محمدرضا خردمندان از تجربه برگزاری کارگاه «تولید فیلم 100» گفت
تجربیاتی که در دانشگاه نیست
فرهنگی/ در ادامه روند کارگاههای آموزشی سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم 100 و با همکاری این جشنواره و حوزه هنری استان آذربایجان شرقی کارگاه «تولید فیلم 100» با حضور محمدرضا خردمندان در تبریز برگزار شد. در این کارگاه که در روزهای پایانی هفته گذشته برگزار شد هنرجویان در ابتدا با طراحی ایده و نگارش فیلمنامه فیلم 100 ثانیهای آشنا شدند و سپس در روز دوم این کارگاه، با همکاری یکدیگر و راهنمایی محمدرضا خردمندان مراحل تولید یک فیلم 100 ثانیهای را پشت سر گذاشتند.
محمدرضا خردمندان کارگردان سینما و استاد کارگاه «تولید فیلم 100» که در چهارچوب کارگاههای جشنواره فیلم 100 در تبریز برگزار شده در حاشیه این کارگاه، درباره تفاوت این کارگاههای آموزشی و کلاسهای انتقال تجربه در جشنوارهها با دورههای آکادمیک و دانشگاهی گفت: «مهمترین اتفاقی که در این کلاسها رخ میدهد، انتقال تجربه است. خودم شخصاً بهعنوان کسی که سالهاست در حوزه ساخت فیلمهای کوتاه، یا همان چیزی که در کشور ما بهعنوان فیلمهای 100 ثانیهای معروف است، فعال هستم، حجم زیادی از تجربیات را کسب کردهام که این تجربهها در قالب همین کارگاهها در اختیار بچههای جوانتر قرار میگیرد.»
او تأکید کرد: «این تجربهها هم چیزهایی نیست که بتوان در کلاس درس دانشگاه و یا فضاهای آکادمیک آنها را کسب کرد و به دست آورد. اینها مفاهیمی است که بخش عمدهای از آنها در کف خیابان و بهواسطه آزمون و خطا در فیلمسازی به دست آمده است. منی که سالها در این حوزه فعالیت داشتهام، نکات بسیار ریزی را متوجه شدهام که انتقال آن به بچههای فیلمساز، خیلی آنها را در کار فیلمسازی جلو میاندازد و بهنوعی میانبر برای آنها محسوب میشود.»خردمندان در ادامه افزود: «گاهی با خودم میگویم، زمانی که ما میخواستیم ساخت فیلمهای 100 ثانیهای را آغاز کنیم، اگر کسانی بودند که چنین تجربیاتی را در اختیار ما قرار میدادند، چقدر میتوانستیم جلو بیفتیم و فیلمهای بهتری بسازیم.»خردمندان در پایان درباره برگزاری کارگاههای آموزشی جشنواره فیلم 100 در شهرستانها هم توضیح داد: «این اتفاق خوبی است که کارگاهها از تهران خارج شده و در حال توزیع در سایر شهرستانها هستند. آنچه در این سفرها با آن مواجه بودهام هم فقر و بیعدالتی آموزشی بوده است که احساس میکنم همین امروز هم در سطح کشور وجود دارد و برگزاری کارگاهها در شهرستانها اتفاق مثبتی است که میتواند ما را در جهت تحقق عدالت آموزشی حرکت دهد. شاهد اشتیاق بسیار زیادی هم از سوی بچههای استانی هستیم که واقعاً مشخص است که علاقهمند سینما هستند. باید برنامهریزی جدیتری در این زمینه صورت بگیرد و این اتفاق مثبت که به مدد جشنواره فیلم 100 در حال رقم خوردن است، فراگیرتر شود.»
روایت اول
گرم شدن با معجزه سینما در سرمای تبریز
مهدیه خاکی خیاوی: پاییزهای تبریز را هر کسی تجربه کرده باشد، از سردی هوا و بارشهایش، از برگریزان و رنگارنگیاش میداند چیزی نیست جز رسیدن به منزل گرم و بریدن از سوز! حالا چه شود که همین مردمان حاضر باشند در چنین شرایطی خارج از منزل را به درونش ترجیح دهند، قصه عشق است و عاشقی! آن هم از نوع جوانانهاش که پرشور، گرم و آتشین است.وقتی صحبت از فیلم و فیلمسازی میشود، ما عاشقان قلم و تصویر نه تنها سر و گوشمان میجنبد، که خون در رگهایمان هم با سرعت سانتریفیوژ میچرخد؛ آن هم اقدام بزرگ و راهگشایی از سوی جشنواره فیلم 100 و حوزه هنری استان آذربایجان شرقی و کهن شهر تبریز که مدتی است رنگ و بوی تازهای به خودش گرفته است. بویی از جنس صمیمیت، همدلی، عشق به تولید محتوا و فراگرفتن تجربیات ارزشمند.کارگردانی جوان اما با کولهباری از تجربه پا به تبریز گذاشته است. با حواس جمع و دقت زیاد پای صحبتهای استاد کارگاه نشسته بودیم، از کی و چطور بود که پا به عرصه نویسندگی و کارگردانی گذاشتند؟ برای خودم جذاب بود که هنرمند سرشناسی مثل محمدرضا خردمندان در ابتدا با دستهای خالی ولی با ذهن پر از ایده و طرحهای نوین به میدان آمده است!سؤال هنرجویان این بود؛ آیا فیلم را پول میسازد یا کارگردان و یا نویسنده؟ پاسخ اما بر خلاف ذهنیت هنرجویان حاضر در کارگاه بود. استاد کارگاه توضیح داد که همه کارهایش را در ابتدا خودش انجام میداده است. از نویسندگی، ضبط و تولید فیلمها بگیر تا تدوین. از لوکیشن پشت چمن فوتبال بگیر تا ضبط در خیابان! تا هزینهها را به حداقل برسانند. همین گفتهها بود که شعله امید به تولید را در قلبهای هنرجویان بیشتر کرد.ایده و طرحهایمان را گفتیم و به قول استاد خردمندان این همان بزنگاه بود که پیشداستانی از تجربیات، زندگی و دغدغههایمان را در برداشت!از طرحهای جنایی و اکشن (که البته موجب خنده و شوخی هنرجویان هم شد) بگیر تا طرحهای اجتماعی. رنگ به رنگ روی تخته نشستند و در آخر با هدایت اساتید کارگاه، به طرح جامعی از فیلمنامه رسیدیم که بوی افکار همه هنرجویان را میداد. انگار که چند رنگ را ترکیب کرده باشی و به یک رنگ ناب رسیده باشی!
صبح روز بعد؛ ساعت ۸:۳۰/صدا، دوربین، حرکت
با یک دوربین ساده و یک رکوردر به میدان آمده بودیم. به قول استاد کارگاه: «هرچه امکانات محدودتر، ذهن خلاقتر!»پلهها را دوتا یکی میکردیم بین طبقات و در تلاش بودیم برای پیدا کردن زاویه مناسب دوربین و نور و قاببندی. برداشتها یکی پس از دیگری کات میخوردند و با هر کات کارگردان، ما پختهتر و پرشورتر برای ادامه ضبط میشدیم.نزدیکهای شب چشمهای سرخ و ورمکردهمان دوخته شده بود به مانیتور تدوینگر، برای دیدن فیلم خام ۱۰۰ثانیهای که نتیجه زحماتمان بود. فیلمی که انگیزه ساخت آن همان چیزی بود که جوانان و هنرجویان تبریزی را در سوزوسرمای پاییزی با خود همراه و همدل کرده بود تا یکرنگ و صمیمانه در میان هزار رنگی پاییز باشیم!
محمدرضا خردمندان کارگردان سینما و استاد کارگاه «تولید فیلم 100» که در چهارچوب کارگاههای جشنواره فیلم 100 در تبریز برگزار شده در حاشیه این کارگاه، درباره تفاوت این کارگاههای آموزشی و کلاسهای انتقال تجربه در جشنوارهها با دورههای آکادمیک و دانشگاهی گفت: «مهمترین اتفاقی که در این کلاسها رخ میدهد، انتقال تجربه است. خودم شخصاً بهعنوان کسی که سالهاست در حوزه ساخت فیلمهای کوتاه، یا همان چیزی که در کشور ما بهعنوان فیلمهای 100 ثانیهای معروف است، فعال هستم، حجم زیادی از تجربیات را کسب کردهام که این تجربهها در قالب همین کارگاهها در اختیار بچههای جوانتر قرار میگیرد.»
او تأکید کرد: «این تجربهها هم چیزهایی نیست که بتوان در کلاس درس دانشگاه و یا فضاهای آکادمیک آنها را کسب کرد و به دست آورد. اینها مفاهیمی است که بخش عمدهای از آنها در کف خیابان و بهواسطه آزمون و خطا در فیلمسازی به دست آمده است. منی که سالها در این حوزه فعالیت داشتهام، نکات بسیار ریزی را متوجه شدهام که انتقال آن به بچههای فیلمساز، خیلی آنها را در کار فیلمسازی جلو میاندازد و بهنوعی میانبر برای آنها محسوب میشود.»خردمندان در ادامه افزود: «گاهی با خودم میگویم، زمانی که ما میخواستیم ساخت فیلمهای 100 ثانیهای را آغاز کنیم، اگر کسانی بودند که چنین تجربیاتی را در اختیار ما قرار میدادند، چقدر میتوانستیم جلو بیفتیم و فیلمهای بهتری بسازیم.»خردمندان در پایان درباره برگزاری کارگاههای آموزشی جشنواره فیلم 100 در شهرستانها هم توضیح داد: «این اتفاق خوبی است که کارگاهها از تهران خارج شده و در حال توزیع در سایر شهرستانها هستند. آنچه در این سفرها با آن مواجه بودهام هم فقر و بیعدالتی آموزشی بوده است که احساس میکنم همین امروز هم در سطح کشور وجود دارد و برگزاری کارگاهها در شهرستانها اتفاق مثبتی است که میتواند ما را در جهت تحقق عدالت آموزشی حرکت دهد. شاهد اشتیاق بسیار زیادی هم از سوی بچههای استانی هستیم که واقعاً مشخص است که علاقهمند سینما هستند. باید برنامهریزی جدیتری در این زمینه صورت بگیرد و این اتفاق مثبت که به مدد جشنواره فیلم 100 در حال رقم خوردن است، فراگیرتر شود.»
روایت اول
گرم شدن با معجزه سینما در سرمای تبریز
مهدیه خاکی خیاوی: پاییزهای تبریز را هر کسی تجربه کرده باشد، از سردی هوا و بارشهایش، از برگریزان و رنگارنگیاش میداند چیزی نیست جز رسیدن به منزل گرم و بریدن از سوز! حالا چه شود که همین مردمان حاضر باشند در چنین شرایطی خارج از منزل را به درونش ترجیح دهند، قصه عشق است و عاشقی! آن هم از نوع جوانانهاش که پرشور، گرم و آتشین است.وقتی صحبت از فیلم و فیلمسازی میشود، ما عاشقان قلم و تصویر نه تنها سر و گوشمان میجنبد، که خون در رگهایمان هم با سرعت سانتریفیوژ میچرخد؛ آن هم اقدام بزرگ و راهگشایی از سوی جشنواره فیلم 100 و حوزه هنری استان آذربایجان شرقی و کهن شهر تبریز که مدتی است رنگ و بوی تازهای به خودش گرفته است. بویی از جنس صمیمیت، همدلی، عشق به تولید محتوا و فراگرفتن تجربیات ارزشمند.کارگردانی جوان اما با کولهباری از تجربه پا به تبریز گذاشته است. با حواس جمع و دقت زیاد پای صحبتهای استاد کارگاه نشسته بودیم، از کی و چطور بود که پا به عرصه نویسندگی و کارگردانی گذاشتند؟ برای خودم جذاب بود که هنرمند سرشناسی مثل محمدرضا خردمندان در ابتدا با دستهای خالی ولی با ذهن پر از ایده و طرحهای نوین به میدان آمده است!سؤال هنرجویان این بود؛ آیا فیلم را پول میسازد یا کارگردان و یا نویسنده؟ پاسخ اما بر خلاف ذهنیت هنرجویان حاضر در کارگاه بود. استاد کارگاه توضیح داد که همه کارهایش را در ابتدا خودش انجام میداده است. از نویسندگی، ضبط و تولید فیلمها بگیر تا تدوین. از لوکیشن پشت چمن فوتبال بگیر تا ضبط در خیابان! تا هزینهها را به حداقل برسانند. همین گفتهها بود که شعله امید به تولید را در قلبهای هنرجویان بیشتر کرد.ایده و طرحهایمان را گفتیم و به قول استاد خردمندان این همان بزنگاه بود که پیشداستانی از تجربیات، زندگی و دغدغههایمان را در برداشت!از طرحهای جنایی و اکشن (که البته موجب خنده و شوخی هنرجویان هم شد) بگیر تا طرحهای اجتماعی. رنگ به رنگ روی تخته نشستند و در آخر با هدایت اساتید کارگاه، به طرح جامعی از فیلمنامه رسیدیم که بوی افکار همه هنرجویان را میداد. انگار که چند رنگ را ترکیب کرده باشی و به یک رنگ ناب رسیده باشی!
صبح روز بعد؛ ساعت ۸:۳۰/صدا، دوربین، حرکت
با یک دوربین ساده و یک رکوردر به میدان آمده بودیم. به قول استاد کارگاه: «هرچه امکانات محدودتر، ذهن خلاقتر!»پلهها را دوتا یکی میکردیم بین طبقات و در تلاش بودیم برای پیدا کردن زاویه مناسب دوربین و نور و قاببندی. برداشتها یکی پس از دیگری کات میخوردند و با هر کات کارگردان، ما پختهتر و پرشورتر برای ادامه ضبط میشدیم.نزدیکهای شب چشمهای سرخ و ورمکردهمان دوخته شده بود به مانیتور تدوینگر، برای دیدن فیلم خام ۱۰۰ثانیهای که نتیجه زحماتمان بود. فیلمی که انگیزه ساخت آن همان چیزی بود که جوانان و هنرجویان تبریزی را در سوزوسرمای پاییزی با خود همراه و همدل کرده بود تا یکرنگ و صمیمانه در میان هزار رنگی پاییز باشیم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه