
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یک جرقه و یک عمر پشیمانی
فرناز قلعه دار
دبیر گروه حوادث
حدود یک سالی میشد که سیاوش و بهار از هم جدا شده بودند. البته جدا شدنشان به همین سادگیها نبود، 6 سال قبل در پی یک عشق رؤیایی و پرشور و با وجود مخالفت شدید خانواده بهار آنها با هم ازدواج کرده بودند. پدرش میگفت سیاوش مرد زندگی نیست. او مسئولیتپذیر نیست. در سی سالگی نه کار درست و حسابی دارد و نه ارادهای برای پیدا کردن کار و به لطف پدر ثروتمندش فقط دنبال خوشگذرانی بوده و گرفتن پول از خانواده، وی چطور میخواهد یک زندگی را اداره کند؟ اما بهار پایش را در یک کفش کرده و گفته بود یا سیاوش یا هیچکس. پدر و مادرش هم که این دختر تنها فرزند و همه زندگیشان بود به ناچار قبول کردند و آنها پای سفره عقد نشستند. یک سال بعد هم پرهام کوچولو قدم به این دنیا گذاشت و خانواده سه نفرهشان کاملتر شد. در ظاهر همه چیز خوب بود. پدربزرگها و مادربزرگها از هیچ تلاشی برای بهتر شدن زندگی بچههایشان دریغ نمیکردند اما انگار ورود این نوزاد زیبا به جمع خانواده سرآغاز بروز مشکلات زیادی برای این زوج جوان و عاشق بود. بهار که حالا دیگر مادر شده بود با عشقی عجیب به این هدیه خدایی تمام وقت و انرژی خودش را صرف مراقبت از پسر کوچولو و زیبایش میکرد اما برخلاف او سیاوش فقط نام پدر را یدک میکشید و حاضر نبود به خاطر پسرش حتی ساعتی از تفریح و خوشگذرانیهایش کم کند. هرچه زمان بیشتری میگذشت بهار بیشتر به درستی حرفها و نصیحتهای پدر و مادرش پی میبرد و رفتارهای خودخواهانه سیاوش را با چشم بازتری میدید.
اما هنوز هم آنقدر عاشق همسرش بود که همچنان در مقابل حرفها و انتقادهای خانوادهاش از او دفاع میکرد. سه سال بعد از تولد پرهام، پدر سیاوش فوت کرد. مرگ پدربزرگ ضربه بزرگی بر زندگی این زوج جوان زد. سیاوش که تا آن روز همچنان خودش را زیر چتر حمایتی پدر میدید با نبود او همانند طفلی بیپناه و سرگردان درمانده شده بود. بعد از تقسیم ارث و میراث پدر بین او و خواهرانش درگیریها بیشتر شد. زندگی بهار هم دستخوش ناملایمات شده بود. بهانهگیریها و بدخلقیهای سیاوش تمامی نداشت با کوچکترین بحث و درگیری خانه را ترک میکرد و چند روزی پیدایش نمیشد. همه این رفتارها باعث دلسردی بهار شده بود و البته آخرین ضربه بر پیکر این زندگی زمانی خورد که فهمید شوهرش معتاد شده است. نمیخواست خانوادهاش این موضوع را بفهمند خیلی تلاش کرد تا مشکلاتش را به تنهایی حل کند اما نتوانست و بعد از چند ماه در حالی که پسرش در آستانه چهارمین سال تولدش بود، مهر طلاق بر شناسنامه آنها نقش بست و بهار برای همیشه با پسرش راهی خانه پدری شد.
طبق حکم دادگاه سیاوش میتوانست آخر هفتهها پسرش را ببیند. هرچند بهار اصلاً تمایلی به این ملاقاتها نداشت چرا که میدانست سیاوش حتی برای همین 24 ساعت هم نمیتواند به خوبی از پسرش مراقبت کند با این حال چارهای نبود و او به ضمانت قول مادر شوهر سابقش این شرط را به سختی قبول کرد. مادر سیاوش قول داده بود که پرهام را به خانه خودش میبرد و سیاوش نیز بچهاش را همانجا میبیند. یک سال این ماجرا ادامه داشت و تقریباً هر هفته مادربزرگ به سراغ نوهاش میآمد تا آخر هفته را کنار آنها باشد. آخرین بار صبح پنجشنبه سرد یکی از روزهای زمستان وقتی زنگ خانه به صدا درآمد، بهار متوجه شد سیاوش خودش به دنبال پرهام آمده است وقتی سراغ مادرش را گرفت، گفت: مامانم رفته شمال، من پرهام را میبرم خونه خودم.زن جوان ته دلش لرزید خواست مخالفت کند که دید پسرش دست پدر را محکم گرفته و با چشمان زیبا و معصومش به او نگاه میکند. با تردید گفت: آخه تو که نمیتونی تنهایی مراقب پرهام باشی.
سیاوش نگاهی به پسرش کرد و گفت: مراقبت نمیخواد پسرم خودش مرد شده مراقب خودش هست. بعدش هم میریم کلی میگردیم و خوش میگذرونیم.
بهار با دلواپسی نگاه نگرانش را بدرقه راه آنها کرد و در حالی که ته دلش بدجوری شور میزد به خانه برگشت.
تا عصر تقریباً 6 بار با تلفن سیاوش تماس گرفت و از حال پسرش پرسید. آخرین بار وقتی گفت داریم برمیگردیم خانه دلشورهاش بیشتر شد. مادرش که متوجه بیتابی او شده بود، گفت: دخترم چرا آنقدر بیقراری اگر ناراحتی بهش زنگ بزن بگو بچه را برگرداند.
بهار گفت: نمیدونم چرا آنقدر دلم شور میزنه سیاوش میخواد بچه رو ببره خونه خودش نگرانم یه وقت بچه تنها بره روی بالکن میدونی که خونهاش طبقه چهارمه یا سوار آسانسور بشه. سیاوش که حال و حوصله نداره دنبال بچه راه بیفته میگم نکنه اتفاق بدی بیفته.
مادرش گفت: فکر بد نکن چیزی نمیشه ولی اگه نگرانی زنگ بزن یا برو دنبالش.
ساعت از 9 شب گذشته بود و بهار همچنان بیحوصله بود رفت سراغ تلویزیون و آن را روشن کرد کانال اخبار را که گرفت گوینده خبر از انفجاری مهیب در یکی از مناطق غرب تهران خبر داد، تصاویری که پخش میشد برای بهار آشنا به نظر رسید. فریاد زد و مادرش را صدا کرد در همین موقع با دیدن ساختمان 5 طبقه که تخریب شده بود و جزئیات ماجرا از زبان گزارشگر، بهار جیغی کشید و از حال رفت.
انفجار نه تنها خانه سیاوش بلکه کل ساختمان و چند خودرو در خیابان را هم تخریب کرده و به خانههای مجاور هم خساراتی وارد شده بود. در این انفجار پرهام و سیاوش جان باختند و 12 نفر از ساکنان خانه مصدوم شدند. کارشناسان علت حادثه را نشت گاز شهری از پکیج دیواری خانه سیاوش اعلام کردند. از صبح که وی خانه نبوده گاز منتشر شده و به علت بسته بودن در و پنجرهها به محض اینکه وارد خانه شده و میخواسته شومینه را با فندک روشن کند، انفجار مهیبی رخ داده بود.
با گذشت چند ماه از این حادثه بهار همچنان تحت درمان روانپزشک قرار دارد. او هنوز آخرین نگاه معصومانه پرهام جلوی چشمانش است و مدام خودش را سرزنش میکند که ای کاش اجازه نمیداد آن روز پسرش از او جدا شود.
چرا ساختمانها منفجر میشوند؟
در چند سال اخیر آمار انفجار گاز و مرگ و میر ناشی از آن نه تنها خسارتهای مالی شدیدی در گوشه و کنار کشور بر جا گذاشته بلکه صدها خانواده را داغدار عزیزانشان کرده است و آثار مخرب روحی و روانی آن سالیان سال همراه بازماندگان خواهد ماند. آمارها از رشد عجیب این انفجارها در اغلب شهرها و حتی روستاهای کشور خبر میدهد. هرچند برخی از این حوادث به مشکلات ایمنی وسایل و شیرآلات به کار رفته در ساختمانها برمیگردد اما عمده دلیل آن بیتوجهی و سهلانگاری ساکنان است که شاید با تعویض به موقع یک بست یا پیچ بتوانند از بروز فاجعهای بزرگ جلوگیری کنند.
نگاهی به آمار این حوادث نشان میدهد، این پدیده همزمان با سرد شدن هوا شدت بیشتری میگیرد و هرچند آمار دقیقی از انفجار گاز ارائه نشده اما مروری بر اخبار حکایت از وقوع حدود یک صد انفجار در سال جاری دارد. همچنین نگاهی به آمار تلفات و کسانی که دچار سوختگیهای شدید، نقص عضو و همچنین خسارتهای جانی و مالی میشوند نشان میدهد که توجه به ایمنی امری ضروری است. سید جلال ملکی، کارشناس و سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران درباره علل انفجارهای ناشی از گاز میگوید: انفجار گاز چه شهری و چه سیلندرهای گاز تابع شرایط زمانی و مکانی نیست بلکه عمدهترین دلیل آن بیاحتیاطی است. تصور کنید اعضای خانه هنگام خواب یا خروج از خانه فراموش میکنند اجاق گاز را خاموش کنند و بنابه دلایلی شعله اجاق نیز خاموش شده و گاز ساعتها در فضای خانه منتشر و بعد با یک جرقه همه جا منفجر میشود. دلیل دیگر تغییر کاربریهای غیرمجاز است یعنی افراد به خاطر تغییر کاربری محل، سرخود شروع به تغییر در لولهکشی گاز یا سیمکشی برق ساختمان کرده و همین موضوع به خاطر اینکه کار اساسی و دقیق انجام نشده خطر انفجارها را بالا میبرد. از سوی دیگر فرسودگی وسایل و تجهیزات گازسوز و لوله و شیلنگهای گاز دلیل دیگر این حوادث است. بارها شده ما به خانههایی مراجعه کرده و دیدهایم که شیلنگ اجاق گاز 20 سال است تعویض نشده و پوسیده و نشتی دارد یا بست و پیچهای وسایل گازسوز به حدی فرسوده شده که یک تلنگر آن را از هم میپاشد، از سویی گاهی افراد ناآگاهانه اقدام به گرفتن انشعابات غیرمجاز و نصب دو یا سه راهی از یک شیر گاز کردهاند که همه این موارد منجر به حادثه میشود.
وی در ادامه میافزاید: متأسفانه برخی انفجارها مربوط به سیلندرهای گاز است از آنجا که در برخی نقاط کشور و حتی تهران هنوز لولهکشی گاز شهری انجام نشده همانند بازار تهران اغلب افراد از سیلندرهای گاز استفاده میکنند که همین موضوع یکی از دلایل انفجارهاست. همانند حادثه مهیبی که چند روز قبل در یک پیتزافروشی در پاساژ تیراژه تهران رخ داد.
2 برهه زمانی که انفجارها افزایش مییابد
این کارشناس آتشنشانی با بیان اینکه همیشه در دو مقطع از سال آمار انفجارها بالا میرود، میگوید: همیشه در آغاز فصل سرما و همچنین در پایان این فصل حوادث انفجار افزایش مییابد. دلیل اصلی هم این است که با شروع سرما وسایل گرمایشی مانند بخاریها نصب میشود که کمی بیاحتیاطی در نصب وسایل منجر به حادثه میشود و در هنگام جمع کردن بخاریها نیز چون اغلب مردم بهدلیل سهلانگاری از گذاشتن درپوش روی شیر گاز خودداری میکنند، این موضوع منجر به نشت گاز شده و کوچکترین ضربهای به اهرم شیر گاز باعث نشتی میشود. ضمن اینکه این روزها نیز با نزدیک شدن به ایام ماه مبارک رمضان از مردم میخواهیم شبها از گذاشتن ظرف غذا روی گاز برای گرم ماندن یا پخت غذا تا سحر بشدت خودداری کنند چرا که همین موضوع باعث میشود بنا به دلایلی از جمله سررفتن غذا شعله اجاق خاموش شود و گاز در خانه منتشر و احتمال انفجار بالا رود.
تأثیر جبرانناپذیر خسارتهای مادی و معنوی
ملکی با اشاره به خسارتهای جبرانناپذیری که این حوادث بر زندگی افراد میگذارد، میگوید: وقتی برای انجام عملیات به محل حادثه میرویم با صحنههای عجیب و دردناکی رو به رو میشویم از یک سو مواجهه با کسانی است که در این حوادث جان باختهاند یا مصدوم شدهاند و از سوی دیگر واکنش بازماندگانی است که در زمان حادثه در محل حضور نداشتهاند و وقتی مطلع میشوند و به صحنه حادثه میآیند، تراژدی دردناکی را به تصویر میکشند. پدری که به محض رسیدن به خانهاش با تلی از آوار و ویرانه رو به رو شده و در میان این همه سنگ و آهن و سیمان بهدنبال همسر و فرزندانش میگردد. مادری که بچههایش در خانه تنها بودهاند و وقتی برمیگردد و اجساد آنها یا بدنهای زخمی و سوختهشان را میبیند دیوانهوار بر سرو صورت میکوبد و حیران و بهت زده فریاد میکشد و شنیدن جملات تکراری که ای کاش قبل از این حادثه بیشتر حواسمان بود. این تازه یک سوی ماجراست چرا که صاحبخانهای که خانهاش منفجر و به اصطلاح پودر شده و خودش و عزیزانش نیز در این حادثه آسیب دیدهاند اگر مقصر شناخته شود باید خسارت همسایهها و همه کسانی که در این ماجرا به اموال و جانشان آسیب وارد شده را نیز بپردازد که بیتردید این موضوع دردی مضاعف بر او تحمیل میکند.
چه کسی مسئول جبران خسارت است؟
یک وکیل دادگستری در این باره میگوید: بعد از چنین حوادثی کارشناسان خبره با بررسی دقیق محل حادثه عوامل مقصر را معرفی میکنند و محاکم ما از نظریه کارشناسان برای تعیین میزان مسئولیت افراد مختلف استفاده می کنند. اما از آنجا که گاهی تقصیر از باب تسبیب است ممکن است پیمانکار، سازنده یا فرد استفاده کننده از وسیله گازسوز بهعنوان مقصر معرفی شوند و درصد قصور هرکدام نیز مشخص شود که پس از معرفی به دادگاه مقصران بهعنوان ضامن دیات و خسارات وارده باید مجازات شوند و خسارت را پرداخت کنند. این افراد حتی اگر خانه و زندگی خودشان هم از بین رفته باشد باید جبران خسارت همسایهها را کرده و از طریق اموالش بپردازند اما اگر مقصر اصلی حادثه خودش فوت کرده باشد چون مجازات جنبه شخصی دارد مسئولیت کیفری وی ساقط شده اما مسئولیت مدنی پابر جاست و خسارت باید از سوی ورثه پرداخت شود و تبعات آن همچنان ادامه خواهد داشت.
گزیده
انفجار گاز چه شهری و چه سیلندرهای گاز تابع شرایط زمانی و مکانی نیست بلکه عمدهترین دلیل آن بیاحتیاطی است.
همیشه در آغاز فصل سرما و همچنین در پایان این فصل حوادث انفجار افزایش مییابد.
فردی که خانهاش منفجر شده و خودش یا عزیزانش در این حادثه آسیب دیدهاند اگر مقصر شناخته شوند باید خسارت همسایهها و همه کسانی که در این ماجرا به اموال و جانشان آسیب وارد شده را نیز بپردازند که بیتردید این موضوع دردی مضاعف بر او تحمیل میکند.
دبیر گروه حوادث
حدود یک سالی میشد که سیاوش و بهار از هم جدا شده بودند. البته جدا شدنشان به همین سادگیها نبود، 6 سال قبل در پی یک عشق رؤیایی و پرشور و با وجود مخالفت شدید خانواده بهار آنها با هم ازدواج کرده بودند. پدرش میگفت سیاوش مرد زندگی نیست. او مسئولیتپذیر نیست. در سی سالگی نه کار درست و حسابی دارد و نه ارادهای برای پیدا کردن کار و به لطف پدر ثروتمندش فقط دنبال خوشگذرانی بوده و گرفتن پول از خانواده، وی چطور میخواهد یک زندگی را اداره کند؟ اما بهار پایش را در یک کفش کرده و گفته بود یا سیاوش یا هیچکس. پدر و مادرش هم که این دختر تنها فرزند و همه زندگیشان بود به ناچار قبول کردند و آنها پای سفره عقد نشستند. یک سال بعد هم پرهام کوچولو قدم به این دنیا گذاشت و خانواده سه نفرهشان کاملتر شد. در ظاهر همه چیز خوب بود. پدربزرگها و مادربزرگها از هیچ تلاشی برای بهتر شدن زندگی بچههایشان دریغ نمیکردند اما انگار ورود این نوزاد زیبا به جمع خانواده سرآغاز بروز مشکلات زیادی برای این زوج جوان و عاشق بود. بهار که حالا دیگر مادر شده بود با عشقی عجیب به این هدیه خدایی تمام وقت و انرژی خودش را صرف مراقبت از پسر کوچولو و زیبایش میکرد اما برخلاف او سیاوش فقط نام پدر را یدک میکشید و حاضر نبود به خاطر پسرش حتی ساعتی از تفریح و خوشگذرانیهایش کم کند. هرچه زمان بیشتری میگذشت بهار بیشتر به درستی حرفها و نصیحتهای پدر و مادرش پی میبرد و رفتارهای خودخواهانه سیاوش را با چشم بازتری میدید.
اما هنوز هم آنقدر عاشق همسرش بود که همچنان در مقابل حرفها و انتقادهای خانوادهاش از او دفاع میکرد. سه سال بعد از تولد پرهام، پدر سیاوش فوت کرد. مرگ پدربزرگ ضربه بزرگی بر زندگی این زوج جوان زد. سیاوش که تا آن روز همچنان خودش را زیر چتر حمایتی پدر میدید با نبود او همانند طفلی بیپناه و سرگردان درمانده شده بود. بعد از تقسیم ارث و میراث پدر بین او و خواهرانش درگیریها بیشتر شد. زندگی بهار هم دستخوش ناملایمات شده بود. بهانهگیریها و بدخلقیهای سیاوش تمامی نداشت با کوچکترین بحث و درگیری خانه را ترک میکرد و چند روزی پیدایش نمیشد. همه این رفتارها باعث دلسردی بهار شده بود و البته آخرین ضربه بر پیکر این زندگی زمانی خورد که فهمید شوهرش معتاد شده است. نمیخواست خانوادهاش این موضوع را بفهمند خیلی تلاش کرد تا مشکلاتش را به تنهایی حل کند اما نتوانست و بعد از چند ماه در حالی که پسرش در آستانه چهارمین سال تولدش بود، مهر طلاق بر شناسنامه آنها نقش بست و بهار برای همیشه با پسرش راهی خانه پدری شد.
طبق حکم دادگاه سیاوش میتوانست آخر هفتهها پسرش را ببیند. هرچند بهار اصلاً تمایلی به این ملاقاتها نداشت چرا که میدانست سیاوش حتی برای همین 24 ساعت هم نمیتواند به خوبی از پسرش مراقبت کند با این حال چارهای نبود و او به ضمانت قول مادر شوهر سابقش این شرط را به سختی قبول کرد. مادر سیاوش قول داده بود که پرهام را به خانه خودش میبرد و سیاوش نیز بچهاش را همانجا میبیند. یک سال این ماجرا ادامه داشت و تقریباً هر هفته مادربزرگ به سراغ نوهاش میآمد تا آخر هفته را کنار آنها باشد. آخرین بار صبح پنجشنبه سرد یکی از روزهای زمستان وقتی زنگ خانه به صدا درآمد، بهار متوجه شد سیاوش خودش به دنبال پرهام آمده است وقتی سراغ مادرش را گرفت، گفت: مامانم رفته شمال، من پرهام را میبرم خونه خودم.زن جوان ته دلش لرزید خواست مخالفت کند که دید پسرش دست پدر را محکم گرفته و با چشمان زیبا و معصومش به او نگاه میکند. با تردید گفت: آخه تو که نمیتونی تنهایی مراقب پرهام باشی.
سیاوش نگاهی به پسرش کرد و گفت: مراقبت نمیخواد پسرم خودش مرد شده مراقب خودش هست. بعدش هم میریم کلی میگردیم و خوش میگذرونیم.
بهار با دلواپسی نگاه نگرانش را بدرقه راه آنها کرد و در حالی که ته دلش بدجوری شور میزد به خانه برگشت.
تا عصر تقریباً 6 بار با تلفن سیاوش تماس گرفت و از حال پسرش پرسید. آخرین بار وقتی گفت داریم برمیگردیم خانه دلشورهاش بیشتر شد. مادرش که متوجه بیتابی او شده بود، گفت: دخترم چرا آنقدر بیقراری اگر ناراحتی بهش زنگ بزن بگو بچه را برگرداند.
بهار گفت: نمیدونم چرا آنقدر دلم شور میزنه سیاوش میخواد بچه رو ببره خونه خودش نگرانم یه وقت بچه تنها بره روی بالکن میدونی که خونهاش طبقه چهارمه یا سوار آسانسور بشه. سیاوش که حال و حوصله نداره دنبال بچه راه بیفته میگم نکنه اتفاق بدی بیفته.
مادرش گفت: فکر بد نکن چیزی نمیشه ولی اگه نگرانی زنگ بزن یا برو دنبالش.
ساعت از 9 شب گذشته بود و بهار همچنان بیحوصله بود رفت سراغ تلویزیون و آن را روشن کرد کانال اخبار را که گرفت گوینده خبر از انفجاری مهیب در یکی از مناطق غرب تهران خبر داد، تصاویری که پخش میشد برای بهار آشنا به نظر رسید. فریاد زد و مادرش را صدا کرد در همین موقع با دیدن ساختمان 5 طبقه که تخریب شده بود و جزئیات ماجرا از زبان گزارشگر، بهار جیغی کشید و از حال رفت.
انفجار نه تنها خانه سیاوش بلکه کل ساختمان و چند خودرو در خیابان را هم تخریب کرده و به خانههای مجاور هم خساراتی وارد شده بود. در این انفجار پرهام و سیاوش جان باختند و 12 نفر از ساکنان خانه مصدوم شدند. کارشناسان علت حادثه را نشت گاز شهری از پکیج دیواری خانه سیاوش اعلام کردند. از صبح که وی خانه نبوده گاز منتشر شده و به علت بسته بودن در و پنجرهها به محض اینکه وارد خانه شده و میخواسته شومینه را با فندک روشن کند، انفجار مهیبی رخ داده بود.
با گذشت چند ماه از این حادثه بهار همچنان تحت درمان روانپزشک قرار دارد. او هنوز آخرین نگاه معصومانه پرهام جلوی چشمانش است و مدام خودش را سرزنش میکند که ای کاش اجازه نمیداد آن روز پسرش از او جدا شود.
چرا ساختمانها منفجر میشوند؟
در چند سال اخیر آمار انفجار گاز و مرگ و میر ناشی از آن نه تنها خسارتهای مالی شدیدی در گوشه و کنار کشور بر جا گذاشته بلکه صدها خانواده را داغدار عزیزانشان کرده است و آثار مخرب روحی و روانی آن سالیان سال همراه بازماندگان خواهد ماند. آمارها از رشد عجیب این انفجارها در اغلب شهرها و حتی روستاهای کشور خبر میدهد. هرچند برخی از این حوادث به مشکلات ایمنی وسایل و شیرآلات به کار رفته در ساختمانها برمیگردد اما عمده دلیل آن بیتوجهی و سهلانگاری ساکنان است که شاید با تعویض به موقع یک بست یا پیچ بتوانند از بروز فاجعهای بزرگ جلوگیری کنند.
نگاهی به آمار این حوادث نشان میدهد، این پدیده همزمان با سرد شدن هوا شدت بیشتری میگیرد و هرچند آمار دقیقی از انفجار گاز ارائه نشده اما مروری بر اخبار حکایت از وقوع حدود یک صد انفجار در سال جاری دارد. همچنین نگاهی به آمار تلفات و کسانی که دچار سوختگیهای شدید، نقص عضو و همچنین خسارتهای جانی و مالی میشوند نشان میدهد که توجه به ایمنی امری ضروری است. سید جلال ملکی، کارشناس و سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران درباره علل انفجارهای ناشی از گاز میگوید: انفجار گاز چه شهری و چه سیلندرهای گاز تابع شرایط زمانی و مکانی نیست بلکه عمدهترین دلیل آن بیاحتیاطی است. تصور کنید اعضای خانه هنگام خواب یا خروج از خانه فراموش میکنند اجاق گاز را خاموش کنند و بنابه دلایلی شعله اجاق نیز خاموش شده و گاز ساعتها در فضای خانه منتشر و بعد با یک جرقه همه جا منفجر میشود. دلیل دیگر تغییر کاربریهای غیرمجاز است یعنی افراد به خاطر تغییر کاربری محل، سرخود شروع به تغییر در لولهکشی گاز یا سیمکشی برق ساختمان کرده و همین موضوع به خاطر اینکه کار اساسی و دقیق انجام نشده خطر انفجارها را بالا میبرد. از سوی دیگر فرسودگی وسایل و تجهیزات گازسوز و لوله و شیلنگهای گاز دلیل دیگر این حوادث است. بارها شده ما به خانههایی مراجعه کرده و دیدهایم که شیلنگ اجاق گاز 20 سال است تعویض نشده و پوسیده و نشتی دارد یا بست و پیچهای وسایل گازسوز به حدی فرسوده شده که یک تلنگر آن را از هم میپاشد، از سویی گاهی افراد ناآگاهانه اقدام به گرفتن انشعابات غیرمجاز و نصب دو یا سه راهی از یک شیر گاز کردهاند که همه این موارد منجر به حادثه میشود.
وی در ادامه میافزاید: متأسفانه برخی انفجارها مربوط به سیلندرهای گاز است از آنجا که در برخی نقاط کشور و حتی تهران هنوز لولهکشی گاز شهری انجام نشده همانند بازار تهران اغلب افراد از سیلندرهای گاز استفاده میکنند که همین موضوع یکی از دلایل انفجارهاست. همانند حادثه مهیبی که چند روز قبل در یک پیتزافروشی در پاساژ تیراژه تهران رخ داد.
2 برهه زمانی که انفجارها افزایش مییابد
این کارشناس آتشنشانی با بیان اینکه همیشه در دو مقطع از سال آمار انفجارها بالا میرود، میگوید: همیشه در آغاز فصل سرما و همچنین در پایان این فصل حوادث انفجار افزایش مییابد. دلیل اصلی هم این است که با شروع سرما وسایل گرمایشی مانند بخاریها نصب میشود که کمی بیاحتیاطی در نصب وسایل منجر به حادثه میشود و در هنگام جمع کردن بخاریها نیز چون اغلب مردم بهدلیل سهلانگاری از گذاشتن درپوش روی شیر گاز خودداری میکنند، این موضوع منجر به نشت گاز شده و کوچکترین ضربهای به اهرم شیر گاز باعث نشتی میشود. ضمن اینکه این روزها نیز با نزدیک شدن به ایام ماه مبارک رمضان از مردم میخواهیم شبها از گذاشتن ظرف غذا روی گاز برای گرم ماندن یا پخت غذا تا سحر بشدت خودداری کنند چرا که همین موضوع باعث میشود بنا به دلایلی از جمله سررفتن غذا شعله اجاق خاموش شود و گاز در خانه منتشر و احتمال انفجار بالا رود.
تأثیر جبرانناپذیر خسارتهای مادی و معنوی
ملکی با اشاره به خسارتهای جبرانناپذیری که این حوادث بر زندگی افراد میگذارد، میگوید: وقتی برای انجام عملیات به محل حادثه میرویم با صحنههای عجیب و دردناکی رو به رو میشویم از یک سو مواجهه با کسانی است که در این حوادث جان باختهاند یا مصدوم شدهاند و از سوی دیگر واکنش بازماندگانی است که در زمان حادثه در محل حضور نداشتهاند و وقتی مطلع میشوند و به صحنه حادثه میآیند، تراژدی دردناکی را به تصویر میکشند. پدری که به محض رسیدن به خانهاش با تلی از آوار و ویرانه رو به رو شده و در میان این همه سنگ و آهن و سیمان بهدنبال همسر و فرزندانش میگردد. مادری که بچههایش در خانه تنها بودهاند و وقتی برمیگردد و اجساد آنها یا بدنهای زخمی و سوختهشان را میبیند دیوانهوار بر سرو صورت میکوبد و حیران و بهت زده فریاد میکشد و شنیدن جملات تکراری که ای کاش قبل از این حادثه بیشتر حواسمان بود. این تازه یک سوی ماجراست چرا که صاحبخانهای که خانهاش منفجر و به اصطلاح پودر شده و خودش و عزیزانش نیز در این حادثه آسیب دیدهاند اگر مقصر شناخته شود باید خسارت همسایهها و همه کسانی که در این ماجرا به اموال و جانشان آسیب وارد شده را نیز بپردازد که بیتردید این موضوع دردی مضاعف بر او تحمیل میکند.
چه کسی مسئول جبران خسارت است؟
یک وکیل دادگستری در این باره میگوید: بعد از چنین حوادثی کارشناسان خبره با بررسی دقیق محل حادثه عوامل مقصر را معرفی میکنند و محاکم ما از نظریه کارشناسان برای تعیین میزان مسئولیت افراد مختلف استفاده می کنند. اما از آنجا که گاهی تقصیر از باب تسبیب است ممکن است پیمانکار، سازنده یا فرد استفاده کننده از وسیله گازسوز بهعنوان مقصر معرفی شوند و درصد قصور هرکدام نیز مشخص شود که پس از معرفی به دادگاه مقصران بهعنوان ضامن دیات و خسارات وارده باید مجازات شوند و خسارت را پرداخت کنند. این افراد حتی اگر خانه و زندگی خودشان هم از بین رفته باشد باید جبران خسارت همسایهها را کرده و از طریق اموالش بپردازند اما اگر مقصر اصلی حادثه خودش فوت کرده باشد چون مجازات جنبه شخصی دارد مسئولیت کیفری وی ساقط شده اما مسئولیت مدنی پابر جاست و خسارت باید از سوی ورثه پرداخت شود و تبعات آن همچنان ادامه خواهد داشت.
گزیده
انفجار گاز چه شهری و چه سیلندرهای گاز تابع شرایط زمانی و مکانی نیست بلکه عمدهترین دلیل آن بیاحتیاطی است.
همیشه در آغاز فصل سرما و همچنین در پایان این فصل حوادث انفجار افزایش مییابد.
فردی که خانهاش منفجر شده و خودش یا عزیزانش در این حادثه آسیب دیدهاند اگر مقصر شناخته شوند باید خسارت همسایهها و همه کسانی که در این ماجرا به اموال و جانشان آسیب وارد شده را نیز بپردازند که بیتردید این موضوع دردی مضاعف بر او تحمیل میکند.

آژیر خطر برای 129 ساختمان پر خطر در تهران
حمیده امینی فرد
خبرنگار
بیش از دو هفته از آتشسوزی بازار بزرگ تهران میگذرد، از آن روز به بعد همچنان وضعیت تیمچه «حاجب الدوله» بدون تغییر باقی مانده است.
بخش ناصری بازار تهران که بر اثر یک سهلانگاری سوخت و حالا از آن همه زیبایی، دیوارهای خاکستری دود آلودی مانده که معلوم نیست کی دوباره سر پا شود. آتشسوزی بازار فعلاً بزرگترین حادثهای است که ایمنی مراکز عمومی و ساختمانهای تهران را گوشزد میکند.
خیلیهایمان حالا نگران حوادثی هستیم که در پس این ساختمانهایناایمن، پنهان مانده است، حتی اگر حادثه کلینیک «سینا مهر» شریعتی تیرماه سال 99 را هم فراموش کرده باشیم، قطعاً «پلاسکوی قدیم» برایمان یادآور همان زخم پنهانی است که یک روز بالاخره سر باز میکند. تهران حالا نزدیک به 3 هزار و 600 ساختمان پرخطر دارد که در 129 ساختمان وضعیت فوق بحرانی است. شورای شهر تهران حدود 5 سال پیش مصوبهای را در 11 بند تصویب کرد که براساس آن قرار بود تا ایمنی شهر تهران ارتقا یابد. حالا باید پرسید که بعد از گذشت این سالها، ساختمانهای تهران تا چه اندازه مقاومتر و ایمنتر شدهاند؟ مهدی عباسی، رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران در گفتوگو با «ایران» به این سؤال پاسخ میدهد؛ گفتوگوی ما با او را در زیر میخوانید.
درحال حاضر وضعیت ساختمانهای تهران را از نظر ضوابط ایمنی چگونه میبینید؟
ساختمانهای پایتخت در بحث ایمنی به 4 دسته کم خطر، میان خطر، پرخطر و بسیار پرخطر تقسیم میشوند. درحال حاضر اولویت ما یعنی شورای شهر و شهرداری رسیدگی به وضعیت ساختمانهای بسیار پرخطر است. ما تاکنون 129 مورد ساختمان بسیار پرخطر را در تهران شناسایی کردهایم که از نظر کاربری متنوع است. یعنی فقط در زمره مراکز تجاری یا درمانی نیست و شامل کارخانه، انبار و بیمارستان هم میشود. اما اولویت با مراکزی است که بسیار پر تردد و پرازدحام هستند و با عموم مردم سروکار دارند، مثل بازار گل محلاتی که در این لیست قرار میگیرد. براین اساس ایمنسازی ساختمانهای پر خطر در دستور کار قرارگرفته است، البته اغلب این ساختمانها جزو ساختمانهای قدیمی و فرسوده محسوب میشوند و برای ایمنسازی آنها میتوان اقداماتی همچون نصب علائم هشداردهنده حریق سیستم اطفای حریق و کپسول ایمنی انجام داد. درواقع مالکان میتوانند با راهکارهای ساده و کم هزینه اقدام به ایمنسازی کنند، مثلاً راه پلهها در برخی ساختمانها که شرایط پرخطر دارند، تبدیل به انباری و محل قراردادن اجناس و وسایل اضافی شدهاند، درحالی که اگر حادثهای رخ دهد، امکان فرار ساکنان وجود ندارد، چون مسیرهای اضطراری مسدود شده است. بنابراین اگر یکسری اقدامات انجام شود هزینه محسوب نمیشود بلکه یک نوع سرمایهگذاری بر دارایی مالک یا مالکان است. در همین آتشسوزی اخیر بازار شما مشاهده کردید که چه میزان خسارت به کسبه وارد شد، حتی اگر پوشش بیمهها را هم در نظر بگیریم که کامل نیست و زمان زیادی برای پرداختیها صرف میشود، تا زمانی که مالک یا کسبه به شرایط عادی برگردند و بتوانند کار را از نو شروع کنند، زمان زیادی از دست میرود. این درحالی است که خسارت جانی به هیچ وجه قابل جبران نیست وشما در آتشسوزی بازار گل محلاتی در همین دی ماه دیدید که متأسفانه چند نفر را هم از دست دادیم.
خب الان ساختمانهای بسیار پر خطر شناسایی شدهاند و شما هم معتقدید که با یکسری راهکارهای ساده میتوان جلوی حوادث بزرگ را گرفت، چرا این اتفاق نمیافتد و چرا ما همچنان شاهد این سهلانگاریها و ساده انگاریها هستیم، نمونه اخیر آن هم بازار تهران که سالی حداقل سه تا چهار بار به طور گسترده میسوزد؟
ایمنی یک رسالت اجتماعی است و نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. الان این 129 ساختمان شناسایی شده است. اولویت هم معلوم است، بنابراین از اتحادیههای صنوف و وزارت کار این انتظار وجود دارد که در این زمینه ورود جدی کند؛ مثلاً وزارت کار باید مانع فعالیت کارگاههای ناایمن شود یا مراجع قضایی باید به طور جدی جلوی قانون شکنیها را بگیرد.
جدا از این 129 ساختمان بسیار پرخطر، چه تعداد از ساختمانهای تهران در لیست پرخطرها قرار دارند؟
حدود 3 هزار و 500 ساختمان پرخطرهم در این لیست شناسایی شده است، اما فعلاً وضعیت این ساختمانها بحرانی است و باید برای آنها بسرعت وارد عمل شد و زمان را از دست نداد.
اغلب این ساختمانها مربوط به چه دورهای هستند و چرا برای مدیریت شهری پیشگیری اولویت نیست، یعنی از یک جایی به بعد ما باید بپرسیم اصلاً چرا ساختمان ناایمن در تهران ساخته میشود؟
خیر اینطور نیست. شما ببینید از سال 93 به بعد در شهرداری تهران رویکرد ایمنی جدی گرفته شده است و ساخت و سازها براساس ضوابط ایمنی به طور جدی دنبال میشود. بله، ممکن است در این مسیر کم کاریهایی هم رخ دهد اما خوشبختانه در مراکز عمومی و تجاری که محل تردد و رفت و آمد تعداد زیادی از مردم است، ضوابط به شکل مطلوب دنبال میشود. هم اکنون هم در طراحی ساختمان و هم در مرحله اجرا، استانداردهای ایمنی رعایت شده و نظارتهای مرحلهای در جریان است که همگی براساس استانداردهای موجود اجرا میشود. مثال آن هم ساختمان جدید پلاسکو است که اگرچه ضوابط و مقررات ایمنی در آن بشدت رعایت شده است، با وجود این چون شهرداریها همه نقشهها را به طور کامل در اختیار ندارند تا صددرصد مطمئن شوند که اصول و استانداردهای ایمنی مثل سیستم اطفای حریق پیشبینی شده است، پایان کار را صادر نمیکنند.
این سختگیریها در مراکز عمومی پرتردد قابل دفاع است، اما در واحدهای مسکونی و بویژه برجهای مسکونی هم باید این ضوابط به طور جدی پیگیری شود. به نظر میرسد شهرداری تهران هم اکنون فقط بر مراکز تجاری و پاساژها تمرکز کرده و وضعیت ایمنی در ساختمانهای مسکونی بسته به سازنده و مالک متفاوت است. اینطور نیست؟
به هرحال استانداردهای ایمنی در واحدهای مسکونی مثل مراکز عمومی همچون سینماها و پاساژها نیست. اما این به معنای نادیده گرفتن استانداردهای موجود و تأییدیههای سازمان آتشنشانی و کنترل و نظارت شهرداری منطقه نیست. مجریها اگر در اجرا هم کوتاهی کنند قطعاً در مرحله نظارتها جلوی کار گرفته میشود. این ساختمانها پیش از سال 93 ساخته شدهاند و اغلب بسیار قدیمی هستند و 50-40 سال قدمت دارند. در ساختمانهای جدید ضوابط و مقررات ایمنی تا حدود زیادی اجرا میشود.
یکی از نگرانیها با توجه به هشدارهای پی در پی درباره زلزله تهران به صدور پروانه ساخت و ساز روی گسلها برمیگردد. به هرحال این هم مصداق ایمنی است. چرا در این زمینه سختگیری نمیشود؟
ضوابط ساخت و ساز روی گسلها فرق میکند، چراکه ممکن است هم روی طبقات و هم روی مقاومت و طراحی ساختمان اثر بگذارد. در برخی ساختمانها، مقاومسازی و طراحی از نظر محاسباتی به قدری سنگین است که از صرفه اقتصادی خارج میشود. بنابراین حتی اگر قرار به ساخت و ساز روی گسلها باشد هم ضوابط و استانداردهای ایمنی باید بشدت رعایت شود اگر این موارد لحاظ نشود قطعاً اجازه ساخت صادر نمیشود.
تراکمفروشیها بویژه در مناطق یک و دو در سالهای گذشته موجب شده بود تا این مسأله نادیده گرفته شود؟
ما الان تراکمفروشی در تهران نداریم. براساس طرح تفصیلی تراکم مجاز برای پهنههای مختلف پیشبینی شده است و بیش از آن هم اجازه ساخت داده نمیشود. هم اکنون تراکم مجاز درحال اجراست.
خبرنگار
بیش از دو هفته از آتشسوزی بازار بزرگ تهران میگذرد، از آن روز به بعد همچنان وضعیت تیمچه «حاجب الدوله» بدون تغییر باقی مانده است.
بخش ناصری بازار تهران که بر اثر یک سهلانگاری سوخت و حالا از آن همه زیبایی، دیوارهای خاکستری دود آلودی مانده که معلوم نیست کی دوباره سر پا شود. آتشسوزی بازار فعلاً بزرگترین حادثهای است که ایمنی مراکز عمومی و ساختمانهای تهران را گوشزد میکند.
خیلیهایمان حالا نگران حوادثی هستیم که در پس این ساختمانهایناایمن، پنهان مانده است، حتی اگر حادثه کلینیک «سینا مهر» شریعتی تیرماه سال 99 را هم فراموش کرده باشیم، قطعاً «پلاسکوی قدیم» برایمان یادآور همان زخم پنهانی است که یک روز بالاخره سر باز میکند. تهران حالا نزدیک به 3 هزار و 600 ساختمان پرخطر دارد که در 129 ساختمان وضعیت فوق بحرانی است. شورای شهر تهران حدود 5 سال پیش مصوبهای را در 11 بند تصویب کرد که براساس آن قرار بود تا ایمنی شهر تهران ارتقا یابد. حالا باید پرسید که بعد از گذشت این سالها، ساختمانهای تهران تا چه اندازه مقاومتر و ایمنتر شدهاند؟ مهدی عباسی، رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران در گفتوگو با «ایران» به این سؤال پاسخ میدهد؛ گفتوگوی ما با او را در زیر میخوانید.
درحال حاضر وضعیت ساختمانهای تهران را از نظر ضوابط ایمنی چگونه میبینید؟
ساختمانهای پایتخت در بحث ایمنی به 4 دسته کم خطر، میان خطر، پرخطر و بسیار پرخطر تقسیم میشوند. درحال حاضر اولویت ما یعنی شورای شهر و شهرداری رسیدگی به وضعیت ساختمانهای بسیار پرخطر است. ما تاکنون 129 مورد ساختمان بسیار پرخطر را در تهران شناسایی کردهایم که از نظر کاربری متنوع است. یعنی فقط در زمره مراکز تجاری یا درمانی نیست و شامل کارخانه، انبار و بیمارستان هم میشود. اما اولویت با مراکزی است که بسیار پر تردد و پرازدحام هستند و با عموم مردم سروکار دارند، مثل بازار گل محلاتی که در این لیست قرار میگیرد. براین اساس ایمنسازی ساختمانهای پر خطر در دستور کار قرارگرفته است، البته اغلب این ساختمانها جزو ساختمانهای قدیمی و فرسوده محسوب میشوند و برای ایمنسازی آنها میتوان اقداماتی همچون نصب علائم هشداردهنده حریق سیستم اطفای حریق و کپسول ایمنی انجام داد. درواقع مالکان میتوانند با راهکارهای ساده و کم هزینه اقدام به ایمنسازی کنند، مثلاً راه پلهها در برخی ساختمانها که شرایط پرخطر دارند، تبدیل به انباری و محل قراردادن اجناس و وسایل اضافی شدهاند، درحالی که اگر حادثهای رخ دهد، امکان فرار ساکنان وجود ندارد، چون مسیرهای اضطراری مسدود شده است. بنابراین اگر یکسری اقدامات انجام شود هزینه محسوب نمیشود بلکه یک نوع سرمایهگذاری بر دارایی مالک یا مالکان است. در همین آتشسوزی اخیر بازار شما مشاهده کردید که چه میزان خسارت به کسبه وارد شد، حتی اگر پوشش بیمهها را هم در نظر بگیریم که کامل نیست و زمان زیادی برای پرداختیها صرف میشود، تا زمانی که مالک یا کسبه به شرایط عادی برگردند و بتوانند کار را از نو شروع کنند، زمان زیادی از دست میرود. این درحالی است که خسارت جانی به هیچ وجه قابل جبران نیست وشما در آتشسوزی بازار گل محلاتی در همین دی ماه دیدید که متأسفانه چند نفر را هم از دست دادیم.
خب الان ساختمانهای بسیار پر خطر شناسایی شدهاند و شما هم معتقدید که با یکسری راهکارهای ساده میتوان جلوی حوادث بزرگ را گرفت، چرا این اتفاق نمیافتد و چرا ما همچنان شاهد این سهلانگاریها و ساده انگاریها هستیم، نمونه اخیر آن هم بازار تهران که سالی حداقل سه تا چهار بار به طور گسترده میسوزد؟
ایمنی یک رسالت اجتماعی است و نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. الان این 129 ساختمان شناسایی شده است. اولویت هم معلوم است، بنابراین از اتحادیههای صنوف و وزارت کار این انتظار وجود دارد که در این زمینه ورود جدی کند؛ مثلاً وزارت کار باید مانع فعالیت کارگاههای ناایمن شود یا مراجع قضایی باید به طور جدی جلوی قانون شکنیها را بگیرد.
جدا از این 129 ساختمان بسیار پرخطر، چه تعداد از ساختمانهای تهران در لیست پرخطرها قرار دارند؟
حدود 3 هزار و 500 ساختمان پرخطرهم در این لیست شناسایی شده است، اما فعلاً وضعیت این ساختمانها بحرانی است و باید برای آنها بسرعت وارد عمل شد و زمان را از دست نداد.
اغلب این ساختمانها مربوط به چه دورهای هستند و چرا برای مدیریت شهری پیشگیری اولویت نیست، یعنی از یک جایی به بعد ما باید بپرسیم اصلاً چرا ساختمان ناایمن در تهران ساخته میشود؟
خیر اینطور نیست. شما ببینید از سال 93 به بعد در شهرداری تهران رویکرد ایمنی جدی گرفته شده است و ساخت و سازها براساس ضوابط ایمنی به طور جدی دنبال میشود. بله، ممکن است در این مسیر کم کاریهایی هم رخ دهد اما خوشبختانه در مراکز عمومی و تجاری که محل تردد و رفت و آمد تعداد زیادی از مردم است، ضوابط به شکل مطلوب دنبال میشود. هم اکنون هم در طراحی ساختمان و هم در مرحله اجرا، استانداردهای ایمنی رعایت شده و نظارتهای مرحلهای در جریان است که همگی براساس استانداردهای موجود اجرا میشود. مثال آن هم ساختمان جدید پلاسکو است که اگرچه ضوابط و مقررات ایمنی در آن بشدت رعایت شده است، با وجود این چون شهرداریها همه نقشهها را به طور کامل در اختیار ندارند تا صددرصد مطمئن شوند که اصول و استانداردهای ایمنی مثل سیستم اطفای حریق پیشبینی شده است، پایان کار را صادر نمیکنند.
این سختگیریها در مراکز عمومی پرتردد قابل دفاع است، اما در واحدهای مسکونی و بویژه برجهای مسکونی هم باید این ضوابط به طور جدی پیگیری شود. به نظر میرسد شهرداری تهران هم اکنون فقط بر مراکز تجاری و پاساژها تمرکز کرده و وضعیت ایمنی در ساختمانهای مسکونی بسته به سازنده و مالک متفاوت است. اینطور نیست؟
به هرحال استانداردهای ایمنی در واحدهای مسکونی مثل مراکز عمومی همچون سینماها و پاساژها نیست. اما این به معنای نادیده گرفتن استانداردهای موجود و تأییدیههای سازمان آتشنشانی و کنترل و نظارت شهرداری منطقه نیست. مجریها اگر در اجرا هم کوتاهی کنند قطعاً در مرحله نظارتها جلوی کار گرفته میشود. این ساختمانها پیش از سال 93 ساخته شدهاند و اغلب بسیار قدیمی هستند و 50-40 سال قدمت دارند. در ساختمانهای جدید ضوابط و مقررات ایمنی تا حدود زیادی اجرا میشود.
یکی از نگرانیها با توجه به هشدارهای پی در پی درباره زلزله تهران به صدور پروانه ساخت و ساز روی گسلها برمیگردد. به هرحال این هم مصداق ایمنی است. چرا در این زمینه سختگیری نمیشود؟
ضوابط ساخت و ساز روی گسلها فرق میکند، چراکه ممکن است هم روی طبقات و هم روی مقاومت و طراحی ساختمان اثر بگذارد. در برخی ساختمانها، مقاومسازی و طراحی از نظر محاسباتی به قدری سنگین است که از صرفه اقتصادی خارج میشود. بنابراین حتی اگر قرار به ساخت و ساز روی گسلها باشد هم ضوابط و استانداردهای ایمنی باید بشدت رعایت شود اگر این موارد لحاظ نشود قطعاً اجازه ساخت صادر نمیشود.
تراکمفروشیها بویژه در مناطق یک و دو در سالهای گذشته موجب شده بود تا این مسأله نادیده گرفته شود؟
ما الان تراکمفروشی در تهران نداریم. براساس طرح تفصیلی تراکم مجاز برای پهنههای مختلف پیشبینی شده است و بیش از آن هم اجازه ساخت داده نمیشود. هم اکنون تراکم مجاز درحال اجراست.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
یک جرقه و یک عمر پشیمانی
-
آژیر خطر برای 129 ساختمان پر خطر در تهران

اخبارایران آنلاین