تجربه احساسی دوگانه با بروز سیل
نتیجه شوخی با طبیعت
محمد معصومیان
گزارش نویس
عادت کردهایم بعد از وقوع هر سیل احساسی دوگانه را تجربه کنیم؛ احساس غم و همدلی با مردمی که عزیزان و اموال خود را از دست میدهند درکنار احساس شادی از اینکه آورده آبی باعث خواهد شد بسیاری از مردم زندگی باکیفیتتری را تجربه کنند. این احساسات توأمان را میتوان در ویدیوهای مختلفی که در فضای مجازی دست به دست میشود بهصورت ملموس دید، مانند آن کشاورزی که با دوربین همراه آب میدود و با خوشحالی به رودخانه خوشامد میگوید و همزمان وحشت مردی که در حال فیلم گرفتن از جریان سیل زیر خانهاش اشهد میخواند و خود را برای مرگ آماده میکند.
چرا آب خوش این سیلابها از گلوی ما پایین نرفته به اشک تبدیل میشود؟ چرا هر بار با وقوع سیل با خسارتهای جانی و مالی روبهرو میشویم؟ اشکال در زیرساختهاست یا مدیریت؟ دکتر یوسف مرادی کارشناس مهندسی رودخانه معتقد است اگر در هر کاری برنامهریزی و مطالعه و مهمتر از همه مدیریرت صحیح نباشد خسارتها باز هم تکرار خواهد شد: «وقتی طرحهای اجرایی مغایر محیط زیست باشد، وقتی مسیل رودخانهها را تغییر میدهیم حتی اگر بزرگترین سدها را داشته باشیم بازهم این احتمال وجود خواهد داشت که سدها هم تحمل سیل را نکنند و تبدیل به سیلی سهمگینتر شوند. ما باید قواعد طبیعت را رعایت کنیم. منظور من این نیست که سدها غیراصولی هستند ،کما اینکه همین حالا میبینیم اگر سد زایندهرود نبود شاید اصفهان را هم آب برده بود. همین سد باعث شده بتدریج آب وارد آبخوانها بشود؛ مسأله اصلی نحوه بهرهبرداری از آب است.»
بر کسی پوشیده نیست که اقلیم ایران بخصوص در فلات مرکزی همواره با خشکسالیهای پی در پی روبهرو بوده است چه خشکسالیهای درازمدت که همین حالا درگیر آن هستیم ( حتی در شمال کشور هم نشانههای آن را میشود دید)، چه کوتاه مدت که در بازههای دو ساله یا چهار ساله که معیشت و زیست ما را به خطر میاندازد. مرادی از سیل در منطقه امامزاده داوود(ع) تهران مثال میزند و از درس نگرفتن ما از تجربیات هزاران ساله زیست در این اقلیم نگران است: «یک بار سال 1297 تگرگ آمد و یک روستایی در آن منطقه را نابود کرد. تیر 1335 و 1366 هم این سیل تکرار شد اما ما درس نگرفتیم.» از نظر مرادی بهترین کار دخالت نکردن در طبیعت است: «اگر کاری نمیکنیم لااقل برای طبیعت مزاحمت ایجاد نکنیم. متأسفانه نه از حوادث قبلی درس میگیریم نه ارزشی برای طرحهای علمی قائل هستیم. طرحهایی که میتوانند در همین شرایط خشکسالی هم ما را از واردات مواد غذایی بینیاز کنند، اگر نمیخواهیم کار کنیم لااقل چوب لای چرخ نگذاریم، بگذاریم طبیعت راه خودش را برود و با دست بردن در آن و ایجاد تغییرات کار را از این بدتر نکنیم.»
یکی از اتفاقات در این مدت پس از سیل ، آمارهایی از حجم باران و ذخیره آن است که از نظر مرادی گاه ضد و نقیض به نظر میرسد: «باید با آمار دقیق بگوییم که چند میلیمتر باران آمده است. وقتی میبینیم آبی با سرعت به سمت پایین سرازیر میشود و خسارت سنگینی هم زده نمیتوان گفت این آب را میتوانستیم برای کارهای مختلف ذخیره کنیم. گاه پیش میآید که سیل تنها به خاطر قرار گرفتن در شیبی تند و جذب نشدن در خاک یا حتی جانمایی غلط زیرساخت و خانه و ویلا در مسیر سیلاب باعث ایجاد خسارت شده، نه برای اینکه حجم آب بالا بوده است. در واقع باید از این تصویر کلیشهای که اگر سیلی خسارت وارد کرده پس حجم آب بالایی داشته دور شویم و با عدد و رقم و بررسی وضعیت صحبت کنیم.»
این روزها شاهد ویدیوهایی از کانالهای زیر زمینی تخت جمشید بودهایم که چطور معماران 2 هزار و 500 سال پیش توانستهاند آب را بدون به مخاطره انداختن بنا به بیرون هدایت کنند و این کانالها چگونه هنوز هم کارایی دارند، یا ویدیویی از سازههای آبی شوشتر که سیلاب را دقیق و حساب شده و بدون خسارتی راهی بستر رودخانه میکنند. اکثر کاربران فضای مجازی و حتی برخی کارشناسان این حوزه با اشاره به این ویدیوها مهندسی هزاران ساله ایران را ستودند و با حسرت آنها را با امروز مقایسه کردند. آیا واقعاً در گذشته ما شناخت بهتر و همزیستی مناسبتر به نسبت امروز از اقلیم ایران داشتیم؟ آیا ما با تکنولوژیهای پیشرفته مهندسی آب و پیشرفتهای چشمگیری که در این زمینه وجود دارد هنوز هم از پس مدیریت سیلاب بر نمیآییم؟ مرادی از هدایت سیلاب در یزد، کاشان، ورامین و ساوه در گذشته میگوید؛ سیلابهایی که با هدایت درست به سمت دشتها میرفتند تا این آورده آبی در دشت پهن شود. این روش ساده باعث میشده هم آب به تدریج در خاک و سفرههای زیر زمینی نفوذ کند و هم زمینهای کشاورزی از مواد معدنی عالی که همراه این سیلاب از کوهستانها میآمده باعث بارور کردن زمین و تغذیه گیاهان و محصولات شود: «گذشتگان ما در ارتباط با سازگاری با محیط طبیعی بسیار پیشرفتهتر از ما بودند .ما همین الان شاهد هستیم با یک سیلاب اکثر جادهها تخریب میشود ،چون به هیدرولیک رودخانه توجه نمیکنیم و سیلابها از پلها و جادههای ما رد میشوند و به آنها خسارت وارد میکنند و هر ساله این اتفاقات میافتد. در حالی که با اندکی تدبیر میتوان این خسارات را کاهش داد.»
محمد کوشافر استاد دانشگاه اما در این زمینه نظر متفاوتی دارد و معتقد است در گذشته هم جمعیت کمتر بوده و هم توسعه به معنای امروزی معنا نداشته است. میتوان این طور گفت که اگر سیلاب براحتی وارد دشت میشده به این دلیل بوده که در راه آب زیر ساخت و خانهای نبوده است: «پیامی که این ویدیوها برای ما دارد این است که در طول تاریخ مدلهایی که بواسطه توجه به محیطزیست ساخته شدهاند پایدار ماندهاند و میتوان این طور گفت که شاید آن بناهایی که این ملاحظات را رعایت نکرده بودند از بین رفتهاند. ما هم اگر میخواهیم پایدار بمانیم باید این خصوصیات را رعایت کنیم.» میتوان فرض کرد که چه بسیار بناها بوده که در طول تاریخ به علت نادیده گرفتن همین مسائل از بین رفته و تنها الگوهای معماری هوشمندانه ماندهاند تا نشانهای برای ما باشند.
کوشافر معتقد است الگوی توسعه در کشور ما باید تغییر کند: «ما با اینکه میدانیم مکانی حریم سیلاب است ، بااین حال در آنجا ساخت و ساز میکنیم. اگر مدیریت قوی داشته باشیم و این آگاهی را ایجاد کنیم که طبیعت به بناهای ما توجه نمیکند و راه خودش را میرود شاید بتوان از این اتفاقات و خسارات جلوگیری کرد.»
او شرایط اقلیمی و فرسایش خاک را یکی از دلایل روان شدن سیلاب در نقاط مختلف میداند؛ خاکی که توانش را برای پذیرش آب از دست داده است: «متأسفانه مدل مدیریتی ما کوتاه مدت است به این معنی که اگر کم بارشی داشته باشیم همه سیاستها به سمت کم آبی میرود و فراموش میکنیم در همین حالت هم امکان وقوع سیل وجود دارد. ممکن است در این خشکسالیها مسیل رودخانهای هم از بین برود و متأسفانه ما فکر میکنیم وقتی مسیل رودخانهای سالها خشک است پس کار تمام است و میتوانیم در این مناطق دست به ویلاسازی بزنیم ،یا یک زیرساخت اقتصادی راه بیندازیم، درحالی که همین نگرش کوتاه مدت کار دست ما میدهد.»
از حرفهای او این استنباط را دارم که ما در سیاستهای آبی که معیشت و جان مردم در گرو آن است اهل افراط و تفریط هستیم و نمیتوانیم برنامهریزی همهجانبه و مناسبی چه برای بروز خشکسالی و تبعات آن و چه برای کنترل سیلابها داشته باشیم. کوشافر اراده و تفکر را برای سیاستگذاری مهم میداند و معتقد است باید از دید کوتاه مدت خارج شویم و بتوانیم سیاستی متوازن با شرایط زیست محیطی کشور داشته باشیم.
او تمرکز بیش از اندازه روی مسائل فنی و مهندسی را هم یکی از کارهای خسارت آفرین میداند: «ما باید در کنار مسائل فنی و مهندسی نیاز و خواست جوامع و محیط زیست را هم در نظر بگیریم.» باید از تک بعدی بودن در سیاستگذاری گریخت و نگاه همه جانبه مبتنی بر ضمیمههای اجتماعی و زیست محیطی قوی در کنار مسائل فنی و مهندسی وجود داشته باشد. او معتقد است باید برای اقلیم متنوع این کشورراه درست را پیدا کرد: «یک وقتی میگفتند آبیاری تحت فشار را گسترش دهید، در حالی که سرزمین را ندیدیم و این باعث شد در جاهایی که ما با این روش جلو رفتیم به کم آبی برسیم، یا گفتند آبیاری بارانی انجام بدهید ،در حالی که در یک منطقه گرم این روش باعث تبخیر آب و از دست رفتن منابع میشد؛ متأسفانه در استفاده از روشها اقلیمهای متنوع این کشور را یکسان دیدیم.»