان.در حال حاضر یادمان هست و باید بیشتر باشد که نه تنها در کشور عزیزمان بلکه در باقی کشورها، چه پیشرفته و چه در حال پیشرفت، در بسیاری از مراکز تجاری یا به قول برخی مالها، طبق نقشههای استاندارد جایی برای یک کتابفروشی که مرکب از کتاب و کالاهای یاد شده باشد در نظر گرفته شده است. وقتی به آنجا میروید، هم فال است هم تماشا. عدهای که همیشه سودای کتاب را در سر دارند هم به آنجا حتماً سری خواهند زد و شاید به اینگونه در بعضی روزها متأسفانه دیگر فرصت نیست سراغ کتابفروشی محل را بگیرند. چون حتی بدون قصد خرید کتاب هم به دیدار و خرید کتابها رفته اند!فایده دیگر در نظر گرفتن محلی برای کتابفروشیها در مجتمعهای تجاری، کمک به فرهنگسازی خوانش کتاب در این اماکن است. آن هم در محلهایی که امکان تفکر و گفتوگوی ذهنی با خود یا با فرزندان ودوستانمان قبل از خرید کتاب وجود دارد. بعد هم با نوشیدن قهوه یا چای در خلوتی به خواندن کتاب بپردازند و پس از رفع خستگی باز به جستوجوی کتاب بپردازند. زیرا ما همیشه با مخاطبی که در تاب آوردن در کتابفروشی صرف کوشا باشد و ید طولایی داشته باشد، مواجه نیستیم!اما هرگز فراموش نکنیم که کتابفروشیهایی هنوز هستند که فقط و فقط کتاب دارند و باید حمایت شوند چراکه اینها اگر هم جز کتاب کالای دیگری نیز داشته باشند درصد ناچیزی را شامل میشود. در آن مکانها یا به قصد خرید کتابهایی که قبلاً لیست کردهایم میرویم یا اینکه میخواهیم با کتابفروش گفتوگو و کتاب مورد نظرمان را پیدا کنیم و خلاصه فقط کتاب و کتاب! نه محصول کادویی. کتاب وکتاب! نه فقط بهعنوان سرگرمی بین کارهای خرید گونه در مال! اما در هر دو حالت باید قدر دانست وجود چنین مکانهایی که روحمان را تغذیه میکنند. گاهی مهم نیست از چه راهی به تهیه کتاب و سپس کتابخوانی راه پیدا میکنیم. مهم این است که به آن دست مییابیم... گویند برای رسیدن به باور، بینهایت راه وجود دارد پس حتماً برای رسیدن به کتاب هم تعداد زیادی راه وجود دارد! و همهشان خوشایندند.
نویسنده و مترجم
در مراکز تجاری همیشه به بهانه یکچیز، مخاطب به سوی چیز دیگری جذب میشود! بگذریم از آنهایی که واقعاً میدانند چه میخواهند و مستقیم به سوی آن میروند! طرفداران کتاب هم میتوانند از این مهم مبرا نباشند...
توضیح میدهم منظورم چیست! من در اینجا نمیخواهم از این بگویم که دقیقاً در کدام فروشگاه و کدام کتابفروشی شعبه دار و ندار و فروشگاههای کدام انتشارات و کدام کتابفروشی کوچک و بزرگ اجناس کادویی غیر از کتاب آنچنان چشمک میزنند که هیچ ستارهای در آسمان بلند نتوانسته است اینچنین نگاه ما را به طرف خود بکشاند!همه ما بدون تعداد و گاه بیاستثنا، از انواع فنجان و ماگ وعروسک، دفترهای آنچنانی و لاکچری و شمع و... (اگر بیشتر بگویم لیست بلند بالایی میشود، برای همین هم تا اینجا بسنده میکنم)خوشمان میآید. به سویشان کشیده میشویم. حال اگر کتابفروشیها ما را درست به طرف کتابها و همچنین به قول معروف به سوی کادوییهای فرهنگی رهنمون کنند عالی میشود. هر چند در نهایت خودمان هستیم که میتوانیم انتخاب کنیم. از هر دو قسمت یاد شده، یا شاید فقط در قسمت منتخبمان.در حال حاضر یادمان هست و باید بیشتر باشد که نه تنها در کشور عزیزمان بلکه در باقی کشورها، چه پیشرفته و چه در حال پیشرفت، در بسیاری از مراکز تجاری یا به قول برخی مالها، طبق نقشههای استاندارد جایی برای یک کتابفروشی که مرکب از کتاب و کالاهای یاد شده باشد در نظر گرفته شده است. وقتی به آنجا میروید، هم فال است هم تماشا. عدهای که همیشه سودای کتاب را در سر دارند هم به آنجا حتماً سری خواهند زد و شاید به اینگونه در بعضی روزها متأسفانه دیگر فرصت نیست سراغ کتابفروشی محل را بگیرند. چون حتی بدون قصد خرید کتاب هم به دیدار و خرید کتابها رفته اند!فایده دیگر در نظر گرفتن محلی برای کتابفروشیها در مجتمعهای تجاری، کمک به فرهنگسازی خوانش کتاب در این اماکن است. آن هم در محلهایی که امکان تفکر و گفتوگوی ذهنی با خود یا با فرزندان ودوستانمان قبل از خرید کتاب وجود دارد. بعد هم با نوشیدن قهوه یا چای در خلوتی به خواندن کتاب بپردازند و پس از رفع خستگی باز به جستوجوی کتاب بپردازند. زیرا ما همیشه با مخاطبی که در تاب آوردن در کتابفروشی صرف کوشا باشد و ید طولایی داشته باشد، مواجه نیستیم!اما هرگز فراموش نکنیم که کتابفروشیهایی هنوز هستند که فقط و فقط کتاب دارند و باید حمایت شوند چراکه اینها اگر هم جز کتاب کالای دیگری نیز داشته باشند درصد ناچیزی را شامل میشود. در آن مکانها یا به قصد خرید کتابهایی که قبلاً لیست کردهایم میرویم یا اینکه میخواهیم با کتابفروش گفتوگو و کتاب مورد نظرمان را پیدا کنیم و خلاصه فقط کتاب و کتاب! نه محصول کادویی. کتاب وکتاب! نه فقط بهعنوان سرگرمی بین کارهای خرید گونه در مال! اما در هر دو حالت باید قدر دانست وجود چنین مکانهایی که روحمان را تغذیه میکنند. گاهی مهم نیست از چه راهی به تهیه کتاب و سپس کتابخوانی راه پیدا میکنیم. مهم این است که به آن دست مییابیم... گویند برای رسیدن به باور، بینهایت راه وجود دارد پس حتماً برای رسیدن به کتاب هم تعداد زیادی راه وجود دارد! و همهشان خوشایندند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه