اطراف پایتخت نابود شد تا تهران سر پا بماند

یک کلانشهر همیشه تشنه


زیست بوم- ایران به اندازه جمعیت، سرزمین و آرزوهای توسعه‌محورانه آب ندارد. «مسعود امیرزاده» کارشناس آب، این نکته تلخ و سماجت مدیران تصمیم‌گیر بر توسعه آبی را یادآور می‌شود و می‌گوید: «در حال حاضر نیز مدام در کشور بر ادامه نهضت شهرسازی و خانه‌سازی در شهرهای بزرگ تأکید می‌شود. اما با کدام آب؟ در همین شرایط نیز تهران اگر بخواهد تنها به منابع آبی خود تکیه کند، نمی‌تواند حتی پاسخگوی نیاز آبی یک میلیون جمعیت این شهر باشد. برای تأمین آب تهران به سایر نقاط کشور دست‌اندازی شده است که با همان سیاست‌های توسعه‌ای که موجب می‌شود طبیعت همان اندک آب را هم نتواند جذب کند، اطراف تهران نابود شده است تا تهران سرپا بماند اما دوباره به فکر این هستند که بر این معادله پیچیده، یک پیچیدگی دیگر اضافه کنند و به مناطق دیگر برای تأمین آب این مسکن‌ها دست‌اندازی کنند. این موارد نشان‌ می‌دهد که ما هنوز واقعیت‌های اقلیمی و مشکل بسیار جدی کمیت آب کشور را نپذیرفته‌ایم.»
او به برداشت‌های نامتوازن از منابع آبی به‌عنوان دومین عامل تأثیرگذار بر بحران کم‌آبی اشاره می‌کند و به ایسنا می‌گوید: «ما معیارهای گذشته در برداشت آب را برهم زدیم. در دهه ۴۰ بسیاری از دشت‌های ما ممنوعه شده بودند اما برای بهره‌برداری از آنها بیش از ۷۰۰ هزار چاه در آن دشت‌های ممنوعه احداث کردیم. عنوان مجاز یا غیرمجاز بودن این چاه‌ها چندان اهمیت ندارد وقتی نتیجه نهایی آن مشترک است. در یک بازه زمانی ۵۰ ساله تمام آبخوان‌های کشور تهی شده است. این‌ آب‌ها حاصل صدها هزارسال ذخیره کره زمین برای کارکردهای خود زمین و به‌نوعی ذخیره استراتژیک سرزمین ما بود ولی ما با بی‌مبالاتی از آنها استفاده کردیم.»
به گفته امیرزاده مسأله برداشت بی‌رویه تنها به آب‌های زیرزمینی ختم نمی‌شود چرا که برداشت ما حتی از آب‌های سطحی نیز بیشتر از اجازه طبیعت بوده است. بخش مهمی از این آب‌ها مربوط به محیط زیست بوده و باید در چرخه طبیعی قرار می‌گرفت و به تالاب‌ها، مسیرهای جنگلی و مرتعی می‌رسید تا طبیعت بتواند کارکرد طبیعی خود را داشته باشد.
این کارشناس آب با تأکید بر اینکه برداشت‌ آب در ایران شرایط نامطلوبی دارد، می‌گوید: «امروزه شدت فعالیت‌های برداشت آب به نقطه‌ای رسیده است که حتی در یک چشمه کوچکی که در کوهستان وجود دارد نیز لوله‌ای جاسازی کرده‌اند و نمی‌گذارند که آبراهه‌های اصلی تشکیل شود، یعنی آب از بالادست تا انتهای مسیر در حال غارت شدن است. ایران تبدیل به کشوری شده است که تقریباً هیچ رودخانه‌ای به جز کارون ندارد که همان نیز وضعیت اسفناکی دارد و به پایاب طبیعی خود نمی‌رسد و اجازه نمی‌دهیم که آبراهه‌ها به هم بپیوندند و رودخانه اصلی را تشکیل دهند. هم در آب‌های سطحی و هم در آب‌های زیرزمینی برداشت آب بیش از حد مجاز برای بهره‌برداری صورت می گیرد ولی مسأله این است که همان میزان مجاز نیز موجب برهم زدن کارکردهای طبیعت و حقوق آبی شده است. در گذشته حقوق بالادست و پایین‌دست رعایت می‌شد ولی امروزه این حق به هیچ وجه رعایت نمی‌شود.»
این کارشناس آب با تأکید براینکه در دشت‌ها نیز این اتفاق افتاده است، می‌گوید: «با تهی کردن آبخوان‌ها، منابع آبی گیاهان موجود در دشت قطع شده و رو به زوال رفته و خشک‌ شده‌اند همچنین خاک این مناطق بتدریج می‌میرند و دشت‌ها دچار فرونشست می‌شوند و دیگر خاصیت جذب آب ندارند.»
امیرزاده به مسأله سدسازی نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «با سدسازی‌های گسترده اجازه نمی‌دهیم که آب در مسیر اصلی خود جریان یابد تا هم مسیرها و هم دشت انتهایی را سیراب کند. پیوستگی آب‌های زیرزمینی و سطحی همچنین مداخلات در آنها موجب شده است که منابع آبی کشور به لحاظ کمیت به شدت دچار تغییر شوند.»
او به برنامه‌های توسعه‌ای پنج ساله کشور اشاره می‌کند که هیچ اعتباری به واقعیت‌های علمی نمی‌دهند و می‌گوید: «نپذیرفته‌ایم که میزان بارش کاهش پیدا کرده است و به علت تخریب طبیعت، موجب کاهش قدرت جذب آب شده‌ایم و مصداق بارز آن، نبود تطابق میان سیاست‌های توسعه‌ای با شرایط اقلیمی کشور است.»

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8049/11/632770/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها