
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

آیتالله محمد یزدی شخصیتی جامع و اثرگذار بود
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت عالم مجاهد و پارسا آیتالله حاج شیخ محمد یزدی را تسلیت گفتند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم مجاهد و پارسا آیتالله آقای حاج شیخ محمد یزدی رضوانالله علیه را به حوزه علمیه معظم قم و مراجع عظام و علمای عالیمقام و جامعه محترم مدرسین و به شاگردان و دوستان و ارادتمندان آن مرحوم و بهطور ویژه به خاندان گرامی و همسر و فرزندان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم. سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همه دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در اداره کشور همچون ریاست قوه قضائیه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود. ایمان راسخ به مبانی انقلاب و استقامت در این راه و غیرت دینی و انقلابی، نشانههای بارز دیگری از این شخصیت مکرم بود. امید است این وزن سنگین ذخیره معنوی مایه علو درجات ایشان باشد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای آن مرحوم مسألت می کنم.
سیدعلی خامنهای / ۱۹ آذر ۱۳۹۹
بسمالله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم مجاهد و پارسا آیتالله آقای حاج شیخ محمد یزدی رضوانالله علیه را به حوزه علمیه معظم قم و مراجع عظام و علمای عالیمقام و جامعه محترم مدرسین و به شاگردان و دوستان و ارادتمندان آن مرحوم و بهطور ویژه به خاندان گرامی و همسر و فرزندان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم. سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همه دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در اداره کشور همچون ریاست قوه قضائیه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود. ایمان راسخ به مبانی انقلاب و استقامت در این راه و غیرت دینی و انقلابی، نشانههای بارز دیگری از این شخصیت مکرم بود. امید است این وزن سنگین ذخیره معنوی مایه علو درجات ایشان باشد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای آن مرحوم مسألت می کنم.
سیدعلی خامنهای / ۱۹ آذر ۱۳۹۹

آتشفشان فکری فعال شد
سرمربی استقلال در گفتوگو با خبرنگاران به دفاع از خود پرداخت، از زمان شروع هجمه ها گفت و درخواست کمک کرد
گروه ورزشی / در حالی که استقلال روزهای پرانتقادی را بابت نتیجه نگرفتن در 2 بازی گذشته سپری میکند و حاشیههای دیگری نیز گریبان این تیم را گرفته، محمود فکری در حاشیه تمرین دیروز و در جمع خبرنگاران صحبتهایی مطرح کرد که قابل تأمل و توجه است. سرمربی آبیپوشان با انتقاد از واکنشهایی که در فضای مجازی نسبت به وضعیت این تیم مطرح میشود، گفت: «شاید نت گوشیم را خاموش کنم و کارم را انجام بدهم اما این موضوع قطعاً روی بازیکنانمان تأثیر میگذارد. من باید نحوه زندگی کردن بازیکنان و اینکه آنها چگونه در فضای مجازی فعالیت میکنند را درست کنم. کار خیلی سختی داریم اما متأسفانه زمان نداریم ولی به امید خدا و کمک همین بچهها و مجموعه تیم خوبی را میسازیم تا هواداران راضی باشند. خواهش میکنم به ما زمان بدهند.»
او درباره انتقاد به اعضای کادر فنیاش چنین نظر داد: «یکی از نکاتی که به عنوان نقاط قوت من قبل از حضورم در استقلال مطرح میکردند بحث اعضای کادر فنی و دستیارانم بود. میگفتند نیمکت محمود فکری وزن بسیار خوبی دارد و کادر فنی قوی است اما اکنون همین نفرات مورد انتقاد قرار میگیرند. همکاران و آنالیزور خوبی دارم اما ایرادهایی که میبینیم آنها را هم به مرور زمان برطرف میکنیم. اگر تیم ما در نیمه اول بد بازی میکند و در نیمه دوم خوب، نشان میدهد شناخت خوبی از استقلال پیدا کردهایم. اگر نیاز باشد، مربی یا آنالیزور دیگری به تیم اضافه شود، این کار را انجام میدهیم اما اینکه بخواهیم بگوییم در این بخش ضعیف هستیم، غیرمنصفانه است. صد درصد از نظرات همکارانم مشورت میگیرم اما در نهایت تصمیمگیرنده آخر خودم هستم و میدانم باید چه تصمیمی بگیرم.»
در شرایطی که گزارشگر تبریز در بازی تراکتور و فولاد، کلمه «پیروزی» را به جای پرسپولیس به کار برد تا به نوعی کار محمدرضا زنوزی مدیرعامل تراکتور را که این واژه را میگوید، تکرار کرده باشد، جعفر سمیعی مدیرعامل پرسپولیس هم در گفتوگوی تلفنی خود با محمد حسین میثاقی در برنامه فوتبال برتر، سوتی بزرگی داد و تیمش را پیروزی خطاب کرد. حالا فکری هم از این موضوع سوءاستفاده کرده و تیم رقیب را اینگونه پیروزی خواند: «پس از اتفاقهایی که برای مدیریت قبلی تیم پیروزی به وجود آمد (!)، با طرح یک خبر کذب درباره دعوای بین من و وریا غفوری، تمام هجمههایی که علیه تیم رقیب وجود داشت سمت استقلال آوردند.»
سرمربی استقلال ادامه داد: «چرا باید کنار نیمکت استقلال دوربینی قرار داده شود که 90 دقیقه از این نیمکت فیلم بگیرد اگر 90 تا حسن وجود داشته باشد آن را پخش نمیکنند اما یک ایراد باشد همان را پخش میکنند اتفاقاً این مسائل خیلی به من انرژی و انگیزه میدهد.»
او درباره انتقاد به اعضای کادر فنیاش چنین نظر داد: «یکی از نکاتی که به عنوان نقاط قوت من قبل از حضورم در استقلال مطرح میکردند بحث اعضای کادر فنی و دستیارانم بود. میگفتند نیمکت محمود فکری وزن بسیار خوبی دارد و کادر فنی قوی است اما اکنون همین نفرات مورد انتقاد قرار میگیرند. همکاران و آنالیزور خوبی دارم اما ایرادهایی که میبینیم آنها را هم به مرور زمان برطرف میکنیم. اگر تیم ما در نیمه اول بد بازی میکند و در نیمه دوم خوب، نشان میدهد شناخت خوبی از استقلال پیدا کردهایم. اگر نیاز باشد، مربی یا آنالیزور دیگری به تیم اضافه شود، این کار را انجام میدهیم اما اینکه بخواهیم بگوییم در این بخش ضعیف هستیم، غیرمنصفانه است. صد درصد از نظرات همکارانم مشورت میگیرم اما در نهایت تصمیمگیرنده آخر خودم هستم و میدانم باید چه تصمیمی بگیرم.»
در شرایطی که گزارشگر تبریز در بازی تراکتور و فولاد، کلمه «پیروزی» را به جای پرسپولیس به کار برد تا به نوعی کار محمدرضا زنوزی مدیرعامل تراکتور را که این واژه را میگوید، تکرار کرده باشد، جعفر سمیعی مدیرعامل پرسپولیس هم در گفتوگوی تلفنی خود با محمد حسین میثاقی در برنامه فوتبال برتر، سوتی بزرگی داد و تیمش را پیروزی خطاب کرد. حالا فکری هم از این موضوع سوءاستفاده کرده و تیم رقیب را اینگونه پیروزی خواند: «پس از اتفاقهایی که برای مدیریت قبلی تیم پیروزی به وجود آمد (!)، با طرح یک خبر کذب درباره دعوای بین من و وریا غفوری، تمام هجمههایی که علیه تیم رقیب وجود داشت سمت استقلال آوردند.»
سرمربی استقلال ادامه داد: «چرا باید کنار نیمکت استقلال دوربینی قرار داده شود که 90 دقیقه از این نیمکت فیلم بگیرد اگر 90 تا حسن وجود داشته باشد آن را پخش نمیکنند اما یک ایراد باشد همان را پخش میکنند اتفاقاً این مسائل خیلی به من انرژی و انگیزه میدهد.»

واکسن کرونا بزودی به ایران میآید
دیروز مسئولان کشور اخبار امیدوارکنندهای از تأمین واکسن کرونا به عنوان یکی از مهمترین اولویتهای کشور در شرایط حاضر را اعلام کردند. آنها به مردم اطمینان دادند که اقدامات لازم برای تهیه و خرید واکسن از شرکتهای معتبر بینالمللی انجام شده و در این زمینه اعتبارات مورد نیاز آن هم تأمین شده است. تا جایی که دیروز حسن روحانی رئیس جمهوری در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا درخصوص تصمیمات گرفته شده درباره واکسن کرونا تأکید کرد که از وزیر بهداشت درباره واکسن یکی از کشورها که محل بحث بود سؤال کرده و نمکی اطمینان خاطر داده که این واکسن قابل قبول است و بنابراین دستور وارد کردن واکسن صادر شده است. حسن روحانی گفته است که واکسیناسیون را از گروههای پر ریسک شروع میکنیم درباره واکسن به شرکتهای دانشبنیان هم کمک میکنیم تا هر وقت واکسنشان آماده شد از آن استفاده کنیم و البته از کشورهای دیگری هم سفارش دادیم که بانک مرکزی و سایر نهادها در این زمینه فعال هستند.
رئیس جمهوری گفت: هر اقدامی برای ورود دارو و واکسن انجام میدهیم باید صد لعن و نفرین به ترامپ بفرستیم چرا که برای یک کار ساده که با یک تلفن و سوئیفت حل میشد امروز کلی مشکلات برای ما ایجاد کرده است. این جماعت کاخ سفید که اینقدر خبیث بودند به بهداشت مردم هم رحم نکردند و فاسدترین و سبعانهترین رفتار را نسبت به مردم منطقه و مردم بزرگ ایران انجام دادند.
روحانی افزود: درباره واکسن پول آن آماده است و اراده و تصمیم هم وجود دارد ولی امریکا مانع میشود اما این به این معنی نیست که مردم فکر کنند واکسن به دستشان نمیرسد تنها خواستم مردم بدانند با چه سختی و مشکلاتی این کار در حال انجام شدن است که انشاءالله بزودی هم واکسن خارجی میخریم و هم در زمینه واکسن داخلی به نتیجه میرسیم.
در سریعترین زمان ممکن واکسن کرونای مورد نیاز کشور تأمین میشود
همچنین معاون اول رئیس جمهوری هم دیروز در جلسه تأمین واکسن کرونای مورد نیاز کشور با تأکید بر اینکه یکی از اصلیترین اولویتهای کشور در مقطع کنونی تأمین واکسن کرونا از شرکتهای معتبر بینالمللی است، گفت: با وجود فشارها و تحریمهای ظالمانه امریکا، دولت تمام ظرفیتها و امکانات موجود را برای رفع نیازهای مردم به کار گرفته و از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد.
اسحاق جهانگیری، اظهار امیدواری کرد تا در سریعترین زمان ممکن و با محوریت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی واکسن کرونای مورد نیاز کشور تأمین و در اختیار مردم قرار گیرد. او بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت امورخارجه را موظف کرد تا با محوریت وزارت بهداشت، برای تأمین منابع مالی و نیز رایزنیهای لازم برای تأمین واکسن کرونا اقدامات مقتضی را انجام دهند. وی همچنین با اشاره به توان داخلی شرکتها و دانشمندان کشور در تولید دارو و واکسن، گفت: صنعت دارو در ایران یکی از موفقترین رشتههای صنعتی است که میتواند علاوه بر رفع نیازهای داخلی، ارزآوری قابل توجهی نیز برای کشور داشته باشد.
جهانگیری با بیان اینکه توان شرکتهای داروسازی کشور در منطقه بینظیر و قابل رقابت با برخی از کشورهای پیشرفته است، بر حمایت از شرکتهای دارویی و حفظ بازارهای صادراتی منطقه تأکید کرد.
با شرکتهای معتبر تولید کننده واکسن مذاکره کردهایم
سعید نمکی ، وزیر بهداشت هم در این جلسه با اشاره به مذاکرات انجام شده با شرکتهای معتبر تولید کننده واکسن کرونا، گفت: در حال حاضر به دنبال تهیه واکسن برای جمعیت هدف در کشور هستیم. وی با ابراز تأسف از سیاستهای دولت امریکا در جلوگیری از انتقال منابع مالی برای خرید واکسن، تصریح کرد: خوشبختانه شرکتهای داروسازی داخلی توانستهاند گامهای مؤثری که مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی نیز واقع شده در بخش تولید واکسن کرونا بردارند و بسیار امیدواریم که در آینده نزدیک بتوانیم با واردات و تولید داخلی واکسن کرونا، نیازهای کشور را تأمین کنیم. در این جلسه که معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری نیز حضور داشت پس از بحث و تبادل نظر پیرامون راهکارهای تأمین واکسن کرونا، مقرر شد که سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت امور خارجه با محوریت وزارت بهداشت، اقدامات لازم را برای تأمین منابع ریالی و ارزی و عقد قرارداد با شرکتهای معتبر بینالمللی سازنده واکسن کرونا انجام داده و در سریعترین زمان ممکن نسبت به تأمین آن اقدام کنند.
او با اشاره به دستور رئیس جمهوری برای خرید واکسن کرونا، گفت: تهیه واکسن کرونا تحت تأثیر فشارهای ناجوانمردانه امریکاییها و مشکلات در نقل و انتقال پول قرار داشت که خوشبختانه گرههای آن دارد گشوده میشود و به این ترتیب واکسن وارداتی کرونا برای تزریق در گروههای آسیبپذیر وارد کشور خواهد شد.
وی افزود: همچنین با کار گسترده انجام شده در داخل کشور، واکسن داخلی به عنوان افتخار ملی در خدمت مردم عزیز خواهد بود و در نشست آتی گزارش آن را به مردم ارائه خواهم داد.
تزریق واکسن کرونا به گروههای هدف؛ از دی یا بهمن ماه
وزیر کشور هم با اعلام اینکه از دی یا بهمن ماه تزریق واکسن با اولویت گروههای هدف آغاز میشود گفت: با اجرای طرح محدودیتها، تعداد شهرهای وضعیت قرمز از ۱۶۴ شهر به ۳۴ شهر کاهش یافته است. رحمانی فضلی افزود: در ساعات منع تردد خودروها بیش از نیم میلیون خودرو جریمه شدند.
رئیس جمهوری گفت: هر اقدامی برای ورود دارو و واکسن انجام میدهیم باید صد لعن و نفرین به ترامپ بفرستیم چرا که برای یک کار ساده که با یک تلفن و سوئیفت حل میشد امروز کلی مشکلات برای ما ایجاد کرده است. این جماعت کاخ سفید که اینقدر خبیث بودند به بهداشت مردم هم رحم نکردند و فاسدترین و سبعانهترین رفتار را نسبت به مردم منطقه و مردم بزرگ ایران انجام دادند.
روحانی افزود: درباره واکسن پول آن آماده است و اراده و تصمیم هم وجود دارد ولی امریکا مانع میشود اما این به این معنی نیست که مردم فکر کنند واکسن به دستشان نمیرسد تنها خواستم مردم بدانند با چه سختی و مشکلاتی این کار در حال انجام شدن است که انشاءالله بزودی هم واکسن خارجی میخریم و هم در زمینه واکسن داخلی به نتیجه میرسیم.
در سریعترین زمان ممکن واکسن کرونای مورد نیاز کشور تأمین میشود
همچنین معاون اول رئیس جمهوری هم دیروز در جلسه تأمین واکسن کرونای مورد نیاز کشور با تأکید بر اینکه یکی از اصلیترین اولویتهای کشور در مقطع کنونی تأمین واکسن کرونا از شرکتهای معتبر بینالمللی است، گفت: با وجود فشارها و تحریمهای ظالمانه امریکا، دولت تمام ظرفیتها و امکانات موجود را برای رفع نیازهای مردم به کار گرفته و از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد.
اسحاق جهانگیری، اظهار امیدواری کرد تا در سریعترین زمان ممکن و با محوریت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی واکسن کرونای مورد نیاز کشور تأمین و در اختیار مردم قرار گیرد. او بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت امورخارجه را موظف کرد تا با محوریت وزارت بهداشت، برای تأمین منابع مالی و نیز رایزنیهای لازم برای تأمین واکسن کرونا اقدامات مقتضی را انجام دهند. وی همچنین با اشاره به توان داخلی شرکتها و دانشمندان کشور در تولید دارو و واکسن، گفت: صنعت دارو در ایران یکی از موفقترین رشتههای صنعتی است که میتواند علاوه بر رفع نیازهای داخلی، ارزآوری قابل توجهی نیز برای کشور داشته باشد.
جهانگیری با بیان اینکه توان شرکتهای داروسازی کشور در منطقه بینظیر و قابل رقابت با برخی از کشورهای پیشرفته است، بر حمایت از شرکتهای دارویی و حفظ بازارهای صادراتی منطقه تأکید کرد.
با شرکتهای معتبر تولید کننده واکسن مذاکره کردهایم
سعید نمکی ، وزیر بهداشت هم در این جلسه با اشاره به مذاکرات انجام شده با شرکتهای معتبر تولید کننده واکسن کرونا، گفت: در حال حاضر به دنبال تهیه واکسن برای جمعیت هدف در کشور هستیم. وی با ابراز تأسف از سیاستهای دولت امریکا در جلوگیری از انتقال منابع مالی برای خرید واکسن، تصریح کرد: خوشبختانه شرکتهای داروسازی داخلی توانستهاند گامهای مؤثری که مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی نیز واقع شده در بخش تولید واکسن کرونا بردارند و بسیار امیدواریم که در آینده نزدیک بتوانیم با واردات و تولید داخلی واکسن کرونا، نیازهای کشور را تأمین کنیم. در این جلسه که معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری نیز حضور داشت پس از بحث و تبادل نظر پیرامون راهکارهای تأمین واکسن کرونا، مقرر شد که سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت امور خارجه با محوریت وزارت بهداشت، اقدامات لازم را برای تأمین منابع ریالی و ارزی و عقد قرارداد با شرکتهای معتبر بینالمللی سازنده واکسن کرونا انجام داده و در سریعترین زمان ممکن نسبت به تأمین آن اقدام کنند.
او با اشاره به دستور رئیس جمهوری برای خرید واکسن کرونا، گفت: تهیه واکسن کرونا تحت تأثیر فشارهای ناجوانمردانه امریکاییها و مشکلات در نقل و انتقال پول قرار داشت که خوشبختانه گرههای آن دارد گشوده میشود و به این ترتیب واکسن وارداتی کرونا برای تزریق در گروههای آسیبپذیر وارد کشور خواهد شد.
وی افزود: همچنین با کار گسترده انجام شده در داخل کشور، واکسن داخلی به عنوان افتخار ملی در خدمت مردم عزیز خواهد بود و در نشست آتی گزارش آن را به مردم ارائه خواهم داد.
تزریق واکسن کرونا به گروههای هدف؛ از دی یا بهمن ماه
وزیر کشور هم با اعلام اینکه از دی یا بهمن ماه تزریق واکسن با اولویت گروههای هدف آغاز میشود گفت: با اجرای طرح محدودیتها، تعداد شهرهای وضعیت قرمز از ۱۶۴ شهر به ۳۴ شهر کاهش یافته است. رحمانی فضلی افزود: در ساعات منع تردد خودروها بیش از نیم میلیون خودرو جریمه شدند.

برای دولت برنامه تعیین نکنید
- مردم با 24 میلیون به برنامه رئیس جمهور رأی دادهاند
- کسی نمیتواند برای دولت برنامه تعیین کند
- لوایح دولت را بایگانی کردهاند و سونامی طرح راه انداختهاند
- پس از برق از اول دی ماه گاز و آب جمع کثیری از مردم مجانی می شود
گروه سیاسی/ «برنامهای که 24 میلیون نفر به آن رأی دادند را نمیتوان کم یا زیاد کرد و باید در تمام 4 سال به آن عمل کرد.» این پاسخ مستدل حسن روحانی به کسانی است که میخواهند پیش از پایان مهلت قانونی دولت دوازدهم، کار دولت را پایانیافته تلقی کنند. اما روحانی دیروز در هیأت دولت به همگان یادآوری کرد که مطابق هنجارهای مردمسالاری و البته قانون اساسی، تا مردادماه 1400 کشور باید مطابق خواست نتیجه انتخابات اردیبهشت 1396 اداره شود. این خطمشیگذاری هم میتواند در اداره کشور باشد و هم اداره سیاست خارجی که این روزها محل بحث است. بر این اساس، او خطاب به این جریانها تأکید کرد که تا آن هنگام، «تنها رئیس جمهوری برای دولت خطمشی و برنامه تعیین میکند.»
از جمله این خطمشیها، تدوین لوایح برای رفع کاستیهای اداری و اجرایی کشور است. بر این سیاق، رئیس جمهوری به لوایح متعدد و کارگشای دولت اشاره کرد که در مجلس یازدهم بایگانی شده است، درحالی که به گفته او «برخی از لوایح دولت در مجلس با تغییر یک جمله در 5 دقیقه میتواند به قانون تبدیل شود» اما گویا عدهای به جای توجه به این لوایح، میخواهند با طرحهای جایگزین و مشابه، راه طی شده را بار دیگر طی کنند. البته مهمترین لوایح، بودجه است که روحانی از نمایندگان خواست آن را به عنوان گامی برای همکاری دولت و مجلس بررسی کنند.
ضرورت شنیدن صدای واحد از کشور
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی روز گذشته در هیأت دولت، با اشاره به ایجاد فضا و فرصت بهتر و هموارتر شدن جاده فعالیت دیپلماتهای کشور در ماههای گذشته در زمینه سیاست خارجی و کشورهای همسایه، منطقه و جهان تأکید کرد: برای پیشرفت و رسیدن به نتیجه در دیپلماسی نیازمند شنیده شدن صدای واحد و یکی شدن سلیقهها هستیم که البته این به معنای تابعیت مجلس از دولت نیست.
رئیس جمهوری، به اختیارات رئیس جمهوری و دولت طبق اصل 134 قانون اساسی اشاره و تصریح کرد: باید قانونهای بالادستی یعنی اسلام و قانون اساسی به عنوان قوانین مهم و اساسی مورد توجه و عنایت و مبنا باشد. او پس از این تأکید به قانون اساسی برای اداره کشور، ادامه داد: تنها رئیس جمهور برای دولت خطمشی و برنامه تعیین میکند به همین دلیل مردم پای صندوق آرا میآیند و به شخص رئیس جمهور و به برنامه رئیس جمهور رأی میدهند که صدا و سیما خیلی خوب ترویج کرد که مردم پای صندوق میآیید و به فرد رأی نمیدهید، بلکه به برنامه رأی بدهید و مردم هم به برنامه رأی دادند و برنامهای که 24 میلیون نفر به آن رأی دادند را نمیتوان کم یا زیاد کرد و باید در تمام 4 سال به آن عمل کرد چرا که مردم یک روز رأی میدهند و 4 سال عمل میخواهند. روحانی، با تأکید بر اینکه باید صدای کشور در سیاست خارجی واحد و رفتار پختهتر، سنجیدهتر و با دوراندیشی بیشتر باشد، تصریح کرد: باید منافع ملی اصل باشد و منافع جناحی را کنار بگذاریم.
روحانی در ادامه، بودجه 1400 را نخستین کار مشترک دولت دوازدهم و مجلس یازدهم دانست و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی درخواست کرد، با همکاری یکدیگر بودجه را در زمان مناسب تصویب کرده تا برای اجرا ابلاغ شود. او با بیان اینکه در این چند ماه گذشته فرصت انجام کار مشترک بین دولت و مجلس بهوجود نیامده است، افزود: مجلس محترم لوایح دولت را در یک اتاق بایگانی و سونامی طرحها را شروع کرده است که اشکال ندارد، اما این برخلاف اهداف بلند و توسعه کشور است و با همکاری، بهتر میتوانیم پیش برویم.
چشمانداز امیدبخش، پیام بودجه 1400
رئیس جمهوری در بخش دیگری از سخنان خود، نخستین پیام بودجه 1400 را ارائه یک چشمانداز بسیار روشن و امیدبخشی برای سال 1400 دانست و درباره چیستی این امیدبخشی تصریح کرد: این نه بر مبنای اینکه میخواهیم با کسی مذاکره و یا توافق کنیم یا توافق نکنیم، بلکه در چارچوب محاسبات دولت است. مسیر کشور در همه حوزهها از جمله کشاورزی و صنعتی، همین امروز و
به رغم شرایط جنگ اقتصادی، نسبت به شش ماهه پارسال، هم سه ماهه دوم تابستان نسبت به سه ماهه دوم سال گذشته، کاملاً در مسیر امیدوارکننده است.
او درباره دیگر زوایای اعلام شرایط مناسبتر اقتصادی برای سال 1400 گفت: این پیام را از طریق اینکه در سال آینده 2میلیون و 300 هزار بشکه نفت خواهیم فروخت، اعلام کردیم و در سال آینده هم قدرت تولید 2میلیون و 300 هزار بشکه و هم قدرت فروش داریم و خواهیم فروخت.
رئیس جمهوری درباره این پیشبینی از فروش نفت که با انتقادهای بسیاری مواجه شده بود، افزود: دنیا این پیام را بخوبی دریافت کند که شرایط تولید و فروش نفت جمهوری اسلامی ایران در سال آینده با دو سال قبل کاملاً متفاوت خواهد بود هرچند که ممکن است کاسبان تحریم و یأسآفرینان خیلی از این علامت خوشحال نشوند، اما به هر حال این چراغ امیدی برای ملت بزرگ ما نسبت به سال آینده است.
روحانی در عین حال عدم اتکا به نفت را پیام دیگر بودجه سال آینده برشمرد و تصریح کرد: این به معنای عدم فروش نفت نیست بلکه نفت را استخراج میکنیم و میفروشیم و از این فرصت استفاده میکنیم چراکه نباید جلوی درآمدها و منابع درآمدی مردم را بگیریم اما مهم این است که بودجه جاری اتکایی به نفت نداشته باشد اما برای توسعه کشور حتماً به صورت مستقیم از بودجه یا از طریق صندوق توسعه از نفت استفاده میکنیم. رئیس جمهوری با تأکید براینکه باید در سطح جهانی به عنوان یک قدرت بزرگ صادرکننده باشیم، تصریح کرد: اگر ایران میتوانست 10 میلیون بشکه نفت در سال 90 و 91 صادر کند، نمیتوانستند کشور را تحریم کنند و وقتی صادرات نفت 2 میلیون بشکه باشد، براحتی تحریم میکنند و بدانید این تضعیف قدرت ملی است.
رئیس جمهوری با بیان اینکه اگر صادرات پتروشیمی و بازار محصولات غذایی شما دو برابر و صادرات صنایع معدنی و تولیدات معدنی 3 برابر امروز باشد، قدرت تحریم شما را ندارند، گفت: اگر بازار دنیا دست شما باشد و در جهان حضور دارید، نمیتوانند حضور شما را حذف کنند و این کار امکاپذیر نیست و وقتی پایین میآید براحتی میتوانند اذیت کنند.
گاز و برق رایگان برای کم مصرفها
روحانی دومین پیام بودجه را نگاه حمایتی به معیشت مردم و همچنین به اقشار کمدرآمد دانست و با اشاره به دو مصوبه روز گذشته دولت درباره آب و گاز، اضافه کرد: در برق امید مردم را به کم مصرفی تشویق و پاداشی را برای این کممصرفی مشخص کردیم. یعنی اگر مصارف در حدی که اعلام شده، باشد برق به صورت صددرصد و کاملاً مجانی خواهد بود.
او با اعلام اینکه مشترکانی که در مصرف برق مراعات کنند تا پایان سالجاری و سال آینده 30درصد پول برق پرداخت نمیکنند، افزود: در گاز و آب نیز از محاسبه اول دی، مشترکین کم مصرف طبق چارچوب اعلامی، مبلغی پرداخت نمیکنند و این به عنوان یکی از افتخارات بزرگ دولت دوازدهم است که از یک طرف آب، برق و گاز برای اقشار کمدرآمد مجانی شده است و از طرف دیگر مردم کاملاً مطمئن باشند که در رشد و توسعه خودکفا هستیم.
رئیس جمهوری همچنین به اقدامات دولت در زمینه سدسازی، تصفیه و مهار آب و کاهش تلفات اشاره و تصریح کرد: پس از انجام این اقدامات اساسی، آب را مجانی کردیم یعنی این دولت شعاری عمل نکرد و در 7 سال در مسیر خوداتکایی و خودکفایی و بعد در زمینه حمایت برای مردم کم درآمد جامعه عمل و حرکت کردیم که این سیاست کلی دولت است.
دستور روحانی برای نصب سانتریفیوژهای جدید
روحانی همچنین به سیاست کاهش تعهدات هستهای جمهوری اسلامی ایران در سال 98 اشاره و تأکید کرد: کشورهایی که در برجام ماندند، به تعهدات خود درست عمل نکردند و الان نصب سانتریفیوژهای مدرن و جدید IR2M در نطنز نیز امر جدیدی نیست که عدهای از اروپاییها نوحه و عزا به پا کردند و سینهزنی میکنند چراکه قبلاً اعلام کردیم.
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه کاهش تعهدات قابل برگشت است، هر زمان طرفهای برجام به تعهدات خود عمل کردند، ما هم برمیگردیم، افزود: بازگشت به تعهدات اصلاً زمان نمیبرد و تنها یک اراده است همانطوری که پای برجام شکسته شد و آن آدم کم سواد تاجرمسلک یک کاغذ را خطخطی کرد، نفر بعدی یک کاغذ خوب بگذارد و قشنگ امضا کند تا سر جای اول برگردیم و اصلاً زمان نمیبرد. رئیس جمهوری در بخش دیگری از اظهارات خود، با اشاره به بارندگیهای اخیر در جنوب کشور و تأکید بر اینکه مبنای دولت باید بر مبنای تغییرات اقلیم باشد، افزود: طبق گزارش سازمان برنامه و بودجه 2هزار و546 میلیارد تومان برای جبران خسارات سیل و آب و فاضلاب استان خوزستان پرداخت شده است. روحانی به تلاشها و اقدامات وزارتخانههای نیرو، راه و شهرسازی، جهاد کشاورزی و کشور برای حل مشکلات مردم در جنوب کشور اشاره و تأکید کرد: نمیگذاریم مردم در مشکل باشند و باید با اقدامات پیشگیرانه جلوی این حوادث گرفته شود.
در هر صورت واکسن کرونا به دست مردم میرسد
رئیس جمهوری همچنین با اشاره به تلاشهای دولت و بانک مرکزی برای خرید واکسن کرونا از یکی از کشورهای خارجی و آغار واکسیناسیون در کشور، تأکید کرد: البته مردم بدانند در هر اقدامی در بخش دارویی، تجهیزاتی و واکسن باید 100 لعن و نفرین به ترامپ بفرستیم چراکه با ایجاد مشکلات و آزار برای حل انتقال و جابهجایی ساده با تلفن یا سوئیفت، همه کشور باید هفتهها و گاهی ماهها درگیر شود و این جماعت خبیث در کاخ سفید به بهداشت مردم و معلولین رحم نکردند. روحانی تصریح کرد: البته این بدان معنا نیست که مردم فکر کنند واکسن به دست آنها نمیرسد و به هر قیمتی باشد از این مشکلات عبور میکنیم.
از جمله این خطمشیها، تدوین لوایح برای رفع کاستیهای اداری و اجرایی کشور است. بر این سیاق، رئیس جمهوری به لوایح متعدد و کارگشای دولت اشاره کرد که در مجلس یازدهم بایگانی شده است، درحالی که به گفته او «برخی از لوایح دولت در مجلس با تغییر یک جمله در 5 دقیقه میتواند به قانون تبدیل شود» اما گویا عدهای به جای توجه به این لوایح، میخواهند با طرحهای جایگزین و مشابه، راه طی شده را بار دیگر طی کنند. البته مهمترین لوایح، بودجه است که روحانی از نمایندگان خواست آن را به عنوان گامی برای همکاری دولت و مجلس بررسی کنند.
ضرورت شنیدن صدای واحد از کشور
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی روز گذشته در هیأت دولت، با اشاره به ایجاد فضا و فرصت بهتر و هموارتر شدن جاده فعالیت دیپلماتهای کشور در ماههای گذشته در زمینه سیاست خارجی و کشورهای همسایه، منطقه و جهان تأکید کرد: برای پیشرفت و رسیدن به نتیجه در دیپلماسی نیازمند شنیده شدن صدای واحد و یکی شدن سلیقهها هستیم که البته این به معنای تابعیت مجلس از دولت نیست.
رئیس جمهوری، به اختیارات رئیس جمهوری و دولت طبق اصل 134 قانون اساسی اشاره و تصریح کرد: باید قانونهای بالادستی یعنی اسلام و قانون اساسی به عنوان قوانین مهم و اساسی مورد توجه و عنایت و مبنا باشد. او پس از این تأکید به قانون اساسی برای اداره کشور، ادامه داد: تنها رئیس جمهور برای دولت خطمشی و برنامه تعیین میکند به همین دلیل مردم پای صندوق آرا میآیند و به شخص رئیس جمهور و به برنامه رئیس جمهور رأی میدهند که صدا و سیما خیلی خوب ترویج کرد که مردم پای صندوق میآیید و به فرد رأی نمیدهید، بلکه به برنامه رأی بدهید و مردم هم به برنامه رأی دادند و برنامهای که 24 میلیون نفر به آن رأی دادند را نمیتوان کم یا زیاد کرد و باید در تمام 4 سال به آن عمل کرد چرا که مردم یک روز رأی میدهند و 4 سال عمل میخواهند. روحانی، با تأکید بر اینکه باید صدای کشور در سیاست خارجی واحد و رفتار پختهتر، سنجیدهتر و با دوراندیشی بیشتر باشد، تصریح کرد: باید منافع ملی اصل باشد و منافع جناحی را کنار بگذاریم.
روحانی در ادامه، بودجه 1400 را نخستین کار مشترک دولت دوازدهم و مجلس یازدهم دانست و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی درخواست کرد، با همکاری یکدیگر بودجه را در زمان مناسب تصویب کرده تا برای اجرا ابلاغ شود. او با بیان اینکه در این چند ماه گذشته فرصت انجام کار مشترک بین دولت و مجلس بهوجود نیامده است، افزود: مجلس محترم لوایح دولت را در یک اتاق بایگانی و سونامی طرحها را شروع کرده است که اشکال ندارد، اما این برخلاف اهداف بلند و توسعه کشور است و با همکاری، بهتر میتوانیم پیش برویم.
چشمانداز امیدبخش، پیام بودجه 1400
رئیس جمهوری در بخش دیگری از سخنان خود، نخستین پیام بودجه 1400 را ارائه یک چشمانداز بسیار روشن و امیدبخشی برای سال 1400 دانست و درباره چیستی این امیدبخشی تصریح کرد: این نه بر مبنای اینکه میخواهیم با کسی مذاکره و یا توافق کنیم یا توافق نکنیم، بلکه در چارچوب محاسبات دولت است. مسیر کشور در همه حوزهها از جمله کشاورزی و صنعتی، همین امروز و
به رغم شرایط جنگ اقتصادی، نسبت به شش ماهه پارسال، هم سه ماهه دوم تابستان نسبت به سه ماهه دوم سال گذشته، کاملاً در مسیر امیدوارکننده است.
او درباره دیگر زوایای اعلام شرایط مناسبتر اقتصادی برای سال 1400 گفت: این پیام را از طریق اینکه در سال آینده 2میلیون و 300 هزار بشکه نفت خواهیم فروخت، اعلام کردیم و در سال آینده هم قدرت تولید 2میلیون و 300 هزار بشکه و هم قدرت فروش داریم و خواهیم فروخت.
رئیس جمهوری درباره این پیشبینی از فروش نفت که با انتقادهای بسیاری مواجه شده بود، افزود: دنیا این پیام را بخوبی دریافت کند که شرایط تولید و فروش نفت جمهوری اسلامی ایران در سال آینده با دو سال قبل کاملاً متفاوت خواهد بود هرچند که ممکن است کاسبان تحریم و یأسآفرینان خیلی از این علامت خوشحال نشوند، اما به هر حال این چراغ امیدی برای ملت بزرگ ما نسبت به سال آینده است.
روحانی در عین حال عدم اتکا به نفت را پیام دیگر بودجه سال آینده برشمرد و تصریح کرد: این به معنای عدم فروش نفت نیست بلکه نفت را استخراج میکنیم و میفروشیم و از این فرصت استفاده میکنیم چراکه نباید جلوی درآمدها و منابع درآمدی مردم را بگیریم اما مهم این است که بودجه جاری اتکایی به نفت نداشته باشد اما برای توسعه کشور حتماً به صورت مستقیم از بودجه یا از طریق صندوق توسعه از نفت استفاده میکنیم. رئیس جمهوری با تأکید براینکه باید در سطح جهانی به عنوان یک قدرت بزرگ صادرکننده باشیم، تصریح کرد: اگر ایران میتوانست 10 میلیون بشکه نفت در سال 90 و 91 صادر کند، نمیتوانستند کشور را تحریم کنند و وقتی صادرات نفت 2 میلیون بشکه باشد، براحتی تحریم میکنند و بدانید این تضعیف قدرت ملی است.
رئیس جمهوری با بیان اینکه اگر صادرات پتروشیمی و بازار محصولات غذایی شما دو برابر و صادرات صنایع معدنی و تولیدات معدنی 3 برابر امروز باشد، قدرت تحریم شما را ندارند، گفت: اگر بازار دنیا دست شما باشد و در جهان حضور دارید، نمیتوانند حضور شما را حذف کنند و این کار امکاپذیر نیست و وقتی پایین میآید براحتی میتوانند اذیت کنند.
گاز و برق رایگان برای کم مصرفها
روحانی دومین پیام بودجه را نگاه حمایتی به معیشت مردم و همچنین به اقشار کمدرآمد دانست و با اشاره به دو مصوبه روز گذشته دولت درباره آب و گاز، اضافه کرد: در برق امید مردم را به کم مصرفی تشویق و پاداشی را برای این کممصرفی مشخص کردیم. یعنی اگر مصارف در حدی که اعلام شده، باشد برق به صورت صددرصد و کاملاً مجانی خواهد بود.
او با اعلام اینکه مشترکانی که در مصرف برق مراعات کنند تا پایان سالجاری و سال آینده 30درصد پول برق پرداخت نمیکنند، افزود: در گاز و آب نیز از محاسبه اول دی، مشترکین کم مصرف طبق چارچوب اعلامی، مبلغی پرداخت نمیکنند و این به عنوان یکی از افتخارات بزرگ دولت دوازدهم است که از یک طرف آب، برق و گاز برای اقشار کمدرآمد مجانی شده است و از طرف دیگر مردم کاملاً مطمئن باشند که در رشد و توسعه خودکفا هستیم.
رئیس جمهوری همچنین به اقدامات دولت در زمینه سدسازی، تصفیه و مهار آب و کاهش تلفات اشاره و تصریح کرد: پس از انجام این اقدامات اساسی، آب را مجانی کردیم یعنی این دولت شعاری عمل نکرد و در 7 سال در مسیر خوداتکایی و خودکفایی و بعد در زمینه حمایت برای مردم کم درآمد جامعه عمل و حرکت کردیم که این سیاست کلی دولت است.
دستور روحانی برای نصب سانتریفیوژهای جدید
روحانی همچنین به سیاست کاهش تعهدات هستهای جمهوری اسلامی ایران در سال 98 اشاره و تأکید کرد: کشورهایی که در برجام ماندند، به تعهدات خود درست عمل نکردند و الان نصب سانتریفیوژهای مدرن و جدید IR2M در نطنز نیز امر جدیدی نیست که عدهای از اروپاییها نوحه و عزا به پا کردند و سینهزنی میکنند چراکه قبلاً اعلام کردیم.
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه کاهش تعهدات قابل برگشت است، هر زمان طرفهای برجام به تعهدات خود عمل کردند، ما هم برمیگردیم، افزود: بازگشت به تعهدات اصلاً زمان نمیبرد و تنها یک اراده است همانطوری که پای برجام شکسته شد و آن آدم کم سواد تاجرمسلک یک کاغذ را خطخطی کرد، نفر بعدی یک کاغذ خوب بگذارد و قشنگ امضا کند تا سر جای اول برگردیم و اصلاً زمان نمیبرد. رئیس جمهوری در بخش دیگری از اظهارات خود، با اشاره به بارندگیهای اخیر در جنوب کشور و تأکید بر اینکه مبنای دولت باید بر مبنای تغییرات اقلیم باشد، افزود: طبق گزارش سازمان برنامه و بودجه 2هزار و546 میلیارد تومان برای جبران خسارات سیل و آب و فاضلاب استان خوزستان پرداخت شده است. روحانی به تلاشها و اقدامات وزارتخانههای نیرو، راه و شهرسازی، جهاد کشاورزی و کشور برای حل مشکلات مردم در جنوب کشور اشاره و تأکید کرد: نمیگذاریم مردم در مشکل باشند و باید با اقدامات پیشگیرانه جلوی این حوادث گرفته شود.
در هر صورت واکسن کرونا به دست مردم میرسد
رئیس جمهوری همچنین با اشاره به تلاشهای دولت و بانک مرکزی برای خرید واکسن کرونا از یکی از کشورهای خارجی و آغار واکسیناسیون در کشور، تأکید کرد: البته مردم بدانند در هر اقدامی در بخش دارویی، تجهیزاتی و واکسن باید 100 لعن و نفرین به ترامپ بفرستیم چراکه با ایجاد مشکلات و آزار برای حل انتقال و جابهجایی ساده با تلفن یا سوئیفت، همه کشور باید هفتهها و گاهی ماهها درگیر شود و این جماعت خبیث در کاخ سفید به بهداشت مردم و معلولین رحم نکردند. روحانی تصریح کرد: البته این بدان معنا نیست که مردم فکر کنند واکسن به دست آنها نمیرسد و به هر قیمتی باشد از این مشکلات عبور میکنیم.

درس خواندن کرونایی در نقطه کور
زهره توکلی
خبرنگار
بدون هیچ سقف و دیواری در پناه با شال و کلاه روی تپه برف گرفتهای نشستهاند و آنلاین شدهاند تا تکالیف مدرسه را انجام دهند. عکسهایی که از وضعیت روستاهای دورافتاده در شمال غربی کشور منتشر میشود، نشان میدهد که بر خلاف گزارشهای سازمانی و عدد و ارقامی که مسئولان منتشر میکنند، در دسترسی به اینترنت در روستاها همچنان مشکلات جدی وجود دارد. دانشآموزان ساکن در روستاهای سرد و برف گرفته شهرستان ورزقان در استان آذربایجان شرقی هر روز با همین مشکلات مواجهاند. روستاهایی با راه ها و دسترسیهای نامناسب که حتی در زلزله سال 1391 هم بهدلیل وصل نبودن به اینترنت و راه نامناسب، تا چند روز پس از وقوع زلزله، شناسایی برخی روستاهای زلزله زده و دسترسی امدادگران ناممکن بود. پس از گذشت 8 سال از وقوع زلزله، کرونا باعث شده بار دیگر نداشتههای اهالی این روستاها بیشتر به چشم بیاید.«اینترنت» بازهم یکی از این نداشته هاست.
دهیار روستای گوراند از توابع شهرستان ورزقان در گفت و گو با «ایران» میگوید: هیچکدام از خانوارهای روستای ما اینترنت خانگی ندارند اما بهدلیل شرایط کرونا امسال مدرسه مجهز به اینترنت «وای فای» شد تا دانشآموزان بتوانند با حضور در مدرسه از آموزشهای مجازی بهرهمند شوند.
محمد حسن اسدی میافزاید: از ابتدای مهر نیز در این روستا، کلاسها بهصورت حضوری برگزار میشد چون تعداد دانشآموزان بسیار کم و مدرسه 3 کلاسه است و با رعایت فاصله مشکلی ایجاد نمیشد اما این 2 هفته که مدارس تعطیل شدند، دانشآموزان هم از آموزشها محروم شدند چون اینترنت خانگی نداریم. وی ادامه میدهد: با پیگیریهای انجام شده برای رفع این مشکل، مسئولان در حال تدارک مقدمات لازم برای نصب دکل مخابراتی در این روستا هستند تا امکان برقراری اینترنت در این روستا فراهم شود.
اسدی با اشاره به اینکه فرماندار جدید ورزقان نیز چندی قبل به این روستا آمد و ما مشکل نبود اینترنت خانگی در این روستا را مطرح کردیم که قول مساعد دادند اینترنت خانگی در این روستا برقرار شود. البته باید پس از حل آن با حمایتهای مسئولان در آموزش و پرورش و نیز کمکهای سازمانهای مردم نهاد و... مشکل تهیه گوشی همراه برای استفاده از اینترنت نیز حل شود.
برخی روستاها تلویزیون هم ندارند
عضو شورای روستای گل آخور از توابع شهرستان ورزقان نیز در گفتوگو با «ایران» میگوید: ما در بخش خاروانا هستیم و دراین بخش فقط یک روستا اینترنت دارد، در برخی موارد اگر روستای همسایه اینترنت داشته باشد، دانشآموزان مسافتی را میروند تا بتوانند از اینترنت روستای همجوار استفاده کنند و الان نیز که فصل سرد سال است، بچهها خیلی اذیت میشوند.
علی اکبر عبدیزاده ادامه میدهد: متأسفانه شهرستان ورزقان در محدوده معدن مس سونگون و معدن طلای اندریان قرار دارد اما امکانات بسیار ضعیفی دارد و نبود امکانات باعث شده بسیاری از روستاییان از روستاهای خود به شهرها مهاجرت کنند. وی میگوید: البته فرماندار به این روستا سرکشی کرده و پیگیریهای زیادی برای مشکلات روستا انجام داده و قول دادند که طی چند ماه این مشکلات حل شود البته هنوز کاری انجام نشده اما امیدواریم تلاش خودشان را انجام دهند که حداقل بچههای روستای ما نیز بتوانند از اینترنت استفاده کنند.
روستاییان در انتظار نصب دکل اینترنت
دهیار روستای آوانسر از توابع بخش خاروانا نیز در گفتوگو با «ایران» میگوید: دانشآموزان از نقاطی که در این روستا برای اینترنت آنتن میدهد استفاده میکنند تا بتوانند در کلاسهای مجازی شرکت کنند.
علی قاسمی میافزاید: تعداد دانشآموزان این روستا 12 نفر است و از آنجا که مسیر ورودی به این روستا صعب العبور است و در فصول سرد سال راه بهخاطر بارش برف بسته میشود، معلم نیز نمیتواند در این روستا حاضر شود که کلاسها بهصورت حضوری برگزار شود. البته قبل از آن هم معلم به صورت دوهفته یکبار در این روستا حاضر میشد. وی با بیان اینکه هم اکنون بهدلیل شرایط موجود، دانشآموزان از والدین خودشان برای درسها کمک میگیرند، اظهار میدارد: خط تلفن ثابت را از دو سال قبل برای این روستا دادند اما اینترنت و پوشش خط تلفن همراه اول، ایرانسل و... نداریم. پس از پیگیریها هم به ما قول دادند که ایستگاه و دکل برای اینترنت در این روستا زده خواهد شد. قاسمی از مسئولان میخواهد که به روستاهای دورافتاده بیشتر توجه کرده و مشکلات آنها را رفع کنند.
۸۰ درصد روستاهای بالای 20 خانوار به اینترنت پرسرعت متصل میشوند
معاون اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی نیز در گفتوگو با «ایران» در خصوص میزان بهرهمندی شهرها و روستاهای استان از اینترنت میگوید: در حال حاضر تمامی شهرهای استان آذربایجان شرقی به نسل چهارم اینترنت همراه مجهز هستند و امکان استفاده از خدمات «ADSL» نیز فراهم شده است. در برخی شهرها نیز «VDSL» داریم یعنی در این مناطق کافوها، نوری شده است. در برخی از مناطق شهر تبریز نیز پروژه « FTTH» را اجرا کردهایم.
مهدی خرامش با اشاره به افزایش آپارتمان نشینی و ساخت ساختمانهای بلند میافزاید: از آنجا که ظرفیتی که مخابرات برای ساختمانهای قدیمی در نظر گرفته بود، محدود بوده است امروز با افزایش تعداد واحدهای آپارتمانی مشکلاتی ایجاد شده چون یک واحد 300 متری پس از تخریب به 8 واحد آپارتمان یا بیشتر تبدیل میشود. بهدنبال این مشکل موضوع توسعه مخابرات مطرح شده و شرکت مخابرات برای پوشش دهی مناسب تلفن و اینترنت ثابت به توسعه مراکز خود پرداخته و در این خصوص سرمایهگذاری بسیار خوبی از سوی شرکت مخابرات در مرداد ماه امسال صورت گرفته تا این مراکز را ارتقا دهد که امیدواریم از این طریق بتوانیم پاسخگوی درخواستها برای اخذ تلفنهای ثابت در برخی مناطق باشیم. وی با بیان اینکه در حوزه روستایی نیز حدود 2 هزار و 700 روستا داریم که 2 هزار و 20 روستای آن بالای 20 خانوار جمعیت دارد، اظهار میدارد: بر اساس برنامه ششم توسعه، وزارت ارتباطات مکلف است ۸۰ درصد روستاهای بالای 20 خانوار را تا پایان برنامه ششم به اینترنت پرسرعت متصل کند. خوشبختانه وزارت ارتباطات در این خصوص بیش از تعهدات خود عمل کرده به طوری که در حال حاضر حدود یکهزار و 900 روستا در استان آذربایجان شرقی از اینترنت ثابت یا همراه یا «های وب» برخوردار شدهاند.
مشکل خرید مودم در روستاهای دارای اینترنت
خرامش با اشاره به اینکه شرکت «های وب»، اپراتور جدیدی است که چند سالی ست در حوزه اینترنت ثابت، فعالیت میکند و اغلب روستاهای استان نیز شامل اینترنت ثابت میشوند، در خصوص مشکلات مربوط به اینترنت در روستاها تصریح میکند: تا چند سال قبل با کمتر از 100 هزار تومان میتوانستیم یک دستگاه مودم خوب تهیه کنیم اما با نوسانات ارز هم اکنون برای خرید مودم ثابت باید بیش از یک میلیون تا 3 میلیون تومان و حتی بالاتر هزینه کرد لذا تأمین این دستگاه برای روستاییان مشکل ساز شده است. بیشترین دلیلی هم که در جلسات با مسئولان درباره دلیل عدم استفاده روستاییان از اینترنت عنوان شده ناتوانی مالی آنها برای تهیه مودم بوده که این موضوع هم مشکل ملی است و برعهده وزارت ارتباطات نیست چون ما فقط تأمین کننده زیرساختها هستیم و روستاییان باید در این مورد کمی هزینه کنند. وی در خصوص مشکلات شهرستان ورزقان میافزاید: بر اساس برنامهریزیهای انجام شده قرار است برای 27 روستا با نصب و راهاندازی سایت جدید پوشش صوت و اینترنت فراهم شود و سایت حدود 15روستا به نسلهای G3 و G4 ارتقا یابند، متأسفانه مشکلی که داریم این که هزینههای «آیسیتی» در سبد خانوار روستاییان بسیار پایینتر از دیگر روستاهای شهرهای بزرگ است و این هم به سطح درآمدها و مسائل اقتصادی مربوط میشود.
معاون اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی تصریح میکند: باید فرهنگسازی لازم صورت گیرد که ابتدا لوازم مورد نیاز برای استفاده از اینترنت در روستاها تهیه شود بعد درخواست اینترنت شود چون در برخی روستاها اینترنت وصل شده اما مردم هنوز گوشی همراه و مودم و... برای استفاده از آن ندارند.
خرامش در خصوص مشکلات مربوط به اتصال روستاهای استان به اینترنت میافزاید: از سوی دیگر، استان آذربایجان شرقی، استانی کوهستانی است. استانهای کویری مثل مرکزی و سمنان و حتی اصفهان و یزد شرایط بهتری از ما دارند چون در این استانها با یک «بیتیاس» میتوان حدود 8 روستا را پوشش اینترنتی داد اما در استان آذربایجان شرقی در شرایط ایدهآل شاید بتوان فقط 3 روستا را پوشش داد که هم سرمایهگذاری کلان میخواهد و هم اینکه از مهرماه معمولاً در این استان بهدلیل کوهستانی و سرد و خشک بودن، کار کردن سخت میشود.
معاون ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی اظهار میدارد: با وجود این مشکلات، سعی میکنیم تا نوروز سال آینده و در نهایت خرداد ماه سال آینده با توجه به قول مساعد آقای وزیر بتوانیم تمامی روستاها را به اینترنت وصل کنیم و هم اکنون نیز اپراتورها و همکاران در اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان و اپراتورها در حال تلاش شبانه روزی هستند تا بهوعده خود عمل کرده و مشکل نبود اینترنت را رفع کنند. وی میافزاید: تعدادی از روستاها نسلG2 دارند که میخواهیم آنها را به G3 وG4 ارتقا دهیم تا بتوانند از اینترنت پرسرعت و همراه هم استفاده کنند و امیدوارم در صورت تأمین تجهیزات لازم تا پایان سال بتوانیم این مشکلات را رفع کنیم.
خرامش با اشاره به اینکه امروزه تلفنهای ثابت نسبت به قبل جایگاه خود را از دست دادهاند و حتی کودکان نیز گوشی همراه دارند، میگوید: این موضوع در روستاها نیز مصداق دارد و بهطور مثال فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که نشان داده تعدادی کودک در روستای «اسکندان» برای برقراری اینترنت به بالای تپهای رفتهاند که ما در این زمینه بررسی کردیم و متوجه شدیم، آن روستا «ایدیاسال» دارد اما بچهها اینترنت همراه میخواهند در صورتی که اینترنت ثابت دارند ولی از آن استفاده نمیکنند. این نشان میدهد سطح توقعات افزایش یافته است. اگر بخواهیم توسعه متوازن اتفاق بیفتد باید اینترنت همراه را به روستاهایی ببریم که بهدلیل شرایط منطقهای نمیتوان از فیبر نوری و کابل مسی استفاده کرد.
مردم نمیگذارند دکل نصب کنیم
وی به دیگر مشکلات در راهاندازی اینترنت در شهرها و روستاهای استان اشاره میکند و میافزاید: در برخی موارد نیز برای نصب دکل و اتصال اینترنت، ممانعتهای مردمی وجود دارد بهطور مثال در یکی از بخشهای شهرستان شبستر یک سال و نیم است که میخواهیم دکل «بیتیاس» نصب کنیم اما هنوز نتوانستهایم چون مردم این منطقه به غلط معتقدند تشعشعات این دکلها ضرر دارد. این وضعیت در برخی روستاها نیز به همین شکل است یعنی هم اینترنت میخواهند و هم مخالف نصب دکل هستند لذا سعی میکنیم این موارد را رفع کنیم تا هم استانیهای عزیز بتوانند نهایت دسترسی را داشته باشند.
معاون اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی با اشاره به شیوع بیماری کرونا و رسیدگی به تقاضاهای جدید مردم آن هم در زمان محدود، میگوید: اگرچه بیماری کرونا مضرات زیادی در کشور و کل دنیا داشته اما شاید یکی از مزیتهای آن این باشد که خود را به روز کنیم چون کسی گمان نمیکرد امسال چنین اتفاقی بیفتد و تمامی روستاییان نیز درخواست اینترنت کنند بنابراین در تلاشیم تا بتوانیم خود را در این زمینه به روز کنیم و نیازها را رفع کنیم.
نیم نگاه
عضو شورای روستای گل آخور از توابع شهرستان ورزقان: ما در بخش خاروانا هستیم و دراین بخش فقط یک روستا اینترنت دارد، در برخی موارد اگر روستای همسایه اینترنت داشته باشد، دانش آموزان مسافتی را می روند تا بتوانند از اینترنت روستای همجوار استفاده کنند و الان نیز که فصل سرد سال است، بچه ها خیلی اذیت می شوند
معاون ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی : فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که نشان داده تعدادی کودک در روستای «اسکندان» برای برقراری اینترنت به بالای تپه ای رفته اند که ما در این زمینه بررسی کردیم و متوجه شدیم، آن روستا «ای دی اس ال» دارد اما بچه ها اینترنت همراه می خواهند در صورتی که اینترنت ثابت دارند ولی از آن استفاده نمی کنند. این نشان می دهد سطح توقعات افزایش یافته است
کلاسهای مجازی روی کوههای بویراحمد!
کهگیلویه و بویراحمد در منطقه محروم لوداب از توابع شهرستان بویراحمد، آموزش مجازی و شبکه شاد هیچ معنایی برای دانشآموزان ندارد و دانشآموزان مجبورند در فصل سرما برای شرکت در کلاس درس مجازی به بالای کوه بروند.
بیشتر دانشآموزان بخش لوداب از جمله «درسی» و دهستان «زی زی» برای دسترسی به اینترنت و شرکت در کلاسهای آنلاین باید به کوه بروند تا شاید در نقطهای از کوه که اینترنت با سرعت کم است بتوانند درس بخوانند.
دانشآموزان منطقه محروم لوداب از جمله دانشآموزانی هستند که به سختی و در شرایط کرونایی در حال گذراندن سال تحصیلی 1400-99 هستند، پایین بودن سرعت اینترنت در این منطقه باعث شده است که هر روز حدود دو کیلومتر یا بیشتر راه را طی کنند تا به کوه و بیابانی برسند که در آنجا بتوانند از اینترنت برای شرکت در کلاس استفاده کنند.
همچنین برخی از دانشجویان منطقه لوداب نیز مجبور هستند برای اینکه از دیگر همکلاسیهای خود عقب نیفتند و بتوانند سال تحصیلی را به اتمام برسانند، یا در شهر یاسوج مجبور به اجاره کردن خانه برای استفاده از اینترنت پرسرعت جهت شرکت در کلاسهای مجازی هستند یا همچون این دانشآموزان شب را در کوه و بیابان به سر ببرند یا قید تحصیل را بزنند.
مشروط شدن دانشجویان
به گزارش ایسنا،« مجید ارجمند»، دهیار روستای زی زی یکی از روستاهای بخش لوداب در رابطه با مشکل اینترنت و سختیهای شرکت داشن آموزان منطقه در کلاسهای مجازی گفت: دانشآموزان دهستان «زی زی» که۱۰۰ خانوار جمعیت دارد و دارای دو مدرسه راهنمایی و ۷ مدرسه ابتدایی است به علت نبود اینترنت نمیتوانند در این شرایط کرونایی در کلاسهای مجازی شرکت کنند.
وی افزود: دانشجویان منطقه نیز جهت شرکت در کلاسهای درس مجازی نیز با این مشکلات مواجهند و حتی برخی از دانشجویان بهدلیل نبود اینترنت و شرکت نکردن در کلاسها مشروط شدند.
«جمال روحانی»، بخشدار لوداب ضمن تأیید مشکل اینترنت در سطح بخش و مشکلات دانشآموزان و دانشجویان برای شرکت در کلاسهای مجازی گفت: ۵۰ درصد روستاهای بخش لوداب با مشکل اینترنت مواجهند و امکان ورود دانشآموزان به شبکه شاد و شرکت در کلاسهای مجازی اصلاً مهیا نیست.
وی افزود: دانشآموزان این بخش سرگردان هستند و برای اینکه بتوانند وارد شبکه شاد شوند و از آموزشهای مجازی استفاده کنند به کوه و تپهها میروند تا بتوانند از آن استفاده کنند.
بخشدار لوداب اظهارکرد: تنها مشکل دانشآموزان این بخش اینترنت نیست، خیلی از دانشآموزان این بخش گوشی هم ندارند و در توان و بضاعت خانوادهها هم نیست که برای بچه هایشان گوشی بخرند.
«هادی زارع پور»، مدیرکل آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد هم گفت: نزدیک به ۴۰ درصد دانشآموزان استان یا دسترسی به اینترنت ندارد، یا در جاهایی هستند که سرعت اینترنت خیلی پایین است یا تمکن مالی برای خرید گوشی و تبلت ندارند.
وی افزود: مشکل اینترنت را جهت شرکت دانشآموزان در کلاسهای مجازی از اداره کل فناوری اطلاعات، استانداری و شرکت مخابرات استان پیگیری کردیم. زارع پور اظهارکرد: همچنین با خیرین رایزنیهایی کردیم تا جهت خرید گوشی هوشمند و تبلت برای دانشآموزان بیبضاعت و دارای تمکن مالی پایین کمک بگیریم.
خبرنگار
بدون هیچ سقف و دیواری در پناه با شال و کلاه روی تپه برف گرفتهای نشستهاند و آنلاین شدهاند تا تکالیف مدرسه را انجام دهند. عکسهایی که از وضعیت روستاهای دورافتاده در شمال غربی کشور منتشر میشود، نشان میدهد که بر خلاف گزارشهای سازمانی و عدد و ارقامی که مسئولان منتشر میکنند، در دسترسی به اینترنت در روستاها همچنان مشکلات جدی وجود دارد. دانشآموزان ساکن در روستاهای سرد و برف گرفته شهرستان ورزقان در استان آذربایجان شرقی هر روز با همین مشکلات مواجهاند. روستاهایی با راه ها و دسترسیهای نامناسب که حتی در زلزله سال 1391 هم بهدلیل وصل نبودن به اینترنت و راه نامناسب، تا چند روز پس از وقوع زلزله، شناسایی برخی روستاهای زلزله زده و دسترسی امدادگران ناممکن بود. پس از گذشت 8 سال از وقوع زلزله، کرونا باعث شده بار دیگر نداشتههای اهالی این روستاها بیشتر به چشم بیاید.«اینترنت» بازهم یکی از این نداشته هاست.
دهیار روستای گوراند از توابع شهرستان ورزقان در گفت و گو با «ایران» میگوید: هیچکدام از خانوارهای روستای ما اینترنت خانگی ندارند اما بهدلیل شرایط کرونا امسال مدرسه مجهز به اینترنت «وای فای» شد تا دانشآموزان بتوانند با حضور در مدرسه از آموزشهای مجازی بهرهمند شوند.
محمد حسن اسدی میافزاید: از ابتدای مهر نیز در این روستا، کلاسها بهصورت حضوری برگزار میشد چون تعداد دانشآموزان بسیار کم و مدرسه 3 کلاسه است و با رعایت فاصله مشکلی ایجاد نمیشد اما این 2 هفته که مدارس تعطیل شدند، دانشآموزان هم از آموزشها محروم شدند چون اینترنت خانگی نداریم. وی ادامه میدهد: با پیگیریهای انجام شده برای رفع این مشکل، مسئولان در حال تدارک مقدمات لازم برای نصب دکل مخابراتی در این روستا هستند تا امکان برقراری اینترنت در این روستا فراهم شود.
اسدی با اشاره به اینکه فرماندار جدید ورزقان نیز چندی قبل به این روستا آمد و ما مشکل نبود اینترنت خانگی در این روستا را مطرح کردیم که قول مساعد دادند اینترنت خانگی در این روستا برقرار شود. البته باید پس از حل آن با حمایتهای مسئولان در آموزش و پرورش و نیز کمکهای سازمانهای مردم نهاد و... مشکل تهیه گوشی همراه برای استفاده از اینترنت نیز حل شود.
برخی روستاها تلویزیون هم ندارند
عضو شورای روستای گل آخور از توابع شهرستان ورزقان نیز در گفتوگو با «ایران» میگوید: ما در بخش خاروانا هستیم و دراین بخش فقط یک روستا اینترنت دارد، در برخی موارد اگر روستای همسایه اینترنت داشته باشد، دانشآموزان مسافتی را میروند تا بتوانند از اینترنت روستای همجوار استفاده کنند و الان نیز که فصل سرد سال است، بچهها خیلی اذیت میشوند.
علی اکبر عبدیزاده ادامه میدهد: متأسفانه شهرستان ورزقان در محدوده معدن مس سونگون و معدن طلای اندریان قرار دارد اما امکانات بسیار ضعیفی دارد و نبود امکانات باعث شده بسیاری از روستاییان از روستاهای خود به شهرها مهاجرت کنند. وی میگوید: البته فرماندار به این روستا سرکشی کرده و پیگیریهای زیادی برای مشکلات روستا انجام داده و قول دادند که طی چند ماه این مشکلات حل شود البته هنوز کاری انجام نشده اما امیدواریم تلاش خودشان را انجام دهند که حداقل بچههای روستای ما نیز بتوانند از اینترنت استفاده کنند.
روستاییان در انتظار نصب دکل اینترنت
دهیار روستای آوانسر از توابع بخش خاروانا نیز در گفتوگو با «ایران» میگوید: دانشآموزان از نقاطی که در این روستا برای اینترنت آنتن میدهد استفاده میکنند تا بتوانند در کلاسهای مجازی شرکت کنند.
علی قاسمی میافزاید: تعداد دانشآموزان این روستا 12 نفر است و از آنجا که مسیر ورودی به این روستا صعب العبور است و در فصول سرد سال راه بهخاطر بارش برف بسته میشود، معلم نیز نمیتواند در این روستا حاضر شود که کلاسها بهصورت حضوری برگزار شود. البته قبل از آن هم معلم به صورت دوهفته یکبار در این روستا حاضر میشد. وی با بیان اینکه هم اکنون بهدلیل شرایط موجود، دانشآموزان از والدین خودشان برای درسها کمک میگیرند، اظهار میدارد: خط تلفن ثابت را از دو سال قبل برای این روستا دادند اما اینترنت و پوشش خط تلفن همراه اول، ایرانسل و... نداریم. پس از پیگیریها هم به ما قول دادند که ایستگاه و دکل برای اینترنت در این روستا زده خواهد شد. قاسمی از مسئولان میخواهد که به روستاهای دورافتاده بیشتر توجه کرده و مشکلات آنها را رفع کنند.
۸۰ درصد روستاهای بالای 20 خانوار به اینترنت پرسرعت متصل میشوند
معاون اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی نیز در گفتوگو با «ایران» در خصوص میزان بهرهمندی شهرها و روستاهای استان از اینترنت میگوید: در حال حاضر تمامی شهرهای استان آذربایجان شرقی به نسل چهارم اینترنت همراه مجهز هستند و امکان استفاده از خدمات «ADSL» نیز فراهم شده است. در برخی شهرها نیز «VDSL» داریم یعنی در این مناطق کافوها، نوری شده است. در برخی از مناطق شهر تبریز نیز پروژه « FTTH» را اجرا کردهایم.
مهدی خرامش با اشاره به افزایش آپارتمان نشینی و ساخت ساختمانهای بلند میافزاید: از آنجا که ظرفیتی که مخابرات برای ساختمانهای قدیمی در نظر گرفته بود، محدود بوده است امروز با افزایش تعداد واحدهای آپارتمانی مشکلاتی ایجاد شده چون یک واحد 300 متری پس از تخریب به 8 واحد آپارتمان یا بیشتر تبدیل میشود. بهدنبال این مشکل موضوع توسعه مخابرات مطرح شده و شرکت مخابرات برای پوشش دهی مناسب تلفن و اینترنت ثابت به توسعه مراکز خود پرداخته و در این خصوص سرمایهگذاری بسیار خوبی از سوی شرکت مخابرات در مرداد ماه امسال صورت گرفته تا این مراکز را ارتقا دهد که امیدواریم از این طریق بتوانیم پاسخگوی درخواستها برای اخذ تلفنهای ثابت در برخی مناطق باشیم. وی با بیان اینکه در حوزه روستایی نیز حدود 2 هزار و 700 روستا داریم که 2 هزار و 20 روستای آن بالای 20 خانوار جمعیت دارد، اظهار میدارد: بر اساس برنامه ششم توسعه، وزارت ارتباطات مکلف است ۸۰ درصد روستاهای بالای 20 خانوار را تا پایان برنامه ششم به اینترنت پرسرعت متصل کند. خوشبختانه وزارت ارتباطات در این خصوص بیش از تعهدات خود عمل کرده به طوری که در حال حاضر حدود یکهزار و 900 روستا در استان آذربایجان شرقی از اینترنت ثابت یا همراه یا «های وب» برخوردار شدهاند.
مشکل خرید مودم در روستاهای دارای اینترنت
خرامش با اشاره به اینکه شرکت «های وب»، اپراتور جدیدی است که چند سالی ست در حوزه اینترنت ثابت، فعالیت میکند و اغلب روستاهای استان نیز شامل اینترنت ثابت میشوند، در خصوص مشکلات مربوط به اینترنت در روستاها تصریح میکند: تا چند سال قبل با کمتر از 100 هزار تومان میتوانستیم یک دستگاه مودم خوب تهیه کنیم اما با نوسانات ارز هم اکنون برای خرید مودم ثابت باید بیش از یک میلیون تا 3 میلیون تومان و حتی بالاتر هزینه کرد لذا تأمین این دستگاه برای روستاییان مشکل ساز شده است. بیشترین دلیلی هم که در جلسات با مسئولان درباره دلیل عدم استفاده روستاییان از اینترنت عنوان شده ناتوانی مالی آنها برای تهیه مودم بوده که این موضوع هم مشکل ملی است و برعهده وزارت ارتباطات نیست چون ما فقط تأمین کننده زیرساختها هستیم و روستاییان باید در این مورد کمی هزینه کنند. وی در خصوص مشکلات شهرستان ورزقان میافزاید: بر اساس برنامهریزیهای انجام شده قرار است برای 27 روستا با نصب و راهاندازی سایت جدید پوشش صوت و اینترنت فراهم شود و سایت حدود 15روستا به نسلهای G3 و G4 ارتقا یابند، متأسفانه مشکلی که داریم این که هزینههای «آیسیتی» در سبد خانوار روستاییان بسیار پایینتر از دیگر روستاهای شهرهای بزرگ است و این هم به سطح درآمدها و مسائل اقتصادی مربوط میشود.
معاون اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی تصریح میکند: باید فرهنگسازی لازم صورت گیرد که ابتدا لوازم مورد نیاز برای استفاده از اینترنت در روستاها تهیه شود بعد درخواست اینترنت شود چون در برخی روستاها اینترنت وصل شده اما مردم هنوز گوشی همراه و مودم و... برای استفاده از آن ندارند.
خرامش در خصوص مشکلات مربوط به اتصال روستاهای استان به اینترنت میافزاید: از سوی دیگر، استان آذربایجان شرقی، استانی کوهستانی است. استانهای کویری مثل مرکزی و سمنان و حتی اصفهان و یزد شرایط بهتری از ما دارند چون در این استانها با یک «بیتیاس» میتوان حدود 8 روستا را پوشش اینترنتی داد اما در استان آذربایجان شرقی در شرایط ایدهآل شاید بتوان فقط 3 روستا را پوشش داد که هم سرمایهگذاری کلان میخواهد و هم اینکه از مهرماه معمولاً در این استان بهدلیل کوهستانی و سرد و خشک بودن، کار کردن سخت میشود.
معاون ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی اظهار میدارد: با وجود این مشکلات، سعی میکنیم تا نوروز سال آینده و در نهایت خرداد ماه سال آینده با توجه به قول مساعد آقای وزیر بتوانیم تمامی روستاها را به اینترنت وصل کنیم و هم اکنون نیز اپراتورها و همکاران در اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان و اپراتورها در حال تلاش شبانه روزی هستند تا بهوعده خود عمل کرده و مشکل نبود اینترنت را رفع کنند. وی میافزاید: تعدادی از روستاها نسلG2 دارند که میخواهیم آنها را به G3 وG4 ارتقا دهیم تا بتوانند از اینترنت پرسرعت و همراه هم استفاده کنند و امیدوارم در صورت تأمین تجهیزات لازم تا پایان سال بتوانیم این مشکلات را رفع کنیم.
خرامش با اشاره به اینکه امروزه تلفنهای ثابت نسبت به قبل جایگاه خود را از دست دادهاند و حتی کودکان نیز گوشی همراه دارند، میگوید: این موضوع در روستاها نیز مصداق دارد و بهطور مثال فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که نشان داده تعدادی کودک در روستای «اسکندان» برای برقراری اینترنت به بالای تپهای رفتهاند که ما در این زمینه بررسی کردیم و متوجه شدیم، آن روستا «ایدیاسال» دارد اما بچهها اینترنت همراه میخواهند در صورتی که اینترنت ثابت دارند ولی از آن استفاده نمیکنند. این نشان میدهد سطح توقعات افزایش یافته است. اگر بخواهیم توسعه متوازن اتفاق بیفتد باید اینترنت همراه را به روستاهایی ببریم که بهدلیل شرایط منطقهای نمیتوان از فیبر نوری و کابل مسی استفاده کرد.
مردم نمیگذارند دکل نصب کنیم
وی به دیگر مشکلات در راهاندازی اینترنت در شهرها و روستاهای استان اشاره میکند و میافزاید: در برخی موارد نیز برای نصب دکل و اتصال اینترنت، ممانعتهای مردمی وجود دارد بهطور مثال در یکی از بخشهای شهرستان شبستر یک سال و نیم است که میخواهیم دکل «بیتیاس» نصب کنیم اما هنوز نتوانستهایم چون مردم این منطقه به غلط معتقدند تشعشعات این دکلها ضرر دارد. این وضعیت در برخی روستاها نیز به همین شکل است یعنی هم اینترنت میخواهند و هم مخالف نصب دکل هستند لذا سعی میکنیم این موارد را رفع کنیم تا هم استانیهای عزیز بتوانند نهایت دسترسی را داشته باشند.
معاون اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی با اشاره به شیوع بیماری کرونا و رسیدگی به تقاضاهای جدید مردم آن هم در زمان محدود، میگوید: اگرچه بیماری کرونا مضرات زیادی در کشور و کل دنیا داشته اما شاید یکی از مزیتهای آن این باشد که خود را به روز کنیم چون کسی گمان نمیکرد امسال چنین اتفاقی بیفتد و تمامی روستاییان نیز درخواست اینترنت کنند بنابراین در تلاشیم تا بتوانیم خود را در این زمینه به روز کنیم و نیازها را رفع کنیم.
نیم نگاه
عضو شورای روستای گل آخور از توابع شهرستان ورزقان: ما در بخش خاروانا هستیم و دراین بخش فقط یک روستا اینترنت دارد، در برخی موارد اگر روستای همسایه اینترنت داشته باشد، دانش آموزان مسافتی را می روند تا بتوانند از اینترنت روستای همجوار استفاده کنند و الان نیز که فصل سرد سال است، بچه ها خیلی اذیت می شوند
معاون ارتباطات و فناوری اطلاعات آذربایجان شرقی : فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که نشان داده تعدادی کودک در روستای «اسکندان» برای برقراری اینترنت به بالای تپه ای رفته اند که ما در این زمینه بررسی کردیم و متوجه شدیم، آن روستا «ای دی اس ال» دارد اما بچه ها اینترنت همراه می خواهند در صورتی که اینترنت ثابت دارند ولی از آن استفاده نمی کنند. این نشان می دهد سطح توقعات افزایش یافته است
کلاسهای مجازی روی کوههای بویراحمد!
کهگیلویه و بویراحمد در منطقه محروم لوداب از توابع شهرستان بویراحمد، آموزش مجازی و شبکه شاد هیچ معنایی برای دانشآموزان ندارد و دانشآموزان مجبورند در فصل سرما برای شرکت در کلاس درس مجازی به بالای کوه بروند.
بیشتر دانشآموزان بخش لوداب از جمله «درسی» و دهستان «زی زی» برای دسترسی به اینترنت و شرکت در کلاسهای آنلاین باید به کوه بروند تا شاید در نقطهای از کوه که اینترنت با سرعت کم است بتوانند درس بخوانند.
دانشآموزان منطقه محروم لوداب از جمله دانشآموزانی هستند که به سختی و در شرایط کرونایی در حال گذراندن سال تحصیلی 1400-99 هستند، پایین بودن سرعت اینترنت در این منطقه باعث شده است که هر روز حدود دو کیلومتر یا بیشتر راه را طی کنند تا به کوه و بیابانی برسند که در آنجا بتوانند از اینترنت برای شرکت در کلاس استفاده کنند.
همچنین برخی از دانشجویان منطقه لوداب نیز مجبور هستند برای اینکه از دیگر همکلاسیهای خود عقب نیفتند و بتوانند سال تحصیلی را به اتمام برسانند، یا در شهر یاسوج مجبور به اجاره کردن خانه برای استفاده از اینترنت پرسرعت جهت شرکت در کلاسهای مجازی هستند یا همچون این دانشآموزان شب را در کوه و بیابان به سر ببرند یا قید تحصیل را بزنند.
مشروط شدن دانشجویان
به گزارش ایسنا،« مجید ارجمند»، دهیار روستای زی زی یکی از روستاهای بخش لوداب در رابطه با مشکل اینترنت و سختیهای شرکت داشن آموزان منطقه در کلاسهای مجازی گفت: دانشآموزان دهستان «زی زی» که۱۰۰ خانوار جمعیت دارد و دارای دو مدرسه راهنمایی و ۷ مدرسه ابتدایی است به علت نبود اینترنت نمیتوانند در این شرایط کرونایی در کلاسهای مجازی شرکت کنند.
وی افزود: دانشجویان منطقه نیز جهت شرکت در کلاسهای درس مجازی نیز با این مشکلات مواجهند و حتی برخی از دانشجویان بهدلیل نبود اینترنت و شرکت نکردن در کلاسها مشروط شدند.
«جمال روحانی»، بخشدار لوداب ضمن تأیید مشکل اینترنت در سطح بخش و مشکلات دانشآموزان و دانشجویان برای شرکت در کلاسهای مجازی گفت: ۵۰ درصد روستاهای بخش لوداب با مشکل اینترنت مواجهند و امکان ورود دانشآموزان به شبکه شاد و شرکت در کلاسهای مجازی اصلاً مهیا نیست.
وی افزود: دانشآموزان این بخش سرگردان هستند و برای اینکه بتوانند وارد شبکه شاد شوند و از آموزشهای مجازی استفاده کنند به کوه و تپهها میروند تا بتوانند از آن استفاده کنند.
بخشدار لوداب اظهارکرد: تنها مشکل دانشآموزان این بخش اینترنت نیست، خیلی از دانشآموزان این بخش گوشی هم ندارند و در توان و بضاعت خانوادهها هم نیست که برای بچه هایشان گوشی بخرند.
«هادی زارع پور»، مدیرکل آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد هم گفت: نزدیک به ۴۰ درصد دانشآموزان استان یا دسترسی به اینترنت ندارد، یا در جاهایی هستند که سرعت اینترنت خیلی پایین است یا تمکن مالی برای خرید گوشی و تبلت ندارند.
وی افزود: مشکل اینترنت را جهت شرکت دانشآموزان در کلاسهای مجازی از اداره کل فناوری اطلاعات، استانداری و شرکت مخابرات استان پیگیری کردیم. زارع پور اظهارکرد: همچنین با خیرین رایزنیهایی کردیم تا جهت خرید گوشی هوشمند و تبلت برای دانشآموزان بیبضاعت و دارای تمکن مالی پایین کمک بگیریم.

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
کنتور مستقل آپارتمانهای قدیمی/ محمد شریفینیا از همدان: از وزارت نیرو درخواست داریم برای آپارتمانهای قدیمی تصمیم و یا طرحی اتخاذ کنند که این آپارتمانها دارای کنتور مستقل آب شوند و هرکس هزینه مصرفی آب خود را مستقل پرداخت کند. این کار در صورتی که اجباری شود تمامی آپارتمانها دارای کنتور مستقل آب شده و مشکلات بسیاری از هموطنان در این خصوص حل میشود.
حل مشکلات مرغداران/ یک شهروند: در اخبار مطلبی از یک خبرنگار ایلامی منعکس شد که ایشان به چند مرغداری مراجعه کرده بودند و متوجه شدند که خاک اره به دان مرغ اضافه شده که باعث ایجاد مشکلاتی برای مرغداران شده بود. از مسئولین محترم خواهشمندم به وضعیت مرغداریها نظارت بیشتری داشته باشند تا این مشکلات کاهش یابد.
مشکلات آموزش مجازی دانشآموزان/ خانم جعفری مقدم از بابل: برنامه آموزش برای دانشآموزان به صورت مجازی انجام میشود. در حال حاضر معلمان فقط نیم ساعت برای دانشآموزان وقت میگذارند. در این نیم ساعت چه آموزش مؤثری صورت میگیرد! در این زمان کوتاه شاید اینترنت ضعیف شودو دانشآموز نتواند به ارتباط اینترنتی داشته باشد. با آموزش و پرورش بابل تماس گرفتم که پاسخ روشنی در این زمینه نمیدهند. از مسئولین محترم درخواست دارم مشکلات به وجود آمده در آموزش مجازی را مرتفع کنند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
کنتور مستقل آپارتمانهای قدیمی/ محمد شریفینیا از همدان: از وزارت نیرو درخواست داریم برای آپارتمانهای قدیمی تصمیم و یا طرحی اتخاذ کنند که این آپارتمانها دارای کنتور مستقل آب شوند و هرکس هزینه مصرفی آب خود را مستقل پرداخت کند. این کار در صورتی که اجباری شود تمامی آپارتمانها دارای کنتور مستقل آب شده و مشکلات بسیاری از هموطنان در این خصوص حل میشود.
حل مشکلات مرغداران/ یک شهروند: در اخبار مطلبی از یک خبرنگار ایلامی منعکس شد که ایشان به چند مرغداری مراجعه کرده بودند و متوجه شدند که خاک اره به دان مرغ اضافه شده که باعث ایجاد مشکلاتی برای مرغداران شده بود. از مسئولین محترم خواهشمندم به وضعیت مرغداریها نظارت بیشتری داشته باشند تا این مشکلات کاهش یابد.
مشکلات آموزش مجازی دانشآموزان/ خانم جعفری مقدم از بابل: برنامه آموزش برای دانشآموزان به صورت مجازی انجام میشود. در حال حاضر معلمان فقط نیم ساعت برای دانشآموزان وقت میگذارند. در این نیم ساعت چه آموزش مؤثری صورت میگیرد! در این زمان کوتاه شاید اینترنت ضعیف شودو دانشآموز نتواند به ارتباط اینترنتی داشته باشد. با آموزش و پرورش بابل تماس گرفتم که پاسخ روشنی در این زمینه نمیدهند. از مسئولین محترم درخواست دارم مشکلات به وجود آمده در آموزش مجازی را مرتفع کنند.

کاش آقای قالیباف کمی صبوری میکرد
معاون پارلمانی رئیسجمهوری به ابلاغ قانون لغو تحریمها از سوی رئیس مجلس واکنش نشان داد و گفت: رئیس جمهوری تا پایان وقت اداری چهارشنبه (روز گذشته) فرصت ابلاغ قانون لغو تحریمها را داشت ولی
ای کاش رئیس مجلس شورای اسلامی در این زمینه کمی صبوری میکرد.
به گزارش ایرنا، حسینعلی امیری با یادآوری اینکه ابلاغ قانون از سوی رئیس جمهوری فرآیندی دارد و قانون مذکور هنوز فرآیند ابلاغ را بهطور کامل طی نکرده بود، افزود: نامه رئیس مجلس شورای اسلامی باید از طریق دبیرخانه نهاد ریاستجمهوری تقدیم رئیسجمهور شود و رئیسجمهوری پیشنویس نامهها و مکاتبات و امور اداری ابلاغ قوانین را شخصاً انجام نمیدهند و سازوکاری برای این اقدامات وجود دارد.
او با اعلام اینکه نامه رئیس مجلس شورای اسلامی عصر چهارشنبه در رسانهها منتشر شد اما انتشار در مطبوعات در اینگونه امور ابلاغ قانونی محسوب نمیشود گفت که به دلیل تعطیلی روزهای پنجشنبه و جمعه نامه رئیس مجلس شورای اسلامی روز شنبه به رؤیت مسئولان دبیرخانه نهاد ریاستجمهوری رسید و طبق ماده یک قانون مدنی برای ابلاغ قانون این فرصت پنج روزه از شنبه شروع میشد. با این توضیحات رئیس جمهوری تا پایان وقت اداری چهارشنبه یعنی 19 آذر فرصت داشتند تا قانون را برای اجرا به مراجع ذیربط ابلاغ کنند. اما ای کاش رئیس مجلس شورای اسلامی قدری صبوری میکردند تا کار مسیر کامل قانونی خود را طی کند.
ای کاش رئیس مجلس شورای اسلامی در این زمینه کمی صبوری میکرد.
به گزارش ایرنا، حسینعلی امیری با یادآوری اینکه ابلاغ قانون از سوی رئیس جمهوری فرآیندی دارد و قانون مذکور هنوز فرآیند ابلاغ را بهطور کامل طی نکرده بود، افزود: نامه رئیس مجلس شورای اسلامی باید از طریق دبیرخانه نهاد ریاستجمهوری تقدیم رئیسجمهور شود و رئیسجمهوری پیشنویس نامهها و مکاتبات و امور اداری ابلاغ قوانین را شخصاً انجام نمیدهند و سازوکاری برای این اقدامات وجود دارد.
او با اعلام اینکه نامه رئیس مجلس شورای اسلامی عصر چهارشنبه در رسانهها منتشر شد اما انتشار در مطبوعات در اینگونه امور ابلاغ قانونی محسوب نمیشود گفت که به دلیل تعطیلی روزهای پنجشنبه و جمعه نامه رئیس مجلس شورای اسلامی روز شنبه به رؤیت مسئولان دبیرخانه نهاد ریاستجمهوری رسید و طبق ماده یک قانون مدنی برای ابلاغ قانون این فرصت پنج روزه از شنبه شروع میشد. با این توضیحات رئیس جمهوری تا پایان وقت اداری چهارشنبه یعنی 19 آذر فرصت داشتند تا قانون را برای اجرا به مراجع ذیربط ابلاغ کنند. اما ای کاش رئیس مجلس شورای اسلامی قدری صبوری میکردند تا کار مسیر کامل قانونی خود را طی کند.

مشاغل خدماتی زیر فشار کرونا خرد شدند
گروه اقتصادی / در تابستان 1399 نسبت به تابستان 1398، جمعیت بیکار کشور 417 هزار نفر کاهش داشت و این مسأله موجب کاهش نرخ بیکاری به 9.5 درصد شد. اما در این یک رقم ساده ارقامی نهفته است که نشان میدهد مشاغل خدماتی کشور چگونه از بحران همهگیری کرونا آسیب دیدند.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به تحلیل شاخصهای بازار کار در فصل تابستان 1399 پرداخته و نوشته است: بررسیها نشان میدهد که با وجود کاهش نرخ بیکاری در تابستان سالجاری نسبت به مدت مشابه سال قبل، 22.3 درصد از بیکاران و 8.9 درصد از جمعیت شاغل تابستان 1398، در تابستان 1399 به جمعیت غیرفعال اضافه شدهاند و درصورتی که این افراد در جمعیت جویای کار لحاظ میشدند، نرخ بیکاری بیشتر از این رقم اعلام میشد. اما افراد بیکار دلسرد شده و شاغلین اضافه شده به جمعیت غیرفعال، تقاضای شغل نداشتند و به همین خاطر نرخ بیکاری به 9.5 درصد رسیده است.
کرونا جان 817 هزار شغل را گرفت
اما جالبتر از روند کلی شاخص بیکاری، تأثیر کووید19 بر اشتغال است. این مرکز شیوع ویروس کرونا را یک عامل مخرب اشتغال بویژه در بخش خدمات معرفی میکند و مینویسد: با توجه به تحولات شتابان و مهم بازار کار کشور در فصول اخیر، تمرکز بیشتر بر تحلیل کوتاه مدت این بازار میتواند حاوی اطلاعات ارزشمند و حتی رفع کننده ابهامات و برخی سؤالات موجود درخصوص این تحولات باشد. براساس بررسیهای این مطالعه مهمترین تحولات بازار کار کشور در تابستان 1399 متأثر از شیوع ویروس کرونا بوده است. به این ترتیب که در تابستان 1399 نسبت به فصل مشابه سال قبل (تابستان 1398)، جمعیت فعال کشور 1626 هزار نفر کاهش داشته است که بخش مهمی از آن را زنان تشکیل میدهند. این موضوع سبب شده نرخ مشارکت با کاهش 3.1 درصدی به رقم 41.8 درصد برسد.
این مرکز در ادامه مینویسد: در تابستان 1399 نسبت به تابستان 1398، تعداد 1209 هزار نفر از جمعیت شاغلان کشور کاهش یافته که حدود817 هزار نفر آن مربوط به بخش خدمات بوده است. عمده این کاهش اشتغال در مشاغل خدماتی، متأثر از شیوع ویروس کرونا در کشور است. ناگفته نماند که در حالی امسال کووید19 باعث کاهش جمعیت شاغل کشور شده که در چهار سال منتهی به تابستان 1398، جمعیت شاغل، سالانه به طور متوسط 609 هزار نفر افزایش داشت.
اما در همین حال نرخ اشتغال ناقص در تابستان 1399 نسبت به تابستان 1398، 0.5 درصد افزایش را نشان میدهد که این موضوع بخصوص از منظر تأمین معیشت خانوارهای کشور بسیار با اهمیت است. البته این افزایش مختص مردان بوده و برای زنان تغییری نداشته است.
حال و هوای 4 مؤلفه در تابستان 99
در ادامه این گزارش بررسیهای مربوط به جمعیت در سن کار، جمعیت فعال، نرخ مشارکت و جمعیت غیرفعال طی تابستان 99 آمده است. بررسی روند جمعیت در سن کار نشان میدهد که این رقم در تابستان 1399 حدود 685 هزار نفر و کمی بیش از رقم رشد متوسط سالانه طی چهار سال منتهی به تابستان 1398 (در حدود 640 هزار نفر) افزایش داشته است.
همچنین جمعیت فعال در تابستان 1399 نسبت به فصل مشابه سال قبل، جمعیت فعال 1626 هزار نفر کاهش داشته است. جمعیت فعال مرد 615 هزار نفر و جمعیت فعال زن 1011 هزار نفر کاهش داشته است. این درحالی است که جمعیت فعال بالای 15 سال در چهار سال منتهی به تابستان 1398 سالانه به طور متوسط در حدود 650 هزار نفر افزایش داشته است. نرخ مشارکت در تابستان 1399، 41.8 درصد بوده است که نسبت به تابستان 1398 (44.9درصد) حدود 3.1 درصد کاهش داشته است. نرخ مشارکت زنان طی این دوره 3.5 درصد کاهش داشته و به 14.1 درصد و نرخ مشارکت مردان در حدود 2.7 درصد کاهش را تجربه کرده و به 69.5 درصد رسیده است. در همین حال، در فصل تابستان 1399، جمعیت غیرفعال 1231 هزار نفر نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایش داشته است که حدود یک میلیون و 370 هزار نفر به جمعیت غیرفعال زنان و بیش از 942 هزار نفر به جمعیت غیرفعال مردان اضافه شده است.
بیکاری تابستانی کدام گروه و استان کاهش بیشتری داشت؟
براساس گزارش این بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی، نرخ بیکاری برای جوانان 24 - 15 ساله 3 درصد و برای فارغالتحصیلان آموزش عالی، 2.3 درصد کاهش را نشان میدهد. نرخ بیکاری شهری نیز در تابستان 1399 نسبت به تابستان 1398، 1.2 درصد و نرخ بیکاری روستایی 0.3 درصد کاهش را نشان میدهد.
بررسی نرخ بیکاری در استانهای مختلف کشور نیز نشان میدهد که در تابستان 1399 نسبت به تابستان 1398، استانهای یزد، تهران و گلستان در نرخ بیکاری کاهش محسوسی داشتهاند. به این ترتیب که با وجود شیوع ویروس کرونا و مسائل مربوط به آن در استان یزد نرخ بیکاری از 15.1 درصد به 9.4 درصد سقوط کرده است. در تهران نرخ بیکاری از 10.8 درصد به 6.4 درصد کاهش داشته است و در استان گلستان نرخ بیکاری تابستانی از 11.1 درصد به 8 درصد رسیده است. اما در همین حال استان های چهارمحال و بختیاری و خراسان شمالی بیشترین افزایش را در نرخ بیکاری داشتهاند. همچنین استان های هرمزگان (50.6درصد)، خراسان شمالی (47.9 درصد) بیشترین نرخ مشارکت را در بین استان های کشور دارند.
نــگاه
آسیب های برگشت ناپذیر بخش خدمات
همهگیری کرونا و زمینگیر شدن برخی از مشاغل، بویژه در بخش خدمات، فقط مختص ایران نیست، حتی در کشورهای توسعهیافته و مقاصد گردشگری جهان بیکاری در این بخش و از بین رفتن مشاغل، تشدید نیز میشود. روزنامه فایننشیال تایمز در این رابطه مینویسد: ویروس کرونا کار و درآمد را از خیلی از خانهها و زندگیها ربوده است. کارمندان فروشگاه، کارکنان هتل، پیشخدمت، آشپز، رانندگان اجارهای، افسران امنیتی و کارگران زیادی امروز بهخاطر ویروس کرونا بیکار شدهاند. کسانی که حتی قبل از شیوع این بیماری، اکثرشان بسختی از حقوق اندک و پسانداز اندک خود زندگی را میگذراندند. این روزنامه به بحران بیکاری در امریکا که بسیار بدتر از رکودهای گذشته، از جمله بحران مالی 2008 است اشاره میکند و مینویسد: هیچ گوشهای از این کشور از عواقب این بیماری در امان نمانده است، اما تلفات شغلی عمده اقشار ضعیف جامعه و مشاغل خدماتی بیشتر است. در همین حال پیشبینی مراکز تحقیقاتی بینالمللی نشان میدهد که آسیبهای ناشی از کرونا بر بخش خدمات غیر قابل جبران خواهد بود. هرچند که به مرور، برخی از مشاغل دوباره احیا میشود و با کاهش محدودیتهای کرونایی ممکن است که دوباره افراد به شغل قبلی خود بازگردند. حالا محققان و اقتصاددانان دنیای مشاغل خدماتی را حتی پس از روزهای بحرانی کرونا متفاوت از قبل میدانند.

ایران جمعه ضمیمه امروز به همراه 8 صفحه«پرسه»
به همراه یادداشتهایی از حسین باهر، مجید برزگر، ابراهیم افشار، سعید محمدزاد اکبری ، الهام فلاح، محمدرضا اصلانی ، سعید معیدفر، سیامک زندرضوی و ...

جشنواره مجازی؛ فرصتی که باید قدرش را دانست
مینا صفار
خبرنگار
همواره یکی از مهمترین جشنوارههایی که در ایران برگزار میشود، جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهران مبارک است. این جشنواره قدمتی بسیار دیرینه دارد. اولین دوره آن در سال 1368 برگزار شد و تا دوره پنجم هر سال این جشنواره برگزار شد. بعد از دوره چهارم تصمیم بر این شد که جشنواره بهصورت دوسالانه برگزار شود که تا دوره هفدهم بهصورت منظم هر دو سال یکبار برگزار میشد، البته این جشنواره از ابتدا «تهرانمبارک» نام نداشت و در دوره دهم بود که مبارک بهعنوان سمبل تئاتر عروسکی ایرانی بهنام جشنواره راه یافت و از آن پس شاهد برگزاری «جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهرانمبارک» بودیم. قرار بود دوره هجدهم این جشنواره تابستان 1399 و با دبیری گلزار محمدی؛ از هنرمندان عرصه تئاتر عروسکی و رئیس انجمن نمایشگران عروسکی خانه تئاتر برگزار شود اما چند ماه پیش از آغاز جشنواره و در اسفندماه 1398، دبیر جشنواره درگذشت. بهدلیل اوضاع نامساعد و اپیدمی بیماری کرونا جشنواره بهتعویق افتاد و قرار شد 15 اسفندماه و بهصورت مجازی جشنواره تئاتر عروسکی برگزار شود اما دبیر جشنواره همچنان زندهیاد گلزار محمدی است و طی حکمی مهدی حاجیان بهعنوان دبیر اجرایی، جشنواره را پیش میبرد. در ادامه این گزارش با مهدی حاجیان؛ دبیر اجرایی جشنواره و بهروز غریبپور؛ عضو شورای سیاستگذاری و هنرمند مطرح عرصه تئاتر عروسکی در گفتوگو با «ایران» به بررسی شرایط برگزاری هجدهمین جشنواره تئاتر عروسکی تهرانمبارک میپردازیم.
لزوم اشراف به مدیوم جدید تئاتر عروسکی
بهروز غریبپور ضمن اعلام این نکته که برگزاری آنلاین جشنواره میتواند اتفاقهای مثبتی را رقم بزند، گفت: «از ابتدا بسیاری از متخصصان میگفتند باید فاصله اجتماعی رعایت شود، ماسک بزنیم و سالنهای تئاتر و سینما باید تعطیل شوند. این اظهار نظر متخصصان بهخاطر اینکه علیه خانواده هنر گارد گرفته باشند، گفته نشده بود بلکه میدانستند که این رعایت کمک میکند ما مرگومیر کمتری داشته باشیم. من از ابتدا و همان زمان که کرونا مانع برگزاری کنسرتها و تئاترها شد، گفتم که ما باید قدر این ویروس را بدانیم چون هرچند مرگومیر و درد و رنج دارد، ظرفیتهای بالقوه بشر را بالفعل میکند.» او در ادامه افزود: «بنابراین من از ابتدا در شورای سیاستگذاری جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهرانمبارک پیشنهاد دادم که جشنواره بهصورت آنلاین برگزار شود. اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، بستگی به نوع کارگردانی و اجرای آثار دارد. هنرمندان تئاتر عروسکی باید این مدیوم جدید را بشناسند. طبیعتاً اگر اشرافی روی این مدیوم نداشته باشیم، تئاتر عروسکی تأثیر خوبی نخواهد گذاشت اما اگر اشراف کافی وجود داشته باشد، چهبسا آثاری تأثیرگذارتر اجرا شوند.»
مهدی حاجیان هم در همین زمینه به خبرنگار «ایران» میگوید: «یا باید جشنواره برگزار نمیشد یا آن را بهصورت مجازی پیش میبردیم. در این مدت در ایران هم بسیاری از جشنوارهها بهصورت مجازی برگزار شدهاند و استقبال خوبی هم از آثار صورت گرفته. البته ما باید به فکر پلتفرمی باشیم که هم امکان اجرای تئاترها بدون مشکل را داشته باشند و هم حق کپیرایت هنرمندان حفظ شود. دبیرخانه در تلاش است تمام امکانات را فراهم کند.»
تلهتئاتر؛ حلقه مفقوده تئاتر ایران
غریبپور ضمن اعلام این نکته که برگزاری آنلاین جشنواره میتواند در آینده به نفع تئاتر ایران تمام شود، گفت: «اگر بهجای آینده درباره گذشته صحبت کنیم، نمونه این اتفاق را میتوانیم ببینیم. سال 1344 موقعی که تالار سنگلج افتتاح شد، دو روز در هفته نمایشها را اجرا میکردند چون بعد از اتفاقهای 28 مرداد و سقوط تئاتر سعدی خلائی ایجاد شده بود که تئاتر اسکویی تماشاگر داشت اما تئاتر سنگلج تماشاگر نداشت. وقتی عباس جوانمرد تشکیلات تئاتر تلویزیونی را راه انداخت و شش گروه تشکیل داد، بر میزان مخاطبان تئاتر سنگلج افزوده شد چون بسیاری عزتالله انتظامی، جعفر والی، علی نصیریان، رکنالدین خسروی و... را نمیشناختند.»
او در ادامه به این نکته نیز اشاره میکند که: «تئاتر در جزیره اجرا میشود. اگر تئاتری مورد استقبال بسیار خوبی هم قرار بگیرد، نهایتاً دوهزار مخاطب، اثر را میبینند و اگر 10 سالن دوهزار نفره هم داشته باشیم، شبی بیست هزار نفر تماشاگر داریم درحالیکه اگر یک تلهتئاتر اجرا شود، چندین میلیون نفر تماشاگر داریم. از دید من اگر به ابعاد مثبت قضیه نگاه کنیم، میتوان به بهبود شرایط مخاطبان تئاتر امید داشت. یکی از خطاهای بزرگ تلویزیون بیتوجهی به تلهتئاتر است. باید در این شرایط ابتدا مروری به آثاری که قبلاً تولید شده بودند، انجام میداد و بعدبهسمت تولید میرفت. اگر این کار را میکرد، بعد از کرونا بر شمار مخاطبان تئاتر افزوده میشد. امیدوارم جشنوارههای آنلاین بتوانند مخاطبان را با تئاتر آشناتر کنند.»
بهدنبال جایگزین باشیم
دبیر اجرایی جشنواره تهرانمبارک درباره دو بخش جدید جشنواره یعنی پاتوق عروسکی و کارناوال به «ایران» میگوید: «این دو بخش بهدلیل شیوع بیماری کرونا قابل انجام بهشکل سابق نیست اما بهدنبال راهحلی برای ایجاد دورهمیهای مجازی میان هنرمندان عروسکی هستیم.» او اضافه میکند : «البته امسال بخشهای جدیدی هم به جشنواره اضافه میشود که بهعنوانمثال میتوان به بخشهای ایدههای نو، پایاننامههای برتر دانشجویی، مسابقه عکاسی نمایش عروسکی و پژوهش، آموزش و نشستهای تخصصی برگزار شده اشاره کرد.» حاجیان درباره تداوم این بخشها در جشنوارههای آتی عروسکی نیز معتقد است : «این مسأله به سیاستهای شورای سیاستگذاری جشنواره آینده و دبیر جشنواره مربوط میشود، البته نتیجهای که از حضور این بخشها در این دوره از جشنواره گرفته میشود هم در این تصمیمگیری بیتأثیر نیست.» همچنین کارگردان اپرای عروسکی «حافظ» حذف شدن این دو بخش را کماهمیت دانست و گفت: «حذف شدن این بخشها در شرایطی که یک بیماری دارد خانواده بشری را تهدید میکند، کارخانههای بزرگ تعطیل میشوند، سازمان ملل مجبور میشود مبرمترین و سیاسیترین مشکلات کشورها را از طریق آنلاین انجام دهد، اهمیت چندانی ندارد. مطمئن باشید فضای مجازی میتواند جای این اتفاق را بگیرد. در شرایط خاص باید بهدنبال جایگزین بود. بشر اصولاً در زمان فقدان اتفاقهایی که به آنها عادت کرده، به جایگزین فکر کرده است. بهعنوان مثال نشنال تئاتر پلتفرمی ایجاد کرده تا مردم بتوانند تئاترهایی که در شرایط عادی بهای بلیت شان 150 پوند بود، با 9 دلار ببینند. خانواده بشری پذیرفته است که تا مدتی این نوع ارتباط مخاطبان با سینما و تئاتر فضای مجازی را در نظر بگیرد.»
جشنواره آنلاین و سهولت میزبانی از گروههای خارجی
مهدی حاجیان ضمن اعلام این خبر که امسال جشنواره بهصورت ملی برگزار میشود، میگوید: «البته در حال رایزنی هستیم تا در بخش آموزش و برگزاری ورکشاپها بتوانیم از هنرمندان بینالمللی استفاده کنیم. امسال با توجه به این برنامهریزی، هنرمندان ایرانی بیشتری میتوانند از این ورکشاپها بهره ببرند.» غریبپور هم ضمن اعلام این نکته که مجازی برگزار شدن جشنواره با حضور آثار خارجی منافاتی ندارد، به جشنواره مجازی عروسکی دانشجویی اشاره کرد و گفت: «در این جشنواره که نخستین دوره آن چندی پیش برگزار شد و من هم یکی از داوران بودم، چهار اثر از روسیه و دو اثر از فرانسه شرکت کردند. این جشنواره بسیار خوب برگزار شد. هیچکس باور نمیکرد انعکاس چنین جشنوارهای که بودجه چندانی هم نداشت؛ جوایزی حدود پانصدهزار الی یک میلیون تومان برای آن در نظر گرفته شده باشد و تبلیغات گستردهای هم دربارهاش نشده بود که به این اندازه متقاضی داشته باشد.»
او در ادامه افزود: «جشنواره مجازی راهی است برای میزبانی از بسیاری از آثار که در حالت عادی امکان دعوت و میزبانیشان وجود ندارد. من چهار دوره رئیس شورای داوران جشنواره بینالمللی پراگ بودم. از سال دوم شروع کردیم به آرشیو کردن آثار ضبط شده. در خلال برنامهها یک نمایش ویدیویی هم داشتیم چون میدانستیم این کار کمک میکند به اینکه خیلی از گروههایی که بهخاطر هزینه و مشکلات اقتصادی امکان پذیراییشان در جشنواره نیست، از طریق دیویدی حضور داشته باشند و بخشی از مسابقه هم به این بخش اختصاص داشت.»
قدرت مدیر، جشنواره را پویا و متفاوت میسازد
این هنرمند عرصه تئاتر تأثیرگذاری جشنواره آنلاین را منوط به مدیریت درست این اتفاق هنری دانست و گفت: «اگر جشنواره درست مدیریت نشود، زنده و آنلاین فرقی نمیکند و جشنوارهای که بهدرستی مدیریت نشود، در هر دو صورت میتواند ضعیف باشد. خود من سال 1377 دبیر هفتمین دوره جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی بودم. در آن دوره میزبان 150 هنرمند غیرایرانی بودیم و در آن سال در تمام سالنهای شهر تهران ما اجرای تئاتر داشتیم.» او به این مسأله نیز اشاره میکند که «پیش از آغاز جشنواره میگفتند نمیشود این کار را کرد اما ما توانستیم. حتی جیم گمبل را از امریکا دعوت کردیم. او به ایران آمد و بعد از جشنواره اعلام کرد که از این بهبعد سفیر فرهنگی ایران در امریکا هستم! شجاعت و قدرت مدیر جشنواره و راهحلهایش میتواند کمک کند که جشنواره متفاوت، پویا و تأثیرگذار باشد.» غریبپور درباره مخالفان برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی بهصورت آنلاین میگوید: «این مقاومت در مقابل پدیدهها و نداشتن راهحل به این دلیل است که آدمها تفکر ارتجاعی دارند. ممکن است حرفها بهظاهر دلسوزانه باشد اما عملاً میخواهد بگوید این قدرت را ندارد که به آلترناتیو فکر کند. باید همواره برای پدیدههایی که برایشان برنامهریزی نشده است، چارهاندیشی کرد. چه کسی میدانست که سال 2020 تبدیل میشود به سال مرگومیر هنرمندان، ورزشکاران، سیاستمداران و مردم عادی؟ بنابراین حال که بر ما صاعقه فرود آمده باید به فکر راهحل باشیم. نه اینکه همه زیر پناهگاه و سایبان بایستیم و تکان نخوریم. معتقدم برگزاری جشنواره بهصورت آنلاین به تئاتر ایران کمک میکند.»
تئاتر عروسکی مختص کودکان نیست
مهدی حاجیان در پایان درباره آثاری که قرار است در قالب هجدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی اجرا شوند، گفت: «همچون روال دوره های پیشین این جشنواره، اغلب آثار تولیدات تازهای هستند که برای نخستینبار در قالب جشنواره اجرا میشوند و بعد از جشنواره رایزنیها برای اجرای عمومی نمایشها آغاز میشود. با پیگیریهای اداره کل هنرهای نمایشی و همچنین مرضیه برومند؛ دبیر هفدهمین جشنواره تهرانمبارک، آثار تازه دوره گذشته همگی دوره اجرای عمومی خود را گذراندند، البته در این دوره برخی از آثاری که از شهریورماه 1397 روی صحنه رفته بودند و برای جشنواره گذشته تولید نشده بودند در بخش مرور حضور خواهند داشت.» دبیر اجرایی جشنواره ضمن تأیید این نکته که هنوز این تصور اشتباه که تئاتر عروسکی مختص کودک تولید میشود، گفت: «هر سال چه در جدول برنامهها، چه در بخش معرفی، آثار را از هم تفکیک میکردیم و امسال هم روی پلتفرم در نظر گرفته شده برای اجراهای مجازی تئاترها که همان سایت ایران تئاتر است، گروه سنی آثار به تفکیک اعلام میشوند.»

زِهی، ز مضراب عشق
ندا سیجانی
خبرنگار
هرزمان که سخنی از دوستان و رفقای قدیمیاش به میان میآمد با ادب و احترام از آنها نام میبرد، برایش فرقی نمیکرد کوچکتر از او باشند یا بزرگتر، همه را استاد خطاب میکرد... صحبت از پشنگ کامکار است فرزند سوم زنده یاد حسن کامکار، پدری که حق استادی را برفرزندانش تمام کرد و امروز خانواده بزرگ کامکارها و حتی موسیقی ایران مدیون تربیت چنین بزرگانی است و پشنگ کامکار یکی از همان رهیافتگان و دل سپردگان مکتب پدر است تا او هم مانند دیگر برادرانش بر تحقق آرزوهای پدر بکوشد. از همان خردسالی انگشتان کوچکش با سازهای موسیقی آشنا شد و آرامآرام او را به معلمی متعهد و وفادار تبدیل کرد تا آنچه را که به او سپرده شده است به نسل بعد از خود منتقل کند. پشنگ کامکار علاوه بر آموزشهای پدر در آموختن ردیفهای صبا، از محضر استادانی چون نورعلی خان برومند، دکتر داریوش صفوت، دکتر برکشلی، هرمز فرهت، دکتر تقی مسعودیه و... بهره برده است. او و پرویزمشکاتیان هردو همساز، همسفر و همکلاسی بودند و حتی آن زمان که آزمون سراسری باربد برگزارشد، پرویز و پشنگ هر دو در نخستین کنکور موسیقی ایران مقام نخست سنتور نوازی را کسب کردند به این دلیل که در یک سطح مینواختند و کسی بردیگری برتری نداشت و این نگاه مقایسه نشدن را همیشه در زندگی مدنظر داشت. پشنگ کامکار در این روزهای کرونایی همچنان بهتدریس موسیقی بهصورت آفلاین مشغول است و درکنار آن چند کاری هم آهنگسازی کرده است تا بلکه در شرایط بهتر به سمع علاقهمندانش برساند. این آهنگساز و نوازنده سنتور در این گفتوگو به آشنایی با محمدرضا شجریان و دوستی که با لطفی و دیگر اعضای گروه شیدا داشته اشاره کرده و در کنار آن به تعریف آهنگسازی و تصنیفسازی پرداخته که در ادامه میخوانید:
گفتوگو را می خواهم با تعریف شما از آهنگسازی در موسیقی سنتی، شروع کنم؟
قبلاز پاسخ به سؤالتان باید به نکتهای اشاره کنم؛ تعریفی که در ایران از آهنگسازی موسیقی سنتی رواج یافته، صحیح و اصولی نیست. بگذارید مثالی بزنم، آثاری از سوی استادانی همچون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان وهمچنین من ساخته شده و در اختیارعلاقهمندان قرارگرفته است که تصنیفسازی یا ملودیسازی تعریف میشود. این درحالی است که آهنگسازی درمعنای علمیاش به آثاری اطلاق میشود که چندصدایی و بهعبارتی چهارصدایی هستند؛ بارزترین نمونه آن را هم میتوان سمفونی دانست.
اما آثاری که از قرارگرفتن ملودی درکنار شعر تولید میشوند و اغلب هم تک صدایی هستند تصنیف بهشمار میآید و نه آهنگسازی! البته هریک از اینها انواعی دارند؛ آنچنان که درشکل کلی دوگونه ملودی داریم؛ بدون کلام و همراه با کلام. نکته مهمی که نباید فراموش شود این است که گمان نکنیم نقش و اهمیت آثار بدون کلام کمتر از آثار با کلام است چراکه اینگونه نیست و حتی در مواردی، اثرگذاری آثار بیکلام بهمراتب بیشترهم هست. درست همانگونه که ارزش ساخت یک پیش درآمد یا یک چهارمضراب کمتر از یک اثر با کلام نیست. از سوی دیگر تصنیفسازی بسیار آسانتر از ساخت یک چهارمضراب یا یک رنگ یا پیشدرآمد است چرا که شعر در ملودیسازی نقش بسزایی دارد و حتی به ساخت راحتتر آن کمک میکند آن هم در شرایطی که نه فقط در ایران، بلکه درهمه جهان علاقهمندان بسیاری متوجه شعر و ادبیات هستند و بههمین دلیل هم میبینیم که بیشترمواقع گرایش به تصنیفسازی است اما این مسأله در کشورما به مراتب پررنگتر هست؛ ایران سرزمینی است که از دیرباز به شعر و بزرگان ادبیات کلاسیک خود شهره بوده؛ مشهورترین مصداقهای آن را هم میتوان در ظهور بزرگانی همچون حافظ، سعدی، مولانا، عطار و فردوسی دید که همواره نقشی بیبدیل در ادبیات این مرزوبوم ایفا کردهاند. بنابراین طبیعی است که توجه بیشترمان برکلام بوده و همچنان هم هست؛ همین نگاه منجربه آن شده که شعر و ادبیات همواره در صدر هنرها قرار بگیرد؛ حالا بماند که حکومتها هم تأثیر پررنگی در حمایت از آن داشتهاند. همین است که وقتی خواننده بهسراغ غزلی ازحافظ برود و خواندن او با یک ملودی جذاب همراه شود جذابیت بیشتری برای مردم دارد، اما نگاهی که به اشتباه میان مردم شکل گرفته و هراز گاهی شنیدهام که برخی خوانندگان هم به آن دامن میزنند این است که خواننده را صاحب اثر میدانند درصورتی که تنها مجری کار است. حتی وقتی کارمشهوری مانند«مرغ سحر» درمیان است استاد شجریان هم مجری آن بهشمار میآید نه سازندهاش! آهنگسازی آن را مرتضی نیداوود برعهده داشته که با شعری از ملکالشعرای بهار همراه شده است.
«به یاد عارف» اولین آلبوم از مجموعه چاووش است که ساخت قطعات آن و همچنین «درآمد و چهارمضراب» آن، برعهده شما بوده است، درباره ساخت این اثر کمی توضیح بدهید؟
ساخت این قطعه به 46 سال قبل بازمیگردد که با همراهی «گروه شیدا» به سرانجام رسید. فعالیت رسمی این گروه ازسال 53 با همکاری هوشنگ ابتهاج در رادیو ایران آغاز شد؛ آن زمان من ولطفی و شجریان هم در آنجا حضور داشتیم. البته مرضیه، رضوی سروستانی، هنگامه اخوان و شهرامناظری نیز از دیگر خوانندگان گروه بودند و آثار قدما را اجرا میکردیم و بههمین واسطه کارمان بیشتر بازسازی اجراهای قدیمی بود؛ با این هدف که نسل جوان با سبک و شیوه این نوع موسیقی آشنا شوند. بهطور مثال تصنیف علی اکبرشیدا بهنام «بت چین» یا آلبوم به یاد عارف (یا چاووش 1). درآلبوم «به یادعارف» قطعه «چهارمضراب» ساخته من بود؛ افزون براین همنوازی با استاد شجریان و جواب آوازهم انجام دادهام. درباره این همکاری جالب است بدانید که آقای شجریان آلبوم «به یادعارف» را یکی از بهترین کارهای خود معرفی کرده، حتی در مستند چاووش با تأکید دوبارهای از این آلبوم گفت. بعدها که گروه موسیقی چاووش تشکیل شد 10آلبوم چاووش با آهنگسازی لطفی، علیزاده، مشکاتیان و برادرم هوشنگ تولید شد و در دسترس علاقهمندان قرارگرفت. هرچند که سالها بعد وقتی لطفی به امریکا رفت و علیزاده هم عازم آلمان شد گروه چاووش تعطیل شد تا این که من سرپرستی گروه را با همان تعداد اعضای باقی مانده بهعهده گرفتم. تولید چاووش 11 و 12 (آلبومهای گلگشت و فراق) محصول همان دوره است که با خوانندگی صدیق تعریف همراه بود. برخی قطعات این دو آلبوم بازسازی تصنیفهای قدیمی هستند که آنها را تنظیم کردهام؛ البته تصنیفهای دیگری هم بود که ساخته خودم بهشمار میآیند.
با این حساب اگر پیشنهادی از سوی این گروه نبود تمایلی بهساخت کار با کلام نداشتید؟
نمیدانم، شاید. نکتهای که در درجه نخست نباید آن را فراموش کرد این است که تولید و انتشار آلبوم در شرایط فعلی صرفه اقتصادی ندارد. بویژه که بهدنبال رشد روزافزون تکنولوژی و از سویی دانلودهای غیرقانونی نه تنها نمیتوان انتظار بازار خوبی برای آلبومهای موسیقی داشت بلکه از آنها استقبال هم نمیشود. فارغ از این، مسأله دیگری که آن را به اتکای سابقه هنریام میگویم این است که برای تولید آلبوم نمیتوان هرکاری ساخت یا به سراغ هرخواننده ناشناسی رفت! البته منظورم این نیست که حتماً باید سراغ خوانندههای سرشناس رفت. باوجود دوستیهایی که بواسطه بیشاز نیم قرن کارجدی و حرفهای با خوانندههای شاخص پیدا کردهام اما هیچگاه درصدد سوءاستفاده از هیچ کدام از دوستیهای دیرینهام برنیامدم؛ با اینکه عمر برخی ازاین دوستیها از جمله با استاد شجریان به سالها قبل بازمیگردد. از سال 53 با او دوست و همکار بودم؛ بیاغراق شجریان حق استادی برگردن ما داشت. سفرهای بسیاری با او و پرویز مشکاتیان رفتهام و حتی برای دورهای همکلاسی بودیم. در خاطرم هست اوایل انقلاب سفری به یادماندنی با خانواده شجریان همراه با علیزاده، مشکاتیان و شکارچی رفتیم. همایون پنج ساله بود و حدوداً 10 روزی میهمان ایل قشقایی خانواده فرود گرگینپور شدیم، هنوز آن سفربا جزئیات زیاد به یادم مانده، صبحهای زود بهشکار میرفتیم و شجریان بالای کوه که میرسیدیم برایمان آواز میخواند. باوجود این آشنایی قدیمی اما طی این سالها هرگز بهخودم اجازه ندادم حتی دستی برگردن و شانههای استاد بیندازم و با او عکس یادگاری بگیرم تا بعداز فوت ایشان آن را درفضای مجازی منتشرکنم. متأسفانه رفتارهای اینچنینی چیزی جز سوءاستفاده نیست. نمیدانم چرا ما ایرانیان مرده پرست شدهایم، ایکاش در زمان حیات عزیزانمان قدر آنان را بدانیم که صد افسوس این گونه نیستیم. بگذارید بهخاطره دیگری اشاره کنم. سالهای تحصیلم در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، از هرمز فرهت که استاد من بود خواهش کردم آقای شجریان استاد جواب آوازما باشد؛ آخراستادان دیگر تخصص چندانی در این زمینه نداشتند. آقای فرهت هم از او دعوت کرد؛ استاد شجریان آمد و اتفاقاً من و پرویز هم نمره بسیارخوبی گرفتیم. وقتی به تمام این سالها فکرمیکنم بیاغراق محمدرضا شجریان درحق من لطف بسیاری کرده است. نمونه دیگرش به بیستوچهارسالگیام بازمیگردد؛ عضو گروه شیدا بودم. آقای شجریان به سنتور نوازی من علاقه بسیاری داشت و حتی بارها دعوت کرد خارج از کشور کنسرت برگزار کنیم اما به دلایلی قبول نکردم.
در ایران با هم کنسرت داشتید؟
من هیچگاه خارج از ایران با شجریان کنسرت نداشتم و اجراهای ما در جشن هنرشیراز و جشن طوس بود. تصاویر و فیلمهای روز تشییع پیکراستاد و خاکسپاری او در طوس را هرگز فراموش نمیکنم. دیدن آن تصاویر حال عجیبی برایم داشت و یادآور اجرای مشترکی بود که تیرماه سال 55، یعنی درست 44 سال قبل با همراهی شجریان و دیگراعضای گروه شیدا در همان محل داشتیم. هرچند که شجریان هرگزفراموش نمیشود و برای همیشه در قلب مردم این سرزمین باقی خواهدماند.
اولین آشنایی شما و آقای شجریان چه سالی بود؟
سال 53، از آن زمان دوست و همکار صمیمی بودیم. نخستین دیدارمان در منزل خواهرم بود، آن روز از سنندج به تهران آمده بودم و صبح زود بهخانه لطفی - همسرخواهرم- رفتم که شجریان هم آنجا بود. لطفی گفت ایشان استاد شجریان هستند، گفتم میشناسم. صدای او را شنیدهام و بسیار دوستدارم. البته آن زمان به اسم سیاوش بیدگانی در رادیو آواز میخواند. آن سالهایی که در سنندج زندگی میکردم با صدایش آشنا شدم، دلبستگیام به صدا وکارهای شجریان نیز از همان زمان بود؛ هرچند هنوزهم این علاقهمندی در من حفظ شده و احترام زیادی برای او قائل هستم. بیاغراق شجریان در بین خوانندههای هم نسلمان بهلحاظ اخلاق، دانش و حتی شأن اجتماعی بهترین و در همهچیز ممتاز بود. بعداز آن آشنایی، سال 54 لطفی گروه شیدا را تشکیل داد و از ما هم خواست که چند نفری را معرفی کنیم؛ من درویش رضا منظمی و هادی منتظری را در نوازندگی کمانچه و عبدالنقی افشارنیا را در نوازندگی نی پیشنهاد کردم. در آن گروه صدقی آسا، نوازنده عود بود و بیژن برادرم دف و تنبک مینواخت که بعدها ارژنگ ساز تنبک نواخت و بیژن رباب را انتخاب کرد. با این حال لطفی همیشه با خانواده ما مشورت میکرد، زمانی که در سپاه دانش سنندج بود کنسرتهای بسیاری در کنارهم برگزار کردیم. بعداز استعفای دسته جمعی از رادیو تصمیم گرفتیم جایی برای ادامه کارمان در نظر بگیریم، آقای ابتهاج پیشنهاد کرد به ساختمان یکی از دوستانش برویم. آن سالها شرایط اقتصادی مثل حالا نبود، شاید با مبلغ 3000 تومان، ساختمانی با بیش از10 اتاق را کرایه کردیم و گروه چاووش شکل گرفت. با اینکه اعضای بسیاری به گروه تازهمان پیوستند اما اعضای اصلی آن همان افراد گروه شیدا بودند. کمی بعد دوستانی چون پرویزمشکاتیان، حسین علیزاده، علیاکبر شکارچی و... که در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فعالیت میکردند به ما ملحق شدند.
شما از بنیانگذاران گروه شیدا هستید و سالها تجربه نوازندگی و آهنگسازی داشتهاید اما چرا آثار بسیار کمی در همکاری با این گروه و آقای شجریان ساختهاید؟
نه آنکه بگویم در توانم نبوده؛ علاقه بسیاری هم داشتم منتهی کملطفی برخی دوستان این اتفاق را رقم زد. اتفاقاً نسبت به این موضوع همواره گلایهمند بودم وحتی درمستندی که برای گروه چاووش ساخته شد به آن اشاره کردم و گفتم این کانون بیشتر در منوپل یا انحصارسه نفربود. آقای ابتهاج دیکته میکرد و آنها این فرصت را ایجاد نکردند که من و دیگر اعضای گروه آهنگسازی کنیم هرچند که بعدها ثابت کردیم که قابلیت و توانایی ساخت تصنیف را داریم.
سالها بعد از آنکه فرصت این همکاری وجود داشت!
بهطور قطع مشکلات و دلایلی درمیان بوده. نمیخواهم ازکسی نام ببرم اما بهطورمثال آقای X میگفت من این مقدارپول پرداخت کردم تا فلان خواننده کارم را بخواند. هرچند که من هیچ گاه شأن هنری خود را پایین نیاوردم که به فلان شخص بگویم شما کارمن را بخوانید تا اوهم درمقابل بگوید این مقدار مبلغ باید پرداخت شود؛ کاری که خیلیها براحتی آن را انجام دادند. حتی بارها از بسیاری هنرمندان شنیده بودم که میگفتند آرزوداریم سهم خودمان را ازاستاد شجریان دریافت کنیم! یعنی کارشان را استاد بخواند تا مطرح شوند منتهی من نیازی درخود نمیدیدم که این کارها را انجام بدهم. آنهم در شرایطی که سالها در زمینه موسیقی تلاش کرده و بیش از20 هزار شاگرد تربیت کردهام و کتابهایم درهمه جای ایران و حتی در دنیا تدریس میشود.
با این حال گویا خواننده سالاری درهمه جهان رایج است؛ اگرکاری که با صدای تعریف یا بیژنی ساختم، شجریان میخواند صددرصد بیشترشنیده میشد. همانطورکه اوایل گفتوگو اشاره کردم از آنجایی که ارتباط خوانندهها با ادبیات و کلام است علاقهمندان بیشتری میان مردم دارد. باورکنید اگر مسأله بیماری کرونا نبود بیشاز 5 میلیون نفر درمراسم خاکسپاری شجریان شرکت میکردند و شاید حتی رکورد مراسم ام کلثوم را میزدند. به این دلیل که مردم او را دوست داشتند؛ البته حق شان است که خوانندهشان را دوست بدارند اما همین مردم درتشییع مراسم استاد دهلوی و استاد هوشنگ ظریف بسیارکم لطفی کردند؛ کسانی که بهمعنای واقعی استاد بودند، نمیدانم دلیل این بیتوجهی چیست!
شما اشاره کردید خواننده در جامعه نقش پررنگ تری دارد!
بله. اما نه آنکه آهنگسازکه در اصل صاحب اثر است و ازسویی شعرای خود را فراموش کنند! من در همین کار اخیر با صدای سالار عقیلی هدفم از همکاری با یک خواننده نام آشنا فروش بیشتر این آلبوم بود تا کمکی به کودکان نیازمند باشد وگرنه خودم نیازی به این پولها ندارم. در این سالها هیچ گروه موسیقی به میزان فعالیت گروه کامکارها، کارهای انسان دوستانه انجام نداده است. هرزمان که سیل آمد یا زلزله، باعشق درکنار مردم بودیم و کنسرت برگزارکردیم.
البته شما کنسرتهای بیکلام و تکنوازی هم داشته اید.
بله و براین نظرم که ارائه موسیقی بیکلام و اجرای تک نوازی جایگاه مهمی در دنیا دارد. آخرین کنسرت تکنوازیام سال 96 بود که در تالار وحدت برگزارشد و در این کنسرت آلبوم «بارانه» را اجرا کردم، البته فرزندانم سیاوش و نیریز هم مرا در این برنامه همراهی کردند. من براین باورم ارائه این نوع موسیقی بدون همراهی سازهایی همچون تنبک و همچنین کلام و شعر، مخاطب خاص خود را دارد و اگر بهطور متوسط 700 نفر هم از علاقهمندان این نوع کنسرتها باشند در نوع خود کم نظیر و شاهکار محسوب میشود.
از دیدگاه شما جامعه ما چه میزان پذیرش این نوع موسیقی را دارد؟
قطعاً بسیار کم و همانطورکه اشاره کردم گرایش بیشتر جامعه بهسمت شعر و کلام بوده اما باید این نوع دیدگاهها را تغییر داد ومردم را به شنیدن موسیقی بیکلام و تکنوازی ترغیب و تشویق کرد تا این علاقهمندیها شکل بگیرد. موسیقی بیکلام جایگاه و ارزش بسیاری در دنیا دارد و باید در فرهنگسازی این اتفاق مهم تلاش کرد. اما متأسفانه همچنان اغلب مردم با انتشار یک آلبوم بهدنبال خواننده اثرهستند بیآنکه بدانند وآگاه باشند خالق اثر و تکنوازی کار را چه کسی برعهده داشته است! البته انگشت اشارهام فقط بهسوی مردم نیست بلکه این کملطفی وکمکاریها از سوی رسانهها هم دیده میشود و توجه بیشتر رسانهها به تعریف و تمجید از خوانندهها بوده و زحمت نوازندگان را نادیده میگیرند درحالی که هرکاری جایگاه خاص خود را داشته و نباید قیاسی صورت بگیرد. ناگفته نماند این نوع نگاه تنها به کشورما خلاصه نمیشود بلکه وضعیت آهنگسازان و نوازندگان در دنیا بههمین صورت بوده و به موسیقی بیکلام که برخاسته از تفکر و اندیشه خالق آن است کمتر توجه میکنند. البته اجرای موسیقی آوازی اصیل هم جایگاه و رتبه خود را داشته و در این زمینه هم وظیفه داریم مردم را متوجه این نوع موسیقی کنیم و آنها را با موسیقی اصیل و سنتی خود آشتی بدهیم تا خوانندههای خوب خود را بشناسند. به نوبه خود بسیار خوشحالم با توجه به شیوع کرونا در مراسم خاکسپاری آقای شجریان جمعیت بسیاری شرکت داشتند و این اتفاق بهنفع موسیقی ما است.
البته استاد شجریان درکنار وجهه خوب هنری خود و محبوبیتی که دارند از وجهه مردمی هم برخورداربودند.
بله. مردم هم علاقهمند به هنر آوازی او بودند و هم دلبسته محبوبیتی که در جامعه داشت و البته در بخش دوم جریانات سیاسی بیتأثیر نبود. تاریخ موسیقی ایران، استادان بزرگی را در خود دیده است که برخی از این استادان هم دوره یا همکار شجریان بودند بهعنوان مثال استادانی همچون قوامی، بنان، مرضیه، ایرج، گلپا که همه از خوانندههای تراز اول و نام آشنای موسیقی ایران هستند و نکته دیگر اینکه هنرمندی چون شجریان در محضر استادان برجستهای همچون برومند، دوامی و مهرتاش آموزش دیده و البته بهصورت غیرمستقیم محضردیگر استادان بزرگ چون قمر، بنان، طاهرزاده و اقبال آذر را درک کرده است و با دانش و آگاهی خود توانسته صاحب سبک و شیوهای منحصر به فرد باشد که مختص بهخود او بوده، شیوهای که از بعداز انقلاب تا به امروز همچنان مورد علاقه نسل جوان است و از آن الگوبرداری میکنند و وظیفه خود میدانم به جوانان بگویم هنر شجریان جاویدان است بنابراین باید سعیشان براین باشد در شیوه آوازی خود تغییراتی ایجاد کنند و این نوع تقلید وکپی برداریهای صورت گرفته کاملاً اشتباه است.
نسل امروز در حفظ میراث هنری شجریان و ادامه مکتب آوازی او چه وظیفهای دارند؟
هنرشجریان هرگز فراموش نخواهد شد همانطورکه مکتب آوازی طاهرزاده، تاج اصفهانی، محمود کریمی و... هرگز از بین نرفت. محمدرضاشجریان در حفظ موسیقی ایران تلاش بسیاری کرده و نام او در تاریخ بهثبت رسیده است، البته در این زمینه نوازندههایی همچون لطفی، علیزاده، مشکاتیان و... بیتأثیر نبودند و زحمات بسیاری کشیدند همانگونه که نسلهای قبل از ما در حفظ این میراث تلاش کردند؛ بزرگانی چون عبادی، کسایی، جلیل شهناز، پایورکه نمیتوان نام و هنر آنها را در تاریخ فرهنگ و هنر ایران نادیده گرفت یا پیشتر استادانی همچون خالقی، وزیری، صبا و... همه این بزرگان ارزش و جایگاه خاص خود را درموسیقی داشته و دارند.
برگردیم به فعالیت شخصی شما در عرصه موسیقی. ابتدای گفتوگو اشاره داشتید در آهنگسازی باید استانداردهای لازم را رعایت کرد آیا این نگاه در نسل امروز هم دیده میشود؟
بله. قطعاً این علاقهمندیها وجود دارد و دیده میشود منتهی این نوع شیوه آهنگسازی طرفداران خاص خود را دارد. من براین نظرم آهنگسازان باید به ساخت موسیقی فولک یا ملودیهای شرقی توجه بیشتری نشان بدهند و درکنار آن میتوان از سازهای غربی هم استفاده کرد مانند کار«در گلستانه» اثرهوشنگ کامکار. جا دارد یک خاطره جالب از این آلبوم برای شما تعریف کنم. سالها قبل که سوئد بودم، تعدادی از دوستان ازکار«درگلستانه» صحبت میکردند و اینکه کارشهرام ناظری را چه کسی گوش داده است! به آنها گفتم این کار را هوشنگ کامکار ساخته و شعر آن سروده سهراب سپهری است و آقای ناظری تنها مجری کار بوده و باید تأکید کنم متأسفانه همچنان دچار فقر چنین تفکراتی هستیم.
یکی از فعالیتهای شاخص شما توجه به موسیقی اقوام و فولک ایران بوده، این علاقه و عشق ازکجا نشأت گرفته است؟
علاقهمندی من موسیقی کردی است و این عشق برخاسته از سرزمین پدریام و زبان مادریام بوده. به عقیده من موسیقی کردی بسیار غنی تر از موسیقی فولک دیگر استانهای ایران است بهطور مثال موسیقی گیلکی تنها در آواز دشتی نواخته میشود یا موسیقی خراسان اکثراً در دستگاه شور بوده و لرستان در دستگاه ماهور اما موسیقی کردی در دستگاههای مختلفی نواخته و اجرا شده است.
آیا تمایل دارید یک گروه موسیقی راهاندازی کنید؟
خیر. فعالیت در این روزگار و شرایط اقتصادی حال حاضر بسیار مشکل است. در دوران ما اعضای گروههای موسیقی هیچ انتظارمالی نداشتند و تلاش شان رسیدن به پول بیشتر نبود بلکه اهداف همه ما عشق به موسیقی و حفظ و اشاعه آن بود نه شهرت و دریافتهای آنچنانی، اما این نوع نگاه امروزه وجود ندارد حتی در هنرمندان قدیمی. برخی دوستان از من سؤال میکنند چرا گروه شیدا را سرپرستی نکردم در پاسخ به این دوستان باید بگویم با این شرایط اقتصادی چگونه میتوان پول اعضای گروه را پرداخت کرد!
در زمینه تألیف کتاب چهکارهایی انجام دادهاید؟
حدوداً 8 کتاب موسیقی نوشتهام که بخشی از آنها مربوط به ردیفهای موسیقی ایران بوده و بخش دیگر کتابهای تخصصی در شیوه سنتورنوازی است که بیشک راهنما و کمک بزرگی درآموزش درست سنتورنوازی در ایران است. سالها قبل که به تدریس روی آوردم در ابتدا شیوه استاد پایور را آموزش میدادم به این دلیل که شیوه کاری او مکتوب شده بود اما بعدها به این نتیجه رسیدم سبک کاری خود را بهصورت کتاب منتشر کنم و درحال حاضر سالهاست این شیوه را به شاگردانم آموزش میدهم.
چه تفاوتی درشیوه نوازندگی تان با نوازندگان سنتور قبل از شما وجود دارد؟
سبک نوازندگیام براساس ردیف موسیقی ایران است. در آن سالها که در دانشکده هنرهای زیبا تحصیل میکردم از محضر استادانی چون نورعلیخان برومند بهره بردهام. آقای برومند همیشه تأکید داشت «ردیف» مانند یک دایرةالمعارف است و باید این توانایی را داشته باشیم لغات بسیاری از آن استخراج کنیم و درکنار آن از خلاقیتهای شخصی خود بهره برد و این همان تفاوت نوازندگی من با دیگر نوازندگان سنتور است. زمانی که آلبوم «بارانه» را منتشرکردم با آنکه براساس ردیف موسیقی ایران بود اما با انتقاداتی روبهرو شد حتی این سیدی 40 سال پیش برای دریافت مجوز از ارشاد با مشکلاتی روبهرو شد و کارشناسان براین نظر بودند که این آلبوم ریشه درسنت ندارد درصورتی که استاد برومند تأکید داشت ردیف را بیاموزید و در ادامه با سلیقه خود بهروزرسانی کنید.
آیا در شیوه نوازندگی شما هم نیاز به نوآوری وجود دارد؟
بله قطعاً. پسرم سیاوش سالها سنتور مینوازد و نوازنده پرقدرت و با احساسی است و شیوه نوازندگی من را امروزی کرده و بهنظرم در نسل خود بهترین سنتورنواز ایران است نه به این دلیل که فرزند من است بلکه او آشنا و آگاه به ردیف موسیقی است و تکنیک فوقالعادهای دارد. درواقع شیوه نوازندگی سیاوش، مابین من و عمویش اردوان است.
درحال حاضر شرایط آموزشی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظرم بسیارخوب است و استقبال جوانان به موسیقی جدی بیشتر از قبلاز انقلاب است.
آیا نیاز است در روشهای آموزشی هنرستانها یا دانشگاهها تغییراتی ایجاد شود؟
مراکز آموزشی جدا از دیگر مسائل کشور ما نبوده و نیست. اگر این تغییر و نوآوری در بخشهای دیگر انجام بگیرد، قطعاً دانشگاهها هم متحول خواهند شد اما وقتی سیاستگذاری فرهنگوهنر و اداره آموزش به اینصورت است چه تحولی ایجاد خواهد شد!
وحرف آخر...
به نسل امروز موسیقی امیدوارم و میتوان چشم اندازخوبی از آینده داشت.
چه انگیزهای شما را برآن داشت که بعداز سالها دست بهتولید آلبوم «جهان گذران» با همکاری سالار عقیلی بزنید؟
«گل به دامن» دیگرآلبوم با کلام من بهخوانندگی بیژن بیژنی است، سالها بعد از تولید این کار بنا بر درخواست گروه موسیقی «ژاو» قرارشد بهیاد قدیم با اشعار خیام و باباطاهر که هردو آنها از شاعران مورد علاقهام هستند چند تصنیف ساخته شود. کار با همراهی گروه و از سویی خوانندگی و اجرای بسیار خوب سالارعقیلی ساخته شد؛ همان ابتدا قرارمان را براین گذاشتیم تمامی درآمد حاصل از فروش آلبوم به کودکان نیازمند یا مؤسساتی از این دست اهدا شود. ساخت این کار برای یک سالونیم قبل بود؛ البته پیش از عقیلی با علیرضا قربانی صحبت کرده بودم. تأکید کرد تمایلی به خواندن کارهای سنتی ندارد و همین شد که با سالارعقیلی تماس گرفتم. کار را بهدستش رساندم، گوش داد و به خانهام آمد و گفت که با کمال میل و بیهیچ چشمداشتی حاضر به این همکاری است. تصنیفها را هم به زیبایی و با احساس بسیارخواند، بخصوص در بخش آواز به این دلیل که تصنیف خواندن کمی آسان بوده اما خواندن آواز بهصورت بداهه مشکل است.
خبرنگار
هرزمان که سخنی از دوستان و رفقای قدیمیاش به میان میآمد با ادب و احترام از آنها نام میبرد، برایش فرقی نمیکرد کوچکتر از او باشند یا بزرگتر، همه را استاد خطاب میکرد... صحبت از پشنگ کامکار است فرزند سوم زنده یاد حسن کامکار، پدری که حق استادی را برفرزندانش تمام کرد و امروز خانواده بزرگ کامکارها و حتی موسیقی ایران مدیون تربیت چنین بزرگانی است و پشنگ کامکار یکی از همان رهیافتگان و دل سپردگان مکتب پدر است تا او هم مانند دیگر برادرانش بر تحقق آرزوهای پدر بکوشد. از همان خردسالی انگشتان کوچکش با سازهای موسیقی آشنا شد و آرامآرام او را به معلمی متعهد و وفادار تبدیل کرد تا آنچه را که به او سپرده شده است به نسل بعد از خود منتقل کند. پشنگ کامکار علاوه بر آموزشهای پدر در آموختن ردیفهای صبا، از محضر استادانی چون نورعلی خان برومند، دکتر داریوش صفوت، دکتر برکشلی، هرمز فرهت، دکتر تقی مسعودیه و... بهره برده است. او و پرویزمشکاتیان هردو همساز، همسفر و همکلاسی بودند و حتی آن زمان که آزمون سراسری باربد برگزارشد، پرویز و پشنگ هر دو در نخستین کنکور موسیقی ایران مقام نخست سنتور نوازی را کسب کردند به این دلیل که در یک سطح مینواختند و کسی بردیگری برتری نداشت و این نگاه مقایسه نشدن را همیشه در زندگی مدنظر داشت. پشنگ کامکار در این روزهای کرونایی همچنان بهتدریس موسیقی بهصورت آفلاین مشغول است و درکنار آن چند کاری هم آهنگسازی کرده است تا بلکه در شرایط بهتر به سمع علاقهمندانش برساند. این آهنگساز و نوازنده سنتور در این گفتوگو به آشنایی با محمدرضا شجریان و دوستی که با لطفی و دیگر اعضای گروه شیدا داشته اشاره کرده و در کنار آن به تعریف آهنگسازی و تصنیفسازی پرداخته که در ادامه میخوانید:
گفتوگو را می خواهم با تعریف شما از آهنگسازی در موسیقی سنتی، شروع کنم؟
قبلاز پاسخ به سؤالتان باید به نکتهای اشاره کنم؛ تعریفی که در ایران از آهنگسازی موسیقی سنتی رواج یافته، صحیح و اصولی نیست. بگذارید مثالی بزنم، آثاری از سوی استادانی همچون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان وهمچنین من ساخته شده و در اختیارعلاقهمندان قرارگرفته است که تصنیفسازی یا ملودیسازی تعریف میشود. این درحالی است که آهنگسازی درمعنای علمیاش به آثاری اطلاق میشود که چندصدایی و بهعبارتی چهارصدایی هستند؛ بارزترین نمونه آن را هم میتوان سمفونی دانست.
اما آثاری که از قرارگرفتن ملودی درکنار شعر تولید میشوند و اغلب هم تک صدایی هستند تصنیف بهشمار میآید و نه آهنگسازی! البته هریک از اینها انواعی دارند؛ آنچنان که درشکل کلی دوگونه ملودی داریم؛ بدون کلام و همراه با کلام. نکته مهمی که نباید فراموش شود این است که گمان نکنیم نقش و اهمیت آثار بدون کلام کمتر از آثار با کلام است چراکه اینگونه نیست و حتی در مواردی، اثرگذاری آثار بیکلام بهمراتب بیشترهم هست. درست همانگونه که ارزش ساخت یک پیش درآمد یا یک چهارمضراب کمتر از یک اثر با کلام نیست. از سوی دیگر تصنیفسازی بسیار آسانتر از ساخت یک چهارمضراب یا یک رنگ یا پیشدرآمد است چرا که شعر در ملودیسازی نقش بسزایی دارد و حتی به ساخت راحتتر آن کمک میکند آن هم در شرایطی که نه فقط در ایران، بلکه درهمه جهان علاقهمندان بسیاری متوجه شعر و ادبیات هستند و بههمین دلیل هم میبینیم که بیشترمواقع گرایش به تصنیفسازی است اما این مسأله در کشورما به مراتب پررنگتر هست؛ ایران سرزمینی است که از دیرباز به شعر و بزرگان ادبیات کلاسیک خود شهره بوده؛ مشهورترین مصداقهای آن را هم میتوان در ظهور بزرگانی همچون حافظ، سعدی، مولانا، عطار و فردوسی دید که همواره نقشی بیبدیل در ادبیات این مرزوبوم ایفا کردهاند. بنابراین طبیعی است که توجه بیشترمان برکلام بوده و همچنان هم هست؛ همین نگاه منجربه آن شده که شعر و ادبیات همواره در صدر هنرها قرار بگیرد؛ حالا بماند که حکومتها هم تأثیر پررنگی در حمایت از آن داشتهاند. همین است که وقتی خواننده بهسراغ غزلی ازحافظ برود و خواندن او با یک ملودی جذاب همراه شود جذابیت بیشتری برای مردم دارد، اما نگاهی که به اشتباه میان مردم شکل گرفته و هراز گاهی شنیدهام که برخی خوانندگان هم به آن دامن میزنند این است که خواننده را صاحب اثر میدانند درصورتی که تنها مجری کار است. حتی وقتی کارمشهوری مانند«مرغ سحر» درمیان است استاد شجریان هم مجری آن بهشمار میآید نه سازندهاش! آهنگسازی آن را مرتضی نیداوود برعهده داشته که با شعری از ملکالشعرای بهار همراه شده است.
«به یاد عارف» اولین آلبوم از مجموعه چاووش است که ساخت قطعات آن و همچنین «درآمد و چهارمضراب» آن، برعهده شما بوده است، درباره ساخت این اثر کمی توضیح بدهید؟
ساخت این قطعه به 46 سال قبل بازمیگردد که با همراهی «گروه شیدا» به سرانجام رسید. فعالیت رسمی این گروه ازسال 53 با همکاری هوشنگ ابتهاج در رادیو ایران آغاز شد؛ آن زمان من ولطفی و شجریان هم در آنجا حضور داشتیم. البته مرضیه، رضوی سروستانی، هنگامه اخوان و شهرامناظری نیز از دیگر خوانندگان گروه بودند و آثار قدما را اجرا میکردیم و بههمین واسطه کارمان بیشتر بازسازی اجراهای قدیمی بود؛ با این هدف که نسل جوان با سبک و شیوه این نوع موسیقی آشنا شوند. بهطور مثال تصنیف علی اکبرشیدا بهنام «بت چین» یا آلبوم به یاد عارف (یا چاووش 1). درآلبوم «به یادعارف» قطعه «چهارمضراب» ساخته من بود؛ افزون براین همنوازی با استاد شجریان و جواب آوازهم انجام دادهام. درباره این همکاری جالب است بدانید که آقای شجریان آلبوم «به یادعارف» را یکی از بهترین کارهای خود معرفی کرده، حتی در مستند چاووش با تأکید دوبارهای از این آلبوم گفت. بعدها که گروه موسیقی چاووش تشکیل شد 10آلبوم چاووش با آهنگسازی لطفی، علیزاده، مشکاتیان و برادرم هوشنگ تولید شد و در دسترس علاقهمندان قرارگرفت. هرچند که سالها بعد وقتی لطفی به امریکا رفت و علیزاده هم عازم آلمان شد گروه چاووش تعطیل شد تا این که من سرپرستی گروه را با همان تعداد اعضای باقی مانده بهعهده گرفتم. تولید چاووش 11 و 12 (آلبومهای گلگشت و فراق) محصول همان دوره است که با خوانندگی صدیق تعریف همراه بود. برخی قطعات این دو آلبوم بازسازی تصنیفهای قدیمی هستند که آنها را تنظیم کردهام؛ البته تصنیفهای دیگری هم بود که ساخته خودم بهشمار میآیند.
با این حساب اگر پیشنهادی از سوی این گروه نبود تمایلی بهساخت کار با کلام نداشتید؟
نمیدانم، شاید. نکتهای که در درجه نخست نباید آن را فراموش کرد این است که تولید و انتشار آلبوم در شرایط فعلی صرفه اقتصادی ندارد. بویژه که بهدنبال رشد روزافزون تکنولوژی و از سویی دانلودهای غیرقانونی نه تنها نمیتوان انتظار بازار خوبی برای آلبومهای موسیقی داشت بلکه از آنها استقبال هم نمیشود. فارغ از این، مسأله دیگری که آن را به اتکای سابقه هنریام میگویم این است که برای تولید آلبوم نمیتوان هرکاری ساخت یا به سراغ هرخواننده ناشناسی رفت! البته منظورم این نیست که حتماً باید سراغ خوانندههای سرشناس رفت. باوجود دوستیهایی که بواسطه بیشاز نیم قرن کارجدی و حرفهای با خوانندههای شاخص پیدا کردهام اما هیچگاه درصدد سوءاستفاده از هیچ کدام از دوستیهای دیرینهام برنیامدم؛ با اینکه عمر برخی ازاین دوستیها از جمله با استاد شجریان به سالها قبل بازمیگردد. از سال 53 با او دوست و همکار بودم؛ بیاغراق شجریان حق استادی برگردن ما داشت. سفرهای بسیاری با او و پرویز مشکاتیان رفتهام و حتی برای دورهای همکلاسی بودیم. در خاطرم هست اوایل انقلاب سفری به یادماندنی با خانواده شجریان همراه با علیزاده، مشکاتیان و شکارچی رفتیم. همایون پنج ساله بود و حدوداً 10 روزی میهمان ایل قشقایی خانواده فرود گرگینپور شدیم، هنوز آن سفربا جزئیات زیاد به یادم مانده، صبحهای زود بهشکار میرفتیم و شجریان بالای کوه که میرسیدیم برایمان آواز میخواند. باوجود این آشنایی قدیمی اما طی این سالها هرگز بهخودم اجازه ندادم حتی دستی برگردن و شانههای استاد بیندازم و با او عکس یادگاری بگیرم تا بعداز فوت ایشان آن را درفضای مجازی منتشرکنم. متأسفانه رفتارهای اینچنینی چیزی جز سوءاستفاده نیست. نمیدانم چرا ما ایرانیان مرده پرست شدهایم، ایکاش در زمان حیات عزیزانمان قدر آنان را بدانیم که صد افسوس این گونه نیستیم. بگذارید بهخاطره دیگری اشاره کنم. سالهای تحصیلم در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، از هرمز فرهت که استاد من بود خواهش کردم آقای شجریان استاد جواب آوازما باشد؛ آخراستادان دیگر تخصص چندانی در این زمینه نداشتند. آقای فرهت هم از او دعوت کرد؛ استاد شجریان آمد و اتفاقاً من و پرویز هم نمره بسیارخوبی گرفتیم. وقتی به تمام این سالها فکرمیکنم بیاغراق محمدرضا شجریان درحق من لطف بسیاری کرده است. نمونه دیگرش به بیستوچهارسالگیام بازمیگردد؛ عضو گروه شیدا بودم. آقای شجریان به سنتور نوازی من علاقه بسیاری داشت و حتی بارها دعوت کرد خارج از کشور کنسرت برگزار کنیم اما به دلایلی قبول نکردم.
در ایران با هم کنسرت داشتید؟
من هیچگاه خارج از ایران با شجریان کنسرت نداشتم و اجراهای ما در جشن هنرشیراز و جشن طوس بود. تصاویر و فیلمهای روز تشییع پیکراستاد و خاکسپاری او در طوس را هرگز فراموش نمیکنم. دیدن آن تصاویر حال عجیبی برایم داشت و یادآور اجرای مشترکی بود که تیرماه سال 55، یعنی درست 44 سال قبل با همراهی شجریان و دیگراعضای گروه شیدا در همان محل داشتیم. هرچند که شجریان هرگزفراموش نمیشود و برای همیشه در قلب مردم این سرزمین باقی خواهدماند.
اولین آشنایی شما و آقای شجریان چه سالی بود؟
سال 53، از آن زمان دوست و همکار صمیمی بودیم. نخستین دیدارمان در منزل خواهرم بود، آن روز از سنندج به تهران آمده بودم و صبح زود بهخانه لطفی - همسرخواهرم- رفتم که شجریان هم آنجا بود. لطفی گفت ایشان استاد شجریان هستند، گفتم میشناسم. صدای او را شنیدهام و بسیار دوستدارم. البته آن زمان به اسم سیاوش بیدگانی در رادیو آواز میخواند. آن سالهایی که در سنندج زندگی میکردم با صدایش آشنا شدم، دلبستگیام به صدا وکارهای شجریان نیز از همان زمان بود؛ هرچند هنوزهم این علاقهمندی در من حفظ شده و احترام زیادی برای او قائل هستم. بیاغراق شجریان در بین خوانندههای هم نسلمان بهلحاظ اخلاق، دانش و حتی شأن اجتماعی بهترین و در همهچیز ممتاز بود. بعداز آن آشنایی، سال 54 لطفی گروه شیدا را تشکیل داد و از ما هم خواست که چند نفری را معرفی کنیم؛ من درویش رضا منظمی و هادی منتظری را در نوازندگی کمانچه و عبدالنقی افشارنیا را در نوازندگی نی پیشنهاد کردم. در آن گروه صدقی آسا، نوازنده عود بود و بیژن برادرم دف و تنبک مینواخت که بعدها ارژنگ ساز تنبک نواخت و بیژن رباب را انتخاب کرد. با این حال لطفی همیشه با خانواده ما مشورت میکرد، زمانی که در سپاه دانش سنندج بود کنسرتهای بسیاری در کنارهم برگزار کردیم. بعداز استعفای دسته جمعی از رادیو تصمیم گرفتیم جایی برای ادامه کارمان در نظر بگیریم، آقای ابتهاج پیشنهاد کرد به ساختمان یکی از دوستانش برویم. آن سالها شرایط اقتصادی مثل حالا نبود، شاید با مبلغ 3000 تومان، ساختمانی با بیش از10 اتاق را کرایه کردیم و گروه چاووش شکل گرفت. با اینکه اعضای بسیاری به گروه تازهمان پیوستند اما اعضای اصلی آن همان افراد گروه شیدا بودند. کمی بعد دوستانی چون پرویزمشکاتیان، حسین علیزاده، علیاکبر شکارچی و... که در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فعالیت میکردند به ما ملحق شدند.
شما از بنیانگذاران گروه شیدا هستید و سالها تجربه نوازندگی و آهنگسازی داشتهاید اما چرا آثار بسیار کمی در همکاری با این گروه و آقای شجریان ساختهاید؟
نه آنکه بگویم در توانم نبوده؛ علاقه بسیاری هم داشتم منتهی کملطفی برخی دوستان این اتفاق را رقم زد. اتفاقاً نسبت به این موضوع همواره گلایهمند بودم وحتی درمستندی که برای گروه چاووش ساخته شد به آن اشاره کردم و گفتم این کانون بیشتر در منوپل یا انحصارسه نفربود. آقای ابتهاج دیکته میکرد و آنها این فرصت را ایجاد نکردند که من و دیگر اعضای گروه آهنگسازی کنیم هرچند که بعدها ثابت کردیم که قابلیت و توانایی ساخت تصنیف را داریم.
سالها بعد از آنکه فرصت این همکاری وجود داشت!
بهطور قطع مشکلات و دلایلی درمیان بوده. نمیخواهم ازکسی نام ببرم اما بهطورمثال آقای X میگفت من این مقدارپول پرداخت کردم تا فلان خواننده کارم را بخواند. هرچند که من هیچ گاه شأن هنری خود را پایین نیاوردم که به فلان شخص بگویم شما کارمن را بخوانید تا اوهم درمقابل بگوید این مقدار مبلغ باید پرداخت شود؛ کاری که خیلیها براحتی آن را انجام دادند. حتی بارها از بسیاری هنرمندان شنیده بودم که میگفتند آرزوداریم سهم خودمان را ازاستاد شجریان دریافت کنیم! یعنی کارشان را استاد بخواند تا مطرح شوند منتهی من نیازی درخود نمیدیدم که این کارها را انجام بدهم. آنهم در شرایطی که سالها در زمینه موسیقی تلاش کرده و بیش از20 هزار شاگرد تربیت کردهام و کتابهایم درهمه جای ایران و حتی در دنیا تدریس میشود.
با این حال گویا خواننده سالاری درهمه جهان رایج است؛ اگرکاری که با صدای تعریف یا بیژنی ساختم، شجریان میخواند صددرصد بیشترشنیده میشد. همانطورکه اوایل گفتوگو اشاره کردم از آنجایی که ارتباط خوانندهها با ادبیات و کلام است علاقهمندان بیشتری میان مردم دارد. باورکنید اگر مسأله بیماری کرونا نبود بیشاز 5 میلیون نفر درمراسم خاکسپاری شجریان شرکت میکردند و شاید حتی رکورد مراسم ام کلثوم را میزدند. به این دلیل که مردم او را دوست داشتند؛ البته حق شان است که خوانندهشان را دوست بدارند اما همین مردم درتشییع مراسم استاد دهلوی و استاد هوشنگ ظریف بسیارکم لطفی کردند؛ کسانی که بهمعنای واقعی استاد بودند، نمیدانم دلیل این بیتوجهی چیست!
شما اشاره کردید خواننده در جامعه نقش پررنگ تری دارد!
بله. اما نه آنکه آهنگسازکه در اصل صاحب اثر است و ازسویی شعرای خود را فراموش کنند! من در همین کار اخیر با صدای سالار عقیلی هدفم از همکاری با یک خواننده نام آشنا فروش بیشتر این آلبوم بود تا کمکی به کودکان نیازمند باشد وگرنه خودم نیازی به این پولها ندارم. در این سالها هیچ گروه موسیقی به میزان فعالیت گروه کامکارها، کارهای انسان دوستانه انجام نداده است. هرزمان که سیل آمد یا زلزله، باعشق درکنار مردم بودیم و کنسرت برگزارکردیم.
البته شما کنسرتهای بیکلام و تکنوازی هم داشته اید.
بله و براین نظرم که ارائه موسیقی بیکلام و اجرای تک نوازی جایگاه مهمی در دنیا دارد. آخرین کنسرت تکنوازیام سال 96 بود که در تالار وحدت برگزارشد و در این کنسرت آلبوم «بارانه» را اجرا کردم، البته فرزندانم سیاوش و نیریز هم مرا در این برنامه همراهی کردند. من براین باورم ارائه این نوع موسیقی بدون همراهی سازهایی همچون تنبک و همچنین کلام و شعر، مخاطب خاص خود را دارد و اگر بهطور متوسط 700 نفر هم از علاقهمندان این نوع کنسرتها باشند در نوع خود کم نظیر و شاهکار محسوب میشود.
از دیدگاه شما جامعه ما چه میزان پذیرش این نوع موسیقی را دارد؟
قطعاً بسیار کم و همانطورکه اشاره کردم گرایش بیشتر جامعه بهسمت شعر و کلام بوده اما باید این نوع دیدگاهها را تغییر داد ومردم را به شنیدن موسیقی بیکلام و تکنوازی ترغیب و تشویق کرد تا این علاقهمندیها شکل بگیرد. موسیقی بیکلام جایگاه و ارزش بسیاری در دنیا دارد و باید در فرهنگسازی این اتفاق مهم تلاش کرد. اما متأسفانه همچنان اغلب مردم با انتشار یک آلبوم بهدنبال خواننده اثرهستند بیآنکه بدانند وآگاه باشند خالق اثر و تکنوازی کار را چه کسی برعهده داشته است! البته انگشت اشارهام فقط بهسوی مردم نیست بلکه این کملطفی وکمکاریها از سوی رسانهها هم دیده میشود و توجه بیشتر رسانهها به تعریف و تمجید از خوانندهها بوده و زحمت نوازندگان را نادیده میگیرند درحالی که هرکاری جایگاه خاص خود را داشته و نباید قیاسی صورت بگیرد. ناگفته نماند این نوع نگاه تنها به کشورما خلاصه نمیشود بلکه وضعیت آهنگسازان و نوازندگان در دنیا بههمین صورت بوده و به موسیقی بیکلام که برخاسته از تفکر و اندیشه خالق آن است کمتر توجه میکنند. البته اجرای موسیقی آوازی اصیل هم جایگاه و رتبه خود را داشته و در این زمینه هم وظیفه داریم مردم را متوجه این نوع موسیقی کنیم و آنها را با موسیقی اصیل و سنتی خود آشتی بدهیم تا خوانندههای خوب خود را بشناسند. به نوبه خود بسیار خوشحالم با توجه به شیوع کرونا در مراسم خاکسپاری آقای شجریان جمعیت بسیاری شرکت داشتند و این اتفاق بهنفع موسیقی ما است.
البته استاد شجریان درکنار وجهه خوب هنری خود و محبوبیتی که دارند از وجهه مردمی هم برخورداربودند.
بله. مردم هم علاقهمند به هنر آوازی او بودند و هم دلبسته محبوبیتی که در جامعه داشت و البته در بخش دوم جریانات سیاسی بیتأثیر نبود. تاریخ موسیقی ایران، استادان بزرگی را در خود دیده است که برخی از این استادان هم دوره یا همکار شجریان بودند بهعنوان مثال استادانی همچون قوامی، بنان، مرضیه، ایرج، گلپا که همه از خوانندههای تراز اول و نام آشنای موسیقی ایران هستند و نکته دیگر اینکه هنرمندی چون شجریان در محضر استادان برجستهای همچون برومند، دوامی و مهرتاش آموزش دیده و البته بهصورت غیرمستقیم محضردیگر استادان بزرگ چون قمر، بنان، طاهرزاده و اقبال آذر را درک کرده است و با دانش و آگاهی خود توانسته صاحب سبک و شیوهای منحصر به فرد باشد که مختص بهخود او بوده، شیوهای که از بعداز انقلاب تا به امروز همچنان مورد علاقه نسل جوان است و از آن الگوبرداری میکنند و وظیفه خود میدانم به جوانان بگویم هنر شجریان جاویدان است بنابراین باید سعیشان براین باشد در شیوه آوازی خود تغییراتی ایجاد کنند و این نوع تقلید وکپی برداریهای صورت گرفته کاملاً اشتباه است.
نسل امروز در حفظ میراث هنری شجریان و ادامه مکتب آوازی او چه وظیفهای دارند؟
هنرشجریان هرگز فراموش نخواهد شد همانطورکه مکتب آوازی طاهرزاده، تاج اصفهانی، محمود کریمی و... هرگز از بین نرفت. محمدرضاشجریان در حفظ موسیقی ایران تلاش بسیاری کرده و نام او در تاریخ بهثبت رسیده است، البته در این زمینه نوازندههایی همچون لطفی، علیزاده، مشکاتیان و... بیتأثیر نبودند و زحمات بسیاری کشیدند همانگونه که نسلهای قبل از ما در حفظ این میراث تلاش کردند؛ بزرگانی چون عبادی، کسایی، جلیل شهناز، پایورکه نمیتوان نام و هنر آنها را در تاریخ فرهنگ و هنر ایران نادیده گرفت یا پیشتر استادانی همچون خالقی، وزیری، صبا و... همه این بزرگان ارزش و جایگاه خاص خود را درموسیقی داشته و دارند.
برگردیم به فعالیت شخصی شما در عرصه موسیقی. ابتدای گفتوگو اشاره داشتید در آهنگسازی باید استانداردهای لازم را رعایت کرد آیا این نگاه در نسل امروز هم دیده میشود؟
بله. قطعاً این علاقهمندیها وجود دارد و دیده میشود منتهی این نوع شیوه آهنگسازی طرفداران خاص خود را دارد. من براین نظرم آهنگسازان باید به ساخت موسیقی فولک یا ملودیهای شرقی توجه بیشتری نشان بدهند و درکنار آن میتوان از سازهای غربی هم استفاده کرد مانند کار«در گلستانه» اثرهوشنگ کامکار. جا دارد یک خاطره جالب از این آلبوم برای شما تعریف کنم. سالها قبل که سوئد بودم، تعدادی از دوستان ازکار«درگلستانه» صحبت میکردند و اینکه کارشهرام ناظری را چه کسی گوش داده است! به آنها گفتم این کار را هوشنگ کامکار ساخته و شعر آن سروده سهراب سپهری است و آقای ناظری تنها مجری کار بوده و باید تأکید کنم متأسفانه همچنان دچار فقر چنین تفکراتی هستیم.
یکی از فعالیتهای شاخص شما توجه به موسیقی اقوام و فولک ایران بوده، این علاقه و عشق ازکجا نشأت گرفته است؟
علاقهمندی من موسیقی کردی است و این عشق برخاسته از سرزمین پدریام و زبان مادریام بوده. به عقیده من موسیقی کردی بسیار غنی تر از موسیقی فولک دیگر استانهای ایران است بهطور مثال موسیقی گیلکی تنها در آواز دشتی نواخته میشود یا موسیقی خراسان اکثراً در دستگاه شور بوده و لرستان در دستگاه ماهور اما موسیقی کردی در دستگاههای مختلفی نواخته و اجرا شده است.
آیا تمایل دارید یک گروه موسیقی راهاندازی کنید؟
خیر. فعالیت در این روزگار و شرایط اقتصادی حال حاضر بسیار مشکل است. در دوران ما اعضای گروههای موسیقی هیچ انتظارمالی نداشتند و تلاش شان رسیدن به پول بیشتر نبود بلکه اهداف همه ما عشق به موسیقی و حفظ و اشاعه آن بود نه شهرت و دریافتهای آنچنانی، اما این نوع نگاه امروزه وجود ندارد حتی در هنرمندان قدیمی. برخی دوستان از من سؤال میکنند چرا گروه شیدا را سرپرستی نکردم در پاسخ به این دوستان باید بگویم با این شرایط اقتصادی چگونه میتوان پول اعضای گروه را پرداخت کرد!
در زمینه تألیف کتاب چهکارهایی انجام دادهاید؟
حدوداً 8 کتاب موسیقی نوشتهام که بخشی از آنها مربوط به ردیفهای موسیقی ایران بوده و بخش دیگر کتابهای تخصصی در شیوه سنتورنوازی است که بیشک راهنما و کمک بزرگی درآموزش درست سنتورنوازی در ایران است. سالها قبل که به تدریس روی آوردم در ابتدا شیوه استاد پایور را آموزش میدادم به این دلیل که شیوه کاری او مکتوب شده بود اما بعدها به این نتیجه رسیدم سبک کاری خود را بهصورت کتاب منتشر کنم و درحال حاضر سالهاست این شیوه را به شاگردانم آموزش میدهم.
چه تفاوتی درشیوه نوازندگی تان با نوازندگان سنتور قبل از شما وجود دارد؟
سبک نوازندگیام براساس ردیف موسیقی ایران است. در آن سالها که در دانشکده هنرهای زیبا تحصیل میکردم از محضر استادانی چون نورعلیخان برومند بهره بردهام. آقای برومند همیشه تأکید داشت «ردیف» مانند یک دایرةالمعارف است و باید این توانایی را داشته باشیم لغات بسیاری از آن استخراج کنیم و درکنار آن از خلاقیتهای شخصی خود بهره برد و این همان تفاوت نوازندگی من با دیگر نوازندگان سنتور است. زمانی که آلبوم «بارانه» را منتشرکردم با آنکه براساس ردیف موسیقی ایران بود اما با انتقاداتی روبهرو شد حتی این سیدی 40 سال پیش برای دریافت مجوز از ارشاد با مشکلاتی روبهرو شد و کارشناسان براین نظر بودند که این آلبوم ریشه درسنت ندارد درصورتی که استاد برومند تأکید داشت ردیف را بیاموزید و در ادامه با سلیقه خود بهروزرسانی کنید.
آیا در شیوه نوازندگی شما هم نیاز به نوآوری وجود دارد؟
بله قطعاً. پسرم سیاوش سالها سنتور مینوازد و نوازنده پرقدرت و با احساسی است و شیوه نوازندگی من را امروزی کرده و بهنظرم در نسل خود بهترین سنتورنواز ایران است نه به این دلیل که فرزند من است بلکه او آشنا و آگاه به ردیف موسیقی است و تکنیک فوقالعادهای دارد. درواقع شیوه نوازندگی سیاوش، مابین من و عمویش اردوان است.
درحال حاضر شرایط آموزشی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظرم بسیارخوب است و استقبال جوانان به موسیقی جدی بیشتر از قبلاز انقلاب است.
آیا نیاز است در روشهای آموزشی هنرستانها یا دانشگاهها تغییراتی ایجاد شود؟
مراکز آموزشی جدا از دیگر مسائل کشور ما نبوده و نیست. اگر این تغییر و نوآوری در بخشهای دیگر انجام بگیرد، قطعاً دانشگاهها هم متحول خواهند شد اما وقتی سیاستگذاری فرهنگوهنر و اداره آموزش به اینصورت است چه تحولی ایجاد خواهد شد!
وحرف آخر...
به نسل امروز موسیقی امیدوارم و میتوان چشم اندازخوبی از آینده داشت.
چه انگیزهای شما را برآن داشت که بعداز سالها دست بهتولید آلبوم «جهان گذران» با همکاری سالار عقیلی بزنید؟
«گل به دامن» دیگرآلبوم با کلام من بهخوانندگی بیژن بیژنی است، سالها بعد از تولید این کار بنا بر درخواست گروه موسیقی «ژاو» قرارشد بهیاد قدیم با اشعار خیام و باباطاهر که هردو آنها از شاعران مورد علاقهام هستند چند تصنیف ساخته شود. کار با همراهی گروه و از سویی خوانندگی و اجرای بسیار خوب سالارعقیلی ساخته شد؛ همان ابتدا قرارمان را براین گذاشتیم تمامی درآمد حاصل از فروش آلبوم به کودکان نیازمند یا مؤسساتی از این دست اهدا شود. ساخت این کار برای یک سالونیم قبل بود؛ البته پیش از عقیلی با علیرضا قربانی صحبت کرده بودم. تأکید کرد تمایلی به خواندن کارهای سنتی ندارد و همین شد که با سالارعقیلی تماس گرفتم. کار را بهدستش رساندم، گوش داد و به خانهام آمد و گفت که با کمال میل و بیهیچ چشمداشتی حاضر به این همکاری است. تصنیفها را هم به زیبایی و با احساس بسیارخواند، بخصوص در بخش آواز به این دلیل که تصنیف خواندن کمی آسان بوده اما خواندن آواز بهصورت بداهه مشکل است.

عدول از استانداردهای قانونگذاری
محمدرضا تابش
نماینده ادوار مجلس
هم اکنون در فضایی قرار داریم که تعمیق فاصله میان مجلس و دولت کاملاً مشهود است. به شکلی که نمیتوان کتمان کرد که دو قوه در بسیاری از مسائل دیدگاههای کاملاً متفاوتی دارند. این البته فی نفسه دارای مشکل و محل ایراد نیست. مسأله اصلی این است که در چنین شرایطی مبنای رفتار قوا برای همکاری چگونه باید باشد. واقعیت این است که ما دچار مشکلات ساختاری جدی در سطح قوای سهگانه خود هستیم که در مقاطع بسیاری خود را بهصورت معضلاتی سیاسی و با دامنه تأثیر بر مسائل اجتماعی و اقتصادی نشان میدهد. در همین چارچوب است که میبینیم مبنای منطقی قانوننویسی، یعنی بحث «لایحه محوری» کلاً به کنار گذاشته شده و طرح نویسیهای سریع و عموماً کم پشتوانه و محاسبه نشده نمایندگان زمینه ایجاد قوانین کشور میشود. چیزی که کشور را در تنگنای قوانین ناکارآمد، متناقض و بشدت متورم قرار داده.
هر چند به طور قطع ارائه «طرح» از حقوق نمایندگان است اما این نیز قابل تردید نیست که استفاده از هر حقی باید بر مبنای محاسبه و منطق انجام شود.
رئیس جمهوری در هفتههای اخیر از ابلاغ دو قانون امتناع کرد؛ یکی قانون پرداخت یارانه برای تأمین کالاهای اساسی و دیگری هم قانون ضد برجامی وضع شده توسط مجلس. در نگاه اول شاید این تمرد از ابلاغ قانون، قابل توجیه نباشد اما وقتی به زمینههای آن توجه کنیم متوجه میشویم که اتفاقاً بخش اصلی مشکل به جای دیگری جز دولت بر میگردد.
همواره گفته میشود که مجالس ریلگذار حرکت دولتها هستند؛ این گفته به هیچ عنوان به معنای تعیین تمام جزئیات مسیر من جمله سمت و سوی آن نیست. به عبارتی در این توصیف باید گفت دولت قرار است به راهی با مسیر و جهت مشخص برود که زیرسازی آن را خود دولت و مجامع مختلف کارشناسی انجام میدهند و در نهایت مجلس ریلی روی این مسیر میگذارد تا حرکت قطار دولت سهل و ممکن شود. کاری که اکنون مجلس در حال انجام آن است، ساخت صفر تا صد یک مسیر است. نکته اینکه جهت این مسیر را هم در موارد زیادی طوری تعیین کرده که با جهت مدنظر دولت و آنچه که با آن از مردم رأی گرفته، نه فقط تفاوت بلکه تضاد دارد.
درخصوص قانون تأمین کالای اساسی وقتی دولت خود برنامه مشابهی را در دست اجرا دارد و مضافاً اینکه به دلایل کاملاً روشنی با کمبود شدید منابع مواجه است و تأکید میکند که در یک محاسبه منطقی توان اجرای چنین قانونی را نخواهد داشت، اصرار برای تصویب چنین قانونی چه مبنایی میتواند داشته باشد؟ آیا جز این است که عدهای میخواهند این پیام را به مردم بدهند که فقط ما به فکر شما هستیم؟ فارغ از این پیام و اینکه دولت دست چه کسی است، اجرای چنین قانونی با توجه به بحث منابع چگونه ممکن است؟ و در نهایت تهیه قانونی که امکان اجرای آن نیست چه دردی از چه کسی دوا خواهد کرد؟
این اشکال بنیادینی است که کار قانونگذاری ما را تا حد یک کنش سیاسی جناحی پایین آورده است. چیزی که به شکل برجستهتر در خصوص قانون ضد برجامی اخیرمجلس با عنوان لغو تحریمها شاهد بودیم. قانونی که دولت را در شرایطی قرار خواهد داد که مهمترین برنامه و وعدهاش برای ملت که بر اساس آن کسب رأی کرده است را نقض کرده و خلاف آن عمل کند. هر چند امروز نارضایتیهایی از نهادهای مختلف و از جمله دولت به وضوح قابل مشاهده است اما به نظر میرسد که هنوز این ادعا اعتبار دارد که خواسته اکثریت مردم ما حل و فصل مشکلات و اختلافات خارجی بر پایه مذاکره و رسیدن کشور به آرامش نسبی است. یعنی همان چیزی که ستون خیمه تمام شعارها و وعدههای دولت بوده.
با این توصیف آیا منطقی نیست که رئیس جمهوری از ابلاغ قانونی که نافی بنیان وعدهها و شعارهای دولتش است، سر باز بزند؟ حتی اگر مسأله تغییر در دیدگاه مردم طی سه سال فاصله بین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هم مطرح باشد و اینگونه استدلال شود که مردم در اسفندماه سال 98 به تغییر مسیر رأی دادند، پیش کشیدن تفاوت آمار مشارکت در دو انتخابات و البته لحاظ کردن تحولات رخ داده در این فاصله تقریباً سه ساله میتواند به نتیجهگیریها و سؤالات دیگری منجر شود.
اینجاست که باید بابت معطل ماندن اجرای اصل 59 قانون اساسی و برگزاری همه پرسی در کشور حسرت خورد که ای کاش میشد برای تعیین شفاف نظر مردم درباره مسأله سیاست خارجی که نه فقط بنیان هویت، شعارها و وعدههای دولت بلکه محور اصلی اختلافات سیاسی داخلی هم هست، به این اصل رجوع کرد.
به هر تقدیر در آسیبشناسی موارد یاد شده باید قدری عمیقتر به مسأله ورود کرد و این سؤال را پرسید که چرا مجلس چنین شیوه قانونگذاری را در پیش گرفته است؟ شیوهای که نه تنها ماهیت اصل تفکیک قوا را زیر سؤال برده بلکه اختیار قانونگذاری را تا حد استفاده ابزاری بهعنوان یک عامل فشار جناحی و حزبی تنزل میدهد. در چنین چارچوبی است که رئیس جمهوری مجبور میشود تن به این اقدام تلخ بدهد که با عدم ابلاغ برخی قوانین، پیام خود را به نخبگان سیاسی و همینطور جامعه برساند و یادآوری کند که کسی حق ندارد برای دولت خط مشی تعیین کند یا از پدیده بیتوجهی به لوایح و سونامی طرحها در مجلس سخن بگوید. مع الاسف تا وقتی اختیار قانونگذاری در سطح یک رفتار و ابزار حزبی سقوط کند باید در انتظار تبعات منفی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن نیز باشیم. تبعاتی که مهمترین آن خدشه وارد شدن به دو مفهوم اعتماد عمومی و منابع ملی است.
نماینده ادوار مجلس
هم اکنون در فضایی قرار داریم که تعمیق فاصله میان مجلس و دولت کاملاً مشهود است. به شکلی که نمیتوان کتمان کرد که دو قوه در بسیاری از مسائل دیدگاههای کاملاً متفاوتی دارند. این البته فی نفسه دارای مشکل و محل ایراد نیست. مسأله اصلی این است که در چنین شرایطی مبنای رفتار قوا برای همکاری چگونه باید باشد. واقعیت این است که ما دچار مشکلات ساختاری جدی در سطح قوای سهگانه خود هستیم که در مقاطع بسیاری خود را بهصورت معضلاتی سیاسی و با دامنه تأثیر بر مسائل اجتماعی و اقتصادی نشان میدهد. در همین چارچوب است که میبینیم مبنای منطقی قانوننویسی، یعنی بحث «لایحه محوری» کلاً به کنار گذاشته شده و طرح نویسیهای سریع و عموماً کم پشتوانه و محاسبه نشده نمایندگان زمینه ایجاد قوانین کشور میشود. چیزی که کشور را در تنگنای قوانین ناکارآمد، متناقض و بشدت متورم قرار داده.
هر چند به طور قطع ارائه «طرح» از حقوق نمایندگان است اما این نیز قابل تردید نیست که استفاده از هر حقی باید بر مبنای محاسبه و منطق انجام شود.
رئیس جمهوری در هفتههای اخیر از ابلاغ دو قانون امتناع کرد؛ یکی قانون پرداخت یارانه برای تأمین کالاهای اساسی و دیگری هم قانون ضد برجامی وضع شده توسط مجلس. در نگاه اول شاید این تمرد از ابلاغ قانون، قابل توجیه نباشد اما وقتی به زمینههای آن توجه کنیم متوجه میشویم که اتفاقاً بخش اصلی مشکل به جای دیگری جز دولت بر میگردد.
همواره گفته میشود که مجالس ریلگذار حرکت دولتها هستند؛ این گفته به هیچ عنوان به معنای تعیین تمام جزئیات مسیر من جمله سمت و سوی آن نیست. به عبارتی در این توصیف باید گفت دولت قرار است به راهی با مسیر و جهت مشخص برود که زیرسازی آن را خود دولت و مجامع مختلف کارشناسی انجام میدهند و در نهایت مجلس ریلی روی این مسیر میگذارد تا حرکت قطار دولت سهل و ممکن شود. کاری که اکنون مجلس در حال انجام آن است، ساخت صفر تا صد یک مسیر است. نکته اینکه جهت این مسیر را هم در موارد زیادی طوری تعیین کرده که با جهت مدنظر دولت و آنچه که با آن از مردم رأی گرفته، نه فقط تفاوت بلکه تضاد دارد.
درخصوص قانون تأمین کالای اساسی وقتی دولت خود برنامه مشابهی را در دست اجرا دارد و مضافاً اینکه به دلایل کاملاً روشنی با کمبود شدید منابع مواجه است و تأکید میکند که در یک محاسبه منطقی توان اجرای چنین قانونی را نخواهد داشت، اصرار برای تصویب چنین قانونی چه مبنایی میتواند داشته باشد؟ آیا جز این است که عدهای میخواهند این پیام را به مردم بدهند که فقط ما به فکر شما هستیم؟ فارغ از این پیام و اینکه دولت دست چه کسی است، اجرای چنین قانونی با توجه به بحث منابع چگونه ممکن است؟ و در نهایت تهیه قانونی که امکان اجرای آن نیست چه دردی از چه کسی دوا خواهد کرد؟
این اشکال بنیادینی است که کار قانونگذاری ما را تا حد یک کنش سیاسی جناحی پایین آورده است. چیزی که به شکل برجستهتر در خصوص قانون ضد برجامی اخیرمجلس با عنوان لغو تحریمها شاهد بودیم. قانونی که دولت را در شرایطی قرار خواهد داد که مهمترین برنامه و وعدهاش برای ملت که بر اساس آن کسب رأی کرده است را نقض کرده و خلاف آن عمل کند. هر چند امروز نارضایتیهایی از نهادهای مختلف و از جمله دولت به وضوح قابل مشاهده است اما به نظر میرسد که هنوز این ادعا اعتبار دارد که خواسته اکثریت مردم ما حل و فصل مشکلات و اختلافات خارجی بر پایه مذاکره و رسیدن کشور به آرامش نسبی است. یعنی همان چیزی که ستون خیمه تمام شعارها و وعدههای دولت بوده.
با این توصیف آیا منطقی نیست که رئیس جمهوری از ابلاغ قانونی که نافی بنیان وعدهها و شعارهای دولتش است، سر باز بزند؟ حتی اگر مسأله تغییر در دیدگاه مردم طی سه سال فاصله بین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هم مطرح باشد و اینگونه استدلال شود که مردم در اسفندماه سال 98 به تغییر مسیر رأی دادند، پیش کشیدن تفاوت آمار مشارکت در دو انتخابات و البته لحاظ کردن تحولات رخ داده در این فاصله تقریباً سه ساله میتواند به نتیجهگیریها و سؤالات دیگری منجر شود.
اینجاست که باید بابت معطل ماندن اجرای اصل 59 قانون اساسی و برگزاری همه پرسی در کشور حسرت خورد که ای کاش میشد برای تعیین شفاف نظر مردم درباره مسأله سیاست خارجی که نه فقط بنیان هویت، شعارها و وعدههای دولت بلکه محور اصلی اختلافات سیاسی داخلی هم هست، به این اصل رجوع کرد.
به هر تقدیر در آسیبشناسی موارد یاد شده باید قدری عمیقتر به مسأله ورود کرد و این سؤال را پرسید که چرا مجلس چنین شیوه قانونگذاری را در پیش گرفته است؟ شیوهای که نه تنها ماهیت اصل تفکیک قوا را زیر سؤال برده بلکه اختیار قانونگذاری را تا حد استفاده ابزاری بهعنوان یک عامل فشار جناحی و حزبی تنزل میدهد. در چنین چارچوبی است که رئیس جمهوری مجبور میشود تن به این اقدام تلخ بدهد که با عدم ابلاغ برخی قوانین، پیام خود را به نخبگان سیاسی و همینطور جامعه برساند و یادآوری کند که کسی حق ندارد برای دولت خط مشی تعیین کند یا از پدیده بیتوجهی به لوایح و سونامی طرحها در مجلس سخن بگوید. مع الاسف تا وقتی اختیار قانونگذاری در سطح یک رفتار و ابزار حزبی سقوط کند باید در انتظار تبعات منفی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن نیز باشیم. تبعاتی که مهمترین آن خدشه وارد شدن به دو مفهوم اعتماد عمومی و منابع ملی است.

بازخوانی استراتژی رسانهای در مقابله با کرونا
مجید رضاییان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
براساس آنچه در علم جامعه شناسی ارتباطات مطرح است، در مواجهه با پدیدههای اجتماعی با دو عنصر قطعی مواجهیم. نخست «کنشها» و دوم «واکنشها».
برای بررسی این دو باید در ابتدا به «عوامل تأثیرگذار بر ایجاد کنشها و واکنشها» پرداخت. چرا که اگر کنشهای اجتماعی بدرستی فرهنگسازی نشود، جامعه در یک «توازن غیرمنطقی» با واکنشها -در سطح پایینتر -قرار میگیرد. یعنی جامعه در یک حالت انفعالی در برابر کنشها، تنها واکنش نشان میدهد و این بیتحرکی اجتماعی میتواند به بدترین حالت ممکن تبدیل شود. بنابراین رسانهها در چنین شرایطی شایسته است با قدرت ظاهر شده و این وضعیت را به سمت «کنشگری یا کنشمندی» جهتدهی کنند.
برای رسیدن به این هدف، رسانهها به دو نقش خود که در مکتب فرانسوی و امریکایی مطالعات رسانه نیز به طور مشترک مطرح شده، یعنی آموزش و اطلاع رسانی، می باید بدرستی بپردازند. چراکه اگر سطح آموزش افزایش یابد، جامعه و افکار عمومی به سمت کنشگری هدایت خواهد شد و از انفعال بیرون میآید.
به باورِ من، رسانههای ما در شرایط کنونی در این دو حوزه به اندازه کافی پیشرو نیستند. برای مثال به جای تکیه صرف بر «تبعات منفی کرونا بر عوامل اقتصادی و اجتماعی» به سمت هدایت اخبار امیدوارکننده برای آینده بعد از کرونا بروند. با این رویکرد، رونق اقتصادی و افزایش سطح ارتباطات اجتماعی بعد از قطع شدن زنجیره سرسخت کرونا، باید در میان خبرها و گزارشها دیده شود. به عبارتی باید از زوایای دیگر و به شکل غیرمستقیم در ارائه پیامهای مثبت هم، قدم برداشت و لازمه این کار، وجود «استراتژی رسانهای» است. البته که در این مدت تا حدودی این اتفاق در برخی رسانهها افتاده است، اما ما بازهم به بازخوانی استراتژی نیاز داریم تا فراگیرتر شود. ما باید جامعه را به سمت کنشمندی ببریم و از کرونا درس بیاموزیم. بهعنوان مثال، برای «تقویت همیاری اجتماعی» صرفاً نیازی به نشان دادن سیاهیها نیست، تولید امید و انگیزه را هم باید مد نظر قرار داد. چراکه به هر میزان، انگیزهها، تقویت شود، جامعه بیشتر به سمت کنشمندی میرود.
برای نمونه میدانیم که تهران براساس آمارها و مطالعات جهانی هم اکنون در لیست پراسترسترین شهرهای دنیا، رتبه ششم را دارد. بنابراین، تلاش ما باید به سمت کاهش این «فضای منفی استرسزا»باشد و سریعترین راهکار موجود، این است که سوژههای دیگر هم، مورد توجه قرار بگیرد و در این فرآیند روزنامه نگاری، به جای طرح سوژه و رها کردن آن به سمت «پیگیری با تعقیب خبری»و «روزنامه نگاری تحلیلی» برویم. به عبارتی باید «چگونگی و چرایی رویداد» را مدنظر قرار دهیم و با انتشار اطلاعاتِ دقیق، مردم را از پیگیری شبه فکت و پسا فکت در شبکههای اجتماعی بینیاز کرده و به سمت روزنامهها و رسانههای مکتوب بیاوریم. در دنیا نیز هم اکنون به سمت روزنامه نگاری تحلیلی گرایش پیدا کردهاند و در تعقیب سوژههایی میروند که حتی ممکن است در شبکههای مجازی هم، موج ایجاد کرده باشد. شرایط کرونا شاید بهترین فرصتی باشد که بتوانیم به این سمت حرکت کنیم، بویژه در شرایطی که اخبار ضد و نقیض، زیاد مطرح میشود و لازم است که رسانهها، حرف اول و دقیق را درباره این ابهامها -به شکل حرفهای و تحلیلی-به گوش مخاطبان برسانند.
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
براساس آنچه در علم جامعه شناسی ارتباطات مطرح است، در مواجهه با پدیدههای اجتماعی با دو عنصر قطعی مواجهیم. نخست «کنشها» و دوم «واکنشها».
برای بررسی این دو باید در ابتدا به «عوامل تأثیرگذار بر ایجاد کنشها و واکنشها» پرداخت. چرا که اگر کنشهای اجتماعی بدرستی فرهنگسازی نشود، جامعه در یک «توازن غیرمنطقی» با واکنشها -در سطح پایینتر -قرار میگیرد. یعنی جامعه در یک حالت انفعالی در برابر کنشها، تنها واکنش نشان میدهد و این بیتحرکی اجتماعی میتواند به بدترین حالت ممکن تبدیل شود. بنابراین رسانهها در چنین شرایطی شایسته است با قدرت ظاهر شده و این وضعیت را به سمت «کنشگری یا کنشمندی» جهتدهی کنند.
برای رسیدن به این هدف، رسانهها به دو نقش خود که در مکتب فرانسوی و امریکایی مطالعات رسانه نیز به طور مشترک مطرح شده، یعنی آموزش و اطلاع رسانی، می باید بدرستی بپردازند. چراکه اگر سطح آموزش افزایش یابد، جامعه و افکار عمومی به سمت کنشگری هدایت خواهد شد و از انفعال بیرون میآید.
به باورِ من، رسانههای ما در شرایط کنونی در این دو حوزه به اندازه کافی پیشرو نیستند. برای مثال به جای تکیه صرف بر «تبعات منفی کرونا بر عوامل اقتصادی و اجتماعی» به سمت هدایت اخبار امیدوارکننده برای آینده بعد از کرونا بروند. با این رویکرد، رونق اقتصادی و افزایش سطح ارتباطات اجتماعی بعد از قطع شدن زنجیره سرسخت کرونا، باید در میان خبرها و گزارشها دیده شود. به عبارتی باید از زوایای دیگر و به شکل غیرمستقیم در ارائه پیامهای مثبت هم، قدم برداشت و لازمه این کار، وجود «استراتژی رسانهای» است. البته که در این مدت تا حدودی این اتفاق در برخی رسانهها افتاده است، اما ما بازهم به بازخوانی استراتژی نیاز داریم تا فراگیرتر شود. ما باید جامعه را به سمت کنشمندی ببریم و از کرونا درس بیاموزیم. بهعنوان مثال، برای «تقویت همیاری اجتماعی» صرفاً نیازی به نشان دادن سیاهیها نیست، تولید امید و انگیزه را هم باید مد نظر قرار داد. چراکه به هر میزان، انگیزهها، تقویت شود، جامعه بیشتر به سمت کنشمندی میرود.
برای نمونه میدانیم که تهران براساس آمارها و مطالعات جهانی هم اکنون در لیست پراسترسترین شهرهای دنیا، رتبه ششم را دارد. بنابراین، تلاش ما باید به سمت کاهش این «فضای منفی استرسزا»باشد و سریعترین راهکار موجود، این است که سوژههای دیگر هم، مورد توجه قرار بگیرد و در این فرآیند روزنامه نگاری، به جای طرح سوژه و رها کردن آن به سمت «پیگیری با تعقیب خبری»و «روزنامه نگاری تحلیلی» برویم. به عبارتی باید «چگونگی و چرایی رویداد» را مدنظر قرار دهیم و با انتشار اطلاعاتِ دقیق، مردم را از پیگیری شبه فکت و پسا فکت در شبکههای اجتماعی بینیاز کرده و به سمت روزنامهها و رسانههای مکتوب بیاوریم. در دنیا نیز هم اکنون به سمت روزنامه نگاری تحلیلی گرایش پیدا کردهاند و در تعقیب سوژههایی میروند که حتی ممکن است در شبکههای مجازی هم، موج ایجاد کرده باشد. شرایط کرونا شاید بهترین فرصتی باشد که بتوانیم به این سمت حرکت کنیم، بویژه در شرایطی که اخبار ضد و نقیض، زیاد مطرح میشود و لازم است که رسانهها، حرف اول و دقیق را درباره این ابهامها -به شکل حرفهای و تحلیلی-به گوش مخاطبان برسانند.

برخوردهای سیاسی-امنیتی آفت جان اقتصاد
سیدحمید حسینی
دبیرکل اتاق بازرگانی ایران و عراق
کشورها اصولاً فعالیتها و تصمیم گیریهای خود را روی 3 محور تعریف میکنند؛ امنیت، اقتصاد و دموکراسی این سه محور اصلی هستند که هرکشوری درخور شرایط حال حاضر خود، آن را انتخاب میکند. در ایران به سبب شرایط خاصی که در دوران جنگ تحمیلی داشتهایم، در یک برهه از زمان محور امنیت اساس سیاستها و تصمیم گیریها بود. اما حالا حدود 7 الی 8 سال است که ملاحظه میکنیم رهبر معظم انقلاب، اولویت کشور را فاز اقتصاد و تمرکز روی توسعه آن میدانند و دستور و شعارهای سال را بر مبنای این محور یعنی اقتصاد تعریف میکنند. با وجود این درک درست از نیاز کشور، اما شاهدیم که یک دیدگاه در بدنه تصمیمسازی کشور فعال است که به جای اولویت دهی بهدستور اقتصادی، مدام در تلاش است که شرایط کشور را امنیتی جلوه دهد و بر مبنای محور امنیت تصمیمگیری و عمل کند. این گروه با تفکر خاص خود و سیاسی کاری اجازه نمیدهند که فعالیت اقتصادی و پیشرفت کشور محور اصلی شود و پیوسته بهدنبال تبلیغ جهان هراسی هستند و نمیخواهند که ارتباطات با کشورهای دنیا عادی شود و توسعه یابد.
یک علت آن هم سخت بودن علم اقتصاد و تبدیل آن به محوریت در مقابل محورهای سیاسی و امنیتی است. برای اقتصاد نمیتوان یک نسخه ابتدایی و مبتنی بر توان داخلی پیچید و بازار هدف را به داخل محدود کرد. اقتصاد یک علم است و فراتر از مسأله امنیت تعریف میشود. بهعبارتی، اقتصاد میتواند در صورت موفقیت، امنیت را نیز تأمین کند. صحنه اقتصادی پیچیده است و اما در بخش امنیت و با محوریت سیاست معادلات را خیلی آسان میتوان زیر سؤال برد و هر حرف و سخنی را نقض کرد و به تقابل با دیگران پرداخت؛ آن هم بدون آنکه شرایط گوینده و موقعیتی را که در آن قرار دارد در نظر گرفت. اما با توجه به تأکیداتی که از سوی رهبر معظم انقلاب بر اهمیت دادن به اقتصاد جاری است، باید بدانیم که برای توسعه تنها نمیتوان اتکا به بازار داخل و سرمایهگذاری داخلی را ملاک قرار داد. بهطور مثال در برخی از تولیدات زمانی صرفه اقتصادی وجود خواهد داشت که تولید در مقیاس گستردهای انجام شود و لازمه آن دسترسی به بازارهای عظیم و فراتر از بازار داخل است. اگر کشور را در فاز امنیتی- سیاسی نگه داریم، هیچ گاه این ظرفیت ایجاد نخواهد شد. تمرکز روی محور امنیتی- سیاسی اولویت امروز ایران نیست. ما باید وارد فاز بعدی یعنی اقتصاد شویم و اجازه ندهیم که اقتصاد کشور به این شدت تحت تأثیر امنیت و سیاست باشد. ما نمیتوانیم هر روز اقتصاد را ضعیفتر کنیم و انتظار موفقیت در سیاست و امنیت را داشته باشیم. شرایط اقتصاد کشور را باید در نظر گرفت. ایران از یک اقتصاد 200 میلیارد دلاری امروز به یک اقتصاد 90 میلیارد دلاری سقوط کرده و این سقوط نتیجه همین نگاه امنیتی- سیاسی است. اکنون وضعیت کشور هم از نظر تأمین منابع ارز و صادرات و هم از نظر مؤلفههای داخلی نظیر رشد اقتصادی مشخص است. رشد تجارت روی تمام مؤلفه ها اثر دارد و کشور اکنون به این نگاه نیازمند است.
اینکه یک تصمیم امنیتی- سیاسی در مجلس شورای اسلامی اتخاذ میشود و بلافاصله شاهد بازتاب آن در اقتصاد هستیم، بیانگر اهمیت موضوع است. کمترین تأثیر تصمیمات مخرب سیاسی-امنیتی افزایش هزینههای اقتصادی کشور از جمله هزینه نقل و انتقال پول و از دست دادن بازارهای بینالمللی است. اما اگر نگاه سیستمی به مسأله اقتصاد داشته باشیم، از این تله عدم توسعه عبور خواهیم کرد. امروز شرایط امنیتی کشور به گونهای است که هیچکس امید به موفقیت در حمله نظامی به ایران ندارد. هیچ کشوری فکر نمیکند که بتواند ما را در صحنههای امنیتی شکست دهد؛ اما بشدت تلاش میشود که در عرصه اقتصادی ایران را زمینگیر کنند و دعوا در میدان اقتصادی است. ما باید این مسأله را درک کنیم و حتی تصمیمات سیاسی را با این نگاه بگیریم. باید راه را برای توسعه اقتصادی تسهیل کنیم و نگذاریم که این تفکر بر کشور غالب شود که بهبود شرایط با برخورد تند و نگاه امینتی ممکن میشود. همانطور که چندین سال است بدرستی دستور رهبر معظم انقلاب بر اساس توسعه اقتصادی استوار شده است و مدام بر این مسأله تأکید داشتهاند.
دبیرکل اتاق بازرگانی ایران و عراق
کشورها اصولاً فعالیتها و تصمیم گیریهای خود را روی 3 محور تعریف میکنند؛ امنیت، اقتصاد و دموکراسی این سه محور اصلی هستند که هرکشوری درخور شرایط حال حاضر خود، آن را انتخاب میکند. در ایران به سبب شرایط خاصی که در دوران جنگ تحمیلی داشتهایم، در یک برهه از زمان محور امنیت اساس سیاستها و تصمیم گیریها بود. اما حالا حدود 7 الی 8 سال است که ملاحظه میکنیم رهبر معظم انقلاب، اولویت کشور را فاز اقتصاد و تمرکز روی توسعه آن میدانند و دستور و شعارهای سال را بر مبنای این محور یعنی اقتصاد تعریف میکنند. با وجود این درک درست از نیاز کشور، اما شاهدیم که یک دیدگاه در بدنه تصمیمسازی کشور فعال است که به جای اولویت دهی بهدستور اقتصادی، مدام در تلاش است که شرایط کشور را امنیتی جلوه دهد و بر مبنای محور امنیت تصمیمگیری و عمل کند. این گروه با تفکر خاص خود و سیاسی کاری اجازه نمیدهند که فعالیت اقتصادی و پیشرفت کشور محور اصلی شود و پیوسته بهدنبال تبلیغ جهان هراسی هستند و نمیخواهند که ارتباطات با کشورهای دنیا عادی شود و توسعه یابد.
یک علت آن هم سخت بودن علم اقتصاد و تبدیل آن به محوریت در مقابل محورهای سیاسی و امنیتی است. برای اقتصاد نمیتوان یک نسخه ابتدایی و مبتنی بر توان داخلی پیچید و بازار هدف را به داخل محدود کرد. اقتصاد یک علم است و فراتر از مسأله امنیت تعریف میشود. بهعبارتی، اقتصاد میتواند در صورت موفقیت، امنیت را نیز تأمین کند. صحنه اقتصادی پیچیده است و اما در بخش امنیت و با محوریت سیاست معادلات را خیلی آسان میتوان زیر سؤال برد و هر حرف و سخنی را نقض کرد و به تقابل با دیگران پرداخت؛ آن هم بدون آنکه شرایط گوینده و موقعیتی را که در آن قرار دارد در نظر گرفت. اما با توجه به تأکیداتی که از سوی رهبر معظم انقلاب بر اهمیت دادن به اقتصاد جاری است، باید بدانیم که برای توسعه تنها نمیتوان اتکا به بازار داخل و سرمایهگذاری داخلی را ملاک قرار داد. بهطور مثال در برخی از تولیدات زمانی صرفه اقتصادی وجود خواهد داشت که تولید در مقیاس گستردهای انجام شود و لازمه آن دسترسی به بازارهای عظیم و فراتر از بازار داخل است. اگر کشور را در فاز امنیتی- سیاسی نگه داریم، هیچ گاه این ظرفیت ایجاد نخواهد شد. تمرکز روی محور امنیتی- سیاسی اولویت امروز ایران نیست. ما باید وارد فاز بعدی یعنی اقتصاد شویم و اجازه ندهیم که اقتصاد کشور به این شدت تحت تأثیر امنیت و سیاست باشد. ما نمیتوانیم هر روز اقتصاد را ضعیفتر کنیم و انتظار موفقیت در سیاست و امنیت را داشته باشیم. شرایط اقتصاد کشور را باید در نظر گرفت. ایران از یک اقتصاد 200 میلیارد دلاری امروز به یک اقتصاد 90 میلیارد دلاری سقوط کرده و این سقوط نتیجه همین نگاه امنیتی- سیاسی است. اکنون وضعیت کشور هم از نظر تأمین منابع ارز و صادرات و هم از نظر مؤلفههای داخلی نظیر رشد اقتصادی مشخص است. رشد تجارت روی تمام مؤلفه ها اثر دارد و کشور اکنون به این نگاه نیازمند است.
اینکه یک تصمیم امنیتی- سیاسی در مجلس شورای اسلامی اتخاذ میشود و بلافاصله شاهد بازتاب آن در اقتصاد هستیم، بیانگر اهمیت موضوع است. کمترین تأثیر تصمیمات مخرب سیاسی-امنیتی افزایش هزینههای اقتصادی کشور از جمله هزینه نقل و انتقال پول و از دست دادن بازارهای بینالمللی است. اما اگر نگاه سیستمی به مسأله اقتصاد داشته باشیم، از این تله عدم توسعه عبور خواهیم کرد. امروز شرایط امنیتی کشور به گونهای است که هیچکس امید به موفقیت در حمله نظامی به ایران ندارد. هیچ کشوری فکر نمیکند که بتواند ما را در صحنههای امنیتی شکست دهد؛ اما بشدت تلاش میشود که در عرصه اقتصادی ایران را زمینگیر کنند و دعوا در میدان اقتصادی است. ما باید این مسأله را درک کنیم و حتی تصمیمات سیاسی را با این نگاه بگیریم. باید راه را برای توسعه اقتصادی تسهیل کنیم و نگذاریم که این تفکر بر کشور غالب شود که بهبود شرایط با برخورد تند و نگاه امینتی ممکن میشود. همانطور که چندین سال است بدرستی دستور رهبر معظم انقلاب بر اساس توسعه اقتصادی استوار شده است و مدام بر این مسأله تأکید داشتهاند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
آیتالله محمد یزدی شخصیتی جامع و اثرگذار بود
-
آتشفشان فکری فعال شد
-
واکسن کرونا بزودی به ایران میآید
-
برای دولت برنامه تعیین نکنید
-
درس خواندن کرونایی در نقطه کور
-
سلام ایران
-
کاش آقای قالیباف کمی صبوری میکرد
-
مشاغل خدماتی زیر فشار کرونا خرد شدند
-
ایران جمعه ضمیمه امروز به همراه 8 صفحه«پرسه»
-
جشنواره مجازی؛ فرصتی که باید قدرش را دانست
-
زِهی، ز مضراب عشق
-
صفحه فرهنگی آخر هفته«ایران»
-
عدول از استانداردهای قانونگذاری
-
بازخوانی استراتژی رسانهای در مقابله با کرونا
-
برخوردهای سیاسی-امنیتی آفت جان اقتصاد

اخبارایران آنلاین