نگاهی به نقش «به نام خدا» در ادبیات فارسی در گفت‌وگوی «ایران» با دکتر الهام باقری:

باوری کهن برای نیک‌فرجامی


مینانبئی/ حکیم طوس، فردوسی بزرگ، اثر حماسی و خرد بنیان خود، ابرمتن ارزشمند شاهنامه را با بیت پرمفهوم «به نام خداوند جان و خـرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد» آغاز می‌کند و نظامی، شاعر پرآوازه ایران زمین، عاشقانه بی‌همتای لیلی و مجنونش را با بیت مشهور «ای نام تو بهترین سرآغاز/ بی‌نام تو نامه کی کنم باز؟» می‌آغازد. شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، شاعر و نویسنده جهانگرد ایرانی، نیز بوستان تعلیمی‌اش را با بیت: «به نام خداوند جان‌آفرین/ حکیم سخن در زبان آفرین» شروع می‌کند.آغاز کردن آثار منظوم و منثور با نام خداوند و حمد و ستایش وی سنت حسنه و متداولی بوده است که کمابیش هـمه شاعران و نویسندگان از آن تتبع داشتند؛ چراکه نام حق را بهترین سرآغاز می‌دانسته و بی‌نام او نامه باز نمی‌کرده‌اند و چون این کار را از سر ایمان و عشق انجام می‌دادند، شاید بتوان گفت این افتتاحیه‌ها اغلب در شمار زیباترین اشعار آنها هم بوده است؛ اما اینکه این سنت از کجا آمده و پیشینه تاریخی و فرهنگی آن چیست؟ پرسشی بود که باب گپ و گفتی دلنشین و پرمغز را با دکتر سیده الهام باقری، پژوهشگر و مدرس رشته زبان و ادبیات فارسی، درباره «به نام خدا»های فارسی و فلسفه و حکمت پشت این امر باز کرد.این نویسنده در حالی که سخن خویش را با «به نام خداوند جان و خرد» آغاز کرد، گفت: در بحارالانوار از رسول اکرم (ص) نقل قول شده است که «کارهای نیک اگر با یاد و نام خدا آغاز نشود، به فرجام نخواهد رسید.» در باورهای ما ایرانیان، نیز این است که برای رسیدن هر کاری به پایان نیک، باید آن کار را با عبارت «به نام خدا» یا مانند آن، آغاز کنیم؛ وگرنه کار، ناتمام می‌ماند؛ گویی لازم است با آوردن نام پروردگار متعال در آغاز، از او برای انجام کار ضمانت بگیریم.
 رنگ و بوی ایرانی- اسلامی فرهنگ
وی در پاسخ به پرسش «ریشه‌های این باور در کدام خاک است؟ و به چه دورانی بازمی‌گردد؟» اظهار داشت: هرچند این باور دست‌کم به کهنگیِ دیوارنوشته‌ها و لوح‌های هخامنشی‌ است، اما مانند دیگر بخش‌های فرهنگ ایرانی، پس از گرفتن رنگ و بوی اسلامی، به سنتی ایرانی-اسلامی تبدیل و آغازگر کلام و نوشته‌ هر مسلمان شد، تا نه‌تنها در نوشته‌های رسمی اداری و کشوری و لشکری جزو ناگسستنی‌ باشد، بلکه گسترده‌ترین و لطیف‌ترین «به‌نام خداها»ی تاریخ جهان را به ادبیات کشورمان هدیه دهد.باقری افزود: اگر بپذیریم در گذشته‌های دور به سبب نبود کاغذ و صنعت چاپ، روی کوه و سنگ و خاک رسِ پخته‌شده، نخستین متون رسمی را به زبان فارسی(باستان) ثبت و ضبط کرده باشند، می‌توان ادعا کرد که نخستین «به‌نام خدا»های زبان فارسی به 2542 سال پیش برمی‌گردد.
از زیباترین نمونه‌های «به نام خدا»ی پیش از اسلام، می‌توان به نوشته‌های داریوش اول هخامنشی اشاره کرد که سخن مکتوب خود را با نام «اهورامزدا»، «خدای بزرگ و یگانه» آغاز کرده‌‌است؛ اما حال و هوای «به‌نام خدا»های ادبیات پس از اسلام، چنان رنگ و بوی «بسم‌الله الرحمن الرحیم» گرفته‌است که سبب شده، نظامی گنجوی در سده‌ ششم قمری (یعنی بیش از 900 سال پیش) وزن «مخزن الاسرار» (نخستین منظومه از پنج‌گنج یا همان خمسه) را بر اساس آن بسراید:
بسم الله الرحمن الرحیــم
هست کلید در گنج حکیم
300سال پس از او نیز، جامی در «تحفة الاحرار» از نظامی تقلید می‌کند و  اینگونه می‌سراید:
بســم الـله الرحمن الرحیـم
 هست صلای سر خوان کریم
 مشهورترین «به نام خدا»ها در ادب فارسی
این پژوهشگر در پاسخ به پرسش «در میان آثار ادب فارسی، برخی«به ‌نام خدا»ها از باقی مشهورترند؛ دلیل آن چیست؟» گفت: دقیقاً همین گونه است؛ دو دلیل دارد؛ یکی برای آنکه، خودِ متن مشهور، ماندگار و اثرگذار است؛ و دوم، آن «به ‌نام خدا» به دل مخاطب و مردم نشسته و خوش آمده که تکرار کرده‌اند. نمونه‌ چنین آغازی را در «شاهنامه» فردوسی می‌بینیم:
به نام خداوند جان و خرد‌
کزین برتر اندیشه برنگذرد
همچنین است «بوستان» سعدی که به تقلید «شاهنامه» سروده و با این بیت مشهور آغاز شده‌ است:
به نام خداوند جـــان‌آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
این دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: پیش از سعدی، سنایی غزنوی شاعر، حکیم و عارف سده‌ پنجم قمری نیز یکی دیگر از «به ‌نام خدا»های مشهور زبان فارسی را در 20 بیت و آغاز «حدیقة الحقیقه» سروده‌ است:
ای درون‌پــرور بـــــرون‌آرای
وی خردبخش بی‌خرد بخشای
خالق و رازق زمیــن و زمــان
حافظ و ناصر مکین و مکان ...
هــرزه دانـــد روان بیننـــده
آفـــرین جز بــه آفریننـــده!
وی افزود: یکی از مشهورترین «به نام خدا»هایی که بزرگسالان امروزی در کتاب‌ درس فارسی دوره‌ دبستان خود دیده‌اند، ‌در آغاز «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی‌ است:
ای نام تو بهترین سرآغـاز
بی‌نام تو نامه کی کنم باز؟
و دیگری در آغاز «خسرو و شیرین‌» وی است:
به نام آنکه هستی نام از او یافـت
فلک جنبش، زمین آرام از او یافت
به نام «خدا»های عرفانی در ادب فارسی
به گفته باقری، برخی از این «به‌ نام خدا»ها حال و هوای عرفانی نیز دارند و با همین شکل و شمایل در زبان مردم و ادیبان تکرار شده‌اند که نمونه‌های آن را در آغاز «منطق الطیر»، «اسرارنامه» و «الهی‌نامه»ی عطار نیشابوری می‌بینیم:
آفــریــن جان‌آفــــرین پــاک را
آنکه جان بخشید و ایمان خاک را
و:
به نام آنکه جان را نور دین داد
خرد را در خدادانی یقیـــن داد
و:
الهی، نامه را آغـاز کـردم
به نامت باب نامه باز کردم
همچنین یکی از مشهورترین و دلنشین‌ترینِ «به ‌نام خدا»های عرفانی، به «گلشن راز» شیخ محمود شبستری تعلق دارد:
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
باقری همچنین گفت: سنت آغاز کار با نام خدا، نه‌تنها در تمامیِ متون ادب فارسی، بویژه منظومه‌ها و متون نثر تکرار شده‌است، که بسیاری از ادیبان تأکید کرده‌اند، آغازگر هر کاری باید با نام خدا باشد؛ شاه نعمت‌الله ولی در این باره سروده‌‌ است:
خوش بگو ای یار، بسم‌الله بگو
هرچه می‌جویی ز بسم‌الله بجو
این مدرس دانشگاه ضمن تأکید بر بهره بردن گویندگان و مجریان و نویسندگان معاصر از گنجینه پر گهر شعر فارسی و پاسداری از سنت آغاز متن و کلام، با نام آفریدگار، افزود: به نظر می‌رسد این سنت کهن ایرانی در مرزهای دوران باستان ایران باقی نمانده و در سرزمین‌های دیگر هم این روش رایج بوده است؛ برای مثال می‌بینیم که در شیوه‌ کتابت قرآن کریم، تمام سوره‌ها با «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» آغاز شده است؛ به جز سوره توبه که «بسم‌الله» ندارد و سوره‌ نمل که دو «بسم‌الله» دارد؛ و البته «بسم‌الله» دوم، به آغاز نامه‌ای مربوط است، که سلیمان نبی (ع) برای بلقیس، ملکه‌ سبا فرستاده‌ است. پس می‌توان نتیجه گرفت چنین شیوه‌ای در سرزمین‌های دیگر نیز مرسوم بوده‌ است.
و مثنوی که ناتمام ماند
از این پژوهشگر پرسیدیم: «آیا اثری در متون ادبی یا دینی ایرانی وجود دارد که با نام خدا آغاز نشده باشد؟» وی گفت: در برابر این عظمت معنا و فراوانیِ تعداد «به‌ نام خدا»ها در متن‌های ادب فارسی، تنها یک متن مشهور است که با «بسم الله» یا «به‌ نام خدا» آغاز نشده و آن هم «مثنوی معنوی» مولوی‌ است. پژوهشگران برای آن دلایل بسیار برشمرده‌اند؛ ازجمله اینکه گفته‌اند: مثنوی، تفسیر قرآن و حدیث به نظم است و خودش در جایگاه قرآن فارسی‌ است. به نظر می‌آید با این دلیل، ذهن قانع نشود؛ زیرا هر سوره‌ قرآن کریم، خود با «بسم الله...» آغاز شده‌است! به هر دلیل، آغازگر مثنوی مولوی بیت مشهور زیر ‌است:
بشنو از نی چون حکایت می‌کند
از جدایـی‌ها شکــایت می‌کنــد
باقری ادامه داد: نکته‌ شگفت‌انگیز آن است‌که «مثنوی معنوی» ناتمام است. گویی مولوی از سخن‌گویی بازمانده و تا زمان درگذشت، دست و دلش به نوشتن باقی داستان «قلعه‌ ذات الصوَر» دفتر ششم پیش نرفته‌است. هرچند باز هم گروهی از پژوهشگران دلیل‌تراشی کرده‌اند که داستان پایان یافته و اصلاً باید همین‌گونه به پایان می‌رسید، اما اینکه چرا مولوی برخلاف دیگر ادیبان ایرانی، پایان‌بندیِ اثر ندارد؛ یعنی بیتی یا متنی نیاورده که بگوید مثنوی به پایان رسیده، خود گواه آن است که «مثنوی معنوی» ناتمام رها شده‌ و این سنت و باور معنوی و کهن ایرانی با این متن، مستند و مثال‌زدنی شده است.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8010/23/627446/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها