همسایـهداری، فرهـنـگی که در ارتفاع برجها گم شد
موهـــبت همسایگی
میترا فردوسی / روزنامهنگار و پژوهشگر مطالعات فرهنگی
او در گزارشی به همسایه و فرهنگ همسایگی، به مثابه یک عنصر معنابخش به زندگی روزمره و زیست اجتماعی انسان، پرداخته است
این روزها خنثی کردن و از میان برداشتن فاصله فیزیکی بهعنوان سدی در روابط اجتماعی ما کاری آسان است. حتی وقتی دوستان و عزیزانمان هزاران کیلومتر با ما فاصله دارند، میتوانیم در هر مکان و با چند ضربه روی تلفن هوشمندمان به آنها برسیم. دورترینها با امکانات رسانهای جدید نزدیک میشوند. چیزی که باعث شده ما تمایل کمتری برای گفتوگو با افرادی داشته باشیم که به معنای واقعی کلمه نزدیکترین افراد به ما هستند: همسایگان.
مارک دانکلمان، مورخ و پژوهشگر تغییرات اجتماعی معتقد است از دست دادن پیامدهای زمانهایی که با افرادی که در مجاورت فیزیکی با ما هستند ، خطرناکتر از آن است که به نظر میرسد. وی بهار امسال در نیویورک تایمز نوشت: «برای نسلهای متمادی، روابط همسایگی به مردم کمک کرده است تا از تنوع فرهنگی و گشودگی بهره ببرند.» به گفته او، نبود ارتباط بین افرادی که ممکن است از جغرافیا یا سبک زندگی و فرهنگ مشترکی نباشند، میتواند به معنای از دست دادن «مکالمههای آزاد در مورد موضوعات ناآشنا باشد که اغلب ذهن ما را به ایدههای جدید باز میکند.» روزگاری، مردم همسایگان خود را میشناختند. این بدان معنا نیست که دیگر در این روزها هیچ کس همسایههای محل زندگی خود را نمیشناسد، اما واقعیت این است که از سطح مراوده و پشتیبانی آنها از یکدیگر کاسته شده. چیزهایی که قدیمترها رواج داشت مثل میهمانیهای محله، گرفتن تخم مرغ و پیاز به وقت سررسیدن میهمانی سرزده، نگهداری از بچههای هم، قرض گرفتن پول و... به احتمال زیاد حالا دیگر به باد فراموشی سپرده شده. حوزههای نفوذ ما در این حیطه بهدلیل مواردی از قبیل توسعه اینترنت از دست رفته و در نتیجه اعتماد ما و اصلاً نیاز ما به همسایگان نزدیک کاهش یافته است.
روابط همسایگان و تندرستی روانشناختی
نظریهپردازان کلاسیک بیشتر بر اهمیت و ارزش ابزاری روابط با همسایه تأکید کردهاند، اما براساس نظریه عملکرد مشترک که توسط زلنی و لیتواک مطرح شد همسایهها برای کارهایی که به نزدیکی و فوریت نیاز دارد یا یکسری کارهای دمدستی و اساسی برای همدیگر مناسبترین افراد هستند. این تحقیق به ما میگوید که همسایهها بعد از خانواده و دوستان نفر سوم لیست کسانی هستند که میشود روی آنها حساب کرد خصوصاً برای سالمندان تنها. طبق تحقیقی که با استفاده از دادههای جمعیتی از سالمندان 70 ساله و بالاتر در هلند در سال ۲۰۱۳ انجام شد، سه پژوهشگر به نامهای کرام، وندیک و نیبور دریافتند که صرف سلام و احوالپرسی ساده یا وجود محبتهای کوچک بین همسایگان با سطح بالاتری از رفاه و سلامت روانی همراه است.
یک مطالعه قابل توجه هم در حوزه جامعهشناسی همسایگی در انگلیس نشان داد که چگونه روابط همسایگان میتواند برای تندرستی روحی افراد میانسال مفید باشد. دادههای مصاحبه با ۴۰۹ زن میانسال که همسرانشان را از دست داده بودند، مورد تحلیل قرار گرفت و دست آخر محققان دریافتند که در کمال تعجب تماس با اعضای خانواده هستهای حتی فرزندان آن زنان تأثیری به اندازه اوقاتی که آن زن با همسایههای خود میگذراند ندارد. آنها دریافتند زنانی که با همسایههای خود رفت و آمد میکنند کمتر احساس تنهایی و نگرانی کرده و برعکس بیشتر احساس مفید بودن دارند. این مطالعه نشان داد که آشنایی و دوستی با همسایگان در افزایش رفاه مؤثرتر است زیرا این روابط براساس مجاورت، علایق مشترک و انتخاب یک نوع سبک زندگی استوار است. علاوه براین روابط دوستی و همسایگی نیز داوطلبانه توسعه مییابد. در صورتی که روابط خانوادگی اغلب با احساس تعهد دائمی، عذاب وجدان و فاصله فیزیکی مشخص میشود. نکته مهم این تحقیق تفکیک «دوستی» و «همسایگی» از یکدیگر بود. در حالیکه دوستی بر اساس مشترکات و محبت متقابل استوار است، اما همسایه، حول یک رابطه ابزاری قوام مییابد که توسط نزدیکی و مجاورت فیزیکی تسهیل میشود.
در واقع، همسایگی یک استراتژی کارآمد برای دستیابی به حمایت اجتماعی، تقسیم منابع و ایجاد احساس امنیت است.
تلاش اپلیکیشنها برای احیای همسایگی
در سالهای اخیر به کمک فناوری، پلتفرمهای آنلاینی برای بهبود ارتباط بین همسایهها در یک محله و تسهیل روابط آنها راه افتاده است که یکی از معروفترین آنها پلتفرم Nextdoor است که یک شبکه اجتماعی است که به همسایگان اجازه میدهد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند تا از طریق سازماندهی ملاقاتها و استقبال از تازه واردان، تشکیل گروههای نظارت بر محله و آگاه کردن اعضای جامعه در مورد جنایات و دزدیهای اخیر، پشتیبانی از مشاغل محلی و فروش اجناس منزل یا تعویض آنها و... تلاش دارند تا کارکردهای از دسترفته همسایگی را احیا کنند. حتی این اپلیکیشن این روزها به مردم هر محله کمک میکند که در زمان انتخابات دور هم بنشینند و در مورد رأی و نظرشان بحث و جدل کنند. اکنون تنها در امریکا بیش از 148000 محله از Nextdoor برای ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند.
کرونا و فرصت دوباره همسایگی
در روزگاری که به خاطر کرونا نمیتوانیم خیلی از خانه خارج شویم این همسایگان ما هستند که هنوز همان حوالی هستند و در یک وضعیت مشترک گرفتار. این خانهنشینی اجباری و دورکاری، به مثابه توفیقی اجباری برای چشم باز کردن به روی همسایهها و برخورداری از حمایت و دوستیشان است. کسانی که تا قبل از کووید ۱۹ کمتر فرصت میکردیم ببینیم شان یا حتی وقت کافی برای سلام وعلیک با آنها نداشتیم. ما از آنها جدا هستیم اما با هم در یک جا و مکان زندگی میکنیم و وضعیت ترسناکی چون کرونا که همه ما را گیج و وحشتزده در خانهها حبس کرده بود به ما نشان داد چقدر این همسایهها مفرهای نجاتبخشی هستند. اینطور شد که کم کم در همه جای دنیا سرهایی از پنجرهها بیرون آمد و برای همسایهها دست تکان داد و بعد کسانی در بالکنهایشان برای همسایههای ترسخورده خود کنسرت برگزار کردند و مربیهای ورزشی به همسایههای خموده ورزش دادند و آخر سر نمایشی واقعی از روح همسایگی در تمام دنیا برگزار شد؛چیزی که من به آن میگویم موهبت همسایگی. بنابراین، اگر تنها یک چیز خوب از این همهگیری وحشتناک بیرون بیاید، آن چیز آگاهی از وجود مردم شگفتانگیز اطراف ما است.
فرهنگ همسایهداری در ایران
از این مضامین که بگذریم انگارههای فرهنگی و آیینهای همسایگی در ایران توجه ما را میربایند. بیایید برای حسن ختام این گزارش خیلی سریع برخی از مهمترینها و جذابترین این آیینها درباره همسایه را مرور کنیم. کسی که ما در ضربالمثلهایمان آن را بهتر از برادر دور (همسایه نزدیک، بهتر از برادر دور) میدانیم و حتی معتقدیم بهترین وارث هم اوست (همسایه از همسایه ارث میبره). همسایه در فرهنگ ایرانی یک «دیگری» مهم است که باید جلویش آبرو نگه داشت و مرغش همیشه غاز است. بچه همسایه هم که برای خودش یک کانسپت مرکزی و همیشه حاضر در تربیت بچههای
دهه ۶۰ بود. از این گذشته، چه بسیار ازدواجهایی که بین دختر و پسر همسایهها سر گرفته که عاقبت همسایه را فامیل کرده است. در بین ساحتهای مختلف فرهنگ همسایگی در ایران، از یاد نبریم فرهنگ کوچهنشینی یا همان نشستن زنان و مردان همسایه با هم در کوچه و پیشخوان خانهها را که به خودی خود باعث نظارت بر بازی بچهها و امن شدن کوچه و محله میشد.
آخر سر این را هم بگوییم که بخشی از آیینهای همسایگی در ایران به فرهنگ نذری دادن به همسایه و تقسیم افطاری با همسایهها در ماه رمضان برمیگردد که تقریباً در تمام کشور انجام میشود و پر از زیبایی و ارتباط است.
همسایگی بدون دیوار
برداشتن دیوارها از میان همسایهها و چپاندن چند خانواده در یک خانه بزرگ با اتاقهای زیاد و حیاطی مرکزی چه داستانهایی در دل خود خواهد داشت؟ جواب این سؤال را باید در فیلم ستایششده داریوش مهرجویی، میهمان مامان جست. فیلمی که وقتی روز میشود همسایهها در حیاط خانه به زدوخورد و کشمکش مشغولند و شبها به آشتی و دورهمنشینی. حیاطی که میدانگاه یارکشی و خبرگیری و منازعه قدرت بر سر منافع و تنظیم روابط همسایههایی با آرزوها و دنیاهای متفاوت است. یک نبرد بیپایان همیشگی که تم اصلی آن، مراوده مهربانانه همسایههاست؛ اگرچه موتیف خباثتهای ریز و منفعتجوییهای خرد، مدام خود را به رخ میکشد اما در نهایت همسایه، هوای همسایه را دارد و همهچیز به خیر و خوشی و شیرینی تمام میشود.