
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اعلام بیطرفی انتخاباتی دولت
- ربیعی: دولت با بیطرفی کامل به دنبال انتخاباتی شایسته و حداکثری است
- واعظی: مسئولان دولتی به طور کامل بی طرف باشند
گروه سیاسی/ رئیس دفتر رئیس جمهوری و سخنگوی دولت، قانون را تنها ملاک دولت برای برگزاری انتخابات سالم و پرشور خوانده و تأکید کردند که موضع دولت در برگزاری انتخابات، بی طرفی کامل است و این اصلی است که همه مسئولان دولتی باید رعایت کنند و در غیر این صورت، با هرگونه جانبداری یا فعالیتهایی از این دست از سوی هر مسئول دولتی، برخورد خواهد شد.
این واقعیت و نکتهای است که رئیس جمهوری نیز بارها به آن تأکید کرده است. از جمله، حسن روحانی، رئیس جمهوری در یک سخنرانی خود، ضمن اشاره به اینکه همه احزاب و گروهها باید بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند و شاهد تنوع سلایق در میان نامزدها باشیم، تصریح کرد: دولت از هر تلاشی فروگذار نخواهد کرد تا انتخاباتی پرشور با حضور حداکثری برگزار شود که در این صورت انتخابات موجب تقویت و استواری بیشتر نظام و تقویت نقش ما در منطقه خواهد شد.
واعظی: مسئولان دولتی به طور کامل
بی طرف باشند
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری نیز با اشاره به اینکه آمادگی برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سالم وجود دارد، تأکید کرد: همه مسئولان دولتی باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و به طور کامل بی طرف باشند.
به گزارش ایرنا، محمود واعظی روز گذشته در حاشیه نخستین دوره جایزه ملی جوان نوآور ماندگار، با اشاره به اینکه ما خوشبین هستیم انتخابات، انتخاباتی خوب، بدون مشکل، امن و سالم خواهد بود که مورد رضای خداوند و مورد قبول مردم باشد، ابراز امیدواری کرد: امیدوار هستیم با مشارکت خوبی که داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری در ثبت نام داشتند و از طرفی ترکیبی (اسامی نامزدها) هم که از سوی شورای نگهبان اعلام میشود همه سلایق در کشور بتوانند به نامزدهای خود رأی بدهند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری تصریح کرد: همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند همه ما چه دولت و چه مردم باید تلاش کنیم مشارکت حداکثری در انتخابات را شاهد باشیم. واعظی با یادآوری اینکه نتیجه مشارکت حداکثری فقط در داخل کشور نیست، تأکید کرد: درست است که نتیجه مشارکت حداکثری در کشور انسجام، وحدت و همدلی است، اما مهمتر این است که پیام بسیار مهمی را به خارج از کشور بویژه آن کسانی که در حال توطئه برای تضعیف نظام اسلامی ما هستند، بدهیم. او با بیان اینکه به نظر میرسد تلاش همه این است که به این سمت پیش برویم، در پاسخ به این که اگر مسئولان دولتی در انتخابات دخالت کنند آیا با آنان برخورد میشود؟ تصریح کرد: حتماً برخورد میشود، دولت برگزارکننده انتخابات است و رئیس جمهوری بارها به صراحت اعلام کرده است که ما تضمین میکنیم انتخاباتی سالم، امن برگزار شود و حتی سلامت شرکت کنندگان و مردمی را که رأی میدهند نیز در نظر میگیریم. واعظی تصریح کرد: بر همین اساس همه مسئولان دولتی باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و ۱۰۰ درصد بی طرف باشند.
ربیعی: فعالیت انتخاباتی دستگاه های اجرایی ممنوع است
علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز در این باره گفت: دولت همانگونه که در ثبت نامها مر قانون اساسی را رعایت کرد، درباره فراهم آوردن زمینه حضور مردم در پای صندوقها و نیز حراست از آرای مردم با شفافیت تمام تلاش خواهد کرد. او روز گذشته در شورای هماهنگی رؤسای مراکز روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای اجرایی که به صورت مجازی برگزار شد، تصریح کرد: رؤسای مراکز روابط عمومی از هرگونه فعالیتی که شائبه حمایت و سوگیری انتخاباتی داشته باشد باید پرهیز کنند و قطعاً فعالیت انتخاباتی ممنوع است. سخنگوی دولت درعین حال، عملکرد ۸ ساله دولت را قابل دفاع دانست و با ابراز تأسف از اینکه برخیها نگذاشتند این عملکرد دیده شود، اظهار کرد: اما تاریخ در این باره قضاوت خواهد کرد.
ربیعی با اشاره به اینکه در این 8 سال هم شاهد حضور ترامپ و فشارهای داخلی و هم دوران فراگیری کرونا بودیم، اضافه کرد: تلاشگران روابط عمومی در این روزهای سخت هم باید پاسخ رسانههای معاند را میدادند و هم جوابگوی اتهامات برخی رسانههای داخلی میشدند و این تلاش مضاعف جای قدردانی و تشکر دارد.
عرف: بیطرفی و قانونمداری؛ دو اصل در انتخابات
جمال عرف، معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور هم پیش از این با اظهار اینکه مبنای حرکت وزارت کشور بر دو اصل بیطرفی و قانونمداری در برگزاری انتخابات است، گفته بود: باید با همت و اراده جمعی و همافزایی ظرفیتهای درونی کشور بتوانیم انتخاباتی امن، سالم، رقابتی و پرشور در خرداد ماه سال جاری برگزار کنیم.
عرف در همایش بخشداران سراسر کشور با اشاره به اینکه باید همت و تلاش همه ما به عنوان مجریان اصلی برگزاری انتخابات، رعایت مرّ قانون باشد، چهار رکن امنیت، سلامت، مشارکت و رقابت را محور حرکت در برگزاری انتخابات دانسته و افزوده بود: رویکرد وزارت کشور در برگزاری انتخابات امن و سالم بر دو مدار بیطرفی و قانونمداری است. به گفته وی، هدف اصلی همه ما برگزاری انتخابات پرشور، مشارکتی، رقابتی و سالم است و امید این است که با همت و اراده جمعی بتوانیم این اصل مهم را در ۲۸ خردادماه سال جاری تحقق ببخشیم.
این واقعیت و نکتهای است که رئیس جمهوری نیز بارها به آن تأکید کرده است. از جمله، حسن روحانی، رئیس جمهوری در یک سخنرانی خود، ضمن اشاره به اینکه همه احزاب و گروهها باید بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند و شاهد تنوع سلایق در میان نامزدها باشیم، تصریح کرد: دولت از هر تلاشی فروگذار نخواهد کرد تا انتخاباتی پرشور با حضور حداکثری برگزار شود که در این صورت انتخابات موجب تقویت و استواری بیشتر نظام و تقویت نقش ما در منطقه خواهد شد.
واعظی: مسئولان دولتی به طور کامل
بی طرف باشند
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری نیز با اشاره به اینکه آمادگی برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سالم وجود دارد، تأکید کرد: همه مسئولان دولتی باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و به طور کامل بی طرف باشند.
به گزارش ایرنا، محمود واعظی روز گذشته در حاشیه نخستین دوره جایزه ملی جوان نوآور ماندگار، با اشاره به اینکه ما خوشبین هستیم انتخابات، انتخاباتی خوب، بدون مشکل، امن و سالم خواهد بود که مورد رضای خداوند و مورد قبول مردم باشد، ابراز امیدواری کرد: امیدوار هستیم با مشارکت خوبی که داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری در ثبت نام داشتند و از طرفی ترکیبی (اسامی نامزدها) هم که از سوی شورای نگهبان اعلام میشود همه سلایق در کشور بتوانند به نامزدهای خود رأی بدهند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری تصریح کرد: همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند همه ما چه دولت و چه مردم باید تلاش کنیم مشارکت حداکثری در انتخابات را شاهد باشیم. واعظی با یادآوری اینکه نتیجه مشارکت حداکثری فقط در داخل کشور نیست، تأکید کرد: درست است که نتیجه مشارکت حداکثری در کشور انسجام، وحدت و همدلی است، اما مهمتر این است که پیام بسیار مهمی را به خارج از کشور بویژه آن کسانی که در حال توطئه برای تضعیف نظام اسلامی ما هستند، بدهیم. او با بیان اینکه به نظر میرسد تلاش همه این است که به این سمت پیش برویم، در پاسخ به این که اگر مسئولان دولتی در انتخابات دخالت کنند آیا با آنان برخورد میشود؟ تصریح کرد: حتماً برخورد میشود، دولت برگزارکننده انتخابات است و رئیس جمهوری بارها به صراحت اعلام کرده است که ما تضمین میکنیم انتخاباتی سالم، امن برگزار شود و حتی سلامت شرکت کنندگان و مردمی را که رأی میدهند نیز در نظر میگیریم. واعظی تصریح کرد: بر همین اساس همه مسئولان دولتی باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و ۱۰۰ درصد بی طرف باشند.
ربیعی: فعالیت انتخاباتی دستگاه های اجرایی ممنوع است
علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز در این باره گفت: دولت همانگونه که در ثبت نامها مر قانون اساسی را رعایت کرد، درباره فراهم آوردن زمینه حضور مردم در پای صندوقها و نیز حراست از آرای مردم با شفافیت تمام تلاش خواهد کرد. او روز گذشته در شورای هماهنگی رؤسای مراکز روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای اجرایی که به صورت مجازی برگزار شد، تصریح کرد: رؤسای مراکز روابط عمومی از هرگونه فعالیتی که شائبه حمایت و سوگیری انتخاباتی داشته باشد باید پرهیز کنند و قطعاً فعالیت انتخاباتی ممنوع است. سخنگوی دولت درعین حال، عملکرد ۸ ساله دولت را قابل دفاع دانست و با ابراز تأسف از اینکه برخیها نگذاشتند این عملکرد دیده شود، اظهار کرد: اما تاریخ در این باره قضاوت خواهد کرد.
ربیعی با اشاره به اینکه در این 8 سال هم شاهد حضور ترامپ و فشارهای داخلی و هم دوران فراگیری کرونا بودیم، اضافه کرد: تلاشگران روابط عمومی در این روزهای سخت هم باید پاسخ رسانههای معاند را میدادند و هم جوابگوی اتهامات برخی رسانههای داخلی میشدند و این تلاش مضاعف جای قدردانی و تشکر دارد.
عرف: بیطرفی و قانونمداری؛ دو اصل در انتخابات
جمال عرف، معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور هم پیش از این با اظهار اینکه مبنای حرکت وزارت کشور بر دو اصل بیطرفی و قانونمداری در برگزاری انتخابات است، گفته بود: باید با همت و اراده جمعی و همافزایی ظرفیتهای درونی کشور بتوانیم انتخاباتی امن، سالم، رقابتی و پرشور در خرداد ماه سال جاری برگزار کنیم.
عرف در همایش بخشداران سراسر کشور با اشاره به اینکه باید همت و تلاش همه ما به عنوان مجریان اصلی برگزاری انتخابات، رعایت مرّ قانون باشد، چهار رکن امنیت، سلامت، مشارکت و رقابت را محور حرکت در برگزاری انتخابات دانسته و افزوده بود: رویکرد وزارت کشور در برگزاری انتخابات امن و سالم بر دو مدار بیطرفی و قانونمداری است. به گفته وی، هدف اصلی همه ما برگزاری انتخابات پرشور، مشارکتی، رقابتی و سالم است و امید این است که با همت و اراده جمعی بتوانیم این اصل مهم را در ۲۸ خردادماه سال جاری تحقق ببخشیم.

جامعه در انتظار پالسهای امیدوار کننده است
گروه سیاسی/ سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در انتخابات پیش رو هم مردم به دریافت پالسهای مثبت از سوی حاکمیت برای مشارکت احتیاج دارند و هم حاکمیت نیازمند این مشارکت است. او در گفتوگو با «ایران» توضیح میدهد که برای چنین وضعیتی باید در مرحله نهایی انتخابات با تنوع «کیفی» نامزدها مواجه باشیم. محمد صدر در ضمن معتقد است که شهروندان باید احساس کنند که نهادهای انتخابی برآمده از رأی آنها امکان تحقق مطالباتشان را دارند و دیگرانی در این مسیر مانع و مشکل ایجاد نمیکنند.
در مرحله ثبتنام نامزدها شاهد تنوع فکری و سیاسی نامزدها بودیم. به نظر شما چقدر میتوان امیدوار بود که همین تنوع در مرحله بعد از تأیید صلاحیتها هم وجود داشته باشد؟
باید اول ببینیم نفس انتخابات چیست. نفس انتخابات امکان گزینش حداکثری توسط مردم است که بخش اصلی تبلور آن در وجود تنوع در گزینههایی است که در معرض انتخاب هستند. البته در ادامه توضیح خواهم داد که یک انتخابات استاندارد تنها در همین مسأله خلاصه نمیشود لیکن این از مهمترین نکات است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش انتخاب مستقیم و غیرمستقیم مردم به صورت کامل در همه سطوح دیده شده. از مقام رهبری گرفته تا شوراهای اسلامی در کوچکترین روستاها به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به رأی مردم بسته هستند. بنابراین قانون اساسی ما جمهور مردم را کاملاً به رسمیت میشناسد و به آن نقش اساسی میدهد. ستون تبلور اراده جمهور مردم در نظام ما، انتخابات است. انتخابات هم با حق انتخاب معنا پیدا میکند به این معنا که گروههای مختلف مردم احساس کنند در یک فرایند انتخاباتی نمایندهای نزدیک به مطالبات و دیدگاه خود دارند که بتوانند به او رأی دهند. بر همین اساس تنوع در نامزدها یعنی تنوع در امکان مشارکت دقیقتر گروههای مختلف جامعه. بنابراین من شخصاً امیدوارم که تنوع فعلی موجود در بین گرایشهایی که ثبتنام کردهاند بعد از احراز صلاحیتها هم وجود داشته باشد. این تنوع هم تبلور اجرای دقیقتر قانون اساسی ماست و هم زمینه ایجاد شرایط یک حکمرانی بهتر و کارآمدتر.
مؤلفه مشارکت همواره برای نظام جمهوری اسلامی ایران مهم بوده است. وجود تنوع نامزدها در مرحله نهایی انتخابات چقدر میتواند در بالا بردن مشارکت تأثیر داشته باشد؟ و آیا این تنها فاکتور مهم برای تقویت مشارکت عمومی است؟
مشارکت انتخابات مجلس یازدهم ناراحتکننده بود و جای تأمل و تحلیل و ریشهیابی جدی دارد. ما عموماً ادوار قبل با مسأله بررسی صلاحیتها مواجه بودیم و این در مواردی روی سطح مشارکت اثر میگذاشت. اما اینبار شرایط جامعه ما متفاوت شده. یعنی قبلاً اگر این بود که عدم وجود تنوع نامزدها باعث عدم مشارکت درصدی از جامعه میشد الان عامل دیگری هم نمایان شده و آن این است که جامعه احساس میکند نهاد انتخاباتی برآمده از همین تنوع کم نامزدها هم به دلایل متعددی کارآمدی ندارد و یا اجازه مانور به او داده نمیشود. یعنی الان اصل مشکل ما در ایجاد مشارکت انتخاباتی وضعیتی است که حاصل و برآیند دو مسأله است نه یکی. همه ما بارها گفتهایم که مشارکت بالای مردم امنیت جمهوری اسلامی را بالا میبرد. به همین ترتیب کاهش مشارکت در این زمینه اثر معکوس دارد. ما نمیتوانیم بگوییم رأی مردم نشانه حمایت از نظام است و آنوقت همزمان کاری کنیم که به سمت انتخابات حداقلی برویم. این تناقض و نقض غرض آشکار است. شاید در ظاهر یک جریان با شعارهای خاص روی کار بیایند اما پیام کلیاش این است که بخش محدودتری از مردم به این فرایند درونی نظام معتقد هستند و مشخص است که ایجاد چنین تصوری چه تبعات مخربی دارد. الان فضا طوری است که واقعاً جای نگرانی وجود دارد که آیا میتوانیم به سطح یک مشارکت معمول برسیم یا خیر.
در حدود یک ماه باقی مانده تا انتخابات به نظر شما برای بالا بردن نرخ مشارکت چه میتوان کرد؟
اول از هر چیز باید تنوع نامزدها را داشته باشیم. این اولویت اول و قطعی است. جامعه باید احساس کند که امکان انتخاب از میان گزینههای با تنوع معقول را دارد. اینکه مثلاً ٧-٨ نفر بیاوریم اما اینها عملاً یک طیف فکری را نمایندگی کنند اسمش تنوع نیست. تعدد کاندیداهای مشابه به تنوع منجر نمیشود. ما برای آن مشارکتی که در هدف داریم باید روح انتخابات را که همان امکان برگزیدن از میان گزینههای متنوع است، زنده کنیم. تنوع هم باید یک تنوع کیفی باشد نه کمی. این کار در همین یک ماه تا حدودی شدنی است و با تغییر نگاه سنتی شورای نگهبان به بحث صلاحیتها میشود به این هدف رسید. اما برای مورد دیگر باید به فکر برنامهها و اصلاحات بنیادیتر بود. یعنی جایی که شهروندان احساس کنند وقتی رأی میدهند و مدیریت نهادی را به گرایش خاصی واگذار میکنند، امکان تبلور اراده آنها وجود دارد و مانعی برای کار آن نهاد ایجاد نمیشود. این هم الان یک مشکل ریشهای است. مثلاً شما نگاه کنید مجلس و دولت ما لوایح مهم FATF را تأیید میکنند، عمده کارشناسان و تجار و فعالان اقتصادی میگویند اقتصاد ما نیازمند اینهاست اما در نهایت نهادی دیگر مانع آن میشود. از این نمونهها زیاد داریم. این مشکلی است که باید حل شود و امروز جامعه به شکل جدی از خود میپرسد که فرضاً اگر رأی بدهیم چه تضمینی هست که دیگران بگذارند دولت مطلوب من کارش را بکند؟ من معتقدم در این مدت کوتاه که نمیشود این مسأله بنیادین را حل کرد اما باید پیامهایی هم مبنی بر رفع آن به جامعه داده شود. یعنی جامعه اعتماد کند که رأیاش تأثیر دارد.
البته این فرایندهایی که گفتید و بحث FATF را مثال زدید، قانونی هستند.
بله قانونی هستند اما قانون که وحی منزل نیست. قانون هم میتواند ناکارآمد باشد. قانون هم نیاز به بازخوانی انتقادی و حتی بازنگری دارد. بخش زیادی از مشکل مشارکت انتخاباتی ما به همین نامناسب بودن قوانین مربوط میشود. قانون باید هدفش اداره کشور ناظر به ایجاد رضایت بیشتر و آرامش بیشتر و رفاه بیشتر برای شهروندان و تضمین بیشتر حقوق شهروندی و فردی آنها باشد. قانونی که از این حیث ایراد دارد بهتر است بازنگری شود و اتفاقاً اینچنین بازنگریهایی باعث قوام و دوام نظامی سیاسی و حقوقی کشور میشود. من واقعاً امیدوارم فارغ از شعارزدگیهای معمول برخی از وقایع سالهای اخیر و از جمله مشارکت نامناسب انتخابات مجلس یازدهم زمینه را باز کند تا ما یک بازخوانی انتقادی و منصفانه از رفتارها و شیوههای مدیریتی خودمان داشته باشیم و با این پشتوانه به سمت بازسازی اعتماد و مشارکت مردم برویم. ببینید تا وقتی اعتماد عمیق مردم بازسازی نشود ما نمیتوانیم توقع مشارکت فعال داشته باشیم. اگر ما میگوییم مردم باید در اداره اقتصاد کشور و مقابله با تحریمها مشارکت کنند، باید زمینه مشارکت سیاسی هم برایشان باشد. نمیشود یک جا مردم را محدود کرد و جای دیگر توقع مشارکت و فعالیت از آنها داشت. این انتظار در درازمدت محقق نمیشود.
واقعیت این است که الان هنوز فضای مشارکت حداکثری شکل نگرفته. من امید دارم که در این مدت باقیمانده پالسهای مثبت و امیدوارکننده و اطمینان بخش به جامعه فرستاده شود و مطمئن هستم جامعه این را بیپاسخ نمیگذارد. جامعه به دریافت این پالسها از حاکمیت نیاز دارد و از آن طرف نظام هم نیازمند مشارکت بالای مردم است. امیدوارم زمینه تحقق این انتظار دوطرفه فراهم شود و ما فضای متفاوتی در هفتههای پیشرو ببینیم.
در مرحله ثبتنام نامزدها شاهد تنوع فکری و سیاسی نامزدها بودیم. به نظر شما چقدر میتوان امیدوار بود که همین تنوع در مرحله بعد از تأیید صلاحیتها هم وجود داشته باشد؟
باید اول ببینیم نفس انتخابات چیست. نفس انتخابات امکان گزینش حداکثری توسط مردم است که بخش اصلی تبلور آن در وجود تنوع در گزینههایی است که در معرض انتخاب هستند. البته در ادامه توضیح خواهم داد که یک انتخابات استاندارد تنها در همین مسأله خلاصه نمیشود لیکن این از مهمترین نکات است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش انتخاب مستقیم و غیرمستقیم مردم به صورت کامل در همه سطوح دیده شده. از مقام رهبری گرفته تا شوراهای اسلامی در کوچکترین روستاها به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به رأی مردم بسته هستند. بنابراین قانون اساسی ما جمهور مردم را کاملاً به رسمیت میشناسد و به آن نقش اساسی میدهد. ستون تبلور اراده جمهور مردم در نظام ما، انتخابات است. انتخابات هم با حق انتخاب معنا پیدا میکند به این معنا که گروههای مختلف مردم احساس کنند در یک فرایند انتخاباتی نمایندهای نزدیک به مطالبات و دیدگاه خود دارند که بتوانند به او رأی دهند. بر همین اساس تنوع در نامزدها یعنی تنوع در امکان مشارکت دقیقتر گروههای مختلف جامعه. بنابراین من شخصاً امیدوارم که تنوع فعلی موجود در بین گرایشهایی که ثبتنام کردهاند بعد از احراز صلاحیتها هم وجود داشته باشد. این تنوع هم تبلور اجرای دقیقتر قانون اساسی ماست و هم زمینه ایجاد شرایط یک حکمرانی بهتر و کارآمدتر.
مؤلفه مشارکت همواره برای نظام جمهوری اسلامی ایران مهم بوده است. وجود تنوع نامزدها در مرحله نهایی انتخابات چقدر میتواند در بالا بردن مشارکت تأثیر داشته باشد؟ و آیا این تنها فاکتور مهم برای تقویت مشارکت عمومی است؟
مشارکت انتخابات مجلس یازدهم ناراحتکننده بود و جای تأمل و تحلیل و ریشهیابی جدی دارد. ما عموماً ادوار قبل با مسأله بررسی صلاحیتها مواجه بودیم و این در مواردی روی سطح مشارکت اثر میگذاشت. اما اینبار شرایط جامعه ما متفاوت شده. یعنی قبلاً اگر این بود که عدم وجود تنوع نامزدها باعث عدم مشارکت درصدی از جامعه میشد الان عامل دیگری هم نمایان شده و آن این است که جامعه احساس میکند نهاد انتخاباتی برآمده از همین تنوع کم نامزدها هم به دلایل متعددی کارآمدی ندارد و یا اجازه مانور به او داده نمیشود. یعنی الان اصل مشکل ما در ایجاد مشارکت انتخاباتی وضعیتی است که حاصل و برآیند دو مسأله است نه یکی. همه ما بارها گفتهایم که مشارکت بالای مردم امنیت جمهوری اسلامی را بالا میبرد. به همین ترتیب کاهش مشارکت در این زمینه اثر معکوس دارد. ما نمیتوانیم بگوییم رأی مردم نشانه حمایت از نظام است و آنوقت همزمان کاری کنیم که به سمت انتخابات حداقلی برویم. این تناقض و نقض غرض آشکار است. شاید در ظاهر یک جریان با شعارهای خاص روی کار بیایند اما پیام کلیاش این است که بخش محدودتری از مردم به این فرایند درونی نظام معتقد هستند و مشخص است که ایجاد چنین تصوری چه تبعات مخربی دارد. الان فضا طوری است که واقعاً جای نگرانی وجود دارد که آیا میتوانیم به سطح یک مشارکت معمول برسیم یا خیر.
در حدود یک ماه باقی مانده تا انتخابات به نظر شما برای بالا بردن نرخ مشارکت چه میتوان کرد؟
اول از هر چیز باید تنوع نامزدها را داشته باشیم. این اولویت اول و قطعی است. جامعه باید احساس کند که امکان انتخاب از میان گزینههای با تنوع معقول را دارد. اینکه مثلاً ٧-٨ نفر بیاوریم اما اینها عملاً یک طیف فکری را نمایندگی کنند اسمش تنوع نیست. تعدد کاندیداهای مشابه به تنوع منجر نمیشود. ما برای آن مشارکتی که در هدف داریم باید روح انتخابات را که همان امکان برگزیدن از میان گزینههای متنوع است، زنده کنیم. تنوع هم باید یک تنوع کیفی باشد نه کمی. این کار در همین یک ماه تا حدودی شدنی است و با تغییر نگاه سنتی شورای نگهبان به بحث صلاحیتها میشود به این هدف رسید. اما برای مورد دیگر باید به فکر برنامهها و اصلاحات بنیادیتر بود. یعنی جایی که شهروندان احساس کنند وقتی رأی میدهند و مدیریت نهادی را به گرایش خاصی واگذار میکنند، امکان تبلور اراده آنها وجود دارد و مانعی برای کار آن نهاد ایجاد نمیشود. این هم الان یک مشکل ریشهای است. مثلاً شما نگاه کنید مجلس و دولت ما لوایح مهم FATF را تأیید میکنند، عمده کارشناسان و تجار و فعالان اقتصادی میگویند اقتصاد ما نیازمند اینهاست اما در نهایت نهادی دیگر مانع آن میشود. از این نمونهها زیاد داریم. این مشکلی است که باید حل شود و امروز جامعه به شکل جدی از خود میپرسد که فرضاً اگر رأی بدهیم چه تضمینی هست که دیگران بگذارند دولت مطلوب من کارش را بکند؟ من معتقدم در این مدت کوتاه که نمیشود این مسأله بنیادین را حل کرد اما باید پیامهایی هم مبنی بر رفع آن به جامعه داده شود. یعنی جامعه اعتماد کند که رأیاش تأثیر دارد.
البته این فرایندهایی که گفتید و بحث FATF را مثال زدید، قانونی هستند.
بله قانونی هستند اما قانون که وحی منزل نیست. قانون هم میتواند ناکارآمد باشد. قانون هم نیاز به بازخوانی انتقادی و حتی بازنگری دارد. بخش زیادی از مشکل مشارکت انتخاباتی ما به همین نامناسب بودن قوانین مربوط میشود. قانون باید هدفش اداره کشور ناظر به ایجاد رضایت بیشتر و آرامش بیشتر و رفاه بیشتر برای شهروندان و تضمین بیشتر حقوق شهروندی و فردی آنها باشد. قانونی که از این حیث ایراد دارد بهتر است بازنگری شود و اتفاقاً اینچنین بازنگریهایی باعث قوام و دوام نظامی سیاسی و حقوقی کشور میشود. من واقعاً امیدوارم فارغ از شعارزدگیهای معمول برخی از وقایع سالهای اخیر و از جمله مشارکت نامناسب انتخابات مجلس یازدهم زمینه را باز کند تا ما یک بازخوانی انتقادی و منصفانه از رفتارها و شیوههای مدیریتی خودمان داشته باشیم و با این پشتوانه به سمت بازسازی اعتماد و مشارکت مردم برویم. ببینید تا وقتی اعتماد عمیق مردم بازسازی نشود ما نمیتوانیم توقع مشارکت فعال داشته باشیم. اگر ما میگوییم مردم باید در اداره اقتصاد کشور و مقابله با تحریمها مشارکت کنند، باید زمینه مشارکت سیاسی هم برایشان باشد. نمیشود یک جا مردم را محدود کرد و جای دیگر توقع مشارکت و فعالیت از آنها داشت. این انتظار در درازمدت محقق نمیشود.
واقعیت این است که الان هنوز فضای مشارکت حداکثری شکل نگرفته. من امید دارم که در این مدت باقیمانده پالسهای مثبت و امیدوارکننده و اطمینان بخش به جامعه فرستاده شود و مطمئن هستم جامعه این را بیپاسخ نمیگذارد. جامعه به دریافت این پالسها از حاکمیت نیاز دارد و از آن طرف نظام هم نیازمند مشارکت بالای مردم است. امیدوارم زمینه تحقق این انتظار دوطرفه فراهم شود و ما فضای متفاوتی در هفتههای پیشرو ببینیم.

نه بنزین و نه هیچ فرآورده نفتی دیگری گران نمیشود
گروه اقتصادی- قرارداد توسعه میدان گازی مشترک «فرزاد بی» به ارزش یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار به یک شرکت ایرانی واگذار شد. صبح دیروز قرارداد توسعه میدان مشترک فرزاد بی با حضور بیژن زنگنه وزیر نفت، بین شرکت ملی نفت (کارفرما) و شرکت پتروپارس (پیمانکار) به امضا رسید.
مدت زمان اجرای این قرارداد پنج سال در نظر گرفته شده و هدف از اجرای این قرارداد که در قالب قرارداد بیع متقابل است، دستیابی به برداشت روزانه یک میلیارد فوتمکعب گاز غنی (۲۸ میلیون مترمکعب و معادل یک فاز استاندارد پارس جنوبی) است.
میزان گاز درجای میدان فرزاد بی در حدود ۲۳ هزار میلیارد فوت مکعب برآورد شده است که میزان میعانات گازی آن حدود پنجهزار بشکه در ازای هر میلیارد فوتمکعب گاز تخمین زده میشود. گاز تولیدی این میدان برای فراورش به تأسیسات خشکی منطقه پارس ۲ کنگان منتقل میشود تا کاهش تولید از میدان مشترک پارسجنوبی در سالهای بعد را جبران کند.
در تأسیسات خشکی ابتدا میعانات گازی از گاز ترش تفکیک شده و سپس به منظور تثبیت به پالایشگاه فازهای ۱۲ و ۱۹ پارس جنوبی منتقل خواهد شد. گاز خروجی از تأسیسات خشکی طرح فرزاد بی نیز برای فراورش بین پنج پالایشگاه موجود در منطقه پارس ۲ توزیع میشود.
این قرارداد شامل حفاری هشت حلقه چاه تولیدی، ساخت و نصب دو سکوی سرچاهی فرعی و اصلی، ساخت تأسیسات جداسازی مایعات در سکوی اصلی، احداث یک رشته خط لوله دریایی ۳۶ اینچ بهطول تقریبی ۲۳۰ کیلومتر برای انتقال سیال ترش از سکوی اصلی به تأسیسات خشکی، احداث یک رشته خط لوله دریایی ۱۰ اینچ به طول تقریبی ۲۳۰ کیلومتر برای انتقال میعانات به خشکی، ساخت یک رشته خط لوله ۲۰ اینچ رابط دو سکو به طول سه کیلومتر، احداث تأسیسات ساحلی طرح شامل تجهیزات دریافت سیال ترش تولیدی بخش فراساحل و جداسازی میعانات به همراه تأسیسات جانبی و خطوط لوله خشکی برای انتقال و توزیع گاز ترش و میعانات به پالایشگاههای مستقر در منطقه پارس ۲ است. میدان مشترک گازی فرزاد بی در محدوده بلوک فارسی در نوار مرزی ایران و عربستان و در فاصله نزدیک ۲۰ کیلومتری جزیره فارسی واقع شده است.
۹۵ درصد کار میدان پارس جنوبی در فاز نخست پایان یافت
وزیر نفت گفت: بخشی از دفتر میدانهای مشترک بسته شده و ۹۵ درصد کار میدان پارس جنوبی در فاز نخست پایان یافته است.
بهگزارش ایسنا، بیژن زنگنه، در آیین امضای قرارداد میدان گازی فرزاد «بی» با بیان اینکه امروز روز مهمی است؛ من مدتها دنبال امضای قرارداد میدان گازی فرزاد بودم، اظهار کرد: میدان گازی فرزاد قرار است بهصورت تلفیقی از منابع صندوق توسعه ملی و اوراق مالی که شرکت ملی نفت ایران منتشر میکند، تأمین مالی شود، میدان گازی فرزاد آخرین میدان گازی مشترک است که توسعه مییابد.
زنگنه ادامه داد: برای تقویت شرکتهای ایرانی بسیار تلاش کردیم؛ شرکتهای ایرانی در این مدت بسیار موفق بودهاند و نمونه آن شرکت پتروپارس است. آرزوی من همیشه تحقق برنامه چشمانداز بوده که در آن آمده است ایران به جایگاه نخست از نظر اقتصادی در منطقه برسد و ایرانی مفتخر به ایرانی بودن خود باشد. از روزی که چشمانداز را تصویب کردیم نسبت به آن دورتر شدیم، ما تمام تلاشمان را انجام دادیم.
وزیر نفت ادامه داد: حدود ۲ میلیارد دلار هزینه اصل اجرای این قرارداد است و با آنکه گاز تولیدی از فرزاد بی معادل یک فاز پارس جنوبی است اما توسعه آن به اندازه ۲ فاز پارس جنوبی هزینه دارد. همچنین میعانات گازی آن یک هشتم فاز پارس جنوبی است و این موضوع بازپرداخت طرح را سخت میکند. وی تأکید کرد: بنابراین بازپرداخت اصل و فرع طرح با میعانات گازی قابل بازپرداخت نیست و این در حالی است که اصل و فرع پول باید از خود طرح تأمین شود.
وزیر نفت با اشاره به اینکه هندیها یکبار که بحث تحریم اول بود رفتند، اعلام کردند ال ان جی قابل اجرا نیست، گفت: هندیها دوباره بهدلیل تحریم نیامدند این در حالی است که حتی از رئیس جمهوری مجوز گرفتیم که بازپرداخت از محل گاز صادراتی انجام شود، با این حال هندیها نیامدند.
وی با اشاره به اینکه تلاش کردیم هزینهها را کاهش دهیم، گفت: با این حال اجرای این طرح ۱.۸ میلیارد دلار هزینه دارد و تأمین مالی آن هنر میخواهد. بهگفته زنگنه، قرارداد بیع متقابل است و آی. پی. سی نیست. وی گفت: در این مدت مشکل تحریم داشتیم. فرصت فاینانس وجود نداشت و صندوق توسعه ملی نیز منابع نداشت. باید امیدوار باشیم تحریم نباشد تا از صندوق توسعه ملی و اوراق مشارکت، تأمین مالی شود.
وی با تأکید بر اینکه پرونده میادین مشترک بسته شد، گفت: سال ۹۶ اعلام کردیم که کار میادین مشترک بسته میشود. کار در پارس جنوبی در فاز اول تمام شده و باید وارد فاز نگهداشت و فشارافزایی شویم که نیازمند ۳۰ میلیارد دلار منابع مالی است که به دولت بعد میرسد البته برای فشارافزایی قرارداد بسته شده است. زنگنه ادامه داد: میادین مشترک دریایی همه قراردادها تمام شده است. وی افزود: در غرب کارون ظرفیت تولید نفت از ۷۰ هزار به ۴۲۰ هزار بشکه رسیده و تولید نفت از این میادین مشترک در ۸ سال گذشته ۶ برابر شده است.
وزیر نفت تأکید کرد: از این به بعد چنین اتفاقاتی در کشور نخواهد افتاد، زیرا این فرصت بزرگی بود و از این به بعد باید تولید را حفظ کنیم. زنگنه ادامه داد: در شرایط تحریم قراردادها نمایشی نبوده و تأمین مالی دیده شده است. بزودی نیز قراردادی برای توسعه آزادگان بسته خواهد شد.
شایعه گرانی بنزین جنگ روانی پیش از انتخابات است
وزیر نفت با تکذیب گرانی بنزین گفت: شایعات گرانی بنزین دروغ و جنگ روانی پیش از انتخابات است. بیژن زنگنه در حاشیه مراسم امضای قرارداد توسعه میدان مشترک فرزاد بی، در جمع خبرنگاران تأکید کرد: نزدیک به انتخابات برخی با شایعه گرانی بنزین میخواهند در مردم عکسالعمل بدی ایجاد کنند، اما اطمینان میدهم نه بنزین و نه هیچ فرآورده نفتی دیگری گران نخواهد شد.
وی در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه چرا تا پایان مذاکرات وین و مشخص شدن نتیجه برای امضای این قرارداد منتظر نماندید، گفت: این موضوع باعث ایجاد تأخیر در کار میشد. اکنون نیز بر اساس قرارداد امضا شده مشکلی برای حضور شریک خارجی وجود ندارد و در صورت تمایل، شرکتهای خارجی میتوانند در این قرارداد وارد شوند.
زنگنه درباره آخرین وضعیت خط لوله گوره- جاسک ادامه داد: لولهگذاری این طرح تمام شده و در روزهای آینده نفت به این خط لوله تزریق خواهد شد و در خرداد ماه اولین محموله از جاسک صادر میشود. وی در مورد اینکه آیا در دولت بعدی نیز حضور خواهد داشت، تأکید کرد: حتی پیشنهاد ریاست جمهوری را هم قبول نمیکنم و از مقام دولتی بازنشسته میشوم. با این حال همچنان در سیاست میمانم زیرا سیاست مانند زندگی است اما کار و پست دولتی نخواهم داشت. وزیر نفت ادامه داد: پس از بازنشستگی باید روزی ۱۲ ساعت کار کنم تا زندگی زن و بچه بگذرد.
وی در مورد قرارداد ۲۵ ساله با چین و حضور این شرکت در توسعه میادین نفت و گاز ایران، گفت: دو طرف برای همکاری ابراز علاقه کردند اما نامی مشخص نشده است.
پرونده میادین مشترک گازی بسته شد
مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران با اشاره به امضای قرارداد توسعه میدان گازی مشترک «فرزاد بی»، گفت: پرونده میادین مشترک گازی ایران با امضای این قرارداد بسته شد.
مسعود کرباسیان در این مراسم افزود: اواخر پارسال قرارداد توسعه آخرین فاز پارس جنوبی امضا شد و منابع مالی از طریق اوراق مشارکت تأمین شده و به پروژه تزریق میشود.
کرباسیان با اشاره به اینکه قرارداد میدان بلال نیز امضا شده، تأکید کرد: پایان پروژههای گازی در هشت سال گذشته، ۱۷ فاز پارس جنوبی به بهرهبرداری رسید و تولید گاز از این میدان مشترک از ۲۸۵ میلیون مترمکعب در روز به بیش از ۷۲۰ میلیون مترمکعب رسید.
معاون وزیر نفت اضافه کرد: در میادین مشترک نفتی نیز تقریباً کار تمام شده است، بهطوری که هشت قرارداد به امضا رسیده و ۲ قرارداد نیز در دست امضا است و در صورت موافقت شورای اقتصاد کار تمام خواهد شد. به گفته کرباسیان، در هشت سال گذشته بهرهبرداری از میادین نفتی افزایش ۵.۷ برابری را به ثبت رسانده که بیشترین مورد آن در میادین غرب کارون بوده است.
مدت زمان اجرای این قرارداد پنج سال در نظر گرفته شده و هدف از اجرای این قرارداد که در قالب قرارداد بیع متقابل است، دستیابی به برداشت روزانه یک میلیارد فوتمکعب گاز غنی (۲۸ میلیون مترمکعب و معادل یک فاز استاندارد پارس جنوبی) است.
میزان گاز درجای میدان فرزاد بی در حدود ۲۳ هزار میلیارد فوت مکعب برآورد شده است که میزان میعانات گازی آن حدود پنجهزار بشکه در ازای هر میلیارد فوتمکعب گاز تخمین زده میشود. گاز تولیدی این میدان برای فراورش به تأسیسات خشکی منطقه پارس ۲ کنگان منتقل میشود تا کاهش تولید از میدان مشترک پارسجنوبی در سالهای بعد را جبران کند.
در تأسیسات خشکی ابتدا میعانات گازی از گاز ترش تفکیک شده و سپس به منظور تثبیت به پالایشگاه فازهای ۱۲ و ۱۹ پارس جنوبی منتقل خواهد شد. گاز خروجی از تأسیسات خشکی طرح فرزاد بی نیز برای فراورش بین پنج پالایشگاه موجود در منطقه پارس ۲ توزیع میشود.
این قرارداد شامل حفاری هشت حلقه چاه تولیدی، ساخت و نصب دو سکوی سرچاهی فرعی و اصلی، ساخت تأسیسات جداسازی مایعات در سکوی اصلی، احداث یک رشته خط لوله دریایی ۳۶ اینچ بهطول تقریبی ۲۳۰ کیلومتر برای انتقال سیال ترش از سکوی اصلی به تأسیسات خشکی، احداث یک رشته خط لوله دریایی ۱۰ اینچ به طول تقریبی ۲۳۰ کیلومتر برای انتقال میعانات به خشکی، ساخت یک رشته خط لوله ۲۰ اینچ رابط دو سکو به طول سه کیلومتر، احداث تأسیسات ساحلی طرح شامل تجهیزات دریافت سیال ترش تولیدی بخش فراساحل و جداسازی میعانات به همراه تأسیسات جانبی و خطوط لوله خشکی برای انتقال و توزیع گاز ترش و میعانات به پالایشگاههای مستقر در منطقه پارس ۲ است. میدان مشترک گازی فرزاد بی در محدوده بلوک فارسی در نوار مرزی ایران و عربستان و در فاصله نزدیک ۲۰ کیلومتری جزیره فارسی واقع شده است.
۹۵ درصد کار میدان پارس جنوبی در فاز نخست پایان یافت
وزیر نفت گفت: بخشی از دفتر میدانهای مشترک بسته شده و ۹۵ درصد کار میدان پارس جنوبی در فاز نخست پایان یافته است.
بهگزارش ایسنا، بیژن زنگنه، در آیین امضای قرارداد میدان گازی فرزاد «بی» با بیان اینکه امروز روز مهمی است؛ من مدتها دنبال امضای قرارداد میدان گازی فرزاد بودم، اظهار کرد: میدان گازی فرزاد قرار است بهصورت تلفیقی از منابع صندوق توسعه ملی و اوراق مالی که شرکت ملی نفت ایران منتشر میکند، تأمین مالی شود، میدان گازی فرزاد آخرین میدان گازی مشترک است که توسعه مییابد.
زنگنه ادامه داد: برای تقویت شرکتهای ایرانی بسیار تلاش کردیم؛ شرکتهای ایرانی در این مدت بسیار موفق بودهاند و نمونه آن شرکت پتروپارس است. آرزوی من همیشه تحقق برنامه چشمانداز بوده که در آن آمده است ایران به جایگاه نخست از نظر اقتصادی در منطقه برسد و ایرانی مفتخر به ایرانی بودن خود باشد. از روزی که چشمانداز را تصویب کردیم نسبت به آن دورتر شدیم، ما تمام تلاشمان را انجام دادیم.
وزیر نفت ادامه داد: حدود ۲ میلیارد دلار هزینه اصل اجرای این قرارداد است و با آنکه گاز تولیدی از فرزاد بی معادل یک فاز پارس جنوبی است اما توسعه آن به اندازه ۲ فاز پارس جنوبی هزینه دارد. همچنین میعانات گازی آن یک هشتم فاز پارس جنوبی است و این موضوع بازپرداخت طرح را سخت میکند. وی تأکید کرد: بنابراین بازپرداخت اصل و فرع طرح با میعانات گازی قابل بازپرداخت نیست و این در حالی است که اصل و فرع پول باید از خود طرح تأمین شود.
وزیر نفت با اشاره به اینکه هندیها یکبار که بحث تحریم اول بود رفتند، اعلام کردند ال ان جی قابل اجرا نیست، گفت: هندیها دوباره بهدلیل تحریم نیامدند این در حالی است که حتی از رئیس جمهوری مجوز گرفتیم که بازپرداخت از محل گاز صادراتی انجام شود، با این حال هندیها نیامدند.
وی با اشاره به اینکه تلاش کردیم هزینهها را کاهش دهیم، گفت: با این حال اجرای این طرح ۱.۸ میلیارد دلار هزینه دارد و تأمین مالی آن هنر میخواهد. بهگفته زنگنه، قرارداد بیع متقابل است و آی. پی. سی نیست. وی گفت: در این مدت مشکل تحریم داشتیم. فرصت فاینانس وجود نداشت و صندوق توسعه ملی نیز منابع نداشت. باید امیدوار باشیم تحریم نباشد تا از صندوق توسعه ملی و اوراق مشارکت، تأمین مالی شود.
وی با تأکید بر اینکه پرونده میادین مشترک بسته شد، گفت: سال ۹۶ اعلام کردیم که کار میادین مشترک بسته میشود. کار در پارس جنوبی در فاز اول تمام شده و باید وارد فاز نگهداشت و فشارافزایی شویم که نیازمند ۳۰ میلیارد دلار منابع مالی است که به دولت بعد میرسد البته برای فشارافزایی قرارداد بسته شده است. زنگنه ادامه داد: میادین مشترک دریایی همه قراردادها تمام شده است. وی افزود: در غرب کارون ظرفیت تولید نفت از ۷۰ هزار به ۴۲۰ هزار بشکه رسیده و تولید نفت از این میادین مشترک در ۸ سال گذشته ۶ برابر شده است.
وزیر نفت تأکید کرد: از این به بعد چنین اتفاقاتی در کشور نخواهد افتاد، زیرا این فرصت بزرگی بود و از این به بعد باید تولید را حفظ کنیم. زنگنه ادامه داد: در شرایط تحریم قراردادها نمایشی نبوده و تأمین مالی دیده شده است. بزودی نیز قراردادی برای توسعه آزادگان بسته خواهد شد.
شایعه گرانی بنزین جنگ روانی پیش از انتخابات است
وزیر نفت با تکذیب گرانی بنزین گفت: شایعات گرانی بنزین دروغ و جنگ روانی پیش از انتخابات است. بیژن زنگنه در حاشیه مراسم امضای قرارداد توسعه میدان مشترک فرزاد بی، در جمع خبرنگاران تأکید کرد: نزدیک به انتخابات برخی با شایعه گرانی بنزین میخواهند در مردم عکسالعمل بدی ایجاد کنند، اما اطمینان میدهم نه بنزین و نه هیچ فرآورده نفتی دیگری گران نخواهد شد.
وی در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه چرا تا پایان مذاکرات وین و مشخص شدن نتیجه برای امضای این قرارداد منتظر نماندید، گفت: این موضوع باعث ایجاد تأخیر در کار میشد. اکنون نیز بر اساس قرارداد امضا شده مشکلی برای حضور شریک خارجی وجود ندارد و در صورت تمایل، شرکتهای خارجی میتوانند در این قرارداد وارد شوند.
زنگنه درباره آخرین وضعیت خط لوله گوره- جاسک ادامه داد: لولهگذاری این طرح تمام شده و در روزهای آینده نفت به این خط لوله تزریق خواهد شد و در خرداد ماه اولین محموله از جاسک صادر میشود. وی در مورد اینکه آیا در دولت بعدی نیز حضور خواهد داشت، تأکید کرد: حتی پیشنهاد ریاست جمهوری را هم قبول نمیکنم و از مقام دولتی بازنشسته میشوم. با این حال همچنان در سیاست میمانم زیرا سیاست مانند زندگی است اما کار و پست دولتی نخواهم داشت. وزیر نفت ادامه داد: پس از بازنشستگی باید روزی ۱۲ ساعت کار کنم تا زندگی زن و بچه بگذرد.
وی در مورد قرارداد ۲۵ ساله با چین و حضور این شرکت در توسعه میادین نفت و گاز ایران، گفت: دو طرف برای همکاری ابراز علاقه کردند اما نامی مشخص نشده است.
پرونده میادین مشترک گازی بسته شد
مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران با اشاره به امضای قرارداد توسعه میدان گازی مشترک «فرزاد بی»، گفت: پرونده میادین مشترک گازی ایران با امضای این قرارداد بسته شد.
مسعود کرباسیان در این مراسم افزود: اواخر پارسال قرارداد توسعه آخرین فاز پارس جنوبی امضا شد و منابع مالی از طریق اوراق مشارکت تأمین شده و به پروژه تزریق میشود.
کرباسیان با اشاره به اینکه قرارداد میدان بلال نیز امضا شده، تأکید کرد: پایان پروژههای گازی در هشت سال گذشته، ۱۷ فاز پارس جنوبی به بهرهبرداری رسید و تولید گاز از این میدان مشترک از ۲۸۵ میلیون مترمکعب در روز به بیش از ۷۲۰ میلیون مترمکعب رسید.
معاون وزیر نفت اضافه کرد: در میادین مشترک نفتی نیز تقریباً کار تمام شده است، بهطوری که هشت قرارداد به امضا رسیده و ۲ قرارداد نیز در دست امضا است و در صورت موافقت شورای اقتصاد کار تمام خواهد شد. به گفته کرباسیان، در هشت سال گذشته بهرهبرداری از میادین نفتی افزایش ۵.۷ برابری را به ثبت رسانده که بیشترین مورد آن در میادین غرب کارون بوده است.

دیدار ظریف با پاپ در واتیکان
در این دیدار درباره تحریمها علیه مردم ایران، اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه و موضوع اخلاق در جهان گفت و گو شد
گروه سیاسی / وزیر امور خارجه کشورمان، پس از دیدار با وزیر خارجه ایتالیا، عصر روز گذشته در واتیکان، با «پاپ فرانسیس» رهبر کاتولیکهای جهان نیز دیدار و گفتوگو کرد. به گفته محمدجواد ظریف مسأله سرزمینهای اشغالی و جنایتهای اخیر رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین از جمله محورهای این دیدار بوده است. ظریف پس از این دیدار، با «کاردینال پارولین» نخست وزیر و اسقف اعظم «گالا گرم» وزیر امور خارجه واتیکان نیز دیدار کرد. به گزارش ادارهکل اطلاعرسانی و امور سخنگویی وزارت امور خارجه، ظریف پس از دیدار با «پاپ فرانسیس» درباره محتوای مذاکرات و دیدارهایش در واتیکان گفت: در این دیدارها در مورد شرایط بینالمللی، وضعیت تحریمها، اخلاق در جامعه اسلامی، اهمیت حمایت از کانون خانواده و وضعیت فلسطین گفتوگو کردیم. او با اشاره به اینکه بعد از دیدار با پاپ، با نخستوزیر و وزیر امور خارجه واتیکان دیدار داشتم و این مسائل و همچنین روابط بین واتیکان و ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت، دیدارهای خود را مهم و خوب توصیف کرد و با اشاره به حوادث سرزمینهای اشغالی گفت: در شرایط کنونی مردم فلسطین در شرایط تأسفباری هستند. علاوه بر این وضعیت تحریمها بر مردم لبنان اثر بسیار بدی گذاشته و کلیسای کاتولیک نسبت به شرایط لبنان حساس است، گفتوگوها و تبادل نظرهای خوبی در همه این زمینه ها انجام شد.
درحالی جنایتهای رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی به عنوان یکی از محورهای مذاکرات ظریف با پاپ مطرح شد که یک روز پیش از آن، رهبر کاتولیکهای جهان خواستار پایان دادن به این حملات شده بود.
به گزارش رویترز، پاپ فرانسیس یکشنبه گذشته در سخنرانی هفتگی در میدان «سن پترز» واتیکان گفت: «من خواستار آرامش هستم و از مسئولان این درگیریها درخواست میکنم که به غرش سلاحها پایان داده و مسیر صلح را در پیش گیرند.» پاپ، جان باختن شمار زیادی از انسانهای بی گناه شامل کودکان را وحشتناک و غیرقابل پذیرش و نشانه نابودی آینده به جای ساختن آن، دانست و افزود: «من نمیدانم نفرت و کینهجویی به کجا خواهد انجامید.»
در همین روز، محمدجواد ظریف هم که برای دیدار با مقامهای ایتالیایی در رم حضور داشت، از همین شهر به صورت مجازی در نشست اضطراری مجازی وزیران امور خارجه سازمان همکاری های اسلامی شرکت کرد. وزیر خارجه کشورمان در سخنرانی خود، با بیان اینکه مردان، زنان و کودکان بیگناه با مرگبارترین و پیشرفتهترین جنگافزارهای سلاخی در حال سلاخی شدن هستند، آنچه در فلسطین اشغالی رخ میدهد را از موارد فاحش و سازمانیافته نقض حقوق بشر، حقوق بشردوستانه و حقوق بینالملل خواند و تأکید کرد: این اقدامات وحشیانه بار دیگر ثابت کرده است که تنها مسیر مسالمتآمیز به سمت صلح، برگزاری یک همهپرسی میان تمام ساکنان فلسطین از جمله فلسطینیهای آوارهشده و پناهجویان است.
او با تأکید بر اینکه فلسطین تنها یک مسأله عربی یا اسلامی نیست، بلکه معضلهای بینالمللی نیز هست، گفت که جامعه بینالمللی وظیفه دارد به شدیدترین لحن رژیم اسرائیل را محکوم کرده و آن را وادار نماید که به تخریب و محاصره غزه پایان دهد.
گفتوگو برای بازگشت ایتالیا به اقتصاد ایران
وزیر امور خارجه کشورمان بازسازی امکانات اقتصادی ایتالیا در رابطه با ایران را یکی از محورهای دیدار و گفتوگوی روز گذشتهاش با «لویی جی دی مایو» وزیر امورخارجه و همکاریهای بینالمللی ایتالیا برشمرد و گفت در این دیدار برای بازگشت ایتالیا بهعنوان یک شریک قدیمی ایران به صحنه اقتصادی کشور صحبتهای خوبی انجام شد.
به گزارش ایرنا، محمدجواد ظریف در ادامه تور اروپایی خود یکشنبه گذشته وارد ایتالیا شد و روز بعد با وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد.
ظریف در این دیدار با اشاره به ظرفیتهای موجود درحوزه همکاریهای اقتصادی و نیز دیدگاه مثبت افکار عمومی ایران برای همکاری با طرفهای ایتالیایی، رفع موانع و ایجاد آمادگی برای از سرگیری ارتباطات بخشهای اقتصادی را ضروری خواند. موضوعات مربوط به همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس و ترتیبات منطقهای از سوی کشورهای این حوزه، مسائل مربوط به یمن، افغانستان، عراق و آخرین تحولات مرتبط با گفتوگوهای وین از دیگر محورهای مورد گفتوگو و تبادل نظر از سوی وزیر امور خارجه کشورمان در این دیدار بود. «لویی جی دی مایو» وزیر امورخارجه و همکاریهای بینالمللی ایتالیا نیز در این دیدار بر تمایل کشورش برای گسترش همکاریهای دوجانبه با ایران تأکید کرد و ضمن حمایت از اجرای کامل برجام از سوی همه طرفها، خواستار تبادل نظر و مشورتهای فعال با جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مسائل مهم منطقهای و بینالمللی شد.
ظریف در پایان این دیدار نیز با اشاره به اینکه ایتالیا قبل از خروج امریکا از برجام، برای حضور در ایران حدود 30 میلیارد دلار قرارداد و پنج میلیارد دلار اعتبار تعیین کرده بود، اظهارکرد: اکنون لازم بود این امکانات برای دوران پس از مذاکراتی که اکنون در وین در حال انجام است بازسازی شده و آمادگی برای بازگشت ایتالیا بهعنوان یک شریک قدیمی ایران به صحنه اقتصادی کشور فراهم شود.
وزیر امور خارجه کشورمان با بیان اینکه دراین زمینه صحبتهای خوبی انجام شد، تصریح کرد: در این دوران ایتالیا کمتر از دیگر کشورهای اروپایی ایران را ترک کرده و هنوز بسیاری از شرکتهای ایتالیایی در ایران حضور دارند. در این زمینه صحبت و گفتوگوهای خوبی صورت گرفت و طرف اروپایی نیز براجرای تعهدات خود تأکید کرد.
درحالی جنایتهای رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی به عنوان یکی از محورهای مذاکرات ظریف با پاپ مطرح شد که یک روز پیش از آن، رهبر کاتولیکهای جهان خواستار پایان دادن به این حملات شده بود.
به گزارش رویترز، پاپ فرانسیس یکشنبه گذشته در سخنرانی هفتگی در میدان «سن پترز» واتیکان گفت: «من خواستار آرامش هستم و از مسئولان این درگیریها درخواست میکنم که به غرش سلاحها پایان داده و مسیر صلح را در پیش گیرند.» پاپ، جان باختن شمار زیادی از انسانهای بی گناه شامل کودکان را وحشتناک و غیرقابل پذیرش و نشانه نابودی آینده به جای ساختن آن، دانست و افزود: «من نمیدانم نفرت و کینهجویی به کجا خواهد انجامید.»
در همین روز، محمدجواد ظریف هم که برای دیدار با مقامهای ایتالیایی در رم حضور داشت، از همین شهر به صورت مجازی در نشست اضطراری مجازی وزیران امور خارجه سازمان همکاری های اسلامی شرکت کرد. وزیر خارجه کشورمان در سخنرانی خود، با بیان اینکه مردان، زنان و کودکان بیگناه با مرگبارترین و پیشرفتهترین جنگافزارهای سلاخی در حال سلاخی شدن هستند، آنچه در فلسطین اشغالی رخ میدهد را از موارد فاحش و سازمانیافته نقض حقوق بشر، حقوق بشردوستانه و حقوق بینالملل خواند و تأکید کرد: این اقدامات وحشیانه بار دیگر ثابت کرده است که تنها مسیر مسالمتآمیز به سمت صلح، برگزاری یک همهپرسی میان تمام ساکنان فلسطین از جمله فلسطینیهای آوارهشده و پناهجویان است.
او با تأکید بر اینکه فلسطین تنها یک مسأله عربی یا اسلامی نیست، بلکه معضلهای بینالمللی نیز هست، گفت که جامعه بینالمللی وظیفه دارد به شدیدترین لحن رژیم اسرائیل را محکوم کرده و آن را وادار نماید که به تخریب و محاصره غزه پایان دهد.
گفتوگو برای بازگشت ایتالیا به اقتصاد ایران
وزیر امور خارجه کشورمان بازسازی امکانات اقتصادی ایتالیا در رابطه با ایران را یکی از محورهای دیدار و گفتوگوی روز گذشتهاش با «لویی جی دی مایو» وزیر امورخارجه و همکاریهای بینالمللی ایتالیا برشمرد و گفت در این دیدار برای بازگشت ایتالیا بهعنوان یک شریک قدیمی ایران به صحنه اقتصادی کشور صحبتهای خوبی انجام شد.
به گزارش ایرنا، محمدجواد ظریف در ادامه تور اروپایی خود یکشنبه گذشته وارد ایتالیا شد و روز بعد با وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد.
ظریف در این دیدار با اشاره به ظرفیتهای موجود درحوزه همکاریهای اقتصادی و نیز دیدگاه مثبت افکار عمومی ایران برای همکاری با طرفهای ایتالیایی، رفع موانع و ایجاد آمادگی برای از سرگیری ارتباطات بخشهای اقتصادی را ضروری خواند. موضوعات مربوط به همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس و ترتیبات منطقهای از سوی کشورهای این حوزه، مسائل مربوط به یمن، افغانستان، عراق و آخرین تحولات مرتبط با گفتوگوهای وین از دیگر محورهای مورد گفتوگو و تبادل نظر از سوی وزیر امور خارجه کشورمان در این دیدار بود. «لویی جی دی مایو» وزیر امورخارجه و همکاریهای بینالمللی ایتالیا نیز در این دیدار بر تمایل کشورش برای گسترش همکاریهای دوجانبه با ایران تأکید کرد و ضمن حمایت از اجرای کامل برجام از سوی همه طرفها، خواستار تبادل نظر و مشورتهای فعال با جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مسائل مهم منطقهای و بینالمللی شد.
ظریف در پایان این دیدار نیز با اشاره به اینکه ایتالیا قبل از خروج امریکا از برجام، برای حضور در ایران حدود 30 میلیارد دلار قرارداد و پنج میلیارد دلار اعتبار تعیین کرده بود، اظهارکرد: اکنون لازم بود این امکانات برای دوران پس از مذاکراتی که اکنون در وین در حال انجام است بازسازی شده و آمادگی برای بازگشت ایتالیا بهعنوان یک شریک قدیمی ایران به صحنه اقتصادی کشور فراهم شود.
وزیر امور خارجه کشورمان با بیان اینکه دراین زمینه صحبتهای خوبی انجام شد، تصریح کرد: در این دوران ایتالیا کمتر از دیگر کشورهای اروپایی ایران را ترک کرده و هنوز بسیاری از شرکتهای ایتالیایی در ایران حضور دارند. در این زمینه صحبت و گفتوگوهای خوبی صورت گرفت و طرف اروپایی نیز براجرای تعهدات خود تأکید کرد.

ماسکها را بر ندارید!
فریبا خان احمدی
خبرنگار
دومین محموله یک میلیون و 452 هزار دوزی واکسن آسترازنکا تولید شرکت «کاتالانت آنانی» ایتالیا از طریق کوواکس شامگاه روز یکشنبه وارد کشور شد. همچنین طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا صبح روز یکشنبه نیز دومین محموله یک میلیون دوزی واکسن چینی از سوی هلال احمر وارد کشور شد. پیش از این سخنگوی سازمان غذا و دارو نیز اعلام کرده بود که تاکنون 3میلیون و 195 هزار دوز واکسن وارد شده است. با این حساب از نیمه بهمن ماه بیش از 3.1میلیون دوز واکسن از چهار کشور چین، هند، کره و روسیه وارد کشور شده که با اضافه شدن محموله یک میلیون دوزی صبح روز یکشنبه و محموله یک میلیون و 452 هزار دوزی شامگاه یکشنبه میزان کل واردات واکسن به کشور به 5 میلیون و 600 هزار دوز رسید. همه اینها در شرایطی است که بر اساس اعلام وزارت بهداشت تاکنون دو میلیون و 32 هزار و 162 نفر دوز اول واکسن و 388 هزار و 821 نفر دوز دوم را تزریق کردهاند. همچنین بنابر اعلام روابط عمومی وزارت بهداشت مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به دو میلیون و 420 هزار و 938 دوز رسید.
با وجود آنکه این روزها شاهد سرعت چشمگیر در واردات محمولههای بزرگ واکسن کرونا هستیم اما واردات واکسن کرونا در ماههای گذشته حاشیههای زیادی به همراه داشته است؛ از تأخیر کوواکس در ثبت درخواست برای واردات تا ماجرای انصراف هند از فروش واکسن کرونا به ایران به دلیل افزایش شیوع گونه هندی در این کشور و ماجرای تحریمها و چالشهای پیش روی بخش خصوصی. همه اینها باعث شد تا ایران با فاصله زیاد و با تعداد اندک، محمولههای واکسن کرونا را از مبادی مختلف وارد کشور کند تا جایی که به تعبیر وزیر بهداشت همین محموله سنگین یک میلیون و 452هزار دوزی واکسن آسترازنکا با حمایت یونیسف وارد کشور شده است. ایران به عنوان یکی از کشورهای مشارکتکننده در سازوکار کوواکس با استفاده از منابع مالی خود، اولین محموله واکسن آسترازنکا تولید کره جنوبی را شامل 799 هزار و 800 دوز در تاریخ شانزدهم فروردین ماه دریافت کرد. از طرفی براساس آخرین اعلام وزارت بهداشت در فاز اول بیش از 97درصد کادر درمان واکسینه شدهاند همچنین تا روز 26 اردیبهشت ماه از جمعیت یک میلیون و 180 هزار نفری سالمند بالای 80 سال حدود 750هزار نفر واکسینه شدهاند. به دنبال آغاز واکسیناسیون برای افراد بالای 75سال با جمعیت 930 هزار نفری بیش از 130 هزار نفر تا صبح روز یکشنبه واکسن دریافت کردهاند. بنا به اعلام وزارت بهداشت قرار است واکسیناسیون افراد بالای 60 سال تا اواخر خرداد و اوایل تیرماه تمام شود. به گفته وزیر بهداشت با واکسینه شدن افراد بالای 60 سال و بیماران خاص و صعبالعلاج در این بازه زمانی حدود 13 تا 14 میلیون نفری که عامل اصلی بستری و مرگ و میر در بیمارستانها هستند واکسینه میشوند.
تاختوتاز کرونا همزمان با واکسیناسیون ادامه دارد
با توجه به آغاز واکسیناسیون عمومی و اینکه روند مرگ و ابتلا به این ویروس نزولی شده و کشور در حال عبور از قله پیک چهارم کرونا است اما کارشناسان همچنان هشدار میدهند تاختوتاز کرونا در کشور ادامه دارد. پیشبینیهای متخصصان حوزه کرونا هم همین است؛ آنها میگویند؛ بسیاری از کشورهای جهان هنوز با حد مطلوب واکسیناسیون فاصله زیادی دارند و چنانچه به اخبار تغییر رنگ شهرها و سرعت گرفتن روند واکسیناسیون در کشور دلخوش کنیم و به رعایت پروتکلهای بهداشتی متعهد نباشیم سناریوهای قبلی تکرار خواهند شد و چه بسا به دلیل ورود واریانتهای هندی و آفریقای جنوبی شاهد پیک بعدی با شدت شیوع بالا و گذردهی زیاد جهشهای ویروس کرونا خواهیم بود. به باور کارشناسان این حوزه تزریق واکسن به معنای پایان همهگیری و مصونیت کامل از بیماری نیست و نقض پروتکلها کماکان نباید صورت بگیرد چون هنوز مدت زمان ایمنیزایی واکسنها مشخص نیست و از طرفی دریافتکنندگان واکسن میتوانند همچنان ناقل عفونت باشند.
بسیاری از شهرها هنوز از قله موج چهارم پایین نیامدهاند
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اوضاع همهگیری ویروس کرونا را با وجود افزایش سرعت واکسیناسیون در کشور به «ایران» یاد آوری میکند و میگوید: در حال حاضر علیرغم تغییر رنگبندی شهرها باید در معیارهای رنگبندی شهرها تجدید نظر کنیم به هر حال اگرچه با معیارهای موجود تغییر رنگ شهرها اتفاق میافتد اما گردش ویروس در کشور کاهش پیدا نکرده است. روزانه 10 هزار موارد مثبت جدید را شناسایی میکنیم اینها نشاندهنده گردش بالای ویروس در کشور است.
علیرضا ناجی با اشاره به ورود واریانتهای جدید ویروس کرونا به کشور عنوان میکند: قطعاً تعداد موارد شناسایی شده واریانتهای جدید عدد دقیقی نیستند برای شناسایی این واریانتها نیاز به آزمایشهای زمانبر و گرانقیمت داریم. پایش کردن عدد واریانتها در اغلب کشورها نزدیک به واقعیت نیست. همانطور که واریانت بریتانیایی در ایران موج سهمگینی را در پیک چهارم ایجاد کرد همه اینها گوشزدهایی هستند که نشان میدهد نباید سادهانگارانه رفتار کنیم و بگوییم چون شهرها از قله پایین میآیند پس همه چیز به روال عادی برمیگردد در حالی که به اعتقاد ما بسیاری از شهرها هنوز از قله موج چهارم پایین نیامدهاند.
وی در ادامه میافزاید: هر چند که در روزهای اخیر فشار روی کادر درمان نسبت به هفتههای قبل کمتر شده اما همچنان بیمارستانها خلوت نشده و درصد اشغال تخت همچنان بالاست و هنوز به درجه مطلوب حتی نزدیک نشدهایم. بنابراین تصمیمگیریهای درست و هوشمندانه میتواند باعث شود روند کاهشی با سختگیری سرعت بیشتری پیدا کند یا با سهل انگاری به دلیل وجود واریانتهای هندی و آفریقای جنوبی موجب تسریع بیماریزایی شود.
به گفته ناجی؛ اگرچه واکسیناسیون همگانی در کشور آغاز شده اما علیرغم تلاش زیاد دولت و وزارت بهداشت روند و سرعت واکسیناسیون به قدری نیست که بدان دلخوش کنیم. این موضوع بسیار خطرناک است. نباید مردم تصور کنند با شروع واکسیناسیون میتوانند پروتکلهای بهداشتی را کمتر رعایت کنند. میزان واکسیناسیون در کشور در سطح مطلوب نیست که افراد بتوانند میزان محدودیتهای اجتماعی را بردارند و بهداشت اجتماعی را کمتر کنند. اگر میبینیم کشور انگلستان یا امریکا مقداری جامعه را از نظر رعایت پروتکلهای بهداشتی آزادتر گذاشتهاند در پناه میزان بالای واکسیناسیون ومعجزات علم و واکسن است اما ما هنوز با این نقطه فاصله زیادی داریم.
شاهکار واکسن جلوگیری از بیماران علامت دار است
ناجی در پاسخ به اینکه آیا دریافت دوز اول و دوم واکسن به معنای مصونیت کامل از ویروس کرونا است و این افراد میتوانند بهطور کامل ماسکها را در اجتماعات بردارند؟ میگوید: خیر. سرعت برداشتن محدودیتهای اجتماعی و ماسک با سرعت پوشش واکسیناسیون انجام میگیرد. اینطور نیست در جامعهای که پوشش پایین واکسیناسیون را دارد هر فرد واکسینه شده بگوید من مصون هستم پس ماسکش را بردارد. اولاً افرادی که واکسن زدهاند ممکن است ویروس را به دیگران منتقل کنند چون واکسن از عفونت جلوگیری نمیکند. شاهکار واکسن جلوگیری از بیماری علامتدار است نه جلوگیری از ایجاد عفونت. حتی اگر فردی با واکسن مصونیت داشته باشد در او هم عفونت بهوجود میآید البته ممکن است علامت نداشته باشد یا علائم بسیار خفیف باشد تمام اینها بستگی به این دارد با چه واریانتی و دوزی از ویروس برخورد کنیم.
وی در ادامه میگوید: بهطور کلی واکسنها میتوانند جلوی بیماری شدید و بستری و مرگ را بگیرند نه اینکه از عفونت جلوگیری کنند حتی ممکن است فرد واکسینه شده بیماری خفیف هم بگیرد. همه اینها وابسته به کیفیت واکسن است و اینکه میزان پوشش واکسیناسیون هم مهم است تا بتواند میزان گردش ویروس را کم کند برای همین نمیتوانیم با شروع واکسیناسیون بگوییم هر کسی واکسن زده است میتواند ماسکش را بردارد اگر سیبیسی (مرکز کنترل بیماریهای ویروسی امریکا) اعلام کرده محدودیتهای اجتماعی را بردارند این موضوع برای کشورهایی بوده که در سطح امریکا پوشش واکسیناسیون داشتهاند البته آنجا هم اعلام کرده برخی مکانها از جمله ادارهها و بیمارستانها باید ماسک زده شود. تا موقعی که خط مناسب از واکسیناسیون در کشور بهوجود نیاید تمام موارد بهداشت اجتماعی را باید رعایت کنیم. راحت کردن جامعه از این محدودیتها با پوششدهی بالای واکسن است. البته تمام این صحبتها در حال حاضر وابسته به شرایط حال ما است چرا که واریانتهای مختلف تهدیدی برای واکسیناسیون هستند. برای همین باید به سرعت و با پوشش بالا واکسیناسیون را انجام دهیم تا گردش ویروس کم شده و از موتاسیون ویروس که موجب تضعیف واکسن میشوند جلوگیری کنیم.
کسی که واکسن زده همچنان ناقل ویروس است
به گفته ناجی؛ کسی که واکسن زده همچنان ناقل ویروس است و چون عفونت در بدن ایجاد میشود میتواند ویروس را به دیگران هم منتقل کند البته در کسانی که واکسن میزنند به دلیل وجود ایمنی همورال و ایمنی که در مخاط دهانشان بوجود میآید میزان تکثیر ویروس در بدن شان بسیار پایین میآید اما از نظر تئوری میتوانند باعث انتقال ویروس شوند. دوم؛ کسی که واکسن میزند بعد از دوز دوم و به فاصله دو تا سه هفته ایمنی مکفی در او بهوجود میآید. کسانی که واکسن دوز اول میزنند تا بیست و یک روز بعد که دوز دوم را تزریق میکنند به جد باید پروتکلهای بهداشتی را انجام دهند.
او در پاسخ به سؤال دیگر مبنی بر اینکه واکسنها در بدن چقدر میتوانند ایمنیزایی ایجاد کنند؟ میگوید: خیلی نمیتوان در اینباره حرفی زد. طبق محاسبات ایمنی میتواند بین 6 تا 12 ماه ادامه پیدا کند. ایمنی همان آنتیبادیهای خنثی کننده علیه پروتئین اسپایک است برای همین شرکتهای تولید کننده واکسن اعلام کردند باید دوز یادآور را بین 6 تا 12 ماه پس از تزریق واکسن بزنیم با توجه به این موضوع ممکن است هر سال این موضوع تکرار شود. مثل حالتی که برای آنفلوانزا داریم.
خبرنگار
دومین محموله یک میلیون و 452 هزار دوزی واکسن آسترازنکا تولید شرکت «کاتالانت آنانی» ایتالیا از طریق کوواکس شامگاه روز یکشنبه وارد کشور شد. همچنین طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا صبح روز یکشنبه نیز دومین محموله یک میلیون دوزی واکسن چینی از سوی هلال احمر وارد کشور شد. پیش از این سخنگوی سازمان غذا و دارو نیز اعلام کرده بود که تاکنون 3میلیون و 195 هزار دوز واکسن وارد شده است. با این حساب از نیمه بهمن ماه بیش از 3.1میلیون دوز واکسن از چهار کشور چین، هند، کره و روسیه وارد کشور شده که با اضافه شدن محموله یک میلیون دوزی صبح روز یکشنبه و محموله یک میلیون و 452 هزار دوزی شامگاه یکشنبه میزان کل واردات واکسن به کشور به 5 میلیون و 600 هزار دوز رسید. همه اینها در شرایطی است که بر اساس اعلام وزارت بهداشت تاکنون دو میلیون و 32 هزار و 162 نفر دوز اول واکسن و 388 هزار و 821 نفر دوز دوم را تزریق کردهاند. همچنین بنابر اعلام روابط عمومی وزارت بهداشت مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به دو میلیون و 420 هزار و 938 دوز رسید.
با وجود آنکه این روزها شاهد سرعت چشمگیر در واردات محمولههای بزرگ واکسن کرونا هستیم اما واردات واکسن کرونا در ماههای گذشته حاشیههای زیادی به همراه داشته است؛ از تأخیر کوواکس در ثبت درخواست برای واردات تا ماجرای انصراف هند از فروش واکسن کرونا به ایران به دلیل افزایش شیوع گونه هندی در این کشور و ماجرای تحریمها و چالشهای پیش روی بخش خصوصی. همه اینها باعث شد تا ایران با فاصله زیاد و با تعداد اندک، محمولههای واکسن کرونا را از مبادی مختلف وارد کشور کند تا جایی که به تعبیر وزیر بهداشت همین محموله سنگین یک میلیون و 452هزار دوزی واکسن آسترازنکا با حمایت یونیسف وارد کشور شده است. ایران به عنوان یکی از کشورهای مشارکتکننده در سازوکار کوواکس با استفاده از منابع مالی خود، اولین محموله واکسن آسترازنکا تولید کره جنوبی را شامل 799 هزار و 800 دوز در تاریخ شانزدهم فروردین ماه دریافت کرد. از طرفی براساس آخرین اعلام وزارت بهداشت در فاز اول بیش از 97درصد کادر درمان واکسینه شدهاند همچنین تا روز 26 اردیبهشت ماه از جمعیت یک میلیون و 180 هزار نفری سالمند بالای 80 سال حدود 750هزار نفر واکسینه شدهاند. به دنبال آغاز واکسیناسیون برای افراد بالای 75سال با جمعیت 930 هزار نفری بیش از 130 هزار نفر تا صبح روز یکشنبه واکسن دریافت کردهاند. بنا به اعلام وزارت بهداشت قرار است واکسیناسیون افراد بالای 60 سال تا اواخر خرداد و اوایل تیرماه تمام شود. به گفته وزیر بهداشت با واکسینه شدن افراد بالای 60 سال و بیماران خاص و صعبالعلاج در این بازه زمانی حدود 13 تا 14 میلیون نفری که عامل اصلی بستری و مرگ و میر در بیمارستانها هستند واکسینه میشوند.
تاختوتاز کرونا همزمان با واکسیناسیون ادامه دارد
با توجه به آغاز واکسیناسیون عمومی و اینکه روند مرگ و ابتلا به این ویروس نزولی شده و کشور در حال عبور از قله پیک چهارم کرونا است اما کارشناسان همچنان هشدار میدهند تاختوتاز کرونا در کشور ادامه دارد. پیشبینیهای متخصصان حوزه کرونا هم همین است؛ آنها میگویند؛ بسیاری از کشورهای جهان هنوز با حد مطلوب واکسیناسیون فاصله زیادی دارند و چنانچه به اخبار تغییر رنگ شهرها و سرعت گرفتن روند واکسیناسیون در کشور دلخوش کنیم و به رعایت پروتکلهای بهداشتی متعهد نباشیم سناریوهای قبلی تکرار خواهند شد و چه بسا به دلیل ورود واریانتهای هندی و آفریقای جنوبی شاهد پیک بعدی با شدت شیوع بالا و گذردهی زیاد جهشهای ویروس کرونا خواهیم بود. به باور کارشناسان این حوزه تزریق واکسن به معنای پایان همهگیری و مصونیت کامل از بیماری نیست و نقض پروتکلها کماکان نباید صورت بگیرد چون هنوز مدت زمان ایمنیزایی واکسنها مشخص نیست و از طرفی دریافتکنندگان واکسن میتوانند همچنان ناقل عفونت باشند.
بسیاری از شهرها هنوز از قله موج چهارم پایین نیامدهاند
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اوضاع همهگیری ویروس کرونا را با وجود افزایش سرعت واکسیناسیون در کشور به «ایران» یاد آوری میکند و میگوید: در حال حاضر علیرغم تغییر رنگبندی شهرها باید در معیارهای رنگبندی شهرها تجدید نظر کنیم به هر حال اگرچه با معیارهای موجود تغییر رنگ شهرها اتفاق میافتد اما گردش ویروس در کشور کاهش پیدا نکرده است. روزانه 10 هزار موارد مثبت جدید را شناسایی میکنیم اینها نشاندهنده گردش بالای ویروس در کشور است.
علیرضا ناجی با اشاره به ورود واریانتهای جدید ویروس کرونا به کشور عنوان میکند: قطعاً تعداد موارد شناسایی شده واریانتهای جدید عدد دقیقی نیستند برای شناسایی این واریانتها نیاز به آزمایشهای زمانبر و گرانقیمت داریم. پایش کردن عدد واریانتها در اغلب کشورها نزدیک به واقعیت نیست. همانطور که واریانت بریتانیایی در ایران موج سهمگینی را در پیک چهارم ایجاد کرد همه اینها گوشزدهایی هستند که نشان میدهد نباید سادهانگارانه رفتار کنیم و بگوییم چون شهرها از قله پایین میآیند پس همه چیز به روال عادی برمیگردد در حالی که به اعتقاد ما بسیاری از شهرها هنوز از قله موج چهارم پایین نیامدهاند.
وی در ادامه میافزاید: هر چند که در روزهای اخیر فشار روی کادر درمان نسبت به هفتههای قبل کمتر شده اما همچنان بیمارستانها خلوت نشده و درصد اشغال تخت همچنان بالاست و هنوز به درجه مطلوب حتی نزدیک نشدهایم. بنابراین تصمیمگیریهای درست و هوشمندانه میتواند باعث شود روند کاهشی با سختگیری سرعت بیشتری پیدا کند یا با سهل انگاری به دلیل وجود واریانتهای هندی و آفریقای جنوبی موجب تسریع بیماریزایی شود.
به گفته ناجی؛ اگرچه واکسیناسیون همگانی در کشور آغاز شده اما علیرغم تلاش زیاد دولت و وزارت بهداشت روند و سرعت واکسیناسیون به قدری نیست که بدان دلخوش کنیم. این موضوع بسیار خطرناک است. نباید مردم تصور کنند با شروع واکسیناسیون میتوانند پروتکلهای بهداشتی را کمتر رعایت کنند. میزان واکسیناسیون در کشور در سطح مطلوب نیست که افراد بتوانند میزان محدودیتهای اجتماعی را بردارند و بهداشت اجتماعی را کمتر کنند. اگر میبینیم کشور انگلستان یا امریکا مقداری جامعه را از نظر رعایت پروتکلهای بهداشتی آزادتر گذاشتهاند در پناه میزان بالای واکسیناسیون ومعجزات علم و واکسن است اما ما هنوز با این نقطه فاصله زیادی داریم.
شاهکار واکسن جلوگیری از بیماران علامت دار است
ناجی در پاسخ به اینکه آیا دریافت دوز اول و دوم واکسن به معنای مصونیت کامل از ویروس کرونا است و این افراد میتوانند بهطور کامل ماسکها را در اجتماعات بردارند؟ میگوید: خیر. سرعت برداشتن محدودیتهای اجتماعی و ماسک با سرعت پوشش واکسیناسیون انجام میگیرد. اینطور نیست در جامعهای که پوشش پایین واکسیناسیون را دارد هر فرد واکسینه شده بگوید من مصون هستم پس ماسکش را بردارد. اولاً افرادی که واکسن زدهاند ممکن است ویروس را به دیگران منتقل کنند چون واکسن از عفونت جلوگیری نمیکند. شاهکار واکسن جلوگیری از بیماری علامتدار است نه جلوگیری از ایجاد عفونت. حتی اگر فردی با واکسن مصونیت داشته باشد در او هم عفونت بهوجود میآید البته ممکن است علامت نداشته باشد یا علائم بسیار خفیف باشد تمام اینها بستگی به این دارد با چه واریانتی و دوزی از ویروس برخورد کنیم.
وی در ادامه میگوید: بهطور کلی واکسنها میتوانند جلوی بیماری شدید و بستری و مرگ را بگیرند نه اینکه از عفونت جلوگیری کنند حتی ممکن است فرد واکسینه شده بیماری خفیف هم بگیرد. همه اینها وابسته به کیفیت واکسن است و اینکه میزان پوشش واکسیناسیون هم مهم است تا بتواند میزان گردش ویروس را کم کند برای همین نمیتوانیم با شروع واکسیناسیون بگوییم هر کسی واکسن زده است میتواند ماسکش را بردارد اگر سیبیسی (مرکز کنترل بیماریهای ویروسی امریکا) اعلام کرده محدودیتهای اجتماعی را بردارند این موضوع برای کشورهایی بوده که در سطح امریکا پوشش واکسیناسیون داشتهاند البته آنجا هم اعلام کرده برخی مکانها از جمله ادارهها و بیمارستانها باید ماسک زده شود. تا موقعی که خط مناسب از واکسیناسیون در کشور بهوجود نیاید تمام موارد بهداشت اجتماعی را باید رعایت کنیم. راحت کردن جامعه از این محدودیتها با پوششدهی بالای واکسن است. البته تمام این صحبتها در حال حاضر وابسته به شرایط حال ما است چرا که واریانتهای مختلف تهدیدی برای واکسیناسیون هستند. برای همین باید به سرعت و با پوشش بالا واکسیناسیون را انجام دهیم تا گردش ویروس کم شده و از موتاسیون ویروس که موجب تضعیف واکسن میشوند جلوگیری کنیم.
کسی که واکسن زده همچنان ناقل ویروس است
به گفته ناجی؛ کسی که واکسن زده همچنان ناقل ویروس است و چون عفونت در بدن ایجاد میشود میتواند ویروس را به دیگران هم منتقل کند البته در کسانی که واکسن میزنند به دلیل وجود ایمنی همورال و ایمنی که در مخاط دهانشان بوجود میآید میزان تکثیر ویروس در بدن شان بسیار پایین میآید اما از نظر تئوری میتوانند باعث انتقال ویروس شوند. دوم؛ کسی که واکسن میزند بعد از دوز دوم و به فاصله دو تا سه هفته ایمنی مکفی در او بهوجود میآید. کسانی که واکسن دوز اول میزنند تا بیست و یک روز بعد که دوز دوم را تزریق میکنند به جد باید پروتکلهای بهداشتی را انجام دهند.
او در پاسخ به سؤال دیگر مبنی بر اینکه واکسنها در بدن چقدر میتوانند ایمنیزایی ایجاد کنند؟ میگوید: خیلی نمیتوان در اینباره حرفی زد. طبق محاسبات ایمنی میتواند بین 6 تا 12 ماه ادامه پیدا کند. ایمنی همان آنتیبادیهای خنثی کننده علیه پروتئین اسپایک است برای همین شرکتهای تولید کننده واکسن اعلام کردند باید دوز یادآور را بین 6 تا 12 ماه پس از تزریق واکسن بزنیم با توجه به این موضوع ممکن است هر سال این موضوع تکرار شود. مثل حالتی که برای آنفلوانزا داریم.

بحران شدید انسانی در یکقدمی ساکنان نوار غزه
زهره صفاری/ حملات بیوقفه رژیم صهیونیستی به نوار غزه در شرایطی وارد دومین هفته شد که فلسطینیها علاوه بر آوارگی و غم از دست دادن عزیزانشان زیر آتش موشکهای اسرائیل، با بحران آب، غذا و دارو روبهرو هستند.
به گزارش شبکه خبری «الجزیره»، باوجود محکومیتهای بینالمللی گسترده علیه جنایات رژیم اسرائیل شمار شهدای فلسطینی پس از دستکم 80 حمله بامدادی دیروز در باریکه غزه به بیش از 218 فلسطینی از جمله 58 کودک رسید و حدود 1200 نفر زخمی شدهاند. جنگندههای رژیم صهیونیستی ساعاتی پس از سخنرانی «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل درباره تشدید حملات، از شمال تا جنوب غزه، منازل مسکونی، زمینهای کشاورزی و زیرساختها را هدف قرار دادند و همزمان قایقهای جنگی ارتش اسرائیل به سمت سواحل شهر غزه شلیک کردند. به نوشته «گاردین»، در حال حاضر 6 دکل برقی از 10 دکل غزه سقوط کرده و شبکه آبرسانی و جادهها نیز مسدود شدهاند که این موضوع میتواند بحرانی انسانی را در منطقه به وجود آورد، اما حملات هشتمین روز رژیم اسرائیل با باران راکتهای مقاومت بر شهرهای «بئرالسبع» و «سدیروت» و شهرکهای «نتیفوت» و «اوراکیم» پاسخ داده شد و بهگفته سخنگوی «سرایا القدس» شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی چندین حمله موشکی نیز به برخی مناطق صورت گرفت. به گزارش ایسنا به نقل از «الجزیره»، 6 صهیونیست در «بئرالسبع» و «النقب» مجروح شدهاند. براساس اعلام رسانههای اسرائیلی، در 8 روز گذشته 1180 نقطه در نوار غزه بمباران شده و شلیک 3160 موشک و راکت به سمت اراضی اشغالی رصد شده است؛ در نتیجه این حملات 70 درصد اسرائیلیها راهی پناهگاهها شدهاند.
شکست شورای امنیت در محکومیت اسرائیل
در سایه خشم جهان از جنایات اسرائیل، وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در نشستی بهدعوت عربستان، رژیم صهیونیستی را با شدیدترین عبارات مورد حمله قرار داده، تعدیگری اسرائیل علیه فلسطینیها را محکوم و اسرائیل را در بیانیه پایانی مسئول تمام نابسامانی شرایط به دلیل حمله به غزه معرفی کرده و خواستار رسیدگی به این پرونده در مجمع عمومی سازمان ملل شدند؛ ساعاتی بعد همانطور که پیشبینی میشد جلسه شورای امنیت سازمان ملل برای سومین بار در یک هفته بهدلیل کارشکنیهای امریکا بدون صدور قطعنامهای در موضوع فلسطین به پایان رسید.
بهگزارش ایرنا، «ژانگ جون»، نماینده دائم چین در سازمان ملل پساز این نشست اضطراری بر تلاش مشترک با نروژ و تونس برای کاهش تنشها میان فلسطین و رژیم صهیونیستی تأکید و وعده گرفتنِ نتیجه واحدی از شورای امنیت را داد اما سنگ اندازیهای امریکا در این مسیر آن هم در شرایطی که بسیاری از اعضای کنگره این کشور حمایت از اسرائیل را محکوم میکنند و همزمان تماسهای وزارت خارجه ایالات متحده برای کمک به حل این بحران و در عین حال حمایت از اسرائیل، سیاست یک بام و دو هوای دولت امریکا را در این باره به اثبات میرساند. «روسیا الیوم» به نقل از نماینده دائم اتحادیه عرب در سازمان ملل نوشت: «واشنگتن باید بهصورت مؤثر در روند صلح خاورمیانه مشارکت و از سیاست رئیس جمهوری سابق در موضوع فلسطین اجتناب کند.»در همین حال وزارت خارجه روسیه از برگزاری مذاکرات گروه چهار میانجی بینالمللی شامل روسیه، امریکا، هماهنگ کننده ویژه دبیر کل سازمان ملل در خاورمیانه و نماینده اتحادیه اروپا در منطقه خبر داد. ایسنا نیز به نقل از بیلد به طرح سه مرحلهای آلمان برای حل بحران فلسطین اشاره کرد. این در حالی است که این کشور اروپایی نیز همچون فرانسه و انگلیس علم حمایت از اسرائیل را برافراشته است.
شکایت خبرنگاران به دادگاه لاهه
تحقیقات به درخواست رسانههای خبری آسوشیتدپرس و الجزیره درباره انفجار برج الجلای غزه درحالی ادامه دارد که بمبهای استفاده شده اسرائیل در این حمله از نوع بسیار ویرانگر شناسایی شده است؛ در این شرایط سازمان خبرنگاران بدون مرز از اسرائیل به دیوان کیفری بینالمللی شکایت کرد و همزمان با بسیاری از کشورها، مسئولان رسانهای افغانستان نیز این حمله را جنایت جنگی خوانده و خواستار رسیدگی به آن شدند.
به گزارش شبکه خبری «الجزیره»، باوجود محکومیتهای بینالمللی گسترده علیه جنایات رژیم اسرائیل شمار شهدای فلسطینی پس از دستکم 80 حمله بامدادی دیروز در باریکه غزه به بیش از 218 فلسطینی از جمله 58 کودک رسید و حدود 1200 نفر زخمی شدهاند. جنگندههای رژیم صهیونیستی ساعاتی پس از سخنرانی «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل درباره تشدید حملات، از شمال تا جنوب غزه، منازل مسکونی، زمینهای کشاورزی و زیرساختها را هدف قرار دادند و همزمان قایقهای جنگی ارتش اسرائیل به سمت سواحل شهر غزه شلیک کردند. به نوشته «گاردین»، در حال حاضر 6 دکل برقی از 10 دکل غزه سقوط کرده و شبکه آبرسانی و جادهها نیز مسدود شدهاند که این موضوع میتواند بحرانی انسانی را در منطقه به وجود آورد، اما حملات هشتمین روز رژیم اسرائیل با باران راکتهای مقاومت بر شهرهای «بئرالسبع» و «سدیروت» و شهرکهای «نتیفوت» و «اوراکیم» پاسخ داده شد و بهگفته سخنگوی «سرایا القدس» شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی چندین حمله موشکی نیز به برخی مناطق صورت گرفت. به گزارش ایسنا به نقل از «الجزیره»، 6 صهیونیست در «بئرالسبع» و «النقب» مجروح شدهاند. براساس اعلام رسانههای اسرائیلی، در 8 روز گذشته 1180 نقطه در نوار غزه بمباران شده و شلیک 3160 موشک و راکت به سمت اراضی اشغالی رصد شده است؛ در نتیجه این حملات 70 درصد اسرائیلیها راهی پناهگاهها شدهاند.
شکست شورای امنیت در محکومیت اسرائیل
در سایه خشم جهان از جنایات اسرائیل، وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در نشستی بهدعوت عربستان، رژیم صهیونیستی را با شدیدترین عبارات مورد حمله قرار داده، تعدیگری اسرائیل علیه فلسطینیها را محکوم و اسرائیل را در بیانیه پایانی مسئول تمام نابسامانی شرایط به دلیل حمله به غزه معرفی کرده و خواستار رسیدگی به این پرونده در مجمع عمومی سازمان ملل شدند؛ ساعاتی بعد همانطور که پیشبینی میشد جلسه شورای امنیت سازمان ملل برای سومین بار در یک هفته بهدلیل کارشکنیهای امریکا بدون صدور قطعنامهای در موضوع فلسطین به پایان رسید.
بهگزارش ایرنا، «ژانگ جون»، نماینده دائم چین در سازمان ملل پساز این نشست اضطراری بر تلاش مشترک با نروژ و تونس برای کاهش تنشها میان فلسطین و رژیم صهیونیستی تأکید و وعده گرفتنِ نتیجه واحدی از شورای امنیت را داد اما سنگ اندازیهای امریکا در این مسیر آن هم در شرایطی که بسیاری از اعضای کنگره این کشور حمایت از اسرائیل را محکوم میکنند و همزمان تماسهای وزارت خارجه ایالات متحده برای کمک به حل این بحران و در عین حال حمایت از اسرائیل، سیاست یک بام و دو هوای دولت امریکا را در این باره به اثبات میرساند. «روسیا الیوم» به نقل از نماینده دائم اتحادیه عرب در سازمان ملل نوشت: «واشنگتن باید بهصورت مؤثر در روند صلح خاورمیانه مشارکت و از سیاست رئیس جمهوری سابق در موضوع فلسطین اجتناب کند.»در همین حال وزارت خارجه روسیه از برگزاری مذاکرات گروه چهار میانجی بینالمللی شامل روسیه، امریکا، هماهنگ کننده ویژه دبیر کل سازمان ملل در خاورمیانه و نماینده اتحادیه اروپا در منطقه خبر داد. ایسنا نیز به نقل از بیلد به طرح سه مرحلهای آلمان برای حل بحران فلسطین اشاره کرد. این در حالی است که این کشور اروپایی نیز همچون فرانسه و انگلیس علم حمایت از اسرائیل را برافراشته است.
شکایت خبرنگاران به دادگاه لاهه
تحقیقات به درخواست رسانههای خبری آسوشیتدپرس و الجزیره درباره انفجار برج الجلای غزه درحالی ادامه دارد که بمبهای استفاده شده اسرائیل در این حمله از نوع بسیار ویرانگر شناسایی شده است؛ در این شرایط سازمان خبرنگاران بدون مرز از اسرائیل به دیوان کیفری بینالمللی شکایت کرد و همزمان با بسیاری از کشورها، مسئولان رسانهای افغانستان نیز این حمله را جنایت جنگی خوانده و خواستار رسیدگی به آن شدند.

اطلاعات شهرداری در سامانه شفافیت بهروزرسانی میشود
حمیده امینی فرد
خبرنگار
شهردار تهران دیروز هم همچون هفته گذشته با میزبانی دو معاونش در حوزه منابع انسانی و سرمایهگذاری در یک نشست خبری حاضر شد تا در روزهای پر کارش در این چند هفته، پیش از آنکه عمر دو سال و نیمهاش بر تکیهگاه بهشت تمام شود، گزارش شفافی از اقداماتی را که تاکنون انجام دادهاند پیش روی مردم ارائه دهد. او اصرار دارد تا جزئیات کارها نیز پیش روی مردم گفته شود تا ابهامی یا سؤالی برای بیش از ۸ میلیون شهروند تهران نشین باقی نماند. اگرچه بارها تأکید میکند که این پرده گشایی برای نخستین بار است که در فضای عمومی اتفاق میافتد و قبلاً چنین نبوده است! رایزنی با مدیران آینده شهر در آستانه انتخابات سؤال انتخاباتی بود که شهردار تهران به آن اینطور پاسخ داد:«مدیران اگر میخواهند در لیست وارد شوند باید از سمت خود استعفا دهند و کارمندان نیز بعد از ساعت اداری فعالیتشان بلامانع است. اما کسی حق ندارد از امکانات شهرداری برای تبلیغات استفاده کند.»
شهردار تهران که روزی با شعارصداقت و دقت در انتخاب مدیرانش شهره بود، حالا در برابر این سؤال قرار میگیرد که چرا دامنه تخلفات به مدیران فعلی شما رسید و پدیده واکسن خواری چرا باید در شهرداری تهران اتفاق بیفتد؟ او اینطور پاسخ میدهد:«افتخار این است که ما در دوره خودمان به تخلفاتمان پاسخ میدهیم نه 20-15 سال بعد! درباره واکسنها هم به محض انتشار خبر، متخلفان به دادگاه تخلفات اداری معرفی شدند و ما نسبت به این موضوع حساس هستیم.»
حناچی با بیان اینکه اقدامات شهرداری در حوزههای مختلف به شکل ارائه گزارش و نشست خبری و رجوع به سامانهها در اختیار همه است، افزود: ارائه اطلاعات در سامانه شفافیت به روزرسانی میشود این در حالی است که در دورههای گذشته چنین دسترسی وجود نداشت.
چرا مأموران سد معبر با دستفروشان خشن برخورد میکنند؟
شهردار تهران به ماجرای کتک خوردن دستفروشی در منطقه ۲۰ که سروصدای زیادی به پا کرده بود هم اینطور واکنش نشان داد:«براساس قانون ما درباره سد معبر وظیفه داریم اما اجرای این کار ظرایف زیادی دارد و بویژه در شرایط اقتصادی الان ابلاغ کردهایم که مکانهای جایگزین حتماً در نظر گرفته شود و در منطقه ۲۰ هم با متخلفان برخورد کردیم.»
منابع مالی خط ۱۰ مترو چگونه تأمین شده است؟
حناچی میگوید:«در قالب ۲۵درصد قرارداد پیمانکار اول بسته شده.درمجموع منابع خط ۱۰ از محل اعتبارات حوزه حملونقل است.»
آیا فروشگاه شهروند وارد بورس میشود؟
حناچی میگوید: «آن چیزی که نگرانی دارد حباب ناشی از سهام است. داراییها و وضعیت مالی فروشگاه شهروند شفاف است و زمانی عرضه میشود که زمان مناسب باشد.»
حناچی درباره سهم شهرداری از مالیات بر ارزش افزوده اضافه میکند: «سهم شهرداری از مالیات بر ارزش افزوده 3 درصد از ۹ درصد سهم مالیات محلی است. در لایحه جدید این به ۴درصد افزایش مییابد و از شش ماهه دوم امسال اعمال میشود و هر یک درصد بیش از دو هزار میلیارد سهم شهرداری را افزایش میدهد.»
حناچی با اشاره به رقم بدهی دولت به شهرداری میگوید:«طبق برآورد اولیه ما میزان بدهی دولت 30هزار میلیارد تومان است که عمدتاً بهدلیل تعهدات ساخت و سازهای دولت در بخشهای لشکری و کشوری است که توافق نداشته و انجام دادهاند. البته در بخش تسویه بدهیها ۵ هزار میلیارد تومان از بدهی شهرداری به دولت از این محل تسویه شده است.»
حناچی درباره ماجرای پاداشهای میلیاردی از دفتر او هم میگوید: «در این دوره وام غیرمتعارف، اهدای مسکن و پاداش ویژه عجیب و غریبی به مدیران داده نشده است. در دوره گذشته این موضوعات پابرجا بوده بهگونهای که حداقل دو واحد مسکونی به یکی از مدیران اهدا شده بود. از این جهت شرمنده تیم مدیریتی که با بنده کار میکنند، هستم. در خبرها به دروغ نوشته شده که اینها پاداشهای میلیاردی است.» شهردار تهران درباره بازنشستگی برخی مدیران هم میافزاید: «اصرار دارم که سر ۳۰ سال کوتاه نیایم. الان هم فقط یک مورد در شهرداری بالای ۳۰ سال است.» شهردار تهران درباره ساماندهی املاک شهرداری تهران با بیان اینکه در سال گذشته نزدیک به هزار مورد اقدام ثبتی انجام شده است، میگوید: «در این دوره ۳۸۶ فقره سند مالکیت به متراژ ۲۴۲ میلیون و ۴۷۲ هزار و ۱۴ متر مربع و به ارزش ریالی ۴۱ هزار و ۲۸۵ میلیارد تومان سند صادر شده بهنام شهرداری تهران بوده است.»
حامد مظاهریان معاون برنامهریزی، توسعه سرمایه انسانی و امور شوراهای شهرداری تهران هم میگوید: همیشه قبل انتخابات تعداد زیادی به نیروهای شهرداری اضافه میشد، اما از سال ۹۶ نیروهای شهرداری را به زیر ۶۰ هزار نفر رساندیم، روش ما بازنشستگیهای انگیزشی بود. او میافزاید: «با توجه به تورم، بودجه امسال شهرداری معادل سال ۸۵ است و اینکه گفته میشود شهر ارزان اداره شده سند و دلیل دارد. ما استقراضهای بزرگی نداشتهایم اما شهر را اداره کردهایم.» بهگفته معاون مالی و اقتصاد شهری شهردار، در دوره جدید هفت هزار میلیارد تومان تسهیلات گرفته شده در حالی که ۸ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان پرداخت شده است.
عبدالحمید امامی با بیان اینکه کل بدهیهای بانکی شهرداری رقمی معادل ۵۰ هزار میلیارد تومان است، میگوید: بدهیهای کل شهرداری ۶۶ هزار میلیارد تومان است.
موضوع بازنشستگی البته از زبان معاون شهردار هم به بحث کشیده شد. امامی با بیان اینکه یکی از مدیرانی است که تا آخر دوره فعلی به سن بازنشستگی میرسد، میگوید:.«ما افرادی را بهعنوان نخبه از دانشگاه برای افزایش بازدهی به مجموعه میآوریم. در میان افراد بازنشسته نیز نخبگانی وجود دارند که باید از تجربه آنها بهره بگیریم.» امامی در خصوص ملکهایی که در این دوره بازپس گرفته شد با بیان اینکه حتی یک ملک هم واگذار نشده، تأکید میکند:«در این دوره از ۹۰۰ ملک، ۶۰۰ ملک را پس گرفتیم. در واگذاریها انحرافاتی وجود داشت.»
خبرنگار
شهردار تهران دیروز هم همچون هفته گذشته با میزبانی دو معاونش در حوزه منابع انسانی و سرمایهگذاری در یک نشست خبری حاضر شد تا در روزهای پر کارش در این چند هفته، پیش از آنکه عمر دو سال و نیمهاش بر تکیهگاه بهشت تمام شود، گزارش شفافی از اقداماتی را که تاکنون انجام دادهاند پیش روی مردم ارائه دهد. او اصرار دارد تا جزئیات کارها نیز پیش روی مردم گفته شود تا ابهامی یا سؤالی برای بیش از ۸ میلیون شهروند تهران نشین باقی نماند. اگرچه بارها تأکید میکند که این پرده گشایی برای نخستین بار است که در فضای عمومی اتفاق میافتد و قبلاً چنین نبوده است! رایزنی با مدیران آینده شهر در آستانه انتخابات سؤال انتخاباتی بود که شهردار تهران به آن اینطور پاسخ داد:«مدیران اگر میخواهند در لیست وارد شوند باید از سمت خود استعفا دهند و کارمندان نیز بعد از ساعت اداری فعالیتشان بلامانع است. اما کسی حق ندارد از امکانات شهرداری برای تبلیغات استفاده کند.»
شهردار تهران که روزی با شعارصداقت و دقت در انتخاب مدیرانش شهره بود، حالا در برابر این سؤال قرار میگیرد که چرا دامنه تخلفات به مدیران فعلی شما رسید و پدیده واکسن خواری چرا باید در شهرداری تهران اتفاق بیفتد؟ او اینطور پاسخ میدهد:«افتخار این است که ما در دوره خودمان به تخلفاتمان پاسخ میدهیم نه 20-15 سال بعد! درباره واکسنها هم به محض انتشار خبر، متخلفان به دادگاه تخلفات اداری معرفی شدند و ما نسبت به این موضوع حساس هستیم.»
حناچی با بیان اینکه اقدامات شهرداری در حوزههای مختلف به شکل ارائه گزارش و نشست خبری و رجوع به سامانهها در اختیار همه است، افزود: ارائه اطلاعات در سامانه شفافیت به روزرسانی میشود این در حالی است که در دورههای گذشته چنین دسترسی وجود نداشت.
چرا مأموران سد معبر با دستفروشان خشن برخورد میکنند؟
شهردار تهران به ماجرای کتک خوردن دستفروشی در منطقه ۲۰ که سروصدای زیادی به پا کرده بود هم اینطور واکنش نشان داد:«براساس قانون ما درباره سد معبر وظیفه داریم اما اجرای این کار ظرایف زیادی دارد و بویژه در شرایط اقتصادی الان ابلاغ کردهایم که مکانهای جایگزین حتماً در نظر گرفته شود و در منطقه ۲۰ هم با متخلفان برخورد کردیم.»
منابع مالی خط ۱۰ مترو چگونه تأمین شده است؟
حناچی میگوید:«در قالب ۲۵درصد قرارداد پیمانکار اول بسته شده.درمجموع منابع خط ۱۰ از محل اعتبارات حوزه حملونقل است.»
آیا فروشگاه شهروند وارد بورس میشود؟
حناچی میگوید: «آن چیزی که نگرانی دارد حباب ناشی از سهام است. داراییها و وضعیت مالی فروشگاه شهروند شفاف است و زمانی عرضه میشود که زمان مناسب باشد.»
حناچی درباره سهم شهرداری از مالیات بر ارزش افزوده اضافه میکند: «سهم شهرداری از مالیات بر ارزش افزوده 3 درصد از ۹ درصد سهم مالیات محلی است. در لایحه جدید این به ۴درصد افزایش مییابد و از شش ماهه دوم امسال اعمال میشود و هر یک درصد بیش از دو هزار میلیارد سهم شهرداری را افزایش میدهد.»
حناچی با اشاره به رقم بدهی دولت به شهرداری میگوید:«طبق برآورد اولیه ما میزان بدهی دولت 30هزار میلیارد تومان است که عمدتاً بهدلیل تعهدات ساخت و سازهای دولت در بخشهای لشکری و کشوری است که توافق نداشته و انجام دادهاند. البته در بخش تسویه بدهیها ۵ هزار میلیارد تومان از بدهی شهرداری به دولت از این محل تسویه شده است.»
حناچی درباره ماجرای پاداشهای میلیاردی از دفتر او هم میگوید: «در این دوره وام غیرمتعارف، اهدای مسکن و پاداش ویژه عجیب و غریبی به مدیران داده نشده است. در دوره گذشته این موضوعات پابرجا بوده بهگونهای که حداقل دو واحد مسکونی به یکی از مدیران اهدا شده بود. از این جهت شرمنده تیم مدیریتی که با بنده کار میکنند، هستم. در خبرها به دروغ نوشته شده که اینها پاداشهای میلیاردی است.» شهردار تهران درباره بازنشستگی برخی مدیران هم میافزاید: «اصرار دارم که سر ۳۰ سال کوتاه نیایم. الان هم فقط یک مورد در شهرداری بالای ۳۰ سال است.» شهردار تهران درباره ساماندهی املاک شهرداری تهران با بیان اینکه در سال گذشته نزدیک به هزار مورد اقدام ثبتی انجام شده است، میگوید: «در این دوره ۳۸۶ فقره سند مالکیت به متراژ ۲۴۲ میلیون و ۴۷۲ هزار و ۱۴ متر مربع و به ارزش ریالی ۴۱ هزار و ۲۸۵ میلیارد تومان سند صادر شده بهنام شهرداری تهران بوده است.»
حامد مظاهریان معاون برنامهریزی، توسعه سرمایه انسانی و امور شوراهای شهرداری تهران هم میگوید: همیشه قبل انتخابات تعداد زیادی به نیروهای شهرداری اضافه میشد، اما از سال ۹۶ نیروهای شهرداری را به زیر ۶۰ هزار نفر رساندیم، روش ما بازنشستگیهای انگیزشی بود. او میافزاید: «با توجه به تورم، بودجه امسال شهرداری معادل سال ۸۵ است و اینکه گفته میشود شهر ارزان اداره شده سند و دلیل دارد. ما استقراضهای بزرگی نداشتهایم اما شهر را اداره کردهایم.» بهگفته معاون مالی و اقتصاد شهری شهردار، در دوره جدید هفت هزار میلیارد تومان تسهیلات گرفته شده در حالی که ۸ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان پرداخت شده است.
عبدالحمید امامی با بیان اینکه کل بدهیهای بانکی شهرداری رقمی معادل ۵۰ هزار میلیارد تومان است، میگوید: بدهیهای کل شهرداری ۶۶ هزار میلیارد تومان است.
موضوع بازنشستگی البته از زبان معاون شهردار هم به بحث کشیده شد. امامی با بیان اینکه یکی از مدیرانی است که تا آخر دوره فعلی به سن بازنشستگی میرسد، میگوید:.«ما افرادی را بهعنوان نخبه از دانشگاه برای افزایش بازدهی به مجموعه میآوریم. در میان افراد بازنشسته نیز نخبگانی وجود دارند که باید از تجربه آنها بهره بگیریم.» امامی در خصوص ملکهایی که در این دوره بازپس گرفته شد با بیان اینکه حتی یک ملک هم واگذار نشده، تأکید میکند:«در این دوره از ۹۰۰ ملک، ۶۰۰ ملک را پس گرفتیم. در واگذاریها انحرافاتی وجود داشت.»

رابینهود نماها نشر را تخریب میکنند
مریم شهبازی
خبرنگار
همه چیز از یک کنجکاوی شروع شد؛ آن هم در سالهای دوره نوجوانی؛ زمانی که ساکن انگلستان بود. به هر کتابفروشی که میرفت سراغی از ادبیات خودمان میگرفت اما کتابی نداشتند؛ اگر هم بود، همه منطبق بر سیاستهای ضدایرانی. فهمید که باید کاری کرد تا آنطرفیها هم تصور صحیحی از ایران و ایرانی پیدا کنند. حالا نزدیک به سه دهه از ورود «افشین شحنه تبار» به عرصه نشر میگذرد؛ از همان ابتدا قرار کارش را بر ترجمه آثار خودمان و انتشار در دیگر کشورها گذاشت. ابتدا در ایران و چند سال بعد هم در انگلستان مؤسسه نشر دایر کرد؛ در اولی بهعنوان ناشر ایرانی و در دومی در کسوت ناشری انگلیسی و متعهد به قوانین اتحادیه اروپا. چندی است که مؤسسه نشری هم در امریکا دایر کرده و دلیلش را هم در این میداند که جهانی کار کردن را نمیتوان از خیابان انقلاب مدیریت کرد، باید با آنان وارد تعامل شد. طی تمام این سالها با همراهی هفتاد مترجم خارجی موفق به ترجمه 140 عنوان کتاب از ادبیات داستانی بزرگسال ایرانی شده؛ کتابهایی که برای ترجمه اغلبشان چندین سال صرف شده است. ابتدای کارش متمرکز بر زبان انگلیسی بود، اما حالا به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی و اسپانیایی هم کارهای متعددی انجام داده است. در انتخاب آثار، توجهی به نگاههای سلیقهای ندارد و میگوید:«ادبیات که چپی و راستی ندارد، ما باید ترجمه کنیم تا ببینیم مخاطب خارجی با کدام ارتباط بهتری میگیرد.» هم از محمود دولتآبادی آنطرف کتاب ترجمه و منتشر کرده و هم از احمد دهقان و حتی جوانترهایی مانند الهام فلاح. عناوین مختلفی از آثار دانشگاهی، نوشته نویسندگان خودمان را هم با همکاری دانشگاههای «ژنو» و «لوزان» منتشر کرده که حالا جزو منابع درسی آنها هستند. ترجمه آثاری درباره هنر، تاریخ و معماری و هرچه به زادگاهش مرتبط باشد در کارهایی که بانی آن بوده دیده میشود. گفتوگوی امروزمان با افشین شحنه تبار، ناشر ایرانی، انگلیسی و امریکایی را درباره اوضاع نشر ایران و جهان میخوانید.
ابتدا از دو مؤسسه نشری که در ایران و انگلستان دایر کرده اید بگویید؛ «شمع و مه» و
« candel & fog» مؤسسات جداگانه یا دو شعبه از یک انتشاراتی هستند؟
انتشارات شمع و مه در سال 1370 در ایران و مؤسسه نشر «candel & fog» هم حدود 2 دهه قبل در انگلستان دایر شد. دو مؤسسه نشر جدا هستند که به روی یک هدف متمرکز هستند و کار مشترکی انجام میدهند.
اما چرا دو مؤسسه جداگانه؟
گذشته از شرایط زندگیام که همواره در رفتوآمد میان ایران و انگلستان هستم، از همان ابتدا بهدنبال معرفی ایران و ادبیات مان به سایر کشورها بودم. دراین بین مانع بزرگی همچون کپیرایت و از سویی تبلیغات منفی علیه کشورمان من را بر آن داشت که مؤسسه نشری انگلیسی براساس قوانین اتحادیه اروپا تأسیس کنم.
برای دور زدن قانون کپیرایت؟
بله. تحت تأثیر دو مسألهای که اشاره شد کار نشر در سایر کشورها بهعنوان یک برند ایرانی دشوار است؛ بنابراین بهعنوان یک ناشر انگلیسی وارد کار شدم. سالهاست در نمایشگاههای خارجی کتاب بهعنوان ناشر و غرفه دار انگلیسی حاضر میشوم تا در راه معرفی ادبیات کشورم به سایر نقاط جهان با موانع کمتری روبهرو شوم. میان ناشران انگلیسی بهعنوان ناشری شناخته میشوم که درباره ادبیات فارسی کار میکنم.
چطور شد که به سراغ کار نشر رفتید. آن هم نه در نشر داخلی خودمان، بلکه در زمینه بینالمللی!
رشته دانشگاهی خودم ریاضی است و ربطی به کار نشر ندارد، اما فعالیت امروزم به دوره نوجوانیام بازمیگردد. آن سالها وقتی خارج از ایران بودم بههر کتابفروشی که میرفتم سراغ ادبیات خودمان را میگرفتم؛ اما کتابی نداشتند که برای من سؤال بود. البته کتاب بود، اما آثاری نشأت گرفته از سیاستهای ضدایرانی. بااینحال ورودم به عرصه نشر اتفاقی و به پیشنهاد یکی از آشنایان بود. قبل از ورود بهعرصه کتاب با همراهی چند دوست پزشک تصمیم به انتشار نخستین مجله تمام انگلیسی ایرانی گرفتیم که «ویوا» نام گرفت؛ تا همین چند سال پیش هم منتشر میشد که شرایط مطبوعات اجازه ادامه حیات به آن نداد. به مرور آن جمع پراکنده و هرکدام به نقطهای از جهان رفتند و من که بیشازپیش به کار نشر علاقهمند شده بودم تصمیم به ادامه این راه گرفتم.
از همان ابتدا بر انتشار ترجمه آثار ایرانی متمرکز شدید؟
بله، مؤسسه ایرانی هم بر این هدف دایر شده، از همان ابتدا با گروهی که همراهیام میکردند ترجمه آثار ایرانی را برای مخاطبان خارجی شروع کردیم. بیتجربه بودیم؛ لطمه زیادی هم دیدیم اما ناامید نشدیم. تجربه کسب کردیم و بهمرور نویسندگان بزرگتری برای ترجمه انگلیسی نوشتههای خود به ما اعتماد کردند. به مرور، خودم نیز حضور پررنگتری در مجامع ادبی بینالمللی پیدا کردم. زندگی و رفتوآمد مداوم میان ایران و انگلستان منجر به آن شد که شانس بیشتری حتی برای شرکت در مجامع دانشگاهی پیدا کنم. بیش از پنجاه حضور رسمی در جایگاه ناشر و غرفه دار در نمایشگاههای خارجی منجر به کسب تجربههای ارزشمندی شده، دراین بین موفق به برگزاری بیش از 30 برنامه در دانشگاههای معتبر کشورهای مختلف شدهایم که اینها به موفقیت بیشتر کمک کرده است.
فعالیت در عرصه نشر را درنتیجه کنجکاوی سالهای نوجوانی عنوان کردید، خانواده دراین بین چه نقشی داشتند؟
من با کتاب بزرگ شدهام؛ بویژه با مطبوعات. در سنین بسیار کم اهل پیگیری و مطالعه روزنامه بودم. از مجلهها هم صرفنظر نمیکردم. شاید باورتان نشود اما طی سالهای دبستان، صفحات روزنامه برای من در حکم اعتیادی بود که امروز به شبکههایی نظیر اینستاگرام داریم. من فرزند یک خانواده فرهنگی هستم و شکلگیری این علاقهمندی درنتیجه فضای غالب بر خانواده بوده است. مادرم معلم و پدرم کارمند بود. پیگیری خبرها و مطالعه مطبوعات در خانهمان جایگاهی ویژه داشت و البته از همان سالهای دوره کودکی علاقهمند کتاب هم بودم. مجموعه این عوامل علاقه بسیارم به فرهنگ و ادبیات ایران را شکل داد که هنوز هم مهمترین اعتقاد قلبیام را تشکیل میدهد.
با چه موانعی روبهرو شدید؟ آنهم در شرایطی که تصمیم گرفتید خودتان کتابی در داخل کشور منتشر نکنید و تمرکز را بر ترجمه آثار تألیفی بگذارید!
همان ابتدا با حرفهای ناامیدکنندهای بمباران شدم؛ همه میگفتند اینکه ناشری بهدنبال ترجمه آثار تألیفی خودمان برود بینتیجه است، تأکید داشتند نویسندگان ما توان رقابت جهانی ندارند و بسیاری حرفهای دیگر که ابتدای هر کاری شنیده میشود. اما بزرگترین مشکلی که با آن مواجه شدم سختی ترجمه آثار فارسی به زبان انگلیسی بود. بازگردان آثار فارسی به زبانهای دیگر بسیار دشوار است.
در پیدا کردن مترجمانی که هم به زبان و ادبیات مبدأ و هم مقصد تسلط داشته باشند با مشکل روبهرو نشدید؟
این یکی از مشکلات جدیام بود؛ برخلاف دیگر زبانها که مترجمان بسیاری در آنها مشغول فعالیت هستند درباره زبان فارسی با محدودیتهای زیادی روبهرو هستیم. در ترجمه به افرادی فراتر از مترجمان عادی نیاز است. البته درباره آثار دانشگاهی، خبر و حوزههای غیرادبی اینطور نیست اما ادبیات مقوله متفاوتی است. برخورداری مترجم از یک قلم خوب نیازی جدی محسوب میشود وگرنه بهصرف تسلط به زبان مبدأ و مقصد قادر به انتقال روح اثر نخواهد بود. گاهی برای ترجمه تنها یک صفحه، کارمان برای دو هفته یا حتی یک ماه متوقف میشد؛ چراکه هم در یافتن واژه معادل مشکل پیدا میکردیم و هم
این که نمیخواستیم از آن بخش عبور کنیم. طی سالهایی که از ورودم به این عرصه میگذرد برای پیدا کردن مترجمانی تلاش کردهام که غیر ایرانی هستند اما به زبان فارسی تسلط دارند؛ تعداد آنان هماکنون به حدود هفتاد مترجم حرفهای میرسد.
این مترجمان از نقاط مختلف جهان هستند؟
بله و از میان این مترجمان بیشترین همراهی را از خانم کارولین کراسکری، ایرانشناس و مترجم امریکایی داشتهام.
همان مترجم آثار هوشنگ مرادی کرمانی به انگلیسی؟
بله و سابقه این همکاری به بیش از یک دهه میرسد؛ اتفاقاً بتازگی ترجمه «قصههای مجید» از سوی ایشان تمام شده که بزودی منتشر میشود. نقطه قوت ترجمه آثار به زبان انگلیسی دایره جغرافیایی گستردهای است که شامل میشود.
زبان فارسی جغرافیای محدودی را شامل میشود، مترجمان خارجی که با آنان همکاری دارید بر چه اساس با فارسی آشنا هستند؟ در زمره ایران شناسان و شرق شناسان هستند یا علاقه شخصیشان منجر به یادگیری این زبان شده؟
آنطور نیست که بگویم همه آنان به فلان دلیل مشخص فارسی یاد گرفتهاند. برخی به ذات رشته دانشگاهیشان که ایرانشناسی یا شرقشناسی بوده به سراغ زبان فارسی رفتهاند. برخی دیگر خارج از کشورمان با یک ایرانی ازدواج کردهاند. عدهای هم در برههای بهدلایلی در ایران زندگی کردهاند. پیدا کردن این افراد کار دشواری بوده؛ فقط بحث دانش درمیان نیست و مترجم خودش نیز باید قلم نویسندگی داشته باشد وگرنه متن خوبی از آب درنمیآید. اینیکی از بزرگترین مشکلاتی است که برای دههها ادبیات ایران را از حضور در عرصه جهانی محروم کرده است. ترجمه اغلب این کتابها سالها زمان برده و از این بابت کار بسیار پرهزینهای به شمار میآید. انجام اصولی این کار آنقدر مهم است که میتواند به جلبتوجه بیشتر مخاطبان یا حتی بیتوجهی آنان بینجامد و از همین بابت ویراستاری کار نیز اهمیت بسیاری دارد؛ هرچند که در نشر خودمان هنوز جایگاه چندانی برای ویراستاری قائل نیستند. البته ناشران شناختهشده و حرفهای اهمیت این کار را میدانند. ویراستاری اما در کشورهای دیگر اینگونه نیست، آنچنانکه در سایر نقاط دنیا ویراستاران اتحادیهای مجزا از ناشران و کتابفروشان دارند. برای ویراستاری جایگاهی بهاندازه خود نویسنده و گاهی بالاتر قائل هستند.
اما در کشور خودمان هم چند سالی است شاهد شکلگیری انجمن ویراستاران هستیم!
بله، منتهی این انجمن با اتحادیهای قوی که در کشورهای غربی سابقهای یکصد ساله دارد بسیار متفاوت است.
این بیتوجهی چقدر به نشرمان، حتی در عرصه داخلی لطمه زده است؟
بسیار، اما نشر ما گذشته از مباحثی همچون بیتوجهی به ویراستاری آثار، گرفتار حاشیههای مختلفی است؛ یکی از بارزترین آنها همین بحث اختصاص یارانه و ارز دولتی به کاغذ است که من ازجمله مخالفان همیشگیاش هستم. برخی از مجوزی که بابت مؤسسه نشر میگیرند برای دریافت امکانات دیگری از جمله دریافت یارانه کاغذ استفاده میکنند.
آقای شحنه تبار یارانه کاغذ که از سال 1386 حذف شده است!
بله، اما این یارانه به شکلهای دیگری در جریان است که از آن جمله میتوان به دریافت سهمیه کاغذ دولتی اشاره کرد؛ آنهم بدون انتشار کتاب! حذف کامل یارانه کاغذ مساوی با کنار رفتن ناشرنماها و باقی ماندن آنهایی است که حرفهای در این حوزه کار میکنند. معضل کتابسازی درنتیجه چنین سیاستگذاریهای اشتباهی است. ناشری که قصد کار حرفهای ندارد؛ یک کتاب منتشر میکند و در کنار آن به سراغ انتشار چند اثر کتابسازی شده میرود. از این طریق هم مجوز کار انتشاراتیاش حفظ میشود و هم از سهمیه کاغذ و یارانههایی ازاین دست استفاده میکند.
در شرایطی که بازار کاغذ با بحران روبهرو است هم معتقد به حذف حمایتهای اینچنینی هستید؟ آنهم در شرایط فعلی که کاغذ ارز دولتی به حدود 150 و کاغذ آزاد به 700 هزار تومان هم رسید!
بله. اگر این بحث کاغذ دولتی تمام شود بازار سیاه کاغذ هم بتدریج حذف میشود، دست سودجویان هم کوتاه میشود. یکی از دلایل شرایط فعلی کاغذ بههمین مسأله بازمیگردد؛ آنقدر شرایط بازار کاغذ غیرواقعی شده که کاغذ فروش براحتی با قیمتها بازی میکند. از آنطرف ناشرنماها از شرایط فعلی بهره میبرند. اگر بازار کاغذ به حال خود رها شود این التهاب هم از بین میرود. با حذف کاغذ دولتی تنها آنهایی میمانند که خواهان کار حرفهای هستند.
اما اینجا بحث مخاطبانی در میان است که عادت نکردهاند از یک مبلغی بالاتر بابت کتاب بپردازند! حالا بماند که بحث کاهش توان اقتصادی مردم هم درمیان است و از طرفی قشر کتابخوان نیز عمدتاً از طبقه متمول نیستند!
با حمایت موافق هستم؛ منتهی این حمایت باید از راه درست باشد. برای حمایت از افزایش توان خرید مخاطبان میتوان به راهکارهایی همچون تخفیفهای فصلی کتاب متوسل شد. حمایتها که بیواسطه به خود مردم میرسند جایی برای سودجویان باقی نمیگذارند.
حمایت اصولی مستلزم تداوم برنامهریزیهاست که این با تغییر مدیریتها محقق نمیشود؛ اینجا بازهم به آسیبی میرسیم که متوجه مخاطب و بهتبع آن نشرمان میشود!
همه این مشکلات با برنامهریزی قابل حل هستند. تأثیر 60 میلیون دلاری را که سالانه صرف کاغذ دولتی میشود هرگز نمیتوان در قالب افزایش سرانه مطالعه مردم دید. این مبلغ سنگین بهسبب همان بازار غیراصولی و ناشرنماها اثرگذاری لازم را ندارد. البته کتاب همین یک سال اخیر هم افزایش قیمت قابلتوجهی داشته، کتابی که سال قبل 30 هزار تومان بوده حالا 90 هزار تومان است. این درنتیجه فقدان ثبات اقتصادی است وگرنه در دیگر کشورها با چنین افزایش قیمتهایی روبهرو نیستیم.
گذشته از نیازی که به اصلاح برخی سیاستگذاریها و از سویی درنظرگرفتن راهکارهای زیربنایی احساس میشود پایین بودن سرانه مطالعه چقدر در برقرار ماندن مشکلات مؤثر بوده؟
من اصلاً اینکه عدهای اصرار دارند بگویند مردم ما کتاب نمیخوانند یا کتاب در ایران مرده را قبول ندارم. نشر ما به راهکارهای زیربنایی و جدیتر نیاز دارد.
بویژه با انبارهای قاچاق کتاب که طی دو، سه سال گذشته کشف شدند و پیشبینی حتی خود اهالی کتاب را درباره میزان سرانه مطالعه برهم زدند!
البته این تنها یکی از مصداقهای گفتههای اشتباهی است که درباره کتابخوان نبودن مردم شنیده میشود. اما حالا که بحث انبارهای آثار چاپ غیرقانونی به میان آمد، ضروری است به این نکته اشاره شود که برای کوتاه کردن دست ناشران زیرزمینی به جدیت و همراهی همه مراجع ذیربط نیازاست. کتابهای بهاصطلاح قاچاق آثار دزدی هستند اما بهراحتی کنار خیابان فروخته میشوند. هیچ کجای دنیا مشابه آن را نمیتوان دید. ناشرانی که عین کتاب یک ناشر را منتشر کرده یا با قدری تغییر دست به کتابسازی میزنند نشر را به ورطه نابودی میکشانند. ایکاش حداقل جامعه کتابخوان اطلاعات بیشتری در این باره پیدا کنند و آنان را وادار به عقبنشینی کنند.
بیاعتمادی مردم به ممیزی آثار چقدر راه ناشران غیرقانونی را هموار کرده است؟
بخشی از استقبال مردم درنتیجه این است که گمان میکنند اینها آثاری هستند که بدون اعمال ممیزی منتشرشدهاند! باز اگر بحث این کتابها باشد قدری قابلهضمتر است؛ اما اغلب این آثار کتابهایی هستند که از سوی ناشران حرفهای منتشرشده و پرفروش شدهاند. متأسفانه حتی ما ناشران میدانیم که این کتابها کجا منتشر میشوند و کار چه افرادی هستند، اما هنوز کاری جهت مقابله با آنها نشده! این اقدام به کنار زدن تدریجی نویسنده و مترجم و بعد هم ناشر میانجامد. امیدوارم اتحادیه در تعامل با مسئولان دولتی و قضایی زودتر کاری کنند. در چنین شرایطی برخی اینطور توجیه میکنند که عیب ندارد، همینکه مردم کتاب بخوانند کافی است. این ناشران خود را رابینهود ادبی میدانند. این قبیل تشبیه کردنها فقط به دردهمان داستانها و انیمیشنها میخورد. دنیای واقعی با رابینهودنماها از میان میرود. مگر با دزدی میتوان فرهنگ کتابخوانی را بالا برد.
شما در جریان روند نشر جهانی هم هستید؛ محدودیتهای برآمده از کرونا چه تأثیری بر کار ناشران خارجی داشته؟
شرایط نشر در بیرون از کشورمان نیز اوضاع سختی پیداکرده است. تیراژ کتابها در مقایسه با قبل کاهش زیادی داشته. گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی در همهجا به رقیبی جدی برای کتابخوانی تبدیل شدهاند. حالا بماند که نشر، بویژه طی یک سال اخیر با مشکلات زیادی روبهرو شده است. تأثیر این مسأله حتی در کوچکتر شدن جشنوارههای خارجی کتاب و حتی نمایشگاههای بینالمللی این بخش هم دیده میشود.
دراین بین کتابهای الکترونیکی و گویا تأثیری در حفظ مخاطبان نداشتهاند؟ ماهیت وجودی آنها که بههمین دنیای تکنولوژی پیوند خورده!
این کتابها هم نتوانستهاند جای کتابخوانی به روال گذشته را پر کنند. با ظهور آمازون مسأله خودناشری شکل گرفت و هرکسی نوشتههای خود را در آن منتشر کرد که اینها موجب بیاعتمادی تدریجی مخاطبان شده است. حالا در کشورهای غربی مردم وقتی سراغ نسخه الکترونیکی میروند که بدانند ناشر معتبری پشت آن بوده و فقط بحث خودناشری در میان نیست. خود من تا وقتیکه نسخه چاپی کتابم منتشر نشود اجازه انتشار نسخه Kindle آن را نمیدهم.
کشورهای غربی و امریکایی هم با کاهش مخاطب روبهرو شدهاند؟
بله، برخلاف سالهای گذشته که اغلب مردم حتی در واگنهای مترو هم در حال مطالعه بودند حالا دیگر به آن شکل نیست و بیشتر سرگرم تماشای یوتیوب و... هستند.
اما جالب است که در کشور خودمان بهرغم مشکلات اقتصادی برخی از افزایش توجه مردم به مطالعه بویژه در یک سال اخیر میگویند!
روند فعلی ما از جهت مطالعه قدری برعکس سایر کشورها بوده؛ خوشبختانه نسل جدید کتابفروشیهای مدرن در جذب مردم خودمان به مطالعه مؤثر بودند.وقتی من کتابفروشی ثالث در ایران مال را دیدم بیاغراق افتخار کردم. این کتابفروشی یکی از بزرگترین کتابفروشیها در خاورمیانه است. حتی در مقایسه با استانداردهای جهانی هم یکی از بهترینها است. مگر فکر میکنید کتابفروشیهای بزرگ در کشورهای غربی و امریکایی چگونه هستند؟ کتابفروشیهای خارج از ایران به همین زیبایی و با همین کارکنان باتجربه هستند. خوشبختانه چند سالی است که شاهد افزایش تدریجی کتابفروشیهای مدرن هستیم که این خیلی باارزش است؛ من مواردی در مشهد و اصفهان هم دیدهام. این اتفاق ها جان تازهای به عرصه کتاب دادهاند که باید قدر آنها را بدانیم؛ افرادی که متولی تأسیس این کتابفروشیها هستند منجر به تشویق نسل جوان میشوند. باید از ناشرانی همچون چشمه، ثالث، ققنوس و... ممنون باشیم که سرمایه خود را صرف تأسیس کتابفروشیهای امروزی میکنند. درصورتیکه اگر کتابفروشیها جمع شوند دیگر کتاب نمیبینیم، اینکه گمان کنیم سایتها و شبکههای اجتماعی میتوانند جای خالی کتابفروشیها را پرکنند، اشتباه محض است. اینها تنها مکملی در کنار کتابفروشیها و در خدمت بیشتر به مخاطبان هستند.
با این تفاسیر نگاه تان به برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب که یک دورهاش را پشت سر گذاشتهایم، چیست؟
برگزاری دوره نخست نمایشگاه مجازی کتاب تنها راهکار در شرایط سال گذشته بود؛ هرچند که امسال هم محدودیتهای کرونایی اجازه برپایی شکل فیزیکی نمایشگاه را نمیدهد و شاهد برپایی دوره دوم آن خواهیم بود. این شیوه تنها برای شرایط فعلی یا در آینده بهعنوان مکملی برای نمایشگاه فیزیکی کتاب کارایی دارد.کتاب با برگزاری نمایشگاههای حضوری و بهتبع آن نشستها و جشنهای رونمایی کتاب است که زنده میماند. بااینحال موفقترین تجربه در برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی بهرغم مشکلات و کاستیهای بسیار به ما تعلق داشت. امیدوارم در دوره دوم، این نمایشگاه با تأمل و بررسی بیشتری برگزار شود تا شاهد کاهش حداکثری کاستیهای آن باشیم.
تا از فضای نشر جهانی دور نشدهایم، در خاطرم هست سال گذشته تأکید کرده بودید که آسیب کرونا به نشر بینالمللی بیشتر از نشر خودمان است؛ هنوز هم چنین نظری دارید؟
بله، من در هر دو فضای داخلی و خارجی حضور دارم. در بیرون از ایران خیلی از ناشران ورشکست شده و جمع کردهاند. حتی شاهد ادغام بزرگترین نشرهای خارجی بودیم، انتشارات «رندوم هاوس» با گروه «پنگوئن» ادغام شد که اتفاق کمی نیست. این بهدلیل فشار اقتصادی بسیار است وگرنه این دو رقیب یکدیگر هستند. وجود آمازون این مشکلات را برای ناشران خارجی بیشتر کرده و اصلاً دنیای نشر را تغییر داده است. اما در ایران تقریباً ناشران بزرگ همچنان به کار خود ادامه میدهند؛ هرچند که ناشران ضعیف و کوچکتر یا تعطیلشدهاند یا لطمه زیادی دیدهاند.
اینکه نشر ایران تا به امروز در مارکتینگ جهانی موفق نبوده به محدودیت زبان فارسی بازمیگردد یا بحث کمکاری مسئولان فرهنگی است؟
مسائل مختلفی دخیل است؛ اما نکته مهم اینکه سیستمهای دولتی اغلب روند کندی دارند و به روزمرگی افتادهاند. البته گاهی اقدامات خوبی انجام دادهاند که نمیتوان منکر شد. چشم ناشر نباید بهدست دولت باشد؛ هنوز این نگاهمان هست که اگر یارانه ندهید کتاب چاپ نمیکنیم. هیچ کجای دنیا اینگونه نیست! ناشر باید خودش حساب کند آیا میخواهد در این حرفه کار کند؟ آیا برای جذب مخاطب بهدنبال نوآوری هست؟ وگرنه که بهتر است تغییر صنف بدهد. با اینحال نکتهای که اشاره کردید یکی از مهمترین موانع ما در ورود به مارکتینگ جهانی نشر است. زبان فارسی از نظر ساختاری با زبانهایی که ریشه لاتین دارند تفاوت بسیاری دارد؛ همین هم سبب شده که بحث ترجمه در آن پیچیدهتر شود.
شما تأکید دارید که نمیتوان از مسئولان انتظاری داشت و ناشران خود باید دستبهکار شوند؛ این در حالی است که در ترکیه دیدیم که چطور اعطای گرنت و برخی حمایتها، ادبیات این کشور را در سطح جهانی مطرح کرد!
بله، اما مسأله اینجاست که شرایط ترکیه با ما قابل مقایسه نیست؛ آنجا هم بودجه زیادی صرف شد و هم اینکه دست نویسندگان و ناشران کاملاً باز بود. خبری از نگاههای سلیقهای یا حتی ممیزی نبود. از سوی دیگر ترکیه در رابطه با کپیرایت هم مشکلی ندارد.
در آخر از این بگویید که ادبیات داستانی امروزمان چقدر ظرفیت جهانیشدن دارد؟
بر اساس تجربه 30 سالهام از فعالیت در عرصه نشر خارجی تأکیددارم نهتنها ادبیات ما ظرفیت رقابت در سطح جهانی دارد بلکه در موارد بسیاری حتی بالاتر از آنهاست. ما فقط میگوییم نمیشود، آنهم بدون هیچگونه تلاشی! سال 2017 کتاب «خواب زمستانی» خانم گلی ترقی را به زبان لهستانی ترجمه کردیم که برگزیده جایزه آنان شد. مجموعه اشعار افشین یداللهی به فرانسه ترجمه شد و آنهم جایزه مهمی گرفت. حالا نمیدانم بر چه اساسی برخی میگویند ادبیات ما ظرفیت لازم را ندارد؟ این دوستان مگر کاری در این زمینه کردهاند که چنین نظری میدهند؟ گرفتار خودکمبینی شدهایم. بگذارید به نکتهای اشاره کنم، من منتقد سانسور هستم اما ادبیاتمان تحت تأثیر همین ممیزی ویژگی خاصی پیداکرده که برای مخاطبان آنطرفی جذاب است. این ویژگی تبدیل به سبکی برای آثار معاصرمان شده، نوعی در لفافه سخن گفتن که شامل همه بخشهای زندگی میشود؛ از روابط خانوادگی تا شرایط سیاسی- اجتماعی. ایکاش بهجای دستکم گرفتن خودمان برای جهانیشدن تلاش کنیم.
برش
پشت پرده تخفیفهای آنچنانی کتاب
فروش کتاب با تخفیفهای نامتعارف چندی است در یکی از مشهورترین پلتفرمهای فروش کالا خودنمایی میکند؛ تخفیفهایی که اغلب در نتیجه انتشار آثار کتابسازی شده هستند و مردم اطلاعی از پشت پرده آنها ندارند. شحنه تبار در این باره میگوید:
مردم نمیدانند چرا فلان سایت فروش کالا، فلان کتابها را با تخفیف زیاد میفروشد اما ناشری به شهرت ققنوس یا چشمه تخفیف کمی در نظر میگیرد. ایکاش مردم بدانند که این تخفیفها درنتیجه کتاب دزدی عدهای ناشرنماست. بهمحض آنکه کتابی پرفروش شود برخی با اعمال تغییراتی جزئی کتاب مذکور را بهنام خود منتشر میکنند. این در حالی است که ناشر متخلف هیچ هزینهای بابت کارهایی نظیر حق الترجمه کتاب نداده و طبیعی است که قادر به فروش آن با تخفیفهای بالا باشد. البته به این سایت مشهور فروش کالا هم نمیتوان انتقاد کرد، کتابی که میفروشد شابک و اعلام وصول دارد. مسأله به یک پله عقبتر و آن ناشر نماها بازمیگردد. آنوقت نمیدانم چرا عادت کردهایم همه اینها را سر نپیوستن به قانون کپیرایت خالی کنیم. برای رعایت کپیرایت داخلی حتی به همراهی مجلس هم نیاز نیست، بهراحتی میتوان کپیرایت داخلی را برقرار کرد. از این طریق هم اوضاع نابسامان نشر سامان مییابد و هم بهراحتی جلوی کتابسازیها گرفته میشود. کار بهجایی رسیده که این ناشر نماها بهخود اجازه میدهند که بگویند من رابینهود فرهنگیام و... این کتابها دیگر فقط کنار خیابان به فروش نمیرسند حتی در سایتها عرضه میشوند. متأسفانه صنوف نشر ازجمله اتحادیه آنقدر درگیر بحث کاغذ شدهاند که تلاش برای رفع دیگر مشکلات را رها کردهاند. مردم نمیدانند این کتابها نتیجه دزدی از ناشران حرفهای و از میان رفتن حقوق آنان است. ناشری که تمام هستیاش چند انبار کتاب است که برای وراث او به هزار تومان هم نمیارزد، واقعاً ازخودگذشتگی کرده که سراغ این کار آمده است.
خبرنگار
همه چیز از یک کنجکاوی شروع شد؛ آن هم در سالهای دوره نوجوانی؛ زمانی که ساکن انگلستان بود. به هر کتابفروشی که میرفت سراغی از ادبیات خودمان میگرفت اما کتابی نداشتند؛ اگر هم بود، همه منطبق بر سیاستهای ضدایرانی. فهمید که باید کاری کرد تا آنطرفیها هم تصور صحیحی از ایران و ایرانی پیدا کنند. حالا نزدیک به سه دهه از ورود «افشین شحنه تبار» به عرصه نشر میگذرد؛ از همان ابتدا قرار کارش را بر ترجمه آثار خودمان و انتشار در دیگر کشورها گذاشت. ابتدا در ایران و چند سال بعد هم در انگلستان مؤسسه نشر دایر کرد؛ در اولی بهعنوان ناشر ایرانی و در دومی در کسوت ناشری انگلیسی و متعهد به قوانین اتحادیه اروپا. چندی است که مؤسسه نشری هم در امریکا دایر کرده و دلیلش را هم در این میداند که جهانی کار کردن را نمیتوان از خیابان انقلاب مدیریت کرد، باید با آنان وارد تعامل شد. طی تمام این سالها با همراهی هفتاد مترجم خارجی موفق به ترجمه 140 عنوان کتاب از ادبیات داستانی بزرگسال ایرانی شده؛ کتابهایی که برای ترجمه اغلبشان چندین سال صرف شده است. ابتدای کارش متمرکز بر زبان انگلیسی بود، اما حالا به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی و اسپانیایی هم کارهای متعددی انجام داده است. در انتخاب آثار، توجهی به نگاههای سلیقهای ندارد و میگوید:«ادبیات که چپی و راستی ندارد، ما باید ترجمه کنیم تا ببینیم مخاطب خارجی با کدام ارتباط بهتری میگیرد.» هم از محمود دولتآبادی آنطرف کتاب ترجمه و منتشر کرده و هم از احمد دهقان و حتی جوانترهایی مانند الهام فلاح. عناوین مختلفی از آثار دانشگاهی، نوشته نویسندگان خودمان را هم با همکاری دانشگاههای «ژنو» و «لوزان» منتشر کرده که حالا جزو منابع درسی آنها هستند. ترجمه آثاری درباره هنر، تاریخ و معماری و هرچه به زادگاهش مرتبط باشد در کارهایی که بانی آن بوده دیده میشود. گفتوگوی امروزمان با افشین شحنه تبار، ناشر ایرانی، انگلیسی و امریکایی را درباره اوضاع نشر ایران و جهان میخوانید.
ابتدا از دو مؤسسه نشری که در ایران و انگلستان دایر کرده اید بگویید؛ «شمع و مه» و
« candel & fog» مؤسسات جداگانه یا دو شعبه از یک انتشاراتی هستند؟
انتشارات شمع و مه در سال 1370 در ایران و مؤسسه نشر «candel & fog» هم حدود 2 دهه قبل در انگلستان دایر شد. دو مؤسسه نشر جدا هستند که به روی یک هدف متمرکز هستند و کار مشترکی انجام میدهند.
اما چرا دو مؤسسه جداگانه؟
گذشته از شرایط زندگیام که همواره در رفتوآمد میان ایران و انگلستان هستم، از همان ابتدا بهدنبال معرفی ایران و ادبیات مان به سایر کشورها بودم. دراین بین مانع بزرگی همچون کپیرایت و از سویی تبلیغات منفی علیه کشورمان من را بر آن داشت که مؤسسه نشری انگلیسی براساس قوانین اتحادیه اروپا تأسیس کنم.
برای دور زدن قانون کپیرایت؟
بله. تحت تأثیر دو مسألهای که اشاره شد کار نشر در سایر کشورها بهعنوان یک برند ایرانی دشوار است؛ بنابراین بهعنوان یک ناشر انگلیسی وارد کار شدم. سالهاست در نمایشگاههای خارجی کتاب بهعنوان ناشر و غرفه دار انگلیسی حاضر میشوم تا در راه معرفی ادبیات کشورم به سایر نقاط جهان با موانع کمتری روبهرو شوم. میان ناشران انگلیسی بهعنوان ناشری شناخته میشوم که درباره ادبیات فارسی کار میکنم.
چطور شد که به سراغ کار نشر رفتید. آن هم نه در نشر داخلی خودمان، بلکه در زمینه بینالمللی!
رشته دانشگاهی خودم ریاضی است و ربطی به کار نشر ندارد، اما فعالیت امروزم به دوره نوجوانیام بازمیگردد. آن سالها وقتی خارج از ایران بودم بههر کتابفروشی که میرفتم سراغ ادبیات خودمان را میگرفتم؛ اما کتابی نداشتند که برای من سؤال بود. البته کتاب بود، اما آثاری نشأت گرفته از سیاستهای ضدایرانی. بااینحال ورودم به عرصه نشر اتفاقی و به پیشنهاد یکی از آشنایان بود. قبل از ورود بهعرصه کتاب با همراهی چند دوست پزشک تصمیم به انتشار نخستین مجله تمام انگلیسی ایرانی گرفتیم که «ویوا» نام گرفت؛ تا همین چند سال پیش هم منتشر میشد که شرایط مطبوعات اجازه ادامه حیات به آن نداد. به مرور آن جمع پراکنده و هرکدام به نقطهای از جهان رفتند و من که بیشازپیش به کار نشر علاقهمند شده بودم تصمیم به ادامه این راه گرفتم.
از همان ابتدا بر انتشار ترجمه آثار ایرانی متمرکز شدید؟
بله، مؤسسه ایرانی هم بر این هدف دایر شده، از همان ابتدا با گروهی که همراهیام میکردند ترجمه آثار ایرانی را برای مخاطبان خارجی شروع کردیم. بیتجربه بودیم؛ لطمه زیادی هم دیدیم اما ناامید نشدیم. تجربه کسب کردیم و بهمرور نویسندگان بزرگتری برای ترجمه انگلیسی نوشتههای خود به ما اعتماد کردند. به مرور، خودم نیز حضور پررنگتری در مجامع ادبی بینالمللی پیدا کردم. زندگی و رفتوآمد مداوم میان ایران و انگلستان منجر به آن شد که شانس بیشتری حتی برای شرکت در مجامع دانشگاهی پیدا کنم. بیش از پنجاه حضور رسمی در جایگاه ناشر و غرفه دار در نمایشگاههای خارجی منجر به کسب تجربههای ارزشمندی شده، دراین بین موفق به برگزاری بیش از 30 برنامه در دانشگاههای معتبر کشورهای مختلف شدهایم که اینها به موفقیت بیشتر کمک کرده است.
فعالیت در عرصه نشر را درنتیجه کنجکاوی سالهای نوجوانی عنوان کردید، خانواده دراین بین چه نقشی داشتند؟
من با کتاب بزرگ شدهام؛ بویژه با مطبوعات. در سنین بسیار کم اهل پیگیری و مطالعه روزنامه بودم. از مجلهها هم صرفنظر نمیکردم. شاید باورتان نشود اما طی سالهای دبستان، صفحات روزنامه برای من در حکم اعتیادی بود که امروز به شبکههایی نظیر اینستاگرام داریم. من فرزند یک خانواده فرهنگی هستم و شکلگیری این علاقهمندی درنتیجه فضای غالب بر خانواده بوده است. مادرم معلم و پدرم کارمند بود. پیگیری خبرها و مطالعه مطبوعات در خانهمان جایگاهی ویژه داشت و البته از همان سالهای دوره کودکی علاقهمند کتاب هم بودم. مجموعه این عوامل علاقه بسیارم به فرهنگ و ادبیات ایران را شکل داد که هنوز هم مهمترین اعتقاد قلبیام را تشکیل میدهد.
با چه موانعی روبهرو شدید؟ آنهم در شرایطی که تصمیم گرفتید خودتان کتابی در داخل کشور منتشر نکنید و تمرکز را بر ترجمه آثار تألیفی بگذارید!
همان ابتدا با حرفهای ناامیدکنندهای بمباران شدم؛ همه میگفتند اینکه ناشری بهدنبال ترجمه آثار تألیفی خودمان برود بینتیجه است، تأکید داشتند نویسندگان ما توان رقابت جهانی ندارند و بسیاری حرفهای دیگر که ابتدای هر کاری شنیده میشود. اما بزرگترین مشکلی که با آن مواجه شدم سختی ترجمه آثار فارسی به زبان انگلیسی بود. بازگردان آثار فارسی به زبانهای دیگر بسیار دشوار است.
در پیدا کردن مترجمانی که هم به زبان و ادبیات مبدأ و هم مقصد تسلط داشته باشند با مشکل روبهرو نشدید؟
این یکی از مشکلات جدیام بود؛ برخلاف دیگر زبانها که مترجمان بسیاری در آنها مشغول فعالیت هستند درباره زبان فارسی با محدودیتهای زیادی روبهرو هستیم. در ترجمه به افرادی فراتر از مترجمان عادی نیاز است. البته درباره آثار دانشگاهی، خبر و حوزههای غیرادبی اینطور نیست اما ادبیات مقوله متفاوتی است. برخورداری مترجم از یک قلم خوب نیازی جدی محسوب میشود وگرنه بهصرف تسلط به زبان مبدأ و مقصد قادر به انتقال روح اثر نخواهد بود. گاهی برای ترجمه تنها یک صفحه، کارمان برای دو هفته یا حتی یک ماه متوقف میشد؛ چراکه هم در یافتن واژه معادل مشکل پیدا میکردیم و هم
این که نمیخواستیم از آن بخش عبور کنیم. طی سالهایی که از ورودم به این عرصه میگذرد برای پیدا کردن مترجمانی تلاش کردهام که غیر ایرانی هستند اما به زبان فارسی تسلط دارند؛ تعداد آنان هماکنون به حدود هفتاد مترجم حرفهای میرسد.
این مترجمان از نقاط مختلف جهان هستند؟
بله و از میان این مترجمان بیشترین همراهی را از خانم کارولین کراسکری، ایرانشناس و مترجم امریکایی داشتهام.
همان مترجم آثار هوشنگ مرادی کرمانی به انگلیسی؟
بله و سابقه این همکاری به بیش از یک دهه میرسد؛ اتفاقاً بتازگی ترجمه «قصههای مجید» از سوی ایشان تمام شده که بزودی منتشر میشود. نقطه قوت ترجمه آثار به زبان انگلیسی دایره جغرافیایی گستردهای است که شامل میشود.
زبان فارسی جغرافیای محدودی را شامل میشود، مترجمان خارجی که با آنان همکاری دارید بر چه اساس با فارسی آشنا هستند؟ در زمره ایران شناسان و شرق شناسان هستند یا علاقه شخصیشان منجر به یادگیری این زبان شده؟
آنطور نیست که بگویم همه آنان به فلان دلیل مشخص فارسی یاد گرفتهاند. برخی به ذات رشته دانشگاهیشان که ایرانشناسی یا شرقشناسی بوده به سراغ زبان فارسی رفتهاند. برخی دیگر خارج از کشورمان با یک ایرانی ازدواج کردهاند. عدهای هم در برههای بهدلایلی در ایران زندگی کردهاند. پیدا کردن این افراد کار دشواری بوده؛ فقط بحث دانش درمیان نیست و مترجم خودش نیز باید قلم نویسندگی داشته باشد وگرنه متن خوبی از آب درنمیآید. اینیکی از بزرگترین مشکلاتی است که برای دههها ادبیات ایران را از حضور در عرصه جهانی محروم کرده است. ترجمه اغلب این کتابها سالها زمان برده و از این بابت کار بسیار پرهزینهای به شمار میآید. انجام اصولی این کار آنقدر مهم است که میتواند به جلبتوجه بیشتر مخاطبان یا حتی بیتوجهی آنان بینجامد و از همین بابت ویراستاری کار نیز اهمیت بسیاری دارد؛ هرچند که در نشر خودمان هنوز جایگاه چندانی برای ویراستاری قائل نیستند. البته ناشران شناختهشده و حرفهای اهمیت این کار را میدانند. ویراستاری اما در کشورهای دیگر اینگونه نیست، آنچنانکه در سایر نقاط دنیا ویراستاران اتحادیهای مجزا از ناشران و کتابفروشان دارند. برای ویراستاری جایگاهی بهاندازه خود نویسنده و گاهی بالاتر قائل هستند.
اما در کشور خودمان هم چند سالی است شاهد شکلگیری انجمن ویراستاران هستیم!
بله، منتهی این انجمن با اتحادیهای قوی که در کشورهای غربی سابقهای یکصد ساله دارد بسیار متفاوت است.
این بیتوجهی چقدر به نشرمان، حتی در عرصه داخلی لطمه زده است؟
بسیار، اما نشر ما گذشته از مباحثی همچون بیتوجهی به ویراستاری آثار، گرفتار حاشیههای مختلفی است؛ یکی از بارزترین آنها همین بحث اختصاص یارانه و ارز دولتی به کاغذ است که من ازجمله مخالفان همیشگیاش هستم. برخی از مجوزی که بابت مؤسسه نشر میگیرند برای دریافت امکانات دیگری از جمله دریافت یارانه کاغذ استفاده میکنند.
آقای شحنه تبار یارانه کاغذ که از سال 1386 حذف شده است!
بله، اما این یارانه به شکلهای دیگری در جریان است که از آن جمله میتوان به دریافت سهمیه کاغذ دولتی اشاره کرد؛ آنهم بدون انتشار کتاب! حذف کامل یارانه کاغذ مساوی با کنار رفتن ناشرنماها و باقی ماندن آنهایی است که حرفهای در این حوزه کار میکنند. معضل کتابسازی درنتیجه چنین سیاستگذاریهای اشتباهی است. ناشری که قصد کار حرفهای ندارد؛ یک کتاب منتشر میکند و در کنار آن به سراغ انتشار چند اثر کتابسازی شده میرود. از این طریق هم مجوز کار انتشاراتیاش حفظ میشود و هم از سهمیه کاغذ و یارانههایی ازاین دست استفاده میکند.
در شرایطی که بازار کاغذ با بحران روبهرو است هم معتقد به حذف حمایتهای اینچنینی هستید؟ آنهم در شرایط فعلی که کاغذ ارز دولتی به حدود 150 و کاغذ آزاد به 700 هزار تومان هم رسید!
بله. اگر این بحث کاغذ دولتی تمام شود بازار سیاه کاغذ هم بتدریج حذف میشود، دست سودجویان هم کوتاه میشود. یکی از دلایل شرایط فعلی کاغذ بههمین مسأله بازمیگردد؛ آنقدر شرایط بازار کاغذ غیرواقعی شده که کاغذ فروش براحتی با قیمتها بازی میکند. از آنطرف ناشرنماها از شرایط فعلی بهره میبرند. اگر بازار کاغذ به حال خود رها شود این التهاب هم از بین میرود. با حذف کاغذ دولتی تنها آنهایی میمانند که خواهان کار حرفهای هستند.
اما اینجا بحث مخاطبانی در میان است که عادت نکردهاند از یک مبلغی بالاتر بابت کتاب بپردازند! حالا بماند که بحث کاهش توان اقتصادی مردم هم درمیان است و از طرفی قشر کتابخوان نیز عمدتاً از طبقه متمول نیستند!
با حمایت موافق هستم؛ منتهی این حمایت باید از راه درست باشد. برای حمایت از افزایش توان خرید مخاطبان میتوان به راهکارهایی همچون تخفیفهای فصلی کتاب متوسل شد. حمایتها که بیواسطه به خود مردم میرسند جایی برای سودجویان باقی نمیگذارند.
حمایت اصولی مستلزم تداوم برنامهریزیهاست که این با تغییر مدیریتها محقق نمیشود؛ اینجا بازهم به آسیبی میرسیم که متوجه مخاطب و بهتبع آن نشرمان میشود!
همه این مشکلات با برنامهریزی قابل حل هستند. تأثیر 60 میلیون دلاری را که سالانه صرف کاغذ دولتی میشود هرگز نمیتوان در قالب افزایش سرانه مطالعه مردم دید. این مبلغ سنگین بهسبب همان بازار غیراصولی و ناشرنماها اثرگذاری لازم را ندارد. البته کتاب همین یک سال اخیر هم افزایش قیمت قابلتوجهی داشته، کتابی که سال قبل 30 هزار تومان بوده حالا 90 هزار تومان است. این درنتیجه فقدان ثبات اقتصادی است وگرنه در دیگر کشورها با چنین افزایش قیمتهایی روبهرو نیستیم.
گذشته از نیازی که به اصلاح برخی سیاستگذاریها و از سویی درنظرگرفتن راهکارهای زیربنایی احساس میشود پایین بودن سرانه مطالعه چقدر در برقرار ماندن مشکلات مؤثر بوده؟
من اصلاً اینکه عدهای اصرار دارند بگویند مردم ما کتاب نمیخوانند یا کتاب در ایران مرده را قبول ندارم. نشر ما به راهکارهای زیربنایی و جدیتر نیاز دارد.
بویژه با انبارهای قاچاق کتاب که طی دو، سه سال گذشته کشف شدند و پیشبینی حتی خود اهالی کتاب را درباره میزان سرانه مطالعه برهم زدند!
البته این تنها یکی از مصداقهای گفتههای اشتباهی است که درباره کتابخوان نبودن مردم شنیده میشود. اما حالا که بحث انبارهای آثار چاپ غیرقانونی به میان آمد، ضروری است به این نکته اشاره شود که برای کوتاه کردن دست ناشران زیرزمینی به جدیت و همراهی همه مراجع ذیربط نیازاست. کتابهای بهاصطلاح قاچاق آثار دزدی هستند اما بهراحتی کنار خیابان فروخته میشوند. هیچ کجای دنیا مشابه آن را نمیتوان دید. ناشرانی که عین کتاب یک ناشر را منتشر کرده یا با قدری تغییر دست به کتابسازی میزنند نشر را به ورطه نابودی میکشانند. ایکاش حداقل جامعه کتابخوان اطلاعات بیشتری در این باره پیدا کنند و آنان را وادار به عقبنشینی کنند.
بیاعتمادی مردم به ممیزی آثار چقدر راه ناشران غیرقانونی را هموار کرده است؟
بخشی از استقبال مردم درنتیجه این است که گمان میکنند اینها آثاری هستند که بدون اعمال ممیزی منتشرشدهاند! باز اگر بحث این کتابها باشد قدری قابلهضمتر است؛ اما اغلب این آثار کتابهایی هستند که از سوی ناشران حرفهای منتشرشده و پرفروش شدهاند. متأسفانه حتی ما ناشران میدانیم که این کتابها کجا منتشر میشوند و کار چه افرادی هستند، اما هنوز کاری جهت مقابله با آنها نشده! این اقدام به کنار زدن تدریجی نویسنده و مترجم و بعد هم ناشر میانجامد. امیدوارم اتحادیه در تعامل با مسئولان دولتی و قضایی زودتر کاری کنند. در چنین شرایطی برخی اینطور توجیه میکنند که عیب ندارد، همینکه مردم کتاب بخوانند کافی است. این ناشران خود را رابینهود ادبی میدانند. این قبیل تشبیه کردنها فقط به دردهمان داستانها و انیمیشنها میخورد. دنیای واقعی با رابینهودنماها از میان میرود. مگر با دزدی میتوان فرهنگ کتابخوانی را بالا برد.
شما در جریان روند نشر جهانی هم هستید؛ محدودیتهای برآمده از کرونا چه تأثیری بر کار ناشران خارجی داشته؟
شرایط نشر در بیرون از کشورمان نیز اوضاع سختی پیداکرده است. تیراژ کتابها در مقایسه با قبل کاهش زیادی داشته. گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی در همهجا به رقیبی جدی برای کتابخوانی تبدیل شدهاند. حالا بماند که نشر، بویژه طی یک سال اخیر با مشکلات زیادی روبهرو شده است. تأثیر این مسأله حتی در کوچکتر شدن جشنوارههای خارجی کتاب و حتی نمایشگاههای بینالمللی این بخش هم دیده میشود.
دراین بین کتابهای الکترونیکی و گویا تأثیری در حفظ مخاطبان نداشتهاند؟ ماهیت وجودی آنها که بههمین دنیای تکنولوژی پیوند خورده!
این کتابها هم نتوانستهاند جای کتابخوانی به روال گذشته را پر کنند. با ظهور آمازون مسأله خودناشری شکل گرفت و هرکسی نوشتههای خود را در آن منتشر کرد که اینها موجب بیاعتمادی تدریجی مخاطبان شده است. حالا در کشورهای غربی مردم وقتی سراغ نسخه الکترونیکی میروند که بدانند ناشر معتبری پشت آن بوده و فقط بحث خودناشری در میان نیست. خود من تا وقتیکه نسخه چاپی کتابم منتشر نشود اجازه انتشار نسخه Kindle آن را نمیدهم.
کشورهای غربی و امریکایی هم با کاهش مخاطب روبهرو شدهاند؟
بله، برخلاف سالهای گذشته که اغلب مردم حتی در واگنهای مترو هم در حال مطالعه بودند حالا دیگر به آن شکل نیست و بیشتر سرگرم تماشای یوتیوب و... هستند.
اما جالب است که در کشور خودمان بهرغم مشکلات اقتصادی برخی از افزایش توجه مردم به مطالعه بویژه در یک سال اخیر میگویند!
روند فعلی ما از جهت مطالعه قدری برعکس سایر کشورها بوده؛ خوشبختانه نسل جدید کتابفروشیهای مدرن در جذب مردم خودمان به مطالعه مؤثر بودند.وقتی من کتابفروشی ثالث در ایران مال را دیدم بیاغراق افتخار کردم. این کتابفروشی یکی از بزرگترین کتابفروشیها در خاورمیانه است. حتی در مقایسه با استانداردهای جهانی هم یکی از بهترینها است. مگر فکر میکنید کتابفروشیهای بزرگ در کشورهای غربی و امریکایی چگونه هستند؟ کتابفروشیهای خارج از ایران به همین زیبایی و با همین کارکنان باتجربه هستند. خوشبختانه چند سالی است که شاهد افزایش تدریجی کتابفروشیهای مدرن هستیم که این خیلی باارزش است؛ من مواردی در مشهد و اصفهان هم دیدهام. این اتفاق ها جان تازهای به عرصه کتاب دادهاند که باید قدر آنها را بدانیم؛ افرادی که متولی تأسیس این کتابفروشیها هستند منجر به تشویق نسل جوان میشوند. باید از ناشرانی همچون چشمه، ثالث، ققنوس و... ممنون باشیم که سرمایه خود را صرف تأسیس کتابفروشیهای امروزی میکنند. درصورتیکه اگر کتابفروشیها جمع شوند دیگر کتاب نمیبینیم، اینکه گمان کنیم سایتها و شبکههای اجتماعی میتوانند جای خالی کتابفروشیها را پرکنند، اشتباه محض است. اینها تنها مکملی در کنار کتابفروشیها و در خدمت بیشتر به مخاطبان هستند.
با این تفاسیر نگاه تان به برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب که یک دورهاش را پشت سر گذاشتهایم، چیست؟
برگزاری دوره نخست نمایشگاه مجازی کتاب تنها راهکار در شرایط سال گذشته بود؛ هرچند که امسال هم محدودیتهای کرونایی اجازه برپایی شکل فیزیکی نمایشگاه را نمیدهد و شاهد برپایی دوره دوم آن خواهیم بود. این شیوه تنها برای شرایط فعلی یا در آینده بهعنوان مکملی برای نمایشگاه فیزیکی کتاب کارایی دارد.کتاب با برگزاری نمایشگاههای حضوری و بهتبع آن نشستها و جشنهای رونمایی کتاب است که زنده میماند. بااینحال موفقترین تجربه در برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی بهرغم مشکلات و کاستیهای بسیار به ما تعلق داشت. امیدوارم در دوره دوم، این نمایشگاه با تأمل و بررسی بیشتری برگزار شود تا شاهد کاهش حداکثری کاستیهای آن باشیم.
تا از فضای نشر جهانی دور نشدهایم، در خاطرم هست سال گذشته تأکید کرده بودید که آسیب کرونا به نشر بینالمللی بیشتر از نشر خودمان است؛ هنوز هم چنین نظری دارید؟
بله، من در هر دو فضای داخلی و خارجی حضور دارم. در بیرون از ایران خیلی از ناشران ورشکست شده و جمع کردهاند. حتی شاهد ادغام بزرگترین نشرهای خارجی بودیم، انتشارات «رندوم هاوس» با گروه «پنگوئن» ادغام شد که اتفاق کمی نیست. این بهدلیل فشار اقتصادی بسیار است وگرنه این دو رقیب یکدیگر هستند. وجود آمازون این مشکلات را برای ناشران خارجی بیشتر کرده و اصلاً دنیای نشر را تغییر داده است. اما در ایران تقریباً ناشران بزرگ همچنان به کار خود ادامه میدهند؛ هرچند که ناشران ضعیف و کوچکتر یا تعطیلشدهاند یا لطمه زیادی دیدهاند.
اینکه نشر ایران تا به امروز در مارکتینگ جهانی موفق نبوده به محدودیت زبان فارسی بازمیگردد یا بحث کمکاری مسئولان فرهنگی است؟
مسائل مختلفی دخیل است؛ اما نکته مهم اینکه سیستمهای دولتی اغلب روند کندی دارند و به روزمرگی افتادهاند. البته گاهی اقدامات خوبی انجام دادهاند که نمیتوان منکر شد. چشم ناشر نباید بهدست دولت باشد؛ هنوز این نگاهمان هست که اگر یارانه ندهید کتاب چاپ نمیکنیم. هیچ کجای دنیا اینگونه نیست! ناشر باید خودش حساب کند آیا میخواهد در این حرفه کار کند؟ آیا برای جذب مخاطب بهدنبال نوآوری هست؟ وگرنه که بهتر است تغییر صنف بدهد. با اینحال نکتهای که اشاره کردید یکی از مهمترین موانع ما در ورود به مارکتینگ جهانی نشر است. زبان فارسی از نظر ساختاری با زبانهایی که ریشه لاتین دارند تفاوت بسیاری دارد؛ همین هم سبب شده که بحث ترجمه در آن پیچیدهتر شود.
شما تأکید دارید که نمیتوان از مسئولان انتظاری داشت و ناشران خود باید دستبهکار شوند؛ این در حالی است که در ترکیه دیدیم که چطور اعطای گرنت و برخی حمایتها، ادبیات این کشور را در سطح جهانی مطرح کرد!
بله، اما مسأله اینجاست که شرایط ترکیه با ما قابل مقایسه نیست؛ آنجا هم بودجه زیادی صرف شد و هم اینکه دست نویسندگان و ناشران کاملاً باز بود. خبری از نگاههای سلیقهای یا حتی ممیزی نبود. از سوی دیگر ترکیه در رابطه با کپیرایت هم مشکلی ندارد.
در آخر از این بگویید که ادبیات داستانی امروزمان چقدر ظرفیت جهانیشدن دارد؟
بر اساس تجربه 30 سالهام از فعالیت در عرصه نشر خارجی تأکیددارم نهتنها ادبیات ما ظرفیت رقابت در سطح جهانی دارد بلکه در موارد بسیاری حتی بالاتر از آنهاست. ما فقط میگوییم نمیشود، آنهم بدون هیچگونه تلاشی! سال 2017 کتاب «خواب زمستانی» خانم گلی ترقی را به زبان لهستانی ترجمه کردیم که برگزیده جایزه آنان شد. مجموعه اشعار افشین یداللهی به فرانسه ترجمه شد و آنهم جایزه مهمی گرفت. حالا نمیدانم بر چه اساسی برخی میگویند ادبیات ما ظرفیت لازم را ندارد؟ این دوستان مگر کاری در این زمینه کردهاند که چنین نظری میدهند؟ گرفتار خودکمبینی شدهایم. بگذارید به نکتهای اشاره کنم، من منتقد سانسور هستم اما ادبیاتمان تحت تأثیر همین ممیزی ویژگی خاصی پیداکرده که برای مخاطبان آنطرفی جذاب است. این ویژگی تبدیل به سبکی برای آثار معاصرمان شده، نوعی در لفافه سخن گفتن که شامل همه بخشهای زندگی میشود؛ از روابط خانوادگی تا شرایط سیاسی- اجتماعی. ایکاش بهجای دستکم گرفتن خودمان برای جهانیشدن تلاش کنیم.
برش
پشت پرده تخفیفهای آنچنانی کتاب
فروش کتاب با تخفیفهای نامتعارف چندی است در یکی از مشهورترین پلتفرمهای فروش کالا خودنمایی میکند؛ تخفیفهایی که اغلب در نتیجه انتشار آثار کتابسازی شده هستند و مردم اطلاعی از پشت پرده آنها ندارند. شحنه تبار در این باره میگوید:
مردم نمیدانند چرا فلان سایت فروش کالا، فلان کتابها را با تخفیف زیاد میفروشد اما ناشری به شهرت ققنوس یا چشمه تخفیف کمی در نظر میگیرد. ایکاش مردم بدانند که این تخفیفها درنتیجه کتاب دزدی عدهای ناشرنماست. بهمحض آنکه کتابی پرفروش شود برخی با اعمال تغییراتی جزئی کتاب مذکور را بهنام خود منتشر میکنند. این در حالی است که ناشر متخلف هیچ هزینهای بابت کارهایی نظیر حق الترجمه کتاب نداده و طبیعی است که قادر به فروش آن با تخفیفهای بالا باشد. البته به این سایت مشهور فروش کالا هم نمیتوان انتقاد کرد، کتابی که میفروشد شابک و اعلام وصول دارد. مسأله به یک پله عقبتر و آن ناشر نماها بازمیگردد. آنوقت نمیدانم چرا عادت کردهایم همه اینها را سر نپیوستن به قانون کپیرایت خالی کنیم. برای رعایت کپیرایت داخلی حتی به همراهی مجلس هم نیاز نیست، بهراحتی میتوان کپیرایت داخلی را برقرار کرد. از این طریق هم اوضاع نابسامان نشر سامان مییابد و هم بهراحتی جلوی کتابسازیها گرفته میشود. کار بهجایی رسیده که این ناشر نماها بهخود اجازه میدهند که بگویند من رابینهود فرهنگیام و... این کتابها دیگر فقط کنار خیابان به فروش نمیرسند حتی در سایتها عرضه میشوند. متأسفانه صنوف نشر ازجمله اتحادیه آنقدر درگیر بحث کاغذ شدهاند که تلاش برای رفع دیگر مشکلات را رها کردهاند. مردم نمیدانند این کتابها نتیجه دزدی از ناشران حرفهای و از میان رفتن حقوق آنان است. ناشری که تمام هستیاش چند انبار کتاب است که برای وراث او به هزار تومان هم نمیارزد، واقعاً ازخودگذشتگی کرده که سراغ این کار آمده است.

بار اضافی کرونا بر دوش خانه به دوشان
مریم طالشی
گزارش نویس
برای کسی که دنبال خانه میگردد، هیچ زمانی مناسب نیست، دیگر چه برسد به اوج پاندمی. سحر در چنین روزهایی مجبور بود دنبال خانه بگردد، دقیقاً در مدت تعطیلی چند هفتهای تهران.
«بنگاههای معاملات ملکی یکی در میان باز بودند و آنها هم که باز بودند کمک چندانی نمیکردند. همه میگفتند برو از صاحبخانهات زمان بگیر یا همان جا که هستی بنشین اما به هرحال لابد آدم مجبور است که در این شرایط راه میافتد دنبال خانه اجارهای.»
سحر فروشنده یک بوتیک در مرکز خریدی در شرق تهران است که البته بهخاطر شرایط کرونا این مدت بیکار بوده و حقوقی هم دریافت نکرده است. او با مادرش زندگی میکند و بیشتر نگرانیاش از بابت ابتلای مادرش بوده است. «این مدت خیلی تلاش کردم مادرم در خانه بماند اما در جریان دنبال خانه گشتن و اسباب کشی ناچار شد از خانه دربیاید چون حساس است و حتماً باید خانه را ببیند. ما از محل حقوق بازنشستگی مادر و درآمد من زندگی میکنیم و الان که من بیکارم اصلاً توان این را نداشتیم که یک میلیونی که صاحبخانه روی کرایه گذاشته بود، بپردازیم. خیلیها میگفتند یک میلیون خوب است و تکان نخورید اما با این شرایط برای ما زیاد بود. به هرحال با مصیبت زیاد بالاخره یک خانه پیدا کردیم و قرار است تا یک هفته دیگر اسباب کشی کنیم اما هرجا تماس میگیرم از نرخ کامیون و کارگر دود از سرم بلند میشود. از سه سال پیش که اسباب کشی کردیم تا حالا کرایه خانه وحشتناک گران شده و ترس از کرونا هم هست.»
شبنم هم پارسال در اوج کرونا اسباب کشی کرده است. او میگوید: «ما موقعی که میخواستیم اسباب کشی کنیم پارسال همین موقعها بود، اردیبهشت ۹۹ شروع کردیم به گشتن دنبال خانه. اوایل کرونا بود و محدودیتها بیشتر بود. هرجا میخواستیم برویم خانه ببینیم کلی باید هماهنگی میکردیم و وقت میدادند و باید یک نفر یک نفر میرفتیم. ما خودمان هم بهخاطر کرونا خیلی استرس داشتیم و خیلی رعایت میکردیم اما مجبور بودیم دنبال خانه بگردیم. مدتی که دنبال خانه میگشتیم فکر میکنم مصرف الکل برای ضدعفونی از تمام این دوران کرونا برای من بیشتر بود. ما خیلی دنبال خانه گشتیم و خوشبختانه آخر سر در ساختمان خودمان جابهجا شدیم یعنی از یک واحد کوچکتر به واحد بزرگتر رفتیم. در واقع اسبابکشی به این شکل نبود که از کامیون استفاده کنیم یا تعداد کارگر زیاد نداشتیم. ما یک کارگر برای نظافت خانه جدید گرفته بودیم و خیلی رعایت میکرد. پنجرهها هم دائم باز بود و او هم ماسک داشت اما با ماسک خیلی نفسش میگرفت و شرایط خیلی بدی بود. دائم هم مواد شوینده استفاده میکرد و خب خیلی اذیت میشد. برای جابهجایی وسایل هم کارگر نگرفتیم و من و همسرم خودمان انجام دادیم و وسایل بزرگ را با کمک پدر و برادرهایم جابهجا کردیم. البته برای جابهجایی یخچال به هرحال مجبور شدیم کارگر خبر کنیم که آن هم خیلی با سختی بود چون آن موقع میگفتند کرونا از سطوح منتقل میشود و پروسه ضدعفونی کردن خیلی طاقتفرسا شد. در آن مدت در خانه جدید به هر حال رفتوآمد زیاد شده بود و هر وسیلهای را که میخواستم جابهجا کنم ضدعفونی میکردم و خیلی خسته کننده و اذیت کننده بود. در اسباب کشی بههر حال آدم خیلی مجبور است تحرک داشته باشد و خیلی خسته میشود. این ماسک هم تمام مدت روی صورتمان بود و خیلی اذیت میشدیم. نمیتوانستیم چیزی بخوریم و حتی درست نفس بکشیم. حتی برای آن کسی که داشت نظافت میکرد هم میخواستیم غذا بیاوریم یا چیزی بخورد خیلی نگران بودیم و استرس داشتیم که نکند مشکلی برای او پیش بیاید. از بیرون که غذا میگرفتیم مجبور بودیم دوباره در آن شرایط غذا را گرم کنیم و خب خیلی شرایط بدی بود. برای همین هم از مادرم خواستم مدتی برایمان غذا درست کند و بیاورد که حداقل غذای بیرون نخوریم و مادرم هر روز غذا درست میکرد و می آورد و برای او هم زحمت و دردسر زیادی بود.»
مینا نیز جابهجایی در محل کار داشته اما به نسبت شرایط بهتری را از سر گذرانده است:«ما اسباب کشی محل کار داشتیم ولی خب در شرایطی بود که کرونا کمی فروکش کرده بود. همان کارهایی را که باید انجام میدادیم یعنی ماسک زدن و ضد عفونی کردن و کارگران هم ماسک داشتند و از الکل استفاده میکردند. به مشکل خیلی زیادی بر نخوردیم اما یکی از دوستانم که اخیراً در این مدت دنبال خانه میگشت مشکلات زیادی داشت چون املاکیها هم تعطیل بودند و به خاطر همین صاحبخانهاش وقت کمی داد تا دنبال خانه بگردد.»
مهران که بهتازگی اسباب کشی کرده از همسایههای جدید میگوید که او را مسئول کرونا گرفتن شان میدانند:«ما دو ماه پیش اسباب کشی کردیم و تمام پروتکلها را هم رعایت کردیم. کارگرها اصلاً ماسک شان را برنداشتند و از آسانسور هم استفاده نکردیم حتی برای وسایل کوچک. با این حال بعد از اتمام کار خودم آسانسور را کامل ضدعفونی کردم و دستگیرههای در ورودی را هم همین طور. پنجرههای راهروها را هم کامل باز گذاشته بودم. دو روز بعد از اسباب کشی، یکی از همسایهها زنگ مان را زد و گفت خانواده ما به خاطر اسباب کشی شما کرونا گرفتهاند. جواب دادم که ما خیلی رعایت کردیم و در ضمن دو روز از اسباب کشی ما گذشته و به این سرعت نمیشود از این قضیه کرونا گرفته باشید. در ضمن ما خودمان هیچ مشکلی پیدا نکردهایم و اگر قرار بر ناقل بودیم، خودمان باید زودتر میگرفتیم. اما به هرحال آن خانم قانع نشد و برخورد بدی کرد. خوشبختانه حالشان خوب شد اما تا همین الان ما را که میبینند قیافه میگیرند.»
سارا خودش اسباب کشی نکرده اما در اسباب کشی دوستش در این مدت کمک کرده. او میگوید:«دوست من بچه کوچک دارد و دست تنها بود برای همین برای کمک به او رفتم. جالب است که بهخاطر شرایط کرونا خانواده خودش نیامدند کمکش کنند و این یکی از معضلات اسباب کشی در دوران کروناست. قبلاً به هرحال فامیل و آشنا به آدم کمک میکردند اما حالا مثل خیلی چیزهای دیگر، اسباب کشی هم فرق کرده و تنهایی باید همه کارها را انجام داد. اصلاً انگار روحیه کمک کردن را هم از بین برده است. به هرحال من برای کمک به دوستم رفتم و باید بگویم بدترین کار همین اسباب کشی در این دوران است. دوست من هم مجبور بود چون بچه دار شده و خانهشان خیلی کوچک بود. از طرفی صاحبخانه که خودش در واحد کناری زندگی میکرد به خاطر صدای بچه گفته بود سر موعدشان بلند شوند و تمدید نمیکند. حالا بماند که با بچه نوزاد دنبال خانه گشتن خیلی سخت بود و اصلاً دوستم خودش درست و حسابی نتوانست خانه ببیند و در نهایت هم جایی را گرفتند که اصلاً مطابق میل شان نبود. شوهرش گفت حالا همین جا را قرارداد میبندیم تا سال بعد سر فرصت اما دوستم میگوید حاضرم در بدترین خانه زندگی کنم و دیگر در چنین شرایطی دنبال خانه نگردم و اسباب کشی نکنم.»
اسم اسباب کشی همین طوری هم تن آدم را میلرزاند چه برسد به اینکه در دوران کرونا هم باشد و آدم مجبور شود در کنار دیگر مشقتها، حواسش به ماسک و ضدعفونی کردنش هم باشد. کرونا یک بار دیگر است که به بارهای خانه به دوشی اضافه شده است.
گزارش نویس
برای کسی که دنبال خانه میگردد، هیچ زمانی مناسب نیست، دیگر چه برسد به اوج پاندمی. سحر در چنین روزهایی مجبور بود دنبال خانه بگردد، دقیقاً در مدت تعطیلی چند هفتهای تهران.
«بنگاههای معاملات ملکی یکی در میان باز بودند و آنها هم که باز بودند کمک چندانی نمیکردند. همه میگفتند برو از صاحبخانهات زمان بگیر یا همان جا که هستی بنشین اما به هرحال لابد آدم مجبور است که در این شرایط راه میافتد دنبال خانه اجارهای.»
سحر فروشنده یک بوتیک در مرکز خریدی در شرق تهران است که البته بهخاطر شرایط کرونا این مدت بیکار بوده و حقوقی هم دریافت نکرده است. او با مادرش زندگی میکند و بیشتر نگرانیاش از بابت ابتلای مادرش بوده است. «این مدت خیلی تلاش کردم مادرم در خانه بماند اما در جریان دنبال خانه گشتن و اسباب کشی ناچار شد از خانه دربیاید چون حساس است و حتماً باید خانه را ببیند. ما از محل حقوق بازنشستگی مادر و درآمد من زندگی میکنیم و الان که من بیکارم اصلاً توان این را نداشتیم که یک میلیونی که صاحبخانه روی کرایه گذاشته بود، بپردازیم. خیلیها میگفتند یک میلیون خوب است و تکان نخورید اما با این شرایط برای ما زیاد بود. به هرحال با مصیبت زیاد بالاخره یک خانه پیدا کردیم و قرار است تا یک هفته دیگر اسباب کشی کنیم اما هرجا تماس میگیرم از نرخ کامیون و کارگر دود از سرم بلند میشود. از سه سال پیش که اسباب کشی کردیم تا حالا کرایه خانه وحشتناک گران شده و ترس از کرونا هم هست.»
شبنم هم پارسال در اوج کرونا اسباب کشی کرده است. او میگوید: «ما موقعی که میخواستیم اسباب کشی کنیم پارسال همین موقعها بود، اردیبهشت ۹۹ شروع کردیم به گشتن دنبال خانه. اوایل کرونا بود و محدودیتها بیشتر بود. هرجا میخواستیم برویم خانه ببینیم کلی باید هماهنگی میکردیم و وقت میدادند و باید یک نفر یک نفر میرفتیم. ما خودمان هم بهخاطر کرونا خیلی استرس داشتیم و خیلی رعایت میکردیم اما مجبور بودیم دنبال خانه بگردیم. مدتی که دنبال خانه میگشتیم فکر میکنم مصرف الکل برای ضدعفونی از تمام این دوران کرونا برای من بیشتر بود. ما خیلی دنبال خانه گشتیم و خوشبختانه آخر سر در ساختمان خودمان جابهجا شدیم یعنی از یک واحد کوچکتر به واحد بزرگتر رفتیم. در واقع اسبابکشی به این شکل نبود که از کامیون استفاده کنیم یا تعداد کارگر زیاد نداشتیم. ما یک کارگر برای نظافت خانه جدید گرفته بودیم و خیلی رعایت میکرد. پنجرهها هم دائم باز بود و او هم ماسک داشت اما با ماسک خیلی نفسش میگرفت و شرایط خیلی بدی بود. دائم هم مواد شوینده استفاده میکرد و خب خیلی اذیت میشد. برای جابهجایی وسایل هم کارگر نگرفتیم و من و همسرم خودمان انجام دادیم و وسایل بزرگ را با کمک پدر و برادرهایم جابهجا کردیم. البته برای جابهجایی یخچال به هرحال مجبور شدیم کارگر خبر کنیم که آن هم خیلی با سختی بود چون آن موقع میگفتند کرونا از سطوح منتقل میشود و پروسه ضدعفونی کردن خیلی طاقتفرسا شد. در آن مدت در خانه جدید به هر حال رفتوآمد زیاد شده بود و هر وسیلهای را که میخواستم جابهجا کنم ضدعفونی میکردم و خیلی خسته کننده و اذیت کننده بود. در اسباب کشی بههر حال آدم خیلی مجبور است تحرک داشته باشد و خیلی خسته میشود. این ماسک هم تمام مدت روی صورتمان بود و خیلی اذیت میشدیم. نمیتوانستیم چیزی بخوریم و حتی درست نفس بکشیم. حتی برای آن کسی که داشت نظافت میکرد هم میخواستیم غذا بیاوریم یا چیزی بخورد خیلی نگران بودیم و استرس داشتیم که نکند مشکلی برای او پیش بیاید. از بیرون که غذا میگرفتیم مجبور بودیم دوباره در آن شرایط غذا را گرم کنیم و خب خیلی شرایط بدی بود. برای همین هم از مادرم خواستم مدتی برایمان غذا درست کند و بیاورد که حداقل غذای بیرون نخوریم و مادرم هر روز غذا درست میکرد و می آورد و برای او هم زحمت و دردسر زیادی بود.»
مینا نیز جابهجایی در محل کار داشته اما به نسبت شرایط بهتری را از سر گذرانده است:«ما اسباب کشی محل کار داشتیم ولی خب در شرایطی بود که کرونا کمی فروکش کرده بود. همان کارهایی را که باید انجام میدادیم یعنی ماسک زدن و ضد عفونی کردن و کارگران هم ماسک داشتند و از الکل استفاده میکردند. به مشکل خیلی زیادی بر نخوردیم اما یکی از دوستانم که اخیراً در این مدت دنبال خانه میگشت مشکلات زیادی داشت چون املاکیها هم تعطیل بودند و به خاطر همین صاحبخانهاش وقت کمی داد تا دنبال خانه بگردد.»
مهران که بهتازگی اسباب کشی کرده از همسایههای جدید میگوید که او را مسئول کرونا گرفتن شان میدانند:«ما دو ماه پیش اسباب کشی کردیم و تمام پروتکلها را هم رعایت کردیم. کارگرها اصلاً ماسک شان را برنداشتند و از آسانسور هم استفاده نکردیم حتی برای وسایل کوچک. با این حال بعد از اتمام کار خودم آسانسور را کامل ضدعفونی کردم و دستگیرههای در ورودی را هم همین طور. پنجرههای راهروها را هم کامل باز گذاشته بودم. دو روز بعد از اسباب کشی، یکی از همسایهها زنگ مان را زد و گفت خانواده ما به خاطر اسباب کشی شما کرونا گرفتهاند. جواب دادم که ما خیلی رعایت کردیم و در ضمن دو روز از اسباب کشی ما گذشته و به این سرعت نمیشود از این قضیه کرونا گرفته باشید. در ضمن ما خودمان هیچ مشکلی پیدا نکردهایم و اگر قرار بر ناقل بودیم، خودمان باید زودتر میگرفتیم. اما به هرحال آن خانم قانع نشد و برخورد بدی کرد. خوشبختانه حالشان خوب شد اما تا همین الان ما را که میبینند قیافه میگیرند.»
سارا خودش اسباب کشی نکرده اما در اسباب کشی دوستش در این مدت کمک کرده. او میگوید:«دوست من بچه کوچک دارد و دست تنها بود برای همین برای کمک به او رفتم. جالب است که بهخاطر شرایط کرونا خانواده خودش نیامدند کمکش کنند و این یکی از معضلات اسباب کشی در دوران کروناست. قبلاً به هرحال فامیل و آشنا به آدم کمک میکردند اما حالا مثل خیلی چیزهای دیگر، اسباب کشی هم فرق کرده و تنهایی باید همه کارها را انجام داد. اصلاً انگار روحیه کمک کردن را هم از بین برده است. به هرحال من برای کمک به دوستم رفتم و باید بگویم بدترین کار همین اسباب کشی در این دوران است. دوست من هم مجبور بود چون بچه دار شده و خانهشان خیلی کوچک بود. از طرفی صاحبخانه که خودش در واحد کناری زندگی میکرد به خاطر صدای بچه گفته بود سر موعدشان بلند شوند و تمدید نمیکند. حالا بماند که با بچه نوزاد دنبال خانه گشتن خیلی سخت بود و اصلاً دوستم خودش درست و حسابی نتوانست خانه ببیند و در نهایت هم جایی را گرفتند که اصلاً مطابق میل شان نبود. شوهرش گفت حالا همین جا را قرارداد میبندیم تا سال بعد سر فرصت اما دوستم میگوید حاضرم در بدترین خانه زندگی کنم و دیگر در چنین شرایطی دنبال خانه نگردم و اسباب کشی نکنم.»
اسم اسباب کشی همین طوری هم تن آدم را میلرزاند چه برسد به اینکه در دوران کرونا هم باشد و آدم مجبور شود در کنار دیگر مشقتها، حواسش به ماسک و ضدعفونی کردنش هم باشد. کرونا یک بار دیگر است که به بارهای خانه به دوشی اضافه شده است.

پشیمان نیستیم
گروه حوادث - مرجان همایونی / زوج سالخورده که به اتهام قتل فرزندشان بابک خرمدین، کارگردان و مستند ساز کشور بازداشت شدهاند ضمن تشریح جزئیات این جنایت هولناک مدعی شدند از قتل پسرشان پشیمان نیستند.
بهگزارش «ایران»، ماجرای این قتل فجیع از صبح یکشنبه 26 اردیبهشت با کشف تکههای بدن یک مرد در سطل زباله خیابان آغاز شد. کارگران شهرداری هنگام تخلیه سطلهای زباله در فاز سه اکباتان داخل یک کیسه سیاه رنگ، دو کف دست، دو پاشنه پا، دو بازو و سرشانه یک انسان پیدا کردند. کشف تکههای بدن باعث شد که موضوع به پلیس و از طریق مأموران کلانتری 135 آزادی به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شود.
با اعلام این خبر بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم تحقیق راهی محل شدند. بررسیها نشان میداد که تکههای بدن متعلق به مردی حدوداً 40 تا 50 ساله است. در تحقیقات میدانی نگهبان شهرک به تیم جنایی گفت: ازآنجایی که تمامی ساختمانها مجهز به سیستم شوتینگ زباله است. ما خودمان زبالهها را از محل تجمیع به بیرون انتقال میدهیم و زبالهها را قبل از انتقال به سطلهای زباله بررسی میکنیم. این کیسه زبالهها متعلق به ساختمانهای این فاز شهرک نیستند چون ما زبالهها را جست و جو کردهایم.
ردپای مرد سالخورده
تیم جنایی پس از بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف سطل زباله، چهره پیرمردی را در حال انتقال ساکی که جسد داخل آن بود بهدست آوردند. از سویی تکههای جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بازپرس جنایی دستور انگشت نگاری داد.
از طریق انگشت نگاری؛ هویت جسد مشخص شد، بررسیها نشان میداد که جسد متعلق بهکارگردان 47 ساله مستند ساز بهنام بابک خرمدین است. با بهدست آمدن هویت مقتول، به آدرس محل زندگی او که در فاز یک شهرک اکباتان بود رفتند. بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل زندگی بابک، هویت عاملان این جنایت را نیز برملا کرد.
دوربینها نشان میداد که پدر و مادر بابک، کیسه هایی را داخل خودروی تاکسی قرار داده و از شهرک خارج شدهاند. در تحقیق از همسایهها نیز آنها مدعی شدند که صدای درگیری و دعوای ساکنان پلاک 46 طبقه ششم فاز یک را همیشه میشنیدند.
دستگیری زوج کهنسال
وقتی فرضیه جنایت خانوادگی پررنگ شد پدر و مادر مقتول بهعنوان متهمان این جنایت بازداشت شدند. زوج کهنسال در تحقیقات اولیه به قتل پسرشان اعتراف کردند. بدین ترتیب راز قتل کارگردان و مستند ساز جوان، با تلاش بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در کمتر از 6 ساعت
برملا شد.
با اعتراف آنها، پدر بابک به اتهام مباشرت در قتل و مادر بابک به اتهام معاونت در این جنایت بازداشت شدند. تحقیقات در رابطه با این پرونده به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
گفتوگو با پدر مقتول
چرا پسرت را کشتی؟
از کارهایش خسته شده بودم. من و مادرش را خیلی اذیت میکرد. افکارش با ما مطابقت نداشت. حرفهایی میزد که اصلاً با اصول من یکی نبود. با یک خانمی در خارج از کشور کار میکرد و آن خانم قرار بود به حساب پسرم سه میلیارد تومان واریز کند تا با این پولها برای شرکتشان تجهیزات بخرد. اما بابک میگفت میخواهد با این پولها خانه بخرد و من میگفتم این کار درست نیست اما او هیچ توجهی به اعتراضهای من نمیکرد.
اما ظاهرا پسرتان وابستگی زیادی به خانواده اش داشته است؟
او از 5 یا 6 سال قبل ناگهان تغییر رویه و رفتار داد و عقاید متفاوتش رو شد.
از کی تصمیم به قتلش گرفتید؟
من پیر و بیمار هستم از یک ماه قبل، حدود 15 کیلو وزن کم کردم. دکتر گفت بهخاطر استرس است و اگر این استرس را از خودت دور نکنی نهایت تا یک سال دیگر زنده هستی. نمیتوانستم استرسهایی که بابک به من میداد را تحمل کنم، من با پول مسافرکشی و با هزار بدبختی بابک را فرستادم درس خواند و مدرک فوق لیسانسش را گرفت. بابک اصلاً اهل درس نبود و من برای رسیدن او به موفقیتش خیلی تلاش کردم.
خوب چرا او را از خانه بیرون نکردید؟
من خیلی تلاش کردم که او برود اما بیفایده بود. میگفت من دوست دارم با شما زندگی کنم. جمعه گذشته بود که برای آخرین بار با او صحبت کردم و گفتم دست از کارهایش بردارد اگر به این کارها ادامه دهد من میمیرم. حتی گفتم حاضرم خانه را بفروشم و سهم هر کسی را بدهم یا اینکه خانه را بهنام مادرت بزنم و از شماها جدا شوم و تنهایی زندگی کنم. اما قبول نکرد.
روز قبل از حادثه به خانه آمدم و ماجرا را به همسرم گفتم، باهم تصمیم گرفتیم که او را به قتل برسانیم. آن روز غذا آبگوشت مرغ داشتیم و همسرم سهم پسرم را داخل کاسه ریخت و داخل همان کاسه هم مقدار زیادی قرص خوابهایی که خودش استفاده میکرد ریخت. اما آن روز بابک آبگوشت را نخورد و گفت بیرون غذا خوردهام و بعداً میخورم. فردا ظهرش، بعد از کلاس آنلاین، من مشغول نوشتن کتاب داخل اتاق بودم که بابک برای خوردن غذا به آشپزخانه آمد. مقدار کمی از آن غذا خورد و روی صندلی نشست. با خوردن غذا نیمه هوش شد اما بعد از چند دقیقه بیدار شد و با من درگیر شد. او روی زمین افتاد و من با بند کفش، پاهایش را بستم و با یک بست پلاستیکی گردنش را بستم و یک ضربه چاقو به قفسه سینهاش زدم. همسرم که شاهد ماجرا بود پس از اینکه پسرم روی زمین افتاد و دیگر نفس نمیکشید به کمکم آمد و او را به داخل حمام انتقال دادیم.
چه ساعتی این اتفاق افتاد؟
حدود ساعت 5 بود که پسرم را کشتم و تا ساعت 12 مثله کردن او داخل حمام طول کشید. بعد جسد را داخل 8 کیسه زباله قرار داده و کیسهها را داخل سه ساک گذاشتم. با کمک همسرم و از طریق آسانسور ساکها را به داخل خودرو منتقل کردیم، دو ساک را در صندوق عقب و یک ساک را هم روی صندلی عقب گذاشتیم.
اجساد را کجا انداختید؟
سطل زباله در آریاشهر، سعادت آباد و آخرین قسمت را هم در سطل زباله شهرک اکباتان انداخته و به خانه برگشتیم.
فکر میکردید بازداشت شوید؟
اصلاً به فکر بازداشت شدن نبودیم؛ میخواستیم خودمان را معرفی کنیم که پلیس زودتر از اینکه ما مراجعه کنیم ما را بازداشت کردند.
از قتل پسرت پشیمانی؟
نه خدا را شکر میکنم که از دست او راحت شدیم. خیلی من و مادرش را اذیت میکرد. چرا باید پشیمان باشم.
گفتوگو با مادر بابک
قتل فرزند کار سختی است چطور این کار را کردید؟
خیلی ما را اذیت میکرد. بابک مدام آزارمان میداد و من رویم نمیشود بگویم. دختران و زنانی را که میگفت هنرجویش هستند به خانه میآورد و ازمن میخواست از آنها پذیرایی کنم. من خیلی چیزها را به پدرش نمیگفتم اما بالاخره او متوجه شد. نه تنها من و پدرش بلکه دو خواهر و برادرش نیز از او ناراضی بودند. بهخاطر بچههای دیگرم این کار را کردیم.
نگاه کارشناس
وقتی اولیای دم قاتل باشند
فخرالدین جعفرزاده رئیس اسبق دادسرای جنایی تهران و وکیل پایه یک دادگستری درباره قتل هولناک بابک خرمدین گفت: در تمام سالهای قضاوتم در دستگاه قضایی تاکنون با چنین پرونده قتلی رو به رو نشده بودم که پدر و مادری برای قتل فرزندشان نقشهای چنین فجیع طراحی و اجرا کنند. انگیزه هرچه باشد هیچ توجیهی برای رفتار خشونتآمیز و وحشیانه در قتل فرزند نخواهد داشت و از پدر و مادری که خودشان این پسر را به دنیا آورده و تربیت کردهاند این جنایت قابل قبول نیست.
از سوی دیگر هر چند این پرونده نیاز به تحقیق و بررسی فراوانی دارد تا زوایای پنهان آن روشن شود اما با توجه به اظهارات اولیه پدر مقتول درباره انگیزه قتل پسرش باید گفت کمی بعید و دور از ذهن به نظر میآید که پدر و مادری در این رده سنی بتوانند پسرشان را که او هم در سنین میانسالی بوده به طرز فجیعی به قتل برسانند بخصوص که انگیزه و دلیل محکم و قابل قبولی نیز برای این جنایت بیان نکردهاند. بنابراین تجربه و تخصص بنده در این پرونده ارتکاب چنین جنایتی از سوی پدر و مادر مقتول را نمیپذیرد و احتمال میرود فرد دیگری نیز در این جنایت نقش داشته باشد اما بنا به دلایلی پدر و مادر نمی خواهند پای او را به میان بکشند.
این وکیل دادگستری در ادامه درباره مجازاتی که در انتظار این زوج سالخورده است افزود: با توجه به ماده 612 قانون مجازات اسلامی پدر اگر قاتل فرزندش باشد قصاص نخواهد شد و فقط مجازات حبس بین 3 تا 10 سال در انتظارش است اما در مورد مادر ماجرا فرق دارد یعنی مادر اگر فرزندش را بکشد قصاص میشود مگر اینکه اولیای دم از قصاص صرف نظر کنند. در این پرونده اولیای دم درجه اول مقتول همان پدر و مادرش هستند که البته در این پرونده ظاهراً پدر قاتل است و مادر فقط در خوراندن قرص خواب آور به مقتول نقش داشته است و به همین خاطر مجازات معاونت در قتل در انتظارش است که بر اساس بند اول ماده 127 قانون مجازات اسلامی مجازات حبس بیش از 15 سال خواهد بود. اما در این پرونده چون اولیای دم درجه یک، خودشان متهمان اصلی پرونده هستند خواهر و برادر مقتول بهعنوان اولیای دم درجه دو محسوب میشوند و میتوانند برای پدر و مادرشان درخواست مجازات کنند که البته مجازات قصاص، شامل پدرشان نمیشود و فقط بین 3 تا 10 سال حبس خواهد داشت اما اگر ثابت شود مادر نیز در قتل پسرش نقش داشته و قاتل است میتوانند برای او درخواست
قصاص کنند.
بهگزارش «ایران»، ماجرای این قتل فجیع از صبح یکشنبه 26 اردیبهشت با کشف تکههای بدن یک مرد در سطل زباله خیابان آغاز شد. کارگران شهرداری هنگام تخلیه سطلهای زباله در فاز سه اکباتان داخل یک کیسه سیاه رنگ، دو کف دست، دو پاشنه پا، دو بازو و سرشانه یک انسان پیدا کردند. کشف تکههای بدن باعث شد که موضوع به پلیس و از طریق مأموران کلانتری 135 آزادی به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شود.
با اعلام این خبر بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم تحقیق راهی محل شدند. بررسیها نشان میداد که تکههای بدن متعلق به مردی حدوداً 40 تا 50 ساله است. در تحقیقات میدانی نگهبان شهرک به تیم جنایی گفت: ازآنجایی که تمامی ساختمانها مجهز به سیستم شوتینگ زباله است. ما خودمان زبالهها را از محل تجمیع به بیرون انتقال میدهیم و زبالهها را قبل از انتقال به سطلهای زباله بررسی میکنیم. این کیسه زبالهها متعلق به ساختمانهای این فاز شهرک نیستند چون ما زبالهها را جست و جو کردهایم.
ردپای مرد سالخورده
تیم جنایی پس از بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف سطل زباله، چهره پیرمردی را در حال انتقال ساکی که جسد داخل آن بود بهدست آوردند. از سویی تکههای جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بازپرس جنایی دستور انگشت نگاری داد.
از طریق انگشت نگاری؛ هویت جسد مشخص شد، بررسیها نشان میداد که جسد متعلق بهکارگردان 47 ساله مستند ساز بهنام بابک خرمدین است. با بهدست آمدن هویت مقتول، به آدرس محل زندگی او که در فاز یک شهرک اکباتان بود رفتند. بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل زندگی بابک، هویت عاملان این جنایت را نیز برملا کرد.
دوربینها نشان میداد که پدر و مادر بابک، کیسه هایی را داخل خودروی تاکسی قرار داده و از شهرک خارج شدهاند. در تحقیق از همسایهها نیز آنها مدعی شدند که صدای درگیری و دعوای ساکنان پلاک 46 طبقه ششم فاز یک را همیشه میشنیدند.
دستگیری زوج کهنسال
وقتی فرضیه جنایت خانوادگی پررنگ شد پدر و مادر مقتول بهعنوان متهمان این جنایت بازداشت شدند. زوج کهنسال در تحقیقات اولیه به قتل پسرشان اعتراف کردند. بدین ترتیب راز قتل کارگردان و مستند ساز جوان، با تلاش بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در کمتر از 6 ساعت
برملا شد.
با اعتراف آنها، پدر بابک به اتهام مباشرت در قتل و مادر بابک به اتهام معاونت در این جنایت بازداشت شدند. تحقیقات در رابطه با این پرونده به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
گفتوگو با پدر مقتول
چرا پسرت را کشتی؟
از کارهایش خسته شده بودم. من و مادرش را خیلی اذیت میکرد. افکارش با ما مطابقت نداشت. حرفهایی میزد که اصلاً با اصول من یکی نبود. با یک خانمی در خارج از کشور کار میکرد و آن خانم قرار بود به حساب پسرم سه میلیارد تومان واریز کند تا با این پولها برای شرکتشان تجهیزات بخرد. اما بابک میگفت میخواهد با این پولها خانه بخرد و من میگفتم این کار درست نیست اما او هیچ توجهی به اعتراضهای من نمیکرد.
اما ظاهرا پسرتان وابستگی زیادی به خانواده اش داشته است؟
او از 5 یا 6 سال قبل ناگهان تغییر رویه و رفتار داد و عقاید متفاوتش رو شد.
از کی تصمیم به قتلش گرفتید؟
من پیر و بیمار هستم از یک ماه قبل، حدود 15 کیلو وزن کم کردم. دکتر گفت بهخاطر استرس است و اگر این استرس را از خودت دور نکنی نهایت تا یک سال دیگر زنده هستی. نمیتوانستم استرسهایی که بابک به من میداد را تحمل کنم، من با پول مسافرکشی و با هزار بدبختی بابک را فرستادم درس خواند و مدرک فوق لیسانسش را گرفت. بابک اصلاً اهل درس نبود و من برای رسیدن او به موفقیتش خیلی تلاش کردم.
خوب چرا او را از خانه بیرون نکردید؟
من خیلی تلاش کردم که او برود اما بیفایده بود. میگفت من دوست دارم با شما زندگی کنم. جمعه گذشته بود که برای آخرین بار با او صحبت کردم و گفتم دست از کارهایش بردارد اگر به این کارها ادامه دهد من میمیرم. حتی گفتم حاضرم خانه را بفروشم و سهم هر کسی را بدهم یا اینکه خانه را بهنام مادرت بزنم و از شماها جدا شوم و تنهایی زندگی کنم. اما قبول نکرد.
روز قبل از حادثه به خانه آمدم و ماجرا را به همسرم گفتم، باهم تصمیم گرفتیم که او را به قتل برسانیم. آن روز غذا آبگوشت مرغ داشتیم و همسرم سهم پسرم را داخل کاسه ریخت و داخل همان کاسه هم مقدار زیادی قرص خوابهایی که خودش استفاده میکرد ریخت. اما آن روز بابک آبگوشت را نخورد و گفت بیرون غذا خوردهام و بعداً میخورم. فردا ظهرش، بعد از کلاس آنلاین، من مشغول نوشتن کتاب داخل اتاق بودم که بابک برای خوردن غذا به آشپزخانه آمد. مقدار کمی از آن غذا خورد و روی صندلی نشست. با خوردن غذا نیمه هوش شد اما بعد از چند دقیقه بیدار شد و با من درگیر شد. او روی زمین افتاد و من با بند کفش، پاهایش را بستم و با یک بست پلاستیکی گردنش را بستم و یک ضربه چاقو به قفسه سینهاش زدم. همسرم که شاهد ماجرا بود پس از اینکه پسرم روی زمین افتاد و دیگر نفس نمیکشید به کمکم آمد و او را به داخل حمام انتقال دادیم.
چه ساعتی این اتفاق افتاد؟
حدود ساعت 5 بود که پسرم را کشتم و تا ساعت 12 مثله کردن او داخل حمام طول کشید. بعد جسد را داخل 8 کیسه زباله قرار داده و کیسهها را داخل سه ساک گذاشتم. با کمک همسرم و از طریق آسانسور ساکها را به داخل خودرو منتقل کردیم، دو ساک را در صندوق عقب و یک ساک را هم روی صندلی عقب گذاشتیم.
اجساد را کجا انداختید؟
سطل زباله در آریاشهر، سعادت آباد و آخرین قسمت را هم در سطل زباله شهرک اکباتان انداخته و به خانه برگشتیم.
فکر میکردید بازداشت شوید؟
اصلاً به فکر بازداشت شدن نبودیم؛ میخواستیم خودمان را معرفی کنیم که پلیس زودتر از اینکه ما مراجعه کنیم ما را بازداشت کردند.
از قتل پسرت پشیمانی؟
نه خدا را شکر میکنم که از دست او راحت شدیم. خیلی من و مادرش را اذیت میکرد. چرا باید پشیمان باشم.
گفتوگو با مادر بابک
قتل فرزند کار سختی است چطور این کار را کردید؟
خیلی ما را اذیت میکرد. بابک مدام آزارمان میداد و من رویم نمیشود بگویم. دختران و زنانی را که میگفت هنرجویش هستند به خانه میآورد و ازمن میخواست از آنها پذیرایی کنم. من خیلی چیزها را به پدرش نمیگفتم اما بالاخره او متوجه شد. نه تنها من و پدرش بلکه دو خواهر و برادرش نیز از او ناراضی بودند. بهخاطر بچههای دیگرم این کار را کردیم.
نگاه کارشناس
وقتی اولیای دم قاتل باشند
فخرالدین جعفرزاده رئیس اسبق دادسرای جنایی تهران و وکیل پایه یک دادگستری درباره قتل هولناک بابک خرمدین گفت: در تمام سالهای قضاوتم در دستگاه قضایی تاکنون با چنین پرونده قتلی رو به رو نشده بودم که پدر و مادری برای قتل فرزندشان نقشهای چنین فجیع طراحی و اجرا کنند. انگیزه هرچه باشد هیچ توجیهی برای رفتار خشونتآمیز و وحشیانه در قتل فرزند نخواهد داشت و از پدر و مادری که خودشان این پسر را به دنیا آورده و تربیت کردهاند این جنایت قابل قبول نیست.
از سوی دیگر هر چند این پرونده نیاز به تحقیق و بررسی فراوانی دارد تا زوایای پنهان آن روشن شود اما با توجه به اظهارات اولیه پدر مقتول درباره انگیزه قتل پسرش باید گفت کمی بعید و دور از ذهن به نظر میآید که پدر و مادری در این رده سنی بتوانند پسرشان را که او هم در سنین میانسالی بوده به طرز فجیعی به قتل برسانند بخصوص که انگیزه و دلیل محکم و قابل قبولی نیز برای این جنایت بیان نکردهاند. بنابراین تجربه و تخصص بنده در این پرونده ارتکاب چنین جنایتی از سوی پدر و مادر مقتول را نمیپذیرد و احتمال میرود فرد دیگری نیز در این جنایت نقش داشته باشد اما بنا به دلایلی پدر و مادر نمی خواهند پای او را به میان بکشند.
این وکیل دادگستری در ادامه درباره مجازاتی که در انتظار این زوج سالخورده است افزود: با توجه به ماده 612 قانون مجازات اسلامی پدر اگر قاتل فرزندش باشد قصاص نخواهد شد و فقط مجازات حبس بین 3 تا 10 سال در انتظارش است اما در مورد مادر ماجرا فرق دارد یعنی مادر اگر فرزندش را بکشد قصاص میشود مگر اینکه اولیای دم از قصاص صرف نظر کنند. در این پرونده اولیای دم درجه اول مقتول همان پدر و مادرش هستند که البته در این پرونده ظاهراً پدر قاتل است و مادر فقط در خوراندن قرص خواب آور به مقتول نقش داشته است و به همین خاطر مجازات معاونت در قتل در انتظارش است که بر اساس بند اول ماده 127 قانون مجازات اسلامی مجازات حبس بیش از 15 سال خواهد بود. اما در این پرونده چون اولیای دم درجه یک، خودشان متهمان اصلی پرونده هستند خواهر و برادر مقتول بهعنوان اولیای دم درجه دو محسوب میشوند و میتوانند برای پدر و مادرشان درخواست مجازات کنند که البته مجازات قصاص، شامل پدرشان نمیشود و فقط بین 3 تا 10 سال حبس خواهد داشت اما اگر ثابت شود مادر نیز در قتل پسرش نقش داشته و قاتل است میتوانند برای او درخواست
قصاص کنند.

بازی با حریف ناشناخته
حامد جیرودی
خبرنگار
مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی امشب با برگزاری یک بازی ادامه مییابد که طی آن از ساعت 20:30 شاهین بندرعامری میزبان پرسپولیس است. سرخپوشان پایتخت در حالی در این بازی به میدان میروند که باید با تیمی ناشناخته بازی کنند. بندر عامری روستایی از توابع بخش دلوار در شهرستان تنگستان است که در 70 کیلومتری بوشهر قرار دارد. این روستا جمعیت زیادی ندارد اما بواسطه اسکلهای که اطراف آن قرار گرفته کشتیهای زیادی در این بندر رفت و آمد میکنند. مردم روستا کار تجاری انجام میدهند و کل درآمدشان از همین اسکله است. شاهین هم تیمی است که اولین فصل حضورش در لیگ دسته دوم را سپری میکند و با یک بازی عقب افتاده و 28 امتیاز در رتبه چهارم جدول گروه ب این مسابقات قرار دارد. این تیم تا پیش از این تمام بازیهای خانگی اش را در شهرستان اهرم انجام میداد اما چون ورزشگاه اهرم نور ندارد و با توجه به برگزاری بازی با پرسپولیس زیر نور محل این مسابقه تغییر کرد و شاهین 2 بازی اخیر خود را در ورزشگاه شهید مهدوی بوشهر برگزار کرد و حالا هم در این استادیوم پذیرای پرسپولیس است. شاهین که هدایتش را رضا نظرزاده بازیکن سابق شاهین بوشهر بر عهده دارد، در مرحله قبل جام حذفی برابر تیم لیگ یکی استقلال ملاثانی در 120 دقیقه به تساوی بدون گل رسید ولی در ضربات پنالتی 4-3 این تیم را شکست داد تا راهی مرحله بعد شود. حالا هم فرصتی ویژه برای این تیم و بازیکنانش به دست آمده تا در دیدار مقابل پرسپولیس توانمندیهای خود را به نمایش بگذارند. خصوصاً اینکه جام حذفی جام شگفتیهاست و گاهی نتایجی به دست میآید که به هیچ عنوان نمیتوان آن را پیشبینی کرد. بویژه اینکه پرسپولیسیها هم تجربه چنین بازیهایی و شکست برابر قشقایی شیراز که آن موقع در لیگ دسته دوم بود را دارد. اما شاگردان یحیی گل محمدی در شرایطی راهی بوشهر شدهاند که جمعه گذشته در مهمترین دیدار هفته بیست و سوم لیگ برتر مقابل استقلال به برتری 1-0 رسیدند و حالا بهعنوان تیم برنده دربی پا به این مسابقه میگذارند. قرمزها در مرحله یک شانزدهم جام حذفی هم با یک تیم لیگ دویی بازی داشتند و موفق شدند مس نوین کرمان را 3-0 از پیش رو بردارند. در آن مسابقه، گل محمدی بیشتر از بازیکنان ذخیره خود بهره برد و حالا هم بهنظر میرسد در این بازی هم بازیکنانی که کمتر فرصت بازی در لیگ را پیدا کردهاند، به میدان بروند. در هر صورت، پرسپولیس که با 6 قهرمانی، دومین تیم پرافتخار جام حذفی است، امیدوار است در این دوره از این مسابقات هم بتواند به موفقیت و قهرمانی برسد و میخواهد با عبور از شاهین به مرحله یک چهارم نهایی راه پیدا کند. گفتنی است سایر دیدارهای مرحله یک هشتم نهایی فردا برگزار میشود.
خبرنگار
مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی امشب با برگزاری یک بازی ادامه مییابد که طی آن از ساعت 20:30 شاهین بندرعامری میزبان پرسپولیس است. سرخپوشان پایتخت در حالی در این بازی به میدان میروند که باید با تیمی ناشناخته بازی کنند. بندر عامری روستایی از توابع بخش دلوار در شهرستان تنگستان است که در 70 کیلومتری بوشهر قرار دارد. این روستا جمعیت زیادی ندارد اما بواسطه اسکلهای که اطراف آن قرار گرفته کشتیهای زیادی در این بندر رفت و آمد میکنند. مردم روستا کار تجاری انجام میدهند و کل درآمدشان از همین اسکله است. شاهین هم تیمی است که اولین فصل حضورش در لیگ دسته دوم را سپری میکند و با یک بازی عقب افتاده و 28 امتیاز در رتبه چهارم جدول گروه ب این مسابقات قرار دارد. این تیم تا پیش از این تمام بازیهای خانگی اش را در شهرستان اهرم انجام میداد اما چون ورزشگاه اهرم نور ندارد و با توجه به برگزاری بازی با پرسپولیس زیر نور محل این مسابقه تغییر کرد و شاهین 2 بازی اخیر خود را در ورزشگاه شهید مهدوی بوشهر برگزار کرد و حالا هم در این استادیوم پذیرای پرسپولیس است. شاهین که هدایتش را رضا نظرزاده بازیکن سابق شاهین بوشهر بر عهده دارد، در مرحله قبل جام حذفی برابر تیم لیگ یکی استقلال ملاثانی در 120 دقیقه به تساوی بدون گل رسید ولی در ضربات پنالتی 4-3 این تیم را شکست داد تا راهی مرحله بعد شود. حالا هم فرصتی ویژه برای این تیم و بازیکنانش به دست آمده تا در دیدار مقابل پرسپولیس توانمندیهای خود را به نمایش بگذارند. خصوصاً اینکه جام حذفی جام شگفتیهاست و گاهی نتایجی به دست میآید که به هیچ عنوان نمیتوان آن را پیشبینی کرد. بویژه اینکه پرسپولیسیها هم تجربه چنین بازیهایی و شکست برابر قشقایی شیراز که آن موقع در لیگ دسته دوم بود را دارد. اما شاگردان یحیی گل محمدی در شرایطی راهی بوشهر شدهاند که جمعه گذشته در مهمترین دیدار هفته بیست و سوم لیگ برتر مقابل استقلال به برتری 1-0 رسیدند و حالا بهعنوان تیم برنده دربی پا به این مسابقه میگذارند. قرمزها در مرحله یک شانزدهم جام حذفی هم با یک تیم لیگ دویی بازی داشتند و موفق شدند مس نوین کرمان را 3-0 از پیش رو بردارند. در آن مسابقه، گل محمدی بیشتر از بازیکنان ذخیره خود بهره برد و حالا هم بهنظر میرسد در این بازی هم بازیکنانی که کمتر فرصت بازی در لیگ را پیدا کردهاند، به میدان بروند. در هر صورت، پرسپولیس که با 6 قهرمانی، دومین تیم پرافتخار جام حذفی است، امیدوار است در این دوره از این مسابقات هم بتواند به موفقیت و قهرمانی برسد و میخواهد با عبور از شاهین به مرحله یک چهارم نهایی راه پیدا کند. گفتنی است سایر دیدارهای مرحله یک هشتم نهایی فردا برگزار میشود.

کاربران « واتساپ» در برزخ انتخاب
میترا جلیلی
خبرنگار
«واتس اپ»، این اپلیکیشن محبوب با 2 میلیارد کاربر فعال ماهانه در دنیا، سرانجام پس از چندین ماه کشمکش، سیاستهای جدید حفظ حریم خصوصی خود را اجرایی کرد و از روز شنبه 15 ماه مه(25 اردیبهشت) به تمام حرف و حدیثها درباره اجرای قانون جدید این شبکه اجتماعی پایان داد. حالا دیگر کاربران این شبکه اجتماعی در برزخ یک انتخاب قرار گرفته اند؛ یا باید سیاست جدید واتس اپ را بپذیرند یا بهدنبال یک جایگزین به منظور برقراری ارتباطات خود باشند.
سیاست جدید واتس اپ
واتس اپ که در مالکیت فیس بوک قرار دارد در ژانویه 2021(دی ماه) در پیامی از طریق نوتیفیکیشن درون اپلیکیشن به مخاطبان میلیاردی خود در جهان اعلام کرد که برای ادامه استفاده از این اپ باید قوانین و شرایط جدید آن را بپذیرند درغیر این صورت از 8 فوریه(20 بهمن 99) هیچ خدماتی دریافت نخواهند کرد؛ خبری که بشدت کاربران این شبکه اجتماعی را نگران کرد و بسیاری نیز تصمیم گرفتند برای مقابله با این وضعیت، واتس اپ را ترک کنند که البته این موضوع به نفع اپلیکیشن «سیگنال» و تلگرام تمام شد. کوچ گسترده کاربران، واتس اپ را وادار به عقب نشینی کرد تا تغییرات را به ماه مه (اردیبهشت)موکول کند که البته حالا در 25 اردیبهشت، آن را اجرایی کرده است.
واتس اپ اعلام کرده است حساب کاربرانی که شرایط جدید این اپ را نپذیرند بتدریج قفل خواهد شد. درواقع این کاربران فعلاً میتوانند تماس صوتی یا تصویری را در واتس اپ دریافت کنند و همچنین پیامهای دریافتی را ببینند یا از طریق نوتیفیکیشنی که برایشان ظاهر میشود پاسخ دهند، اما امکان باز کردن چتها وجود ندارد و سرانجام هم پس از ۱۲۰ روز غیرفعال بودن، حساب واتس اپ آنها خود به خود حذف میشود. اگر هم به این موضوع فکر میکنید که حالا شرایط را بپذیرید و پس از مدتی آن را دور بزنید کاملاً آن را از ذهن خود پاک کنید چون فعلاً راهی برای بازگشت وجود ندارد.
اما سیاست جدید واتس اپ دسترسی به چه اطلاعاتی را میخواهد که کاربران تا این حد نگران شده اند؟ شماره تلفن همراه کاربر، لیست شماره تلفن مخاطبان کاربر، نام و تصویر پروفایل مخاطبان کاربر، پیغام استاتوس، آخرین زمانی که کاربر آنلاین بوده و اطلاعات تشخیصی (Diagnostic Data)، بخشی از اطلاعاتی است که واتس اپ در قالب سیاستهای جدید خود از کاربران میخواهد. این اطلاعات در اختیار فیس بوک قرار میگیرد و فیس بوک نیز میتواند آنها را با شرکتهای زیرمجموعه خود به اشتراک بگذارد.
واتس اپ هدف خود را از این سیاست جدید برقرار کردن ارتباط کاربران با کسبوکارها عنوان و تأکید کرده که میخواهد بیزینسهای مختلف را برای «درآمدزایی حاصل از بازاریابی» به کاربران معرفی کند و همچنان حفظ حریم خصوصی کاربران در اولویت این شرکت قرار دهد اما ظاهراً این تأکیدات، نگرانیهای کاربران را کاهش نداده است. البته باید گفت این سیاست در اروپا و بریتانیا بهدلیل «قانون حفاظت از دادههای شخصی» در حال حاضر اجرایی نیست.
واتس اپ و ارسال روزانه 100 میلیارد پیام
واتس اپ که در نوامبر 2009 به طور رسمی برای IOS رونمایی شد و در اوت 2010 هم نسخه اندرویدی آن در اختیار کاربران قرار گرفت حالا درمیان محبوبترین پیام رسانهای موبایلی جهان قرار دارد و به طور متوسط روزانه بیش از 100میلیارد پیام ازطریق آن ارسال میشود درحالی که این رقم در اکتبر 2011 حدود یک میلیارد پیام بود. همچنین تعداد پیامهایی که از طریق واتس اپ ارسال میشود از سال 2018 تاکنون رشد 53.84 درصدی داشته است.
اطلاعات AppFigures data نشان میدهد که در ژانویه 2021 واتس اپ 42 میلیون بار دانلود شده و بیشترین مورد هم از گوگل پلی با 30.3 میلیون بار دانلود بوده است درحالی که 11.5 میلیون دانلود از اپ استور انجام شده است. نسخه تجاری واتس اپ نیز با نام WhatsApp Business در ژانویه 2021 حدود 18میلیون بار در گوگل پلی و اپ استور دانلود شد.
بازارهای ویژه واتس اپ
هندوستان بزرگترین بازار واتس اپ از نظر تعداد کاربر فعال ماهانه محسوب میشود. تعداد این کاربران در سال 2014 از مرز 50 میلیون نفر گذشت و در اکتبر همان سال به 70میلیون نفر رسید و به این ترتیب کاربران در هندوستان معادل 10درصد کل کاربران واتس اپ شدند. در فوریه 2017 این رقم به 200 میلیون نفر رسید و اکنون این کشور با 390.1 میلیون نفر، بیشترین تعداد کاربران واتس اپ در جهان را به خود اختصاص داده است.
پس از هندوستان هم برزیل با 108.4میلیون کاربر بهعنوان دومین کشور پرکاربر واتس اپ شناخته میشود و امریکا با 75.1 میلیون کاربر در جایگاه سوم قرار دارد. اندونزی با 68.8 میلیون کاربر، روسیه با 64.7 میلیون و مکزیک هم با 62.3 میلیون کاربر در ردههای چهارم تا ششم جای گرفتهاند. ردههای بعدی نیز در اختیار آلمان با 48.3 میلیون کاربر، ایتالیا با 35.5 میلیون کاربر، اسپانیا با 33 میلیون نفر و بریتانیا با 30.1 میلیون کاربر قرار دارد.
دردسرهای واتس اپ
واتس اپ تاکنون بهدلیل انتشار اخبار جعلی هدف انتقادهای گستردهای قرار داشته که از آن جمله میتوان به انتشار اخبار جعلی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2018 برزیل و نیز وقوع چندین قتل در هندوستان در پی انتشار اخبار جعلی اشاره کرد. همچنین با وجود تأکید فراوان بر امنیت و رمزگذاری این شبکه اجتماعی، تاکنون چندین بار حریم خصوصی کاربران نقض شده که از نمونههای آن میتوان به هک تلفن همراه جف بزوس در ژانویه 2020 اشاره کرد. وی یک پیام رمزگذاری شده از اکانت رسمی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان دریافت کرد که درواقع یک فایل آلوده بود. جف بزوس در روزنامه واشنگتن پست اخبار قتل جمال خاشقجی را با جزئیات و وسواس منتشر میکرد و بسیاری این حمله سایبری را در نتیجه این موضوع دانستند. هک سرویس ملی سلامت بریتانیا(NHS) از طریق حمله سایبری به حساب کاربری واتس اپ 29 هزار نفر از کارکنان این بخش، استفاده از نسخه غیررسمی این اپلیکیشن، حمله هکری گروه اسرائیلیNSO به بیش از 100 فعال حقوق بشر، روزنامه نگار، وکیل و دانشگاهیان در سال 2019 نیز بخشی دیگر از دردسرهای واتس اپ تاکنون بوده است.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد و رمزگذاری پیشرفته این اپلیکیشن پیام رسان محیطی امن برای گروههای تروریستی ازجمله داعش ایجاد کرد و افراد داعش برای ترتیب دادن حملات تروریستی در پاریس، استکهلم و... از این شبکه اجتماعی استفاده کردند.
فیلتر واتس اپ
واتس اپ با محدودیتهایی نیز در جهان همراه بوده است که یکی از نمونههای آن فیلتر واتس اپ در چین از سال 2009 تاکنون است. ترکیه نیز در سال 2016 بهدنبال ترور سفیر روسیه در این کشور برای مدتی واتس اپ را مسدود کرد. کاربران برزیل هم تاکنون به طور موقت شاهد مسدود شدن واتس اپ بودهاند و امارات متحده عربی نیز در اوایل سال 2013 به منظور حمایت از اپراتورهای داخلی خود، تماس تصویری این اپلیکیشن را فیلتر کرد.در اوگاندا نیز استفاده از واتس اپ و فیس بوک در کنار سایر شبکههای اجتماعی ممنوع است و طبق قانون این کشور استفاده از واتس اپ منوط به پرداخت مالیات است و کاربران برای دسترسی به این سرویس پیام رسان باید روزانه 200 شیلینگ اوگاندا بپردازند.در کشورمان ایران نیز در سال 2014 تلاشهایی برای فیلتر واتس اپ صورت گرفت و دلیل آن نیز صهیونیستی- امریکایی بودن مارک زاکربرگ بنیانگذار فیس بوک و مالک واتس اپ عنوان شد که البته با مقاومت حسن روحانی رئیسجمهوری و دستور مستقیم وی به وزارت ارتباطات، این ممنوعیت اعمال نشد.
به هرحال آنچه مسلم است اینکه واتس اپ با تعداد زیادی از سرویسهای پیام رسان ازجمله iMessage با 1.3 میلیارد کاربر فعال روزانه، وی چت با 1.2 میلیارد کاربر فعال روزانه، تلگرام با 500 میلیون کاربر، وایبر با 260 میلیون کاربر فعال، لاین با 217 میلیون کاربر فعال و... رقیب است و حال باید منتظر ماند و دید کاربران واتس اپ در این اپ باقی میمانند یا به یکی از این رقبا کوچ میکنند.
خبرنگار
«واتس اپ»، این اپلیکیشن محبوب با 2 میلیارد کاربر فعال ماهانه در دنیا، سرانجام پس از چندین ماه کشمکش، سیاستهای جدید حفظ حریم خصوصی خود را اجرایی کرد و از روز شنبه 15 ماه مه(25 اردیبهشت) به تمام حرف و حدیثها درباره اجرای قانون جدید این شبکه اجتماعی پایان داد. حالا دیگر کاربران این شبکه اجتماعی در برزخ یک انتخاب قرار گرفته اند؛ یا باید سیاست جدید واتس اپ را بپذیرند یا بهدنبال یک جایگزین به منظور برقراری ارتباطات خود باشند.
سیاست جدید واتس اپ
واتس اپ که در مالکیت فیس بوک قرار دارد در ژانویه 2021(دی ماه) در پیامی از طریق نوتیفیکیشن درون اپلیکیشن به مخاطبان میلیاردی خود در جهان اعلام کرد که برای ادامه استفاده از این اپ باید قوانین و شرایط جدید آن را بپذیرند درغیر این صورت از 8 فوریه(20 بهمن 99) هیچ خدماتی دریافت نخواهند کرد؛ خبری که بشدت کاربران این شبکه اجتماعی را نگران کرد و بسیاری نیز تصمیم گرفتند برای مقابله با این وضعیت، واتس اپ را ترک کنند که البته این موضوع به نفع اپلیکیشن «سیگنال» و تلگرام تمام شد. کوچ گسترده کاربران، واتس اپ را وادار به عقب نشینی کرد تا تغییرات را به ماه مه (اردیبهشت)موکول کند که البته حالا در 25 اردیبهشت، آن را اجرایی کرده است.
واتس اپ اعلام کرده است حساب کاربرانی که شرایط جدید این اپ را نپذیرند بتدریج قفل خواهد شد. درواقع این کاربران فعلاً میتوانند تماس صوتی یا تصویری را در واتس اپ دریافت کنند و همچنین پیامهای دریافتی را ببینند یا از طریق نوتیفیکیشنی که برایشان ظاهر میشود پاسخ دهند، اما امکان باز کردن چتها وجود ندارد و سرانجام هم پس از ۱۲۰ روز غیرفعال بودن، حساب واتس اپ آنها خود به خود حذف میشود. اگر هم به این موضوع فکر میکنید که حالا شرایط را بپذیرید و پس از مدتی آن را دور بزنید کاملاً آن را از ذهن خود پاک کنید چون فعلاً راهی برای بازگشت وجود ندارد.
اما سیاست جدید واتس اپ دسترسی به چه اطلاعاتی را میخواهد که کاربران تا این حد نگران شده اند؟ شماره تلفن همراه کاربر، لیست شماره تلفن مخاطبان کاربر، نام و تصویر پروفایل مخاطبان کاربر، پیغام استاتوس، آخرین زمانی که کاربر آنلاین بوده و اطلاعات تشخیصی (Diagnostic Data)، بخشی از اطلاعاتی است که واتس اپ در قالب سیاستهای جدید خود از کاربران میخواهد. این اطلاعات در اختیار فیس بوک قرار میگیرد و فیس بوک نیز میتواند آنها را با شرکتهای زیرمجموعه خود به اشتراک بگذارد.
واتس اپ هدف خود را از این سیاست جدید برقرار کردن ارتباط کاربران با کسبوکارها عنوان و تأکید کرده که میخواهد بیزینسهای مختلف را برای «درآمدزایی حاصل از بازاریابی» به کاربران معرفی کند و همچنان حفظ حریم خصوصی کاربران در اولویت این شرکت قرار دهد اما ظاهراً این تأکیدات، نگرانیهای کاربران را کاهش نداده است. البته باید گفت این سیاست در اروپا و بریتانیا بهدلیل «قانون حفاظت از دادههای شخصی» در حال حاضر اجرایی نیست.
واتس اپ و ارسال روزانه 100 میلیارد پیام
واتس اپ که در نوامبر 2009 به طور رسمی برای IOS رونمایی شد و در اوت 2010 هم نسخه اندرویدی آن در اختیار کاربران قرار گرفت حالا درمیان محبوبترین پیام رسانهای موبایلی جهان قرار دارد و به طور متوسط روزانه بیش از 100میلیارد پیام ازطریق آن ارسال میشود درحالی که این رقم در اکتبر 2011 حدود یک میلیارد پیام بود. همچنین تعداد پیامهایی که از طریق واتس اپ ارسال میشود از سال 2018 تاکنون رشد 53.84 درصدی داشته است.
اطلاعات AppFigures data نشان میدهد که در ژانویه 2021 واتس اپ 42 میلیون بار دانلود شده و بیشترین مورد هم از گوگل پلی با 30.3 میلیون بار دانلود بوده است درحالی که 11.5 میلیون دانلود از اپ استور انجام شده است. نسخه تجاری واتس اپ نیز با نام WhatsApp Business در ژانویه 2021 حدود 18میلیون بار در گوگل پلی و اپ استور دانلود شد.
بازارهای ویژه واتس اپ
هندوستان بزرگترین بازار واتس اپ از نظر تعداد کاربر فعال ماهانه محسوب میشود. تعداد این کاربران در سال 2014 از مرز 50 میلیون نفر گذشت و در اکتبر همان سال به 70میلیون نفر رسید و به این ترتیب کاربران در هندوستان معادل 10درصد کل کاربران واتس اپ شدند. در فوریه 2017 این رقم به 200 میلیون نفر رسید و اکنون این کشور با 390.1 میلیون نفر، بیشترین تعداد کاربران واتس اپ در جهان را به خود اختصاص داده است.
پس از هندوستان هم برزیل با 108.4میلیون کاربر بهعنوان دومین کشور پرکاربر واتس اپ شناخته میشود و امریکا با 75.1 میلیون کاربر در جایگاه سوم قرار دارد. اندونزی با 68.8 میلیون کاربر، روسیه با 64.7 میلیون و مکزیک هم با 62.3 میلیون کاربر در ردههای چهارم تا ششم جای گرفتهاند. ردههای بعدی نیز در اختیار آلمان با 48.3 میلیون کاربر، ایتالیا با 35.5 میلیون کاربر، اسپانیا با 33 میلیون نفر و بریتانیا با 30.1 میلیون کاربر قرار دارد.
دردسرهای واتس اپ
واتس اپ تاکنون بهدلیل انتشار اخبار جعلی هدف انتقادهای گستردهای قرار داشته که از آن جمله میتوان به انتشار اخبار جعلی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2018 برزیل و نیز وقوع چندین قتل در هندوستان در پی انتشار اخبار جعلی اشاره کرد. همچنین با وجود تأکید فراوان بر امنیت و رمزگذاری این شبکه اجتماعی، تاکنون چندین بار حریم خصوصی کاربران نقض شده که از نمونههای آن میتوان به هک تلفن همراه جف بزوس در ژانویه 2020 اشاره کرد. وی یک پیام رمزگذاری شده از اکانت رسمی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان دریافت کرد که درواقع یک فایل آلوده بود. جف بزوس در روزنامه واشنگتن پست اخبار قتل جمال خاشقجی را با جزئیات و وسواس منتشر میکرد و بسیاری این حمله سایبری را در نتیجه این موضوع دانستند. هک سرویس ملی سلامت بریتانیا(NHS) از طریق حمله سایبری به حساب کاربری واتس اپ 29 هزار نفر از کارکنان این بخش، استفاده از نسخه غیررسمی این اپلیکیشن، حمله هکری گروه اسرائیلیNSO به بیش از 100 فعال حقوق بشر، روزنامه نگار، وکیل و دانشگاهیان در سال 2019 نیز بخشی دیگر از دردسرهای واتس اپ تاکنون بوده است.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد و رمزگذاری پیشرفته این اپلیکیشن پیام رسان محیطی امن برای گروههای تروریستی ازجمله داعش ایجاد کرد و افراد داعش برای ترتیب دادن حملات تروریستی در پاریس، استکهلم و... از این شبکه اجتماعی استفاده کردند.
فیلتر واتس اپ
واتس اپ با محدودیتهایی نیز در جهان همراه بوده است که یکی از نمونههای آن فیلتر واتس اپ در چین از سال 2009 تاکنون است. ترکیه نیز در سال 2016 بهدنبال ترور سفیر روسیه در این کشور برای مدتی واتس اپ را مسدود کرد. کاربران برزیل هم تاکنون به طور موقت شاهد مسدود شدن واتس اپ بودهاند و امارات متحده عربی نیز در اوایل سال 2013 به منظور حمایت از اپراتورهای داخلی خود، تماس تصویری این اپلیکیشن را فیلتر کرد.در اوگاندا نیز استفاده از واتس اپ و فیس بوک در کنار سایر شبکههای اجتماعی ممنوع است و طبق قانون این کشور استفاده از واتس اپ منوط به پرداخت مالیات است و کاربران برای دسترسی به این سرویس پیام رسان باید روزانه 200 شیلینگ اوگاندا بپردازند.در کشورمان ایران نیز در سال 2014 تلاشهایی برای فیلتر واتس اپ صورت گرفت و دلیل آن نیز صهیونیستی- امریکایی بودن مارک زاکربرگ بنیانگذار فیس بوک و مالک واتس اپ عنوان شد که البته با مقاومت حسن روحانی رئیسجمهوری و دستور مستقیم وی به وزارت ارتباطات، این ممنوعیت اعمال نشد.
به هرحال آنچه مسلم است اینکه واتس اپ با تعداد زیادی از سرویسهای پیام رسان ازجمله iMessage با 1.3 میلیارد کاربر فعال روزانه، وی چت با 1.2 میلیارد کاربر فعال روزانه، تلگرام با 500 میلیون کاربر، وایبر با 260 میلیون کاربر فعال، لاین با 217 میلیون کاربر فعال و... رقیب است و حال باید منتظر ماند و دید کاربران واتس اپ در این اپ باقی میمانند یا به یکی از این رقبا کوچ میکنند.

آرامش اجتماعی با واکسیناسیون
حسین میرزایی
جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
بعد از گذشت بیش از یک سال از فراگیری بیماری کرونا در جهان، با تمام نقاط ابهامی که همچنان وجود دارد، باید به صراحت بگوییم که امروز بیش از پیش با این ویروس و پیامدهای ناشی از حضور آن آشنا شده و خو گرفتهایم. در حوزه پزشکی و سلامت، آزمایشگاههای فراوانی در دنیا تحقیقات علمی متنوعی را در حوزه ساخت واکسن مقاوم پیش بردهاند و امروز شاهد هستیم که تعداد واکسنهای گوناگون با ضریب تأثیرهای متفاوت (و البته با پیامدهای احتمالی هنوز ناشناخته) در جهان رو به تزاید است. خوشبختانه کشور ما، در تولید و خرید واکسن در مسیر خوبی قرار گرفته، هر چند که هنوز، بعد از این همه پژوهش علمی، راه کاهش ابتلا به این بیماری، همان استفاده از ماسک و حفظ فاصله فیزیکی با دیگران است. اما در حوزه روانشناختی، اضطراب، روانپریشی، افسردگی و تنهایی شاید شایعترین اثرات این بیماری باشد که روان ما را دچار مخاطراتی بس شدید کرده است. قرنطینههای شدید و خفیف این دوران، سیستمهای حمایتی گسیخته و انزوای اجتماعی، ملاحظه روزانه تعداد مرگ و میرهای ناشی از کرونا در ایران و جهان، افراد را کم و بیش دچار اضطراب و رفتارهای وسواس گونه کرده و احساسات منفی مانند افسردگی و خشم را به طور محسوسی افزایش داده است. تزریق واکسن که چند ماهی است در دنیا آغاز شده، اولین بارقههای امید را برای مردمی که در این وضعیت روانی خاص قرار گرفتهاند، روشن کرده است. واکسیناسیون عمومی در ایران نیز با همه حرف و حدیثهایی که به همراه داشت، آغاز شد و با توجه به دستهبندیها و زمانبندیها در حال انجام است. ایران بهعنوان یکی از معدود کشورهای جهان که توانست با وجود تحریمهای غیرانسانی، وارد حوزه تحقیقات و سپس تولید واکسن در جهان شود، راه را برای واکسیناسیون سراسری هموار کرده است. در کنار تولید واکسن داخلی، واردات از کشورهای دیگر نیز در اولویت قرار گرفت و امید میرود بزودی همه ایرانیان دوز اول واکسن را دریافت کنند. این واکسیناسیون میتواند با افزایش سطح ایمنی افراد تا حد زیادی پیامدهای روانی ناشی از همهگیری این بیماری را در جامعه کاهش دهد. مردم از این وضعیت تحت فشارهای بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی خسته شدهاند و بی صبرانه منتظر پایان این وضعیت هستند. با تمام دشواریها و تلخکامیهایی که در این دوران بر مردم دنیا گذشته است، با تلاش شبانهروزی دانشمندان راههای کاهش تبعات این ویروس منحوس گشوده شده و امید میرود بزودی، جهان جشن غلبه یر این همهگیری را برپا کند.
جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
بعد از گذشت بیش از یک سال از فراگیری بیماری کرونا در جهان، با تمام نقاط ابهامی که همچنان وجود دارد، باید به صراحت بگوییم که امروز بیش از پیش با این ویروس و پیامدهای ناشی از حضور آن آشنا شده و خو گرفتهایم. در حوزه پزشکی و سلامت، آزمایشگاههای فراوانی در دنیا تحقیقات علمی متنوعی را در حوزه ساخت واکسن مقاوم پیش بردهاند و امروز شاهد هستیم که تعداد واکسنهای گوناگون با ضریب تأثیرهای متفاوت (و البته با پیامدهای احتمالی هنوز ناشناخته) در جهان رو به تزاید است. خوشبختانه کشور ما، در تولید و خرید واکسن در مسیر خوبی قرار گرفته، هر چند که هنوز، بعد از این همه پژوهش علمی، راه کاهش ابتلا به این بیماری، همان استفاده از ماسک و حفظ فاصله فیزیکی با دیگران است. اما در حوزه روانشناختی، اضطراب، روانپریشی، افسردگی و تنهایی شاید شایعترین اثرات این بیماری باشد که روان ما را دچار مخاطراتی بس شدید کرده است. قرنطینههای شدید و خفیف این دوران، سیستمهای حمایتی گسیخته و انزوای اجتماعی، ملاحظه روزانه تعداد مرگ و میرهای ناشی از کرونا در ایران و جهان، افراد را کم و بیش دچار اضطراب و رفتارهای وسواس گونه کرده و احساسات منفی مانند افسردگی و خشم را به طور محسوسی افزایش داده است. تزریق واکسن که چند ماهی است در دنیا آغاز شده، اولین بارقههای امید را برای مردمی که در این وضعیت روانی خاص قرار گرفتهاند، روشن کرده است. واکسیناسیون عمومی در ایران نیز با همه حرف و حدیثهایی که به همراه داشت، آغاز شد و با توجه به دستهبندیها و زمانبندیها در حال انجام است. ایران بهعنوان یکی از معدود کشورهای جهان که توانست با وجود تحریمهای غیرانسانی، وارد حوزه تحقیقات و سپس تولید واکسن در جهان شود، راه را برای واکسیناسیون سراسری هموار کرده است. در کنار تولید واکسن داخلی، واردات از کشورهای دیگر نیز در اولویت قرار گرفت و امید میرود بزودی همه ایرانیان دوز اول واکسن را دریافت کنند. این واکسیناسیون میتواند با افزایش سطح ایمنی افراد تا حد زیادی پیامدهای روانی ناشی از همهگیری این بیماری را در جامعه کاهش دهد. مردم از این وضعیت تحت فشارهای بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی خسته شدهاند و بی صبرانه منتظر پایان این وضعیت هستند. با تمام دشواریها و تلخکامیهایی که در این دوران بر مردم دنیا گذشته است، با تلاش شبانهروزی دانشمندان راههای کاهش تبعات این ویروس منحوس گشوده شده و امید میرود بزودی، جهان جشن غلبه یر این همهگیری را برپا کند.

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو میکنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
پله برقی پل عابر پیاده ایستگاه سیدخندان خراب است/ اهالی خیابان دبستان: پله برقی پل عابر پیاده ایستگاه سیدخندان واقع در اتوبان شهید سلیمانی مدت طولانی است که خراب است.از مسئولان محترم خواهشمندیم رسیدگی کنند.
سمپاشی درختان/ محمد فؤاد کاسب: از مسئولان محترم شهرداری تقاضامندیم که درختان سطح شهر را سمپاشی کنند. چون حشرات موذی باعث آزار و اذیت رهگذرانی که از آنجا عبور میکنند میشوند.
مطالبات معوقه معلمان/ تیمور خامسی: با وجود وعدههای وزیر محترم آموزش و پرورش در مورد پرداخت مطالبات معلمان حق التدریس در سال گذشته تاکنون بخش زیادی از مطالبات پرداخت نشده است و بسیاری از معلمان یاد شده با نزدیک شدن به پایان سال تحصیلی هنوز حقوقی دریافت نکردهاند. لذا از وزیر محترم آموزش و پرورش درخواست میکنیم مساعدت فرمایند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
پله برقی پل عابر پیاده ایستگاه سیدخندان خراب است/ اهالی خیابان دبستان: پله برقی پل عابر پیاده ایستگاه سیدخندان واقع در اتوبان شهید سلیمانی مدت طولانی است که خراب است.از مسئولان محترم خواهشمندیم رسیدگی کنند.
سمپاشی درختان/ محمد فؤاد کاسب: از مسئولان محترم شهرداری تقاضامندیم که درختان سطح شهر را سمپاشی کنند. چون حشرات موذی باعث آزار و اذیت رهگذرانی که از آنجا عبور میکنند میشوند.
مطالبات معوقه معلمان/ تیمور خامسی: با وجود وعدههای وزیر محترم آموزش و پرورش در مورد پرداخت مطالبات معلمان حق التدریس در سال گذشته تاکنون بخش زیادی از مطالبات پرداخت نشده است و بسیاری از معلمان یاد شده با نزدیک شدن به پایان سال تحصیلی هنوز حقوقی دریافت نکردهاند. لذا از وزیر محترم آموزش و پرورش درخواست میکنیم مساعدت فرمایند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اعلام بیطرفی انتخاباتی دولت
-
جامعه در انتظار پالسهای امیدوار کننده است
-
نه بنزین و نه هیچ فرآورده نفتی دیگری گران نمیشود
-
دیدار ظریف با پاپ در واتیکان
-
ماسکها را بر ندارید!
-
بحران شدید انسانی در یکقدمی ساکنان نوار غزه
-
اطلاعات شهرداری در سامانه شفافیت بهروزرسانی میشود
-
رابینهود نماها نشر را تخریب میکنند
-
بار اضافی کرونا بر دوش خانه به دوشان
-
پشیمان نیستیم
-
بازی با حریف ناشناخته
-
کاربران « واتساپ» در برزخ انتخاب
-
آرامش اجتماعی با واکسیناسیون
-
سه شنبههای شعر «ایران»
-
سلام ایران

اخبارایران آنلاین