«ایران» اظهارات رسانهای اخیر برخی منتقدان دولت را بررسی میکند
حملههای جناحی با هدف سرپوش بر کارنامه خالی
گروه سیاسی/ محسن هاشمی در یادداشت کوتاه خود در شماره دیروز روزنامه شرق، ذیل پوشش نقد، واقعیاتی را نیز از جبهه منتقدان دولت نمایانگر کرد: جناحبازی با چاشنی کارنامه غیرقابل دفاع خود. عضو حزب کارگزاران سازندگی و مدیرعامل خیلی پیشتر مترو تهران، با ادعاهایی که مقدمه و مؤخرهاش اصلاً ارتباطی با هم نداشت، نسبتهایی را به دولت روا داشت.
البته به دلیل بی ربط بودن مقدمه و مؤخره، بالاخره معلوم نشد که چرا از دولت شروع کرد و چرا به نهادهای بیرون از دولت رسید و اصلاً چرا این دو نهاد کاملاً متفاوت را یک کاسه کرد؟ و مهمتر از همه کارگزارانیهایی که خود را پیشقراول تکنوکراسی و آمارگرایی در کشور قلمداد میکنند، چطور چشم خود را بر واقعیتهای میدانی و آمارهای رسمی بسته، همچنان دلبسته طرح و بیان سخنان غیرمستند هستند؟ به نظر میرسد این فقره را هم باید در ادامه مسیر گذشته، یعنی حمله به رقیب باهدف دورکردن اذهان از ارائه کارنامه خود دانست، البته کارنامه خالی که زمینهساز رویگردانی مردم از این جریان سیاسی در دو انتخابات گذشته شد.
یک کاسه کردن دولت و دیگر نهادها
محسن هاشمی یادداشت خود در «شرق» را با کنایه به مسأله پیشرفت در گفتارهای آیتالله رئیسی آغاز کرد، اما جز همین کنایه و بخشی درباره مسکن، سایر مطالب او درباره نهادی خارج از دولت بود. همین امر، سست بودن پایههای استدلال این چهره سیاسی را روشن میکند و بویژه نشان میدهد کار ژورنالیستی او تا چه حد ضعیف بوده است. به عبارت دیگر محسن هاشمی در یادداشت خود با عنوان «پیشرفت یا پیشرفت نمایی» قصد داشت برنامه و کارنامه دولت را زیر سؤال ببرد، اما ناچار شد نهادهای دیگر را هم اضافه کند تا شاید بتواند یک جمعبندی قابل قبول به مخاطبان خود ارائه کند. البته استقبال گسترده رسانههای خارجی مانند بیبیسی فارسی، نشان داد که از قضا، مخاطب اصلی، پیام را دریافت کرده است. باوجود این، از این چهره کارگزارانی انتظار میرفت در راستای ادعای خود، مبنی بر سیطره و تبحر تکنوکراتیک خود، گزارشها و آمارها از دولت را بررسی میکرد.
16 ماه بزرگتر است یا 30 سال؟
نویسنده به اصطلاح فنسالار، ادعا کرده است که این متن را با تکیه بر تجربه 30 سال کار اجرایی خود تنظیم و منتشر کرده است. از این رو چه بسا مخاطبان او انتظار داشتند که کارنامه 30 ساله خود را مرور و بررسی کند که چه گرهای از مشکلات کشور گشوده است. یا اگر حافظه او یاری نمیکرده است، مدت زیادی از تجربه 8 ساله دولتهای یازدهم و دوازدهم که از قضا محسن هاشمی حامی
پروپاقرص آن بود، زمان زیادی نگذشته است. از این رو، میتوانست به جای آن 30 سال، از این 8 سال استفاده کند و در این یادداشت گزارشی از کارهای انجام شده به مردم ارائه کند. اما محسن هاشمی، نه به 30 سال اشاره کرد و نه به 8 سال، بلکه گویا به نظر او 16 ماه عمر دولت سیزدهم، خیلی بیشتر از اعداد و تاریخهای مورد اشاره بوده است و شاید به همین دلیل بود که او انتظار داشت همه چالشهای بارشده بر کشور در آن سالها، در این مدت حل شده باشد.
از رئیس جمهور پشت میز تا
رئیس جمهور در میدان
محسن هاشمی به اصلیترین راهبرد و محوریترین چشمانداز دولت و ملت تاخته است: پیشرفت. او ادعا کرده است که «اگر کسی نگاههای کارشناسی در موضوعات تخصصی را مطالعه کند، خوشبینانهترین فرضش این خواهد بود که مدیران زیرمجموعه آقای رئیسی و سایر مسئولان کشور، گزارشهای فریبندهای به مسئولان بالاتر میدهند و برای آنها فرضهای نادرست ایجاد میکنند که نتیجهاش این تصور از پیشرفت میشود.» واقعیت کاملاً عکس ادعای محسن هاشمی است. زیرا در دولت، ایرانیان با رئیس جمهوری مواجه نیستند که همچون سابق یا از دفتر خود امور اجرایی کشور را مدیریت کند یا صرفاً به بازدیدهای مصنوعی بسنده کند. چه از هفته نخست فعالیت دولت انقلابی که در اوج کرونا رئیس جمهور به داروخانه 29 فروردین مراجعه کرد و چه در آخرین سفر به خراسان جنوبی که آیتالله رئیسی از کارخانجات نقاط مرزی کشور بازدید کرد، این شخص رئیس جمهور است که در میدان حضور دارد و دولتمردان دنبالهرو رئیس دولت هستند. براساس همین فعالیت میدانی و حضور بی واسطه با مردم است که آیتالله رئیسی توانسته است یکی از معضلات باقی مانده از گذشته را حل کند و آن بازسازی جایگاه رئیس جمهور در میان مردم است؛ رئیس جمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی که همواره دغدغه مردم بویژه در دوردستترین نقاط کشور را دنبال میکند.
گوشهای از دستاوردهای دولت
محسن هاشمی در این یادداشت، ندید که طرح آبرسانی غدیر در خوزستان در مدت کمی افتتاح شد، آن هم درحالی که با 10 درصد پیشرفت فیزیکی به دولت سیزدهم تحویل داده شد. اما او آمارها و دستاوردهای دیگری را هم ندید. اینکه کشور با روزانه 700 فوتی کرونا به روزهای مستمر و متعدد بدون فوتی رسیده است، آن هم نه به واسطه امضای FATF بلکه به واسطه همت و غیرت دولتمردان، پیشرفت است یا پیشرفت نمایی؟ عملیات اجرایی ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی کشور با اعتباری معادل ۱۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری که بهمن ماه سال گذشته آغاز شد را در کدام دسته میتوان طبقهبندی کرد؟ یا امضای تفاهمنامه مشارکت تأمین مالی برای احداث پتروپالایشگاه شهید سلیمانی با مجموع سرمایهگذاری ۱۱.۱ میلیارد دلار و تفاهمنامه مشارکت تأمین مالی برای احداث پالایشگاه نفت خام مروارید مکران با مجموع سرمایهگذاری ۶.۷ میلیارد دلار نمونه دیگری است. نمونههای متعدد دیگری چه به لحاظ راهبردی و چه به لحاظ کیفی و کمی از این دست زیاد است اگرچه رسانههایی که تریبون چهرههای منتقد دولت هستند، هیچ گاه به خاطر منافع جناحی حاضر به پوشش شایسته دستاوردهای این دولت نبوده و نیستند و این چهرهها به «ندیدن» عادت کردهاند.
البته به دلیل بی ربط بودن مقدمه و مؤخره، بالاخره معلوم نشد که چرا از دولت شروع کرد و چرا به نهادهای بیرون از دولت رسید و اصلاً چرا این دو نهاد کاملاً متفاوت را یک کاسه کرد؟ و مهمتر از همه کارگزارانیهایی که خود را پیشقراول تکنوکراسی و آمارگرایی در کشور قلمداد میکنند، چطور چشم خود را بر واقعیتهای میدانی و آمارهای رسمی بسته، همچنان دلبسته طرح و بیان سخنان غیرمستند هستند؟ به نظر میرسد این فقره را هم باید در ادامه مسیر گذشته، یعنی حمله به رقیب باهدف دورکردن اذهان از ارائه کارنامه خود دانست، البته کارنامه خالی که زمینهساز رویگردانی مردم از این جریان سیاسی در دو انتخابات گذشته شد.
یک کاسه کردن دولت و دیگر نهادها
محسن هاشمی یادداشت خود در «شرق» را با کنایه به مسأله پیشرفت در گفتارهای آیتالله رئیسی آغاز کرد، اما جز همین کنایه و بخشی درباره مسکن، سایر مطالب او درباره نهادی خارج از دولت بود. همین امر، سست بودن پایههای استدلال این چهره سیاسی را روشن میکند و بویژه نشان میدهد کار ژورنالیستی او تا چه حد ضعیف بوده است. به عبارت دیگر محسن هاشمی در یادداشت خود با عنوان «پیشرفت یا پیشرفت نمایی» قصد داشت برنامه و کارنامه دولت را زیر سؤال ببرد، اما ناچار شد نهادهای دیگر را هم اضافه کند تا شاید بتواند یک جمعبندی قابل قبول به مخاطبان خود ارائه کند. البته استقبال گسترده رسانههای خارجی مانند بیبیسی فارسی، نشان داد که از قضا، مخاطب اصلی، پیام را دریافت کرده است. باوجود این، از این چهره کارگزارانی انتظار میرفت در راستای ادعای خود، مبنی بر سیطره و تبحر تکنوکراتیک خود، گزارشها و آمارها از دولت را بررسی میکرد.
16 ماه بزرگتر است یا 30 سال؟
نویسنده به اصطلاح فنسالار، ادعا کرده است که این متن را با تکیه بر تجربه 30 سال کار اجرایی خود تنظیم و منتشر کرده است. از این رو چه بسا مخاطبان او انتظار داشتند که کارنامه 30 ساله خود را مرور و بررسی کند که چه گرهای از مشکلات کشور گشوده است. یا اگر حافظه او یاری نمیکرده است، مدت زیادی از تجربه 8 ساله دولتهای یازدهم و دوازدهم که از قضا محسن هاشمی حامی
پروپاقرص آن بود، زمان زیادی نگذشته است. از این رو، میتوانست به جای آن 30 سال، از این 8 سال استفاده کند و در این یادداشت گزارشی از کارهای انجام شده به مردم ارائه کند. اما محسن هاشمی، نه به 30 سال اشاره کرد و نه به 8 سال، بلکه گویا به نظر او 16 ماه عمر دولت سیزدهم، خیلی بیشتر از اعداد و تاریخهای مورد اشاره بوده است و شاید به همین دلیل بود که او انتظار داشت همه چالشهای بارشده بر کشور در آن سالها، در این مدت حل شده باشد.
از رئیس جمهور پشت میز تا
رئیس جمهور در میدان
محسن هاشمی به اصلیترین راهبرد و محوریترین چشمانداز دولت و ملت تاخته است: پیشرفت. او ادعا کرده است که «اگر کسی نگاههای کارشناسی در موضوعات تخصصی را مطالعه کند، خوشبینانهترین فرضش این خواهد بود که مدیران زیرمجموعه آقای رئیسی و سایر مسئولان کشور، گزارشهای فریبندهای به مسئولان بالاتر میدهند و برای آنها فرضهای نادرست ایجاد میکنند که نتیجهاش این تصور از پیشرفت میشود.» واقعیت کاملاً عکس ادعای محسن هاشمی است. زیرا در دولت، ایرانیان با رئیس جمهوری مواجه نیستند که همچون سابق یا از دفتر خود امور اجرایی کشور را مدیریت کند یا صرفاً به بازدیدهای مصنوعی بسنده کند. چه از هفته نخست فعالیت دولت انقلابی که در اوج کرونا رئیس جمهور به داروخانه 29 فروردین مراجعه کرد و چه در آخرین سفر به خراسان جنوبی که آیتالله رئیسی از کارخانجات نقاط مرزی کشور بازدید کرد، این شخص رئیس جمهور است که در میدان حضور دارد و دولتمردان دنبالهرو رئیس دولت هستند. براساس همین فعالیت میدانی و حضور بی واسطه با مردم است که آیتالله رئیسی توانسته است یکی از معضلات باقی مانده از گذشته را حل کند و آن بازسازی جایگاه رئیس جمهور در میان مردم است؛ رئیس جمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی که همواره دغدغه مردم بویژه در دوردستترین نقاط کشور را دنبال میکند.
گوشهای از دستاوردهای دولت
محسن هاشمی در این یادداشت، ندید که طرح آبرسانی غدیر در خوزستان در مدت کمی افتتاح شد، آن هم درحالی که با 10 درصد پیشرفت فیزیکی به دولت سیزدهم تحویل داده شد. اما او آمارها و دستاوردهای دیگری را هم ندید. اینکه کشور با روزانه 700 فوتی کرونا به روزهای مستمر و متعدد بدون فوتی رسیده است، آن هم نه به واسطه امضای FATF بلکه به واسطه همت و غیرت دولتمردان، پیشرفت است یا پیشرفت نمایی؟ عملیات اجرایی ۴۸ پروژه بزرگ صنعتی کشور با اعتباری معادل ۱۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری که بهمن ماه سال گذشته آغاز شد را در کدام دسته میتوان طبقهبندی کرد؟ یا امضای تفاهمنامه مشارکت تأمین مالی برای احداث پتروپالایشگاه شهید سلیمانی با مجموع سرمایهگذاری ۱۱.۱ میلیارد دلار و تفاهمنامه مشارکت تأمین مالی برای احداث پالایشگاه نفت خام مروارید مکران با مجموع سرمایهگذاری ۶.۷ میلیارد دلار نمونه دیگری است. نمونههای متعدد دیگری چه به لحاظ راهبردی و چه به لحاظ کیفی و کمی از این دست زیاد است اگرچه رسانههایی که تریبون چهرههای منتقد دولت هستند، هیچ گاه به خاطر منافع جناحی حاضر به پوشش شایسته دستاوردهای این دولت نبوده و نیستند و این چهرهها به «ندیدن» عادت کردهاند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه