
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اقامه نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر آیتالله مصباح یزدی
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله مصباح یزدی را تسلیت گفتند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه علمیه و حوزه معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویایی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه دینی و نگارش کتب راهگشا و در تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار و در حضور انقلابی در همه میدانهایی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسایی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلندمدت است. اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان عالم و صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزه علمیه تسلیت عرض میکنم و علوّ درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای / ۱۳ دی 1399
نماز رهبر انقلاب بر پیکر آیت الله
سحرگاه شنبه پیکر آیتالله محمدتقی مصباح یزدی(ره) عضو فقید مجلس خبرگان رهبری به حیاط دفتر مقام معظم رهبری منتقل شد و حضرت آیت الله خامنهای بر پیکر ایشان نماز خواندند.
پس از آن، پیکر آیت الله مصباح یزدی به شهر ری منتقل شد و در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بر دستان مردم ولایتمدار تهران و شاگردان و دوستدارانش تشییع شد.
در این مراسم که آیتالله ریشهری، آیتالله صدیقی، سعید جلیلی و جمعی از علما و روحانیون هم حضور داشتند، پیکر مطهر این عالم ربانی در حرم مطهر تشییع و سپس گرد مضجع حرم حضرت سیدالکریم و امامزادگان مدفون در این آستان طواف داده شد. آیتالله محمدی ری شهری، تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع) هم بر پیکر آن فقیه عارف اقامه نماز کرد و در ادامه، آیتالله صدیقی یکی از شاگردان برجسته آن عالم ربانی، به ایراد سخنانی کوتاه در تبیین شخصیت ایشان پرداخت.
به گزارش ایسنا، خطیب موقت نماز جمعه تهران گفت: آیتالله مصباح یزدی(ره) شخصیتی بود که هم مجتهد و هم جهادگر بود؛ هم معلم اخلاق و هم متخلق به اخلاق الهی بود؛ ایشان یک انسان عرشی بود که در تمام عمر با برکت خود، لحظهای از جبهه اجتهاد و جهاد فاصله نگرفت. وی افزود: آیتالله مصباح شخصیتی است که علامه طباطبایی در وجود او هیچ زائد نمیبیند، همه نور است، هیچ حجابی نیست و آیتالله بهجت (ره) نیز نسبت به ایشان نظر ویژهای داشت و بدون شک ایشان محبوبترین شخصیت حوزوی نزد مقام معظم رهبری و حقیقتاً ذخیره حوزههای علمیه بود. آیتالله صدیقی گفت: آن فقیه نستوه ضمن تسلط به علوم قدیم، با علوم جدید و زبانهای مختلف دنیا آشنا بود، او فردی بسیار متواضع و همیشه سیر افلاکی داشت و به عنوان شخصیتی راهنما و شاخص برای همه عاشقان و سالکان بود.
بعد از پایان مراسم تشییع، پیکر مطهر آیت الله مصباح یزدی شب گذشته برای طواف بر گرد حرم رضوی وارد مشهد شد تا از آنجا برای تدفین به قم منتقل شود. امروز یکشنبه ساعت ۹ صبح هم مراسمی محدود با رعایت پروتکلهای بهداشتی در صحن جامع رضوی برگزار میشود که به دلیل محدودیتهای کرونایی از طریق رسانه ملی پخش خواهد شد. بعد از پایان این مراسم پیکر این عالم مجاهد برای خاکسپاری به قم منتقل خواهد شد.
علاوه بر رؤسای قوا، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری، سید حسن خمینی، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور، سیدعباس صالحی وزیر ارشاد و آیت الله احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان رهبری در پیام های جداگانهای درگذشت آیتالله محمدتقی مصباح یزدی عضو فقید مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفتند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه علمیه و حوزه معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویایی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه دینی و نگارش کتب راهگشا و در تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار و در حضور انقلابی در همه میدانهایی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسایی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلندمدت است. اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان عالم و صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزه علمیه تسلیت عرض میکنم و علوّ درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای / ۱۳ دی 1399
نماز رهبر انقلاب بر پیکر آیت الله
سحرگاه شنبه پیکر آیتالله محمدتقی مصباح یزدی(ره) عضو فقید مجلس خبرگان رهبری به حیاط دفتر مقام معظم رهبری منتقل شد و حضرت آیت الله خامنهای بر پیکر ایشان نماز خواندند.
پس از آن، پیکر آیت الله مصباح یزدی به شهر ری منتقل شد و در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بر دستان مردم ولایتمدار تهران و شاگردان و دوستدارانش تشییع شد.
در این مراسم که آیتالله ریشهری، آیتالله صدیقی، سعید جلیلی و جمعی از علما و روحانیون هم حضور داشتند، پیکر مطهر این عالم ربانی در حرم مطهر تشییع و سپس گرد مضجع حرم حضرت سیدالکریم و امامزادگان مدفون در این آستان طواف داده شد. آیتالله محمدی ری شهری، تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع) هم بر پیکر آن فقیه عارف اقامه نماز کرد و در ادامه، آیتالله صدیقی یکی از شاگردان برجسته آن عالم ربانی، به ایراد سخنانی کوتاه در تبیین شخصیت ایشان پرداخت.
به گزارش ایسنا، خطیب موقت نماز جمعه تهران گفت: آیتالله مصباح یزدی(ره) شخصیتی بود که هم مجتهد و هم جهادگر بود؛ هم معلم اخلاق و هم متخلق به اخلاق الهی بود؛ ایشان یک انسان عرشی بود که در تمام عمر با برکت خود، لحظهای از جبهه اجتهاد و جهاد فاصله نگرفت. وی افزود: آیتالله مصباح شخصیتی است که علامه طباطبایی در وجود او هیچ زائد نمیبیند، همه نور است، هیچ حجابی نیست و آیتالله بهجت (ره) نیز نسبت به ایشان نظر ویژهای داشت و بدون شک ایشان محبوبترین شخصیت حوزوی نزد مقام معظم رهبری و حقیقتاً ذخیره حوزههای علمیه بود. آیتالله صدیقی گفت: آن فقیه نستوه ضمن تسلط به علوم قدیم، با علوم جدید و زبانهای مختلف دنیا آشنا بود، او فردی بسیار متواضع و همیشه سیر افلاکی داشت و به عنوان شخصیتی راهنما و شاخص برای همه عاشقان و سالکان بود.
بعد از پایان مراسم تشییع، پیکر مطهر آیت الله مصباح یزدی شب گذشته برای طواف بر گرد حرم رضوی وارد مشهد شد تا از آنجا برای تدفین به قم منتقل شود. امروز یکشنبه ساعت ۹ صبح هم مراسمی محدود با رعایت پروتکلهای بهداشتی در صحن جامع رضوی برگزار میشود که به دلیل محدودیتهای کرونایی از طریق رسانه ملی پخش خواهد شد. بعد از پایان این مراسم پیکر این عالم مجاهد برای خاکسپاری به قم منتقل خواهد شد.
علاوه بر رؤسای قوا، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری، سید حسن خمینی، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور، سیدعباس صالحی وزیر ارشاد و آیت الله احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان رهبری در پیام های جداگانهای درگذشت آیتالله محمدتقی مصباح یزدی عضو فقید مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفتند.

عادی انگاری کرونا معضلی بزرگ در ماههای آینده
با گذشت نزدیک به سه ماه از روند صعودی آمار جانباختگان و بیماران بستری مبتلا به ویروس کرونا در پاییز در نهایت با مهار [پیک اخیر] این ویروس در حالی وارد سردترین فصل سال شدهایم که خطر خیز دوباره عدد و ارقام ویروس کرونا همچنان به قوت خودش باقی است. اگرچه آمارها از حدود سه هفته گذشته روبه کاهش گذاشته و موج سوم کرونا در کشور فروکش کرده و جز 4 شهرستان قرمز بقیه شهرهای کشور شرایط نسبتاً بهتری را تجربه میکنند. با وجود این جولان ویروس سرمادوست کرونا در فصل زمستان نگرانیهای فراوانی را برای جامعه پزشکی ایجاد کرده است. رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا نیز عادیانگاری درخصوص ویروس کرونا را معضل و خطر بزرگی برای ماههای آینده عنوان کرده و گفت: فصل سرما، آلودگی هوا و ویروس جهش یافته انگلیسی خطرهای بزرگی است که در روزها و هفتههای آینده پیش رو داریم، لذا از مردم عزیز خواهش میکنم که توجه و مراقبت بیشتری در این ایام داشته باشند تا بتوانیم از این معضلات عبور کنیم. بهگفته رئیسجمهوری، رسیدن به روند کاهشی برای اقتصاد، فرهنگ، آموزش و روابط اجتماعی جامعه بسیار سختتر، پرهزینهتر و زمان بر است و این در حالی است که بهدلیل مراعات نکردن و برگزاری دورهمیهای خانوادگی و مراسم ملی و مذهبی بسرعت شرایط بیماری تصاعدی میشود و احتمالاً با موج دیگری در بهمن و اسفند مواجه خواهیم بود. رئیسجمهوری گفت: در موج سوم با فعالیت همه ارگانها توانستیم سریعتر از آنچه دیگران پیشبینی میکردند، ویروس کرونا را مهار کنیم و امروز بجز ۴ شهرستان قرمز، شاهد شرایط نسبتاً بهتری در سراسر کشور هستیم. این در حالی است که اروپا و امریکا هنوز گرفتار این موج هستند و همچنان در مسیر تصاعد این ویروس قرار دارند. حسن روحانی روز گذشته در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا با قدردانی از مردم بهخاطر رعایت کامل نکات بهداشتی در عزاداریهای ایام فاطمیه و همچنین سالگرد شهادت شهید سلیمانی، گفت: کرونا یک بیماری عادی و معمولی نبود بلکه یک پاندمی بود که تقریباً سراسر جهان را فراگرفت و یک آزمایش تاریخی برای ملتها و رهبران کشورها بود. روحانی در همین زمینه به اهمیت نقش رهبر معظم انقلاب در این موفقیت اشاره کرد و گفت: رهبری در آغاز شیوع این بیماری، رعایت پروتکلهای بهداشتی را مورد تأکید قرار داده و به همه تکلیف کردند و همچنین خود ایشان نیز به طور کامل رعایت کردند و الگویی برای کشور و همه ما بودند که بسیار تأثیرگذار بود. روحانی با بیان اینکه بعضی از رهبران کشورها هم اساساً پروتکلهایی را که اعلام میشد به مسخره میگرفتند، تصریح کرد: در میان همه این کشورها، کشوری که مردم همکاری کرده و اعتماد بیشتری به رهبرانشان داشتند و رهبران نیز نسبت به این موضوع توجه ویژهای داشتند، موفقتر بودند و لذا در ایران شاهد موفقیت خوبی بودیم. سخنگوی ستاد ملی مقابه با کرونا نیز از رعایت 86 درصدی پروتکلهای ضد کرونا در کشور خبر داد و افزود: این ویروس تنفسی است و به هر کشوری میتواند سرایت کند و حتی خبرهایی به دستمان رسیده است که در ترکیه هم این ویروس دیده شده است. بنابراین در کنترل مرزهای هوایی، دریایی و زمینی باید بیش از قبل دقت کنیم. اما در هر حال چه جهش ویروس خارجی باشد و چه جهش در داخل رخ داده باشد باید پروتکلها را رعایت کرده، از حضور در تجمع خودداری کرده، ماسک بزنیم، از حضور در جمع بپرهیزیم. علیرضا رئیسی تأکید کرد: کوچکترین غفلت، تغییر و عادی انگاری خطرناک است و میتواند شرایط را تغییر دهد. ویروس بسیار قابل سرایت است و اگر دقت نشود ممکن است درگیر موج بعدی شویم.

تمام متهمان آلودگی هوا
گروه اجتماعی/ متهمان اصلی هوای آلوده تهران چه کسانی یا نهادهایی هستند؟ این شاید جدیترین سؤالی باشد که در سالهای اخیر از دستگاههای ذیربط پرسیده می شود. جدا از آنها البته باید دید چه عواملی و تا چه اندازه در قرمز شدن وضعیت این روزهای آلوده تهران نقش دارند.
کارشناسان برای منابع متحرک مثل خودروها سهم 70 درصدی قائل می شوند و 30 درصد باقیمانده را مربوط به منابع ثابت مثل سوخت کارخانهها می دانند. اما این «موتورسیکلتها»، «دیزلیها» و «بنزینیهای فرسوده» هستند که در واقع متهمان اصلی آلودگی هوا قلمداد میشوند. پدیده وارونگی هوا که در اواخر پاییز و شروع زمستان اتفاق می افتد، زمینه ساز خاکستری شدن هوای کلانشهرهاست. سرد شدن هوا البته مصرف گازخانگی را هم افزایش داده و در نتیجه یکی دیگر ازعوامل آلاینده، همین گازخانگی است. کیفیت پایین خودروها و سوخت در آلوده کردن هوای کلانشهرها نقش جدی دارند و با وجود همه تلاشها، همچنان در ردیف آلودهکنندهترین ها قرار می گیرند.
یک نظرسنجی نشان می دهد بعد از حمل و نقل، این صنایع، نیروگاهها و پالایشگاهها هستند که بار سنگین آلودگی هوا را به دوش می کشند. تولید ذرات معلق، گاهی رتبه آنها را پیش از حمل و نقل قرار داده است. استفاده از سوخت مازوت در صنایع همچنان یکی از چالش برانگیز ترین سؤالاتی است که جواب روشنی برای آن پیدا نشده است. هوای آلوده تهران در زمانیکه ممنوعیت تردد وضع شده و تردد خودروها محدود شده، نشان میدهد که حالا کفه«آلودگی صنایع» در ترازوی آلودگی هوای تهران سنگینتر شده است.
حمیده امینی فرد
خبرنگار
تهران به پنجمین روز آلوده خود وارد شد. آسمان خاکستری رنگ تهران امروز با افزایش شاخصها، نوید آلودهترین روز سال را به پایتختنشینها داد. روزی که از وزش باد و باران خبری نبود و نگرانیها برای افزایش تعداد مبتلایان و فوتیهای کرونایی به علت افزایش آلودگی بالا گرفته بود. برخی از رسیدن شاخصها به عدد 200 خبر میدادند و البته عدهای از دریچه نگاه خوش بینانه، نویدبخش اواخر هفتهای ناپایدار به شهروندان بودند. با این همه کارگروه اضطرار آلودگی هوا صبح دیروز تشکیل جلسه داد تا راهکار موقت تعطیلی ادارات و فعالیتهای پایتخت هر چه سریعتر به مشورت گذاشته شود. نتیجه آنکه پیشنهاد دو روز تعطیلی همه دستگاههای اداری دولتی، خصوصی و فعالیتهای عمرانی تهران به معاون اول رئیسجمهوری و هیأت وزیران ارائه شد تا تصمیمگیری نهایی در زمین دولتیها باشد. رئیسجمهوری نیز دیروز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، فصل سرما، آلودگی هوا و وارونگی را در کنار ویروس انگلیسی کرونا، سه خطر پیش رو نام برد و از مردم خواهش کرد تا بیشتر مراقبت کنند.
مطالعات اخیر نشان میدهد که سالانه 40 هزار نفر ایرانی به علت مواجهه با غلظت آلایندگی ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون جان خود را از دست میدهند که این تعداد تقریباً معادل 10 درصد فوتی هاست. بیشترین گروه حساس در مواجهه با آلودگی هوای تهران، سالمندان هستند و بیشترین آسیبپذیری در کاهش ناباروری است. این درحالی است که کرونا نیز شرایط ویژهای را پیش روی ما باز کرده است. به گفته علیرضا زالی، فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در تهران، ماندگاری ویروس کرونا در آلودگی هوا بیشتر است، چراکه آلودگی به بخشی از سیستم تنفسی آسیب میزند و فرد را در برابر کرونا آسیب پذیرتر میکند.
او اگرچه از کاهش شدت موج سوم شیوع کرونا خبر داده، اما از «چگالی جمعیت» و «آلودگی هوا» بهعنوان دو عامل کند پیش رفتن این شرایط در پایتخت نام برده است.
استاندار: هیچ صنایع و نیروگاهی در تهران از مازوت استفاده نمیکند
انوشیروان محسنی بندپی در جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران به انتقادها درباره استفاده از سوخت مازوت که این روزها سروصدای زیادی به راه انداخته است، اینطور پاسخ داد: «در حال حاضر هیچ صنایع و نیروگاهی در تهران از سوخت مازوت استفاده نمیکند و این موضوع مورد تأیید شرکت پخش و پالایش فرآوردههای نفتی و محیط زیست استان تهران است. به این ترتیب صنایع از سوخت گاز و گازوئیلی که حداقل ۵۰ درصد آن از یورو ۴ برخوردار است، استفاده میکنند. از سوی دیگر پلیس نیز از تردد خودروهای دودزا و فاقد معاینه فنی جلوگیری کرده و با نظارت بر این بخش اقدام مؤثری انجام شده. همچنین تلاش برای برخورد با موتورسیکلتهای فاقد معاینه فنی آنها دردستور کار قرار گرفته است. فعالیتهای عمرانی هم تا اطلاع ثانوی متوقف است و تلاش میکنیم تا فعالیت معادن شن و ماسه به میزان تأثیری که بر آلودگی هوا دارند کنترل شود.»
محیط زیست: به دادستانی تهران درباره مازوت سوزی نامه زدهایم
این در حالی است که در خبرگزاری ایسنا نقل شده، سازمان محیط زیست مازوتسوزی نیروگاهها و صنایع در تهران را تأیید کرده است و اتفاقاً مسعود تجریشی، معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به اینکه با مازوتسوزی نیروگاهها در اراک برخورد شده، گفته است که نامهای به دادستانی تهران نیز درخصوص مازوتسوزی نیروگاهها ارسال کردهایم.
استاندار تهران همچنین به پدیده جوی ناپایدار و انباشت آلایندهها هم اشارهای داشت و گفت: «ظرف روزهای گذشته دو لایه وارونگی در ارتفاع ۲۰۰ و ۹۰۰ متری را شاهد هستیم به این ترتیب به رغم همه تمهیدات اتخاذ شده باید تدبیر دیگری اتخاذ شود.
تن دادن به تعطیلی البته بهعنوان یک مسکن از نظر وحید نوروزی، کارشناس محیط زیست، فریبندهترین حالت ممکن است چراکه به گفته او راهکارهای شفاف و مشخص وجود دارد ومشکل اینجاست که ارادهای برای اجرای آنها وجود ندارد. او به «ایران» گفت که در هیچ مقطع و در هیچ دولتی، آلودگی هوا اولویت اصلی نبوده است و همه نهادهای مرتبط بهصورت سلیقهای و موردی به چالشی پرداختهاند که از نظر آنها مهم بوده: «مجلس هم هیچ زمانی درباره هزینه کرد بودجه سالانه در این حوزه واینکه نتیجه اقدامات نهادهای اجرایی به کجا رسیده، بازخواستی انجام نداده و وضعیت هرسال به همین منوال ادامه مییاید. درحالی که امسال، کرونا زودتر از همیشه راهکار تعطیلی را حداقل برای مدارس و برخی ادارات به اجرا گذاشت، اما نتیجه اینکه هوا همچنان آلوده است.»
زهرانژاد بهرام، عضو شورای شهر تهران هم در این زمینه به «ایران» گفت: «ما قانون هوای پاک داریم، اما چرا با توجه به این مبنای قانونی، همچنان سلامت شهروندان در معرض آلودگی هوا قرار دارد یا چرا با آنکه منع تردد گذاشتیم بازهم شاهد افزایش آلودگی هوا هستیم؟ چرا استفاده از سوخت مازوت و بیکیفیت دربعضی نیروگاهها و واحدهای صنعتی ادامه دارد و چرا شرکتهای بزرگ خودروسازی با وجود گران کردن نرخ محصولات خود باز هم از استفاده از فیلتر ممانعت میکنند؟ اینها چراهاییست که باید مسئولان پاسخگو باشند. من از سازمان محیط زیست گلایه دارم. اگر واقعاً نمیتواند کاری انجام دهد خب از این حوزه کنارهگیری کند. مسأله آلودگی هوا با جان شهروندان در ارتباط است و باید اولویت اول هم باشد و دستگاهها نسبت به آن حساس شوند. چگونه است که شهرهای بزرگ لندن و استانبول توانستند این موضوع را حل کنند، اما ما باید به گفته برخی، دعا کنیم که باد و باران بیاید! قرار نیست هزینه عدم فروش مازوت و محدودیتهای فروش نفت از ریه میلیونها شهروند ساکن در کلانشهرها پرداخت شود.»
او با بیان اینکه این یک مسئولیت همه جانبه است و باید همچون کرونا از مردم هم برای حل مسأله کمک بگیریم، با انتقاد از نقش محدود شهرداری در تصمیمگیریهای مهم شهر تأکید کرد: «شهرداری تهران اسماً مسئول امورات شهری است اما در عمل هیچ قدرتی برای تصمیمگیری درباره مسائل جدی شهر ندارد. مثلاً در ستاد مدیریت بحران فقط یک عضو است و براساس مصوبه مجلس، ریاست ستاد بر عهده استاندار تهران گذاشته شده است. در حالی که زیرساختها در اختیار شهرداری تهران است، حتی در تصمیمگیری برای تعطیلی شهرهم فقط یک عضو ازیک ستاد بزرگ است که رأی اش آنچنان تأثیری ندارد. بر این اساس باید مدیریت یکپارچه شهری ایجاد شود.»
در پی آلودگی هوا در هشت کلانشهر و پیشبینی ادامه این وضعیت، سخنگوی سازمان اورژانس کشور هم از استقرار آمبولانسها در پایتخت خبر داده است.
به گفته مجتبی خالدی با توجه به شرایط آلودگی هوا و هشدار نارنجی سازمان هواشناسی قرار بر این شد که ١٢ دستگاه آمبولانس در شهر تهران در مناطقی که بررسی شده، مستقر شوند. مراکز بهداشتی و درمانی نیز در آماده باش قرار گرفتند.
از ابتدای امسال ۱۵ روز هوای پاک، ۱۸۱ روز هوای سالم و ۸۷ روز هوای ناسالم برای گروههای حساس و ۵ روز ناسالم برای همه گروهها در تهران به ثبت رسیده است.

سیگنال به سرزمین آفتاب
- همراه با یادداشتی از وزیر ارتباطات درباره کودکان و فضای مجازی
گروه فناوری: شیوع کرونا در جهان با آموزش از راه دور گره خورده و در بیشتر نقاط جهان دانشآموزان و دانشجویان در میانه این بحران با تکنولوژی دوست و همراه شدند اما تنها وجود زیرساختهای ارتباطی مناسب است که میتواند کمک کند تا در این شرایط، آموزش تعطیل نشود. در کشور ما نیز وزارت ارتباطات تاکنون فعالیتهای گستردهای در راستای تأمین زیرساختهای ارتباطی انجام داده و این تلاشها در بحبوحه کرونا دوچندان شده است. با وجود این تلاشها، مدتهاست در شبکههای اجتماعی عکسهایی از مناطق کمبرخوردار و روستایی منتشر میشود که نشان میدهد دانشآموزان برای استفاده از شبکه شاد و آموزش آنلاین با مشکلاتی جدی مواجه هستند. یکی از این نقاط، سیستان و بلوچستان بود که در نهایت وزیر ارتباطات هفته گذشته در یک برنامه زنده اینستاگرامی با مردم این استان به گفتوگو نشست و به آنها وعده داد بهصورت میدانی پیگیر تکمیل ارتباطات روستایی این استان خواهد شد. در همین راستا محمدجواد آذری جهرمی شنبه شب(6 دی) برای تحقق این وعده و پیگیری تسریع پروژههای ارتباطی وارد شهر زاهدان شد تا در سفری 10روزه به حل مشکلات اساسی ارتباطی این استان بپردازد. وی البته در سفر به زهک در شمال استان با تأکید بر تلاشهای وزارت ارتباطات در زمینه توسعه ارتباطات روستایی با اشاره به مخالفت برخی با این توسعه گفت: اگر مقاومت وزارت ارتباطات در برابر مخالفین توسعه ارتباطات روستایی نبود هم اکنون ۹۰ درصد روستاهای کشور به اینترنت دسترسی نداشتند. وی قرار است در این سفر 10 روزه که تا 15 دی ماه ادامه دارد به حل مشکلات بپردازد و پس از آن نیز چند تن از معاونانش در منطقه حضور خواهند داشت تا زمانی که این پروژهها به سرانجام برسد.
اتصال 1200 روستا به شبکه ارتباطی
وزیر ارتباطات در سفر 10روزه خود به سیستان و بلوچستان، اتصال 1200 روستا به شبکه ارتباطاتی، تقویت جادهای و ایجاد ارتباطات پایدار را هدفگذاری کرده و آنها را از جمله برنامههای این سفر عنوان کرده است. در این گزارش نگاهی به این سفر داریم:
شنبه 6 دی: وزیر ارتباطات شنبه شب با استقبال احمدعلی موهبتی، استاندار سیستان و بلوچستان وارد شهر زاهدان شد. بر اساس برنامههای اعلامی وزارت ارتباطات، تا پایان سالجاری تمام روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور به شبکه ملی اطلاعات متصل میشوند و امکان دسترسی آنان به اینترنت پرسرعت فراهم خواهد شد. بااین حال هنوز چند استان از جمله سیستان و بلوچستان از این برنامه توسعه ارتباطات روستایی عقب هستند که این سفر در راستای حل همین مشکلات انجام میشود.
یکشنبه 7 دی: محمد جواد آذری جهرمی ایجاد دسترسی برای ۱۲۰۰ روستا، توسعه پوشش جادهای و پایداری شبکه و کاهش اختلالات را از شاخصهای هدفگذاری شده برای سفر خود به استان سیستان و بلوچستان اعلام کرد و در جلسه بررسی وضعیت ارتباطی این استان با اشاره به اینکه این استان در حدود ۷۷۰۰ روستا دارد، گفت: از این تعداد تاکنون ۲۵۰۰ روستا به شبکه ارتباطی کشور دسترسی پیدا کردهاند که کار بزرگی انجام شده اما نیاز به انجام کار بزرگتری داریم.
دوشنبه 8 دی: وزیر ارتباطات در بازدید از پارک علم و فناوری در سیستان و بلوچستان با اشاره به فعالیت صنایع گروههای خلاق و نوآور در این پارک، توسعه دسترسی به اینترنت در این استان را کمک به بازار صنایع خلاق و نوآور عنوان کرد. آذری جهرمی همچنین از بودجه هزار میلیارد تومانی برای توسعه ارتباطات در روستاهای این استان خبر داد و گفت: فیبرگذاری عظیمی در این پروژهها انجام میشود و قرارگاه خاتم بهعنوان پیمانکار مخابرات با تمام توان در این بخش حضور دارد.وی افزود: تا پایان اردیبهشتماه تمام روستاهای پرجمعیت تحت پوشش اینترنت پرسرعت قرار میگیرند و همچنین با اصلاح فیبر نوری بخش دیگری از مشکلات مربوط بهسرعت شبکه برطرف خواهد شد تا رضایت مردم کسب شود.
سهشنبه 9 دی: آذری جهرمی در چهارمین روز سفر خود به سیستان و بلوچستان درجمع مردم روستای شورو بخش تورین از توابع زاهدان با اشاره به وجود ۱۷۰۰ کیلومتر فیبر نوری در سیستان و بلوچستان از تجهیز هزار کیلومتر دیگر از مناطق این استان به فیبر نوری در مدت کوتاهی خبر داد. وزیر ارتباطات در این روز همچنین در بازدید از روستای توحیدآباد خاش از تحقق وعده سه هفتهای برای برقراری اینترنت پرسرعت برای این روستا و برخی از روستاهای منطقه خبر داد و گفت: تا ۲۱ روز آینده روستای شما به نسل سوم و چهارم تلفن همراه مجهز میشود و به اینترنت پرسرعت دسترسی پیدا خواهید کرد. وی با اشاره به آمار بالای روستاهای باقی مانده بالای ۲۰ خانوار استان سیستان و بلوچستان، افزود: تا پایان اردیبهشتماه سال آینده ۱۲۰۰ روستای باقیمانده نیز به اینترنت مجهز میشوند.
چهارشنبه 10 دی: آذری جهرمی طی سفر به چابهار از نهایی شدن برنامههای توسعه ارتباطات در روستاهای سیستان و بلوچستان خبر داد. وی به تکلیف برنامه ششم توسعه در ارتباطات روستایی اشاره کرد و گفت: کرونا نیز اهمیت اینترنت و فضای مجازی را چندین برابر کرد و کسانی که تاکنون ما را برای اینترنت پرسرعت در روستاها نکوهش میکردند هم اکنون برای اینکه در دورترین روستای کشور اینترنت نیست، ما را نکوهش میکنند.
وزیر ارتباطات عدم آمادگی زیرساختهای اساسی در استان را دلیل عقب ماندگی در اتصال ۱۲۰۰ روستای بالای ۲۰ خانوار استان عنوان کرد و گفت: بر اساس برنامهریزی انجام شده در چند روز گذشته، همراه اول ۵۰۲ سایت با اعتباری بالغ بر ۷۵۳ و ایرانسل ۱۴۳ سایت با اعتباری معادل ۲۱۴ میلیارد تومان راهاندازی میکنند و مخابرات نیز دو پروژه را با مبلغ ۱۷۰ میلیارد تومان در دست اجرا دارد که تمامی اعتبارات این پروژهها از طرف وزارت ارتباطات پرداخت میشود.
آذری جهرمی تصریح کرد: همچنین شرکت مخابرات، توسعه تلفن خانگی را با مبلغ ۳۰ میلیارد تومان با شبکه فیبر نوری انجام میدهد. وی افزود: فاز نخست توسعه ارتباطات در سیستان و بلوچستان یک ماهه و فاز دوم که وابسته به شبکه انتقال مخابرات است تا پایان اسفند ماه و فاز سوم که راهاندازی سایتهای جدید است تا پایان اردیبهشت انجام میشود. آذری جهرمی با اشاره به اهمیت زمان در این پروژهها، تأکید کرد: سامانهای طراحی میشود که تمام روستاها و تاریخ اتصال آنان به شبکه مشخص شده و مسئول توسعه آن نیز قابل نمایش است و در صورت تأخیر علت آن و مسئول آن مشخص میشود.
پنجشنبه 11 دی: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در بازدید میدانی از روستاهای شهرستان دشتیاری از تجهیز مناطق این شهرستان به ۲۰۴ کیلومتر فیبرنوری و رفع اساسی مشکل ارتباطی این منطقه خبر داد و پس از حضور در روستای بسوت بخش باهو کلات بهصورت میدانی در جریان مشکلات ارتباطی این روستا و روستاهای اطراف قرار گرفت. آذری جهرمی به اهالی این روستا قول داد تا دو هفته آینده از طریق اپراتور دوم، این روستا و روستاهای اطراف به اینترنت پرسرعت دسترسی پیدا کنند.
جمعه 12 دی: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در ادامه سفر خود در روز جمعه به روستاهای شهرستانهای شمال این استان از جمله زابل، هامون، نیمروز، هیرمند و زهک رفت و در این بازدیدها به مردم این مناطق اعلام کرد تا ۲هفته آینده روستای آنان به شبکه ملی اطلاعات متصل میشود و میتوانند از اینترنت پرسرعت استفاده کنند. آذری جهرمی در شهرستان زهک سیستان و بلوچستان با اشاره به مخالفت برخی با توسعه ارتباطات روستایی، گفت: مخالفین توسعه ارتباطات در روستاها از تهمت اجرای برنامه ۲۰۳۰ تا مسائل دیگر را مطرح کردند و وزارت ارتباطات برای این کار تحت فشار قرار گرفت. وی با اشاره به اینکه دوران کرونا باعث تغییر دیدگاه مخالفین ارتباطات روستایی شد، گفت: این شرایط ثابت کرد این تفکر باطل بوده است. وزیر ارتباطات همچنین با هدف بررسی وضعیت ارتباطی و مخابراتی راهی بخشهای جنوبی این استان شد و در جریان مشکلات و موانع طرح توسعه ارتباطی این شهرستان قرار گرفت.
شنبه 13 دی: وزیر ارتباطات در ادامه سفر 10 روزه خود راهی روستاهای بلوچستان شد تا از نزدیک در جریان طرح توسعه ارتباطات روستایی این منطقه قرار گیرد. وی ابتدا به همراه هیأت همراه از روستای حمید آباد بخش مرکزی شهرستان دلگان و در ادامه از روستای کسکان، از توابع بخش فنوج شهرستان نیکشهر بازدید کرد و در ادامه راهی روستای گروکان، از توابع بخش بمپشت شهرستان سراوان شد تا روند محرومیت زدایی ارتباطات روستایی و مناطق محروم این استان را پیگیری کند.
اتصال 1200 روستا به شبکه ارتباطی
وزیر ارتباطات در سفر 10روزه خود به سیستان و بلوچستان، اتصال 1200 روستا به شبکه ارتباطاتی، تقویت جادهای و ایجاد ارتباطات پایدار را هدفگذاری کرده و آنها را از جمله برنامههای این سفر عنوان کرده است. در این گزارش نگاهی به این سفر داریم:
شنبه 6 دی: وزیر ارتباطات شنبه شب با استقبال احمدعلی موهبتی، استاندار سیستان و بلوچستان وارد شهر زاهدان شد. بر اساس برنامههای اعلامی وزارت ارتباطات، تا پایان سالجاری تمام روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور به شبکه ملی اطلاعات متصل میشوند و امکان دسترسی آنان به اینترنت پرسرعت فراهم خواهد شد. بااین حال هنوز چند استان از جمله سیستان و بلوچستان از این برنامه توسعه ارتباطات روستایی عقب هستند که این سفر در راستای حل همین مشکلات انجام میشود.
یکشنبه 7 دی: محمد جواد آذری جهرمی ایجاد دسترسی برای ۱۲۰۰ روستا، توسعه پوشش جادهای و پایداری شبکه و کاهش اختلالات را از شاخصهای هدفگذاری شده برای سفر خود به استان سیستان و بلوچستان اعلام کرد و در جلسه بررسی وضعیت ارتباطی این استان با اشاره به اینکه این استان در حدود ۷۷۰۰ روستا دارد، گفت: از این تعداد تاکنون ۲۵۰۰ روستا به شبکه ارتباطی کشور دسترسی پیدا کردهاند که کار بزرگی انجام شده اما نیاز به انجام کار بزرگتری داریم.
دوشنبه 8 دی: وزیر ارتباطات در بازدید از پارک علم و فناوری در سیستان و بلوچستان با اشاره به فعالیت صنایع گروههای خلاق و نوآور در این پارک، توسعه دسترسی به اینترنت در این استان را کمک به بازار صنایع خلاق و نوآور عنوان کرد. آذری جهرمی همچنین از بودجه هزار میلیارد تومانی برای توسعه ارتباطات در روستاهای این استان خبر داد و گفت: فیبرگذاری عظیمی در این پروژهها انجام میشود و قرارگاه خاتم بهعنوان پیمانکار مخابرات با تمام توان در این بخش حضور دارد.وی افزود: تا پایان اردیبهشتماه تمام روستاهای پرجمعیت تحت پوشش اینترنت پرسرعت قرار میگیرند و همچنین با اصلاح فیبر نوری بخش دیگری از مشکلات مربوط بهسرعت شبکه برطرف خواهد شد تا رضایت مردم کسب شود.
سهشنبه 9 دی: آذری جهرمی در چهارمین روز سفر خود به سیستان و بلوچستان درجمع مردم روستای شورو بخش تورین از توابع زاهدان با اشاره به وجود ۱۷۰۰ کیلومتر فیبر نوری در سیستان و بلوچستان از تجهیز هزار کیلومتر دیگر از مناطق این استان به فیبر نوری در مدت کوتاهی خبر داد. وزیر ارتباطات در این روز همچنین در بازدید از روستای توحیدآباد خاش از تحقق وعده سه هفتهای برای برقراری اینترنت پرسرعت برای این روستا و برخی از روستاهای منطقه خبر داد و گفت: تا ۲۱ روز آینده روستای شما به نسل سوم و چهارم تلفن همراه مجهز میشود و به اینترنت پرسرعت دسترسی پیدا خواهید کرد. وی با اشاره به آمار بالای روستاهای باقی مانده بالای ۲۰ خانوار استان سیستان و بلوچستان، افزود: تا پایان اردیبهشتماه سال آینده ۱۲۰۰ روستای باقیمانده نیز به اینترنت مجهز میشوند.
چهارشنبه 10 دی: آذری جهرمی طی سفر به چابهار از نهایی شدن برنامههای توسعه ارتباطات در روستاهای سیستان و بلوچستان خبر داد. وی به تکلیف برنامه ششم توسعه در ارتباطات روستایی اشاره کرد و گفت: کرونا نیز اهمیت اینترنت و فضای مجازی را چندین برابر کرد و کسانی که تاکنون ما را برای اینترنت پرسرعت در روستاها نکوهش میکردند هم اکنون برای اینکه در دورترین روستای کشور اینترنت نیست، ما را نکوهش میکنند.
وزیر ارتباطات عدم آمادگی زیرساختهای اساسی در استان را دلیل عقب ماندگی در اتصال ۱۲۰۰ روستای بالای ۲۰ خانوار استان عنوان کرد و گفت: بر اساس برنامهریزی انجام شده در چند روز گذشته، همراه اول ۵۰۲ سایت با اعتباری بالغ بر ۷۵۳ و ایرانسل ۱۴۳ سایت با اعتباری معادل ۲۱۴ میلیارد تومان راهاندازی میکنند و مخابرات نیز دو پروژه را با مبلغ ۱۷۰ میلیارد تومان در دست اجرا دارد که تمامی اعتبارات این پروژهها از طرف وزارت ارتباطات پرداخت میشود.
آذری جهرمی تصریح کرد: همچنین شرکت مخابرات، توسعه تلفن خانگی را با مبلغ ۳۰ میلیارد تومان با شبکه فیبر نوری انجام میدهد. وی افزود: فاز نخست توسعه ارتباطات در سیستان و بلوچستان یک ماهه و فاز دوم که وابسته به شبکه انتقال مخابرات است تا پایان اسفند ماه و فاز سوم که راهاندازی سایتهای جدید است تا پایان اردیبهشت انجام میشود. آذری جهرمی با اشاره به اهمیت زمان در این پروژهها، تأکید کرد: سامانهای طراحی میشود که تمام روستاها و تاریخ اتصال آنان به شبکه مشخص شده و مسئول توسعه آن نیز قابل نمایش است و در صورت تأخیر علت آن و مسئول آن مشخص میشود.
پنجشنبه 11 دی: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در بازدید میدانی از روستاهای شهرستان دشتیاری از تجهیز مناطق این شهرستان به ۲۰۴ کیلومتر فیبرنوری و رفع اساسی مشکل ارتباطی این منطقه خبر داد و پس از حضور در روستای بسوت بخش باهو کلات بهصورت میدانی در جریان مشکلات ارتباطی این روستا و روستاهای اطراف قرار گرفت. آذری جهرمی به اهالی این روستا قول داد تا دو هفته آینده از طریق اپراتور دوم، این روستا و روستاهای اطراف به اینترنت پرسرعت دسترسی پیدا کنند.
جمعه 12 دی: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در ادامه سفر خود در روز جمعه به روستاهای شهرستانهای شمال این استان از جمله زابل، هامون، نیمروز، هیرمند و زهک رفت و در این بازدیدها به مردم این مناطق اعلام کرد تا ۲هفته آینده روستای آنان به شبکه ملی اطلاعات متصل میشود و میتوانند از اینترنت پرسرعت استفاده کنند. آذری جهرمی در شهرستان زهک سیستان و بلوچستان با اشاره به مخالفت برخی با توسعه ارتباطات روستایی، گفت: مخالفین توسعه ارتباطات در روستاها از تهمت اجرای برنامه ۲۰۳۰ تا مسائل دیگر را مطرح کردند و وزارت ارتباطات برای این کار تحت فشار قرار گرفت. وی با اشاره به اینکه دوران کرونا باعث تغییر دیدگاه مخالفین ارتباطات روستایی شد، گفت: این شرایط ثابت کرد این تفکر باطل بوده است. وزیر ارتباطات همچنین با هدف بررسی وضعیت ارتباطی و مخابراتی راهی بخشهای جنوبی این استان شد و در جریان مشکلات و موانع طرح توسعه ارتباطی این شهرستان قرار گرفت.
شنبه 13 دی: وزیر ارتباطات در ادامه سفر 10 روزه خود راهی روستاهای بلوچستان شد تا از نزدیک در جریان طرح توسعه ارتباطات روستایی این منطقه قرار گیرد. وی ابتدا به همراه هیأت همراه از روستای حمید آباد بخش مرکزی شهرستان دلگان و در ادامه از روستای کسکان، از توابع بخش فنوج شهرستان نیکشهر بازدید کرد و در ادامه راهی روستای گروکان، از توابع بخش بمپشت شهرستان سراوان شد تا روند محرومیت زدایی ارتباطات روستایی و مناطق محروم این استان را پیگیری کند.

حال بیمارستانها رو به بهبود است
یوسف حیدری
گزارش نویس
سرپایینی تند و تیز را پایین میروم تا خودم را به اورژانس بیمارستان مسیح دانشوری برسانم. بیمارستانی که بعد از شیوع کرونا هر روز در صدر اخبار بوده چون نخستین بیمارستانی بود که سانتر کرونا شد و اولین بیمار مبتلا به کرونای تهران اینجا بستری شد. پیچ اول را رد میکنم و مقابل در اورژانس میایستم. جایی که بهگفته یکی از پرستاران تا چند هفته قبل بیماران مبتلا به کرونا مجبور بودند ساعت ها انتظار بکشند به امید خالی شدن یک تخت. نگهبان اورژانس رفت و آمدها را زیر نظر دارد و هر چند دقیقه به همراهان بیماران تذکر میدهد بروند بیرون بخش.
«باور نمیکنم بخش اورژانس بیماران کرونایی این طور خلوت باشد.» علی این را میگوید و با دست مادرش را که در تخت شماره 17 بستری شده، نشانم میدهد: «مادرم 72 سال دارد و بعد از سکته مغزی زمینگیر شده. نمیتواند حرکت کند، برایش پرستار گرفتهایم. از روز اول شیوع کرونا هم از خانه بیرون نیامد و ماهم وقتی به دیدنش میرفتیم همه پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردیم. اما هفته قبل مبتلا شد. چند روز اول وضعیت عمومیاش خوب بود اما وقتی اکسیژن خون به 70 رسید پزشک اورژانس گفت باید به بیمارستان منتقل شود. وقتی مرکز اورژانس اعلام کرد باید مادرم به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شود اول قبول نکردیم چون وضعیت را قبلاً دیده بودیم. آبان ماه وقتی برادرم مبتلا شد او را همین جا آوردیم ولی آنقدر تعداد مبتلایانی که توی حیاط منتظر بودند تخت خالی شود، زیاد بود که خدا میداند. وضعیت خیلی بدی بود. اینجا جای سوزن انداختن نبود. کادر درمان و پرستاران با همه خستگی سعی میکردند به بیماران رسیدگی کنند ولی چنان جمعیت بیماری اینجا بود که نمیشد. سرانجام برادرم را در یک بیمارستان خصوصی بستری کردیم. با همین ذهنیت هم مادرم را با آمبولانس اورژانس اینجا آوردیم. ولی فضا عوض شده بود. باور نمیکردم بیمارستان این طور خلوت باشد و اورژانس تخت خالی داشته باشد. بلافاصله بستری کردند و کارهای درمانی انجام شد. الان هم میبینید که نه از صف خبری هست نه از بیماری که بیرون نشسته باشد. ای کاش این وضعیت ادامه داشته باشد و خیلی زود بساط کرونا جمع شود.»
وارد اورژانس میشوم. یکی از پرستارها ماسک اکسیژن را روی صورت بیمار قرار میدهد و با لبخند میگوید راحت نفس بکش. میگوید همه 35 بیماری که اینجا بستری هستند پیسیآر مثبتند و خوشبختانه تعداد زیادی از آنها شرایط خوبی دارند: «از اسفند سال گذشته که بیمارستان مسیح دانشوری سانتر کرونا شد هفت بخش اصلی بیمارستان برای بستری و درمان بیماران کرونایی اختصاص یافت. هر روز تعداد مراجعان بیشتر میشد و بههمین دلیل چند کانکس در محوطه بیمارستان برای انجام آزمایش و معاینات بالینی قرار داده شد.
در هر پیک کرونا تعداد مراجعان و بستریها زیاد میشد و تعداد بیمارانی که وضعیت حادی داشتند خیلی بیشتر بود. اما بعد از قرنطینه دو هفتهای تهران و منع تردد شبانه هر روز آمار بیماران با شیب ملایمی کم شد. وقتی اعلام کردند بهدلیل کم شدن تعداد مبتلایان دو بخش کرونایی تخلیه و بعد از ضد عفونی برای بیماریهای داخلی و تنفسی اختصاص پیدا کرده است همه خوشحال شدیم. الان فقط اورژانس و آیسییو حاد تنفسی به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص پیدا کرده و کسانی که وضعیت اورژانسی دارند اینجا بستری و درصورت نیاز به بخش منتقل میشوند.»
دنبال تابلوی علائم روی دیوار را میگیرم و به آیسییو حاد تنفسی میرسم. از هفت تخت آیسییو 3 تخت خالی است. چهار بیمار دیگر بیهوش به دستگاه وصل شدهاند و علائم حیاتیشان روی صفحه نمایش داده میشود. یکی از پرستاران مشغول نوشتن پرونده بیماران است و گاهی سرش را بالا میآورد و به مانیتور بالای سر بیمار نگاهی میاندازد. محمد پرستار آیسییو امروز را یکی از بهترین روزهای این بخش میداند و میگوید وقتی سه تخت خالی باشد یعنی تعداد بیماران بدحال کمتر شدهاند و میتوانیم کمی نفس بکشیم: «خیلی شرایط بهتر از قبل شده و امیدواریم این وضعیت ادامه داشته باشد. امروز بیماری که نیاز به بستری در آیسییو داشته باشد، نداشتیم و این خبر خوبی است. از ابتدای شیوع کرونا هفت بخش بیمارستان به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص پیدا کرد اما با کم شدن مبتلایان، دو بخش بعد از ضدعفونی به فعالیت عادیشان برگشتند. بخش آیسییو ما هم قرار است بزودی با انتقال بیماران کرونایی به آیسییو اورژانس به فعالیت عادی قبل برگردد و بیماران مبتلا به کرونا که وضعیت خوبی ندارند در همان آیسییو اورژانس بستری شوند.
بعد از اعمال محدودیتهای تردد تعداد مبتلایان کمتر شد و ما بهعنوان کسانی که در خط مقدم قرار داریم بخوبی این را لمس میکنیم. وقتی رفتن به مسافرت و دورهمی کمتر میشود و خبری از جشن، میهمانی شبانه یا جمع شدن در قهوه خانهها نباشد تعداد مبتلایان هم کمتر میشود. یکی از همکاران ما تصور میکرد این محدودیتها شوخی است و هفته گذشته به خانه یکی از دوستانش در کرج رفته بود ولی روز بعد وقتی پیامک جریمه آمد، باور کرد این بار موضوع خیلی جدی است. امیدوارم این محدودیتها ادامه داشته باشد.»
مقصد بعدی بیمارستان طالقانی است. یکی از مراکزی که اورژانس بیماران مبتلا به کرونا را به آنجا منتقل میکند. از نگهبان سراغ بخش اورژانس را میگیرم. با دست سربالایی را نشان میدهد. علائم را دنبال میکنم تا به اورژانس میرسم. یکی از پرستاران مشغول بخیه کردن دست مرد جوانی است. مرد ناله میکند و میگوید اگر سر نمیخوردم دستگاه فرز دستم را نمیبرید. بقیه تختها خالی است و انگار منتظر کسی هم نیستند. خبری از لباس ایزوله و ماسکهای بزرگ فیلتردار هم نیست و پرستاران با ماسکهای معمولی پشت میز پرستاری آماده تحویل دادن شیفت هستند.
«خدا کند این روزها ادامه داشته باشد و با خیال راحت شیفت را تحویل بدهیم.» این را مریم میگوید که پرستار اورژانس است. میگوید وقتی اورژانس بیمارستان خلوت باشد یعنی حال مردم بهتر است: «از همان روزهای اول شیوع کرونا با اضافه کردن تخت، همه پرسنل اورژانس آماده باش بودیم. در هر پیک کرونا اینجا جای سوزن انداختن نبود. بیماران غیرکرونایی را در بخش روبهرو بستری میکردیم و همه 30 تخت اینجا را به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص داده بودیم. تا همین چند وقت قبل تخت خالی نداشتیم و بعضی از روزها یادمان میرفت ناهار بخوریم. شرایط سختی بود اما بعد از قرنطینه و اعمال محدودیتها ورق برگشت. خیلیها در میهمانی و دورهمی مبتلا میشدند و ما اینجا مدام چند عضو یک خانواده را بستری میکردیم. اما با این محدودیتها میهمانیها هم کمتر شد. امروز فقط یک بیمار کرونایی داریم که در تخت شماره 12 بستری شده است. بقیه تختها خالی است و این چند نفر هم بیماریهای دیگری دارند که به اورژانس مراجعه کردهاند.»
وضعیت اورژانس بیمارستان امام خمینی(ره) هم با هفتههای قبل متفاوت است. آن طور که پرسنل بیمارستان میگویند از هر 10 مراجعه کننده به اورژانس پنج نفرشان علائم کرونا داشتند ولی این روزها تعدادشان کمتر شده است. کانکس مقابل اورژانس همان جایی است که بیماران مبتلا به کرونا با درصد اکسیژن پایین خون در آن بستری میشوند. از پلهها پایین میروم. 16 تخت میبینم و یک بیمار.
«از وقتی محدودیتها اجرا شد ما بیمار کرونایی شهرستانی نداریم.» پرستار با لبخند جواب سؤالاتم را میدهد. میگوید خدا کند اورژانس بیماران کرونایی همیشه این طور خلوت باشد: «امسال وقتی تعداد مبتلاها روز به روز بیشتر شد این کانکس را برپا کردند تا بیماران کرونایی را از بقیه بیماران جدا کنند. پیک دوم و سوم خیلی سخت بود. تعداد مریضهای شهرستانی ما هم زیاد بودند. خیلی از آنها برای دیدن اقوام به تهران میآمدند و مبتلا میشدند. روزهای خیلی سختی داشتیم و پرستاران و پزشکان یکی یکی مبتلا میشدند. بیمارانی که اکسیژن خون پایین دارند اینجا بستری میشوند که در پیک سوم همه تختها پر شد و مجبور شدیم خیلی از بیماران را در بخشهای دیگر بستری کنیم. واقعاً خسته شده بودیم و بریده بودیم. اما از وقتی محدودیتها اجرا شد هر روز تعداد بیماران ما هم کم شد. امروز فقط این خانم که مبتلا به لوپوس است و با سیتی اسکن مشخص شد کرونا دارد، اینجا بستری شده. باور کنیم با رعایت پروتکلهای بهداشتی میتوانیم این بیماری را کنترل کنیم. اگر هم واکسن بیاید بازهم باید پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنیم تا هیچ وقت به روزهای اوج بیماری برنگردیم.»
گزارش نویس
سرپایینی تند و تیز را پایین میروم تا خودم را به اورژانس بیمارستان مسیح دانشوری برسانم. بیمارستانی که بعد از شیوع کرونا هر روز در صدر اخبار بوده چون نخستین بیمارستانی بود که سانتر کرونا شد و اولین بیمار مبتلا به کرونای تهران اینجا بستری شد. پیچ اول را رد میکنم و مقابل در اورژانس میایستم. جایی که بهگفته یکی از پرستاران تا چند هفته قبل بیماران مبتلا به کرونا مجبور بودند ساعت ها انتظار بکشند به امید خالی شدن یک تخت. نگهبان اورژانس رفت و آمدها را زیر نظر دارد و هر چند دقیقه به همراهان بیماران تذکر میدهد بروند بیرون بخش.
«باور نمیکنم بخش اورژانس بیماران کرونایی این طور خلوت باشد.» علی این را میگوید و با دست مادرش را که در تخت شماره 17 بستری شده، نشانم میدهد: «مادرم 72 سال دارد و بعد از سکته مغزی زمینگیر شده. نمیتواند حرکت کند، برایش پرستار گرفتهایم. از روز اول شیوع کرونا هم از خانه بیرون نیامد و ماهم وقتی به دیدنش میرفتیم همه پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردیم. اما هفته قبل مبتلا شد. چند روز اول وضعیت عمومیاش خوب بود اما وقتی اکسیژن خون به 70 رسید پزشک اورژانس گفت باید به بیمارستان منتقل شود. وقتی مرکز اورژانس اعلام کرد باید مادرم به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شود اول قبول نکردیم چون وضعیت را قبلاً دیده بودیم. آبان ماه وقتی برادرم مبتلا شد او را همین جا آوردیم ولی آنقدر تعداد مبتلایانی که توی حیاط منتظر بودند تخت خالی شود، زیاد بود که خدا میداند. وضعیت خیلی بدی بود. اینجا جای سوزن انداختن نبود. کادر درمان و پرستاران با همه خستگی سعی میکردند به بیماران رسیدگی کنند ولی چنان جمعیت بیماری اینجا بود که نمیشد. سرانجام برادرم را در یک بیمارستان خصوصی بستری کردیم. با همین ذهنیت هم مادرم را با آمبولانس اورژانس اینجا آوردیم. ولی فضا عوض شده بود. باور نمیکردم بیمارستان این طور خلوت باشد و اورژانس تخت خالی داشته باشد. بلافاصله بستری کردند و کارهای درمانی انجام شد. الان هم میبینید که نه از صف خبری هست نه از بیماری که بیرون نشسته باشد. ای کاش این وضعیت ادامه داشته باشد و خیلی زود بساط کرونا جمع شود.»
وارد اورژانس میشوم. یکی از پرستارها ماسک اکسیژن را روی صورت بیمار قرار میدهد و با لبخند میگوید راحت نفس بکش. میگوید همه 35 بیماری که اینجا بستری هستند پیسیآر مثبتند و خوشبختانه تعداد زیادی از آنها شرایط خوبی دارند: «از اسفند سال گذشته که بیمارستان مسیح دانشوری سانتر کرونا شد هفت بخش اصلی بیمارستان برای بستری و درمان بیماران کرونایی اختصاص یافت. هر روز تعداد مراجعان بیشتر میشد و بههمین دلیل چند کانکس در محوطه بیمارستان برای انجام آزمایش و معاینات بالینی قرار داده شد.
در هر پیک کرونا تعداد مراجعان و بستریها زیاد میشد و تعداد بیمارانی که وضعیت حادی داشتند خیلی بیشتر بود. اما بعد از قرنطینه دو هفتهای تهران و منع تردد شبانه هر روز آمار بیماران با شیب ملایمی کم شد. وقتی اعلام کردند بهدلیل کم شدن تعداد مبتلایان دو بخش کرونایی تخلیه و بعد از ضد عفونی برای بیماریهای داخلی و تنفسی اختصاص پیدا کرده است همه خوشحال شدیم. الان فقط اورژانس و آیسییو حاد تنفسی به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص پیدا کرده و کسانی که وضعیت اورژانسی دارند اینجا بستری و درصورت نیاز به بخش منتقل میشوند.»
دنبال تابلوی علائم روی دیوار را میگیرم و به آیسییو حاد تنفسی میرسم. از هفت تخت آیسییو 3 تخت خالی است. چهار بیمار دیگر بیهوش به دستگاه وصل شدهاند و علائم حیاتیشان روی صفحه نمایش داده میشود. یکی از پرستاران مشغول نوشتن پرونده بیماران است و گاهی سرش را بالا میآورد و به مانیتور بالای سر بیمار نگاهی میاندازد. محمد پرستار آیسییو امروز را یکی از بهترین روزهای این بخش میداند و میگوید وقتی سه تخت خالی باشد یعنی تعداد بیماران بدحال کمتر شدهاند و میتوانیم کمی نفس بکشیم: «خیلی شرایط بهتر از قبل شده و امیدواریم این وضعیت ادامه داشته باشد. امروز بیماری که نیاز به بستری در آیسییو داشته باشد، نداشتیم و این خبر خوبی است. از ابتدای شیوع کرونا هفت بخش بیمارستان به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص پیدا کرد اما با کم شدن مبتلایان، دو بخش بعد از ضدعفونی به فعالیت عادیشان برگشتند. بخش آیسییو ما هم قرار است بزودی با انتقال بیماران کرونایی به آیسییو اورژانس به فعالیت عادی قبل برگردد و بیماران مبتلا به کرونا که وضعیت خوبی ندارند در همان آیسییو اورژانس بستری شوند.
بعد از اعمال محدودیتهای تردد تعداد مبتلایان کمتر شد و ما بهعنوان کسانی که در خط مقدم قرار داریم بخوبی این را لمس میکنیم. وقتی رفتن به مسافرت و دورهمی کمتر میشود و خبری از جشن، میهمانی شبانه یا جمع شدن در قهوه خانهها نباشد تعداد مبتلایان هم کمتر میشود. یکی از همکاران ما تصور میکرد این محدودیتها شوخی است و هفته گذشته به خانه یکی از دوستانش در کرج رفته بود ولی روز بعد وقتی پیامک جریمه آمد، باور کرد این بار موضوع خیلی جدی است. امیدوارم این محدودیتها ادامه داشته باشد.»
مقصد بعدی بیمارستان طالقانی است. یکی از مراکزی که اورژانس بیماران مبتلا به کرونا را به آنجا منتقل میکند. از نگهبان سراغ بخش اورژانس را میگیرم. با دست سربالایی را نشان میدهد. علائم را دنبال میکنم تا به اورژانس میرسم. یکی از پرستاران مشغول بخیه کردن دست مرد جوانی است. مرد ناله میکند و میگوید اگر سر نمیخوردم دستگاه فرز دستم را نمیبرید. بقیه تختها خالی است و انگار منتظر کسی هم نیستند. خبری از لباس ایزوله و ماسکهای بزرگ فیلتردار هم نیست و پرستاران با ماسکهای معمولی پشت میز پرستاری آماده تحویل دادن شیفت هستند.
«خدا کند این روزها ادامه داشته باشد و با خیال راحت شیفت را تحویل بدهیم.» این را مریم میگوید که پرستار اورژانس است. میگوید وقتی اورژانس بیمارستان خلوت باشد یعنی حال مردم بهتر است: «از همان روزهای اول شیوع کرونا با اضافه کردن تخت، همه پرسنل اورژانس آماده باش بودیم. در هر پیک کرونا اینجا جای سوزن انداختن نبود. بیماران غیرکرونایی را در بخش روبهرو بستری میکردیم و همه 30 تخت اینجا را به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص داده بودیم. تا همین چند وقت قبل تخت خالی نداشتیم و بعضی از روزها یادمان میرفت ناهار بخوریم. شرایط سختی بود اما بعد از قرنطینه و اعمال محدودیتها ورق برگشت. خیلیها در میهمانی و دورهمی مبتلا میشدند و ما اینجا مدام چند عضو یک خانواده را بستری میکردیم. اما با این محدودیتها میهمانیها هم کمتر شد. امروز فقط یک بیمار کرونایی داریم که در تخت شماره 12 بستری شده است. بقیه تختها خالی است و این چند نفر هم بیماریهای دیگری دارند که به اورژانس مراجعه کردهاند.»
وضعیت اورژانس بیمارستان امام خمینی(ره) هم با هفتههای قبل متفاوت است. آن طور که پرسنل بیمارستان میگویند از هر 10 مراجعه کننده به اورژانس پنج نفرشان علائم کرونا داشتند ولی این روزها تعدادشان کمتر شده است. کانکس مقابل اورژانس همان جایی است که بیماران مبتلا به کرونا با درصد اکسیژن پایین خون در آن بستری میشوند. از پلهها پایین میروم. 16 تخت میبینم و یک بیمار.
«از وقتی محدودیتها اجرا شد ما بیمار کرونایی شهرستانی نداریم.» پرستار با لبخند جواب سؤالاتم را میدهد. میگوید خدا کند اورژانس بیماران کرونایی همیشه این طور خلوت باشد: «امسال وقتی تعداد مبتلاها روز به روز بیشتر شد این کانکس را برپا کردند تا بیماران کرونایی را از بقیه بیماران جدا کنند. پیک دوم و سوم خیلی سخت بود. تعداد مریضهای شهرستانی ما هم زیاد بودند. خیلی از آنها برای دیدن اقوام به تهران میآمدند و مبتلا میشدند. روزهای خیلی سختی داشتیم و پرستاران و پزشکان یکی یکی مبتلا میشدند. بیمارانی که اکسیژن خون پایین دارند اینجا بستری میشوند که در پیک سوم همه تختها پر شد و مجبور شدیم خیلی از بیماران را در بخشهای دیگر بستری کنیم. واقعاً خسته شده بودیم و بریده بودیم. اما از وقتی محدودیتها اجرا شد هر روز تعداد بیماران ما هم کم شد. امروز فقط این خانم که مبتلا به لوپوس است و با سیتی اسکن مشخص شد کرونا دارد، اینجا بستری شده. باور کنیم با رعایت پروتکلهای بهداشتی میتوانیم این بیماری را کنترل کنیم. اگر هم واکسن بیاید بازهم باید پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنیم تا هیچ وقت به روزهای اوج بیماری برنگردیم.»

صالحی: آماده آغاز غنیسازی ۲۰درصدی هستیم
گروه سیاسی/ علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی از تصمیم ایران برای ازسرگیری غنیسازی
20 درصد در سایت هستهای فردو خبر داد. صالحی که این خبر را با حضور در یکی از برنامههای رسانه ملی اعلام کرد، به ارسال نامهای از سوی ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره کرده که در آن مقامهای ایرانی خواستار آمدن بازرسان آژانس برای فک پلمب جهت تعویض کپسول گاز اورانیوم در فردو شدهاند.
رئیس سازمان انرژی اتمی در همین چارچوب به مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی ایران اشاره کرده و یادآور شده:«ما باید مصوبه مجلس را اجرا کنیم اما ابتدا دولت باید آییننامهای در خصوص چگونگی اجرای آن ابلاغ و بعد از آن رئیسجمهوری دستور اقدام را صادر کند.» صالحی با بیان اینکه ما سرباز نظام هستیم، افزود: «دست ما روی ماشه است و فرمانده باید دستور بدهد و خیلی سریع میتوانیم کار را شروع کنیم.»
پیش از این ایران به آژانس خبر داده بود که بر اساس مصوبه مجلس قصد دارد غنیسازی 20 درصد در فردو را آغاز کند. مجموعه این تحولات در حالی صورت میگیرد که دولت ایران در دی ماه سال گذشته و در آخرین مرحله از اقدامات تلافی جویانه خود در برابر عدم تحقق منافع برجامی اش، کاهش تعهدات خود در چارچوب این توافق را تشریح و اعلام کرد که دیگر هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی شامل ظرفیت غنیسازی، درصد غنیسازی، میزان مواد غنیشده و تحقیق و توسعه نخواهد داشت و از این پس، برنامه هستهای ایران فقط بر اساس نیازهای فنی خود پیش خواهد رفت و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز طبق روال ادامه مییابد. با وجود این، عملیات غنیسازی بیشتر از 5 درصد در دستور کار مقامهای ایرانی قرار نگرفت تا روند مذاکرات با شرکای برجامی و تحولات پس از روی کار آمدن «جو بایدن» که با وعده بازگشت او به این توافق و لغو تحریمها همراه شده، تعیین کننده چگونگی اقدامات بعدی ایران و تعیین سطح غنیسازی باشد. اما این در حالی بود که مجلس شورای اسلامی چند هفته پیش، طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملی را به تصویب رساند که بر پایه آن، ایران بایست بخشی از تعهدات هستهای خود را کاهش داده و افزایش درصد غنیسازی تا 20 درصد را آغاز کند.
در صورت اجرای این مصوبه، دولت و سازمان انرژی اتمی موظف به افزایش غنیسازی هستند و از سوی دیگر در صورت عدم اجرای کامل تعهدات کشورهای 1+4 در قبال ایران و عدم تسهیل روابط بانکی و برطرف نشدن موانع صادرات و فروش عادی نفت، ایران دو ماه پس از تصویب این قانون (تا روز ۱۸ بهمن)، باید اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند. پایان مهلت دوماهه تعیین شده از سوی مجلس ایران با هجدهمین روز از حضور «جو بایدن» در کاخ سفید مصادف خواهد بود. اگرچه دولت مخالف طرح مجلس بود اما بعد از تصویب و تأیید شورای نگهبان و ابلاغ زودهنگام آن از سوی رئیس مجلس، آییننامه اجرای آن را تدوین و ابلاغ کرده است.
امکان 4 روزه شروع غنیسازی در فردو
فارغ از اختلاف نظرهای داخلی درباره نحوه اجرای این مصوبه، نامه اخیر ایران به آژانس از تلاش برای آمادهسازی مقدمات افزایش غنیسازی 20درصد حکایت میکند. تصمیمی که در صورت صلاحدید رئیس جمهوری و با در نظر گرفتن روند مذاکرات با کشورهای طرف توافق هستهای عملی خواهد شد.
سایت هستهای فردو با ظرفیت حدود 3 هزار سانتریفیوژ در سال 1387 و بهعنوان سایت جایگزین برای سایت غنیسازی نطنز در شرایط تهدید و تحریم از سوی برخی کشورها ساخته شد. این سایت، یکی از مهمترین مراکز استراتژیک ایران در فرآیند فعالیتهای هستهای اش به شمار میآید. چه غنیسازی اورانیوم در این مرکز، موجب شد تا تأسیسات فردو همواره یکی از اصلیترین موضوعات پرچالش در جریان مذاکرات هستهای باشد.
براساس برجام، مرکز غنیسازی فردو به یک مرکز بینالمللی با همکاری کشورهای مختلف از جمله روسیه برای انجام فعالیتهای علمی و تحقیقاتی تبدیل شد و برخلاف فضاسازیهایی که از سوی برخی از جریانهای داخلی شکل گرفت، هیچ گاه سانتریفیوژهای آن برچیده نشد بلکه ۱۰۴۴ سانتریفیوژ نسل اول همچنان در مدار باقی ماند.
هرچند ایران بر اساس برجام پذیرفت که تا ۱۵ سال هیچ گونه مواد هستهای وارد این مرکز نشود و دستگاهها در خلأ و بدون انجام گازدهی بچرخند. این در حالی بود که به گفته مقامات سازمان انرژی اتمی اگر روزی ایران تصمیم به برگشتپذیری در حوزه غنیسازی بگیرد با ماشینهای نسل جدید کار را دوباره شروع میکند. از اینرو جمعآوری ماشینهای نسل اول و زیرساختهای متناسب با آن در دوره اجرای برجام اساساً به کشور کمک کرد تا در زمان بازگشتپذیری سریعتر زیرساختها برای نصب ماشینهای پیشرفتهتر را ایجاد کند.
بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی پیشتر در این رابطه گفته است: «فردو دو بال دارد که سانتریفیوژهای یک بال آن دست نخورده و ما با همین دیدگاه که به آنها اعتماد نداشتیم، با وجود اصرار و تمایل آنها مبنی بر اینکه کل سانتریفیوژها در فردو جمع شود، در مذاکرات این خواسته آنها را نپذیرفتیم و سانتریفیوژها در این بال را نگهداشتیم.
در بال دیگر فردو اقدام به جمعآوری ماشینهای سانتریفیوژ کردهایم که براساس برنامه زمانبندی میتواند سر جای خودش قرار بگیرد. او افزوده: «در حال حاضر پمپها، مانیتورها و... در فردو آماده است و در حقیقت مثل خودرویی است که آماده حرکت بوده و سوئیچ هم روی آن است. غنیسازی 20 درصد بسرعت میتواند انجام شود و حداکثر ظرف دو تا سه روز ما قادر به شروع غنیسازی 20 درصد هستیم» این موضع را رئیس سازمان انرژی اتمی هم بارها تکرار و تأکید کرده است که «در صورت تصمیم کشور میتوانیم 4 روزه به غنیسازی 20 درصدی بازگردیم.»
حالا باید دید که تصمیم ایران به ازسرگیری غنیسازی 20 درصد در فردو با چه واکنشهایی از سوی طرفهای برجام رو به رو خواهد شد و آیا این اقدام میتواند روند مذاکرات برای لغو تحریمها و اجرای تام و تمام برجام را امکان پذیر کند یا خیر.
20 درصد در سایت هستهای فردو خبر داد. صالحی که این خبر را با حضور در یکی از برنامههای رسانه ملی اعلام کرد، به ارسال نامهای از سوی ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره کرده که در آن مقامهای ایرانی خواستار آمدن بازرسان آژانس برای فک پلمب جهت تعویض کپسول گاز اورانیوم در فردو شدهاند.
رئیس سازمان انرژی اتمی در همین چارچوب به مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی ایران اشاره کرده و یادآور شده:«ما باید مصوبه مجلس را اجرا کنیم اما ابتدا دولت باید آییننامهای در خصوص چگونگی اجرای آن ابلاغ و بعد از آن رئیسجمهوری دستور اقدام را صادر کند.» صالحی با بیان اینکه ما سرباز نظام هستیم، افزود: «دست ما روی ماشه است و فرمانده باید دستور بدهد و خیلی سریع میتوانیم کار را شروع کنیم.»
پیش از این ایران به آژانس خبر داده بود که بر اساس مصوبه مجلس قصد دارد غنیسازی 20 درصد در فردو را آغاز کند. مجموعه این تحولات در حالی صورت میگیرد که دولت ایران در دی ماه سال گذشته و در آخرین مرحله از اقدامات تلافی جویانه خود در برابر عدم تحقق منافع برجامی اش، کاهش تعهدات خود در چارچوب این توافق را تشریح و اعلام کرد که دیگر هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی شامل ظرفیت غنیسازی، درصد غنیسازی، میزان مواد غنیشده و تحقیق و توسعه نخواهد داشت و از این پس، برنامه هستهای ایران فقط بر اساس نیازهای فنی خود پیش خواهد رفت و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز طبق روال ادامه مییابد. با وجود این، عملیات غنیسازی بیشتر از 5 درصد در دستور کار مقامهای ایرانی قرار نگرفت تا روند مذاکرات با شرکای برجامی و تحولات پس از روی کار آمدن «جو بایدن» که با وعده بازگشت او به این توافق و لغو تحریمها همراه شده، تعیین کننده چگونگی اقدامات بعدی ایران و تعیین سطح غنیسازی باشد. اما این در حالی بود که مجلس شورای اسلامی چند هفته پیش، طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملی را به تصویب رساند که بر پایه آن، ایران بایست بخشی از تعهدات هستهای خود را کاهش داده و افزایش درصد غنیسازی تا 20 درصد را آغاز کند.
در صورت اجرای این مصوبه، دولت و سازمان انرژی اتمی موظف به افزایش غنیسازی هستند و از سوی دیگر در صورت عدم اجرای کامل تعهدات کشورهای 1+4 در قبال ایران و عدم تسهیل روابط بانکی و برطرف نشدن موانع صادرات و فروش عادی نفت، ایران دو ماه پس از تصویب این قانون (تا روز ۱۸ بهمن)، باید اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند. پایان مهلت دوماهه تعیین شده از سوی مجلس ایران با هجدهمین روز از حضور «جو بایدن» در کاخ سفید مصادف خواهد بود. اگرچه دولت مخالف طرح مجلس بود اما بعد از تصویب و تأیید شورای نگهبان و ابلاغ زودهنگام آن از سوی رئیس مجلس، آییننامه اجرای آن را تدوین و ابلاغ کرده است.
امکان 4 روزه شروع غنیسازی در فردو
فارغ از اختلاف نظرهای داخلی درباره نحوه اجرای این مصوبه، نامه اخیر ایران به آژانس از تلاش برای آمادهسازی مقدمات افزایش غنیسازی 20درصد حکایت میکند. تصمیمی که در صورت صلاحدید رئیس جمهوری و با در نظر گرفتن روند مذاکرات با کشورهای طرف توافق هستهای عملی خواهد شد.
سایت هستهای فردو با ظرفیت حدود 3 هزار سانتریفیوژ در سال 1387 و بهعنوان سایت جایگزین برای سایت غنیسازی نطنز در شرایط تهدید و تحریم از سوی برخی کشورها ساخته شد. این سایت، یکی از مهمترین مراکز استراتژیک ایران در فرآیند فعالیتهای هستهای اش به شمار میآید. چه غنیسازی اورانیوم در این مرکز، موجب شد تا تأسیسات فردو همواره یکی از اصلیترین موضوعات پرچالش در جریان مذاکرات هستهای باشد.
براساس برجام، مرکز غنیسازی فردو به یک مرکز بینالمللی با همکاری کشورهای مختلف از جمله روسیه برای انجام فعالیتهای علمی و تحقیقاتی تبدیل شد و برخلاف فضاسازیهایی که از سوی برخی از جریانهای داخلی شکل گرفت، هیچ گاه سانتریفیوژهای آن برچیده نشد بلکه ۱۰۴۴ سانتریفیوژ نسل اول همچنان در مدار باقی ماند.
هرچند ایران بر اساس برجام پذیرفت که تا ۱۵ سال هیچ گونه مواد هستهای وارد این مرکز نشود و دستگاهها در خلأ و بدون انجام گازدهی بچرخند. این در حالی بود که به گفته مقامات سازمان انرژی اتمی اگر روزی ایران تصمیم به برگشتپذیری در حوزه غنیسازی بگیرد با ماشینهای نسل جدید کار را دوباره شروع میکند. از اینرو جمعآوری ماشینهای نسل اول و زیرساختهای متناسب با آن در دوره اجرای برجام اساساً به کشور کمک کرد تا در زمان بازگشتپذیری سریعتر زیرساختها برای نصب ماشینهای پیشرفتهتر را ایجاد کند.
بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی پیشتر در این رابطه گفته است: «فردو دو بال دارد که سانتریفیوژهای یک بال آن دست نخورده و ما با همین دیدگاه که به آنها اعتماد نداشتیم، با وجود اصرار و تمایل آنها مبنی بر اینکه کل سانتریفیوژها در فردو جمع شود، در مذاکرات این خواسته آنها را نپذیرفتیم و سانتریفیوژها در این بال را نگهداشتیم.
در بال دیگر فردو اقدام به جمعآوری ماشینهای سانتریفیوژ کردهایم که براساس برنامه زمانبندی میتواند سر جای خودش قرار بگیرد. او افزوده: «در حال حاضر پمپها، مانیتورها و... در فردو آماده است و در حقیقت مثل خودرویی است که آماده حرکت بوده و سوئیچ هم روی آن است. غنیسازی 20 درصد بسرعت میتواند انجام شود و حداکثر ظرف دو تا سه روز ما قادر به شروع غنیسازی 20 درصد هستیم» این موضع را رئیس سازمان انرژی اتمی هم بارها تکرار و تأکید کرده است که «در صورت تصمیم کشور میتوانیم 4 روزه به غنیسازی 20 درصدی بازگردیم.»
حالا باید دید که تصمیم ایران به ازسرگیری غنیسازی 20 درصد در فردو با چه واکنشهایی از سوی طرفهای برجام رو به رو خواهد شد و آیا این اقدام میتواند روند مذاکرات برای لغو تحریمها و اجرای تام و تمام برجام را امکان پذیر کند یا خیر.

سرلشکر سلامی: هر عمل دشمن را قاطع پاسخ میدهیم
گروه سیاسی/ مقامهای نظامی کشـــــــــــــــورمان روز گذشتـــــــه در موضعگیریهای خود به تهدید و رجزخوانیهای اخیر امریکایی واکنش نشان دادند. در عین حال برخی رسانههای امریکایی با انتشار خبر خروج یک ناوهواپیمابر امریکایی از خلیج فارس این اقدام را سیگنالی در راستای کاهش تنش ارزیابی کردند.
روز گذشته فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین واکنش به رجزخوانی امریکاییها گفته بود «برای رویارویی با هر قدرتی هیچ نگرانی نداریم و حرفهای نهاییمان را با دشمنان در میدان نبرد خواهیم زد» در جزیره ابوموسی حضور یافت و از یگانها، سامانهها و تجهیزات نظامی مستقر در این جزیره در قلب خلیج فارس بازدید کرد.
به گزارش فارس، سرلشکر حسین سلامی در جریان این بازدید که با همراهی دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه انجام شد وضعیت و آمادگیهای دفاعی و رزمی در این جزایر را اطمینانبخش، قاطع، محکم و خللناپذیر توصیف کرد و افزود: امروز برای ارزیابی و اطمینان از آمادگیهای قدرتمندمان در دریا و در مقابله با دشمنانی که گاهی رجزخوانیها و لفاظیهایی همراه با تهدید انجام میدهند، در اینجا حاضر شدهایم، تا انشاءالله از نزدیک با آمادگیهای مدافعان آبهای آسمانی سرزمین خود که در سطح مطلوبی قرار دارد، آشناتر شویم. او با تأکید بر اینکه هیچ تهدید و تعرضی از سوی دشمنان را رها نخواهیم کرد، گفت: ما هم در عمل نشان دادهایم و هم در بیان میگوییم هر عملی از سوی دشمن علیه ما سر بزند، آن را با ضربهای متقابل، قاطع و مستحکم پاسخ میدهیم.
امیر پوردستان: مردم مطمئن باشند، غافلگیر نخواهیم شد
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش نیز روز گذشته با تأکید بر اینکه امریکاییها در شرایطی نیستند که بخواهند جبهه جنگی را باز کنند، گفت: مردم مطمئن باشند فرزندان سرباز و بسیجیشان غافلگیر نخواهند شد و اگر دشمن بخواهد حرکتی کند، او را از کردهاش پشیمان میکنیم.
به گزارش ایسنا، امیر احمدرضا پوردستان که در برنامهای تلویزیونی سخن میگفت تهدیدات اخیر امریکاییها را یک جنگ روانی دانست و با بیان اینکه نیروهای امریکایی در منطقه در شرایطی نیستند که بخواهند جبهه جنگی جدیدی را باز کنند، گفت: با وجود این تمامی حرکتها در منطقه و خارج از منطقه رصد و تحلیل میشود و متناسب با این حرکتهای ظرفیتهای آفندی لازم اتخاذ میشود و اگر دشمن بخواهد حرکتی کند او را از کردهاش پشیمان میکنیم.
سرلشکر رحیم صفوی مشاور و دستیار عالی مقام معظم رهبری نیز روز گذشته با اشاره به تحرکات اخیر امریکاییها در عراق با تأکید بر اینکه نیروهای نظامی ما از اشراف عملیاتی و اشراف اطلاعاتی و آمادگی بالایی برخوردار هستند، گفت: هیچ گاه آغازگر جنگ نخواهیم بود، اما اگر کسی به ایران حمله کند با اقتدار و آمادگی کامل جوابمان به صورت مستحکم داده خواهد شد. سرلشکر صفوی با بیان اینکه امریکاییها نگران این هستند که در سالگرد شهید سلیمانی و ابومهدی و همچنین شهادت محسن فخریزاده ما عملیاتهایی را انجام بدهیم، افزود: اینها در حالت پدافندی هستند و البته نباید دشمن را حقیر بشماریم. نیروهای ما در کمال اقتدار آمادگی کامل از منافعمان را دارند. امریکایی میدانند نیروهایشان در منطقه بسیار آسیبپذیر هستند. ایران قادر است ناوهای هواپیمابر امریکایی را ظرف چند ساعت تبدیل به زیردریایی کنند. نظامیهای امریکایی بیشتر از سیاسیون نقاط ضعف خود را میدانند ولی به هر حال امیدواریم تا زمانی که دولت خبیث ترامپ برود، اتفاقی نیفتد. آنطور که مقام معظم رهبری و فرماندهان ما میدانند انتقام حاج قاسم به قوت خودش باقی میماند.
تحلیل نیویورک تایمز از بازگشت ناو هواپیمابر « نیمیتز»
روز گذشته اما یک روزنامه امریکایی با اشاره به عزیمت ناو هواپیمابر نیمیتز از خلیج فارس، این اقدام را تغییر در استراتژی واشنگتن در قبال ایران ارزیابی کرد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود نوشت: وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) به شکل ناگهانی تصمیم گرفت به دلیل اعتراض مشاوران ارشد نظامی، ناو هواپیمابر «نیمیتز» را از خاورمیانه به خانه برگرداند، این موضوع نشان دهنده تغییر مسیر از استراتژی به اصطلاح بازدارندگی است که هدف آن جلوگیری از حمله به سربازان و دیپلمات های امریکایی در خلیج فارس بود. این روزنامه ادامه داد: مقامات مطلع روز جمعه گفتند که «کریستوفر سی میلر» سرپرست وزارت دفاع، دستور انتقال مجدد این ناو را به عنوان سیگنال «تنش زدایی» به تهران صادر کرد تا از بحرانی شدن روزهای منتهی به پایان ریاست جمهوری ترامپ خودداری کند
روز گذشته فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین واکنش به رجزخوانی امریکاییها گفته بود «برای رویارویی با هر قدرتی هیچ نگرانی نداریم و حرفهای نهاییمان را با دشمنان در میدان نبرد خواهیم زد» در جزیره ابوموسی حضور یافت و از یگانها، سامانهها و تجهیزات نظامی مستقر در این جزیره در قلب خلیج فارس بازدید کرد.
به گزارش فارس، سرلشکر حسین سلامی در جریان این بازدید که با همراهی دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه انجام شد وضعیت و آمادگیهای دفاعی و رزمی در این جزایر را اطمینانبخش، قاطع، محکم و خللناپذیر توصیف کرد و افزود: امروز برای ارزیابی و اطمینان از آمادگیهای قدرتمندمان در دریا و در مقابله با دشمنانی که گاهی رجزخوانیها و لفاظیهایی همراه با تهدید انجام میدهند، در اینجا حاضر شدهایم، تا انشاءالله از نزدیک با آمادگیهای مدافعان آبهای آسمانی سرزمین خود که در سطح مطلوبی قرار دارد، آشناتر شویم. او با تأکید بر اینکه هیچ تهدید و تعرضی از سوی دشمنان را رها نخواهیم کرد، گفت: ما هم در عمل نشان دادهایم و هم در بیان میگوییم هر عملی از سوی دشمن علیه ما سر بزند، آن را با ضربهای متقابل، قاطع و مستحکم پاسخ میدهیم.
امیر پوردستان: مردم مطمئن باشند، غافلگیر نخواهیم شد
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش نیز روز گذشته با تأکید بر اینکه امریکاییها در شرایطی نیستند که بخواهند جبهه جنگی را باز کنند، گفت: مردم مطمئن باشند فرزندان سرباز و بسیجیشان غافلگیر نخواهند شد و اگر دشمن بخواهد حرکتی کند، او را از کردهاش پشیمان میکنیم.
به گزارش ایسنا، امیر احمدرضا پوردستان که در برنامهای تلویزیونی سخن میگفت تهدیدات اخیر امریکاییها را یک جنگ روانی دانست و با بیان اینکه نیروهای امریکایی در منطقه در شرایطی نیستند که بخواهند جبهه جنگی جدیدی را باز کنند، گفت: با وجود این تمامی حرکتها در منطقه و خارج از منطقه رصد و تحلیل میشود و متناسب با این حرکتهای ظرفیتهای آفندی لازم اتخاذ میشود و اگر دشمن بخواهد حرکتی کند او را از کردهاش پشیمان میکنیم.
سرلشکر رحیم صفوی مشاور و دستیار عالی مقام معظم رهبری نیز روز گذشته با اشاره به تحرکات اخیر امریکاییها در عراق با تأکید بر اینکه نیروهای نظامی ما از اشراف عملیاتی و اشراف اطلاعاتی و آمادگی بالایی برخوردار هستند، گفت: هیچ گاه آغازگر جنگ نخواهیم بود، اما اگر کسی به ایران حمله کند با اقتدار و آمادگی کامل جوابمان به صورت مستحکم داده خواهد شد. سرلشکر صفوی با بیان اینکه امریکاییها نگران این هستند که در سالگرد شهید سلیمانی و ابومهدی و همچنین شهادت محسن فخریزاده ما عملیاتهایی را انجام بدهیم، افزود: اینها در حالت پدافندی هستند و البته نباید دشمن را حقیر بشماریم. نیروهای ما در کمال اقتدار آمادگی کامل از منافعمان را دارند. امریکایی میدانند نیروهایشان در منطقه بسیار آسیبپذیر هستند. ایران قادر است ناوهای هواپیمابر امریکایی را ظرف چند ساعت تبدیل به زیردریایی کنند. نظامیهای امریکایی بیشتر از سیاسیون نقاط ضعف خود را میدانند ولی به هر حال امیدواریم تا زمانی که دولت خبیث ترامپ برود، اتفاقی نیفتد. آنطور که مقام معظم رهبری و فرماندهان ما میدانند انتقام حاج قاسم به قوت خودش باقی میماند.
تحلیل نیویورک تایمز از بازگشت ناو هواپیمابر « نیمیتز»
روز گذشته اما یک روزنامه امریکایی با اشاره به عزیمت ناو هواپیمابر نیمیتز از خلیج فارس، این اقدام را تغییر در استراتژی واشنگتن در قبال ایران ارزیابی کرد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود نوشت: وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) به شکل ناگهانی تصمیم گرفت به دلیل اعتراض مشاوران ارشد نظامی، ناو هواپیمابر «نیمیتز» را از خاورمیانه به خانه برگرداند، این موضوع نشان دهنده تغییر مسیر از استراتژی به اصطلاح بازدارندگی است که هدف آن جلوگیری از حمله به سربازان و دیپلمات های امریکایی در خلیج فارس بود. این روزنامه ادامه داد: مقامات مطلع روز جمعه گفتند که «کریستوفر سی میلر» سرپرست وزارت دفاع، دستور انتقال مجدد این ناو را به عنوان سیگنال «تنش زدایی» به تهران صادر کرد تا از بحرانی شدن روزهای منتهی به پایان ریاست جمهوری ترامپ خودداری کند

سیاهه موجودی کالای اساسی کشور
سیاوش رضایی
خبرنگار
پس از کاهش درآمدهای ارزی دولت، اولویت بندی کالاهای مشمول ارز ترجیحی نیز تغییر کرد و ممنوعیتهای زیادی نیز برای واردات کالاهای غیرضرور اعمال شد. با این حال درمهر ماه امسال با افزایش موجودی کالاهای اساسی در گمرکات و بنادر که به صورت عمده به دلیل تخصیص و تأمین ارز درگمرک رسوب کرده بود، حجم این نوع کالاها در این دوره به بیش از 8 میلیون تن رسید. این درحالی بود که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نیاز مبرمی به این کالاها داشتند، برهمین اساس، ستاد هماهنگی اقتصادی دولت با ابلاغ چند مصوبه راهکارهای جدیدی ارائه کرد. اکنون بیش از دو ماه از این مصوبات میگذرد و با وجود فرآیند پایدار ورود و ترخیص کالا، به گفته مهرداد جمال ارونقی معاون فنی گمرک ایران، از ابتدای آبان تاکنون بیش از 5 میلیون تن کالای اساسی ترخیص شده است. این مقام مسئول درگفتوگو با «ایران» ضمن ارائه آخرین فهرست موجودی کالاهای اساسی کشور درگمرک و بنادر، آثار مصوبات دولت برای سرعت بخشیدن به ترخیص کالاهای مورد نیاز را شرح میدهد.
هماکنون موجودی کالاهای اساسی درگمرکات و بنادر کشورچه میزان است؟
طبق آخرین آمار تا روزگذشته یعنی 13 دی ماه جاری موجودی کالاهای اساسی درگمرکات و بنادر کشور به 4 میلیون و 54 هزار تن میرسد.
این حجم شامل چه کالاهایی میشود؟
از رقم بیش از 4 میلیون تن کالای اساسی موجود در گمرکات کشور، 248 هزار تن گندم، 2 میلیون و 84 هزار تن ذرت، 253 هزار تن جو، 435 هزار تن سویا، 101 هزار تن برنج، 156 هزار تن شکر، 400 هزار تن روغن خام و 379 هزار تن دانههای روغنی است.
چقدر کالای اساسی روی کشتیها وجود دارد؟
کالایی که روی شناورها قرار دارد شامل دو بخش میشود، یک بخش شناورهایی که درحال تخلیه بار هستند و دسته دوم شناورهایی است که منتظر پهلوگیری در بنادر هستند.
بر همین اساس 12 شناور درکنار اسکله بنادر در حال تخلیه بار خود هستند که این شناورها در مجموع 745 هزار تن کالا دارند که شامل ذرت و سویا میشود.
چند کشتی منتظر پهلوگیری هستند؟
شناورهای منتظر پهلوگیری و تخلیه نیز 16 فروند است که این کشتیها 865 هزار تن کالای اساسی شامل جو، دانههای روغنی، ذرت، کنجاله سویا و حبوبات را حمل میکنند.
با احتساب کالایی که دراین شناورها وجود دارد، موجودی کالاهای اساسی افزایش مییابد؟
با درنظر گرفتن بار کشتیها در مجموع 5 میلیون و 662 هزار تن کالای اساسی در گمرکات و بنادر وجود دارد.
این کالاها بیشتر درچه بنادری وجود دارد؟
بنادر امام خمینی(ره)، شهید رجایی و امیرآباد سهم عمده موجودی کالاهای اساسی را دراختیار دارند. بیشترین موجودی کالاهای اساسی با 2 میلیون و 973 هزار تن در بندر امام خمینی(ره) قرار دارد. پس از آن بندر شهید رجایی است که 424 هزار تن کالا درآن وجود دارد و در رتبه سوم هم بندرامیرآباد قرار دارد که موجودی کالای اساسی آن به 290 هزار تن میرسد.
علاوه بر کالاهای اساسی، چه میزان کالای غیراساسی درگمرکات و بنادر وجود دارد؟
در مجموع و تا روز گذشته موجودی کل کالاها در گمرکات و بنادر کشور به 7 میلیون و 504 هزار تن میرسد که همانگونه که اشاره شد از این رقم 4 میلیون و 54 هزار تن کالای اساسی و 3 میلیون و 450 هزار تن کالای غیراساسی است.
تعداد کالاهای کانتینری چقدر است؟
هماکنون حدود 92 هزار TEU کانتینر کالای اساسی و غیراساسی در گمرکات کشور وجود دارد که اگر کانتینرهای وارداتی را درنظر بگیریم، 60 هزار باکس یا دستگاه میشود.
در مجموع از ابتدای امسال چقدر کالای اساسی وارد کشور شده است؟
واردات 25 گروه کالای اساسی از ابتدای سالجاری تا 30 آذرماه به 17 میلیون و 460 هزار تن میرسد که از گمرک ترخیص شده است. این رقم از نظر وزنی درمقایسه با مدت مشابه سال گذشته که 17 میلیون و 730 هزار تن ترخیص داشتیم، 2 درصد کاهش داشته است. از نظر ارزشی نیز حجم کالاهای اساسی وارداتی به بیش از 8 میلیارد دلار میرسد که نسبت به 11 میلیارد و 529 میلیون و 242 هزار دلار مدت مشابه سال قبل، 24 درصد افت داشته است.
دلیل این کاهش چه بوده است؟
علت اصلی این کاهش، تغییر اولویت کالاهای وارداتی است که بیشتر به سمت نهادههای دام و طیور تغییر مسیر داده است. اما درمجموع و با لحاظ تغییر اولویتها، تغییر معناداری رخ نداده است.
طی ماههای گذشته با افزایش موجودی کالاها بخصوص کالاهای اساسی، دولت چند مصوبه برای رفع موانع تصویب کرد، این مصوبات تا چه حد ترخیص کالا را روان کرده است؟
آخرین مصوبه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت در روزهای 10 و 11 آبان ماه تصوبب و ابلاغ شد. براساس این مصوبات به گمرک اجازه داده شد تا نسبت به ترخیص کالاهایی که قبض انبار آنها تا قبل از 10 ابان بوده است، اقدام کند. براین اساس صاحبان کالا میتوانند 90 درصد از کالای خود را ترخیص کنند.
عمده کالاهای اساسی مشمول ارز 4 هزار و 200 تومانی است و ترخیص این گروه از کالاها نیازمند فرآیند تخصیص و تأمین ارز از سوی وزارت صمت و بانک مرکزی است. درواقع عمده واردکنندگان این کالاها اسناد مالکیت دراختیار ندارند چرا که تا زمان تخصیص ارز صاحب کالا شناخته نمیشوند و برهمین اساس نمیتوانند برای ترخیص کالا اقدام کنند.
مابقی کالاهایی که عمده آنها مواد اولیه و قطعات مورد نیاز تولید است که به صورت اعتباری خریداری و اسناد آن دراختیار صاحب کالاست و در صورتی که بانک مرکزی و وزارت صمت اعلامیه تأمین ارز را برای این کالاها صادر کنند، صاحب کالا میتواند کالا را ترخیص کند و پس از سه ماه ارز خود را دریافت کند.
با این حال برای رفع مشکلات، طبق مصوبه ستاد هماهنگی اقتصادی، صاحبان کالاهای اساسی که برای آنها ارز تأمین نشده است هم میتوانند با دادن ضمانت درخصوص اینکه کالا را از مبادی پیشبینی شده مانند سامانه بازارگاه عرضه کنند، 90 درصد کالای خود را ترخیص کنند.
مصوبه ترخیص 90 درصدی برای کالاهای مشمول ارز 4200 تومانی تا چه حد مشکل را حل کرده است؟
با وجود این مصوبه صاحبان این نوع کالاها تا زمانی که تأمین ارز آنها تعیین تکلیف نشود، رغبتی برای ترخیص ندارند. درخصوص کالاهای اساسی هم که صاحبان کالا اسناد دراختیار ندارند که برای ترخیص اقدام کنند و باید منتظر تخصیص و تأمین ارز از سوی وزارت صمت و بانک مرکزی باشند. با این حال ابلاغ این مصوبات راهگشا بوده است و روند ترخیص کالا را سرعت داده است. برای مثال تا پیش از ابلاغ این مصوبات، روزانه 30 تا 40 درخواست و شکایت برای ترخیص کالاهای غیراساسی داشتیم، ولی اکنون بدون هیچ شکایتی ترخیص این بخش از کالاها درحال انجام است، به طوری که در مجموع روزانه 150 هزار تن کالا طبق مصوبات اخیر از گمرکات ترخیص میشود.
بدینترتیب این مصوبات مشکل نهادههای تولید را برطرف کرده است؟
بله، درخصوص ترخیص نهادههای مربوط به تولید که اهمیت بسیار زیادی هم دارد، رضایت کامل داریم. دراین زمینه هر کالایی که درلیست مواد مورد نیاز تولید باشد طبق فهرستی که از سوی وزارت صمت اعلام شده به سرعت ترخیص میشود. حتی اگر کالایی در این لیست نباشد هم از سوی گمرک به اطلاع وزارت صمت میرسد و در لیست اولویتها قرار میگیرد تا بلافاصله ترخیص شود.
درصورتی که تکلیف کالاهای گروه 21، 25 و 27 که شامل کالاهای آماده و غیراساسی میشود هم روشن شود، دیگر شاهد ماندگاری کالا درگمرک نخواهیم بود. این دسته از کالاها در وزارت صمت ثبت سفارش شدهاند.
از زمان ابلاغ مصوبات ستاد هماهنگی اقتصادی، چه میزان از کالاهای اساسی ترخیص شده است؟
از ابتدای آبان ماه تاکنون بیش از 5 میلیون تن کالای اساسی از گمرکات ترخیص شده است.
درخصوص خودروهای دپو شده درگمرکات چه اقداماتی انجام شد؟
همانگونه که اطلاع دارید، فرصت ترخیص این خودروها در 26 شهریورماه امسال به اتمام رسید. هماکنون تنها خودروهایی که رأی قضایی منع تعقیب داشته باشند و کد رهگیری و تأییدیه منشأ ارز دراختیار داشته باشند میتوانند نسبت به ترخیص خودرو اقدام کنند و ترخیص این دسته از خودروها محدودیت زمانی ندارد.
خبرنگار
پس از کاهش درآمدهای ارزی دولت، اولویت بندی کالاهای مشمول ارز ترجیحی نیز تغییر کرد و ممنوعیتهای زیادی نیز برای واردات کالاهای غیرضرور اعمال شد. با این حال درمهر ماه امسال با افزایش موجودی کالاهای اساسی در گمرکات و بنادر که به صورت عمده به دلیل تخصیص و تأمین ارز درگمرک رسوب کرده بود، حجم این نوع کالاها در این دوره به بیش از 8 میلیون تن رسید. این درحالی بود که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نیاز مبرمی به این کالاها داشتند، برهمین اساس، ستاد هماهنگی اقتصادی دولت با ابلاغ چند مصوبه راهکارهای جدیدی ارائه کرد. اکنون بیش از دو ماه از این مصوبات میگذرد و با وجود فرآیند پایدار ورود و ترخیص کالا، به گفته مهرداد جمال ارونقی معاون فنی گمرک ایران، از ابتدای آبان تاکنون بیش از 5 میلیون تن کالای اساسی ترخیص شده است. این مقام مسئول درگفتوگو با «ایران» ضمن ارائه آخرین فهرست موجودی کالاهای اساسی کشور درگمرک و بنادر، آثار مصوبات دولت برای سرعت بخشیدن به ترخیص کالاهای مورد نیاز را شرح میدهد.
هماکنون موجودی کالاهای اساسی درگمرکات و بنادر کشورچه میزان است؟
طبق آخرین آمار تا روزگذشته یعنی 13 دی ماه جاری موجودی کالاهای اساسی درگمرکات و بنادر کشور به 4 میلیون و 54 هزار تن میرسد.
این حجم شامل چه کالاهایی میشود؟
از رقم بیش از 4 میلیون تن کالای اساسی موجود در گمرکات کشور، 248 هزار تن گندم، 2 میلیون و 84 هزار تن ذرت، 253 هزار تن جو، 435 هزار تن سویا، 101 هزار تن برنج، 156 هزار تن شکر، 400 هزار تن روغن خام و 379 هزار تن دانههای روغنی است.
چقدر کالای اساسی روی کشتیها وجود دارد؟
کالایی که روی شناورها قرار دارد شامل دو بخش میشود، یک بخش شناورهایی که درحال تخلیه بار هستند و دسته دوم شناورهایی است که منتظر پهلوگیری در بنادر هستند.
بر همین اساس 12 شناور درکنار اسکله بنادر در حال تخلیه بار خود هستند که این شناورها در مجموع 745 هزار تن کالا دارند که شامل ذرت و سویا میشود.
چند کشتی منتظر پهلوگیری هستند؟
شناورهای منتظر پهلوگیری و تخلیه نیز 16 فروند است که این کشتیها 865 هزار تن کالای اساسی شامل جو، دانههای روغنی، ذرت، کنجاله سویا و حبوبات را حمل میکنند.
با احتساب کالایی که دراین شناورها وجود دارد، موجودی کالاهای اساسی افزایش مییابد؟
با درنظر گرفتن بار کشتیها در مجموع 5 میلیون و 662 هزار تن کالای اساسی در گمرکات و بنادر وجود دارد.
این کالاها بیشتر درچه بنادری وجود دارد؟
بنادر امام خمینی(ره)، شهید رجایی و امیرآباد سهم عمده موجودی کالاهای اساسی را دراختیار دارند. بیشترین موجودی کالاهای اساسی با 2 میلیون و 973 هزار تن در بندر امام خمینی(ره) قرار دارد. پس از آن بندر شهید رجایی است که 424 هزار تن کالا درآن وجود دارد و در رتبه سوم هم بندرامیرآباد قرار دارد که موجودی کالای اساسی آن به 290 هزار تن میرسد.
علاوه بر کالاهای اساسی، چه میزان کالای غیراساسی درگمرکات و بنادر وجود دارد؟
در مجموع و تا روز گذشته موجودی کل کالاها در گمرکات و بنادر کشور به 7 میلیون و 504 هزار تن میرسد که همانگونه که اشاره شد از این رقم 4 میلیون و 54 هزار تن کالای اساسی و 3 میلیون و 450 هزار تن کالای غیراساسی است.
تعداد کالاهای کانتینری چقدر است؟
هماکنون حدود 92 هزار TEU کانتینر کالای اساسی و غیراساسی در گمرکات کشور وجود دارد که اگر کانتینرهای وارداتی را درنظر بگیریم، 60 هزار باکس یا دستگاه میشود.
در مجموع از ابتدای امسال چقدر کالای اساسی وارد کشور شده است؟
واردات 25 گروه کالای اساسی از ابتدای سالجاری تا 30 آذرماه به 17 میلیون و 460 هزار تن میرسد که از گمرک ترخیص شده است. این رقم از نظر وزنی درمقایسه با مدت مشابه سال گذشته که 17 میلیون و 730 هزار تن ترخیص داشتیم، 2 درصد کاهش داشته است. از نظر ارزشی نیز حجم کالاهای اساسی وارداتی به بیش از 8 میلیارد دلار میرسد که نسبت به 11 میلیارد و 529 میلیون و 242 هزار دلار مدت مشابه سال قبل، 24 درصد افت داشته است.
دلیل این کاهش چه بوده است؟
علت اصلی این کاهش، تغییر اولویت کالاهای وارداتی است که بیشتر به سمت نهادههای دام و طیور تغییر مسیر داده است. اما درمجموع و با لحاظ تغییر اولویتها، تغییر معناداری رخ نداده است.
طی ماههای گذشته با افزایش موجودی کالاها بخصوص کالاهای اساسی، دولت چند مصوبه برای رفع موانع تصویب کرد، این مصوبات تا چه حد ترخیص کالا را روان کرده است؟
آخرین مصوبه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت در روزهای 10 و 11 آبان ماه تصوبب و ابلاغ شد. براساس این مصوبات به گمرک اجازه داده شد تا نسبت به ترخیص کالاهایی که قبض انبار آنها تا قبل از 10 ابان بوده است، اقدام کند. براین اساس صاحبان کالا میتوانند 90 درصد از کالای خود را ترخیص کنند.
عمده کالاهای اساسی مشمول ارز 4 هزار و 200 تومانی است و ترخیص این گروه از کالاها نیازمند فرآیند تخصیص و تأمین ارز از سوی وزارت صمت و بانک مرکزی است. درواقع عمده واردکنندگان این کالاها اسناد مالکیت دراختیار ندارند چرا که تا زمان تخصیص ارز صاحب کالا شناخته نمیشوند و برهمین اساس نمیتوانند برای ترخیص کالا اقدام کنند.
مابقی کالاهایی که عمده آنها مواد اولیه و قطعات مورد نیاز تولید است که به صورت اعتباری خریداری و اسناد آن دراختیار صاحب کالاست و در صورتی که بانک مرکزی و وزارت صمت اعلامیه تأمین ارز را برای این کالاها صادر کنند، صاحب کالا میتواند کالا را ترخیص کند و پس از سه ماه ارز خود را دریافت کند.
با این حال برای رفع مشکلات، طبق مصوبه ستاد هماهنگی اقتصادی، صاحبان کالاهای اساسی که برای آنها ارز تأمین نشده است هم میتوانند با دادن ضمانت درخصوص اینکه کالا را از مبادی پیشبینی شده مانند سامانه بازارگاه عرضه کنند، 90 درصد کالای خود را ترخیص کنند.
مصوبه ترخیص 90 درصدی برای کالاهای مشمول ارز 4200 تومانی تا چه حد مشکل را حل کرده است؟
با وجود این مصوبه صاحبان این نوع کالاها تا زمانی که تأمین ارز آنها تعیین تکلیف نشود، رغبتی برای ترخیص ندارند. درخصوص کالاهای اساسی هم که صاحبان کالا اسناد دراختیار ندارند که برای ترخیص اقدام کنند و باید منتظر تخصیص و تأمین ارز از سوی وزارت صمت و بانک مرکزی باشند. با این حال ابلاغ این مصوبات راهگشا بوده است و روند ترخیص کالا را سرعت داده است. برای مثال تا پیش از ابلاغ این مصوبات، روزانه 30 تا 40 درخواست و شکایت برای ترخیص کالاهای غیراساسی داشتیم، ولی اکنون بدون هیچ شکایتی ترخیص این بخش از کالاها درحال انجام است، به طوری که در مجموع روزانه 150 هزار تن کالا طبق مصوبات اخیر از گمرکات ترخیص میشود.
بدینترتیب این مصوبات مشکل نهادههای تولید را برطرف کرده است؟
بله، درخصوص ترخیص نهادههای مربوط به تولید که اهمیت بسیار زیادی هم دارد، رضایت کامل داریم. دراین زمینه هر کالایی که درلیست مواد مورد نیاز تولید باشد طبق فهرستی که از سوی وزارت صمت اعلام شده به سرعت ترخیص میشود. حتی اگر کالایی در این لیست نباشد هم از سوی گمرک به اطلاع وزارت صمت میرسد و در لیست اولویتها قرار میگیرد تا بلافاصله ترخیص شود.
درصورتی که تکلیف کالاهای گروه 21، 25 و 27 که شامل کالاهای آماده و غیراساسی میشود هم روشن شود، دیگر شاهد ماندگاری کالا درگمرک نخواهیم بود. این دسته از کالاها در وزارت صمت ثبت سفارش شدهاند.
از زمان ابلاغ مصوبات ستاد هماهنگی اقتصادی، چه میزان از کالاهای اساسی ترخیص شده است؟
از ابتدای آبان ماه تاکنون بیش از 5 میلیون تن کالای اساسی از گمرکات ترخیص شده است.
درخصوص خودروهای دپو شده درگمرکات چه اقداماتی انجام شد؟
همانگونه که اطلاع دارید، فرصت ترخیص این خودروها در 26 شهریورماه امسال به اتمام رسید. هماکنون تنها خودروهایی که رأی قضایی منع تعقیب داشته باشند و کد رهگیری و تأییدیه منشأ ارز دراختیار داشته باشند میتوانند نسبت به ترخیص خودرو اقدام کنند و ترخیص این دسته از خودروها محدودیت زمانی ندارد.

سراسر شب افسانه مدرن است
نیره خادمی
خبرنگار
در سینمای ایران کمتر کارگردانی را خواهید یافت که در همه ژانرهای سینمایی، فیلم داشته باشد. تصور معمول این است که فیلمساز سینمای خود را داشته باشد و درکل کارنامهاش، یک فیلم را به شکلهای گوناگون شاخ و برگ دهد. در این صورت، تکلیف مخاطب نیز با او و فیلمهایش روشن است و با تصور دیدن فیلم جنایی، کمدی، درام و عاشقانه و جنگی به سراغ آثارش میرود. نگاه فرزاد مؤتمن اما به فیلمسازی چنین نیست و حتی اینطور فیلم ساختن را کسالتبار و ملالانگیز میداند. تجربیاتی هم که مثل چشم و گوش بسته، خداحافظی طولانی، سایه روشن، جعبه موسیقی یا صداها و سراسر شب در کارنامه دارد همین را نشان میدهد. به واسطه حساسیتهایش در فیلمسازی به راحتی قابل حدس است که ژانر وحشت و عاشقانه جایگاه و پایگاه ویژهتری نزد او دارد. «سراسر شب» که البته آخرین فیلم مؤتمن نیست، آخرین فیلم اکران شده از او در سامانههای آنلاین است که به واسطه شیوع ویروس کرونا، امسال بازار گرمی داشتهاند و با وجود همه کمبودها تنها راه نجات سینما در شرایط بحرانی بودهاند. فیلمی که اکرانش، حدود دو سال به تعویق افتاد و وقتی هم که مجوز گرفت به درهای بسته سینماها برخورد کرد. او البته میگوید که دو سال بوروکراسی اکران فیلم را معطل کرده است و پخش کنندهها و صاحبان سینما مدام اکران آن را به تعویق انداختند تا به اینجا رسید. البته از اکران آنلاین هم چندان ناراضی نیست اگرچه فیلم با کمترین تبلیغات به سامانههای آنلاین رفته است. میگوید که استخوانبندی «سراسر شب» را از یکی از رمانهای هاروکی موراکامی گرفته اما بعد فهمیده که خود موراکامی هم داستان خود را از یک فیلم گرفته است. «چشم و گوش» بسته آخرین ساخته فرزاد مؤتمن، پارسال روی پرده سینماها نزدیک به 13 میلیارد تومان فروش کرد اما او برای «سراسر شب» نه چنین تصوری داشت و نه چنین توقعی. سوژهای که آن را از سال 90 در ذهن خود پرورانده بود؛ قرار بود تبدیل به سینمای خودِ او شود. در حالیکه فیلم «شبهای روشن» یکی از فیلمهای پرمخاطب و مهم در کارنامه مؤتمن در سالهای گذشته است ولی او میگوید که سراسر شب تنها فیلم او است و باقی همه مشق بوده. به راحتی میتوانم بگویم که افسانه است؛ یک افسانه مدرن. سراسر شب سینماییتر است؛ خیلی بازیگوشتر از بقیه فیلمهاست و شیطنت دارد. بازیگوش و سینمایی بودن فیلم به سلیقه من نزدیکتر است تا فضای کنترل شدهای که در شبهای روشن وجود دارد. سراسر شب، فیلم گرمتری است. جنس دیالوگگویی هم در این فیلم را خیلی دوست دارم؛ شاید تک تک جملهها و دیالوگهایش کلمات قصار به نظر بیاید ولی بسیار راحت در دهان بازیگران و کاراکترهای آن میچرخد و گرم و چند لایه است. همه اینها که گفتم، سراسر شب را برای من خیلی عزیز میکند.
مهتا دختری که در فیلم «سراسر شب» بیرون از خانه مدام در حال راه رفتن و دیالوگ است؛ کسی که بهموقعیت و حتی چهره خواهرش غبطه میخورد، ولی دست آخر میفهمد خواهرش هم همین حس و حال را نسبت به او و دارد و در واقع آنها آرزوی یکدیگر هستند. مهتا خیلی به واقعیت نزدیک است اما آیا ا و خواهرش مابه ازای بیرونی داشتهاند و اساساً داشتن ما به ازای بیرونی در فیلم برای شما چقدر مهم بوده است؟
مریم، خواهری که خوابیده است ما به ازای کاملاً واقعی داشت و من کاملاً او را میشناختم اما شخصیت مهتا ساخته شد ولی در ادامه من مهتا را کاراکتری ملموس دیدم. دختران زیادی در میان هنرجوهایم، میخواهند بازیگر شوند اما عملاً نمیشوند و باید یک جایی تصمیم بگیرند که دنبال زندگیشان بروند. مهتا را اینطوری دیدم و به نظرم آمد که این دو خواهر، همدیگر را تکمیل میکنند. تفاوت اصلی آنها در این است که مریم خیلی خیالپرداز است و تنها هدفش بازیگر شدن است و زمانی که به هدفش نمیرسد، سرخورده میشود و میخوابد چون کاملاً بیانگیزه و شکست خورده است. مهتا دختر واقعگراتری است. میفهمد که تنها با آنچه که در اختیار دارد، میتواند جنگ و مبارزه کند و جلو برود.او حاضر نیست تن به خیالبافی بدهد در حالیکه او هم سینما دوست دارد و اتفاقاً خیلی بیشتر از مریم سینما را میفهمد. مهتا کتابخوان و اهل موسیقی است. احتمالاً ته قلبش دوست داشته حتی سینما بخواند اما ترجیح داده است که پزشکی بخواند. طبیعی است چون جامعه به پزشک بیشتری نیاز دارد تا به سینما. به نحوی این دو تا کاراکتر خیالباف و واقعگرا وجوه خالی یکدیگر را پر میکنند، انگار یک شخصیت هستند که دو جور آنها را میبینید ولی در نهایت ما به ازای مهتا را هم روزانه صدها بار در خیابان میبینیم.
در این فیلم ما با ترکیب چند ژانر روبهرو هستیم؛ کمدی، جنایی، اکشن و حتی درام عاشقانه. هدف از ترکیب این چند ژانر چه بود؟
بهنظر میآید که در سطح بینالمللی هم اینطور است. فیلمهایی که تنها یک لحن میگیرند و فقط با یک لحن ساخته میشوند دیگر چندان به دنیای پیچیدهای که در آن زندگی میکنیم، جواب نمیدهند. شخصاً فکر میکنم؛ همانقدر که جهان ما هر روز در حال پیچیدهتر شدن است، فیلمهایی که ساخته میشوند هم به رمز و راز بیشتری احتیاج دارند. زمانی که به ساخت چنین فیلمی فکر میکنید، شاید دیگر حتی دست خودتان نباشد و لحنهای متفاوتی وارد فیلمتان شود. ناگهان متوجه میشوید که بخشی از اثر کمدی است، در حالیکه فیلم یک درام عشقی است اما بعد متوجه میشوید که طنز دارد، بخشی از آن موزیکال است و بخشی دیگر هم -مثل آن قسمت لیدی مکبث- صحنههای ترسناک دارد. بنابراین به اعتقاد من، از سالها پیش جهان درحال تجربه کردن چنین موضوعی در ساخت فیلمها بوده و به آن رسیده است ولی ما در کشورمان کماکان در حال ساخت فیلمهای واقعی هستیم.
و ضمن اینکه ترکیب این ژانرها هم جسارت کارگردان را میطلبد و حتی ممکن است کوچکترین لغزش، توازن آن را بر هم بزند. آیا از همان ابتدا برای ترکیب این ژانرها برنامهای داشتید؟
بله. کارگردان باید بتواند در چنین فیلمی توازن ایجاد کند. البته در نسخه اولیه فیلم سراسر شب این توازن خیلی بهتر لحاظ شده بود ولی در حال حاضر بهعلت حذف قسمتی از آن، بخش توئیلری فیلم زیادی رو است. این بخش خیلی کمرنگتر بود و فکر میکنم حذفیات، لطمه اینچنینی به فیلم وارد کرده است. درباره ترکیب ژانرها، هرچه در ساخت فیلم جلوتر رفتم، خود به خود اتفاق افتاد. قصه من در سراسر شب، به این سادگی بود؛ دختری یک شب را بیرون از خانه میگذراند چرا که قصد دارد، کشف کند چه بر سر خواهرش آمده است ولی در آن شب خودش پیدا میشود. استخوانبندی این فیلم از رمان پس از تاریکی به نویسندگی هاروکی موراکامی گرفته شد جلوتر که رفتم متوجه شدم، انگار موراکامی هم داستانش را از فیلم آلفاویل اثر «ژان لوک گدار» گرفته است. واضح است که تأثیرپذیری مقدار زیادی از این داستان «دختری که دو ماه خوابیده و بیدار نمیشود» از داستان زیبای خفته اثر معروف «شارل پرو» نویسنده فرانسوی هم آشکارتر است. در نتیجه بدون اینکه در ابتدا برنامهریزی داشته باشم، بهطور خیلی طبیعی بهسمت استفاده از لحنهای منابع اصلی اقتباس رفتم بنابراین فیلم به این صورت لحنی از افسانه بهخود گرفت. اگر بپرسید که این فیلم در چه ژانری ساخته شده است؟ به راحتی میتوانم بگویم که افسانه است؛ یک افسانه مدرن.
نحوه انتخاب بازیگر در این فیلم چطور بود؟ مثلاً چطور به الناز شاکر دوست رسیدید آن هم در شرایطی که سال 96 با بازی متفاوت خود در خفهگی دیده شد و درخشید و به نوعی نشان داد که قادر به بازی در نقشهای متفاوتتر است. به عقیده بسیاری از منتقدان، الناز شاکردوست بهترین بازی خود را در خفهگی اجرا کرده است. آیا نوع بازی او در فیلم خفهگی در انتخاب شما تأثیر داشت؟
خیر. خانم شاکردوست قبل از اینکه خفهگی را بازی کند با ما قرارداد بسته بود. قرار بود ما فیلمبرداری را زودتر از خفهگی شروع کنیم ولی مشکلی برایمان پیش آمد به این صورت که سرمایهگذار فیلم به یکباره منصرف شد و ما ناگهان بیپول شدیم. در نتیجه کار ساخت فیلم سراسر شب، متوقف شد و خانم شاکردوست هم رفت برای بازی در فیلم خفهگی. تصور ما هم این بود که احتمالاً در ادامه فیلم را بدون ایشان خواهیم ساخت ولی بیپولی ما کمی طولانی شد، ساخت فیلم خفهگی تمام شد و خانم شاکردوست برگشت. حدود یکسال برای پیدا کردن سرمایهگذار معطل شدیم و وقتی پول جور شد بالاخره ساخت آن را شروع کردیم. بنابراین ما شاکردوست را پیش از خفهگی انتخاب کرده بودیم. در ابتدا هم البته من خیلی به حضور ستارهها فکر نمیکردم و قصدم این بود که فیلم را با بازیگران گمنام و تئاتری بسازم. در عمل زمانی که وارد پروسه سرمایهگذاری شدیم، به آنها فکر کرده و از آنها استفاده کردیم. خانم شاکردوست هم خیلی علاقهمند بود که در این فیلم بازی کند و گفت میخواهم باشم. عملاً هم انتخاب اول بود و چون مسأله جذب سرمایه پیش آمد به انتخابهای دیگری فکر نکردیم.
و اینکه آیا انتظاری که از نقش داشتید، برآورده شد؟
نقش مهتا برای من خیلی مهم بود. این شخصیت دو مرحله مختلف دارد. مهتا در نیمه اول فیلم دختری است که اگرچه دانشجو است ولی از نظر جنس راه رفتن و حرف زدن، بیشتر رفتار یک دختر دبیرستانی را از او میبینیم. انگار تازه از دبیرستان بیرون آمده است، خام، ناپخته و نابالغ است. در نیمه دوم فیلم و از آنجایی که با یک مرد همراه میشود، کمکم میبینیم که زنانگی در او بروز میکند، کنجکاو و حسود میشود و حتی دلبری میکند. خیلی مهم بود که بازیگر این نقش بتواند این دو تا مرحله را از هم تفکیک کند و هر دو مرحله نقش را در بازی به ما نشان دهد. بهنظرم خانم شاکردوست توانست این کار را بکند. در واقع این، یک نوع ژانر فرعی در سینما است که انگلیسیها به آن میگویند «کامینگ افایج» و این یعنی بالغ و بزرگ شدن. «کامینگ افایج» از ژانرهای مورد علاقه من در سینما است و سراسر شب هم در این ژانر میگنجد.
کاراکتر مهدی احمدی در فیلم شبهای روشن، که البته فیلمی شبیه به سراسر شب هم است، شخصیتی درونگرا دارد و ما در آن فیلم هم از او نقشی زیرپوستی میبینیم؛ همانطور که در اغلب فیلمهایش هم اینطور است. ولی در سراسر شب اگرچه «داوود مرادی» کارگردان است و شخصیتی درونگرا دارد اما امیر جعفری برای آن نقش انتخاب شده است که ما کمتر بازیهای زیرپوستی از او دیدهایم. امیرجعفری را چطور و بر چه اساسی انتخاب کردید؟
ما آقای امیر جعفری را برای نقش دیگری در نظر گرفته بودیم. مشکل از آنجایی بهوجود آمد که او گفت؛ من باید نقش داوود مرادی را بازی کنم. وقتی علاقه او را به این نقش میبینیم خب ابتدا چالش و مسألهای برایمان پیش میآید به این شرح که معمولاً ایشان را در نقشهای برونی، حالا چه کمدی یا غیر کمدی دیدهایم. بنابراین برایم جالب شد که تا چه اندازهای میتوانیم نوع دیگری از او را در فیلم ببینیم. در نهایت هم بهنظرم نقش خیلی خوبی شد. امیر جعفری هم بازیگری است که ریزه کاریهای زیادی در این فیلم دارد که مورد پسندم واقع شد. داوود مرادی هم در واقع خودم هستم و از ابتدا هم همین را خواستم.
در این فیلم جز ارجاعات متنی به برخی فیلمها و داستانهای معروف دنیا، از دیالوگهای شبهای روشن استفاده شده است. شما سراسر شب را بهترین اثر خود میدانید بویژه اینکه فیلمنامه آن را هم خودتان نوشتهاید اما در عمل هنوز هم شاید شبهای روشن چند پله بالاتر از سراسر شب باشد و طرفداران زیادی هم دارد. شاید بارها بتوان این فیلم را دید و دیالوگهایش را شنید و هنوز هم در صفحههای مجازی بخشهایی از آن بازنشر میشود. دلیل اینکه سراسر شب را بهعنوان بهترین فیلم تان معرفی میکنید، چیست؟
سراسر شب فیلمی سینماییتر است. این فیلم، خیلی بازیگوشتر از بقیه فیلمهاست و شیطنت دارد. بازیگوش و سینمایی بودن فیلم به سلیقه من نزدیکتر است تا فضای کنترل شدهای که در شبهای روشن وجود دارد. سراسر شب، فیلم گرمتری است. جنس دیالوگگویی هم در این فیلم را خیلی دوست دارم؛ شاید تک تک جملهها و دیالوگهایش کلمات قصار به نظر بیاید ولی بسیار راحت در دهان بازیگران و کاراکترهای آن میچرخد و گرم و چند لایه است. همه اینها که گفتم، سراسر شب را برای من خیلی عزیز میکند.
به طور کلی درباره اقتباس و ارجاعات متنی در فیلمها نگرشهای زیادی وجود دارد؛ برخی معتقدند این ارجاعات مخاطبی را که آشنایی با آن ندارد و صرفاً برای شنیدن و دیدن داستان به سینما میرود، گیج میکند. برخی دیگر اما این را آغاز کنکاش مخاطب برای یافتن دنیای ذهنی کارگردان میدانند. مخاطبی که با داستانها و فیلمها آشناست همه اینها را بهتر میفهمد و درک میکند. نظر شما در این باره چیست؟ این ارجاعات چه آوردهای برای مخاطب فیلم خواهد داشت؟
ارجاعات در فیلم سراسر شب، خیلی هم زیاد نیست و شاید حتی مقداری درباره آن غلو شده است. این ارجاعات، مخفی است؛ یعنی اصولاً به تماشاچی مربوط نیست. اگر مخاطب آن را فهمید که لذت بیشتری میبرد، اگر نفهمید هم اتفاق خاصی نمیافتد و او فیلم را میبیند و اصلاً چه کار دارد که مرجع آن دیالوگ یا کلمه کجاست؟ یکی دو تا ارجاع خیلی معروف در فیلم داشتیم که همه آن را فهمیدند؛ مثل دیالوگ «من بزرگ هستم، این فیلمها هستند که کوچک شدند» دیالوگی که برای فیلم «سانست بلوار» اثر «بیلی وایلدر» است. این را خیلیها فهمیدهاند ولی من ارجاع هایی در این فیلم دارم که هیچ کس نمیتواند به آنها نزدیک شود. چه کسی ممکن است تصور کند صحنهای که مهتا جلوی آینه قرار میگیرد و خواهرش را در آن میبیند ارجاع است. این صحنه از یکی از فیلمهای کمدی «چارلی چاپلین» که در زمان جنگ جهانی اول ساخته، درآمده است. چه کسی این را میفهمد؟ بنابراین از نظر من، این ارجاعات باعث گیجی مخاطب نمیشود. مخاطب عام که اصلاً نمیداند اینها ارجاع است و فقط فیلم را میبیند، مخاطب خاص هم شاید با دیدن این صحنهها و ارجاعات، لذت بیشتری ببرد. تنها جایی که یک ارجاع وجود دارد و شاید مخاطب عام را گیج کند دیالوگی از آلفاویل است؛«من چند هزار کیلومتر راه آمدم تا این آتش را برای تو روشن کنم» امیر جعفری هم در پاسخش میگوید «من لمیکوشن داستان نیستم» شاید مخاطب عادی با خود فکر کند، این چیست ولی میفهمد که دیالوگ به چیزی اشاره دارد که او نمیداند چیست. این دیالوگ را ما باید در فیلم میگذاشتیم، ما قصهمان را از آلفاویل گرفته بودیم بنابراین باید ادای دین و احترام را در فیلم میگذاشتیم اما این تنها مورد است. مخاطب خاص ولی متوجه میشود که این دیالوگ برای آلفاویل است و حتی متوجه میشود که این دیالوگ از خود آلفاویل هم نیست و نخستین بار در یکی از فیلمهای «هاوارد هاکس» آمده است. گدار این را از او برداشته و ما هم از او برداشتیم.
سراسر شب فیلمی است که سال 96 ساخته شد، چند سالی از اکران باز ماند و دست آخر هم با توجه به شرایطی که ویروس کرونا در تمام جهان به وجود آورد، بهصورت آنلاین اکران شد. این در شرایطی است که بخش اعظم لذت سینما، قرار گرفتن در همان فضا و مواجهه با پرده سینماست. فیلمساز هم فیلمش را با همین هدف میسازد و ریزه کاریهایی را به کار میبرد که روی پرده جلوه بیشتری دارد. چنین اتفاقی برای این فیلم، چه تأثیری در نادیده گرفته شدن جزئیاتی داشت که دوست داشتید شاید روی پرده سینما دیده و به آن پرداخته شود؟
این فیلم با فرمتی بسیار عریض فیلمبرداری شده است که فقط روی پرده سینما میتوانید تصاویر آن را حس کنید. صداهای فیلم هم کاملاً تفکیک شده است و این تفکیک در تلویزیون از بین میرود و مخاطب بسیاری از آنها را اصلاً نمیشنود. ریزه کاریهایی که در نور و جنس قاببندی وجود دارد و در پس زمینهها اتفاق میافتد بسیاری جز در پرده سینما، از بین میرود در نتیجه فیلم در اکران آنلاین، خیلی از چیزها را از دست داده است ولی چه کنیم؟ اتفاقی بود که افتاد. دو سال بوروکراسی اکران فیلم را معطل کرد، پخش کنندهها و صاحبان سینما مدام اکران آن را به تعویق انداختند. سرانجام زمانیکه شورای صنفی نمایش اکران سراسر شب را تصویب کرد و سینماهایی هم برای نمایش به آن اختصاص داده شد، همه سینماها بواسطه کرونا تعطیل شد. در کل حس فیلم، روی صفحه تلویزیون در مقایسه با پرده سینما خیلی فرق دارد ولی دیگر اتفاقی بود که افتاد و واقعاً نمیشد برای آن کاری کرد.
فیلم در اکران آنلاین موفق بود؟
سراسر شب بدون هیچ تبلیغی اکران شد. سامانهها و وی.او.دیها که برای فیلمهای سینمایی تبلیغ نمیکنند و تبلیغات شان بیشتر برای مجموعههای عجیب و غریب مانند مافیا بازی، تاکشو، آشپزی و شام ایرانی است و اصلاً فیلمهای سینمایی جایی در تبلیغ شان ندارند، خصوصاً اگر آن فیلم کمی هم فیلمی غیرعادی باشد. در نتیجه سراسر شب در شرایطی اکران شده است که بسیاری از آن بیخبر هستند. شانسی که داریم توجه قشر خاصی از جوانان سینمادوست به این فیلم است که در فضای اینستاگرامی و مجازی درباره فیلم حرف زدند، بحث کردند و مقداری آن را مطرح کردند. دقیقاً آمار ندارم اما شنیدم که استقبال از فیلم بد نبوده است.
برش
در جایگاه مخاطب از سینمای ایران چه انتظاری دارید؟
سینمای ایران در این سالها به سمت اجتماعی و مستند شدن رفته است و این مهمترین لطمه سینما در کشور ما است. ما به سینما نمیرویم تا نسخه درجه دو از آنچه در اطرافمان اتفاق میافتد ، ببینیم. من اگر بخواهم فحاشی، چاقوکشی و اینطور صحنهها را ببینم در خیابان، مترو، کلانتری، سلمانی، پارک یا هر جا را که فکر کنید ، نگاه میکنم و درجه یک آن را میبینم پس چرا باید پول بدهم به سینما بروم و ادای آنها را ببینم؛ زمانی که ما به سینما میرویم و فیلم میبینیم قصد داریم چیزی ببینیم که به ورای زندگی ما برود و نتیجه آن به زندگی ما برگردد ولی سینمای ایران آن را ندارد و خود را از آن محروم کرده است. اصلاً بحث سلیقه مخاطب نیست چون جامعه ایران اصلاً در اینباره سلیقه ندارد. جامعه ایران به قدری گرفتار است و پیچیدگی و مسأله دارد که سلیقه سینمایی را فراموش کرده است؛ هر چه به او بدهند قبول میکند. پس مسأله جامعه نیست بلکه گویا فیلمهای ساده و دم دستی که هیچ احتیاجی به تخیل ندارد جایی امن است. پولساز است و جایزه و سیمرغ هم به آن تعلق خواهد گرفت، منتقد هم از آن تعریف میکند و هیچ احتیاجی هم به تخیل ندارد. کسی حاضر به خطر نیست و نمیخواهد ماجراجویی کند در حالی که بدون خطر و ماجراجویی اصلاً سینمایی وجود ندارد. من فکر میکنم که از همان اولین فیلمهایم نشان دادهام که طرفدار خیالبافی هستم و پای آن ایستادم و همچنان هم به آن ادامه میدهم. شخصاً عشق و علاقه خاصی به دو ژانر جنایی و عاشقانه در سینما دارم و به نظر من سینما یعنی این دو ژانر. از میان فیلم هایم سراسر شب، صداها و سایه روشن را که جنبههایی جنایی دارند ، ترجیح میدهم. زیاد فیلم نمیبینیم زیاد هم به سینما نمیروم؛ البته خودم پارسال فیلم کمدی ساخته بودم که از پرفروشترین فیلمهای سال بود. چشم و گوش بسته بازسازی از فیلم آرتور میلر بود و این موضوع در انتهای فیلم و تیتراژ آن هم بیان شده بود. معتقدم فیلمهای کمدی که در کشور ما ساخته میشود کمدیهای خیلی ظریفی نیستند. اگرچه ملتی هستیم که خیلی خوب جک میسازیم ولی زمانیکه آنها را به فیلم تبدیل میکنیم خوب درنمیآیند، با وجود همه اینها اما خلاف بسیاری که به کمدی حمله میکنند این ژانر از فیلمها را خطری برای سینما نمیبینم. هیچ ضرری هم ندارند و اتفاقاً به نظرم نکات بسیار مثبتی هم دارند. شخصاً این کمدیها را به درامهای اجتماعی که ساخته میشود، ترجیح میدهم چرا که کمدیها در موقعیتهایی تأثیر مثبتتری دارند و بسیاری از تابوها را میشکنند بنابراین هیچ مشکلی با ساختن فیلم کمدی ندارم و به نظرم حملههایی که به این کمدیها میشود، خیلی احمقانه است. سینما فضای شاد و بشاش میخواهد که از کشور ما دریغ شده است. سینما باید رنگ و زندگی داشته باشد و شاد باشد. ممیزی یکی دیگر از مواردی است که سینما را به خطر میاندازد و شخصاً فکر نمیکنم که باعث خلاقیت فیلمساز شود؛ بلکه ممیزی از نظر من فقط باعث محدودیت میشود. ورای این موضوع، مشکلی که ما در ممیزیهایمان داریم استاندارد نبودن آن است، به این معنا که هیچ قاعده و قانونی ندارد که همه باید تابع آن باشند. بهعنوان مثال برخی دیالوگها از فیلم من حذف میشود ولی عین همان دیالوگها و حتی بدترش در فیلم دیگری وجود دارد و جالب اینکه مجوز هم میگیرد. بنابراین نیاز است که دستکم با ممیزی قاعدهمند و یکسان روبهرو باشیم. ممیزی در دهه 50 در امریکا هم وجود داشت، قانون داشت و نوشته شده بود اما ما یک بند نوشته درباره ممیزی نداریم بنابراین برخی موارد سلیقهای حذف میشود در صورتی که ممکن است در فیلم دیگری همان وجود داشته باشد. در نتیجه دست عدهای باز است و دست عدهای بسته که نهایتاً حذف میشوند.
خبرنگار
در سینمای ایران کمتر کارگردانی را خواهید یافت که در همه ژانرهای سینمایی، فیلم داشته باشد. تصور معمول این است که فیلمساز سینمای خود را داشته باشد و درکل کارنامهاش، یک فیلم را به شکلهای گوناگون شاخ و برگ دهد. در این صورت، تکلیف مخاطب نیز با او و فیلمهایش روشن است و با تصور دیدن فیلم جنایی، کمدی، درام و عاشقانه و جنگی به سراغ آثارش میرود. نگاه فرزاد مؤتمن اما به فیلمسازی چنین نیست و حتی اینطور فیلم ساختن را کسالتبار و ملالانگیز میداند. تجربیاتی هم که مثل چشم و گوش بسته، خداحافظی طولانی، سایه روشن، جعبه موسیقی یا صداها و سراسر شب در کارنامه دارد همین را نشان میدهد. به واسطه حساسیتهایش در فیلمسازی به راحتی قابل حدس است که ژانر وحشت و عاشقانه جایگاه و پایگاه ویژهتری نزد او دارد. «سراسر شب» که البته آخرین فیلم مؤتمن نیست، آخرین فیلم اکران شده از او در سامانههای آنلاین است که به واسطه شیوع ویروس کرونا، امسال بازار گرمی داشتهاند و با وجود همه کمبودها تنها راه نجات سینما در شرایط بحرانی بودهاند. فیلمی که اکرانش، حدود دو سال به تعویق افتاد و وقتی هم که مجوز گرفت به درهای بسته سینماها برخورد کرد. او البته میگوید که دو سال بوروکراسی اکران فیلم را معطل کرده است و پخش کنندهها و صاحبان سینما مدام اکران آن را به تعویق انداختند تا به اینجا رسید. البته از اکران آنلاین هم چندان ناراضی نیست اگرچه فیلم با کمترین تبلیغات به سامانههای آنلاین رفته است. میگوید که استخوانبندی «سراسر شب» را از یکی از رمانهای هاروکی موراکامی گرفته اما بعد فهمیده که خود موراکامی هم داستان خود را از یک فیلم گرفته است. «چشم و گوش» بسته آخرین ساخته فرزاد مؤتمن، پارسال روی پرده سینماها نزدیک به 13 میلیارد تومان فروش کرد اما او برای «سراسر شب» نه چنین تصوری داشت و نه چنین توقعی. سوژهای که آن را از سال 90 در ذهن خود پرورانده بود؛ قرار بود تبدیل به سینمای خودِ او شود. در حالیکه فیلم «شبهای روشن» یکی از فیلمهای پرمخاطب و مهم در کارنامه مؤتمن در سالهای گذشته است ولی او میگوید که سراسر شب تنها فیلم او است و باقی همه مشق بوده. به راحتی میتوانم بگویم که افسانه است؛ یک افسانه مدرن. سراسر شب سینماییتر است؛ خیلی بازیگوشتر از بقیه فیلمهاست و شیطنت دارد. بازیگوش و سینمایی بودن فیلم به سلیقه من نزدیکتر است تا فضای کنترل شدهای که در شبهای روشن وجود دارد. سراسر شب، فیلم گرمتری است. جنس دیالوگگویی هم در این فیلم را خیلی دوست دارم؛ شاید تک تک جملهها و دیالوگهایش کلمات قصار به نظر بیاید ولی بسیار راحت در دهان بازیگران و کاراکترهای آن میچرخد و گرم و چند لایه است. همه اینها که گفتم، سراسر شب را برای من خیلی عزیز میکند.
مهتا دختری که در فیلم «سراسر شب» بیرون از خانه مدام در حال راه رفتن و دیالوگ است؛ کسی که بهموقعیت و حتی چهره خواهرش غبطه میخورد، ولی دست آخر میفهمد خواهرش هم همین حس و حال را نسبت به او و دارد و در واقع آنها آرزوی یکدیگر هستند. مهتا خیلی به واقعیت نزدیک است اما آیا ا و خواهرش مابه ازای بیرونی داشتهاند و اساساً داشتن ما به ازای بیرونی در فیلم برای شما چقدر مهم بوده است؟
مریم، خواهری که خوابیده است ما به ازای کاملاً واقعی داشت و من کاملاً او را میشناختم اما شخصیت مهتا ساخته شد ولی در ادامه من مهتا را کاراکتری ملموس دیدم. دختران زیادی در میان هنرجوهایم، میخواهند بازیگر شوند اما عملاً نمیشوند و باید یک جایی تصمیم بگیرند که دنبال زندگیشان بروند. مهتا را اینطوری دیدم و به نظرم آمد که این دو خواهر، همدیگر را تکمیل میکنند. تفاوت اصلی آنها در این است که مریم خیلی خیالپرداز است و تنها هدفش بازیگر شدن است و زمانی که به هدفش نمیرسد، سرخورده میشود و میخوابد چون کاملاً بیانگیزه و شکست خورده است. مهتا دختر واقعگراتری است. میفهمد که تنها با آنچه که در اختیار دارد، میتواند جنگ و مبارزه کند و جلو برود.او حاضر نیست تن به خیالبافی بدهد در حالیکه او هم سینما دوست دارد و اتفاقاً خیلی بیشتر از مریم سینما را میفهمد. مهتا کتابخوان و اهل موسیقی است. احتمالاً ته قلبش دوست داشته حتی سینما بخواند اما ترجیح داده است که پزشکی بخواند. طبیعی است چون جامعه به پزشک بیشتری نیاز دارد تا به سینما. به نحوی این دو تا کاراکتر خیالباف و واقعگرا وجوه خالی یکدیگر را پر میکنند، انگار یک شخصیت هستند که دو جور آنها را میبینید ولی در نهایت ما به ازای مهتا را هم روزانه صدها بار در خیابان میبینیم.
در این فیلم ما با ترکیب چند ژانر روبهرو هستیم؛ کمدی، جنایی، اکشن و حتی درام عاشقانه. هدف از ترکیب این چند ژانر چه بود؟
بهنظر میآید که در سطح بینالمللی هم اینطور است. فیلمهایی که تنها یک لحن میگیرند و فقط با یک لحن ساخته میشوند دیگر چندان به دنیای پیچیدهای که در آن زندگی میکنیم، جواب نمیدهند. شخصاً فکر میکنم؛ همانقدر که جهان ما هر روز در حال پیچیدهتر شدن است، فیلمهایی که ساخته میشوند هم به رمز و راز بیشتری احتیاج دارند. زمانی که به ساخت چنین فیلمی فکر میکنید، شاید دیگر حتی دست خودتان نباشد و لحنهای متفاوتی وارد فیلمتان شود. ناگهان متوجه میشوید که بخشی از اثر کمدی است، در حالیکه فیلم یک درام عشقی است اما بعد متوجه میشوید که طنز دارد، بخشی از آن موزیکال است و بخشی دیگر هم -مثل آن قسمت لیدی مکبث- صحنههای ترسناک دارد. بنابراین به اعتقاد من، از سالها پیش جهان درحال تجربه کردن چنین موضوعی در ساخت فیلمها بوده و به آن رسیده است ولی ما در کشورمان کماکان در حال ساخت فیلمهای واقعی هستیم.
و ضمن اینکه ترکیب این ژانرها هم جسارت کارگردان را میطلبد و حتی ممکن است کوچکترین لغزش، توازن آن را بر هم بزند. آیا از همان ابتدا برای ترکیب این ژانرها برنامهای داشتید؟
بله. کارگردان باید بتواند در چنین فیلمی توازن ایجاد کند. البته در نسخه اولیه فیلم سراسر شب این توازن خیلی بهتر لحاظ شده بود ولی در حال حاضر بهعلت حذف قسمتی از آن، بخش توئیلری فیلم زیادی رو است. این بخش خیلی کمرنگتر بود و فکر میکنم حذفیات، لطمه اینچنینی به فیلم وارد کرده است. درباره ترکیب ژانرها، هرچه در ساخت فیلم جلوتر رفتم، خود به خود اتفاق افتاد. قصه من در سراسر شب، به این سادگی بود؛ دختری یک شب را بیرون از خانه میگذراند چرا که قصد دارد، کشف کند چه بر سر خواهرش آمده است ولی در آن شب خودش پیدا میشود. استخوانبندی این فیلم از رمان پس از تاریکی به نویسندگی هاروکی موراکامی گرفته شد جلوتر که رفتم متوجه شدم، انگار موراکامی هم داستانش را از فیلم آلفاویل اثر «ژان لوک گدار» گرفته است. واضح است که تأثیرپذیری مقدار زیادی از این داستان «دختری که دو ماه خوابیده و بیدار نمیشود» از داستان زیبای خفته اثر معروف «شارل پرو» نویسنده فرانسوی هم آشکارتر است. در نتیجه بدون اینکه در ابتدا برنامهریزی داشته باشم، بهطور خیلی طبیعی بهسمت استفاده از لحنهای منابع اصلی اقتباس رفتم بنابراین فیلم به این صورت لحنی از افسانه بهخود گرفت. اگر بپرسید که این فیلم در چه ژانری ساخته شده است؟ به راحتی میتوانم بگویم که افسانه است؛ یک افسانه مدرن.
نحوه انتخاب بازیگر در این فیلم چطور بود؟ مثلاً چطور به الناز شاکر دوست رسیدید آن هم در شرایطی که سال 96 با بازی متفاوت خود در خفهگی دیده شد و درخشید و به نوعی نشان داد که قادر به بازی در نقشهای متفاوتتر است. به عقیده بسیاری از منتقدان، الناز شاکردوست بهترین بازی خود را در خفهگی اجرا کرده است. آیا نوع بازی او در فیلم خفهگی در انتخاب شما تأثیر داشت؟
خیر. خانم شاکردوست قبل از اینکه خفهگی را بازی کند با ما قرارداد بسته بود. قرار بود ما فیلمبرداری را زودتر از خفهگی شروع کنیم ولی مشکلی برایمان پیش آمد به این صورت که سرمایهگذار فیلم به یکباره منصرف شد و ما ناگهان بیپول شدیم. در نتیجه کار ساخت فیلم سراسر شب، متوقف شد و خانم شاکردوست هم رفت برای بازی در فیلم خفهگی. تصور ما هم این بود که احتمالاً در ادامه فیلم را بدون ایشان خواهیم ساخت ولی بیپولی ما کمی طولانی شد، ساخت فیلم خفهگی تمام شد و خانم شاکردوست برگشت. حدود یکسال برای پیدا کردن سرمایهگذار معطل شدیم و وقتی پول جور شد بالاخره ساخت آن را شروع کردیم. بنابراین ما شاکردوست را پیش از خفهگی انتخاب کرده بودیم. در ابتدا هم البته من خیلی به حضور ستارهها فکر نمیکردم و قصدم این بود که فیلم را با بازیگران گمنام و تئاتری بسازم. در عمل زمانی که وارد پروسه سرمایهگذاری شدیم، به آنها فکر کرده و از آنها استفاده کردیم. خانم شاکردوست هم خیلی علاقهمند بود که در این فیلم بازی کند و گفت میخواهم باشم. عملاً هم انتخاب اول بود و چون مسأله جذب سرمایه پیش آمد به انتخابهای دیگری فکر نکردیم.
و اینکه آیا انتظاری که از نقش داشتید، برآورده شد؟
نقش مهتا برای من خیلی مهم بود. این شخصیت دو مرحله مختلف دارد. مهتا در نیمه اول فیلم دختری است که اگرچه دانشجو است ولی از نظر جنس راه رفتن و حرف زدن، بیشتر رفتار یک دختر دبیرستانی را از او میبینیم. انگار تازه از دبیرستان بیرون آمده است، خام، ناپخته و نابالغ است. در نیمه دوم فیلم و از آنجایی که با یک مرد همراه میشود، کمکم میبینیم که زنانگی در او بروز میکند، کنجکاو و حسود میشود و حتی دلبری میکند. خیلی مهم بود که بازیگر این نقش بتواند این دو تا مرحله را از هم تفکیک کند و هر دو مرحله نقش را در بازی به ما نشان دهد. بهنظرم خانم شاکردوست توانست این کار را بکند. در واقع این، یک نوع ژانر فرعی در سینما است که انگلیسیها به آن میگویند «کامینگ افایج» و این یعنی بالغ و بزرگ شدن. «کامینگ افایج» از ژانرهای مورد علاقه من در سینما است و سراسر شب هم در این ژانر میگنجد.
کاراکتر مهدی احمدی در فیلم شبهای روشن، که البته فیلمی شبیه به سراسر شب هم است، شخصیتی درونگرا دارد و ما در آن فیلم هم از او نقشی زیرپوستی میبینیم؛ همانطور که در اغلب فیلمهایش هم اینطور است. ولی در سراسر شب اگرچه «داوود مرادی» کارگردان است و شخصیتی درونگرا دارد اما امیر جعفری برای آن نقش انتخاب شده است که ما کمتر بازیهای زیرپوستی از او دیدهایم. امیرجعفری را چطور و بر چه اساسی انتخاب کردید؟
ما آقای امیر جعفری را برای نقش دیگری در نظر گرفته بودیم. مشکل از آنجایی بهوجود آمد که او گفت؛ من باید نقش داوود مرادی را بازی کنم. وقتی علاقه او را به این نقش میبینیم خب ابتدا چالش و مسألهای برایمان پیش میآید به این شرح که معمولاً ایشان را در نقشهای برونی، حالا چه کمدی یا غیر کمدی دیدهایم. بنابراین برایم جالب شد که تا چه اندازهای میتوانیم نوع دیگری از او را در فیلم ببینیم. در نهایت هم بهنظرم نقش خیلی خوبی شد. امیر جعفری هم بازیگری است که ریزه کاریهای زیادی در این فیلم دارد که مورد پسندم واقع شد. داوود مرادی هم در واقع خودم هستم و از ابتدا هم همین را خواستم.
در این فیلم جز ارجاعات متنی به برخی فیلمها و داستانهای معروف دنیا، از دیالوگهای شبهای روشن استفاده شده است. شما سراسر شب را بهترین اثر خود میدانید بویژه اینکه فیلمنامه آن را هم خودتان نوشتهاید اما در عمل هنوز هم شاید شبهای روشن چند پله بالاتر از سراسر شب باشد و طرفداران زیادی هم دارد. شاید بارها بتوان این فیلم را دید و دیالوگهایش را شنید و هنوز هم در صفحههای مجازی بخشهایی از آن بازنشر میشود. دلیل اینکه سراسر شب را بهعنوان بهترین فیلم تان معرفی میکنید، چیست؟
سراسر شب فیلمی سینماییتر است. این فیلم، خیلی بازیگوشتر از بقیه فیلمهاست و شیطنت دارد. بازیگوش و سینمایی بودن فیلم به سلیقه من نزدیکتر است تا فضای کنترل شدهای که در شبهای روشن وجود دارد. سراسر شب، فیلم گرمتری است. جنس دیالوگگویی هم در این فیلم را خیلی دوست دارم؛ شاید تک تک جملهها و دیالوگهایش کلمات قصار به نظر بیاید ولی بسیار راحت در دهان بازیگران و کاراکترهای آن میچرخد و گرم و چند لایه است. همه اینها که گفتم، سراسر شب را برای من خیلی عزیز میکند.
به طور کلی درباره اقتباس و ارجاعات متنی در فیلمها نگرشهای زیادی وجود دارد؛ برخی معتقدند این ارجاعات مخاطبی را که آشنایی با آن ندارد و صرفاً برای شنیدن و دیدن داستان به سینما میرود، گیج میکند. برخی دیگر اما این را آغاز کنکاش مخاطب برای یافتن دنیای ذهنی کارگردان میدانند. مخاطبی که با داستانها و فیلمها آشناست همه اینها را بهتر میفهمد و درک میکند. نظر شما در این باره چیست؟ این ارجاعات چه آوردهای برای مخاطب فیلم خواهد داشت؟
ارجاعات در فیلم سراسر شب، خیلی هم زیاد نیست و شاید حتی مقداری درباره آن غلو شده است. این ارجاعات، مخفی است؛ یعنی اصولاً به تماشاچی مربوط نیست. اگر مخاطب آن را فهمید که لذت بیشتری میبرد، اگر نفهمید هم اتفاق خاصی نمیافتد و او فیلم را میبیند و اصلاً چه کار دارد که مرجع آن دیالوگ یا کلمه کجاست؟ یکی دو تا ارجاع خیلی معروف در فیلم داشتیم که همه آن را فهمیدند؛ مثل دیالوگ «من بزرگ هستم، این فیلمها هستند که کوچک شدند» دیالوگی که برای فیلم «سانست بلوار» اثر «بیلی وایلدر» است. این را خیلیها فهمیدهاند ولی من ارجاع هایی در این فیلم دارم که هیچ کس نمیتواند به آنها نزدیک شود. چه کسی ممکن است تصور کند صحنهای که مهتا جلوی آینه قرار میگیرد و خواهرش را در آن میبیند ارجاع است. این صحنه از یکی از فیلمهای کمدی «چارلی چاپلین» که در زمان جنگ جهانی اول ساخته، درآمده است. چه کسی این را میفهمد؟ بنابراین از نظر من، این ارجاعات باعث گیجی مخاطب نمیشود. مخاطب عام که اصلاً نمیداند اینها ارجاع است و فقط فیلم را میبیند، مخاطب خاص هم شاید با دیدن این صحنهها و ارجاعات، لذت بیشتری ببرد. تنها جایی که یک ارجاع وجود دارد و شاید مخاطب عام را گیج کند دیالوگی از آلفاویل است؛«من چند هزار کیلومتر راه آمدم تا این آتش را برای تو روشن کنم» امیر جعفری هم در پاسخش میگوید «من لمیکوشن داستان نیستم» شاید مخاطب عادی با خود فکر کند، این چیست ولی میفهمد که دیالوگ به چیزی اشاره دارد که او نمیداند چیست. این دیالوگ را ما باید در فیلم میگذاشتیم، ما قصهمان را از آلفاویل گرفته بودیم بنابراین باید ادای دین و احترام را در فیلم میگذاشتیم اما این تنها مورد است. مخاطب خاص ولی متوجه میشود که این دیالوگ برای آلفاویل است و حتی متوجه میشود که این دیالوگ از خود آلفاویل هم نیست و نخستین بار در یکی از فیلمهای «هاوارد هاکس» آمده است. گدار این را از او برداشته و ما هم از او برداشتیم.
سراسر شب فیلمی است که سال 96 ساخته شد، چند سالی از اکران باز ماند و دست آخر هم با توجه به شرایطی که ویروس کرونا در تمام جهان به وجود آورد، بهصورت آنلاین اکران شد. این در شرایطی است که بخش اعظم لذت سینما، قرار گرفتن در همان فضا و مواجهه با پرده سینماست. فیلمساز هم فیلمش را با همین هدف میسازد و ریزه کاریهایی را به کار میبرد که روی پرده جلوه بیشتری دارد. چنین اتفاقی برای این فیلم، چه تأثیری در نادیده گرفته شدن جزئیاتی داشت که دوست داشتید شاید روی پرده سینما دیده و به آن پرداخته شود؟
این فیلم با فرمتی بسیار عریض فیلمبرداری شده است که فقط روی پرده سینما میتوانید تصاویر آن را حس کنید. صداهای فیلم هم کاملاً تفکیک شده است و این تفکیک در تلویزیون از بین میرود و مخاطب بسیاری از آنها را اصلاً نمیشنود. ریزه کاریهایی که در نور و جنس قاببندی وجود دارد و در پس زمینهها اتفاق میافتد بسیاری جز در پرده سینما، از بین میرود در نتیجه فیلم در اکران آنلاین، خیلی از چیزها را از دست داده است ولی چه کنیم؟ اتفاقی بود که افتاد. دو سال بوروکراسی اکران فیلم را معطل کرد، پخش کنندهها و صاحبان سینما مدام اکران آن را به تعویق انداختند. سرانجام زمانیکه شورای صنفی نمایش اکران سراسر شب را تصویب کرد و سینماهایی هم برای نمایش به آن اختصاص داده شد، همه سینماها بواسطه کرونا تعطیل شد. در کل حس فیلم، روی صفحه تلویزیون در مقایسه با پرده سینما خیلی فرق دارد ولی دیگر اتفاقی بود که افتاد و واقعاً نمیشد برای آن کاری کرد.
فیلم در اکران آنلاین موفق بود؟
سراسر شب بدون هیچ تبلیغی اکران شد. سامانهها و وی.او.دیها که برای فیلمهای سینمایی تبلیغ نمیکنند و تبلیغات شان بیشتر برای مجموعههای عجیب و غریب مانند مافیا بازی، تاکشو، آشپزی و شام ایرانی است و اصلاً فیلمهای سینمایی جایی در تبلیغ شان ندارند، خصوصاً اگر آن فیلم کمی هم فیلمی غیرعادی باشد. در نتیجه سراسر شب در شرایطی اکران شده است که بسیاری از آن بیخبر هستند. شانسی که داریم توجه قشر خاصی از جوانان سینمادوست به این فیلم است که در فضای اینستاگرامی و مجازی درباره فیلم حرف زدند، بحث کردند و مقداری آن را مطرح کردند. دقیقاً آمار ندارم اما شنیدم که استقبال از فیلم بد نبوده است.
برش
در جایگاه مخاطب از سینمای ایران چه انتظاری دارید؟
سینمای ایران در این سالها به سمت اجتماعی و مستند شدن رفته است و این مهمترین لطمه سینما در کشور ما است. ما به سینما نمیرویم تا نسخه درجه دو از آنچه در اطرافمان اتفاق میافتد ، ببینیم. من اگر بخواهم فحاشی، چاقوکشی و اینطور صحنهها را ببینم در خیابان، مترو، کلانتری، سلمانی، پارک یا هر جا را که فکر کنید ، نگاه میکنم و درجه یک آن را میبینم پس چرا باید پول بدهم به سینما بروم و ادای آنها را ببینم؛ زمانی که ما به سینما میرویم و فیلم میبینیم قصد داریم چیزی ببینیم که به ورای زندگی ما برود و نتیجه آن به زندگی ما برگردد ولی سینمای ایران آن را ندارد و خود را از آن محروم کرده است. اصلاً بحث سلیقه مخاطب نیست چون جامعه ایران اصلاً در اینباره سلیقه ندارد. جامعه ایران به قدری گرفتار است و پیچیدگی و مسأله دارد که سلیقه سینمایی را فراموش کرده است؛ هر چه به او بدهند قبول میکند. پس مسأله جامعه نیست بلکه گویا فیلمهای ساده و دم دستی که هیچ احتیاجی به تخیل ندارد جایی امن است. پولساز است و جایزه و سیمرغ هم به آن تعلق خواهد گرفت، منتقد هم از آن تعریف میکند و هیچ احتیاجی هم به تخیل ندارد. کسی حاضر به خطر نیست و نمیخواهد ماجراجویی کند در حالی که بدون خطر و ماجراجویی اصلاً سینمایی وجود ندارد. من فکر میکنم که از همان اولین فیلمهایم نشان دادهام که طرفدار خیالبافی هستم و پای آن ایستادم و همچنان هم به آن ادامه میدهم. شخصاً عشق و علاقه خاصی به دو ژانر جنایی و عاشقانه در سینما دارم و به نظر من سینما یعنی این دو ژانر. از میان فیلم هایم سراسر شب، صداها و سایه روشن را که جنبههایی جنایی دارند ، ترجیح میدهم. زیاد فیلم نمیبینیم زیاد هم به سینما نمیروم؛ البته خودم پارسال فیلم کمدی ساخته بودم که از پرفروشترین فیلمهای سال بود. چشم و گوش بسته بازسازی از فیلم آرتور میلر بود و این موضوع در انتهای فیلم و تیتراژ آن هم بیان شده بود. معتقدم فیلمهای کمدی که در کشور ما ساخته میشود کمدیهای خیلی ظریفی نیستند. اگرچه ملتی هستیم که خیلی خوب جک میسازیم ولی زمانیکه آنها را به فیلم تبدیل میکنیم خوب درنمیآیند، با وجود همه اینها اما خلاف بسیاری که به کمدی حمله میکنند این ژانر از فیلمها را خطری برای سینما نمیبینم. هیچ ضرری هم ندارند و اتفاقاً به نظرم نکات بسیار مثبتی هم دارند. شخصاً این کمدیها را به درامهای اجتماعی که ساخته میشود، ترجیح میدهم چرا که کمدیها در موقعیتهایی تأثیر مثبتتری دارند و بسیاری از تابوها را میشکنند بنابراین هیچ مشکلی با ساختن فیلم کمدی ندارم و به نظرم حملههایی که به این کمدیها میشود، خیلی احمقانه است. سینما فضای شاد و بشاش میخواهد که از کشور ما دریغ شده است. سینما باید رنگ و زندگی داشته باشد و شاد باشد. ممیزی یکی دیگر از مواردی است که سینما را به خطر میاندازد و شخصاً فکر نمیکنم که باعث خلاقیت فیلمساز شود؛ بلکه ممیزی از نظر من فقط باعث محدودیت میشود. ورای این موضوع، مشکلی که ما در ممیزیهایمان داریم استاندارد نبودن آن است، به این معنا که هیچ قاعده و قانونی ندارد که همه باید تابع آن باشند. بهعنوان مثال برخی دیالوگها از فیلم من حذف میشود ولی عین همان دیالوگها و حتی بدترش در فیلم دیگری وجود دارد و جالب اینکه مجوز هم میگیرد. بنابراین نیاز است که دستکم با ممیزی قاعدهمند و یکسان روبهرو باشیم. ممیزی در دهه 50 در امریکا هم وجود داشت، قانون داشت و نوشته شده بود اما ما یک بند نوشته درباره ممیزی نداریم بنابراین برخی موارد سلیقهای حذف میشود در صورتی که ممکن است در فیلم دیگری همان وجود داشته باشد. در نتیجه دست عدهای باز است و دست عدهای بسته که نهایتاً حذف میشوند.

روزگار تازه در جهان عروسکها
محسن بوالحسنی
خبرنگار
روند برگزاری هجدهمین جشنواره عروسکی تئاتر یا همان تهران- مبارک، امسال از همان اولش با بداقبالی همراه بود. بعد از شیوع ویروس کرونا و در هالهای از ابهام قرار گرفتن سرنوشت جشنوارهای که قرار بود مرداد ماه برگزار شود، از دست رفتن گلزار محمدی دبیر جوان و خوشنام جشنواره هم این رویداد را با چالش جدیتری روبهرو کرد تا جایی که در نهایت اعلام شد جشنواره طبق سنوات قبل در مرداد ماه برگزار نخواهد شد و اجرای آن به اسفندماه موکول شد. به هر صورت فراخوان بخشهای مختلف منتشر شد و با اعلام اینکه بهصورت نمادین و به احترام دبیرجوان و فقید این جشنواره، همچنان دبیری جشنواره با گلزار محمدی خواهد بود، مهدی حاجیان بهعنوان مدیر اجرایی کارهای جشنواره معرفی و کارها روی ریل برگزاری افتاد آن هم در شرایطی که همه چیز باید به خاطر محدودیتهای کرونایی جور دیگری دیده و پرداخته میشد.
فرصتسازی از دل محدودیت
مهدی حاجیان دبیراجرایی این جشنواره در گفتوگو با «ایران» ضمن تأکید بر چالشهای پیش روی جشنواره امسال، با ابراز خوشحالی از برگزاری جشنواره با وجود محدودیتها آن را فرصتی میداند تا ایدهها و ابتکارات تازه در این حوزه مورد آزمایش و امتحان قرار بگیرند. حاجیان میگوید: «طبیعتاً دشواریها کم نیست اما تمامی کسانی که دغدغه این جشنواره و بچهها را دارند، در هر جا و جایگاهی خوشبختانه بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از جشنواره حمایت کردند و آثار در بخشهای مختلف به مراحل نهایی داوری رسید و با پیشرفت خوب کارها در مراحل مختلف، طبق زمانبندی مقرر جشنواره نیمه اول اسفندماه در بسترهای مجازی برگزار خواهد شد.» دبیراجرایی هجدهمین جشنواره تهران مبارک از اضافهشدن بخشهایی به جشنواره امسال میگوید که یکی از این بخشها، بخش مسابقه و نمایشگاه عکس است که به گفته او، این بخش هم بهصورت مجازی در دسترس قرار خواهد گرفت. حاجیان از بخش پژوهش هم بهعنوان یکی از بخشهایی یاد میکند که امسال و با توجه به شرایط نگاه ویژهای به آن شده است. او میگوید: «علاوه بر بخش پژوهش، برگزاری کارگاههای آموزشی را هم دربخشهای جنبی، اما مهم خواهیم داشت که سعی شده در این بخش (که بهصورت مجازی برگزار میشود) طبق نیازسنجیهای انجام شده با همفکری استادان این حوزه، قدمی مهم و مؤثر برداریم.» او درباره برگزاری هفت کارگاه آموزشی و همایشهای مختلف و ارائه مقالاتی توسط استادان حوزه نمایش عروسکی، با تأکید بر موضوعات جدید و میان رشتهای و البته بخش صحنهای هم توضیحاتی میدهد.
روزگار تازه، قواعد تازه
یکی از کارگاههای جشنواره امسال، کارگاه «بیان تصویری عروسک در قاب» است که امیر سلطان احمدی، کارگردان و مدرس تئاتر آن را برگزار میکند. سلطان احمدی در گفتوگو با «ایران» از برگزاری کارگاه بهصورت آنلاین خبر میدهد و میگوید: «به دلیل شرایطی که امسال برجشنواره حکمفرماست، مجبوریم کارگاه را بهصورت مجازی برگزار کنیم و حتماً چنین کاری، باخودش تجربههای جدیدی خواهد آورد که ما از 18 تا بیستوپنجم دیماه میزبان مخاطبان خود در این کارگاه و این تجربهها خواهیم بود.» سلطاناحمدی معتقد است: «نباید دست روی دست گذاشت که کرونا برود و بعد شروع به کار کنیم. اتفاقاً در این بزنگاهها و زمانهاست که ذهن آدمی دنبال ایدهها و خلاقیتهای تازه میرود و میشود امیدوار بود که بستری متفاوت برای ارائه آثار پیدا کنیم. یکی از آنها همین بسترهای آنلاین است که تا امروز تجربهای در آنها نداشتهایم. دقیقاً وقتی وارد این حوزههای تازه میشویم فراز و فرودهای این تجربه جدید و چالش تازه دستمان میآید و با چنین تجربهای است که میتوانیم افقهای تازه را ببینیم و بهنظر من این افقها کامل، مثبت و در خدمت هر کار هنری خواهد بود. روزگار تازه، قواعد تازه خودش را دارد و ما هم باید شجاع باشیم چون بدون تردید اجرای نمایش عروسکی و جانبخشی به عروسک در قاب تصویر با چیزی که پیشتر روی صحنه اتفاق میافتاد تفاوت بسیار دارد و حالا ما در کارگاههایی مختلف و خود من در کارگاهی که برگزار خواهم کرد روی این تفاوتها و چگونگی اجرای آنها تأکید خواهم داشت و اجرای آنلاین را آموزش خواهم داد.»
تعامل و گفتوگوی مجازی
حاجیان در پایان درباره بخش صحنهای هجدهمین جشنواره عروسکی تهران- مبارک میگوید: «طبیعتاً بخش اصلی ما آثاری است که برای جشنواره امسال تولید خواهند شد، اگرچه از آثاری که سال گذشته تولید شدهاند نیز در جشنواره امسال خواهیم داشت و به تفکیک، آثار داوری و در نهایت برگزیدگان هر بخش اعلام خواهند شد که در بخش صحنهای، این آثار، آثاری هستند در سه بخش مخاطب بزرگسال، کودک و نوجوان و خردسال.» حاجیان در این گفتوگو ضمن تشریح آخرین خبرها از وضعیت بخشهای مختلف، از بخش اجرا در فضای باز و نمایشهای عروسک سنتی که استقبال خوبی از فراخوانها شده نیز سخن میگوید و شرایط بازبینی آثار امسال را با توجه به شرایط فعلی اینطور تشریح میکند: «در سه دورهای که خانم مرضیه برومند عهدهدار مسئولیت دبیری جشنواره بودند اتفاق مبارکی افتاد و آن توأم شدن آموزش و بخش بازبینی بود که متأسفانه امسال بهدلیل وضعیت موجود این بخش را نخواهیم داشت. در واقع در دورههای گذشته هنرمندان آموزشی کردن بخشهایی از آثارشان را در حضور هیأت انتخاب اجرا میکردند و با این هیأت تعامل و گفتوگوی حضوری داشتند که نتیجه هم به خروجی آثار برگزیده منتهی میشد و هم در دل خود روش نوینی در آموزش و پرورش هنرمندان در بستر گفتوگو و تعامل داشت. این بخش را هم امسال به بستر مجازی بردیم و هنرمندان این حوزه، بخشی از طرح یا اجرای خود را برای ما ارسال کردند و هیأت انتخاب هم براساس این آثار رسیده، کارها را انتخاب و وارد پروسه تولید کرد.»
خبرنگار
روند برگزاری هجدهمین جشنواره عروسکی تئاتر یا همان تهران- مبارک، امسال از همان اولش با بداقبالی همراه بود. بعد از شیوع ویروس کرونا و در هالهای از ابهام قرار گرفتن سرنوشت جشنوارهای که قرار بود مرداد ماه برگزار شود، از دست رفتن گلزار محمدی دبیر جوان و خوشنام جشنواره هم این رویداد را با چالش جدیتری روبهرو کرد تا جایی که در نهایت اعلام شد جشنواره طبق سنوات قبل در مرداد ماه برگزار نخواهد شد و اجرای آن به اسفندماه موکول شد. به هر صورت فراخوان بخشهای مختلف منتشر شد و با اعلام اینکه بهصورت نمادین و به احترام دبیرجوان و فقید این جشنواره، همچنان دبیری جشنواره با گلزار محمدی خواهد بود، مهدی حاجیان بهعنوان مدیر اجرایی کارهای جشنواره معرفی و کارها روی ریل برگزاری افتاد آن هم در شرایطی که همه چیز باید به خاطر محدودیتهای کرونایی جور دیگری دیده و پرداخته میشد.
فرصتسازی از دل محدودیت
مهدی حاجیان دبیراجرایی این جشنواره در گفتوگو با «ایران» ضمن تأکید بر چالشهای پیش روی جشنواره امسال، با ابراز خوشحالی از برگزاری جشنواره با وجود محدودیتها آن را فرصتی میداند تا ایدهها و ابتکارات تازه در این حوزه مورد آزمایش و امتحان قرار بگیرند. حاجیان میگوید: «طبیعتاً دشواریها کم نیست اما تمامی کسانی که دغدغه این جشنواره و بچهها را دارند، در هر جا و جایگاهی خوشبختانه بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از جشنواره حمایت کردند و آثار در بخشهای مختلف به مراحل نهایی داوری رسید و با پیشرفت خوب کارها در مراحل مختلف، طبق زمانبندی مقرر جشنواره نیمه اول اسفندماه در بسترهای مجازی برگزار خواهد شد.» دبیراجرایی هجدهمین جشنواره تهران مبارک از اضافهشدن بخشهایی به جشنواره امسال میگوید که یکی از این بخشها، بخش مسابقه و نمایشگاه عکس است که به گفته او، این بخش هم بهصورت مجازی در دسترس قرار خواهد گرفت. حاجیان از بخش پژوهش هم بهعنوان یکی از بخشهایی یاد میکند که امسال و با توجه به شرایط نگاه ویژهای به آن شده است. او میگوید: «علاوه بر بخش پژوهش، برگزاری کارگاههای آموزشی را هم دربخشهای جنبی، اما مهم خواهیم داشت که سعی شده در این بخش (که بهصورت مجازی برگزار میشود) طبق نیازسنجیهای انجام شده با همفکری استادان این حوزه، قدمی مهم و مؤثر برداریم.» او درباره برگزاری هفت کارگاه آموزشی و همایشهای مختلف و ارائه مقالاتی توسط استادان حوزه نمایش عروسکی، با تأکید بر موضوعات جدید و میان رشتهای و البته بخش صحنهای هم توضیحاتی میدهد.
روزگار تازه، قواعد تازه
یکی از کارگاههای جشنواره امسال، کارگاه «بیان تصویری عروسک در قاب» است که امیر سلطان احمدی، کارگردان و مدرس تئاتر آن را برگزار میکند. سلطان احمدی در گفتوگو با «ایران» از برگزاری کارگاه بهصورت آنلاین خبر میدهد و میگوید: «به دلیل شرایطی که امسال برجشنواره حکمفرماست، مجبوریم کارگاه را بهصورت مجازی برگزار کنیم و حتماً چنین کاری، باخودش تجربههای جدیدی خواهد آورد که ما از 18 تا بیستوپنجم دیماه میزبان مخاطبان خود در این کارگاه و این تجربهها خواهیم بود.» سلطاناحمدی معتقد است: «نباید دست روی دست گذاشت که کرونا برود و بعد شروع به کار کنیم. اتفاقاً در این بزنگاهها و زمانهاست که ذهن آدمی دنبال ایدهها و خلاقیتهای تازه میرود و میشود امیدوار بود که بستری متفاوت برای ارائه آثار پیدا کنیم. یکی از آنها همین بسترهای آنلاین است که تا امروز تجربهای در آنها نداشتهایم. دقیقاً وقتی وارد این حوزههای تازه میشویم فراز و فرودهای این تجربه جدید و چالش تازه دستمان میآید و با چنین تجربهای است که میتوانیم افقهای تازه را ببینیم و بهنظر من این افقها کامل، مثبت و در خدمت هر کار هنری خواهد بود. روزگار تازه، قواعد تازه خودش را دارد و ما هم باید شجاع باشیم چون بدون تردید اجرای نمایش عروسکی و جانبخشی به عروسک در قاب تصویر با چیزی که پیشتر روی صحنه اتفاق میافتاد تفاوت بسیار دارد و حالا ما در کارگاههایی مختلف و خود من در کارگاهی که برگزار خواهم کرد روی این تفاوتها و چگونگی اجرای آنها تأکید خواهم داشت و اجرای آنلاین را آموزش خواهم داد.»
تعامل و گفتوگوی مجازی
حاجیان در پایان درباره بخش صحنهای هجدهمین جشنواره عروسکی تهران- مبارک میگوید: «طبیعتاً بخش اصلی ما آثاری است که برای جشنواره امسال تولید خواهند شد، اگرچه از آثاری که سال گذشته تولید شدهاند نیز در جشنواره امسال خواهیم داشت و به تفکیک، آثار داوری و در نهایت برگزیدگان هر بخش اعلام خواهند شد که در بخش صحنهای، این آثار، آثاری هستند در سه بخش مخاطب بزرگسال، کودک و نوجوان و خردسال.» حاجیان در این گفتوگو ضمن تشریح آخرین خبرها از وضعیت بخشهای مختلف، از بخش اجرا در فضای باز و نمایشهای عروسک سنتی که استقبال خوبی از فراخوانها شده نیز سخن میگوید و شرایط بازبینی آثار امسال را با توجه به شرایط فعلی اینطور تشریح میکند: «در سه دورهای که خانم مرضیه برومند عهدهدار مسئولیت دبیری جشنواره بودند اتفاق مبارکی افتاد و آن توأم شدن آموزش و بخش بازبینی بود که متأسفانه امسال بهدلیل وضعیت موجود این بخش را نخواهیم داشت. در واقع در دورههای گذشته هنرمندان آموزشی کردن بخشهایی از آثارشان را در حضور هیأت انتخاب اجرا میکردند و با این هیأت تعامل و گفتوگوی حضوری داشتند که نتیجه هم به خروجی آثار برگزیده منتهی میشد و هم در دل خود روش نوینی در آموزش و پرورش هنرمندان در بستر گفتوگو و تعامل داشت. این بخش را هم امسال به بستر مجازی بردیم و هنرمندان این حوزه، بخشی از طرح یا اجرای خود را برای ما ارسال کردند و هیأت انتخاب هم براساس این آثار رسیده، کارها را انتخاب و وارد پروسه تولید کرد.»

غروب بهروز طلوع عاشقی در فوتبال
محمد محمدی سدهی/ فوتبال با هیجان عجین شده است. شادی وغم، اشک و لبخند جزو لاینفک این ورزش پرهیاهوست. شادیهایی که پس از وارد شدن توپ به قفس توری چند برابر میشود و به حالت فریاد در میآید و غمهایی که با فرو ریختن قصر آمال و آرزوها، با اشکها نمایان میشود. اینها قاعده فوتبال است و انکارنشدنی. در این بین گاهی هیجانات به اوج میرسد و نمونههایی در فوتبال ایران و جهان وجود دارد که یک هوادار با پیروزی یا شکست تیمش دچار حادثهای تلخ میشود و پارچهای سیاه، چهره سفید و رنگین فوتبال را میپوشاند. متأسفانه در فوتبال داخلی به تازگی شاهد چنین موضوعی بودیم. صحبت از فینال لیگ قهرمانان آسیا 2020 و دیدار پرسپولیس- اولسان هیوندای کرهجنوبی است. دیداری که شنبه 29 آذر برگزار و با شکست 2-1 نماینده ایران به پایان رسید؛ باختی که برای هواداران پرسپولیس بسیار تلخ بود. در این میان یک اتفاق به تلخی شکست افزود. هواداری در قلب استان کهگیلویه و بویراحمد که یارای هضم شکست تیم محبوبش را نداشت و تأثر زیاد، هم دل هواداران و اعضای تیم پرسپولیس را سوزاند و هم دل خانوادهای که از علاقه زیاد یکی از اعضای خود به فوتبال و به طور خاص پرسپولیس نگران بودند و در نهایت این نگرانی با درگذشت عزیزشان تعبیر شد. عقربهها ساعت 8 صبح روز 30 آذر را نشان میدهد که دنیا روی سر خانواده خورشیدیان آوار میشود. بهروز 33 ساله که شب قبل برای آخرین بار به تماشای بازی تیم محبوبش نشسته بود، دیگر چشمهایش را باز نکرد. بهروز خورشیدیان هوادار یاسوجی که تحت تأثیر هیجانات فوتبال و غم شکست تیمش، چشم از جهان فروبست تا یحیی گل محمدی به نمایندگی از پرسپولیسیها به خانه آن مرحوم برود و در اقدامی قابل توجه مدال نایب قهرمانیاش را تقدیم پسر 8 ساله آن مرحوم کند.
هادی خورشیدیان، برادر بزرگتر مرحوم بهروز خورشیدیان در گفتوگو با «ایران» ماجرا را اینگونه توضیح داد:«چند روزی بود که تلویزیون بهروز خراب بود و برای تماشای بازی به خانه خواهرش رفت. او پساز باخت پرسپولیس با ناراحتی منزل خواهرمان را ترک کرد و پیش از بازگشت به خانه با یکی از دوستانش به بیمارستان رفت و در آنجا سرمی به او تزریق کردند. او در هنگام بازگشت به خانه سردرد شدیدی داشت و دستهایش میلرزید. بهروز همیشه بعد از باخت پرسپولیس عصبی میشد اما این بار شرایط متفاوتتر از گذشته بود.»
او صحبتهایش را ادامه داد:«بهروز به خانه بازگشت و تلفن همراهش را خاموش کرد و به اتاقش رفت اما ساعت 8 صبح دیگر از خواب بیدار نشد و مشخص شد که برادرم ساعت 5 صبح بهدلیل سکته مغزی جان خود را از دست داده است. همه در شوک بودیم و برایمان باورکردنی نبود اما بههر حال این اتفاق افتاد و چارهای نداریم جز اینکه با آن کنار بیاییم. او یک ماه پیش از برگزاری فینال استرس داشت و همیشه در خصوص پیروزی یا باخت احتمالی پرسپولیس در این دیدار صحبت میکرد. البته اکثر خانواده ما پرسپولیسی هستند و همه ما این استرس را داشتیم اما استرس بهروز بیاندازه بود. بهروز همیشه در هنگام برگزاری بازیهای پرسپولیس یک متری تلویزیون مینشست و با حساسیت بالا بازیهای این تیم را تماشا میکرد. او مفسر بسیار خوبی بود و از میان بازیکنان پرسپولیس شجاع خلیلزاده و علیرضا بیرانوند را خیلی دوست داشت.»
فینال لیگ قهرمانان 2 اتفاق ویژه داشت که نقش مؤثری در شکست پرسپولیس و احتمالاً اتفاق تلخ برای خانواده خورشیدیان ایفا کرد. خطای احمد نورالهی و خطای هند مهدی شیری که باعث شد پرسپولیس دو پنالتی به حریف کرهای بدهد و شکست بخورد. برادر مرحوم خورشیدیان بیان داشت: «پس از این اتفاق همسایهها و دوستان میگفتند اگر شیری هند نمیکرد و پنالتی نمیداد، برادرم زنده بود یا اگر پرسپولیس قهرمان میشد حالا برادرم کنارمان بود اما این مشیت الهی است و ما با این موضوع کنار آمدیم. مرگ برای همه هست و ما راضی به رضای خداوند هستیم. فقط امیدوارم بازیکنان بدانند که برد و باخت آنها حتی ممکن است به مرگ یک هوادار بینجامد و بنابراین مسئولیتشان سنگین است. فوتبال مختص 11 نفر نیست بلکه این رشته هواداران زیادی دارد که با بردها خوشحال و با باختها ناراحت میشوند. فوتبالیستها باید این موضوع را بدانند که چشم میلیونها هوادار به آنهاست.»
یحیی گلمحمدی: سامی، میخواهم کنار ما باشی
درگذشت یک هوادار اتفاق جدیدی نیست و در سالهای گذشته هم شاهد اتفاقات مشابهی بودیم که هواداری با سکته قلبی و مغزی مواجه شد. یکی از موضوعات مهم در اتفاقات اینچنینی، نوع برخورد مسئولان تیمهای مربوطه است. یحیی گل محمدی سرمربی پرسپولیس به یاسوج رفت و مدالش را تقدیم سامی خورشیدیان، پسر آن مرحوم کرد. اتفاقی که به گفته برادر مرحوم خورشیدیان باعث شد تا سامی احیا شود. هادی خورشیدیان در خصوص حضور یحیی گلمحمدی در خانه مرحوم بهروز خورشیدیان گفت:«من از ابتدای حضور آقا یحیی تا رفتنش در کنار ایشان بودم. زمانی که آقا یحیی را به فرودگاه میبردم، سامی به درخواست گل محمدی با ما آمد و گل محمدی به او گفت که درگذشت پدرت برای من ناراحت کننده بود و آنقدر که از درگذشت او ناراحت شدم از باخت در فینال ناراحت نبودم. مسئولیت تو سنگینتر شده و حالا تو مسئول خانواده هستی. من یک دختر دارم که هم سن و سال تو است و میخواهم به تهران بیایی و با هم بازی کنید و در کنار ما باشی. به نظرم واقعاً آقا یحیی مرد شریفی است. سامی از دیدار با سرمربی پرسپولیس بسیار خوشحال شد و هنوز هم در خصوص حضور گل محمدی در خانهشان صحبت میکند. هر وقت در این خصوص صحبت میکند، چشمانش میدرخشد و من بهعنوان عموی او از این موضوع بسیار خوشحالم. اگر سامی رها میشد و گل محمدی به اینجا نمیآمد، از فوتبال متنفر میشد اما این اقدام سرمربی پرسپولیس باعث شد تا سامی به زندگی برگردد و فوتبال را حتی بیشتر از گذشته دوست داشته باشد.»
سامی عاشق سیدجلال است و نگفت که باید عذرخواهی کند
در روزهای اخیر برخی رسانه ها صحبت هایی با پسر آن مرحوم داشتند و به نقل از سامی نوشتند:«سیدجلال حسینی، مدافع پرسپولیس به دلیل باخت در فینال که منجر به مرگ پدرم شد، باید از من عذرخواهی کند.» این موضوع با تکذیب خانواده خورشیدیان مواجه شد و همسر آن مرحوم در این خصوص به «ایران» گفت:«متأسفانه در آن زمان رسانه ها این موضوع را بیان کردند اما سامی گفته بود که مهدی شیری باید از من عذرخواهی کند که رسانه ها نام سیدجلال حسینی را به جای شیری آوردند، این در حالی است که سامی عاشق سیدجلال است و حتی با سیدجلال هم صحبت کرد. البته سامی از مهدی شیری هم دلخوری ندارد و این فوتبال است و نمی توان کسی را مقصر دانست. اگر گل محمدی به خانه ما نمی آمد و سیدجلال با سامی تماس نمی گرفت، سامی متحول نمی شد. به این دلیل از همه اعضای باشگاه پرسپولیس تشکر می کنم که باعث تسکین این درد بزرگ شدند.»او در پاسخ به این سؤال که آیا این اتفاق باعث تنفر خود شما از فوتبال نشده است؟ افزود:«اولش این گونه بودم و زمانی که بهروز از پیش مان رفت از فوتبال متنفر شدم اما زمانی که دیدم بهروز تا این حد فوتبال را دوست داشت که حتی مرگ او هم به خاطر فوتبال بوده، نظرم تغییر کرد و دوست دارم به اندازه بهروز فوتبال را دوست داشته باشم و به این ورزش عشق بورزم. از طرف کل خانواده خورشیدیان از یحیی گل محمدی و بازیکنان پرسپولیس تشکر می کنم که در این روزها در کنار ما بودند و ما را تنها نگذاشتند. آنها با این کار باعث شدند تا بتوانیم درگذشت بهروز را بیشتر درک کنیم.» نکته حائزاهمیت اینکه وقتی پای انسانیت و مهربانی وسط باشد، دیگر رقیب سنتی و تیم خودی معنایی ندارد چرا که باشگاه استقلال هم به دنبال راهی برای ابراز همدردی با خانواده خورشیدیان است. هادی خورشیدیان در این باره گفت:«چند روز پیش مهدی عبدیان یکی از اعضای هیأت مدیره باشگاه استقلال با من تماس گرفت و گفت که قرار است پیراهنی با امضای بازیکنان این تیم به خانواده ما اهدا شود. واقعاً این حرکت تیم رقیب ستودنی است. حقیقتاً این حرکات زیبا باعث می شود تا این رشته در دل همه محبوب باشد و جوانان زیادی به این رشته علاقه مند باشند.»
نیازی به کمک مالی نداریم
هادی خورشیدیان که ریاست اداره اوقاف یاسوج را برعهده دارد در پایان صحبت هایش تأکید کرد:« پس از آمدن یحیی گل محمدی موضوعاتی در خصوص کمک مالی به خانواده خورشیدیان مطرح شد که باید بگویم نه ما و نه خانواده مرحوم بهروز نیازی به کمک مالی نداریم. واقعاً هدف ما از مصاحبه با رسانه ها چنین چیزی نیست. هدف ما ماندگاری نام بهروز است؛ می خواهیم بگوییم که با وجود درگذشت بهروز در اتفاقی مرتبط با فوتبال، هنوز این ورزش را دوست داریم و به آن عشق می ورزیم.»
برش
سامی خورشیدیان، فرزند 8 ساله مرحوم بهروز در خصوص آن اتفاق تلخ با زبان کودکانه این گونه با «ایران» صحبت کرد:«بدون بابام خیلی سخته. اولش که بابام فوت کرد از فوتبال بدم اومد اما وقتی دیدم بابام این همه فوتبال رو دوست داره گفتم باید منم حتی بیشتر از بابام فوتبال رو دوست داشته باشم. قبل از کرونا فوتبال بازی میکردم و دروازه بان بودم و گل زدن رو هم خیلی دوست دارم. من عاشق سیدجلال هستم و خیلی خوشحالم که تونستم با اون صحبت کنم. از آقا یحیی هم تشکر میکنم که به خونه ما اومد و باعث شد تا بابام خوشحال بشه.»
هادی خورشیدیان، برادر بزرگتر مرحوم بهروز خورشیدیان در گفتوگو با «ایران» ماجرا را اینگونه توضیح داد:«چند روزی بود که تلویزیون بهروز خراب بود و برای تماشای بازی به خانه خواهرش رفت. او پساز باخت پرسپولیس با ناراحتی منزل خواهرمان را ترک کرد و پیش از بازگشت به خانه با یکی از دوستانش به بیمارستان رفت و در آنجا سرمی به او تزریق کردند. او در هنگام بازگشت به خانه سردرد شدیدی داشت و دستهایش میلرزید. بهروز همیشه بعد از باخت پرسپولیس عصبی میشد اما این بار شرایط متفاوتتر از گذشته بود.»
او صحبتهایش را ادامه داد:«بهروز به خانه بازگشت و تلفن همراهش را خاموش کرد و به اتاقش رفت اما ساعت 8 صبح دیگر از خواب بیدار نشد و مشخص شد که برادرم ساعت 5 صبح بهدلیل سکته مغزی جان خود را از دست داده است. همه در شوک بودیم و برایمان باورکردنی نبود اما بههر حال این اتفاق افتاد و چارهای نداریم جز اینکه با آن کنار بیاییم. او یک ماه پیش از برگزاری فینال استرس داشت و همیشه در خصوص پیروزی یا باخت احتمالی پرسپولیس در این دیدار صحبت میکرد. البته اکثر خانواده ما پرسپولیسی هستند و همه ما این استرس را داشتیم اما استرس بهروز بیاندازه بود. بهروز همیشه در هنگام برگزاری بازیهای پرسپولیس یک متری تلویزیون مینشست و با حساسیت بالا بازیهای این تیم را تماشا میکرد. او مفسر بسیار خوبی بود و از میان بازیکنان پرسپولیس شجاع خلیلزاده و علیرضا بیرانوند را خیلی دوست داشت.»
فینال لیگ قهرمانان 2 اتفاق ویژه داشت که نقش مؤثری در شکست پرسپولیس و احتمالاً اتفاق تلخ برای خانواده خورشیدیان ایفا کرد. خطای احمد نورالهی و خطای هند مهدی شیری که باعث شد پرسپولیس دو پنالتی به حریف کرهای بدهد و شکست بخورد. برادر مرحوم خورشیدیان بیان داشت: «پس از این اتفاق همسایهها و دوستان میگفتند اگر شیری هند نمیکرد و پنالتی نمیداد، برادرم زنده بود یا اگر پرسپولیس قهرمان میشد حالا برادرم کنارمان بود اما این مشیت الهی است و ما با این موضوع کنار آمدیم. مرگ برای همه هست و ما راضی به رضای خداوند هستیم. فقط امیدوارم بازیکنان بدانند که برد و باخت آنها حتی ممکن است به مرگ یک هوادار بینجامد و بنابراین مسئولیتشان سنگین است. فوتبال مختص 11 نفر نیست بلکه این رشته هواداران زیادی دارد که با بردها خوشحال و با باختها ناراحت میشوند. فوتبالیستها باید این موضوع را بدانند که چشم میلیونها هوادار به آنهاست.»
یحیی گلمحمدی: سامی، میخواهم کنار ما باشی
درگذشت یک هوادار اتفاق جدیدی نیست و در سالهای گذشته هم شاهد اتفاقات مشابهی بودیم که هواداری با سکته قلبی و مغزی مواجه شد. یکی از موضوعات مهم در اتفاقات اینچنینی، نوع برخورد مسئولان تیمهای مربوطه است. یحیی گل محمدی سرمربی پرسپولیس به یاسوج رفت و مدالش را تقدیم سامی خورشیدیان، پسر آن مرحوم کرد. اتفاقی که به گفته برادر مرحوم خورشیدیان باعث شد تا سامی احیا شود. هادی خورشیدیان در خصوص حضور یحیی گلمحمدی در خانه مرحوم بهروز خورشیدیان گفت:«من از ابتدای حضور آقا یحیی تا رفتنش در کنار ایشان بودم. زمانی که آقا یحیی را به فرودگاه میبردم، سامی به درخواست گل محمدی با ما آمد و گل محمدی به او گفت که درگذشت پدرت برای من ناراحت کننده بود و آنقدر که از درگذشت او ناراحت شدم از باخت در فینال ناراحت نبودم. مسئولیت تو سنگینتر شده و حالا تو مسئول خانواده هستی. من یک دختر دارم که هم سن و سال تو است و میخواهم به تهران بیایی و با هم بازی کنید و در کنار ما باشی. به نظرم واقعاً آقا یحیی مرد شریفی است. سامی از دیدار با سرمربی پرسپولیس بسیار خوشحال شد و هنوز هم در خصوص حضور گل محمدی در خانهشان صحبت میکند. هر وقت در این خصوص صحبت میکند، چشمانش میدرخشد و من بهعنوان عموی او از این موضوع بسیار خوشحالم. اگر سامی رها میشد و گل محمدی به اینجا نمیآمد، از فوتبال متنفر میشد اما این اقدام سرمربی پرسپولیس باعث شد تا سامی به زندگی برگردد و فوتبال را حتی بیشتر از گذشته دوست داشته باشد.»
سامی عاشق سیدجلال است و نگفت که باید عذرخواهی کند
در روزهای اخیر برخی رسانه ها صحبت هایی با پسر آن مرحوم داشتند و به نقل از سامی نوشتند:«سیدجلال حسینی، مدافع پرسپولیس به دلیل باخت در فینال که منجر به مرگ پدرم شد، باید از من عذرخواهی کند.» این موضوع با تکذیب خانواده خورشیدیان مواجه شد و همسر آن مرحوم در این خصوص به «ایران» گفت:«متأسفانه در آن زمان رسانه ها این موضوع را بیان کردند اما سامی گفته بود که مهدی شیری باید از من عذرخواهی کند که رسانه ها نام سیدجلال حسینی را به جای شیری آوردند، این در حالی است که سامی عاشق سیدجلال است و حتی با سیدجلال هم صحبت کرد. البته سامی از مهدی شیری هم دلخوری ندارد و این فوتبال است و نمی توان کسی را مقصر دانست. اگر گل محمدی به خانه ما نمی آمد و سیدجلال با سامی تماس نمی گرفت، سامی متحول نمی شد. به این دلیل از همه اعضای باشگاه پرسپولیس تشکر می کنم که باعث تسکین این درد بزرگ شدند.»او در پاسخ به این سؤال که آیا این اتفاق باعث تنفر خود شما از فوتبال نشده است؟ افزود:«اولش این گونه بودم و زمانی که بهروز از پیش مان رفت از فوتبال متنفر شدم اما زمانی که دیدم بهروز تا این حد فوتبال را دوست داشت که حتی مرگ او هم به خاطر فوتبال بوده، نظرم تغییر کرد و دوست دارم به اندازه بهروز فوتبال را دوست داشته باشم و به این ورزش عشق بورزم. از طرف کل خانواده خورشیدیان از یحیی گل محمدی و بازیکنان پرسپولیس تشکر می کنم که در این روزها در کنار ما بودند و ما را تنها نگذاشتند. آنها با این کار باعث شدند تا بتوانیم درگذشت بهروز را بیشتر درک کنیم.» نکته حائزاهمیت اینکه وقتی پای انسانیت و مهربانی وسط باشد، دیگر رقیب سنتی و تیم خودی معنایی ندارد چرا که باشگاه استقلال هم به دنبال راهی برای ابراز همدردی با خانواده خورشیدیان است. هادی خورشیدیان در این باره گفت:«چند روز پیش مهدی عبدیان یکی از اعضای هیأت مدیره باشگاه استقلال با من تماس گرفت و گفت که قرار است پیراهنی با امضای بازیکنان این تیم به خانواده ما اهدا شود. واقعاً این حرکت تیم رقیب ستودنی است. حقیقتاً این حرکات زیبا باعث می شود تا این رشته در دل همه محبوب باشد و جوانان زیادی به این رشته علاقه مند باشند.»
نیازی به کمک مالی نداریم
هادی خورشیدیان که ریاست اداره اوقاف یاسوج را برعهده دارد در پایان صحبت هایش تأکید کرد:« پس از آمدن یحیی گل محمدی موضوعاتی در خصوص کمک مالی به خانواده خورشیدیان مطرح شد که باید بگویم نه ما و نه خانواده مرحوم بهروز نیازی به کمک مالی نداریم. واقعاً هدف ما از مصاحبه با رسانه ها چنین چیزی نیست. هدف ما ماندگاری نام بهروز است؛ می خواهیم بگوییم که با وجود درگذشت بهروز در اتفاقی مرتبط با فوتبال، هنوز این ورزش را دوست داریم و به آن عشق می ورزیم.»
برش
سامی خورشیدیان، فرزند 8 ساله مرحوم بهروز در خصوص آن اتفاق تلخ با زبان کودکانه این گونه با «ایران» صحبت کرد:«بدون بابام خیلی سخته. اولش که بابام فوت کرد از فوتبال بدم اومد اما وقتی دیدم بابام این همه فوتبال رو دوست داره گفتم باید منم حتی بیشتر از بابام فوتبال رو دوست داشته باشم. قبل از کرونا فوتبال بازی میکردم و دروازه بان بودم و گل زدن رو هم خیلی دوست دارم. من عاشق سیدجلال هستم و خیلی خوشحالم که تونستم با اون صحبت کنم. از آقا یحیی هم تشکر میکنم که به خونه ما اومد و باعث شد تا بابام خوشحال بشه.»

پرداخت وام کرونا از مسیر دستگاه اجرایی
گروه اقتصادی| پرداخت وام کرونا سبک و سیاق دیگری به خود میگیرد، قرار است در مرحله دوم تخصیص وام کرونا به گروه هدف، بنگاه محور باشد و نحوه پرداخت آن به واحد اقتصادی را دستگاه اجرایی مربوطه تعیین میکند. بر این اساس هر میزان که واحد صنفی از شیوع ویروس کرونا آسیب دیده، میتواند از وام حمایتی برخوردار شود.
گفته میشود تخصیص وام کرونا به شیوه بنگاه محور کمک میکند تا با شرایط بهتری تخصیص منابع مالی صورت گیرد. در گذشته به ازای هر نفر نیروی کار به بنگاه و واحد صنفی وام پرداخت میشد اما این امر نمیتوانست کمک کننده باشد چرا که احتمال داشت واحد صنفی باوجود نیروی متعدد کار، با شیوع ویروس کرونا آسیب کمتری دیده و یک بنگاه با داشتن نیروی کار کم، زیان بیشتری دیده باشد.
در این میان روز گذشته علاءالدین ازوجی مدیرکل دفتر سیاستگذاری و توسعه اشتغال وزارت کار به ایسنا گفته است که تسهیلات کرونایی جدید ویژه کسبوکارهای آسیبدیده از کرونا، بنگاهمحور است. بر این اساس چارچوب پرداخت تسهیلات مانند اعطای تسهیلات قبلی است. تفاوت در زمان حاضر این است که چگونگی پرداخت را بخش اجرایی مربوطه تعیین کرده است. بر اساس لیستی از بنگاهها و واحدهای تولیدی که دستگاههای مربوطه از بنگاهها مشخص میکنند، تسهیلات از سوی بانکها پرداخت میشود. بهعنوان مثال در حوزه گردشگری چارچوبهایی که برای هتلها و مراکز اقامتی و بومگردی تعیین شده مبنای پرداخت تسهیلات از سوی بانکها خواهد بود.
جامعه صنفی کشور با دارا بودن بیشترین بنگاههای اقتصادی از ظرفیت 3 میلیون کارآفرین و سرمایهگذار در حوزههای تولید، توزیع، خدمات و خدمات فنی برخوردار هستند؛ این عدد نشان میدهد که حمایت از این گروه بایستی در اولویت قرار گیرد.
زمان برای صنوف رتبه اول را دارد
محمدامیرزاده عضو اتاق بازرگانی ایران درباره اینکه آیا تخصیص وام کرونا به شکل بنگاه محور میتواند روش خوبی برای تخصیص منابع مالی باشد به «ایران» گفت: «جزئیات این فرآیند مشخص نشده است اما قطعاً هر روشی که باعث شود واحد صنفی با شرایط بهتر و منصفانه تری به تسهیلات دسترسی پیدا کند بسیار مناسب است چرا که میتواند جلوی تعطیلی بنگاهها را بگیرد.»
او ادامه داد: «در تخصیص تسهیلات مربوط به کرونا باید سرعت و دقت داشت چرا که سرعت باعث میشود که واحد صنفی و بنگاه با کمترین آسیب بتواند ادامه حیات دهد و زمان هم در هر فعالیت اقتصادی بسیار اهمیت دارد. با نوسانهایی که در قیمتها شاهد هستیم یک واحد زمانی میتواند باقی بماند که در زمان لازم به منابع مالی دسترسی پیدا کند و اگر نه، نوشدارو بعد از مرگ سهراب هیچ فایده و ثمری ندارد.»
از نیمه دوم فروردین ماه سالجاری موضوع پرداخت وام کرونا مطرح شد و از آن زمان با توجه به مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا وزارت کار منابعی مالی را در نظر گرفت به گونهای که در مرحله نخست پرداخت تسهیلات حمایتی کرونا، نزدیک به ۱۴ هزار میلیارد تومان تسهیلات به کسبوکارهای آسیب دیده از کرونا در کشور پرداخت شده و متقاضیان به ۱۹ بانک تعیین شده در این حوزه معرفی شدند که مبلغ مذکور در ۱۴ رسته و ۸۵۸ زیر رسته تعریف شده است.
بر این اساس، ۱۴ رسته شغلی منتخب که بیشترین آسیب از شیوع ویروس کرونا را متحمل شده و دارای لیست بیمه در قالب کارفرمایی یا خویش فرمایی بودند، برای استفاده از تسهیلات مذکور به سامانه کارا معرفی شدند تا مراحل ثبتنام خود را از این طریق دنبال کنند.
مرحله دوم و تزریق منابع مالی
در مرحله دوم پرداخت تسهیلات کرونا نیز رقمی معادل 8 هزار میلیارد تومان درنظر گرفته شده که قرار است به 4 بخش حملونقل، گردشگری، فرهنگ و هنر و ورزش اختصاص پیدا کند. قرار است به بخش حملونقل ۳۵۰۰ میلیارد تومان، بخش گردشگری ۲ هزار میلیارد تومان، بخش فرهنگ و هنر ۱۷۰۰ میلیارد تومان و بخش ورزشی ۸۰۰ میلیارد تومان اختصاص داده شود.
همچنین مبلغ تسهیلات حمایتی دولت شامل ۱۲۰ میلیون ریال وام برای کسب و کارهای آسیب دیده و ۱۶۰ میلیون ریال برای واحدهایی است که به اجبار به دستور دولت یا ستاد مبارزه با کرونا تعطیل شدهاند. در این میان تسهیلات کرونا با نرخ سود ۱۲ درصد و در اقساط ۲۴ ماهه پرداخت میشود که دوره تنفس بازپرداخت اقساط تا اول خرداد ماه سال ۱۴۰۰ تعیین شده است.
وثایق مورد نیاز برای دریافت تسهیلات نیز سفته و چک است که برای دریافت وام کرونا تا سقف ۱۶۰ میلیون ریال نیازی به معرفی ضامن نیست و تنها با ارائه سفته یا چک میتوان تسهیلات را دریافت کرد. برای دریافت تسهیلات ۱۶ میلیون تومان تا ۴۸ میلیون تومان سفته متقاضی یا چک به همراه یک ضامن نیاز است. برای تسهیلات ۴۸ میلیون تا ۱۶۰ میلیون تومانی متقاضی باید علاوه بر سفته یا چک، دو ضامن معرفی کند. پرداخت تسهیلات ۱۶۰ میلیون تا ۲۰۰ میلیون تومان هم نیازمند ارائه سفته یا چک به همراه سه ضامن است. برای متقاضیانی که بیش از ۲۰۰ میلیون تومان درخواست بدهند، تضامین صادره از سوی صندوقهای ضمانت یا به تشخیص بانک وثایق متعارف باید ارائه شود.
متقاضیان دریافت وام کرونا در مرحله دوم پرداخت تسهیلات نیز جهت ثبتنام و تکمیل اطلاعات خود حتماً باید از طریق سامانه کارای وزارت کار اقدام کنند.
سرعت تخصیص وام را افزایش دهید
سعد حسینی عضو اتاق بازرگانی ایران هم درباره پرداخت وام کرونا به «ایران» گفت: «بهنظر میرسد پروسه پرداخت وام به بنگاهها و واحدهای صنفی که از شیوع ویروس کرونا آسیب دیدند با کندی پیش میرود؛ البته همه میدانیم که دولت بشدت در مضیقه مالی به سر میبرد و نمیتواند مانند سایر کشورها تزریق منابع مالی را انجام دهد اما ضروری است با مدیریت هزینه سعی کنیم وامها به بنگاههایی که تضعیف شدند، سوق پیدا کند.»
او ادامه داد: «میزان وام پرداختی کرونا با توجه به خسارتی که وارد شده بسیار کم است از اینرو واحدهای صنفی امیدوار بودند که دولت در مرحله دوم تخصیص منابع مالی اعداد و ارقام بیشتری در نظر گیرد تا بنگاهها بتوانند با شرایط بهتری فعالیت کنند.»
عضو اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: «تمام کشورها از شیوع ویروس کرونا آسیب دیدند و حتی بنگاهها مجبور به تعطیلی شدند اما در ایران همزمان با کرونا شاهد نوسان قیمت و تحریمها هم هستیم لذا این موارد باعث میشود که واحدهای صنفی با سرعت بیشتری تضعیف شوند.»
او تأکید کرد:«برای برون رفت از شرایط فعلی توصیه میکنم که سرعت تخصیص وام به واحدهای آسیب دیده با اولویت در دستور کار قرار گیرد تا هیچ واحد صنفی مجبور به تعطیلی نشود و همچنین باید شرایطی ایجاد کرد برای کسانی که در موعد مقرر و اعلامی دولت از ثبتنام در سایت کار جا ماندند.»
پیش از این حسین محمودی سفیدکوهی، مدیرکل دفتر هدایت نیروی کار و کاریابیهای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره کسبوکارهایی که تسهیلات کرونا دریافت کردند گفته بود که آن دسته از افرادی که جاماندگان دریافت تسهیلات کرونایی هستند امکان ثبتنام جدید برایشان وجود ندارد.

دود سیمان آبیک و نیروگاه برق در ریههای قزوین
قزوین – کوروس سلیمانی: شهر قزوین در چند روز گذشته یکی از آلودهترین روزهای خود (از ابتدای امسال) را پشت سر گذاشت و شرایط نگران کنندهای در شهر بهوجود آمد بهطوری که قدرتالله مهدیخانی مدیرکل مدیریت بحران استان قزوین از مردم بویژه سالمندان تقاضا کرد در خانه بمانند و جان خود را با تردد بیمورد در سطح شهر به خطر نیندازند.
البته برخی از شهرهای استان قزوین از جمله آبیک از آلودهترین شهرهای ایران محسوب میشود و یکی از دلایل آن نیروگاه برق حرارتی شهید رجایی و کارخانه سیمان آبیک است که شهر قزوین تحت تأثیر آلایندگی این دو واحد صنعتی قرار دارد و سال گذشته از طرف محیط زیست و استانداری ضرب الاجلی برای رفع آلایندگی آنها صادر شد که گویا در حد حرف و روی کاغذ باقی ماند و در عمل راه به جایی نبرد.
ذرات معلق در هوا از منبع سیمان آبیک
سید ابراهیم سید موسوی معاون نظارت و پایش اداره کل حفاظت محیط زیست استان قزوین در همین ارتباط به خبرنگار «ایران» گفت: «نیروگاه 2 هزار مگاواتی شهید رجایی از دو نیروگاه سیکل ترکیبی و نیروگاه بخار تشکیل شده و دارای قابلیت احتراق دو سوخت اصلی گاز و نفت کوره بهعنوان منبع تولید انرژی الکتریکی است و در صورت تأمین گاز از جانب شرکت ملی گاز ایران، معمولاً از گاز بهعنوان سوخت استفاده میکند،اما در فصول سرد سال که معمولاً مصرف گاز در شبکه سراسری افزایش یافته و شبکه دچار افت فشار میشود تأمین گاز نیروگاه کاهش یافته و بناچار از سوخت نفت کوره بهعنوان جایگزین استفاده میشود که باعث آلودگی زیادی میشود، البته این مشکل همه نیروگاههای کشورمان است و تنها راه چاره حل مشکل کمبود گاز این نیروگاهها است.»
وی در ادامه افزود: «البته مسئولان شرکت پخش و فرآوردههای نفتی این امر را اجتنابناپذیر میدانند و این بهدلیل جلوگیری از خاموشی احتمالی نیروگاههای برق کشور است؛ با وجود این و با توجه به شدت آلودگی این اداره کل ضمن پیگیری و برگزاری جلسات متعدد استانی، خروجی دودکش نیروگاه را بهصورت مستمر مورد پایش و نمونهبرداری قرار داده و در صورت مغایرت با استانداردهای جاری نسبت به صدور اخطاریههای زیست محیطی و پیگیریهای قضایی اقدام میکند.»
موسوی درباره کارخانه سیمان آبیک و نقش آن در آلودگی شهر آبیک اظهار داشت: «این کارخانه در محدوده جغرافیایی استان البرز استقرار یافته ولی آلودگی ناشی از فعالیت آن استان قزوین و شهر آبیک را تحت تأثیر قرار میدهد, معمولاً آلودگی ناشی از فعالیت کارخانه سیمان آبیک بهصورت ذرات معلق است؛ در این زمینه مکاتبات متعددی با اداره کل حفاظت محیط زیست استان البرز و نیز مدیریت کارخانه مزبور مبنی بر کنترل و رفع آلودگی انجام یافته است. بر اساس آخرین گزارش های واصله، بهمنظور مهار گازها و ذرات خروجی ناشی از فعالیت کارخانه سیمان آبیک، سیستمهای مهار ذرات بر خروجی دودکشها نصب شده است و نتایج آنالیز خوداظهاری در اکثر موارد در حد مجاز استانداردهای محیط زیست بوده و لیکن پیگیریها تا زمان رفع آلودگی ادامه خواهد داشت.»
وی با بیان این که 50 تا70 درصد آلودگی شهرهای بزرگ کشور ناشی از منابع متحرک است، گفت: «این نسبت در شهر قزوین نیز همانند سایر شهرهای بزرگ و با توجه به میزان مصرف سوختهای فسیلی در فصول مختلف سال در صنایع، مصارف خانگی، مسکونی و تجاری و... متغیر است.»
مهار آلایندگی کارخانههای آجر پزی
معاون نظارت و پایش اداره کل حفاظت محیط زیست استان قزوین در پاسخ به این سؤال که شهرکهای صنعتی و کورههای آجرپزی اطراف شهر چه تأثیری در این ارتباط دارند، بیان کرد: «در استان قزوین 16 شهرک صنعتی و بیش از ۳۰۰۰ واحد صنعتی فعالیت میکنند که عمدتاً در شهرکهای صنعتی مستقر شدهاند و بهصورت متمرکز مدیریت میشوند. 4 شهرک صنعتی دارای تصفیه خانه فاضلاب مرکزی بوده و واحدهای پراکنده هم در صورتی که دارای سیستم جدا باشند ملزم به استانداردسازی پساب خروجی هستند.»
وی در ادامه گفت: «در گذشته کورههای آجرپزی سهم قابل توجهی در آلودگی هوا داشتند که با گازسوز شدن بخش اعظمی از آنها در منطقه بوئین زهرا آلودگی هوا کاهش یافت؛ با وجود این تمام واحدهای صنعتی دارای پتانسیل آلودگی در سطح استان، تحت نظارت کارشناسان اداره کل و واحدهای تابعه بوده و بهصورت شبانه روز بازدید و مورد پایش قرار میگیرد.»
این مقام مسئول در ادامه افزود: «برنامه نظارت و پایش صنایع و منابع آلاینده بهطور مستمر و منظم از طریق کارشناسان محیط زیست انجام میشود و در این خصوص دو شهرک صنعتی بزرگ استان به دلیل تخلیه فاضلاب غیراستاندارد به محیط و آلودگی منابع ارزشمند آب و خاک و پساز بیتوجهی به اخطاریههای زیست محیطی صادره جهت رسیدگی و رفع آلودگی به مراجع قضایی معرفی شدهاند. سایر واحدهای صنعتی انفرادی نیز در صورت ایجاد آلودگی و عدم تصفیه فاضلاب تولیدی مطابق ضوابط و مقررات جاری ضمن اعمال مقررات زیستمحیطی، جهت رسیدگی به مراجع قضایی معرفی میشوند. مطابق ضوابط و مقررات جاری صنایع مستقر در شهرکهای صنعتی باید پساب خروجی را متناسب با حد مجاز پذیرش تصفیه خانه شهرکهای صنعتی از طریق اخذ انشعاب تحویل شهرکهای صنعتی بدهند و در شهرکهای صنعتی فاقد تصفیه خانه نیز تا زمان راهاندازی سیستمهای تصفیه خانه فاضلاب شهرک صنعتی صنایع مورد نظر ملزم به مدیریت فاضلاب تولیدی هستند؛ در این خصوص پیگیریهای لازم در زمینه تجهیز شهرکهای صنعتی باقیمانده به سیستم تصفیه خانه بهطور مستمر ادامه دارد.»
وی درباره مناطقی که تحت تأثیر این آلودگیها قرار دارند، گفت: عموماً اراضی پایین دست شهرکهای صنعتی از جمله محور قزوین- بوئین زهرا ناشی از تخلیه پساب شهرک صنعتی لیا و اراضی پایین دست شهر صنعتی البرز (اراضی روستای کمال آباد) تحت تأثیر جریان پساب قرار گرفتهاند و پرونده منابع آلاینده هم اکنون در محاکم قضایی در حال رسیدگی است.
ظرفیت بالای قزوین برای استفاده از انرژیهای نو
وی پتانسیل استان قزوین در زمینه استفاده از انرژیهای نو و تجدید پذیر را بالا دانست و گفت: «استان قزوین با دارا بودن 1 درصد مساحت کشور و جمعیت 3/1 میلیون نفر به لحاظ تنوع اقلیمی از قابلیتهای بالایی جهت استحصال انرژیهای نو و تجدید پذیر در سه حوزه انرژیهای خورشیدی، بادی و... برخورداراست؛ در این زمینه سایتهای پرپتانسیل جهت بهرهبرداری از انرژی خورشیدی در مناطق مرکزی، جنوب و شمال غرب استان به لحاظ میزان تشعشع و ظرفیت قابل استحصال خورشیدی دارای موقعیت ممتازی هستند.»
وی با اشاره به این که ریزگردها نیز در تابستان مشکل آفرین شدهاند درباره منشأ این پدیده جدید گفت: «تغییرات اقلیمی، تغییر کاربری، بهرهبرداری بیرویه از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی و... روند بیابانزایی بخصوص در مناطق جنوب استان را تسریع بخشیده است. دشت و تالاب سیلابی اله آباد در جنوب استان بهعنوان پستترین نقطه دشت وسیع قزوین به دلیل خشکسالیهای متوالی و عدم تخصیص حقابه رودخانههای منتهی به دشت و نیز بهرهبرداری بیضابطه در چند سال اخیر تبدیل به کانون محلی ریزگرد شده است.»
البته برخی از شهرهای استان قزوین از جمله آبیک از آلودهترین شهرهای ایران محسوب میشود و یکی از دلایل آن نیروگاه برق حرارتی شهید رجایی و کارخانه سیمان آبیک است که شهر قزوین تحت تأثیر آلایندگی این دو واحد صنعتی قرار دارد و سال گذشته از طرف محیط زیست و استانداری ضرب الاجلی برای رفع آلایندگی آنها صادر شد که گویا در حد حرف و روی کاغذ باقی ماند و در عمل راه به جایی نبرد.
ذرات معلق در هوا از منبع سیمان آبیک
سید ابراهیم سید موسوی معاون نظارت و پایش اداره کل حفاظت محیط زیست استان قزوین در همین ارتباط به خبرنگار «ایران» گفت: «نیروگاه 2 هزار مگاواتی شهید رجایی از دو نیروگاه سیکل ترکیبی و نیروگاه بخار تشکیل شده و دارای قابلیت احتراق دو سوخت اصلی گاز و نفت کوره بهعنوان منبع تولید انرژی الکتریکی است و در صورت تأمین گاز از جانب شرکت ملی گاز ایران، معمولاً از گاز بهعنوان سوخت استفاده میکند،اما در فصول سرد سال که معمولاً مصرف گاز در شبکه سراسری افزایش یافته و شبکه دچار افت فشار میشود تأمین گاز نیروگاه کاهش یافته و بناچار از سوخت نفت کوره بهعنوان جایگزین استفاده میشود که باعث آلودگی زیادی میشود، البته این مشکل همه نیروگاههای کشورمان است و تنها راه چاره حل مشکل کمبود گاز این نیروگاهها است.»
وی در ادامه افزود: «البته مسئولان شرکت پخش و فرآوردههای نفتی این امر را اجتنابناپذیر میدانند و این بهدلیل جلوگیری از خاموشی احتمالی نیروگاههای برق کشور است؛ با وجود این و با توجه به شدت آلودگی این اداره کل ضمن پیگیری و برگزاری جلسات متعدد استانی، خروجی دودکش نیروگاه را بهصورت مستمر مورد پایش و نمونهبرداری قرار داده و در صورت مغایرت با استانداردهای جاری نسبت به صدور اخطاریههای زیست محیطی و پیگیریهای قضایی اقدام میکند.»
موسوی درباره کارخانه سیمان آبیک و نقش آن در آلودگی شهر آبیک اظهار داشت: «این کارخانه در محدوده جغرافیایی استان البرز استقرار یافته ولی آلودگی ناشی از فعالیت آن استان قزوین و شهر آبیک را تحت تأثیر قرار میدهد, معمولاً آلودگی ناشی از فعالیت کارخانه سیمان آبیک بهصورت ذرات معلق است؛ در این زمینه مکاتبات متعددی با اداره کل حفاظت محیط زیست استان البرز و نیز مدیریت کارخانه مزبور مبنی بر کنترل و رفع آلودگی انجام یافته است. بر اساس آخرین گزارش های واصله، بهمنظور مهار گازها و ذرات خروجی ناشی از فعالیت کارخانه سیمان آبیک، سیستمهای مهار ذرات بر خروجی دودکشها نصب شده است و نتایج آنالیز خوداظهاری در اکثر موارد در حد مجاز استانداردهای محیط زیست بوده و لیکن پیگیریها تا زمان رفع آلودگی ادامه خواهد داشت.»
وی با بیان این که 50 تا70 درصد آلودگی شهرهای بزرگ کشور ناشی از منابع متحرک است، گفت: «این نسبت در شهر قزوین نیز همانند سایر شهرهای بزرگ و با توجه به میزان مصرف سوختهای فسیلی در فصول مختلف سال در صنایع، مصارف خانگی، مسکونی و تجاری و... متغیر است.»
مهار آلایندگی کارخانههای آجر پزی
معاون نظارت و پایش اداره کل حفاظت محیط زیست استان قزوین در پاسخ به این سؤال که شهرکهای صنعتی و کورههای آجرپزی اطراف شهر چه تأثیری در این ارتباط دارند، بیان کرد: «در استان قزوین 16 شهرک صنعتی و بیش از ۳۰۰۰ واحد صنعتی فعالیت میکنند که عمدتاً در شهرکهای صنعتی مستقر شدهاند و بهصورت متمرکز مدیریت میشوند. 4 شهرک صنعتی دارای تصفیه خانه فاضلاب مرکزی بوده و واحدهای پراکنده هم در صورتی که دارای سیستم جدا باشند ملزم به استانداردسازی پساب خروجی هستند.»
وی در ادامه گفت: «در گذشته کورههای آجرپزی سهم قابل توجهی در آلودگی هوا داشتند که با گازسوز شدن بخش اعظمی از آنها در منطقه بوئین زهرا آلودگی هوا کاهش یافت؛ با وجود این تمام واحدهای صنعتی دارای پتانسیل آلودگی در سطح استان، تحت نظارت کارشناسان اداره کل و واحدهای تابعه بوده و بهصورت شبانه روز بازدید و مورد پایش قرار میگیرد.»
این مقام مسئول در ادامه افزود: «برنامه نظارت و پایش صنایع و منابع آلاینده بهطور مستمر و منظم از طریق کارشناسان محیط زیست انجام میشود و در این خصوص دو شهرک صنعتی بزرگ استان به دلیل تخلیه فاضلاب غیراستاندارد به محیط و آلودگی منابع ارزشمند آب و خاک و پساز بیتوجهی به اخطاریههای زیست محیطی صادره جهت رسیدگی و رفع آلودگی به مراجع قضایی معرفی شدهاند. سایر واحدهای صنعتی انفرادی نیز در صورت ایجاد آلودگی و عدم تصفیه فاضلاب تولیدی مطابق ضوابط و مقررات جاری ضمن اعمال مقررات زیستمحیطی، جهت رسیدگی به مراجع قضایی معرفی میشوند. مطابق ضوابط و مقررات جاری صنایع مستقر در شهرکهای صنعتی باید پساب خروجی را متناسب با حد مجاز پذیرش تصفیه خانه شهرکهای صنعتی از طریق اخذ انشعاب تحویل شهرکهای صنعتی بدهند و در شهرکهای صنعتی فاقد تصفیه خانه نیز تا زمان راهاندازی سیستمهای تصفیه خانه فاضلاب شهرک صنعتی صنایع مورد نظر ملزم به مدیریت فاضلاب تولیدی هستند؛ در این خصوص پیگیریهای لازم در زمینه تجهیز شهرکهای صنعتی باقیمانده به سیستم تصفیه خانه بهطور مستمر ادامه دارد.»
وی درباره مناطقی که تحت تأثیر این آلودگیها قرار دارند، گفت: عموماً اراضی پایین دست شهرکهای صنعتی از جمله محور قزوین- بوئین زهرا ناشی از تخلیه پساب شهرک صنعتی لیا و اراضی پایین دست شهر صنعتی البرز (اراضی روستای کمال آباد) تحت تأثیر جریان پساب قرار گرفتهاند و پرونده منابع آلاینده هم اکنون در محاکم قضایی در حال رسیدگی است.
ظرفیت بالای قزوین برای استفاده از انرژیهای نو
وی پتانسیل استان قزوین در زمینه استفاده از انرژیهای نو و تجدید پذیر را بالا دانست و گفت: «استان قزوین با دارا بودن 1 درصد مساحت کشور و جمعیت 3/1 میلیون نفر به لحاظ تنوع اقلیمی از قابلیتهای بالایی جهت استحصال انرژیهای نو و تجدید پذیر در سه حوزه انرژیهای خورشیدی، بادی و... برخورداراست؛ در این زمینه سایتهای پرپتانسیل جهت بهرهبرداری از انرژی خورشیدی در مناطق مرکزی، جنوب و شمال غرب استان به لحاظ میزان تشعشع و ظرفیت قابل استحصال خورشیدی دارای موقعیت ممتازی هستند.»
وی با اشاره به این که ریزگردها نیز در تابستان مشکل آفرین شدهاند درباره منشأ این پدیده جدید گفت: «تغییرات اقلیمی، تغییر کاربری، بهرهبرداری بیرویه از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی و... روند بیابانزایی بخصوص در مناطق جنوب استان را تسریع بخشیده است. دشت و تالاب سیلابی اله آباد در جنوب استان بهعنوان پستترین نقطه دشت وسیع قزوین به دلیل خشکسالیهای متوالی و عدم تخصیص حقابه رودخانههای منتهی به دشت و نیز بهرهبرداری بیضابطه در چند سال اخیر تبدیل به کانون محلی ریزگرد شده است.»

سهم آلایندههای متحرک در آلودگی هوای کلانشهرها
زهرا صدراعظم نوری
رئیس کمیسیون سلامت و خدمات شهری شورای شهر تهران
براساس بررسیهای انجام شده، درحال حاضر سهم منابع آلاینده متحرک در آلودگی هوای کلانشهرها 70 درصد و 30درصد نیز سهم منابع آلاینده ثابت است که درباره ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون، به 40 درصد نیز افزایش مییابد. منابع آلاینده ثابت درواقع همان آلودگی است که از سوخت پالایشگاهها، نیروگاهها، کارخانجات و حتی خانهها ناشی میشود که در صورتی که از مازوت استفاده شود، آلودگی پر مخاطرهتری را ایجاد خواهد کرد. بنابراین تا زمانی که منابع آلاینده وجود دارد، وضعیت آلودگی هوا نیز استمرار مییابد. بویژه آنکه ما در اواخر پاییز و اوایل زمستان با پدیده وارونگی هوا نیز مواجهیم. با این توصیف به نظر میرسد مهمترین راهکار ممکن، کنترل و مهار منابع آلاینده باشد. براساس گفتههای برخی مقامات مسئول در این حوزه، به علت افزایش مصرف گاز خانگی در زمستان و جلوگیری از افت فشار شبکه گاز و قطع نشدن گاز خانهها، به ناچار از سوخت مازوت در پالایشگاهها استفاده میشود که همین جایگزینی موجب بدتر شدت شرایط موجود شده است و باید از قبل برای آن برنامهریزی و پیشبینیهای لازم صورت میگرفت. در زمینه منابع آلاینده متحرک نیز ما با دو معضل اساسی مواجهیم. اول اینکه کیفیت خودروهای ما از استانداردهای جهانی پایینتر است و اگر برای مثال در دنیا خودرویی در هر 100 کیلومتر 4 لیتر بنزین میسوزاند، در کشور ما این عدد دوبرابر است. و از آنجاکه ممنوعیت واردات خودروهای خارجی وجود دارد هم انحصار دو شرکت بزرگ خودروسازی اجازه نمیدهد کیفیت خودروها تغییر کند. درباره سوخت هم ما از نظر کیفی با چالشهای عمدهای مواجهیم. در شرایط حاضر نیز که استفاده از حملونقل عمومی کاهش و تردد با خودروهای شخصی افزایش یافته، بر سرعت این مسأله افزوده شده است. بویژه آنکه ما از ساعت 5 تا 9 شب، پیش از آغاز ممنوعیت تردد، هر شب با حجم زیادی از خودروها و ترافیک شدید روبهرو هستیم که آلودگی را تشدید کرده است. مطالعات اخیر نشان میدهد که بین افزایش سطح آلودگی هوا و ابتلا به کرونا ارتباط معناداری وجود دارد و براین اساس بیماران قلبی، تنفسی، کودکان و سالمندان در شرایط خطرناک تری قراردارند. متأسفانه سرعت تصمیمگیری در شهر کند است و ما با این تأخیر در اجرای تصمیم پیش از اجرای محدودیتهای جدید هم مواجه بودیم و بحث تعطیلی در زمان خودش که منحنی آمار فوتیها بالا بود، جدی گرفته نشد. هم اکنون نیز باید استفاده از مازوت قطع شود، تردد خودروهای شخصی کاهش یابد و از عبور و مرور غیر ضروری جلوگیری شود، چراکه به استناد اخبار هواشناسی، وضعیت پایداری هوا تا چند روز آینده تداوم دارد و اگر تصمیم به تعطیلی است، زودتر اجرا شود. مسئولیت این موضوع با استاندار تهران است، استاندار این قدرت را دارد تا از دولت بخواهد راهکار تعطیلی در زمان خودش اجرا شود. شهرداری تهران و شورای شهر در این زمینه تصمیمگیرنده نیستند و درباره زمان اجرای طرح ترافیک و استفاده از حملونقل عمومی نیز باید در شورای عالی ترافیک و کمیته کاهش آلودگی هوا بحث شود.
رئیس کمیسیون سلامت و خدمات شهری شورای شهر تهران
براساس بررسیهای انجام شده، درحال حاضر سهم منابع آلاینده متحرک در آلودگی هوای کلانشهرها 70 درصد و 30درصد نیز سهم منابع آلاینده ثابت است که درباره ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون، به 40 درصد نیز افزایش مییابد. منابع آلاینده ثابت درواقع همان آلودگی است که از سوخت پالایشگاهها، نیروگاهها، کارخانجات و حتی خانهها ناشی میشود که در صورتی که از مازوت استفاده شود، آلودگی پر مخاطرهتری را ایجاد خواهد کرد. بنابراین تا زمانی که منابع آلاینده وجود دارد، وضعیت آلودگی هوا نیز استمرار مییابد. بویژه آنکه ما در اواخر پاییز و اوایل زمستان با پدیده وارونگی هوا نیز مواجهیم. با این توصیف به نظر میرسد مهمترین راهکار ممکن، کنترل و مهار منابع آلاینده باشد. براساس گفتههای برخی مقامات مسئول در این حوزه، به علت افزایش مصرف گاز خانگی در زمستان و جلوگیری از افت فشار شبکه گاز و قطع نشدن گاز خانهها، به ناچار از سوخت مازوت در پالایشگاهها استفاده میشود که همین جایگزینی موجب بدتر شدت شرایط موجود شده است و باید از قبل برای آن برنامهریزی و پیشبینیهای لازم صورت میگرفت. در زمینه منابع آلاینده متحرک نیز ما با دو معضل اساسی مواجهیم. اول اینکه کیفیت خودروهای ما از استانداردهای جهانی پایینتر است و اگر برای مثال در دنیا خودرویی در هر 100 کیلومتر 4 لیتر بنزین میسوزاند، در کشور ما این عدد دوبرابر است. و از آنجاکه ممنوعیت واردات خودروهای خارجی وجود دارد هم انحصار دو شرکت بزرگ خودروسازی اجازه نمیدهد کیفیت خودروها تغییر کند. درباره سوخت هم ما از نظر کیفی با چالشهای عمدهای مواجهیم. در شرایط حاضر نیز که استفاده از حملونقل عمومی کاهش و تردد با خودروهای شخصی افزایش یافته، بر سرعت این مسأله افزوده شده است. بویژه آنکه ما از ساعت 5 تا 9 شب، پیش از آغاز ممنوعیت تردد، هر شب با حجم زیادی از خودروها و ترافیک شدید روبهرو هستیم که آلودگی را تشدید کرده است. مطالعات اخیر نشان میدهد که بین افزایش سطح آلودگی هوا و ابتلا به کرونا ارتباط معناداری وجود دارد و براین اساس بیماران قلبی، تنفسی، کودکان و سالمندان در شرایط خطرناک تری قراردارند. متأسفانه سرعت تصمیمگیری در شهر کند است و ما با این تأخیر در اجرای تصمیم پیش از اجرای محدودیتهای جدید هم مواجه بودیم و بحث تعطیلی در زمان خودش که منحنی آمار فوتیها بالا بود، جدی گرفته نشد. هم اکنون نیز باید استفاده از مازوت قطع شود، تردد خودروهای شخصی کاهش یابد و از عبور و مرور غیر ضروری جلوگیری شود، چراکه به استناد اخبار هواشناسی، وضعیت پایداری هوا تا چند روز آینده تداوم دارد و اگر تصمیم به تعطیلی است، زودتر اجرا شود. مسئولیت این موضوع با استاندار تهران است، استاندار این قدرت را دارد تا از دولت بخواهد راهکار تعطیلی در زمان خودش اجرا شود. شهرداری تهران و شورای شهر در این زمینه تصمیمگیرنده نیستند و درباره زمان اجرای طرح ترافیک و استفاده از حملونقل عمومی نیز باید در شورای عالی ترافیک و کمیته کاهش آلودگی هوا بحث شود.

مقابله با واپسین تقلای جنگ افروزان
دیاکو حسینی
مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری
از هفته گذشته و با نزدیک شدن به سالگرد ترور سردار سلیمانی، حملات راکتی به منطقه سبز بغداد و به پرواز درآمدن بمب افکنهای بی 52 امریکایی بر فراز خلیج فارس، یکبار دیگر احتمال وقوع جنگ و تنش میان ایران و امریکا را افزایش داده است. از دیدگاه ایالات متحده، ایران همچنان در پی انتقام ترور قهرمان ملی خود بوده و ممکن است با استفاده از پایان گرفتن دولت دونالد ترامپ در هفته های آینده و تمرکز واشنگتن به مسائل و اختلافات داخلی از این فرصت برای ضربه زدن به امریکا و چه بسا به منظور نمایش قدرت در بی اثر نشان دادن سیاست فشارحداکثری که پیام روشنی هم به دولت بعدی امریکا ارسال می کند، بهره بگیرد.
اما از دیدگاه ایران، دولت ترامپ ممکن است دلایل بیشتری برای بهانه جویی شروع جنگ محدود با ایران داشته باشد. در یک تفسیر، دونالد ترامپ ممکن است از جنگ با ایران حمایت کند با امید ضعیف به اینکه با استناد به قانون اختیارات ویژه رئیس جمهوری، انتقال قدرت را در کاخ سفید به تعویق بیندازد و یا حداقل با تحویل زمین سوخته ای به دولت بایدن، انتقام شکست خود در انتخابات را بگیرد. این برداشت هرچند ممکن است اما چندان محتمل نیست چون علاوه بر موانع قانونی که ترامپ برای به نتیجه رساندن نقشه تعویق انتقال قدرت، پیش روی خود دارد، میراثی از او به جا خواهد گذاشت که چشم انداز موفقیت ترامپ یا نزدیکان او برای انتخابات 2024 را از میان می برد.
با این حال، احتمال قوی تری نیز وجود دارد که جنگ با ایران به دلیل تأثیر منحرف کننده آن بر افکار عمومی امریکا از کارزارهای سیاست داخلی، مورد حمایت ترامپ نباشد اما افرادی در کاخ سفید، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا که سال ها دستور کار فشار بر ایران را طراحی و تعقیب کرده اند، با سه انگیزه، مواجهه نظامی محدود و حتی غیرمستقیم میان ایران و امریکا را تحریک کنند. اول؛ رساندن روابط ایران و امریکا به مرحله ای برگشت ناپذیر؛ دوم، پیدا کردن بهانه ای برای حمله به گروه های شبه نظامی در عراق به نحوی که با نشاندن دولت بایدن در برابر عمل انجام شده، آن را به ادامه این مسیر مجبور کند و سوم؛ افزایش دادن فرجه زمانی که دولت بایدن قصد دارد به برجام بازگردد. بسط این بازه زمانی به لابی اسرائیل و مخالفان برجام کمک می کند که وقت بیشتری برای متقاعد کردن دولت بایدن برای انصراف از تصمیم به بازگشت به توافق یا گنجاندن شروطی داشته باشند که احیای برجام را برای آنها قابل تحمل تر می کند. این افراد اهمیتی به میراثی که ترامپ به جا خواهد گذاشت و یا چشم انداز انتخاب دوباره او در چهار سال آینده نمی دهند. از نظر آنها اتمام مأموریتی که آغاز کرده اند بهتر از شرط بندی بر رئیس جمهور شکست خورده ای است که شاید آینده ای نداشته باشد. بنابراین دست یافتن به هر کدام از اهداف فوق، عملی ترین مسیری است که تا کمتر از سه هفته برای تحقق آن فرصت دارند. هیچکدام از اینها بدان معنا نیست که طرفداران برخورد نظامی با ایران راه ساده و آسانی در پیش دارند. جنگ با ایران به هر بهانه ای که باشد نمی تواند بدون دستور رئیس جمهور امریکا آغاز شود و یا بدون تأیید کنگره و موافقت فرماندهان نظامی که با دشواری ها و عدم قطعیت های چنین جنگی آشنایی بیشتری دارند، به سرانجام برسد اما به هر حال نمی توانیم و نباید خطرات این نوع ماجراجویی های غیرمسئولانه هرچند که در عمل شانس کمی داشته باشند را دستکم بگیریم. ما باید اطمینان پیدا کنیم که با یک دولت رو به افول در ایالات متحده وارد جنگی غیرضروری نخواهیم شد و یا اگر جنگ در دفاع منافع حیاتی ما اجتناب ناپذیر باشد، جنگ افروزان قادر نخواهند بود که در روایت سازی از آغازگر جنگ، ایران را مقصر قلمداد کنند. دولت امریکا تاکنون پیام های غیرقابل تفسیری از اراده ایران برای اجتناب از جنگ دریافت کرده و با خروج ناو «نیمیتز» از خلیج فارس با هدف کاهش تنش، به نظر می رسد حداقل عناصر کلیدی در دولت امریکا نیز از جنگ پرهیز دارند اما تا زمان انتقال کامل قدرت در کاخ سفید هیچکدام از این اراده ها نمی تواند طرف های سوم را که از آینده می هراسند، به دست برداشتن از ساخت بحران های جعلی تشویق کند. تا فرارسیدن آن روز و تا خاتمه این دوران گذار، ترکیبی از خویشتنداری و هوشیاری بیش از هر زمانی در سال های اخیر ضروری است.
مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری
از هفته گذشته و با نزدیک شدن به سالگرد ترور سردار سلیمانی، حملات راکتی به منطقه سبز بغداد و به پرواز درآمدن بمب افکنهای بی 52 امریکایی بر فراز خلیج فارس، یکبار دیگر احتمال وقوع جنگ و تنش میان ایران و امریکا را افزایش داده است. از دیدگاه ایالات متحده، ایران همچنان در پی انتقام ترور قهرمان ملی خود بوده و ممکن است با استفاده از پایان گرفتن دولت دونالد ترامپ در هفته های آینده و تمرکز واشنگتن به مسائل و اختلافات داخلی از این فرصت برای ضربه زدن به امریکا و چه بسا به منظور نمایش قدرت در بی اثر نشان دادن سیاست فشارحداکثری که پیام روشنی هم به دولت بعدی امریکا ارسال می کند، بهره بگیرد.
اما از دیدگاه ایران، دولت ترامپ ممکن است دلایل بیشتری برای بهانه جویی شروع جنگ محدود با ایران داشته باشد. در یک تفسیر، دونالد ترامپ ممکن است از جنگ با ایران حمایت کند با امید ضعیف به اینکه با استناد به قانون اختیارات ویژه رئیس جمهوری، انتقال قدرت را در کاخ سفید به تعویق بیندازد و یا حداقل با تحویل زمین سوخته ای به دولت بایدن، انتقام شکست خود در انتخابات را بگیرد. این برداشت هرچند ممکن است اما چندان محتمل نیست چون علاوه بر موانع قانونی که ترامپ برای به نتیجه رساندن نقشه تعویق انتقال قدرت، پیش روی خود دارد، میراثی از او به جا خواهد گذاشت که چشم انداز موفقیت ترامپ یا نزدیکان او برای انتخابات 2024 را از میان می برد.
با این حال، احتمال قوی تری نیز وجود دارد که جنگ با ایران به دلیل تأثیر منحرف کننده آن بر افکار عمومی امریکا از کارزارهای سیاست داخلی، مورد حمایت ترامپ نباشد اما افرادی در کاخ سفید، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا که سال ها دستور کار فشار بر ایران را طراحی و تعقیب کرده اند، با سه انگیزه، مواجهه نظامی محدود و حتی غیرمستقیم میان ایران و امریکا را تحریک کنند. اول؛ رساندن روابط ایران و امریکا به مرحله ای برگشت ناپذیر؛ دوم، پیدا کردن بهانه ای برای حمله به گروه های شبه نظامی در عراق به نحوی که با نشاندن دولت بایدن در برابر عمل انجام شده، آن را به ادامه این مسیر مجبور کند و سوم؛ افزایش دادن فرجه زمانی که دولت بایدن قصد دارد به برجام بازگردد. بسط این بازه زمانی به لابی اسرائیل و مخالفان برجام کمک می کند که وقت بیشتری برای متقاعد کردن دولت بایدن برای انصراف از تصمیم به بازگشت به توافق یا گنجاندن شروطی داشته باشند که احیای برجام را برای آنها قابل تحمل تر می کند. این افراد اهمیتی به میراثی که ترامپ به جا خواهد گذاشت و یا چشم انداز انتخاب دوباره او در چهار سال آینده نمی دهند. از نظر آنها اتمام مأموریتی که آغاز کرده اند بهتر از شرط بندی بر رئیس جمهور شکست خورده ای است که شاید آینده ای نداشته باشد. بنابراین دست یافتن به هر کدام از اهداف فوق، عملی ترین مسیری است که تا کمتر از سه هفته برای تحقق آن فرصت دارند. هیچکدام از اینها بدان معنا نیست که طرفداران برخورد نظامی با ایران راه ساده و آسانی در پیش دارند. جنگ با ایران به هر بهانه ای که باشد نمی تواند بدون دستور رئیس جمهور امریکا آغاز شود و یا بدون تأیید کنگره و موافقت فرماندهان نظامی که با دشواری ها و عدم قطعیت های چنین جنگی آشنایی بیشتری دارند، به سرانجام برسد اما به هر حال نمی توانیم و نباید خطرات این نوع ماجراجویی های غیرمسئولانه هرچند که در عمل شانس کمی داشته باشند را دستکم بگیریم. ما باید اطمینان پیدا کنیم که با یک دولت رو به افول در ایالات متحده وارد جنگی غیرضروری نخواهیم شد و یا اگر جنگ در دفاع منافع حیاتی ما اجتناب ناپذیر باشد، جنگ افروزان قادر نخواهند بود که در روایت سازی از آغازگر جنگ، ایران را مقصر قلمداد کنند. دولت امریکا تاکنون پیام های غیرقابل تفسیری از اراده ایران برای اجتناب از جنگ دریافت کرده و با خروج ناو «نیمیتز» از خلیج فارس با هدف کاهش تنش، به نظر می رسد حداقل عناصر کلیدی در دولت امریکا نیز از جنگ پرهیز دارند اما تا زمان انتقال کامل قدرت در کاخ سفید هیچکدام از این اراده ها نمی تواند طرف های سوم را که از آینده می هراسند، به دست برداشتن از ساخت بحران های جعلی تشویق کند. تا فرارسیدن آن روز و تا خاتمه این دوران گذار، ترکیبی از خویشتنداری و هوشیاری بیش از هر زمانی در سال های اخیر ضروری است.

سرمایهگذاری یگانه راه نجات اقتصاد
غلامعلی فرجادی
اقتصاددان
بررسیهای اقتصادی نشان میدهد که مهمترین الزام برای بهبود وضع اقتصادی کشور و رهایی از شرایط موجود، افزایش سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری میتواند یک نقطه آغازین برای تقویت بنیه اقتصادی، اشتغالزایی، کاهش فقر و افزایش سطح رفاه جامعه باشد.
از این رو، نیاز است که تصمیم سازان کشور برای نجات اقتصاد، روی رفع موانع سرمایهگذاری، تمرکز بیشتری داشته باشند و عوامل فراری دهنده سرمایه از اقتصاد ایران را برطرف کنند. این موانع که مهمترین آنها عبارت است از بیثباتی اقتصادی و سیاسی، غیر قابل پیشبینی بودن آینده و نبود چشمانداز مثبت برای سرمایهگذاری و بالا بودن ریسکهای اقتصادی و سیاسی، باید برداشته شوند تا اقتصاد مجدداً به ریل توسعه بازگردد.
تا زمانی که سطح سرمایهگذاری و تولید افزایش نیابد، صحبت کردن در مورد سایر موارد و ابزارهای اقتصادی نمیتواند راهگشا باشد. اقتصاد ایران در مرحلهای قرار دارد که بهبود و حتی حیات آن در گرو سرمایهگذاری است و این اتفاق زمانی امکانپذیر است که حاکمیت بتواند اعتمادسازی و تنش زدایی انجام دهد. بهعبارت دقیق تر، باید برای رونق و توسعه اقتصادی، ریسک سرمایهگذاری در ایران کاهش یابد و مشوقهایی برای حضور سرمایه داران در زمینههای مولد اقتصاد وضع شود. بهطوری که از یک سو، سرمایه داران داخلی و بخش خصوصی حاضر به سرمایهگذاری در بخشهای مولد و تولیدی باشند و بتوانند اعتماد کنند و از سوی دیگر؛ با تنش زدایی بینالمللی و ایجاد فضای امن، زمینه جذب سرمایههای خارجی به اقتصاد کشور فراهم شود. این تنها راه افزایش درآمد واقعی و حقیقی است. درآمدی که خلق آن با توزیع هلیکوپتری پول و به عبارتی پول پاشی ممکن نیست و این نوع توزیع پول نتیجهای جز افزایش تورم و تخریب بیشتر ساختارهای اقتصادی و در نهایت افزایش فقر ندارد. لذا باید سرمایهگذاری را اولویت نخست قرار داد و با سیاستهای هدفمند بهدنبال تشویق سرمایهگذاران به حضور در بخشهای مختلف اقتصاد بود. مباحثی در دولت مطرح میشود و تلاشهایی نیز برای افزایش سرمایهگذاری صورت میگیرد، اما دولت در شرایطی قرار دارد که حتی نمیتواند هزینههای خود را پرداخت کند و لازم است که برای افزایش سرمایه گذاری، بخش خصوصی داخلی و خارجی به کمک دولت بیایند. متأسفانه دیده میشود که حتی بسیاری از سرمایه داران داخلی و بخش خصوصی با تکیه بر تجربه چند سال اخیر در زمینه تحریمها و تلاطمهای بازار ارز و طلا، به جای حضور در بخش مولد اقتصاد بهدنبال دلالی رفتهاند و این سودهای بادآورده ناشی از بیثباتی اقتصادی چند سال اخیر برای آنها آنقدر جذاب بوده که دیگر تمایلی به سرمایهگذاری ندارند. بویژه آنکه چشمانداز مثبتی نیز پیش روی آنها نیست. اما ادامه این روند مخرب، اقتصاد کشور را بهسمت نابودی میبرد و لازم است که مسئولان کشور این چرخه را با مشوقهای سرمایه گذاری، اعتمادسازی و تنش زدایی بینالمللی معکوس کنند. باید در نظر داشت که سرمایه دار با سرمایهگذار فرق میکند و در تبدیل سرمایه داران به سرمایهگذاران، کاهش ریسک عامل مهمی است. ریسکهای سرمایهگذاری، پیشبینی آینده را مخدوش میکنند و هر چه چشمانداز آتی منفیتر باشد، سرمایههای بیشتری از اقتصاد مولد فرار خواهند کرد. لذا انتظارات آینده باید مثبت شود و تصویری امن و با ثبات از آینده به سرمایهگذار نمایش داده شود. باید در سطح جهانی درگیریها را به حداقل رساند و روابط با کشورهای جهان را به سمت موقعیتی مطلوب هدایت کرد که سرمایههای خارجی بهدنبال حضور در اقتصاد ایران باشند. تصمیم سازان کشور اعم از سه قوه باید اولویت نخست خود را بهبود شرایط اقتصاد و ارتقای سطح رفاه مردم قرار دهند و در این مسیر گامهای اساسی بردارند. باید درگیریها میان گروههای سیاسی و فرسایش بین جناحی کنار گذاشته شود و همه دست به دست هم دهند و به این فکر کنند که چگونه میتوان اقتصاد را از وضع موجود خارج کرد و حجم سرمایه گذاریها را بالا برد. این تنها مسیر تقویت اقتصاد، ایجاد رفاه داخلی و افزایش تأثیرگذاری ایران در سطح بینالمللی است.
اقتصاددان
بررسیهای اقتصادی نشان میدهد که مهمترین الزام برای بهبود وضع اقتصادی کشور و رهایی از شرایط موجود، افزایش سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری میتواند یک نقطه آغازین برای تقویت بنیه اقتصادی، اشتغالزایی، کاهش فقر و افزایش سطح رفاه جامعه باشد.
از این رو، نیاز است که تصمیم سازان کشور برای نجات اقتصاد، روی رفع موانع سرمایهگذاری، تمرکز بیشتری داشته باشند و عوامل فراری دهنده سرمایه از اقتصاد ایران را برطرف کنند. این موانع که مهمترین آنها عبارت است از بیثباتی اقتصادی و سیاسی، غیر قابل پیشبینی بودن آینده و نبود چشمانداز مثبت برای سرمایهگذاری و بالا بودن ریسکهای اقتصادی و سیاسی، باید برداشته شوند تا اقتصاد مجدداً به ریل توسعه بازگردد.
تا زمانی که سطح سرمایهگذاری و تولید افزایش نیابد، صحبت کردن در مورد سایر موارد و ابزارهای اقتصادی نمیتواند راهگشا باشد. اقتصاد ایران در مرحلهای قرار دارد که بهبود و حتی حیات آن در گرو سرمایهگذاری است و این اتفاق زمانی امکانپذیر است که حاکمیت بتواند اعتمادسازی و تنش زدایی انجام دهد. بهعبارت دقیق تر، باید برای رونق و توسعه اقتصادی، ریسک سرمایهگذاری در ایران کاهش یابد و مشوقهایی برای حضور سرمایه داران در زمینههای مولد اقتصاد وضع شود. بهطوری که از یک سو، سرمایه داران داخلی و بخش خصوصی حاضر به سرمایهگذاری در بخشهای مولد و تولیدی باشند و بتوانند اعتماد کنند و از سوی دیگر؛ با تنش زدایی بینالمللی و ایجاد فضای امن، زمینه جذب سرمایههای خارجی به اقتصاد کشور فراهم شود. این تنها راه افزایش درآمد واقعی و حقیقی است. درآمدی که خلق آن با توزیع هلیکوپتری پول و به عبارتی پول پاشی ممکن نیست و این نوع توزیع پول نتیجهای جز افزایش تورم و تخریب بیشتر ساختارهای اقتصادی و در نهایت افزایش فقر ندارد. لذا باید سرمایهگذاری را اولویت نخست قرار داد و با سیاستهای هدفمند بهدنبال تشویق سرمایهگذاران به حضور در بخشهای مختلف اقتصاد بود. مباحثی در دولت مطرح میشود و تلاشهایی نیز برای افزایش سرمایهگذاری صورت میگیرد، اما دولت در شرایطی قرار دارد که حتی نمیتواند هزینههای خود را پرداخت کند و لازم است که برای افزایش سرمایه گذاری، بخش خصوصی داخلی و خارجی به کمک دولت بیایند. متأسفانه دیده میشود که حتی بسیاری از سرمایه داران داخلی و بخش خصوصی با تکیه بر تجربه چند سال اخیر در زمینه تحریمها و تلاطمهای بازار ارز و طلا، به جای حضور در بخش مولد اقتصاد بهدنبال دلالی رفتهاند و این سودهای بادآورده ناشی از بیثباتی اقتصادی چند سال اخیر برای آنها آنقدر جذاب بوده که دیگر تمایلی به سرمایهگذاری ندارند. بویژه آنکه چشمانداز مثبتی نیز پیش روی آنها نیست. اما ادامه این روند مخرب، اقتصاد کشور را بهسمت نابودی میبرد و لازم است که مسئولان کشور این چرخه را با مشوقهای سرمایه گذاری، اعتمادسازی و تنش زدایی بینالمللی معکوس کنند. باید در نظر داشت که سرمایه دار با سرمایهگذار فرق میکند و در تبدیل سرمایه داران به سرمایهگذاران، کاهش ریسک عامل مهمی است. ریسکهای سرمایهگذاری، پیشبینی آینده را مخدوش میکنند و هر چه چشمانداز آتی منفیتر باشد، سرمایههای بیشتری از اقتصاد مولد فرار خواهند کرد. لذا انتظارات آینده باید مثبت شود و تصویری امن و با ثبات از آینده به سرمایهگذار نمایش داده شود. باید در سطح جهانی درگیریها را به حداقل رساند و روابط با کشورهای جهان را به سمت موقعیتی مطلوب هدایت کرد که سرمایههای خارجی بهدنبال حضور در اقتصاد ایران باشند. تصمیم سازان کشور اعم از سه قوه باید اولویت نخست خود را بهبود شرایط اقتصاد و ارتقای سطح رفاه مردم قرار دهند و در این مسیر گامهای اساسی بردارند. باید درگیریها میان گروههای سیاسی و فرسایش بین جناحی کنار گذاشته شود و همه دست به دست هم دهند و به این فکر کنند که چگونه میتوان اقتصاد را از وضع موجود خارج کرد و حجم سرمایه گذاریها را بالا برد. این تنها مسیر تقویت اقتصاد، ایجاد رفاه داخلی و افزایش تأثیرگذاری ایران در سطح بینالمللی است.

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
همسان سازی حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی/ فتح الله عدنی: حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری بعد از همسان سازی حدود 70 درصد افزایش داشته اما حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی تغییری نکرده. لطفاً فکری به حال ما بکنید.
اسکناسهای داخل دستگاه خودپرداز را ضد عفونی کنند/ قاسمی از بناب: ای کاش مسئولان بانکی اسکناسهایی که در دستگاه خودپرداز قرار میدهند چند ساعت قبل در فضایی سربسته و یا داخل پلاستیک سربسته، ضدعفونی کنند تا اسکناس آلوده به ویروس تحویل مردم داده نشود. همچنین تمهیداتی اندیشیده شود که حداقل روزی چندبار دکمههای دستگاه خودپردازضدعفونی شود.
خواهان تبدیل وضعیت بدون آزمون نیروهای شرکتی و قراردادی/ جمعی از پرسنل درمان: ما پرسنل کادر درمان سراسر کشور که در خط مقدم ویروس منحوس کرونا مجاهدانه ایثارگری کردیم، خواهان تبدیل وضعیت بدون آزمون نیروهای شرکتی و قراردادی خود هستیم، این موضوع منجر به اختلاف حقوق چند میلیونی و اختلاف بین پرسنل درمان شده است، لطفاً صدای خسته این قشر مظلوم باشید.
رسیدگی به جاده تربت حیدریه به کاشمر/ امید روحانی: جاده تربت حیدریه تا کاشمر دارای دست اندازهای خطرناک است. با وجود این مشکل خطر تصادف هر روز در کمین ماشینهای عبوری از این جاده است. لذا ضرورت دارد مسئولان وزارت راه و شهرسازی به این موضوع رسیدگی کنند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
همسان سازی حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی/ فتح الله عدنی: حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری بعد از همسان سازی حدود 70 درصد افزایش داشته اما حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی تغییری نکرده. لطفاً فکری به حال ما بکنید.
اسکناسهای داخل دستگاه خودپرداز را ضد عفونی کنند/ قاسمی از بناب: ای کاش مسئولان بانکی اسکناسهایی که در دستگاه خودپرداز قرار میدهند چند ساعت قبل در فضایی سربسته و یا داخل پلاستیک سربسته، ضدعفونی کنند تا اسکناس آلوده به ویروس تحویل مردم داده نشود. همچنین تمهیداتی اندیشیده شود که حداقل روزی چندبار دکمههای دستگاه خودپردازضدعفونی شود.
خواهان تبدیل وضعیت بدون آزمون نیروهای شرکتی و قراردادی/ جمعی از پرسنل درمان: ما پرسنل کادر درمان سراسر کشور که در خط مقدم ویروس منحوس کرونا مجاهدانه ایثارگری کردیم، خواهان تبدیل وضعیت بدون آزمون نیروهای شرکتی و قراردادی خود هستیم، این موضوع منجر به اختلاف حقوق چند میلیونی و اختلاف بین پرسنل درمان شده است، لطفاً صدای خسته این قشر مظلوم باشید.
رسیدگی به جاده تربت حیدریه به کاشمر/ امید روحانی: جاده تربت حیدریه تا کاشمر دارای دست اندازهای خطرناک است. با وجود این مشکل خطر تصادف هر روز در کمین ماشینهای عبوری از این جاده است. لذا ضرورت دارد مسئولان وزارت راه و شهرسازی به این موضوع رسیدگی کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
اقامه نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر آیتالله مصباح یزدی
-
عادی انگاری کرونا معضلی بزرگ در ماههای آینده
-
تمام متهمان آلودگی هوا
-
سیگنال به سرزمین آفتاب
-
حال بیمارستانها رو به بهبود است
-
صالحی: آماده آغاز غنیسازی ۲۰درصدی هستیم
-
سرلشکر سلامی: هر عمل دشمن را قاطع پاسخ میدهیم
-
سیاهه موجودی کالای اساسی کشور
-
سراسر شب افسانه مدرن است
-
روزگار تازه در جهان عروسکها
-
غروب بهروز طلوع عاشقی در فوتبال
-
پرداخت وام کرونا از مسیر دستگاه اجرایی
-
دود سیمان آبیک و نیروگاه برق در ریههای قزوین
-
سهم آلایندههای متحرک در آلودگی هوای کلانشهرها
-
مقابله با واپسین تقلای جنگ افروزان
-
سرمایهگذاری یگانه راه نجات اقتصاد
-
سلام ایران

اخبارایران آنلاین