کتابخانه و تأثیر عاطفی آن بر یادگیری
مریم حمیدی
پژوهشگر
یکی از موضوعاتی که کتابخانهها علیالخصوص کتابخانههای دانشگاه به شدت با آن سروکار دارند، نحوه ارتباط با جوانان در عصر فناوریهای شخصی و قدرتمند است. از نظر بسیاری از جوانان، این فناوری، هسته اجتماعی را تشکیل میدهد که برای یادگیری گردهم آمدهاند. کتابخانهها در این زمینه چه مسئولیتهایی دارند؟ هر پاسخی به این پرسش باید این واقعیت را در نظر بگیرد که چگونه میتوان کتابخانهها را تبدیل به مکانهایی کرد که ارزش مشاهده و بازدید داشته باشند. این بدین معناست که فضاهای جدیدی که ما خلق میکنیم باید هدفمند باشند. پاسخ مناسب این نیست که نمونههای خوب یا بد از فضاهای یادگیری اجتماعی را شرح دهیم که در کتابخانهها دیده میشوند بلکه پاسخ مناسب در گرو آشکار کردن چشماندازهایی است که ارزش تفکر دارند و به ما اطلاعاتی درباره رشد و توسعه فضای جدید میدهند.
اگر قرار است کتابخانهها همچنان اهمیت خود را حفظ کنند و دچار کاستی نشوند، تمرکز بر نقش آنها به عنوان مکانها و فضاهای یادگیری (که هم در مورد کتابخانههای مؤسسات و هم کتابخانههای عمومی صادق است) امیدبخش خواهد بود. این موضوع صرفاً درباره خلق فضاهای جدید نیست بلکه درباره رویکردی راهبردیتر است. این رویکرد راهبردی مبتنی بر فهم عمیق تأثیراتی است که محیط پیرامونی بر یادگیرندگان دارد و اصطلاح «چشمانداز یادگیری» یکی از اصطلاحات سودمند در این زمینه است. وقتی این اصطلاح را در مورد دانشگاه به کار میبریم، شامل تمامی خدمات آن، امکانات، فرایندها و حتی ساختمانهایی است که در خدمت یادگیرندگان و یادگیری آنها هستند و روشن است که کتابخانهها، در هر حوزهای هم فعالیت کنند، بخشی از همین «چشمانداز یادگیری» هستند.
کتابخانهها در رابطه با یادگیرندگان و یادگیری آنها در سطح سازمانی، اجتماع محلی یا در سطح ملی نقش دارند. کتابداران و کتابخانههایی که با موفقیت توانستهاند نقش خود را در زمینه یادگیری از نو تعریف کنند، تبدیل به بخشی از مناسبترین مکانها برای یادگیری، گفت و گوها، بحثها، تمرین و آفرینش و نیز مکانهای مناسبی برای کسب اطلاعات و شناخت شدهاند.
قدرت کتابخانهها به عنوان مکان یادگیری در این امکان بالقوه نهفته است که میتوانند استفاده از کتابها و منابع اطلاعرسانی دیگر را با دسترسی به اطلاعات دیجیتال ترکیب کنند و این کار را میتوانند به طور خاص با استفاده از فناوریهایی انجام دهند که در کتابخانهها وجود دارد. همچنین میتوانند این کار را از طریق حمایت انسانی و دسترسی بلندمدت و پایدار به اطلاعات فراهم کنند. اگر ایجاد فضاهای گفت و گو را به اقدامات بالا اضافه کنیم، آنگاه شاهد یکی از بهترین امکانهای یادگیری برای یادگیرندگان خواهیم بود. اما اگر فضاهایی که در کتابخانهها ایجاد میکنیم، مصنوعی یا بیرمق باشند، موفقیت آنها در افزایش یادگیری و استفاده ترکیبی از منابع کتابخانهها کمتر خواهد شد و اینجا نیازمند رهیافتی هستیم که به ما چشم اندازی درباره یادگیری در فضای گستردهتر کتابخانهها ارائه دهد. طی چند دهه اخیر، شناخت ما از یادگیری و فرایند شکلگیری آن به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است.
به بیان دقیقتر اکنون بر طبق تحقیقات، روشن است که یادگیری دارای یک مؤلفه عاطفی مهم است و عواطف مثبت و منفی میتوانند یادگیری ما را بهبود بخشند یا مانع آن شوند. یکی از تحقیقات نشان میدهد که نه تنها عواطف به عنوان محرک یا بازدارنده یادگیری مهم هستند بلکه همیشه در هر لحظه حاضرند و با رفتارهای ما ارتباط دارند. مثلاً در فرایند یادگیری، آگاهی معلم از عواطف دانش آموز، برای تضمین موفقیت یادگیرندگان حیاتی است و موفقترین آموزگاران از مجموعه گوناگونی از راهبردها استفاده میکنند برای اینکه تضمین کنند دانشآموزان از حالات عاطفی مثبت و برانگیخته برخوردارند. حالت عاطفی در یادگیری گروهی و دانشجومحور در کتابخانهها نیز عمدتاً وابسته به محیطی است که ما خلق میکنیم. از این جهت لازم است که کتابخانهها فضاهایی را ایجاد کنند که تأثیر مثبتی بر عواطف یادگیرندگان داشته باشند. برای مثال میتوان چند راهنمایی سودمند بیان کرد که مبتنی بر انتظارات کاربران از کتابخانههای دانشگاهی و فضاهایی است که آنها مطلوب میدانند : 1) فضاهای جمعی بسیار فعال و جذاب، 2) فضاهای مشارکت جمعی و متقابل برای تحقیقات فردی و کار گروهی، 3) فضاهای آرامتر و ساکتتر نظیر اتاقهای مطالعه و یادگیری، 4) مکانهایی ساکت برای تأمل و تفکر عمیق.
پژوهشگر
یکی از موضوعاتی که کتابخانهها علیالخصوص کتابخانههای دانشگاه به شدت با آن سروکار دارند، نحوه ارتباط با جوانان در عصر فناوریهای شخصی و قدرتمند است. از نظر بسیاری از جوانان، این فناوری، هسته اجتماعی را تشکیل میدهد که برای یادگیری گردهم آمدهاند. کتابخانهها در این زمینه چه مسئولیتهایی دارند؟ هر پاسخی به این پرسش باید این واقعیت را در نظر بگیرد که چگونه میتوان کتابخانهها را تبدیل به مکانهایی کرد که ارزش مشاهده و بازدید داشته باشند. این بدین معناست که فضاهای جدیدی که ما خلق میکنیم باید هدفمند باشند. پاسخ مناسب این نیست که نمونههای خوب یا بد از فضاهای یادگیری اجتماعی را شرح دهیم که در کتابخانهها دیده میشوند بلکه پاسخ مناسب در گرو آشکار کردن چشماندازهایی است که ارزش تفکر دارند و به ما اطلاعاتی درباره رشد و توسعه فضای جدید میدهند.
اگر قرار است کتابخانهها همچنان اهمیت خود را حفظ کنند و دچار کاستی نشوند، تمرکز بر نقش آنها به عنوان مکانها و فضاهای یادگیری (که هم در مورد کتابخانههای مؤسسات و هم کتابخانههای عمومی صادق است) امیدبخش خواهد بود. این موضوع صرفاً درباره خلق فضاهای جدید نیست بلکه درباره رویکردی راهبردیتر است. این رویکرد راهبردی مبتنی بر فهم عمیق تأثیراتی است که محیط پیرامونی بر یادگیرندگان دارد و اصطلاح «چشمانداز یادگیری» یکی از اصطلاحات سودمند در این زمینه است. وقتی این اصطلاح را در مورد دانشگاه به کار میبریم، شامل تمامی خدمات آن، امکانات، فرایندها و حتی ساختمانهایی است که در خدمت یادگیرندگان و یادگیری آنها هستند و روشن است که کتابخانهها، در هر حوزهای هم فعالیت کنند، بخشی از همین «چشمانداز یادگیری» هستند.
کتابخانهها در رابطه با یادگیرندگان و یادگیری آنها در سطح سازمانی، اجتماع محلی یا در سطح ملی نقش دارند. کتابداران و کتابخانههایی که با موفقیت توانستهاند نقش خود را در زمینه یادگیری از نو تعریف کنند، تبدیل به بخشی از مناسبترین مکانها برای یادگیری، گفت و گوها، بحثها، تمرین و آفرینش و نیز مکانهای مناسبی برای کسب اطلاعات و شناخت شدهاند.
قدرت کتابخانهها به عنوان مکان یادگیری در این امکان بالقوه نهفته است که میتوانند استفاده از کتابها و منابع اطلاعرسانی دیگر را با دسترسی به اطلاعات دیجیتال ترکیب کنند و این کار را میتوانند به طور خاص با استفاده از فناوریهایی انجام دهند که در کتابخانهها وجود دارد. همچنین میتوانند این کار را از طریق حمایت انسانی و دسترسی بلندمدت و پایدار به اطلاعات فراهم کنند. اگر ایجاد فضاهای گفت و گو را به اقدامات بالا اضافه کنیم، آنگاه شاهد یکی از بهترین امکانهای یادگیری برای یادگیرندگان خواهیم بود. اما اگر فضاهایی که در کتابخانهها ایجاد میکنیم، مصنوعی یا بیرمق باشند، موفقیت آنها در افزایش یادگیری و استفاده ترکیبی از منابع کتابخانهها کمتر خواهد شد و اینجا نیازمند رهیافتی هستیم که به ما چشم اندازی درباره یادگیری در فضای گستردهتر کتابخانهها ارائه دهد. طی چند دهه اخیر، شناخت ما از یادگیری و فرایند شکلگیری آن به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است.
به بیان دقیقتر اکنون بر طبق تحقیقات، روشن است که یادگیری دارای یک مؤلفه عاطفی مهم است و عواطف مثبت و منفی میتوانند یادگیری ما را بهبود بخشند یا مانع آن شوند. یکی از تحقیقات نشان میدهد که نه تنها عواطف به عنوان محرک یا بازدارنده یادگیری مهم هستند بلکه همیشه در هر لحظه حاضرند و با رفتارهای ما ارتباط دارند. مثلاً در فرایند یادگیری، آگاهی معلم از عواطف دانش آموز، برای تضمین موفقیت یادگیرندگان حیاتی است و موفقترین آموزگاران از مجموعه گوناگونی از راهبردها استفاده میکنند برای اینکه تضمین کنند دانشآموزان از حالات عاطفی مثبت و برانگیخته برخوردارند. حالت عاطفی در یادگیری گروهی و دانشجومحور در کتابخانهها نیز عمدتاً وابسته به محیطی است که ما خلق میکنیم. از این جهت لازم است که کتابخانهها فضاهایی را ایجاد کنند که تأثیر مثبتی بر عواطف یادگیرندگان داشته باشند. برای مثال میتوان چند راهنمایی سودمند بیان کرد که مبتنی بر انتظارات کاربران از کتابخانههای دانشگاهی و فضاهایی است که آنها مطلوب میدانند : 1) فضاهای جمعی بسیار فعال و جذاب، 2) فضاهای مشارکت جمعی و متقابل برای تحقیقات فردی و کار گروهی، 3) فضاهای آرامتر و ساکتتر نظیر اتاقهای مطالعه و یادگیری، 4) مکانهایی ساکت برای تأمل و تفکر عمیق.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه