چطور با نوجوان‌ها تاریخ بخوانیم بدون اینکه تاریخ بخوانیم؟

اصلاً رمان تاریخی نوجوان یعنی چی؟




مریم رحیمی‌پور
خبرنگار
مسئول کتابخانه می‌گوید: «کتاب «جنگی که نجاتم داد.» حتی توی قفسه هم نمی‌رود. همین که کسی پس می‌دهد، یک نفر دیگر قرض می‌گیرد.» جنگی که نجاتم داد ماجرای دختری معلول درست در وسط جنگ جهانی دوم است. مادرش چون معلول است او را در خانه حبس کرده و وقوع جنگ باعث می‌شود که بهانه‌ای پیدا کند و از خانه به یک روستای نزدیک شهر برود و از سیطره مادر در بیاید. در چند سال اخیر هیچ‌وقت نشده وارد کلاسی بشوم و بچه‌ها اسم این کتاب را نیاورند، اگر چند سال پیش می‌گفتند که یک روز، یک رمان تاریخی جزو محبوب‌ترین کتاب‌های نوجوان‌ خواهد شد، باور نمی‌کردم.
ماجرا فقط به جنگی که نجاتم داد ختم نمی‌شود. «یک شب فاصله» هم تقریباً به همین اندازه بین بچه‌ها محبوب است. داستان دختری که زمان کشیدن دیوار برلین با مادرش در شرق برلین می‌ماند در حالی که پدر و برادرش در غرب برلین هستند. دخترک تلاش می‌کند تا به طریقی از دیوار رد شود و به «غرب» برود. به نظرم هیجان این داستان بچه‌ها را جذب می‌کند. خصوصاً لحظات عبور از دیوار که نفس‌گیر و جذاب است.
بعضی از نشرهای کتاب نوجوان امروز در سایتشان بخشی برای رمان‌های تاریخی نوجوان دارند. داستان فقط به تاریخ غرب و زمان‌های خیلی دور ختم نمی‌شود. «بی‌سرزمین» ماجرای پسرکی سوری است که به بلژیک پناهنده می‌شود و «پسر ته کلاس» هم از انتشاراتی دیگر دقیقاً چنین داستانی دارد. «روی شانه‌های نونا» داستانی در مورد جنگ کره است. گمانم نوجوان‌ها پیش از خواندن چنین کتابی به گوششان هم نخورده باشد که کره جنوبی و شمالی یک روز باهم جنگیده‌اند.
همین ایام، تصمیم می‌گیریم برای کتابخانه مدرسه لیستی از کتاب‌های تاریخی نوجوان تهیه کنیم. کتاب‌های غیرایرانی زیاد هستند اما چند مورد ایرانی خوب هم بینشان پیدا می‌شود. «دروازه مردگان»همیشه اولین گزینه است. رمانی تاریخی-فانتزی که در دوره قاجار می‌گذرد. بچه‌ها احساسات متفاوتی نسبت به کتاب دارند، گاهی خیلی خوششان می‌آید و گاهی هم این‌طور نیست. بعد از «دروازه مردگان»، امسال «کابوس‌های خنده‌دار» هم منتشر می‌شود. داستان پسرکی که پدرش دسته سیاه‌بازی دارند و همه‌شان در دوره قحطی قاجار زندگی می‌کنند و ناچارند برای پیدا کردن غذا دست به هر کاری بزنند. «رؤیای نیمه‌شب» با وجود اینکه به طور خاص کتاب نوجوان نیست، بین بچه‌ها محبوب است. باقی رمان‌های تاریخی نوجوان به کتاب‌های دفاع مقدس محدود می‌شود.
روزی که می‌خواهم در کلاس به بچه‌های ژانر تاریخی را درس بدهم معمولاً یک طرح داستان روی تخته می‌نویسم و از آنها می‌خواهم که داستان را در زمان‌های مختلف طراحی کنند. پارسال به بچه‌ها گفتم داستان یک گروگان‌گیری را بنویسند که یک بار در دهه شصت ایران اتفاق بیفتد یک بار در دهه هفتاد انگلستان و یک بار در زمان هخامنشیان. نتیجه چیز جالبی از آب در آمد، گروگان‌گیری در هر دوره شرایط و ضوابط خاص خودش را داشت. در دهه شصت ایران ربطی به جنگ و منافقین پیدا می‌کرد و در زمان هخامنشیان یک سرش به اسکندر و مقدونیه می‌رسید.
گرچه نوشتن داستان به سادگی طراحی‌اش نیست. هر طرف که بروی باید دنبال اطلاعات تاریخی بگردی. یک سال بچه‌های مدرسه تصمیم گرفتند تئاتری با موضوع انقلاب مشروطه بنویسند. برای نوشتن هر گفت‌وگو مجبور بودند ده کتاب تاریخی ورق بزنند و ببینند، حرفی که می‌خواهند توی دهان شخصیت بگذارند از نظر تاریخی درست است یا نه و همین کار را دو برابر سخت‌تر می‌کرد.
وقتی پیش بچه‌ها می‌نشینم و در مورد کتاب‌های تاریخی حرف می‌زنیم کمتر به نکات تاریخی داستان توجه می‌کنند. همیشه وقتی بحث «جنگی که نجاتم داد.» است. بچه‌ها همه حواسشان به مادرِ نامهربان دخترک داستان است. خودم هم وقتی نوجوان بودم کمتر به جزئیات داستان‌ها توجه می‌کردم. بزرگ‌تر که شدم در یک بحث عمیق دانشگاهی یا در یک بزنگاه تاریخی به خودم می‌آمدم و می‌دیدم اطلاعاتی دارم که نمی‌دانم از کجا آمده‌است؟ وقتی کتابخانه درهم و برهم ذهنم را جست‌وجو می‌کردم. یادم می‌آمد که هرکدامش را توی یک کتاب نوجوان خوانده‌ام. کتاب‌هایی که داستان‌هایشان را فراموش کرده‌ام ولی آن جزئیات کوچک از زمان و مکان داستان خیلی خوب در ذهنم مانده‌است. برای همین وقتی برای اولین بار در حلقه کتابخوانی «جنگی که نجاتم داد.» حاضر می‌شوم  از بچه‌ها می‌خواهم که بیشتر از هر چیز به «زمان و مکان» داستان توجه کنند. می‌گویم داستان می‌توانست در هر زمان دیگری اتفاق بیفتد. شخصیت اصلی داستان می‌توانست به هر بهانه دیگری از دست مادرش فرار کند اما چرا نویسنده جنگ جهانی دوم را انتخاب کرده؟ در این مواقع معمولاً یک نفر بلند می‌شود و می‌گوید که نویسنده می‌خواسته است علاوه بر داستان، «تاریخ» هم بگوید. چراغ ذهن بقیه بچه‌ها هم روشن می‌شود. آن وقت بیشتر از نکات تاریخی کتاب‌ها صحبت می‌کنند.

اگر چند سال پیش کسی می‌گفت رمان‌های تاریخی نوجوان یک روز بین بچه‌ها خیلی محبوب می‌شوند حرفش را باور نمی‌کردم اما امروز در کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌ها رمان‌های تاریخی نوجوان جایگاه ویژه‌ای دارند. این‌قدر که امکان ندارد وارد کلاسی بشوم و بچه‌ها اسم یک کدامش را به زبان نیاورند. «جنگی که نجاتم داد»، «یک شب فاصله»، «بی‌سرزمین»، «دروازه مردگان» و... رمان‌هایی تاریخی هستند که امروز زیاد در دست نوجوان‌ها دیده می‌شوند

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8049/7/632719/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها