گردباد غیرت ترکمن صحرا
مهدیه جاهد طاهرانی
خبرنگار
ماتیخان مردی ترکمن است، ریشسفید آبادی. رضاخان پس از سلطنت تصمیم به سرکوب و استقرار قبایل ترکمن گرفته است. ماتیخان سالهای جوانیاش با سالداتهای بیغیرت روس جنگیده و نگذاشته پای کثیف و زنباره و بوی گند مشروبشان به این طرف مرز، به پاکی صحرا و دخترکانش، صدمهای بزند. ماتیخان روشاش با حکومت مداراست. او حد وسط را میگیرد تا نکند گزکی دست دولت بدهد برای آشوب و به هم ریختن آرامش مردمش. ناگهان حکومت تصمیم میگیرد متجدد شود و این تجدد را به همه شهرها و آبادیهای کشور، همه کوچه پسکوچهها و حتی چادر عشایر و گدتکمه ترکمنها هم بکشد. حالا امنیهها و دولتیها وارد صحرا شدهاند و چشم به روسری دختران و ناموس مردان ترکمن دوختهاند. حالا ماتیخان باید روشاش را تغییر دهد.
شاید یکی از سیاهترین دوران حکومت پهلوی در ایران، دوره کشف حجاب باشد. قانونی که با تمام حیثیت و اعتقاد و حیا و نجابت مردم ایران در تضاد بود. چه دخترکان پاک و معصومی که به خاطر نگه داشتن روسری روی سرشان قربانی شدند و چه کانونی از خانوادهها که نابود شد. تجدد دیو سیاهی بود که آمده بود غیرت مردان ایران را ببلعد و دامن زنان را سیاه کند. اما بیشتر از همه جوامع سنتی و مقیدتر آسیب دیدند و از همه بیشتر هم همین جوامع جلوی استبداد و زورگویی کشف حجاب ایستادند. قانون پوشش در همه حکومتها برای مردم ایران مهم بوده و قابلیت اعتراضات بزرگ را داشته است.
رمان ماتیخان را عبدالرحمن اونق نوشته. نویسنده پرآوازه ترکمن. او که قصه دلاوری مردمی را در مقابل قانون کشف حجاب از پدربزرگش شنیده، آن را بهصورت رمان ماتیخان به تحریر درآورده است.اما این تمام رمان نیست. اونق با اینکه قلم مقبولی دارد و قصه هم خوانش روانی دارد اما نتوانسته پایانبندی مناسبی با آغاز قصه بیاورد. انگار فقط رسالتی داشته تا این قصه را هرجور شده تعریف کند. آنقدر آغاز و میانه را کش داده که دیگر برای پایانش زمانی نداشته و فقط تمامش کرده. رمان را که میخوانی حس میکنی تکلیف خیلی از شخصیتها نامشخص است و همین پایان کتاب را ناچسب میکند. مخصوصاً اگر تجربه خواندن قصه ترکمنها را از نادر ابراهیمی و آتش بدون دودش داشته باشی حس میکنی یک کپی ناقص و پریشان از اوست فارغ از اینکه قلم ابراهیمی را دوست داشته باشی یا نه.
ماتیخان را انتشارات سورهمهر در ۴۱۵ صفحه منتشر کرده است که به نظر اگر آن را در ژانر نوجوان به بازار میفرستاد از لحاظ فنی، محتوا و نوع داستانگویی مقبولیت بیشتری پیدا میکرد.
خبرنگار
ماتیخان مردی ترکمن است، ریشسفید آبادی. رضاخان پس از سلطنت تصمیم به سرکوب و استقرار قبایل ترکمن گرفته است. ماتیخان سالهای جوانیاش با سالداتهای بیغیرت روس جنگیده و نگذاشته پای کثیف و زنباره و بوی گند مشروبشان به این طرف مرز، به پاکی صحرا و دخترکانش، صدمهای بزند. ماتیخان روشاش با حکومت مداراست. او حد وسط را میگیرد تا نکند گزکی دست دولت بدهد برای آشوب و به هم ریختن آرامش مردمش. ناگهان حکومت تصمیم میگیرد متجدد شود و این تجدد را به همه شهرها و آبادیهای کشور، همه کوچه پسکوچهها و حتی چادر عشایر و گدتکمه ترکمنها هم بکشد. حالا امنیهها و دولتیها وارد صحرا شدهاند و چشم به روسری دختران و ناموس مردان ترکمن دوختهاند. حالا ماتیخان باید روشاش را تغییر دهد.
شاید یکی از سیاهترین دوران حکومت پهلوی در ایران، دوره کشف حجاب باشد. قانونی که با تمام حیثیت و اعتقاد و حیا و نجابت مردم ایران در تضاد بود. چه دخترکان پاک و معصومی که به خاطر نگه داشتن روسری روی سرشان قربانی شدند و چه کانونی از خانوادهها که نابود شد. تجدد دیو سیاهی بود که آمده بود غیرت مردان ایران را ببلعد و دامن زنان را سیاه کند. اما بیشتر از همه جوامع سنتی و مقیدتر آسیب دیدند و از همه بیشتر هم همین جوامع جلوی استبداد و زورگویی کشف حجاب ایستادند. قانون پوشش در همه حکومتها برای مردم ایران مهم بوده و قابلیت اعتراضات بزرگ را داشته است.
رمان ماتیخان را عبدالرحمن اونق نوشته. نویسنده پرآوازه ترکمن. او که قصه دلاوری مردمی را در مقابل قانون کشف حجاب از پدربزرگش شنیده، آن را بهصورت رمان ماتیخان به تحریر درآورده است.اما این تمام رمان نیست. اونق با اینکه قلم مقبولی دارد و قصه هم خوانش روانی دارد اما نتوانسته پایانبندی مناسبی با آغاز قصه بیاورد. انگار فقط رسالتی داشته تا این قصه را هرجور شده تعریف کند. آنقدر آغاز و میانه را کش داده که دیگر برای پایانش زمانی نداشته و فقط تمامش کرده. رمان را که میخوانی حس میکنی تکلیف خیلی از شخصیتها نامشخص است و همین پایان کتاب را ناچسب میکند. مخصوصاً اگر تجربه خواندن قصه ترکمنها را از نادر ابراهیمی و آتش بدون دودش داشته باشی حس میکنی یک کپی ناقص و پریشان از اوست فارغ از اینکه قلم ابراهیمی را دوست داشته باشی یا نه.
ماتیخان را انتشارات سورهمهر در ۴۱۵ صفحه منتشر کرده است که به نظر اگر آن را در ژانر نوجوان به بازار میفرستاد از لحاظ فنی، محتوا و نوع داستانگویی مقبولیت بیشتری پیدا میکرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه