پشت صحنه حاشیه‌سازی‌های آذربایجان در منطقه چیست؟

بازی با آتش در مسیر کریدورها


مهدی پورصفا
خبرنگار  

منطقه قفقاز و بخصوص قره‌باغ که در زبان ترکی «باغ سیاه» معنی می‌دهد، سال‌هاست که با درگیری‌های مرزی و بحران‌های امنیتی دست به گریبان است. اوج گرفتن این بحران بعد از نبرد 44 روزه «نارگونو - قره‌باغ» در سال 2020 چشم اندازهای جدیدی را در این منطقه مهم و حیاتی ایجاد و بازیگران مطرح منطقه‌ای و جهانی را وادار به تغییر رویکردها و نقش آفرینی گسترده‌تر در این نقطه راهبردی کرده است.
طبیعی است که فهم حرکت این بازیگران و چینش این صفحه شطرنج نیاز به درک عواملی دارد که باعث این تغییرات گسترده در توازن قوا بین طرف‌های درگیر شده است و سرنوشت این منطقه و تغییرات در چینش قدرت می‌تواند تأثیری جدی بر منافع ملی کشورمان داشته باشد.

از توصیه سیسیانف تا نبرد در قره‌باغ
شکل‌گیری ترکیب کنونی جمعیتی در منطقه قفقاز بخصوص منطقه قره‌باغ ریشه در تغییرات کلان حاکمیتی بعد از جنگ‌های ایران و روسیه در این منطقه دارد. بعد از الحاق مناطق وسیعی از قفقاز به امپراطوری تزاری روسیه در ابتدای قرن نوزدهم بر اساس دو معاهده گلستان و ترکمنچای، دولت تزاری بر اساس توصیه راهبردی ژنرال «سیسیانف» فرمانده نیروهای فاتح روسی در این منطقه شروع به اسکان جمعیت مسیحی کرد.
بسیاری از ارمنی‌های مهاجر از امپراطوری عثمانی و ایران در این منطقه ساکن شدند. بعد از سرنگونی حکومت تزارها در روسیه و استقرار اتحاد جماهیر شوروی، منطقه قره‌باغ به‌عنوان یک منطقه خودمختار به رسمیت شناخته شد. در تمام دوران استقرار حاکمیت شوروی اختلاف‌های دو جمهوری سوسیالیستی آذربایجان و شوروی امکان بروز و ظهور را پیدا نکرد اما با پایان جنگ سرد و آغاز زوال شوروی، درگیری آغاز شد.
نقطه شروع جنگ قره‌باغ بعد از فروپاشی شوروی را می‌توان سال 1988 در نظر گرفت؛ روندی که بعد از استقلال رسمی آذربایجان و ارمنستان در سال 1991 به جنگی خانمانسوز منتهی شد که بیش از 50 هزار قربانی گرفت. تشدید بحران در این منطقه حیاتی و در کنار آن ضرورت امن کردن کریدورهای ارتباطی برای انتقال نفت میادین باکو به بازارهای بین‌المللی سبب شد تا تلاش‌های گسترده‌ای برای پایان دادن به این درگیری‌ها از سال 1994 آغاز شود. بعد از چندین دور مذاکره و اختلاف‌نظرهای فراوان، بالاخره پس از گفت‌و‌گوهای بین حیدرعلی‌‌اف و یلتسین، رؤسای جمهوری وقت ‌‌آذربایجان و روسیه، سرانجام در هجدهم اردیبهشت 1373 (هشتم ماه مه سال1994) موافقتنامه‌‌ آتش‌‌بس تحت عنوان «پروتکل بیشکک» بین طرفین درگیری به امضا رسید و در 22 اردیبهشت همان سال رسمیت یافت و عملیات‌‌های نظامی ‌‌از این روز در خطوط جبهه‌‌ها متوقف شد.
از آن زمان تاکنون نوعی توازن قوا مبنی بر حمایت ترکیه از آذربایجان و در مقابل حمایت روسیه از ارمنستان در منطقه شکل گرفته بود که از وقوع مجدد درگیری در منطقه جلوگیری می‌کرد. با این حال به نظر می‌رسد که این توازن قوا به قدری تضعیف شده که دیگر توان جلوگیری از درگیری‌های منطقه‌ای ندارد.
عواملی که ریشه در تغییرات کلیدی‌تر در ساختار منطقه‌ای و جهانی دارد.

کریدوری که به‌دنبال حذف ایران از مسیر آسیا به اروپا است
شاید مهم‌ترین عامل در برهم‌خوردن توازن دوطرفه در منطقه قره‌باغ و آغاز دوباره درگیری‌ها در این منطقه ایجاد کریدورهای جدید منطقه‌ای و بین‌المللی بین آسیا و اروپا است؛ روندی که از سال 2012 و با تصمیم چین برای طرح بزرگ و راهبردی «یک کمربند-یک جاده» آغاز شد. این طرح بخشی از راهبرد گسترده‌تر چین برای ایجاد یک کریدور زمینی بین اروپا و چین و شکستن محاصره دریایی امریکا و همپیمانان آن در منطقه «اقیانوس آرام-هند» است.
بر اساس این طرح سرمایه‌گذاری‌های کلانی در بسیاری از کشورها برای توسعه زیر‌ساخت‌های ارتباطی آغاز شده و چین را امروز به بزرگترین وام‌دهنده بین‌المللی تبدیل کرده است. در این میان برخی از کشورها به‌دنبال نقش‌آفرینی هر چه بیشتر در این طرح بزرگ و کلان هستند. «طرح کریدور-لاجورد» یکی از ابتکارهای منطقه‌ای برای حضور در این بزرگراه مهم تجاری و صنعتی است.
این کریدور بر اساس طرح اولیه خود از افغانستان آغاز شده و بعد از گذر از ترکمنستان و آذربایجان به ترکیه وصل می‌شود. موتور محرک اولیه این کریدور بر اساس توان صنعتی ترکیه و ایجاد زنجیره ارزش در میانه کمربند «یک جاده یک کمربند» بنا شده. طبیعی است که این کریدور همانند کریدور«عرب-مد» حضور ایران را در میانه راه تجاری چین به اروپا نادیده می‌گیرد. علاوه بر این حضور ارمنستان در منطقه قره‌باغ و ایجاد مانع بر سر اتصال زمینی آذربایجان به منطقه نخجوان و از آنجا به ترکیه نوعی مانع راهبردی بر سر تکمیل این کریدور محسوب می‌شود.
از همین‌رو می‌توان تمام تحرکات اخیر در منطقه قره‌باغ را بر اساس این تحول اساسی و جدی تشریح کرد. در حقیقت جمهوری آذربایجان و ترکیه با عقب راندن ارمنستان از قره‌باغ و ایجاد کریدوری با منطقه نخجوان به‌دنبال تکمیل کریدور لاجورد با محوریت کشورهای ترک‌زبان هستند.
طبیعی است که این کریدور که به نام کریدور تورانی معروف است باید درست از روی دسترسی ایران به گرجستان و قفقاز رد شود و در این صورت مسیر زمینی اتصال ایران به روسیه تنها به کشورهای آسیای میانه محدود باقی خواهد ماند و همین نکته به خوبی نشان‌دهنده حساسیت ایران روی منطقه «زنگزور» به‌عنوان نکته کلیدی این دعوای راهبردی است.
علاوه‌ بر ترکیه و آذربایجان تمام رقبای کلیدی ایران در منطقه نیز از شکل‌گیری این کریدور مهم و حذف ایران از مسیر زمینی چین به اروپا حمایت خواهند کرد. حمایت گسترده رژیم صهیونیستی از رژیم علی‌اف دقیقاً در همین راستا قابل تعریف است.
در طول سال‌های گذشته رژیم صهیونیستی به همراه ترکیه از مهم‌ترین تأمین‌کنندگان تسلیحات تهاجمی برای جمهوری آذربایجان است. در جریان نبردهای سال 2020 پهپادهای تهاجمی ترکیه که در خدمت ارتش آذربایجان قرار داشتند نقش مهمی در انهدام نیروهای ارمنی ایفا کردند. علاوه‌ بر این موشک‌های بالستیک کوتاه برد رژیم صهیونیستی نیز چندین بار مواضع ارمنی‌ها را مورد هدف قرار داد.
این رقابت گسترده منطقه‌ای دقیقاً در نقطه‌ای به نام منطقه «زنگزور» متمرکز شده است. از آنجا که ایران هر گونه تغییر راهبردی در این منطقه را به ضرر خود می‌داند و حاضر به قطع شدن مسیر ارتباطی خود با قفقاز و از آنجا با روسیه نیست، سیگنال‌های جدی از سوی تهران به مقامات آذری و ترکیه فرستاده شده است.
شاید جدی‌ترین نشانه در این رابطه رزمایش‌های منطقه‌ای ایران دقیقاً در نزدیکی منطقه ارس و نمایش قدرت نیروهای نظامی کشورمان باشد که واکنش مقامات طرف مقابل نیز نشان داد که این پیغام به درستی دریافت شده است.  
تقابل ایران و آذربایجان بر سر تغییرات جغرافیایی و منطقه‌ای
بخش مهمی از لفاظی‌های علی‌اف علیه تهران و تأکید بر حقوق ترک‌زبان‌ها در منطقه را می‌توان در این جنگ جغرافیایی چند بعدی در نظر گرفت. علی‌اف تلاش می‌کند علاوه بر تحکیم همکاری‌های خود با ترکیه به گونه‌ای از پتانسیل شکاف‌های قومی در ایران برای تأثیرگذاری بر واکنش ایران به هر گونه تغییر ژئوپلیتیکی استفاده کند.
علاوه‌ بر این همکاری امنیتی رژیم علی‌اف با رژیم صهیونیستی بخش دیگری از اقدامات باکو برای مقابله با تلاش تهران برای حفظ وضعیت جاری در منطقه است. برخی حوادث امنیتی در طول سال‌های گذشته نیز نشان می‌دهد که تا چه اندازه همکاری آذربایجان و رژیم صهیونیستی برای تأثیرگذاری بر ایران قوی بوده است.
اتفاقاتی همچون پرواز پهپادهای ناشناس برای شناسایی یا به احتمال زیاد حملات تروریستی به زیر‌ساخت‌های جدی کشورمان که در اغلب موارد نیز ناکام بوده. البته ایران با تمام قدرت تلاش کرده تا در چهارچوب حس همجواری و همکاری‌های دوطرفه از هرگونه تشدید تنش‌ها بپرهیزد. حتی در جریان درگیری‌های سال 2020 ایران بر آزادسازی تمام مناطق اشغالی قره‌باغ از سوی ارمنستان تأکید کرده است.
با این حال طرف مقابل بیشتر رویکرد تهدیدی علیه ایران در پیش گرفته. رژیم علی‌اف علاوه بر همکاری با رژیم صهیونیستی و ترکیه تلاش می‌کند تا هرگونه ظرفیت دینی را در داخل جمهوری آذربایجان سرکوب کند. تلاش برای ایجاد محدودیت بر فعالیت‌های شیعیان در آذربایجان و همچنین دستگیری شخصیت‌های برجسته را می‌توان در همین چهارچوب تحلیل کرد.

امریکا و منافعی که در قره‌باغ می‌جوید
در این میان امریکایی‌ها هم به‌دنبال برداشتن سهم خود از این بحران بزرگ هستند. دولت امریکا در چهارچوب همکاری با سازمان امنیت و همکاری اروپا تلاش می‌کند از بحران‌های موجود در قفقاز جنوبی مانند قره‌باغ، اوستیای جنوبی و آبخازیا در گرجستان استفاده کند و بهانه‌ای برای حضور در منطقه داشته باشد. البته اجرای این سیاست با مخالفت شدید روسیه روبه‌رو بوده است.
امریکا از سال 2003 توانست از طریق به قدرت رساندن ساکاشویلی در گرجستان نفوذ خود را در منطقه قفقاز جنوبی گسترش دهد. همچنین با مشارکت در پروژه‌های نفت و گاز ‌آذربایجان حضور اقتصادی خود را از همان سال‌های ابتدایی فروپاشی شوروی در منطقه گسترش داد. حضور امریکا در جمهوری ‌آذربایجان به‌صورت تدریجی پیشرفت کرده. امریکا با طرف ‌آذربایجانی بویژه از طریق مناسباتی که اسرائیل با ‌آذربایجان برقرار کرده رابطه خود را گسترش داد.
 از سال 2018 هم با به قدرت رسیدن آقای پاشینیان در ارمنستان این حضور به ارمنستان نیز گسترش یافته است. امریکا در30 سال گذشته، از زمان برقراری آتش‌بس، تمایل چندانی به حل قضیه قره‌باغ نداشت زیرا ادامه همین حالت نه جنگ و نه صلح زمینه مساعدی برای حضور امریکا فراهم می‌ساخت. در این سال‌ها امریکا سعی کرده با نفوذ در حیاط خلوت روسیه و نیز در همسایگی شمال ایران، در منطقه حضور و بروز بیشتری داشته باشد.
سفر نانسی پلوسی به ارمنستان را می‌توان در همین چهارچوب تحلیل کرد و اینکه امریکایی‌ها به‌دنبال این هستند تا به نوعی باج خود را از کریدور لاجورد بگیرند.


ایران و تصمیمات حساس پیش‌رو
جمهوری اسلامی ایران در منطقه قره‌باغ با موضوعی جدی و پرتنش روبه‌رو است. با وجود اینکه زیر‌ساخت‌های تنش در این منطقه ماهیتی اقتصادی دارند اما مدت‌هاست که این روند حالتی امنیتی به خود گرفته است.
طرف مقابل به‌دنبال ایجاد نوعی کریدور راهبردی برای حذف ایران از مسیر اصلی اتصال اروپا به ایران است. طبیعی است که در این شرایط هوشیاری و استفاده از تمام ارتباطات اقتصادی و سیاسی برای حضور در این بازی بزرگ ضروری است. گسترش ارتباطات ایران با ارمنستان و در عین حال حفظ فشار هوشمندانه بر آذربایجان می‌تواند بخشی از این مسیر باشد. هر قدم اشتباه در این مسیر می‌تواند منجر به صدمات جدی راهبردی برای تمام کشور شود. همان گونه که در گذشته نیز این‌گونه بوده است.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8061/3/634439/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها