غیبت فرم
لادن عظیمی
خبرنگار
ادبیات پایداری شاخهای از ادبیات است که در شرایط خفقان، اختناق، ظــــــــلم، استــبـــداد، استعمار، جنگ، اشغال نظامی و هرشکلی از محدود شدن یا از بین رفتن آزادیهای اجتماعی و مدنی خلق میشود یا حتی در شرایط مساعد اجتماعی با اشاره به چنین موضوعاتی و با هدف یادبود مبارزان عرصه ایثار و آزادی و ارج نهادن تلاش در جهت حقوق انسانی به نگارش درمیآید.
در ایران نیز در گیرودار انقلاب و سپس جنگ تحمیلی آثاری با محوریت مبارزه با ظلم و استبداد و مقاومت در جنگ تحمیلی در حوزههای مختلف نظم و نثر نوشته و منتشر شدند که رفتهرفته به شمار این آثار افزوده شد. آثاری که گاهی از آنها با عنوان ادبیات مقاومت و گاه ادبیات دفاع مقدس یاد میشود.
در تمام این سالها در حوزه ادبیات دفاع مقدس که میتوان آن را شاخهای از ادبیات پایداری دانست؛ داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، شعر، مستندنگاری، خاطرهنگاری، روایت، نوشته و منتشر شده است. آثاری که در میانشان کتابهای موفق و حائز توجهی چون دا، ساجی، عملیات عطش، چراغهای روشن شهر، شماره پنج و بسیار آثار دیگر به چشم میخورد.
اما با وجود قابل توجه بودن تعداد آثار موفق، نمیتوان از این حقیقت غافل شد که میزان کتابهایی که به لحاظ ارزش ادبی در نازلترین سطح کیفیت قرار دارند؛ در این حوزه چشمگیر است.
به بیان دیگر با افزایش تعداد ناشرانی که به طور ویژه در زمینه آثار دفاع مقدس فعالیت دارند؛ به میزان افزایش آثار ادبی در این حوزه شاهد افزایش آثار ادبی متوسط و ضعیف نیز هستیم. در حقیقت توجه به کمیت، ناشران و نویسندگان و ویراستاران را از توجه به کیفیت آثار منتشر شده بازداشته است و صد البته که ذائقه مخاطب نیز در این میان دستخوش تغییر شده است.
تولید انبوه و پیدرپی آثار مرتبط با دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در گونههای مختلف ادبی، بدون عبور از فیلترهای کیفی ادبی و فنی آسیبهای اساسیای را متوجه ادبیات پایداری کرده است.
اما در میان این رقابت ناشران بر سر تولید محتوا پیرامون ادبیات مقاومت و دفاع مقدس و در این بازار جشن امضاها و جایزههای مختلف ادبی، آنچه متولیان فرهنگی از آن غافل شدهاند؛ ذائقه مخاطب است که رو به متلاشی شدن میرود. ذائقهای که روزبه روز سهلپسندتر میشود و به سمت آثاری گرایش مییابد که گاه تهی از کیفیت و زیباییشناسی است و فقط محتوایی که او میخواهد در اختیارش قرار میدهد.
از پیامدهای انتشار آثاری که در آنها به محتوا بیش از سایر عناصر ادبی پرداخته میشود؛ تربیت مخاطبی سهلگیر و عاری از روحیه نقد است. در واقع تمایل مخاطب به آثار صرفاً محتوامحور و سیطره کامل محتوا بر فرم در ادبیات دفاع مقدس زنگ خطر بزرگی است که صدایش هنوز به گوش فعالان حوزه کتاب نرسیده است.
باید اعتراف کنیم نویسندگان و ناشران ادبیات پایداری بهعنوان افراد اثرگذار در سلیقهسازی فرهنگی در این چرخه معیوب فروش زیاد و دیده شدن حتی به قیمت نشر آثار نازل، قرارگرفتهاند. چرخهای که یک سوی آن مخاطبی قرار دارد که کیفیت ادبی آثار در دایره اهمیتش جایی ندارد.
اینکه آغازگر این چرخه معیوب، نویسندگان و ناشران بودهاند یا مخاطبین عام مصداق مسأله مرغ و تخممرغ است. اما آنچه بدیهی و مسلم است این است که این دور یک دور باطل است و حاصلی جز پرورش مخاطب سطحینگر که طالب ادبیات نازل است و نابودی ادبیات پایداری، به معنای واقعی کلمه ادبیات،
نخواهد داشت.
دور باطلی که بهتر است از یک جایی قطع شود و در فرایند خود تغییراتی ایجاد کند. تغییراتی که برخلاف مشخص نبودن آغازگران آن چرخه معیوب، پرواضح است که باید از سوی نویسندگان و ناشران این حوزه آغاز شود و اتفاق بیفتد.
محتوایی که گاه چنان ساخته و پرداخته میشود که در غیاب فرم درست چیزی جز شعار از آن باقی نمیماند. در واقع سطحینگری و پرداخت سطحی به فرم و تکنیک از بزرگترین آسیبهای رمان و در شکل کلیتر ادبیات دفاع مقدس محسوب میشود.
در این میان گاهی آش آنقدر شور میشود که نویسنده برای خوشامد مخاطبی که ذائقهاش در گرو همین آثاری است که مطالعه میکند؛ در بهترین حالت کمی عشق نیز چاشنی داستانش میکند و در بدترین حالت دست به دامان سانتیمانتالیسم و عاشقانههای آبکی میشود.
در غیاب فرم
آسیب جدیای که عمده رمانهای ادبیات مقاومت را دربرگرفته غافل شدن از مهمترین و گاه ابتداییترین اصول رماننویسی است. به دیگر سخن در نگارش بسیاری از رمانهای این حوزه آنچه به چشم میخورد سیطره جهانبینی بر تکنیک است. در واقع آنچه اغلب رمانهای دفاع مقدس بدان مبتلا شدهاند غافل شدن از فرم بهدلیل پرداختن بیش از حد به محتواست. محتوایی که در غیاب فرم درست چیزی جز شعار از آن باقی نمیماند.
این پازل ناکامل
در اغلب خاطراتی که از شهدا منتشر میشود؛ تصویری آرمانی از شهید ارائه میشود. تصاویری مبتنی بر زندگیهای فردی و خانوادگی عاری از خطا و کلنجارهای متداول میان زوجها. این آثار توقعات غیرواقعی و دور از دسترسی را نسبت به مفهوم خانواده در مخاطبان جوان این حوزه به وجود میآورد. واقعبینی و نیفتادن به ورطه بزرگنمایی تکههای گمشده پازل بسیاری از خاطراتی است که تاکنون از زندگی شهدا منتشر شده است
مرز میان داستان و مستند
در آثار مستندنگاری ادبیات دفاع مقدس آسیبی که گریبان برخی از نویسندگان این حوزه، بویژه نویسندگان نوقلم را گرفته؛ گم کردن مرز زبان روایت است. نوسان زبان میان زبان داستانی و زبان مستندنگاری و گم شدن مرز رماننویسی و مستندنویسی از معضلات جدی آثار مستندنگاری است. گونهای که این روزها طرفداران زیادی در میان نویسندگان و مخاطبان پیدا کرده و به یکی از گونههای کثیرالانتشار ادبیات مقاومت بدل شده است.
خبرنگار
ادبیات پایداری شاخهای از ادبیات است که در شرایط خفقان، اختناق، ظــــــــلم، استــبـــداد، استعمار، جنگ، اشغال نظامی و هرشکلی از محدود شدن یا از بین رفتن آزادیهای اجتماعی و مدنی خلق میشود یا حتی در شرایط مساعد اجتماعی با اشاره به چنین موضوعاتی و با هدف یادبود مبارزان عرصه ایثار و آزادی و ارج نهادن تلاش در جهت حقوق انسانی به نگارش درمیآید.
در ایران نیز در گیرودار انقلاب و سپس جنگ تحمیلی آثاری با محوریت مبارزه با ظلم و استبداد و مقاومت در جنگ تحمیلی در حوزههای مختلف نظم و نثر نوشته و منتشر شدند که رفتهرفته به شمار این آثار افزوده شد. آثاری که گاهی از آنها با عنوان ادبیات مقاومت و گاه ادبیات دفاع مقدس یاد میشود.
در تمام این سالها در حوزه ادبیات دفاع مقدس که میتوان آن را شاخهای از ادبیات پایداری دانست؛ داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، شعر، مستندنگاری، خاطرهنگاری، روایت، نوشته و منتشر شده است. آثاری که در میانشان کتابهای موفق و حائز توجهی چون دا، ساجی، عملیات عطش، چراغهای روشن شهر، شماره پنج و بسیار آثار دیگر به چشم میخورد.
اما با وجود قابل توجه بودن تعداد آثار موفق، نمیتوان از این حقیقت غافل شد که میزان کتابهایی که به لحاظ ارزش ادبی در نازلترین سطح کیفیت قرار دارند؛ در این حوزه چشمگیر است.
به بیان دیگر با افزایش تعداد ناشرانی که به طور ویژه در زمینه آثار دفاع مقدس فعالیت دارند؛ به میزان افزایش آثار ادبی در این حوزه شاهد افزایش آثار ادبی متوسط و ضعیف نیز هستیم. در حقیقت توجه به کمیت، ناشران و نویسندگان و ویراستاران را از توجه به کیفیت آثار منتشر شده بازداشته است و صد البته که ذائقه مخاطب نیز در این میان دستخوش تغییر شده است.
تولید انبوه و پیدرپی آثار مرتبط با دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در گونههای مختلف ادبی، بدون عبور از فیلترهای کیفی ادبی و فنی آسیبهای اساسیای را متوجه ادبیات پایداری کرده است.
اما در میان این رقابت ناشران بر سر تولید محتوا پیرامون ادبیات مقاومت و دفاع مقدس و در این بازار جشن امضاها و جایزههای مختلف ادبی، آنچه متولیان فرهنگی از آن غافل شدهاند؛ ذائقه مخاطب است که رو به متلاشی شدن میرود. ذائقهای که روزبه روز سهلپسندتر میشود و به سمت آثاری گرایش مییابد که گاه تهی از کیفیت و زیباییشناسی است و فقط محتوایی که او میخواهد در اختیارش قرار میدهد.
از پیامدهای انتشار آثاری که در آنها به محتوا بیش از سایر عناصر ادبی پرداخته میشود؛ تربیت مخاطبی سهلگیر و عاری از روحیه نقد است. در واقع تمایل مخاطب به آثار صرفاً محتوامحور و سیطره کامل محتوا بر فرم در ادبیات دفاع مقدس زنگ خطر بزرگی است که صدایش هنوز به گوش فعالان حوزه کتاب نرسیده است.
باید اعتراف کنیم نویسندگان و ناشران ادبیات پایداری بهعنوان افراد اثرگذار در سلیقهسازی فرهنگی در این چرخه معیوب فروش زیاد و دیده شدن حتی به قیمت نشر آثار نازل، قرارگرفتهاند. چرخهای که یک سوی آن مخاطبی قرار دارد که کیفیت ادبی آثار در دایره اهمیتش جایی ندارد.
اینکه آغازگر این چرخه معیوب، نویسندگان و ناشران بودهاند یا مخاطبین عام مصداق مسأله مرغ و تخممرغ است. اما آنچه بدیهی و مسلم است این است که این دور یک دور باطل است و حاصلی جز پرورش مخاطب سطحینگر که طالب ادبیات نازل است و نابودی ادبیات پایداری، به معنای واقعی کلمه ادبیات،
نخواهد داشت.
دور باطلی که بهتر است از یک جایی قطع شود و در فرایند خود تغییراتی ایجاد کند. تغییراتی که برخلاف مشخص نبودن آغازگران آن چرخه معیوب، پرواضح است که باید از سوی نویسندگان و ناشران این حوزه آغاز شود و اتفاق بیفتد.
محتوایی که گاه چنان ساخته و پرداخته میشود که در غیاب فرم درست چیزی جز شعار از آن باقی نمیماند. در واقع سطحینگری و پرداخت سطحی به فرم و تکنیک از بزرگترین آسیبهای رمان و در شکل کلیتر ادبیات دفاع مقدس محسوب میشود.
در این میان گاهی آش آنقدر شور میشود که نویسنده برای خوشامد مخاطبی که ذائقهاش در گرو همین آثاری است که مطالعه میکند؛ در بهترین حالت کمی عشق نیز چاشنی داستانش میکند و در بدترین حالت دست به دامان سانتیمانتالیسم و عاشقانههای آبکی میشود.
در غیاب فرم
آسیب جدیای که عمده رمانهای ادبیات مقاومت را دربرگرفته غافل شدن از مهمترین و گاه ابتداییترین اصول رماننویسی است. به دیگر سخن در نگارش بسیاری از رمانهای این حوزه آنچه به چشم میخورد سیطره جهانبینی بر تکنیک است. در واقع آنچه اغلب رمانهای دفاع مقدس بدان مبتلا شدهاند غافل شدن از فرم بهدلیل پرداختن بیش از حد به محتواست. محتوایی که در غیاب فرم درست چیزی جز شعار از آن باقی نمیماند.
این پازل ناکامل
در اغلب خاطراتی که از شهدا منتشر میشود؛ تصویری آرمانی از شهید ارائه میشود. تصاویری مبتنی بر زندگیهای فردی و خانوادگی عاری از خطا و کلنجارهای متداول میان زوجها. این آثار توقعات غیرواقعی و دور از دسترسی را نسبت به مفهوم خانواده در مخاطبان جوان این حوزه به وجود میآورد. واقعبینی و نیفتادن به ورطه بزرگنمایی تکههای گمشده پازل بسیاری از خاطراتی است که تاکنون از زندگی شهدا منتشر شده است
مرز میان داستان و مستند
در آثار مستندنگاری ادبیات دفاع مقدس آسیبی که گریبان برخی از نویسندگان این حوزه، بویژه نویسندگان نوقلم را گرفته؛ گم کردن مرز زبان روایت است. نوسان زبان میان زبان داستانی و زبان مستندنگاری و گم شدن مرز رماننویسی و مستندنویسی از معضلات جدی آثار مستندنگاری است. گونهای که این روزها طرفداران زیادی در میان نویسندگان و مخاطبان پیدا کرده و به یکی از گونههای کثیرالانتشار ادبیات مقاومت بدل شده است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه