مخاطب نمایش زندگی تجملاتی چه کسانی هستند؟
از پستونک طلا تا کلهپاچه طلاکوب
مریم طالشی
گزارش نویس
اگر بخواهید خودتان را از بقیه متمایز کنید و به دیگران بفهمانید از همه شیکتر و پولدارتر و به قول این روزها لاکچریتر هستید، چه کار میکنید؟ ممکن است تا به حال به چنین چیزی فکر نکرده باشید و اصلاً به ذهنتان هم خطور نکرده باشد که بخواهید خودتان را به اصطلاح سرتر از بقیه نشان دهید اما خب آدمهایی هستند که این مشغله ذهنی را دارند. آنها لزوماً آنقدر که دوست دارند نشان دهند، پولدار نیستند اما پول خرج کردن برای نمایش زندگی تجملاتی خودشان را در اولویت قرار میدهند و در این راه تا آنجا که میتوانند پیش میروند. برگردیم به همان سؤال اول؛ فکر کنید و خودتان را بگذارید جای کسی که میخواهد نشان دهد در لوکس بودن سرآمد است. یک راهنمایی؛ برای این کار باید سراغ متاع ارزشمندی بروید، چیزی که قیمتش معلوم باشد و شما با نشان دادن اینکه در تمام امورتان از آن استفاده میکنید، مطمئن باشید که به اندازه کافی پولدار و توی چشم به نظر میرسید. طلا، زر یا فلز برتر. شکل پذیرترین فلز. پالوده باکیفیت، بیبو، بیمزه و پایدار در برابر خوردگی و البته فلزی مناسب برای به رخ کشیدن زندگی تجملاتی شما.
چند سال پیش بود که سرو بستنی روکش طلا در یکی از رستورانهای تهران خبرساز شد. گفته میشد که 2 گرم و 30 سوت طلای خوراکی در این بستنی استفاده میشود که البته این طلای خوراکی فقط در کشور آلمان تولید و به کشور وارد میشود. این بستنی که در ساخت آن از ورقه طلا استفاده میشد، 10 سال پیش یعنی سال 1390، 400 هزار تومان قیمت داشت و از آنجا که ساخت آن یک روز زمان میبرد، مشتری باید از یک روز قبل بستنی را سفارش میداد.
قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار در سال 1390 و زمان سرو این بستنی 55 هزار و 680 تومان بود. به عبارتی اگر بخواهیم قیمت 2 گرم و 30 سوت طلای بستنی را بدون احتساب وارداتی بودن آن محاسبه کنیم، میشود چیزی حدود 130 هزار تومان و خب دستمزد ساخت و هزینه رستوران و باقی قضایا در نهایت قیمت تمام شده 400 هزار تومانی را رقم میزد.
همین حالا هم با طلای گرمی یک میلیون و 177 هزار تومانی، بستنی 400 هزار تومانی گران است چه برسد به 10 سال پیش. با این احوال همان موقع هم با اینکه گفته میشد این بستنی برای میهمانان ویژه سرو میشود، برخی برای اینکه ثابت کنند از این غافله عقب نمیمانند بستنی روکش طلای لاکچری را سفارش میدادند و خب برای نشان دادن این موفقیت، عکسها و فیلمها بود که از این واقعه برمیداشتند و تا میتوانستند برای دوستان و آشنایان نمایش میدادند تا نشان دهند چقدر شیک و پولدار هستند.
سالها بعد از سرو بستنی روکش طلا، نوبت به همبرگر طلایی هم رسید که میگفتند پاتوق بچه پولدارهای تهران شده است. خبر فروش همبرگر طلانشان که 250هزار تومان قیمت داشت، در شبکههای اجتماعی منتشر شد و واکنشهایی را بین کاربران بهوجود آورد.
این همبرگر لاکچری که حاوی خاویار هم بود، مثل بستنی طلایی باید از یک روز قبل سفارش داده میشد.
البته این را هم بگوییم که برای همین همبرگر 250 هزار تومانی صف میکشیدند و آدمی که توی صف همبرگر طلانشان بایستد لابد خیلی جذاب و لوکس به نظر می رسد و بهواسطه ایستادن در این صف میتواند فاصله خودش را با آدمهای معمولی که مثل او نیستند، حفظ کند.
وقتی همبرگر طلایی دست مشتری داده شود، چرا استیک طلایی سرو نشود؟! این ایده را یک رستوران در شمال تهران اجرا کرد تا این بار با سرو استیک گوشت با روکش طلا مشتریان ویژه خود را از خیل مردمی که شاید به زور ماهی دوبار گوشت بخورند، جدا کند. انتشار فیلم سرو استیک طلا هم باعث ایجاد واکنشهای زیادی از سوی کاربران شبکههای اجتماعی شد، چرا که استیک همینجوری هم غذایی است که هرکسی توان پرداخت هزینه تناول آن را ندارد چه برسد به اینکه دیگر با یک ورقه طلا هم پوشانده شود. این یعنی ایجاد یک طبقه مجزا در همان طبقه مرفه که مرفهتر است.
اما دامنه نمایش طلابازها به خوراکی ختم نشد. پستونک طلا هم از دسته همان کالاهایی بود که نشان میداد شما از بدو تولد کودکتان او را از بقیه کودکان جدا میکنید آن هم بهواسطه پستونک طلا که خانواده هر نوزادی توان آن را ندارد که چنین پستونکی در دهان بچهاش بگذارد. البته که بخش پلاستیکی پستونک مثل همان پستونکهای معمولی بود اما بقیه اجزا از طلای 18 یا 24عیار ساخته میشود و برای آویزان کردن پستونک به گردن بچه، زنجیر و سنجاق قفلی طلا هم بود. همینطور سرشیشه طلا که آن هم نشان میداد بچه شما از آن بچههایی نیست که توی هر شیشهای شیر بخورد. با آنکه تب بستنی و استیک طلا بعد از مدتی فروکش کرد، اما پستونک طلا همچنان محبوب ماند و طرفدارانش را از دست نداد. یک پستونک طلا این روزها حداقل 4 میلیون و 500 هزار تومان قیمت دارد و البته مبالغ بالاتر هم هست و باز هم صدالبته که بستگی به قیمت روز طلا هم دارد.
عجیبترین چیزی که این روزها در شبکههای اجتماعی دیده میشود، سرو کله پاچه طلاکوب است. بله درست شنیدید، کلهپاچه طلاکوب با پیاز طلاکوب کنارش. البته کله پاچه طلاکوب قیمت آنچنان بالایی ندارد ولی اینکه کله گوسفند را با ورقه طلا یا شبه طلا بپوشانند دیگر از آن کارهاست. پست اینستاگرامی کلهپاچه طلاکوب هم پر از انتقاد کاربران است. یکی میگوید کلهپاچه خوردن که دیگر این حرفها را ندارد و دیگری ابراز تأسف میکند که لاکچری بازی دیگر به کله پاچه هم رسیده است. بههرحال اسم طلا که میآید خیلیها گوشهایشان تیز میشود، خصوصاً عاشقان طلا یا بهتر است بگوییم چیزهای طلایی حالا هرچه میخواهد باشد.
آنها میخواهند نشان دهند متفاوت هستند اما این نمایش کدام قشر از جامعه را هدف قرار میدهد؟ کسانی که برای خاطر چشم و همچشمی هم که شده سعی میکنند خودشان را به این گروه نزدیک کنند و از قافله عقب نمانند یا قشری که حتی در تهیه خورد و خوراک معمول زندگی هم دچار مشکل است؟
بیایید یک مرور ساده روی برخی اقلام ضروری بکنیم. سردست گوسفندی 104 هزار تومان، سرسینه گوساله 120 هزار تومان، مرغ 24 هزار و 900 تومان، برنج طارم 47 هزار تومان، برنج نیمدانه23 هزار تومان، لوبیا چیتی 36 هزار تومان، لپه 39 هزار تومان، سویا 24 هزار تومان. اینها البته قیمتهای روز تهیه این گزارش و قیمتهای ترهباری هستند و شما هم میدانید قیمتهای مغازه از این بالاتر است.
این قیمتها را داشته باشید و این را که قاسمعلی حسنی، دبیر اتحادیه بنکداران موادغذایی چندی پیش اعلام کرد که تقاضا برای خرید موادغذایی در 5 ماهه اول امسال ۳۰ تا ۳۵ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهش پیدا کرده است. او، کرونا و برگزار نشدن مراسم عزا و عروسی، گرانی و کاهش قدرت خرید را دلیل این کاهش قدرت خرید عنوان کرد. با این حال در همین شرایطی که قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده و یک کارگر ممکن است حتی توان این را نداشته باشد که یک ساندویچ 20 هزار تومانی که حداقل قیمت است برای خودش بخرد، انواع خوراکهای طلاکوب هر روز از یک جای شهر سر بلند میکنند تا هرچه بیشتر شکاف بین دو قشر را نشان دهد.