آیا کسی پشت درهای کمپ‌ منتظر است؟


سپیده شریعت‌رضوی
روزنامه‌نگار

​​​​​​​«مِی و میخانه مست و می‌کشان مست/ زمین مست و زمان مست آسمان مست/ نسیم از حلقه زلف تو بگذشت/ چمن شد مست و باغ و باغبان مست.» قرار نیست درباره علی‌اصغر شاه‌زیدی اولین خواننده این شعر صحبت کنیم. حتی نمی‌خواهیم درباره همایون شجریان که این شعر‌ را خوانده یا کاراکتر بچه در مهمونی که ویدیو آن هم وایرال و دیده شد، حرف بزنیم. کسانی که در زمینه آواز دستی بر آتش دارند، می‌گویند صدایش خش دارد اما نمی‌پرسند چرا؟ با وجود صدای خش‌دار‌ این شعر را خواند و انصافاً نفس گرمی هم داشت. همه افراد حاضر در سوله ساکت بودند تا صدایش را بشنوند؛ صدای کسی که اگر اسمش را در اینترنت سرچ کنیم، مطالب زیادی از او یافت می‌شود چرا که همزمان نویسنده و استاد دانشگاه بوده است، اما دست روزگار سرنوشت او را به اینجا گره زده. منظور از اینجا (سراب نیلوفر) است؛ یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد ماده ۱۶ که در شهر کرمانشاه قرار دارد. فکر نمی‌کردم که ساعت ۹ شب وقتی از ۳ در که با قفل کتابی بسته می‌شود و یک‌ نفر مسئول دائم دارد، عبور کنم با سازه‌هایی مواجه شوم که معتادان حاضر در کمپ ساخته بودند؛ قایق‌های چوبی در سایزهای مختلف به قدری زیبا و تمیز کار شده بود که می‌توانست بیرون از اینجا با قیمت بالا برای فروش گذاشته شود. پس از عبور از راهرو که عکس یادگاری برخی از افراد حاضر در کمپ روی دیوارهای آن به چشم‌ می‌خورد، وارد سوله یعنی محل استراحت افراد حاضر در کمپ شدم؛ جایی که مردان از هر سنی مشغول تماشای مستند «هیچ‌کس منتظرت نیست» بودند؛ اثری که برای دومین بار پس از کمپ‌ نگهداری زنان آسیب دیده در مشهد با نام حیات جاودان، در یک کمپ ترک اعتیاد و برای اولین بار در مرکز نگهداری، درمانی و کاهش آسیب مردان به نمایش درمی‌آمد. با وجود اینکه مخاطب اصلی مستند، تصمیم‌گیران حوزه آسیب‌های اجتماعی هستند اما شاید نمایش واقعیت عینی در برابر دیدگان کسانی که درد اعتیاد را چشیده‌اند، می‌تواند آنها را با خود واقعی‌شان روبه‌رو کند. سالن تاریک و تشخیص حالت چهره افراد هنگام تماشای سکانس‌های مختلف مستند برایم سخت بود اما آنچه توجهم را جلب کرد، دقت افراد هنگام تماشای اثر و سکوت محض در سوله بود؛ واکنشی که تیم پخش و سازنده اثر حتی تصورش را هم نمی‌کرد از افراد حاضر در این کمپ بگیرد چه‌بسا آنکه مرد هم باشند چراکه «هیچ‌کس منتظرت نیست» قصه زنانه و بیشتر مادرانه دارد و شاید درک آن برای مردان سخت باشد اگرچه درد مشترک آنها با شخصیت‌های حاضر در مستند یک چیز است؛ اعتیاد. آسیبی که به آن، بلای خانمان‌سوز می‌گویند و مسیر بازگشت به زندگی عادی و خانواده پس از این آسیب بسیار دشوار اما امکانپذیراست. برای این امر تنها باید خواست و باور داشت که برخلاف نام فیلم، کسی پشت درهای کمپ‌ منتظرشان است. آنچه در ابتدای یادداشت مطرح کردم پس از تماشای «هیچ‌کس منتظرت نیست» اتفاق افتاد؛ زمانی که حاضران در سوله که‌ نزدیک به ۳۰۰ نفر می‌شدند، بعد از نمایش این اثر با تشویق یک دقیقه‌ای اعلام رضایت کرده و یکی از دوستان خود را معرفی کردند تا آواز بخواند.‌ غیر از شعری که از سرخوشی خوانده نشد و هزاران درد در پشت آن پنهان بود، نگاه گذرا به چهره تک‌تک افراد حاضر در سوله مرا به فکر فرو برد. اینکه هرکدام از این مردان چه قصه‌ای دارند و چرا اینجا هستند؟ آیا فرزندان‌شان از محل زندگی آنها آگاه هستند؟ اساساً خبر دارند زنده‌اند یا مرده؟ آیا در برخورد با افراد معتاد و آسیب‌دیده مواجهه انسانی صورت می‌گیرد یا راه‌حل‌های کوتاه‌مدت مبتنی به اجبار و زور برای رهایی آنها از مواد مخدر به کار گرفته می‌شود؟ آیا به انتخاب راه‌هایی با مسیرهای سخت‌تر اما با دوام‌تر فکر می‌شود؟ حقیقتاً می‌توان پرسش‌های بیشتری را مطرح کرد اما پاسخی برای آن وجود دارد؟ کدام نهاد مسئول که تعدادشان در زمینه کاهش آسیب کم هم نیست، از پس پاسخگویی برآمدند؟ نکنه اینجاست که به‌نظر می‌رسد گاهی منفعت‌ اقتصادی طرح‌های کوتاه‌مدت و کم‌بازده ترک اعتیاد به برخورد انسانی با این افراد می‌چربد. ما به سپیده علیزاده‌ها که در این مستند برای بازگشت زنان به زندگی و رقم زدن‌ حال خوب آنها تلاش می‌کنند، بیشتر نیاز داریم؛ افرادی که با فعالیت‌های خود کمک بیشتری به بازگشت آسیب‌دیدگان به جامعه می‌کنند. همچنین به نهادهای مردمی‌ای نیازمندیم که پاسخگویی را اولین اصل قرار داده و آن را وظیفه خود بدانند. هنگام خروج از کمپ‌ نگاه یکی از مردان توجهم را جلب کرد؛ نگاهی که آمیخته با دلتنگی، یأس و امید به‌صورت همزمان و بیرون آمدن از محل زندگی جدیدش را فریاد می‌زد.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8103/24/640954/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها