
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

حفظ و احیای برجام نیازمند اقدام عملی اروپا و امریکا و لغو تحریم ها است
رئیس دفتر رئیس جمهوری تلاش برای تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام را غیرسازنده دانست و در تشریح تماس تلفنی حسن روحانی با امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه هم گفت که طی آن علاقهمندی اروپا به حفظ برجام به ایران اعلام شد. او که به نظر میآید امیدوار به رخدادهای خوب در مورد FATF است، گفت گزارشات خوبی از جلسه مجمع تشخیص مصلحت به گوش میرسد و ابراز امیدواری کرد که تعامل دولت و مجمع ادامه پیدا کند.
به گزارش ایسنا، محمود واعظی در حاشیه جلسه دیروز هیأت دولت درباره تلاش برای تصویب قطعنامه پیشنهادی علیه ایران در شورای حکام، گفت: این قطعنامه را که به گفته خودشان خیلی از بندهای آن اصلاح و نرم شده است غیرسازنده تلقی میکنیم که به نوع مذاکرات ما در برجام و تعامل با آژانس تأثیر میگذارد و تا دیر نشده باید اصلاح شود.
او در مورد محتوای تماس تلفنی مکرون و رئیس جمهوری کشورمان گفت: در این تماس یک ساعت و نیمه درباره موضوعات مختلف از جمله برجام صحبت شد. مکرون گفت اروپا و امریکا علاقهمند به حفظ برجام هستند، اما تعداد تحریمها زیاد است و ۱۵۰۰ تحریم فقط در دوره ترامپ بوده است، اما با این حال توقع ما این است که تحریمها برداشته شود. اروپا و امریکا باید یک گام عملی بردارند تا ما هم در مقابل اقدام عملی انجام دهیم. اختلاف نظری در این زمینه با مکرون وجود داشت، ولی قرار بر این شد که درباره ایدههایی که مطرح شده است، بیشتر فکر کنیم. واعظی در پاسخ به این پرسش که آیا مکرون پیشنهادهای سال قبل خود را دوباره مطرح کرده است، بیان کرد: شرایط حال حاضر با سال قبل فرق میکند. در آن مقطع ترامپ نمیخواست به برجام برگردد، اما در حال حاضر نوع مذاکرات متفاوت است و پیشنهاد ما این است که اروپا اتفاقات پیش آمده در مورد برجام را جبران کند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در ادامه صحبتهای خود در مورد بررسی FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اطلاعی ندارم که جلسه بررسی FATF به سال بعد موکول شده است یا خیر اما گزارشاتی که به ما میرسد گزارشات خوبی است و جلسات سازنده و کارشناسی در یک ماه گذشته در مجمع برگزار شده است. امیدواریم تعامل دولت و مجمع ادامه یابد تا مردم از نتیجه آن منتفع شوند.
اصلاً نمیخواهم کاندیدا شوم
واعظی همچنین درباره اظهارات منتسب به وی درباره گران کردن ارز توسط دولت گفت: من گفته بودم که ارز ۲۷ هزار تومانی برای دولت گران است، اما ما تمام تلاش خود را میکنیم که کالاهای اساسی و اولیه را وارد کنیم، اما عدهای آگاهانه شیطنت کرده و حرفهای مرا عوض کردند، در حالی که من در این سالها بارها گفتهام که نرخ ارز واقعی نبوده و باید کاهش یابد. شاید فکر کردند که دلیل سفر من، انتخاباتی است، بنابراین آن کار غیراخلاقی را انجام دادند. عدهای اصرار دارند که تکذیبهای که من اعلام کردهام درست نیست. حتی نمایندهای شعر میخواند و حرفهای بی ربط میزند در حالی که باید مؤدب بوده و حرفهای درست بزند.او در پاسخ به این پرسش که آیا قصد کاندیدا شدن در انتخابات را دارید یا نه، گفت: من اصلاً نمیخواهم کاندیدا شوم.
واعظی همچنین درباره تنظیم اجناس مورد نیاز مردم در شب عید بیان کرد: در جلسه هیأت دولت رئیس جمهوری درباره لزوم تهیه اجناس مورد نیاز مردم برای عید صحبت کردند و همچنین دستورالعمل هم برای ماه رمضان به وزارت کشاورزی و صمت دادند. در جلسه ستاد اقتصادی دولت هم موضوع بررسی میشود. وزارت صمت برای تهیه روغن مورد نیاز مردم و کشاورزی هم برای تهیه مرغ مورد نیاز مردم مسئولیت دارند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در پایان درباره اقدامات دولت بایدن برای احیای برجام و انتصاب ریچارد نفیو در دولت بایدن گفت: برای ما فرقی نمیکند چه کسی مسئول در امریکا باشد، موضع ما در برجام مشخص است و عمل آنها برای ما اهمیت دارد. خود آنها گفتند قصد بازگشت به برجام را دارند و مهمترین موضع ما هم این است که آنها به صحبتهای خود عمل کنند تا ما هم به تعهدات خود عمل کنیم. آنها میگویند به زمان احتیاج دارند، اما ما به هر حال بر مواضع خود ایستادهایم.
به گزارش ایسنا، محمود واعظی در حاشیه جلسه دیروز هیأت دولت درباره تلاش برای تصویب قطعنامه پیشنهادی علیه ایران در شورای حکام، گفت: این قطعنامه را که به گفته خودشان خیلی از بندهای آن اصلاح و نرم شده است غیرسازنده تلقی میکنیم که به نوع مذاکرات ما در برجام و تعامل با آژانس تأثیر میگذارد و تا دیر نشده باید اصلاح شود.
او در مورد محتوای تماس تلفنی مکرون و رئیس جمهوری کشورمان گفت: در این تماس یک ساعت و نیمه درباره موضوعات مختلف از جمله برجام صحبت شد. مکرون گفت اروپا و امریکا علاقهمند به حفظ برجام هستند، اما تعداد تحریمها زیاد است و ۱۵۰۰ تحریم فقط در دوره ترامپ بوده است، اما با این حال توقع ما این است که تحریمها برداشته شود. اروپا و امریکا باید یک گام عملی بردارند تا ما هم در مقابل اقدام عملی انجام دهیم. اختلاف نظری در این زمینه با مکرون وجود داشت، ولی قرار بر این شد که درباره ایدههایی که مطرح شده است، بیشتر فکر کنیم. واعظی در پاسخ به این پرسش که آیا مکرون پیشنهادهای سال قبل خود را دوباره مطرح کرده است، بیان کرد: شرایط حال حاضر با سال قبل فرق میکند. در آن مقطع ترامپ نمیخواست به برجام برگردد، اما در حال حاضر نوع مذاکرات متفاوت است و پیشنهاد ما این است که اروپا اتفاقات پیش آمده در مورد برجام را جبران کند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در ادامه صحبتهای خود در مورد بررسی FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اطلاعی ندارم که جلسه بررسی FATF به سال بعد موکول شده است یا خیر اما گزارشاتی که به ما میرسد گزارشات خوبی است و جلسات سازنده و کارشناسی در یک ماه گذشته در مجمع برگزار شده است. امیدواریم تعامل دولت و مجمع ادامه یابد تا مردم از نتیجه آن منتفع شوند.
اصلاً نمیخواهم کاندیدا شوم
واعظی همچنین درباره اظهارات منتسب به وی درباره گران کردن ارز توسط دولت گفت: من گفته بودم که ارز ۲۷ هزار تومانی برای دولت گران است، اما ما تمام تلاش خود را میکنیم که کالاهای اساسی و اولیه را وارد کنیم، اما عدهای آگاهانه شیطنت کرده و حرفهای مرا عوض کردند، در حالی که من در این سالها بارها گفتهام که نرخ ارز واقعی نبوده و باید کاهش یابد. شاید فکر کردند که دلیل سفر من، انتخاباتی است، بنابراین آن کار غیراخلاقی را انجام دادند. عدهای اصرار دارند که تکذیبهای که من اعلام کردهام درست نیست. حتی نمایندهای شعر میخواند و حرفهای بی ربط میزند در حالی که باید مؤدب بوده و حرفهای درست بزند.او در پاسخ به این پرسش که آیا قصد کاندیدا شدن در انتخابات را دارید یا نه، گفت: من اصلاً نمیخواهم کاندیدا شوم.
واعظی همچنین درباره تنظیم اجناس مورد نیاز مردم در شب عید بیان کرد: در جلسه هیأت دولت رئیس جمهوری درباره لزوم تهیه اجناس مورد نیاز مردم برای عید صحبت کردند و همچنین دستورالعمل هم برای ماه رمضان به وزارت کشاورزی و صمت دادند. در جلسه ستاد اقتصادی دولت هم موضوع بررسی میشود. وزارت صمت برای تهیه روغن مورد نیاز مردم و کشاورزی هم برای تهیه مرغ مورد نیاز مردم مسئولیت دارند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در پایان درباره اقدامات دولت بایدن برای احیای برجام و انتصاب ریچارد نفیو در دولت بایدن گفت: برای ما فرقی نمیکند چه کسی مسئول در امریکا باشد، موضع ما در برجام مشخص است و عمل آنها برای ما اهمیت دارد. خود آنها گفتند قصد بازگشت به برجام را دارند و مهمترین موضع ما هم این است که آنها به صحبتهای خود عمل کنند تا ما هم به تعهدات خود عمل کنیم. آنها میگویند به زمان احتیاج دارند، اما ما به هر حال بر مواضع خود ایستادهایم.

هتتریک فرهاد
حامد جیرودی / فرهاد مجیدی دوباره به استقلال برگشت. گزینهای که بیش از بقیه مربیان، احتمال حضورش روی نیمکت استقلال مطرح شده بود و حالا این کاپیتان سابق و محبوب آبیها قرار است برای سومین بار هدایت این تیم را برعهده داشته باشد. مرد شماره 7 در شرایطی به تیم مورد علاقه خود بازگشته که پس از جدایی توافقی محمود فکری از استقلال که در واقع باید آن را برکناری محترمانهاش نامید، این باشگاه به سراغ گزینههای مختلفی رفت اما گل گهر به حضور امیر قلعهنویی سرمربیاش در استقلال پاسخ منفی داد و فولاد هم با پیوستن جواد نکونام به جمع آبیها مخالفت کرد. در این میان و در حالی که، بامداد سهشنبه خبر رسید گزینه نهایی مدیران استقلال، مجیدی است و خود او هم با انتشار عکسی معنادار با 4 قلب آبی در صفحهاش این موضوع را به نوعی تأیید کرده بود، دیروز ساکت الهامی سرمربی فصل گذشته تراکتور هم در کمال تعجب در باشگاه استقلال حضور یافت و با مسئولان این باشگاه برای سرمربیگری صحبت کرد. او بعد از نشست با احمد مددی مدیرعامل استقلال در جمع خبرنگاران گفت:«به اینجا آمدم چون کار داشتم اما نمیتوانم حرفی بزنم چون اتفاقی نیفتاده است!» او در خصوص اینکه آیا قرار است سرمربی باشد یا دستیار گفت: «دیگر تا عمر دارم بهعنوان دستیار کار نمیکنم.» اما اتفاق جالبتر در این میان، صحبتهای مجتبی جباری بازیکن سابق استقلال بود که به تسنیم گفت:«الهامی با من برای همکاری در استقلال تماس گرفت و با توجه به پیشنهاد باشگاه به ایشان برای سرمربیگری استقلال قبول کردم که همکاری داشته باشم و فکر میکنم این توانایی در ما وجود دارد که کار مثبتی در استقلال انجام دهیم و با حاشیه و سر و صدای کمتر بتوانیم استقلال را به آرامش برسانیم.» اما باز هم خبرهای رسیده حاکی از این بود که گزینه نهایی استقلالیها مجیدی است و او در نهایت دیروز به صورت قطعی سرمربی جدید این تیم و جایگزین فکری شد. مجیدی قرار بود پیش از ظهر دیروز در باشگاه استقلال حاضر شده و قراردادش را امضا کند اما او وکیل خود را هم به محل باشگاه فرستاد و پیشنویس این قراردادش را دریافت کرد و قراردادش هم ظاهراً در محلی دیگر بسته شد.
نگاهی به عملکرد مجیدی در استقلال
فرهاد کار مربیگری اش در استقلال را دی ماه 1397 و در لیگ هجدهم بهعنوان دستیار وینفرد شفر آغاز کرد اما پس از برکناری این مربی آلمانی در پایان هفته بیست و هشتم، نهم اردیبهشت ۹۸ بهعنوان سرمربی موقت تا پایان فصل برگزیده شد و در 5 بازی لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا 2 پیروزی و 3 تساوی به دست آورد. اما با شروع لیگ نوزدهم و روی کار آمدن آندره آ استراماچونی، مجیدی از استقلال جدا شد ولی پس از رفتن این مربی ایتالیایی از ایران، 12 دی 98 بار دیگر بهعنوان سرمربی استقلال انتخاب شد و با این تیم به نایب قهرمانی لیگ برتر رسید. استقلال توانست با پیروزی مقابل پرسپولیس در ضربات پنالتی، راهی فینال جام حذفی شود ولی اختلافاتش با احمد سعادتمند مدیرعامل وقت آبیها بهخاطر رفتنش به ایتالیا و مذاکره با استراماچونی اوج گرفت و باعث قهر شد ولی با وساطت دستیارش مجید نامجومطلق و وریا غفوری برگشت اما در آن شرایط پرحاشیه، استقلال فینال را به تراکتور واگذار کرد تا قهرمانی جام حذفی را از دست بدهد و مجیدی هم 13 شهریور 99 از استقلال جدا شود. او در دوره دوم حضور خود در 21 بازی هدایت استقلال را بر عهده داشت و 9 برد، 8 تساوی و 4 باخت به دست آورد. با رفتن مجیدی، نامجومطلق سرمربی موقت استقلال در لیگ قهرمانان آسیا شد ولی آبیها با یک برد، یک تساوی و یک باخت حذف شدند تا روزهای سختی را سپری کنند. مجیدی حالا و در شرایطی با قرارداد دو سال و نیمه جانشین فکری شده که استقلال با 7 برد، 6 تساوی و 3 باخت و با 27 امتیاز در رده سوم قرار دارد و هواداران استقلال هم بجز قهرمانی هیچ رتبه دیگری را نمیپذیرند.
دستیاران مجیدی مشخص شدند
مجیدی بعد از قرارداد با استقلال دستیاران خود را انتخاب کرد. سرمربی جدید آبی پوشان که قرار است در تمرین امروز این تیم حضور پیدا کند، خواهان همکاری با پیروز قربانی (مربی)، فراز کمالوند (مدیر فنی) و بهزاد غلامپور (مربی دروازهبانها) شده است. البته قربانی با سایپا قرارداد دارد و در صورتی که بتواند رضایتنامه خود را دریافت کند به کادر فنی استقلال اضافه خواهد شد. گفتنی است تمرین دیروز استقلال از ساعت ۱۲:۱۵ و با صحبتهای وریا غفوری کاپیتان این تیم در جمع بازیکنان آغاز شد و او از همتیمیهایش خواست تمرکز خود را در تمرین و در جهت موفقیت در بازی حساس برابر فولاد بگذارند.
برهانی: با فکری آمدم، با او هم رفتم
آرش برهانی در خصوص اینکه سهشنبه بههمراه سایر مربیان برای فسخ قرارداد با استقلال در محل این باشگاه حضور پیدا نکرد، به فارس گفت:«من در محل تمرین تیم امید حضور داشتم بههمین دلیل نتوانستم بقیه اعضای کادر فنی را همراهی کنم، اما همان لحظه که محمود فکری از سمت خود استعفا کرد جدایی من هم از تیم بزرگسالان استقلال قطعی شد. البته من با تیم امید استقلال قرارداد دارم و پایبند آن هستم ولی برای فکری هم احترام زیادی قائلم و وقتی کار او با تیم استقلال تمام شده، من هم جداییام قطعی است.»
نگاهی به عملکرد مجیدی در استقلال
فرهاد کار مربیگری اش در استقلال را دی ماه 1397 و در لیگ هجدهم بهعنوان دستیار وینفرد شفر آغاز کرد اما پس از برکناری این مربی آلمانی در پایان هفته بیست و هشتم، نهم اردیبهشت ۹۸ بهعنوان سرمربی موقت تا پایان فصل برگزیده شد و در 5 بازی لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا 2 پیروزی و 3 تساوی به دست آورد. اما با شروع لیگ نوزدهم و روی کار آمدن آندره آ استراماچونی، مجیدی از استقلال جدا شد ولی پس از رفتن این مربی ایتالیایی از ایران، 12 دی 98 بار دیگر بهعنوان سرمربی استقلال انتخاب شد و با این تیم به نایب قهرمانی لیگ برتر رسید. استقلال توانست با پیروزی مقابل پرسپولیس در ضربات پنالتی، راهی فینال جام حذفی شود ولی اختلافاتش با احمد سعادتمند مدیرعامل وقت آبیها بهخاطر رفتنش به ایتالیا و مذاکره با استراماچونی اوج گرفت و باعث قهر شد ولی با وساطت دستیارش مجید نامجومطلق و وریا غفوری برگشت اما در آن شرایط پرحاشیه، استقلال فینال را به تراکتور واگذار کرد تا قهرمانی جام حذفی را از دست بدهد و مجیدی هم 13 شهریور 99 از استقلال جدا شود. او در دوره دوم حضور خود در 21 بازی هدایت استقلال را بر عهده داشت و 9 برد، 8 تساوی و 4 باخت به دست آورد. با رفتن مجیدی، نامجومطلق سرمربی موقت استقلال در لیگ قهرمانان آسیا شد ولی آبیها با یک برد، یک تساوی و یک باخت حذف شدند تا روزهای سختی را سپری کنند. مجیدی حالا و در شرایطی با قرارداد دو سال و نیمه جانشین فکری شده که استقلال با 7 برد، 6 تساوی و 3 باخت و با 27 امتیاز در رده سوم قرار دارد و هواداران استقلال هم بجز قهرمانی هیچ رتبه دیگری را نمیپذیرند.
دستیاران مجیدی مشخص شدند
مجیدی بعد از قرارداد با استقلال دستیاران خود را انتخاب کرد. سرمربی جدید آبی پوشان که قرار است در تمرین امروز این تیم حضور پیدا کند، خواهان همکاری با پیروز قربانی (مربی)، فراز کمالوند (مدیر فنی) و بهزاد غلامپور (مربی دروازهبانها) شده است. البته قربانی با سایپا قرارداد دارد و در صورتی که بتواند رضایتنامه خود را دریافت کند به کادر فنی استقلال اضافه خواهد شد. گفتنی است تمرین دیروز استقلال از ساعت ۱۲:۱۵ و با صحبتهای وریا غفوری کاپیتان این تیم در جمع بازیکنان آغاز شد و او از همتیمیهایش خواست تمرکز خود را در تمرین و در جهت موفقیت در بازی حساس برابر فولاد بگذارند.
برهانی: با فکری آمدم، با او هم رفتم
آرش برهانی در خصوص اینکه سهشنبه بههمراه سایر مربیان برای فسخ قرارداد با استقلال در محل این باشگاه حضور پیدا نکرد، به فارس گفت:«من در محل تمرین تیم امید حضور داشتم بههمین دلیل نتوانستم بقیه اعضای کادر فنی را همراهی کنم، اما همان لحظه که محمود فکری از سمت خود استعفا کرد جدایی من هم از تیم بزرگسالان استقلال قطعی شد. البته من با تیم امید استقلال قرارداد دارم و پایبند آن هستم ولی برای فکری هم احترام زیادی قائلم و وقتی کار او با تیم استقلال تمام شده، من هم جداییام قطعی است.»

برداشتن تحریم حق مردم است
اگر یکساعت در برداشتن تحریم تعلل کنیم، حقوق مردم را پایمال کردهایم
گروه سیاسی/ رئیسجمهوری با اشاره به قرار داشتن در روزهای پایانی سال 99 و با تأکید بر رعایت کامل اصول بهداشتی در مراسم و جشنهای نوروز از سوی مردم، گفت: در روزهای پایانی سال اولین وظیفه دولت این است که همه طرحهای قابل افتتاح کشور در سالجاری را افتتاح کند و مردم سال آینده باید آثار فعالیتهای 8 ساله دولت تدبیر و امید را ببینند.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی دیروز در جلسه هیأت دولت، با بیان اینکه هر آنچه که دولت یازدهم و دوازدهم در مسائل سیاسی، اقتصادی و داخلی بر آن تأکید کرده با نگاه به زندگی و رفاه مردم و توسعه تولید و همچنین تحقق حقوق مردم بوده است، گفت: تجارت با دنیا حق مردم است، یکی از پایههای اقتصاد مقاومتی برونگرا بودن اقتصاد است و اینکه اقتصاد ما برونگرا باشد و محصولات تولید داخل را صادر کنیم دستور رهبر معظم انقلاب است. روحانی در ادامه با تأکید بر اینکه تحریم باید برداشته شود و این حق مردم است، تصریح کرد: اگر یکساعت در برداشتن تحریم تعلل کنیم و امروز و فردا کنیم، حقوق مردم را پایمال کردهایم و مهمترین حقوق عامه این است که تحریم از روی دوششان برداشته شود و همه باید برای این هدف تلاش کنیم.
هیچ کس حق دخالت در امور اجرایی را ندارد
رئیسجمهوری اظهار داشت: قانون اساسی به صراحت میگوید جز در مواردی که به صراحت، اجرا به رهبر معظم انقلاب واگذار شده، تمام اجرا برعهده دولت است و هیچکس حق ندارد در اجرا مداخله کند.
رئیسجمهوری گفت: در شرایط فعلی لحن دولت جدید امریکا مقداری تغییر کرده و اعتراف میکند که اقدامات دولت قبلی غلط و اشتباه بوده است اما در زمینه برداشتن تحریم که مسأله اصلی است هنوز قدم جدیدی از طرف دولت جدید امریکا برداشته نشده است. وی با بیان اینکه برداشتن تحریم و اجرای کامل برجام هم آسان و هم خیلی مشکل است، اظهار داشت: اگر اراده جدی در طرفین مخصوصاً امریکا وجود داشته باشد و آنها به همه تعهدات خود عمل کرده و تحریمها را بردارند ایران نیز بلافاصله به تعهدات خود باز خواهد گشت و در زمان کوتاهی میتوان این مشکل را برطرف کرد اما اگر قرار باشد وسواس خناس که بهجان ترامپ افتادند و او را در صحنه سیاسی، داخلی و بینالمللی بیآبرو کردند و مشخصاً صهیونیستها او را به این دام انداختند، باز هم فعال شوند رسیدن به نتیجه دشوار خواهد بود.
حفظ برجام با سخنرانی و شعار شدنی نیست
رئیسجمهوری گفت: صهیونیستها ترامپ را اغفال کرده و در مسیر غلط بردند و اگر دولت فعلی امریکا قبول دارد که او اشتباه کرده است بایستی آن را صراحتاً اعلام کرده و هر چه سریعتر بهدنبال جبران باشد. روحانی افزود: تأکید ما به اروپاییها این است که بایستی برجام را حفظ کنیم و البته این کار با سخنرانی و شعار شدنی نیست و لازم است اقدام عملی انجام گیرد. رئیسجمهوری تصریح کرد: اگر دولت در این زمینه اصرار دارد نباید غلط تعبیر شود که به بیرون چشم دوخته است، حق داریم که از طرف مقابل خود، حقوق مردم را مطالبه کرده و آن را برگردانیم.
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه برجام یکی از مهمترین توافقهای سیاسی تاریخ ایران است، گفت: بواسطه این توافق اقداماتی را که برای ایران هزینهدار بود، حذف کردیم و در روزهای اخیر نیز نشان دادیم که اگر اراده کنیم در طول یک هفته میتوانیم تمام تولیدات هستهای خود را انجام دهیم.
وی تصریح کرد: دولت به این تعهد خود که هم سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ اقتصاد کشور، هر روز عمل کرده است و امروز اقتصاد ما بهتر از گذشته میچرخد و دهها هزار میلیارد تومان طرح و پروژه در هر هفته به بهرهبرداری میرسد و از طرف دیگر سانتریفیوژها هم بهتر و با کیفیت بالایی میچرخند بنابراین هم میشود صنعت هستهای رشد و پیشرفت کند و هم میتوان به آن مشروعیت داده و فعالیت در این زمینه را بیهزینه کرد. رئیسجمهوری خاطرنشان کرد: به سران اروپایی تأکید کردهام که امروز 1+4 وظیفه سنگینی بر دوش دارد و باید بدانند که ما هستیم که برجام را در طول سه سال جنگ اقتصادی حفظ کردیم بنابراین بایستی آنها تحریم را متوقف و قانون را اجرا کنند.
25میلیون تن به محصولات کشاورزی اضافه کردیم
روحانی با بیان اینکه احقاق حقوق مردم را باید در تمامی زمینهها پیگیری و گسترش دهیم، گفت: یکی از افتخارات دولت این است که در بخشهای مختلف کشاورزی حرکت پرشتابی توأم با توجه به محیطزیست انجام داده است و در طول این دولت 25میلیون تن به محصولات کشاورزی اضافه کردیم و آن را که در ابتدای دولت 97میلیون تن بود به 124میلیون تن افزایش دادیم. رئیسجمهوری افزود: در طول این دولت همچنین آبیاری مدرن و قطرهای که تا دولت یازدهم حدود یک میلیون و 300هزار هکتار بود به 2میلیون و 400هزار هکتار افزایش دادیم و طرح گلخانهای را از 8هزار و 800هکتار به حدود 20هزار هکتار رساندیم و اینها همه نشان دهنده تحول بزرگی در بخش کشاورزی است. وی همچنین با اشاره به اهمیت ایام نیکوکاری، مردم ایران را سردمدار احسان و نیکوکاری دانست و گفت: در آغاز دولت یازدهم 4هزار و 300 تشکل خیریه در کشور وجود داشت و امروز 9هزار و 800 تشکل فعال هستند و قرآن نیز همه را به نیکی و احسان تشویق کرده است و نباید خدای ناکرده در توهین و اهانت مسابقه گذاشته شود.
افایتیاف، با زندگی و جیب تک تک مردم ارتباط دارد
رئیسجمهوری در بخش دیگری از سخنان خود به اهمیت افایتیاف اشاره کرد و گفت: افایتیاف یک گروه ویژه مالی است که اقداماتی در زمینه مسائل مالی و تراکنشها در سطح جهان انجام میدهد و همه کشورها نیز به آن ملحق شدهاند و اگر بد است چطور همه کشورها به آن پیوستهاند؟
روحانی گفت: همه کشورها تلاش میکنند رتبه بالاتری در این گروه ویژه بهدست بیاورند. دولت در این زمینه چهار لایحه به مجلس ارائه داده و در این راستا دولت، مجلس و شورای نگهبان کار خود را انجام دادند فقط در دو موردِ جرایم سازمان یافته و مقابله با تأمین مالی با تروریسم اشکالاتی وجود داشت که به مجمع تشخیص مصلحت ارسال شده است. رئیسجمهوری با اشاره بهاهمیت پیوستن به افایتیاف بر زندگی مردم و اقتصاد کشور گفت: وقتی عدد ریسک کشور بالا میرود به معنای آن است که بایستی برای نقل و انتقال پول هزینه بیشتری بپردازیم و این موضوع فشار بیشتری بر اقتصاد وارد میکند، در این راستا تمام کشورهایی که دوست ما هستند نیز توصیه میکنند که اگر به این گروه ملحق نشوید ارتباط بانکیشان با ایران قطع میشود، آیا میخواهیم به قرن پیش برگردیم؟
روحانی تصریح کرد: باید توجه داشته باشیم که این موضوع با زندگی و جیب تکتک مردم ارتباط دارد و چنانچه به این گروه نپیوستیم و این لوایح اجرا نشد باید به مردم توضیح داده شود که این هزینه را چه کسی باید بپردازد. رئیسجمهوری با قدردانی از مجلس سابق و شورای نگهبان در تصویب و بررسی چهار لایحه دولت گفت: اکنون دو لایحه از آن در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام است و باید مجمع قدرت خود را برای حل معضلات مالی مردم نشان دهد. روحانی خاطرنشان کرد: مجمع تشخیص مشکلی در خصوص زمانبندی بر اساس آییننامه داشت و در این راستا دولت از رهبر معظم انقلاب درخواست کرد و ایشان نیز با تمدید این زمان موافقت کردند بنابراین رهبر معظم انقلاب راه را باز کردند و در اختیار مجمع است که هر چه زودتر آن را تصویب کند و این به نفع مردم و کشور است ضمن اینکه باید توجه داشت که این موضوع هیچ ارتباطی به برجام و تحریمها ندارد. رئیسجمهوری گفت: امیدوارم با همکاری همدیگر و اعضای تشخیص مصلحت نظام از این پیچ هم عبور کنیم و مجلس شورای اسلامی نیز لایحه بودجه را در چارچوب قانون هرچه زودتر به تصویب برسانند تا از آغاز سال جدید این لایحه را اجرایی کنیم.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی دیروز در جلسه هیأت دولت، با بیان اینکه هر آنچه که دولت یازدهم و دوازدهم در مسائل سیاسی، اقتصادی و داخلی بر آن تأکید کرده با نگاه به زندگی و رفاه مردم و توسعه تولید و همچنین تحقق حقوق مردم بوده است، گفت: تجارت با دنیا حق مردم است، یکی از پایههای اقتصاد مقاومتی برونگرا بودن اقتصاد است و اینکه اقتصاد ما برونگرا باشد و محصولات تولید داخل را صادر کنیم دستور رهبر معظم انقلاب است. روحانی در ادامه با تأکید بر اینکه تحریم باید برداشته شود و این حق مردم است، تصریح کرد: اگر یکساعت در برداشتن تحریم تعلل کنیم و امروز و فردا کنیم، حقوق مردم را پایمال کردهایم و مهمترین حقوق عامه این است که تحریم از روی دوششان برداشته شود و همه باید برای این هدف تلاش کنیم.
هیچ کس حق دخالت در امور اجرایی را ندارد
رئیسجمهوری اظهار داشت: قانون اساسی به صراحت میگوید جز در مواردی که به صراحت، اجرا به رهبر معظم انقلاب واگذار شده، تمام اجرا برعهده دولت است و هیچکس حق ندارد در اجرا مداخله کند.
رئیسجمهوری گفت: در شرایط فعلی لحن دولت جدید امریکا مقداری تغییر کرده و اعتراف میکند که اقدامات دولت قبلی غلط و اشتباه بوده است اما در زمینه برداشتن تحریم که مسأله اصلی است هنوز قدم جدیدی از طرف دولت جدید امریکا برداشته نشده است. وی با بیان اینکه برداشتن تحریم و اجرای کامل برجام هم آسان و هم خیلی مشکل است، اظهار داشت: اگر اراده جدی در طرفین مخصوصاً امریکا وجود داشته باشد و آنها به همه تعهدات خود عمل کرده و تحریمها را بردارند ایران نیز بلافاصله به تعهدات خود باز خواهد گشت و در زمان کوتاهی میتوان این مشکل را برطرف کرد اما اگر قرار باشد وسواس خناس که بهجان ترامپ افتادند و او را در صحنه سیاسی، داخلی و بینالمللی بیآبرو کردند و مشخصاً صهیونیستها او را به این دام انداختند، باز هم فعال شوند رسیدن به نتیجه دشوار خواهد بود.
حفظ برجام با سخنرانی و شعار شدنی نیست
رئیسجمهوری گفت: صهیونیستها ترامپ را اغفال کرده و در مسیر غلط بردند و اگر دولت فعلی امریکا قبول دارد که او اشتباه کرده است بایستی آن را صراحتاً اعلام کرده و هر چه سریعتر بهدنبال جبران باشد. روحانی افزود: تأکید ما به اروپاییها این است که بایستی برجام را حفظ کنیم و البته این کار با سخنرانی و شعار شدنی نیست و لازم است اقدام عملی انجام گیرد. رئیسجمهوری تصریح کرد: اگر دولت در این زمینه اصرار دارد نباید غلط تعبیر شود که به بیرون چشم دوخته است، حق داریم که از طرف مقابل خود، حقوق مردم را مطالبه کرده و آن را برگردانیم.
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه برجام یکی از مهمترین توافقهای سیاسی تاریخ ایران است، گفت: بواسطه این توافق اقداماتی را که برای ایران هزینهدار بود، حذف کردیم و در روزهای اخیر نیز نشان دادیم که اگر اراده کنیم در طول یک هفته میتوانیم تمام تولیدات هستهای خود را انجام دهیم.
وی تصریح کرد: دولت به این تعهد خود که هم سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ اقتصاد کشور، هر روز عمل کرده است و امروز اقتصاد ما بهتر از گذشته میچرخد و دهها هزار میلیارد تومان طرح و پروژه در هر هفته به بهرهبرداری میرسد و از طرف دیگر سانتریفیوژها هم بهتر و با کیفیت بالایی میچرخند بنابراین هم میشود صنعت هستهای رشد و پیشرفت کند و هم میتوان به آن مشروعیت داده و فعالیت در این زمینه را بیهزینه کرد. رئیسجمهوری خاطرنشان کرد: به سران اروپایی تأکید کردهام که امروز 1+4 وظیفه سنگینی بر دوش دارد و باید بدانند که ما هستیم که برجام را در طول سه سال جنگ اقتصادی حفظ کردیم بنابراین بایستی آنها تحریم را متوقف و قانون را اجرا کنند.
25میلیون تن به محصولات کشاورزی اضافه کردیم
روحانی با بیان اینکه احقاق حقوق مردم را باید در تمامی زمینهها پیگیری و گسترش دهیم، گفت: یکی از افتخارات دولت این است که در بخشهای مختلف کشاورزی حرکت پرشتابی توأم با توجه به محیطزیست انجام داده است و در طول این دولت 25میلیون تن به محصولات کشاورزی اضافه کردیم و آن را که در ابتدای دولت 97میلیون تن بود به 124میلیون تن افزایش دادیم. رئیسجمهوری افزود: در طول این دولت همچنین آبیاری مدرن و قطرهای که تا دولت یازدهم حدود یک میلیون و 300هزار هکتار بود به 2میلیون و 400هزار هکتار افزایش دادیم و طرح گلخانهای را از 8هزار و 800هکتار به حدود 20هزار هکتار رساندیم و اینها همه نشان دهنده تحول بزرگی در بخش کشاورزی است. وی همچنین با اشاره به اهمیت ایام نیکوکاری، مردم ایران را سردمدار احسان و نیکوکاری دانست و گفت: در آغاز دولت یازدهم 4هزار و 300 تشکل خیریه در کشور وجود داشت و امروز 9هزار و 800 تشکل فعال هستند و قرآن نیز همه را به نیکی و احسان تشویق کرده است و نباید خدای ناکرده در توهین و اهانت مسابقه گذاشته شود.
افایتیاف، با زندگی و جیب تک تک مردم ارتباط دارد
رئیسجمهوری در بخش دیگری از سخنان خود به اهمیت افایتیاف اشاره کرد و گفت: افایتیاف یک گروه ویژه مالی است که اقداماتی در زمینه مسائل مالی و تراکنشها در سطح جهان انجام میدهد و همه کشورها نیز به آن ملحق شدهاند و اگر بد است چطور همه کشورها به آن پیوستهاند؟
روحانی گفت: همه کشورها تلاش میکنند رتبه بالاتری در این گروه ویژه بهدست بیاورند. دولت در این زمینه چهار لایحه به مجلس ارائه داده و در این راستا دولت، مجلس و شورای نگهبان کار خود را انجام دادند فقط در دو موردِ جرایم سازمان یافته و مقابله با تأمین مالی با تروریسم اشکالاتی وجود داشت که به مجمع تشخیص مصلحت ارسال شده است. رئیسجمهوری با اشاره بهاهمیت پیوستن به افایتیاف بر زندگی مردم و اقتصاد کشور گفت: وقتی عدد ریسک کشور بالا میرود به معنای آن است که بایستی برای نقل و انتقال پول هزینه بیشتری بپردازیم و این موضوع فشار بیشتری بر اقتصاد وارد میکند، در این راستا تمام کشورهایی که دوست ما هستند نیز توصیه میکنند که اگر به این گروه ملحق نشوید ارتباط بانکیشان با ایران قطع میشود، آیا میخواهیم به قرن پیش برگردیم؟
روحانی تصریح کرد: باید توجه داشته باشیم که این موضوع با زندگی و جیب تکتک مردم ارتباط دارد و چنانچه به این گروه نپیوستیم و این لوایح اجرا نشد باید به مردم توضیح داده شود که این هزینه را چه کسی باید بپردازد. رئیسجمهوری با قدردانی از مجلس سابق و شورای نگهبان در تصویب و بررسی چهار لایحه دولت گفت: اکنون دو لایحه از آن در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام است و باید مجمع قدرت خود را برای حل معضلات مالی مردم نشان دهد. روحانی خاطرنشان کرد: مجمع تشخیص مشکلی در خصوص زمانبندی بر اساس آییننامه داشت و در این راستا دولت از رهبر معظم انقلاب درخواست کرد و ایشان نیز با تمدید این زمان موافقت کردند بنابراین رهبر معظم انقلاب راه را باز کردند و در اختیار مجمع است که هر چه زودتر آن را تصویب کند و این به نفع مردم و کشور است ضمن اینکه باید توجه داشت که این موضوع هیچ ارتباطی به برجام و تحریمها ندارد. رئیسجمهوری گفت: امیدوارم با همکاری همدیگر و اعضای تشخیص مصلحت نظام از این پیچ هم عبور کنیم و مجلس شورای اسلامی نیز لایحه بودجه را در چارچوب قانون هرچه زودتر به تصویب برسانند تا از آغاز سال جدید این لایحه را اجرایی کنیم.

همه به خوزستان کمک کنیم
شیما جهانبخش
خبرنگار
«هموطن عزیز سلام، همانطور که اطلاع دارید برخی شهرهای استان خوزستان در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارند؛ همه ما باید تلاش کنیم تا هرچه سریعتر زنجیره انتقال ویروس کرونا قطع گردد. به همین منظور، برخی محدودیتهای تردد و مسافرت اعمال شدهاند.
با احترام، از شما شهروند عزیز تقاضا داریم که از هرگونه مسافرت غیرضروری به استانها، بویژه استان خوزستان خودداری نمایید.
از توجه شما بسیار سپاسگزاریم.»
روز گذشته با اعلام وضعیت ویژه از سوی وزارت کشور برای خوزستان پیامی با این مضمون از سوی وزیر بهداشت و درمان برای همه ایرانیها ارسال شده و حالا چشم امید مردم این استان برای برگشتن به شرایط عادی به مشارکت و همکاری همه است.
اگر چه وزیر کشور همه دستگاههای اجرایی را موظف کرده که منابع و امکانات خود را به خوزستان روان کنند تا این استان از وضعیت بحرانی خارج شود اما از سوی دیگر رعایت و مشارکت مردم برای قطع زنجیره کرونا را اثرگذار دانسته و تأکید کرده بیتردید همراهی مردم کلید حل مشکل این بیماری است.
«شبیب جویجری»، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و نماینده اهواز هم با توجه به شرایط ویژه خوزستان گفته است: قرار است ستاد ملی مقابله با کرونا اختیاراتی به ستاد استانی مدیریت کرونا در خوزستان دهد تا این ستاد، آخرین وضعیت استان را در خصوص شیوع کرونا بررسی و متناسب با شرایط بهداشتی و درمانی، شیوع کرونا و همچنین متناسب با وضعیت ضرر و زیان اصناف تصمیمگیری کند. البته در این زمینه صحبتهایی انجام شده و قرار است در یکی دو روز آینده بررسیهای کارشناسی این کار انجام شود.
همه باید برای خروج از این بحران همکاری کنند
«فرهاد ابولنژادیان» رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در گفت وگو با «ایران» با اشاره به اینکه در روزهای گذشته از ۱۰۰ هزار تست کرونایی که در کشور انجام شده ۱۲ هزار مورد آن متعلق به خوزستان بوده است، اظهار داشت: درست است که در حال حاضر روند مراجعه به بیمارستانها به نقطه ثابتی رسیده اما در هفته گذشته تعداد بیماران کرونایی در استان نسبت به هفتههای قبل ۷۴ درصد، بستریها ۹۰ درصد و موارد فوت شده به بیش از ۱۰۰ درصد افزایش یافته است. همین موضوع نشان میدهد شرایط استان ویژه است و همه باید برای خروج از این بحران همکاری کنند.
وی ادامه داد: سه هفته پیش به ازای هر ۱۰۰ بیمار، ۱۵۹ بیمار دیگر مبتلا میشدند اما با اعمال محدودیتها و اطلاعرسانی گسترده و از همه مهمتر همراهی بیشتر مردم، این رقم دو هفته پیش به ۱۳۴ بیمار و در حال حاضر به ۱۲۳ بیمار رسیده است. البته شرایط ما همچنان بحرانی است و تا زمانی که این عدد به کمتر از یک نرسد، وضعیت بیماری نزولی نخواهد شد.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در خورستان با بیان اینکه یکچهارم بیمارانی که به بیمارستانها مراجعه میکنند در خانواده به این بیماری مبتلا شدهاند، افزود: در بررسیهای انجام شده مشخص شده ۲۶ درصد موارد ابتلا به کرونا در استان از طریق خانوادهها، ۲۳ درصد از طریق سایر بستگان و شرکت در میهمانیها، ۱۸ درصد تردد درون شهری و ۱۳ درصد تماس با موارد مثبت و مشکوک در محل کار است، به همین خاطر تا مردم همراهی نکنند شرایط تغییر نمیکند.
ابولنژادیان با تأکید بر اینکه میزان بروز بیماری در خوزستان بالا است، افزود: در حال حاضر ۶۰ درصد بیماران کرونایی استان از چهار منطقه کیان، خشایار، شیخبها و کوی علوی اهواز بودهاند. مراجعه به بیمارستانها زیاد و کادر درمان بشدت تحت فشار است بههمین خاطر مجبور شدهایم بیمارانی را که به کرونا مبتلا نیستند به بخشهای غیردانشگاهی منتقل کنیم تا دانشگاه بتواند تکلیف خود در خدمت حداکثری به بیماران مبتلا به کرونا را انجام دهد.
نمیتوان روند کرونا را پیشبینی کرد
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در خصوص انجام تست برای سفرهای هوایی، گفت: در هفتههای قبل به منظور جلوگیری از انتشار بیماری به سایر استانها مصوب شده بود مسافران ۲۴ ساعت قبل از سفر تست «رپید» را انجام دهند اما مجدداً ابلاغیهای مبنی بر لغو چنین موضوعی به فرودگاهها داده شده است. البته موضوع را با وزارت بهداشت مطرح کردهایم و در صورتی که انجام تست مجدداً توسط ستاد ملی مقابله با کرونا تأیید شود، این کار را انجام خواهیم داد. البته فعلاً انجام تست برای مسافران اجباری نیست.
وی با اشاره به اینکه نمیتوان روند کرونا را پیشبینی کرد، گفت: در حال حاضر نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که در روزهای آینده با پیک جدیدی مواجه خواهیم شد یا خیر، به همین خاطر موضوعی که مهم است رعایت پروتکلهای بهداشتی و اجتناب از برگزاری دورهمی و مراسم از سوی مردم است. با قرنطینه و تعطیلی خوزستان مشکلی ندارم اما قرنطینه و اعمال محدودیتها باید بازدارنده باشد و با افرادی که قوانین را رعایت نمیکنند با جدیت برخورد شود.
انتقاد استاندار از برگزاری مراسم چندهزار نفری
«قاسم سلیمانی دشتکی» استاندار خوزستان با انتقاد از برگزاری آیین ترحیم با حضور جمعیت چندهزار نفری در برخی شهرستانهای استان طی روزهای اخیر اظهار داشت: فرمانداران باید در این خصوص دقت بیشتری به خرج دهند و با برگزارکنندگان مجالس ترحیم و عروسی با جمعیت بالا در استان برخورد کنند. البته ما میتوانیم از اهرم سختتری در این زمینه استفاده کنیم اما قصد انجام این کار را نداریم و در مقابل انتظار داریم که مردم نیز با ما همراهی کنند.
وی در ادامه تأکید کرد: در خوزستان تعداد روستاها بسیار زیاد است و هرچه ما کنترل کنیم بالاخره در یک جایی مراسمی برگزار میشود؛ بر این اساس تصمیم گرفته شده هر زمان که در مناطق اتفاقی در خصوص مرگ افراد رخ دهد بخشدار، دهیار و فرماندار این مسأله را به دادستان اطلاع دهند تا پیش از مراسم، صاحبان عزا متعهد شوند مراسمی برگزار نمیکنند.
کاهش ترددهای هوایی و ریلی به خوزستان
استاندار خوزستان در خصوص دستفروشان اهواز که از عوامل تجمع و گسترش بیماری در این شهر هستند هم گفت: بازاریان معتقدند بعد از تعطیلی مغازهها، دستفروشها جایگزین آنها میشوند و این حرف، درست است. بههمین خاطر از مأموران انتظامی و عملیاتی خواستهایم پیش از پهن کردن بساط دستفروشان در محل مستقر شده و اجازه حضور به آنها ندهند. از سوی دیگر جلسات متعددی برای حمایت از اصناف و بازاریان برگزار شده تا شرایطی فراهم کنیم که دغدغه آنها کمتر شود. قاسم سلیمانی دشتکی با توجه به وضعیت ویژه خوزستان خواهان کاهش یکسومی ترددهای هوایی و ریلی به استان شد و افزود: در صحبتی که با وزیر بهداشت داشتهایم عنوان شده در صورت امکان تردد ریلی و هوایی به استان کلاً تعطیل شود اما باید گفت که این کار امکانپذیر نیست زیرا نبض اقتصادی و اداری از دست ما بهطور کامل خارج میشود. البته پیشنهادی ارائه کردیم تا ظرفیت پرواز و قطارها یکسوم شود. معتقدم برای این مسأله باید تفویض اختیاری به استان ارائه شود تا بتواند متناسب با وضعیت شیوع کرونا تصمیمگیری کند.
استاندار خوزستان خاطرنشان کرد: در مرزهای استان نیز محدودیتها اعمال شده و تنها به ایرانیها اجازه ورود از عراق داده شده است. البته این افراد نیز باید پیش از ورود تست بدهند و تا زمانی که پاسخ تست مشخص نشود در نقاهتگاه باقی خواهند ماند و از آنها پذیرایی میشود. اگر پاسخ تست این افراد مثبت باشد با شرایط خاص به بیمارستانها ارجاع داده میشوند و اگر پاسخ تست منفی باشد، میتوانند به مسیر خود و مقصد مورد نظر حرکت کنند. در بخش تجاری مرزها هم به تعداد تستها افزوده شده است زیرا نمیتوان تجارت در مرز را تعطیل کرد.
امکان سفر به این استان وجود ندارد
«غلام شجاعی»، معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی خوزستان هم در گفتوگو با «ایران» اظهار داشت: با توجه به روند فعلی شیوع کرونا در خوزستان در حال حاضر امکان سفر به این استان وجود ندارد و در صورت ادامه این روند بیماری ممکن است سفرهای نوروزی هم به استان ممنوع باشد. البته این موضوع قطعی نیست و به شرایط کرونا بستگی دارد. در واقع ملاک اصلی تصمیمگیری در زمینه چگونگی سفرهای نوروزی ستاد ملی مقابله با کرونا خواهد بود. وی ادامه داد: در حال حاضر استان شرایط بسیار حادی دارد و تمام مبادی خروجی به استان بسته شده است. حتی بنا به دستور استاندار محدودیتها و منع ورود برای دو هفته دیگر تمدید شده است.
شجاعی با اشاره به اینکه صنعت گردشگری استان در ایام کرونا بسیار متضرر شده است و تمام صنوف وابسته به این صنعت در آستانه تعطیلی هستند، افزود: چند ماه پیش در یک بازه زمانی با توجه به اینکه وضعیت کرونا تا حدی در استان کنترل شده بود وضعیت هتلها مناسب بود اما بعد از قرمز شدن دوباره وضعیت و بسته شدن پایانهها این صنعت باز در کما فرو رفته است. البته بخش زیادی از مسافران خوزستان مربوط به سازمانها و اداراتی هستند که کارمندان خود را برای مأموریت به این استان میفرستند، به همین خاطر با شرایط ویژهای همچنان هتلها با رعایت نکات بهداشتی پذیرای این افراد هستند. وی با تأکید به اینکه تاکنون بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت به تأسیسات اقامتی استان وارد شده است، اظهار داشت: در حال حاضر هیچ کدام از مراکز اقامتی ما تعطیل نیستند و ما نیز قصد تعطیل کردن اجباری آنها را نداریم. در واقع ما معتقدیم اگر قرار است پذیرای مسافران باشیم بهتر است این افراد در مراکز رسمی با نظارتهای بهداشتی و رعایت پروتکلها اقامت داشته باشند تا اینکه به مراکزی بروند که امکان نظارت روی آنها وجود ندارد. تأکید ما برای ادامه فعالیت تأسیسات گردشگری و اقامتی رعایت پروتکلهای بهداشتی است. البته با توجه به اینکه تعداد مسافران بسیار کاهش یافته، واحدهای گردشگری مشتری ندارند و بسیاری از آنها خودشان تصمیم به تعطیلی گرفتند زیرا ادامه این روند برایشان مقرون بهصرفه نیست.
معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی خوزستان خاطرنشان کرد:از آنجایی که امکان دارد این بیماری تا مدت نامعلوم ادامه داشته باشد، نمیتوانیم تمام تأسیسات گردشگری را تعطیل کنیم. بههمین خاطر با همکاری وزارت میراث فرهنگی و ادارات استانها، اقدامات و تدابیری برای پیشگیری این روند اندیشیده شده است. خصوصاً اینکه بنا شده از طریق ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام شود مسافرانی که با پلاک غیربومی به استانها میروند برگه رزرو هتل را همراه داشته باشند و با ارائه آن بتوانند به استان مورد نظر وارد شوند. ما معتقدیم همین تعداد اندک مسافر هم باید برای صنعت گردشگری حفظ شود تا شرایط به حالت عادی بازگردد.
خبرنگار
«هموطن عزیز سلام، همانطور که اطلاع دارید برخی شهرهای استان خوزستان در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارند؛ همه ما باید تلاش کنیم تا هرچه سریعتر زنجیره انتقال ویروس کرونا قطع گردد. به همین منظور، برخی محدودیتهای تردد و مسافرت اعمال شدهاند.
با احترام، از شما شهروند عزیز تقاضا داریم که از هرگونه مسافرت غیرضروری به استانها، بویژه استان خوزستان خودداری نمایید.
از توجه شما بسیار سپاسگزاریم.»
روز گذشته با اعلام وضعیت ویژه از سوی وزارت کشور برای خوزستان پیامی با این مضمون از سوی وزیر بهداشت و درمان برای همه ایرانیها ارسال شده و حالا چشم امید مردم این استان برای برگشتن به شرایط عادی به مشارکت و همکاری همه است.
اگر چه وزیر کشور همه دستگاههای اجرایی را موظف کرده که منابع و امکانات خود را به خوزستان روان کنند تا این استان از وضعیت بحرانی خارج شود اما از سوی دیگر رعایت و مشارکت مردم برای قطع زنجیره کرونا را اثرگذار دانسته و تأکید کرده بیتردید همراهی مردم کلید حل مشکل این بیماری است.
«شبیب جویجری»، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و نماینده اهواز هم با توجه به شرایط ویژه خوزستان گفته است: قرار است ستاد ملی مقابله با کرونا اختیاراتی به ستاد استانی مدیریت کرونا در خوزستان دهد تا این ستاد، آخرین وضعیت استان را در خصوص شیوع کرونا بررسی و متناسب با شرایط بهداشتی و درمانی، شیوع کرونا و همچنین متناسب با وضعیت ضرر و زیان اصناف تصمیمگیری کند. البته در این زمینه صحبتهایی انجام شده و قرار است در یکی دو روز آینده بررسیهای کارشناسی این کار انجام شود.
همه باید برای خروج از این بحران همکاری کنند
«فرهاد ابولنژادیان» رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در گفت وگو با «ایران» با اشاره به اینکه در روزهای گذشته از ۱۰۰ هزار تست کرونایی که در کشور انجام شده ۱۲ هزار مورد آن متعلق به خوزستان بوده است، اظهار داشت: درست است که در حال حاضر روند مراجعه به بیمارستانها به نقطه ثابتی رسیده اما در هفته گذشته تعداد بیماران کرونایی در استان نسبت به هفتههای قبل ۷۴ درصد، بستریها ۹۰ درصد و موارد فوت شده به بیش از ۱۰۰ درصد افزایش یافته است. همین موضوع نشان میدهد شرایط استان ویژه است و همه باید برای خروج از این بحران همکاری کنند.
وی ادامه داد: سه هفته پیش به ازای هر ۱۰۰ بیمار، ۱۵۹ بیمار دیگر مبتلا میشدند اما با اعمال محدودیتها و اطلاعرسانی گسترده و از همه مهمتر همراهی بیشتر مردم، این رقم دو هفته پیش به ۱۳۴ بیمار و در حال حاضر به ۱۲۳ بیمار رسیده است. البته شرایط ما همچنان بحرانی است و تا زمانی که این عدد به کمتر از یک نرسد، وضعیت بیماری نزولی نخواهد شد.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در خورستان با بیان اینکه یکچهارم بیمارانی که به بیمارستانها مراجعه میکنند در خانواده به این بیماری مبتلا شدهاند، افزود: در بررسیهای انجام شده مشخص شده ۲۶ درصد موارد ابتلا به کرونا در استان از طریق خانوادهها، ۲۳ درصد از طریق سایر بستگان و شرکت در میهمانیها، ۱۸ درصد تردد درون شهری و ۱۳ درصد تماس با موارد مثبت و مشکوک در محل کار است، به همین خاطر تا مردم همراهی نکنند شرایط تغییر نمیکند.
ابولنژادیان با تأکید بر اینکه میزان بروز بیماری در خوزستان بالا است، افزود: در حال حاضر ۶۰ درصد بیماران کرونایی استان از چهار منطقه کیان، خشایار، شیخبها و کوی علوی اهواز بودهاند. مراجعه به بیمارستانها زیاد و کادر درمان بشدت تحت فشار است بههمین خاطر مجبور شدهایم بیمارانی را که به کرونا مبتلا نیستند به بخشهای غیردانشگاهی منتقل کنیم تا دانشگاه بتواند تکلیف خود در خدمت حداکثری به بیماران مبتلا به کرونا را انجام دهد.
نمیتوان روند کرونا را پیشبینی کرد
رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در خصوص انجام تست برای سفرهای هوایی، گفت: در هفتههای قبل به منظور جلوگیری از انتشار بیماری به سایر استانها مصوب شده بود مسافران ۲۴ ساعت قبل از سفر تست «رپید» را انجام دهند اما مجدداً ابلاغیهای مبنی بر لغو چنین موضوعی به فرودگاهها داده شده است. البته موضوع را با وزارت بهداشت مطرح کردهایم و در صورتی که انجام تست مجدداً توسط ستاد ملی مقابله با کرونا تأیید شود، این کار را انجام خواهیم داد. البته فعلاً انجام تست برای مسافران اجباری نیست.
وی با اشاره به اینکه نمیتوان روند کرونا را پیشبینی کرد، گفت: در حال حاضر نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که در روزهای آینده با پیک جدیدی مواجه خواهیم شد یا خیر، به همین خاطر موضوعی که مهم است رعایت پروتکلهای بهداشتی و اجتناب از برگزاری دورهمی و مراسم از سوی مردم است. با قرنطینه و تعطیلی خوزستان مشکلی ندارم اما قرنطینه و اعمال محدودیتها باید بازدارنده باشد و با افرادی که قوانین را رعایت نمیکنند با جدیت برخورد شود.
انتقاد استاندار از برگزاری مراسم چندهزار نفری
«قاسم سلیمانی دشتکی» استاندار خوزستان با انتقاد از برگزاری آیین ترحیم با حضور جمعیت چندهزار نفری در برخی شهرستانهای استان طی روزهای اخیر اظهار داشت: فرمانداران باید در این خصوص دقت بیشتری به خرج دهند و با برگزارکنندگان مجالس ترحیم و عروسی با جمعیت بالا در استان برخورد کنند. البته ما میتوانیم از اهرم سختتری در این زمینه استفاده کنیم اما قصد انجام این کار را نداریم و در مقابل انتظار داریم که مردم نیز با ما همراهی کنند.
وی در ادامه تأکید کرد: در خوزستان تعداد روستاها بسیار زیاد است و هرچه ما کنترل کنیم بالاخره در یک جایی مراسمی برگزار میشود؛ بر این اساس تصمیم گرفته شده هر زمان که در مناطق اتفاقی در خصوص مرگ افراد رخ دهد بخشدار، دهیار و فرماندار این مسأله را به دادستان اطلاع دهند تا پیش از مراسم، صاحبان عزا متعهد شوند مراسمی برگزار نمیکنند.
کاهش ترددهای هوایی و ریلی به خوزستان
استاندار خوزستان در خصوص دستفروشان اهواز که از عوامل تجمع و گسترش بیماری در این شهر هستند هم گفت: بازاریان معتقدند بعد از تعطیلی مغازهها، دستفروشها جایگزین آنها میشوند و این حرف، درست است. بههمین خاطر از مأموران انتظامی و عملیاتی خواستهایم پیش از پهن کردن بساط دستفروشان در محل مستقر شده و اجازه حضور به آنها ندهند. از سوی دیگر جلسات متعددی برای حمایت از اصناف و بازاریان برگزار شده تا شرایطی فراهم کنیم که دغدغه آنها کمتر شود. قاسم سلیمانی دشتکی با توجه به وضعیت ویژه خوزستان خواهان کاهش یکسومی ترددهای هوایی و ریلی به استان شد و افزود: در صحبتی که با وزیر بهداشت داشتهایم عنوان شده در صورت امکان تردد ریلی و هوایی به استان کلاً تعطیل شود اما باید گفت که این کار امکانپذیر نیست زیرا نبض اقتصادی و اداری از دست ما بهطور کامل خارج میشود. البته پیشنهادی ارائه کردیم تا ظرفیت پرواز و قطارها یکسوم شود. معتقدم برای این مسأله باید تفویض اختیاری به استان ارائه شود تا بتواند متناسب با وضعیت شیوع کرونا تصمیمگیری کند.
استاندار خوزستان خاطرنشان کرد: در مرزهای استان نیز محدودیتها اعمال شده و تنها به ایرانیها اجازه ورود از عراق داده شده است. البته این افراد نیز باید پیش از ورود تست بدهند و تا زمانی که پاسخ تست مشخص نشود در نقاهتگاه باقی خواهند ماند و از آنها پذیرایی میشود. اگر پاسخ تست این افراد مثبت باشد با شرایط خاص به بیمارستانها ارجاع داده میشوند و اگر پاسخ تست منفی باشد، میتوانند به مسیر خود و مقصد مورد نظر حرکت کنند. در بخش تجاری مرزها هم به تعداد تستها افزوده شده است زیرا نمیتوان تجارت در مرز را تعطیل کرد.
امکان سفر به این استان وجود ندارد
«غلام شجاعی»، معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی خوزستان هم در گفتوگو با «ایران» اظهار داشت: با توجه به روند فعلی شیوع کرونا در خوزستان در حال حاضر امکان سفر به این استان وجود ندارد و در صورت ادامه این روند بیماری ممکن است سفرهای نوروزی هم به استان ممنوع باشد. البته این موضوع قطعی نیست و به شرایط کرونا بستگی دارد. در واقع ملاک اصلی تصمیمگیری در زمینه چگونگی سفرهای نوروزی ستاد ملی مقابله با کرونا خواهد بود. وی ادامه داد: در حال حاضر استان شرایط بسیار حادی دارد و تمام مبادی خروجی به استان بسته شده است. حتی بنا به دستور استاندار محدودیتها و منع ورود برای دو هفته دیگر تمدید شده است.
شجاعی با اشاره به اینکه صنعت گردشگری استان در ایام کرونا بسیار متضرر شده است و تمام صنوف وابسته به این صنعت در آستانه تعطیلی هستند، افزود: چند ماه پیش در یک بازه زمانی با توجه به اینکه وضعیت کرونا تا حدی در استان کنترل شده بود وضعیت هتلها مناسب بود اما بعد از قرمز شدن دوباره وضعیت و بسته شدن پایانهها این صنعت باز در کما فرو رفته است. البته بخش زیادی از مسافران خوزستان مربوط به سازمانها و اداراتی هستند که کارمندان خود را برای مأموریت به این استان میفرستند، به همین خاطر با شرایط ویژهای همچنان هتلها با رعایت نکات بهداشتی پذیرای این افراد هستند. وی با تأکید به اینکه تاکنون بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت به تأسیسات اقامتی استان وارد شده است، اظهار داشت: در حال حاضر هیچ کدام از مراکز اقامتی ما تعطیل نیستند و ما نیز قصد تعطیل کردن اجباری آنها را نداریم. در واقع ما معتقدیم اگر قرار است پذیرای مسافران باشیم بهتر است این افراد در مراکز رسمی با نظارتهای بهداشتی و رعایت پروتکلها اقامت داشته باشند تا اینکه به مراکزی بروند که امکان نظارت روی آنها وجود ندارد. تأکید ما برای ادامه فعالیت تأسیسات گردشگری و اقامتی رعایت پروتکلهای بهداشتی است. البته با توجه به اینکه تعداد مسافران بسیار کاهش یافته، واحدهای گردشگری مشتری ندارند و بسیاری از آنها خودشان تصمیم به تعطیلی گرفتند زیرا ادامه این روند برایشان مقرون بهصرفه نیست.
معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی خوزستان خاطرنشان کرد:از آنجایی که امکان دارد این بیماری تا مدت نامعلوم ادامه داشته باشد، نمیتوانیم تمام تأسیسات گردشگری را تعطیل کنیم. بههمین خاطر با همکاری وزارت میراث فرهنگی و ادارات استانها، اقدامات و تدابیری برای پیشگیری این روند اندیشیده شده است. خصوصاً اینکه بنا شده از طریق ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام شود مسافرانی که با پلاک غیربومی به استانها میروند برگه رزرو هتل را همراه داشته باشند و با ارائه آن بتوانند به استان مورد نظر وارد شوند. ما معتقدیم همین تعداد اندک مسافر هم باید برای صنعت گردشگری حفظ شود تا شرایط به حالت عادی بازگردد.

کرونا، مانعی برای گفتن و شنیدن
محبوبه مصرقانی
خبرنگار
لب، دست و چشم همگی ختم میشود به گفتار برای احساسات غیر قابل بیان یک ناشنوا یا کم شنوا. اما کرونا لبها را پوشانده و خیلی از دستها هم آشنا به زبان نیستند و چشم هم بدون رقص لب و دست نمیتواند آهنگی به قلب فرد ناشنوا برساند. زندگی کرونایی و ماسک زدنش بسیاری از ناشنوایانی را که از طریق لب خوانی با دیگران ارتباط برقرار میکردند، دچار مشکل کرده است. به بهانه آگاهی از مشکلات این دسته از افراد جامعه، عضو گروههای ناشنوایان شدم تا بتوانم تجربیاتشان را در زمان استفاده از ماسک منعکس کنم. پس از طرح مسأله برای چندین نفر از این دوستان به دلیل محدودیت دایره واژگان و عدم توانایی در جملهبندی صحیح متأسفانه از درک گفتارشان عاجز مانده بودم تا عماد شکوهی ناشنوای مطلق به من فهماند که با برادرش صحبت کنم. عماد 19 ساله، ناشنوا است. بتازگی در دانشگاه قبول شده و در برقراری ارتباط مشکل دارد حتی با اینکه عمل کاشت حلزون هم انجام داده است.
علی شکوهی برادر عماد حرفهای زیادی در مورد مشکلات او از زمان شیوع کرونا گفت و خاطرهای تلخ در مورد سوء تفاهم که به خاطر ماسک زدن برای عماد به وجود آمده بود برایمان بازگو کرد: ناشنوایی برادرم شدید است و از لحاظ ظاهری هم از ناحیه فک و دهان یک مقداری مشکل دارد. چند وقت پیش وقتی از خانه دوستش برگشت، دیدم خیلی ناراحت است وقتی مسأله را جویا شدم، پاسخی به من نداد ولی وقتی مادرم از او پرسید. غذا خوردی؟ با اشاره پاسخ داد «زهر بخورم بمیرم.» مطمئن شدم اتفاقی افتاده. به زور از او حرف کشیدم و فهمیدم در راه بازگشت به خانه گرسنه میشود و قبل از سوار شدن به اتوبوس به مغازهای میرود. اینها را میگویم تا بدانید که تمام مغازههای محل ما عماد را میشناسند و میدانند چگونه باید با او برخورد کنند. خلاصه به یک مغازه میرود تا یک آبمیوه و کیک بخرد. از آنجا که این بچهها تمام سعیشان این است که کمترین ارتباط کلامی را با دیگران داشته باشند. آبمیوهای و کیکی برمیدارد و پولش را روی پیشخوان میگذارد. هنوز چند قدم از مغازه خارج نشده مغازهدار از پشت یقهاش را میگیرد و محکم تکانش میدهد. در این میان عماد تلاش میکند ماسک مغازهدار را پایین بدهد تا بفهمد چه میگوید که مغازهدار هلش میدهد و وقتی عماد زمین میخورد و ماسکش را برمیدارد تازه مغازهدار متوجه معلولیتش میشود و او را ول میکند. عماد هم آبمیوه و کیک را پرت میکند و میآید. وقتی اینها را برایم تعریف کرد. به او گفتم بریم به آن مغازه تا ببینم چرا با تو این گونه رفتار کرده. وقتی از مغازهدار جویا شدم که دلیل این رفتار چه بوده گفت «من نفهمیدم برادرت «عقبافتاده» است!» خیلی ناراحت شدم چون عماد اصلاً مشکل ذهنی ندارد اما خونسردی به خرج دادم تا مطمئن شوم ایراد از سمت ما نباشد که اگر کار به دعوا زد و خورد کشید در کلانتری مقصر نباشیم. خانم! من اینقدر سر موضوعات این چنینی دعوا کردم که کلانتری محلمان من را میبیند میگوید برو آقا نیاز به توضیح نیست. خلاصه داستان از این قرار بوده که قیمت کیک گران شده بوده و عماد فقط به قیمت روی بسته اکتفا و پول را حساب کرده و از آنجا که مغازهدار ماسک داشته حتی با اینکه چندین بار قیمت واقعی را به عماد گفته اما متأسفانه برادرم متوجه صدا و حرکت لبهای فروشنده نشده و با خونسردی از مغازه خارج میشود. بی توجهی عماد، مغازهدار را عصبانی و فکر میکند که برادرم از عمد خودش را به نشنیدن زده و قصد داشته 300 تومان بقیه پولش را بپیچاند! بگذریم از اینکه بعد از شرح ماجرا مغازهدار معذرت خواهی کرد و گفت واقعاً نفهمیده بود که عماد ناشنوا است و صدایش را نمیشنود. این مسأله گذشت اما به نظر شما آن حس ترس که کسی از پشت به شما حمله کند یا اینکه درد نفهمیده شدن از دل برادر من پاک میشود؟ واقعاً اگر افراد در این کرونایی یکم صبورتر باشند، دلها برای 300 تا تک تومانی بیخود نمیشکند. من از مسئولان در خواست دارم در این مورد بیشتر اطلاعرسانی کنند. لبخوانی برای افرادی مثل عماد امری حیاتی است. برادر من اصلاً مشکل ذهنی ندارد اتفاقاً اینقدر باهوش است که وقتی به مغازهای میرود قیمتها را چک میکند، پولش را به همان میزان آماده میکند تا نخواهد درگیر چقدر شد، چقدر نشد؛ گفتن رمز کارت و از این قبیل مشکلات شود.
خجالت میکشم از دیگران بخواهم ماسکشان را پایین دهند
افسانه شعبانی هم ناشنوا است. صحبت با افسانه کار آسانی نبود و به قول خودش «چی گفتی، فهمیدم! من نفهمیدی.» در ادامه به انعکاس منظور افسانه در پاسخ به این سؤال که چه مشکلاتی در استفاده از ماسک و لب خوانی دارد پرداختهایم. افسانه ناشنوای مطلق است اما بعد از کاشت حلزون و گفتار درمانی بهتر از قبل میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. او از زمان شیوع کرونا دچار مشکل شده چرا که نمیتواند لب خوانی کند. به گفته خودش خجالت میکشد از دیگرانی که نمیدانند او ناشنواست بخواهد ماسکشان را پایین دهند. او میگوید: مردم نمیدانند باید ماسک را پایین دهند. این زشت است که بخواهم کسی به خاطرم ریسک کند. مردم حق دارند نگران حال خود و اطرافیان باشند. به تازگی تصویر ماسکی با نشان ناشنوایی در فضای مجازی منتشر شده که این ماسک نشان میدهد شخصی که از آن استفاده میکند، ناشنواست. افسانه هم مانند بسیاری از ناشنوایانی که به دنبال خرید این ماسک هستند در فضای مجازی و انجمنهای ناشنوایان جست وجو کرده بود. او میگوید من این تصویر را دیدم و خواستم بخرم اما چیزی پیدا نکردم. تصمیم گرفتم با خودکار کنار ماسکم بنویسم ناشنوا، اما بعدش هم رویم نشد با ماسک بیرون بروم هم اینکه همیشه خدا را شکر میکردم که دخترم و میتوانم سمعکم را زیر مقنعه و روسری پنهان کنم.
لزوم اطلاعرسانی در زمینه تعامل با افراد ناشنوا در دوران کرونا
مهندس حامد عابدین زاده رئیس هیأت مدیره انجمن ناشنوایان ایران در مورد مشکلات ناشنوایان و برقراری ارتباط با دیگر افراد میگوید: اغلب افراد فکر میکنند تنها راه برقراری ارتباط با ناشنوایان زبان اشاره است. در حالی که لبخوانی و ارتباط نوشتاری از اصول مهم برای تعامل صحیح و کامل با ناشنوایان است. به دلیل استفاده از ماسک در این روزها تعاملات اجتماعی برای افراد ناشنوا بیش از پیش دچار مشکل شده.
زیرا افراد شنوا برای رعایت پروتکلهای بهداشتی حاضر به پایین کشیدن ماسک از روی صورت خود نیستند. این مسأله حتی برای افراد نیمه شنوا و افرادی که کاشت حلزون انجام دادهاند و کسانی که از سمعک استفاده می کنند نیز دشوار است. این مشکلات با یک اطلاعرسانی جامع قابل حل است. افراد برای حل مشکل ارتباط با ناشنوایان میتوانند فاصله اجتماعی که ۱.۵ الی ۲ متر است را رعایت کرده و ماسک خود را پایین کشیده و با لبخوانی و شمرده و آرام و بدون صدا صحبت کنند. اگر فرد ناشنوا لبخوانی آنها را متوجه نشد، میتوانند از نوشتن برای برقراری ارتباط استفاده کنند.
عابدینزاده که خود ناشنوای مطلق است، در مورد عکسی که به تازگی در فضای مجازی تحت عنوان «ماسک ناشنوایان» منتشر شده میگوید: عکسی که در فضای مجازی پخش شده و نشان ناشنوا در گوشه ماسک درج شده بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و کاربردی برای افراد ناشنوا ندارد. ممکن است استثناً برای بعضی نیمه شنوایان کاربردی داشته باشد اما در مجموع برای جامعه ناشنوا کاربردی نیست چون ناشنوا قادر به شنیدن نیست. این نشان به افراد ناشنوا کمک میکند تا به سایر افراد، معلولیتشان را معرفی کنند و افراد بدانند این فردی که در مقابل آنهاست ناشنواست و برای برقراری ارتباط با او ماسک خود را پایین کشیده و با لب خوانی و ارتباط نوشتاری با او صحبت کنند. به نظر من ضرورتی ندارد ناشنوایی که در مترو تردد میکند به اطرافیانش بفهماند ناشنوا است. جامعه به اندازه کافی با دیدن سمعک؛ ترحم نابجا یا خیره شدن بی اندازه را به ناشنوایان تحمیل کرده است. برچسب زدن و جداسازی کار اشتباهی است. مسأله اصلی آگاهسازی جامعه پس از برخورد با این افراد است که شیوه برخورد هم توضیح داده شد.وی در پایان میگوید: زبان اول ناشنوایان و کم شنوایان زبان اشاره است. در توانبخشی افراد ناشنوا این یک اولویت است. متأسفانه پزشکان و متولیان سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سازمان بهزیستی زبان اشاره را در نظر نمیگیرند و معتقدند اگر کاشت حلزون انجام شود و سپس با گفتار درمانی و توانبخشی فرد شنوا میشود و دیگر به زبان اشاره نیازی نیست. که بر اساس تجربهای که دارم، معتقدم این راه حل مناسبی نیست و باید اولویتها در نظر گرفته شوند.
در پی انتشار عکسی در فضای مجازی بسیاری از ناشنوایان به دنبال خرید این ماسک هستند و ما هم در پی گفتوگو با متولیان تولید این ماسک متوجه شدیم این خبر تولید این ماسک در ایران خبری کذب است.
بـرش
تولد روزانه ۱۰ کودک ناشنوا در کشور
رئیس مرکز مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از تولد روزانه ۱۰ نوزاد ناشنوا در کشور خبر داد و در عین حال تأکید کرد که در بزرگسالان بیش از ۵۰ درصد و در کودکان بیش از ۶۰ درصد موارد ناشنوایی قابل پیشگیری و کنترل است.به گزارش وبدا، افشین استوار در نشست خبری روز جهانی شنوایی، افزود: بروز ناشنوایی و کم شنوایی در نوزادان حدود ۲.۷ در هر هزار تولد است، یعنی سالانه نزدیک به ۳۵۰۰ نوزاد کم شنوا یا ناشنوا داریم که این به معنی ۳۰۰ نوزاد در ماه و ۱۰ نوزاد در روز است.وی گفت: در همه گروههای سنی در کشور شیوع ناشنوایی و کمشنوایی در کشور ۵.۳ درصد است که یعنی ۵.۳ درصد افراد در جامعه از ناشنوایی و کم شنوایی رنج میبرند؛ اینکه چرا در سالهای اخیر کم شنوایی و ناشنوایی را با این رشد فزاینده داریم، این است که عوامل خطر کم شنوایی و ناشنوایی روزبه روز در حال افزایش است و یکی از مهمترین عوامل آن افزایش سالمندی است .
خبرنگار
لب، دست و چشم همگی ختم میشود به گفتار برای احساسات غیر قابل بیان یک ناشنوا یا کم شنوا. اما کرونا لبها را پوشانده و خیلی از دستها هم آشنا به زبان نیستند و چشم هم بدون رقص لب و دست نمیتواند آهنگی به قلب فرد ناشنوا برساند. زندگی کرونایی و ماسک زدنش بسیاری از ناشنوایانی را که از طریق لب خوانی با دیگران ارتباط برقرار میکردند، دچار مشکل کرده است. به بهانه آگاهی از مشکلات این دسته از افراد جامعه، عضو گروههای ناشنوایان شدم تا بتوانم تجربیاتشان را در زمان استفاده از ماسک منعکس کنم. پس از طرح مسأله برای چندین نفر از این دوستان به دلیل محدودیت دایره واژگان و عدم توانایی در جملهبندی صحیح متأسفانه از درک گفتارشان عاجز مانده بودم تا عماد شکوهی ناشنوای مطلق به من فهماند که با برادرش صحبت کنم. عماد 19 ساله، ناشنوا است. بتازگی در دانشگاه قبول شده و در برقراری ارتباط مشکل دارد حتی با اینکه عمل کاشت حلزون هم انجام داده است.
علی شکوهی برادر عماد حرفهای زیادی در مورد مشکلات او از زمان شیوع کرونا گفت و خاطرهای تلخ در مورد سوء تفاهم که به خاطر ماسک زدن برای عماد به وجود آمده بود برایمان بازگو کرد: ناشنوایی برادرم شدید است و از لحاظ ظاهری هم از ناحیه فک و دهان یک مقداری مشکل دارد. چند وقت پیش وقتی از خانه دوستش برگشت، دیدم خیلی ناراحت است وقتی مسأله را جویا شدم، پاسخی به من نداد ولی وقتی مادرم از او پرسید. غذا خوردی؟ با اشاره پاسخ داد «زهر بخورم بمیرم.» مطمئن شدم اتفاقی افتاده. به زور از او حرف کشیدم و فهمیدم در راه بازگشت به خانه گرسنه میشود و قبل از سوار شدن به اتوبوس به مغازهای میرود. اینها را میگویم تا بدانید که تمام مغازههای محل ما عماد را میشناسند و میدانند چگونه باید با او برخورد کنند. خلاصه به یک مغازه میرود تا یک آبمیوه و کیک بخرد. از آنجا که این بچهها تمام سعیشان این است که کمترین ارتباط کلامی را با دیگران داشته باشند. آبمیوهای و کیکی برمیدارد و پولش را روی پیشخوان میگذارد. هنوز چند قدم از مغازه خارج نشده مغازهدار از پشت یقهاش را میگیرد و محکم تکانش میدهد. در این میان عماد تلاش میکند ماسک مغازهدار را پایین بدهد تا بفهمد چه میگوید که مغازهدار هلش میدهد و وقتی عماد زمین میخورد و ماسکش را برمیدارد تازه مغازهدار متوجه معلولیتش میشود و او را ول میکند. عماد هم آبمیوه و کیک را پرت میکند و میآید. وقتی اینها را برایم تعریف کرد. به او گفتم بریم به آن مغازه تا ببینم چرا با تو این گونه رفتار کرده. وقتی از مغازهدار جویا شدم که دلیل این رفتار چه بوده گفت «من نفهمیدم برادرت «عقبافتاده» است!» خیلی ناراحت شدم چون عماد اصلاً مشکل ذهنی ندارد اما خونسردی به خرج دادم تا مطمئن شوم ایراد از سمت ما نباشد که اگر کار به دعوا زد و خورد کشید در کلانتری مقصر نباشیم. خانم! من اینقدر سر موضوعات این چنینی دعوا کردم که کلانتری محلمان من را میبیند میگوید برو آقا نیاز به توضیح نیست. خلاصه داستان از این قرار بوده که قیمت کیک گران شده بوده و عماد فقط به قیمت روی بسته اکتفا و پول را حساب کرده و از آنجا که مغازهدار ماسک داشته حتی با اینکه چندین بار قیمت واقعی را به عماد گفته اما متأسفانه برادرم متوجه صدا و حرکت لبهای فروشنده نشده و با خونسردی از مغازه خارج میشود. بی توجهی عماد، مغازهدار را عصبانی و فکر میکند که برادرم از عمد خودش را به نشنیدن زده و قصد داشته 300 تومان بقیه پولش را بپیچاند! بگذریم از اینکه بعد از شرح ماجرا مغازهدار معذرت خواهی کرد و گفت واقعاً نفهمیده بود که عماد ناشنوا است و صدایش را نمیشنود. این مسأله گذشت اما به نظر شما آن حس ترس که کسی از پشت به شما حمله کند یا اینکه درد نفهمیده شدن از دل برادر من پاک میشود؟ واقعاً اگر افراد در این کرونایی یکم صبورتر باشند، دلها برای 300 تا تک تومانی بیخود نمیشکند. من از مسئولان در خواست دارم در این مورد بیشتر اطلاعرسانی کنند. لبخوانی برای افرادی مثل عماد امری حیاتی است. برادر من اصلاً مشکل ذهنی ندارد اتفاقاً اینقدر باهوش است که وقتی به مغازهای میرود قیمتها را چک میکند، پولش را به همان میزان آماده میکند تا نخواهد درگیر چقدر شد، چقدر نشد؛ گفتن رمز کارت و از این قبیل مشکلات شود.
خجالت میکشم از دیگران بخواهم ماسکشان را پایین دهند
افسانه شعبانی هم ناشنوا است. صحبت با افسانه کار آسانی نبود و به قول خودش «چی گفتی، فهمیدم! من نفهمیدی.» در ادامه به انعکاس منظور افسانه در پاسخ به این سؤال که چه مشکلاتی در استفاده از ماسک و لب خوانی دارد پرداختهایم. افسانه ناشنوای مطلق است اما بعد از کاشت حلزون و گفتار درمانی بهتر از قبل میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. او از زمان شیوع کرونا دچار مشکل شده چرا که نمیتواند لب خوانی کند. به گفته خودش خجالت میکشد از دیگرانی که نمیدانند او ناشنواست بخواهد ماسکشان را پایین دهند. او میگوید: مردم نمیدانند باید ماسک را پایین دهند. این زشت است که بخواهم کسی به خاطرم ریسک کند. مردم حق دارند نگران حال خود و اطرافیان باشند. به تازگی تصویر ماسکی با نشان ناشنوایی در فضای مجازی منتشر شده که این ماسک نشان میدهد شخصی که از آن استفاده میکند، ناشنواست. افسانه هم مانند بسیاری از ناشنوایانی که به دنبال خرید این ماسک هستند در فضای مجازی و انجمنهای ناشنوایان جست وجو کرده بود. او میگوید من این تصویر را دیدم و خواستم بخرم اما چیزی پیدا نکردم. تصمیم گرفتم با خودکار کنار ماسکم بنویسم ناشنوا، اما بعدش هم رویم نشد با ماسک بیرون بروم هم اینکه همیشه خدا را شکر میکردم که دخترم و میتوانم سمعکم را زیر مقنعه و روسری پنهان کنم.
لزوم اطلاعرسانی در زمینه تعامل با افراد ناشنوا در دوران کرونا
مهندس حامد عابدین زاده رئیس هیأت مدیره انجمن ناشنوایان ایران در مورد مشکلات ناشنوایان و برقراری ارتباط با دیگر افراد میگوید: اغلب افراد فکر میکنند تنها راه برقراری ارتباط با ناشنوایان زبان اشاره است. در حالی که لبخوانی و ارتباط نوشتاری از اصول مهم برای تعامل صحیح و کامل با ناشنوایان است. به دلیل استفاده از ماسک در این روزها تعاملات اجتماعی برای افراد ناشنوا بیش از پیش دچار مشکل شده.
زیرا افراد شنوا برای رعایت پروتکلهای بهداشتی حاضر به پایین کشیدن ماسک از روی صورت خود نیستند. این مسأله حتی برای افراد نیمه شنوا و افرادی که کاشت حلزون انجام دادهاند و کسانی که از سمعک استفاده می کنند نیز دشوار است. این مشکلات با یک اطلاعرسانی جامع قابل حل است. افراد برای حل مشکل ارتباط با ناشنوایان میتوانند فاصله اجتماعی که ۱.۵ الی ۲ متر است را رعایت کرده و ماسک خود را پایین کشیده و با لبخوانی و شمرده و آرام و بدون صدا صحبت کنند. اگر فرد ناشنوا لبخوانی آنها را متوجه نشد، میتوانند از نوشتن برای برقراری ارتباط استفاده کنند.
عابدینزاده که خود ناشنوای مطلق است، در مورد عکسی که به تازگی در فضای مجازی تحت عنوان «ماسک ناشنوایان» منتشر شده میگوید: عکسی که در فضای مجازی پخش شده و نشان ناشنوا در گوشه ماسک درج شده بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و کاربردی برای افراد ناشنوا ندارد. ممکن است استثناً برای بعضی نیمه شنوایان کاربردی داشته باشد اما در مجموع برای جامعه ناشنوا کاربردی نیست چون ناشنوا قادر به شنیدن نیست. این نشان به افراد ناشنوا کمک میکند تا به سایر افراد، معلولیتشان را معرفی کنند و افراد بدانند این فردی که در مقابل آنهاست ناشنواست و برای برقراری ارتباط با او ماسک خود را پایین کشیده و با لب خوانی و ارتباط نوشتاری با او صحبت کنند. به نظر من ضرورتی ندارد ناشنوایی که در مترو تردد میکند به اطرافیانش بفهماند ناشنوا است. جامعه به اندازه کافی با دیدن سمعک؛ ترحم نابجا یا خیره شدن بی اندازه را به ناشنوایان تحمیل کرده است. برچسب زدن و جداسازی کار اشتباهی است. مسأله اصلی آگاهسازی جامعه پس از برخورد با این افراد است که شیوه برخورد هم توضیح داده شد.وی در پایان میگوید: زبان اول ناشنوایان و کم شنوایان زبان اشاره است. در توانبخشی افراد ناشنوا این یک اولویت است. متأسفانه پزشکان و متولیان سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سازمان بهزیستی زبان اشاره را در نظر نمیگیرند و معتقدند اگر کاشت حلزون انجام شود و سپس با گفتار درمانی و توانبخشی فرد شنوا میشود و دیگر به زبان اشاره نیازی نیست. که بر اساس تجربهای که دارم، معتقدم این راه حل مناسبی نیست و باید اولویتها در نظر گرفته شوند.
در پی انتشار عکسی در فضای مجازی بسیاری از ناشنوایان به دنبال خرید این ماسک هستند و ما هم در پی گفتوگو با متولیان تولید این ماسک متوجه شدیم این خبر تولید این ماسک در ایران خبری کذب است.
بـرش
تولد روزانه ۱۰ کودک ناشنوا در کشور
رئیس مرکز مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از تولد روزانه ۱۰ نوزاد ناشنوا در کشور خبر داد و در عین حال تأکید کرد که در بزرگسالان بیش از ۵۰ درصد و در کودکان بیش از ۶۰ درصد موارد ناشنوایی قابل پیشگیری و کنترل است.به گزارش وبدا، افشین استوار در نشست خبری روز جهانی شنوایی، افزود: بروز ناشنوایی و کم شنوایی در نوزادان حدود ۲.۷ در هر هزار تولد است، یعنی سالانه نزدیک به ۳۵۰۰ نوزاد کم شنوا یا ناشنوا داریم که این به معنی ۳۰۰ نوزاد در ماه و ۱۰ نوزاد در روز است.وی گفت: در همه گروههای سنی در کشور شیوع ناشنوایی و کمشنوایی در کشور ۵.۳ درصد است که یعنی ۵.۳ درصد افراد در جامعه از ناشنوایی و کم شنوایی رنج میبرند؛ اینکه چرا در سالهای اخیر کم شنوایی و ناشنوایی را با این رشد فزاینده داریم، این است که عوامل خطر کم شنوایی و ناشنوایی روزبه روز در حال افزایش است و یکی از مهمترین عوامل آن افزایش سالمندی است .

محکومیت ۳۷ میلیون دلاری امریکا در دیوان لاهه
مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری از نهایی شدن محکومیت ۳۷ میلیون دلاری امریکا در دیوان داوری دعاوی ایران و ایالات متحده به نفع تهران خبر داد.
به گزارش ایرنا، این مرکز با بیان اینکه دیوان داوری دعاوی ایران و ایالات متحده مستقر در شهر لاهه، دولت امریکا را به موجب حکمی به پرداخت خسارت مالی و استرداد بعضی از اموال متعلق به دولت و دستگاههای دولتی ایران محکوم کرد، اظهارکرد: شکایت ایران در این پرونده در سال ۱۹۸۲ نزد دیوان مطرح شده و دیوان در سال ۱۹۹۲ بدواً طی حکمی اصول و چهارچوب مسئولیت ایالات متحده را به علت ایجاد مانع و قصور در انتقال اموال ایران تعیین کرده بود. دیوان داوری در اواخر اسفند ۱۳۹۸ رای نهایی خود را در محکومیت ایالات متحده به دلیل عدم انتقال یا تاخیر در انتقال اموال موضوع دعوی صادر کرد. به موجب این حکم دولت امریکا به پرداخت مبلغی در حدود ۲۹ میلیون دلار بابت مجموع اصل محکومٌبه و بهره متعلقه تا زمان صدور حکم به نفع ایران محکوم شده است.
مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری با اشاره به اینکه در مورد بخشی از اموال یعنی ادوات موسیقی متعلق به سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که دارای ارزش تاریخی هستند، ایالات متحده محکوم به استرداد آن اقلام به ایران شده است، افزود: پس از اعتراض امریکا به این حکم، دیوان ضمن رد بخش اعظم درخواست ایالات متحده، برخی از محاسبات و ایرادات نگارشی موجود در حکم را تصحیح کرد و پس از اصلاح محاسبات در مجموع حدود ۲۳۰۰۰ دلار از کل محکومٌبه صادره به نفع خوانده را کاهش داد. با اصلاحات انجام شده حکم صادره در این پرونده به طور کامل اکنون در مرحله اجرا قرار دارد و ایالات متحده باید نسبت به اجرای حکم در اسرع وقت اقدام کند.
گفتنی است دیوان داوری دعاوی ایران و ایالات متحده نهادی مستقل از دیوان بینالمللی دادگستری در شهر لاهه است که از سال ۱۹۸۱ در پی امضای بیانیههای الجزایر تشکیل و به اختلافات میان دو دولت در رابطه با آن بیانیهها رسیدگی میکند. پرونده مذکور و حکم صادره در آن کاملاً مستقل و مجزا از دو شکایت دیگر ایران علیه ایالات متحده نزد دیوان بینالمللی دادگستری است که در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ طرح شده و در حال رسیدگی است.
به گزارش ایرنا، این مرکز با بیان اینکه دیوان داوری دعاوی ایران و ایالات متحده مستقر در شهر لاهه، دولت امریکا را به موجب حکمی به پرداخت خسارت مالی و استرداد بعضی از اموال متعلق به دولت و دستگاههای دولتی ایران محکوم کرد، اظهارکرد: شکایت ایران در این پرونده در سال ۱۹۸۲ نزد دیوان مطرح شده و دیوان در سال ۱۹۹۲ بدواً طی حکمی اصول و چهارچوب مسئولیت ایالات متحده را به علت ایجاد مانع و قصور در انتقال اموال ایران تعیین کرده بود. دیوان داوری در اواخر اسفند ۱۳۹۸ رای نهایی خود را در محکومیت ایالات متحده به دلیل عدم انتقال یا تاخیر در انتقال اموال موضوع دعوی صادر کرد. به موجب این حکم دولت امریکا به پرداخت مبلغی در حدود ۲۹ میلیون دلار بابت مجموع اصل محکومٌبه و بهره متعلقه تا زمان صدور حکم به نفع ایران محکوم شده است.
مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری با اشاره به اینکه در مورد بخشی از اموال یعنی ادوات موسیقی متعلق به سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که دارای ارزش تاریخی هستند، ایالات متحده محکوم به استرداد آن اقلام به ایران شده است، افزود: پس از اعتراض امریکا به این حکم، دیوان ضمن رد بخش اعظم درخواست ایالات متحده، برخی از محاسبات و ایرادات نگارشی موجود در حکم را تصحیح کرد و پس از اصلاح محاسبات در مجموع حدود ۲۳۰۰۰ دلار از کل محکومٌبه صادره به نفع خوانده را کاهش داد. با اصلاحات انجام شده حکم صادره در این پرونده به طور کامل اکنون در مرحله اجرا قرار دارد و ایالات متحده باید نسبت به اجرای حکم در اسرع وقت اقدام کند.
گفتنی است دیوان داوری دعاوی ایران و ایالات متحده نهادی مستقل از دیوان بینالمللی دادگستری در شهر لاهه است که از سال ۱۹۸۱ در پی امضای بیانیههای الجزایر تشکیل و به اختلافات میان دو دولت در رابطه با آن بیانیهها رسیدگی میکند. پرونده مذکور و حکم صادره در آن کاملاً مستقل و مجزا از دو شکایت دیگر ایران علیه ایالات متحده نزد دیوان بینالمللی دادگستری است که در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ طرح شده و در حال رسیدگی است.

قیلوقال سیاسی خاموشی اقتصادی
همراه با یادداشتهایی از علی دینی ترکمانی و مرتضی افقه
سپیده پیری
خبرنگار
در شرایطی که وضعیت اقتصاد کشور بسامان نیست برخی مسئولان آگاهانه و ناآگاهانه با اظهارنظرهای غیرکارشناسی هیزم در این آتش میریزند. اظهارنظرها در حالی مطرح میشود که کارشناسان بارها خطر نظرات شبهکارشناسانه را گوشزد کردهاند، اما همچنان مسائل روز اقتصادی مورد توجه غیرکارشناسان است. از تحلیل و تعریف شاخصهای کلان گرفته تا توصیه به خرید یک کالای مشخص با منع شهروندان نسبت به استقبال از یک بازار ویژه، در برخی موارد نیز پا را فراتر گذاشته و برای ناکامیها تحلیلهایی ارائه میکنند که عموماً چیزی نیست جز توپ را در زمین دیگری انداختن. غافل از آنکه اقتصاد میدان تسویه حسابهای سیاسی نیست. هیاهویی عامه پسند که با به راه انداختن جو روانی منفی اعتماد عمومی را سلب میکند و اقتصاد را به بیراهه میکشاند. پرسش مهمی که در این میان مطرح میشود این است که اظهارنظرهای غیرکارشناسی در فضای مجازی و واقعی چه تبعاتی برای اقتصاد بههمراه دارد؟ کارشناسان در این باره به «ایران» پاسخ دادند.
دکانی برای غیر متخصصان ناتوان
علی دینی ترکمانی
عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
یکی از مشخصههای مهم اجتماعی جامعه ما این است که هر فردی بهراحتی در مورد هر چیزی اظهار نظر و امری بهنام تخصصگرایی را مخدوش میکند.
قطعاً، میان تخصصگرایی نخبهسالار و تخصصگرایـــــــــــــی دموکراتیک تفاوتهای مهمی وجود دارد که باید به آنها توجه جدی داشت. اولی، همراه با نگاه از بالا به پایین متخصصان و دومی همراه با نگاه مردمگرایانه متخصصان است.
در اولی، مجالی برای صدای اعتراضی مردم وجود ندارد و در دومی چنین مجالی در چارچوب رویکرد توسعه مشارکتی از پایین به بالا وجود دارد. چنین تفاوت مهمی، به معنای نادیده گرفتن کلی امر تخصصگرایی و میدان دادن به هر نوع اظهار نظری بخصوص به نامهای بومیگرایی نیست که مد زمانه شده است. بومیگرایی بدون درک و فهم آنچه در سطح اول اندیشهورزی جهانی میگذرد، امکانناپذیر است و تنها دکانی است برای آنانی که ناتوانیهای تخصصی خود را در سایه چنین عنوانی پنهان میکنند.
چرا، بخصوص، در عرصه سیاستگذاریهای مهم اقتصادی و اجتماعی، چنین وضعی وجود دارد؟ چرا براحتی افراد در مورد مسائل تخصصی اظهارنظر میکنند که ممکن است با الفبای آن آشنا نباشند؟ چه ارتباطی میان اظهارنظرهای غیرتخصص گرایانه در عرصه سیاستگذاری و اظهارنظرهای عمومی در سطوح پایین وجود دارد؟ پاسخ پرسش اول را باید در قواعد بازی جستوجو کرد که زمینهساز آن شدهاند. اولویت تعهد بر تخصص، یک قاعده بازی است. قاعدهای که میدان را برای داد و قال و هیاهوی بدون پشتوانه تخصصی باز میکند.
در چنین موقعیتی، آنانی برنده هستند که توانایی داد وفریاد کشیدن را بیشتر دارند و بهجای اتکای به حجت و استدلال قوی و معنوی، به رگهای گردن قوی متکی هستند. قاعده دوم، نبود نظام حزبی مدرن است. این قاعده، اجازه میدهد که هر کسی که توانایی بیشتری در انطباق با قاعده اول دارد، بر مسندهای مهم بنشیند و در تصمیم گیریهای مهم، به ایفای نقش بپردازد. در نظام حزبی مدرن، حساب و کتابی وجود دارد. هر کسی امکان قرار گرفتن در هر موقعیتی را پیدا نمیکند. فرایند تخصصگرایانهای را بر حسب سوابق تحصیلی و تجربه کاری باید طی بکند و صلاحیتهای خود را به اثبات برساند.
در پاسخ به پرسش دوم، باید گفت وقتی از بالا، قواعد نادرست، وضع و نهادینه میشود طبعاً کار در پایین سختتر میشود. تقسیم کاری که باید شکل بگیرد نمیگیرد و در نتیجه، افراد، تاوان برداشتها و تحلیلهای بدون پشتوانه تخصصی را ناچار میشوند در قالب ضرر و زیانهای مالی یا لفاظیهای آزاردهنده اثرگذار بر رابطه دیگران با آنان، بپردازند. راهکارها به تغییر قواعد بازی رسمی و حاکمیت اصول تخصصگرایی و شایسته سالاری ره میبرد. یعنی به نظام حکمرانی.
اخذ تصمیمات صحیح و اجرای توانمند این تصمیمات، دو مؤلفه اساسی، نظام حکمرانی است. در غیاب اصول تخصصگرایی و شایستهسالاری و نظام حزبی مدرن، امکان تأمین این دو مؤلفه، منتفی است. به بیانی دیگر، بدون تأمین چنین اصولی، امکان بهبود کیفیت حکمرانی، وجود ندارد. هر گاه رویه و قاعده بازی حجت قوی و معنوی، جای رویه رگهای قوی را بگیرد، میتوان به چنین تحولی امیدوار بود.
نسخه پیچی با تبعات وسیع، دیرپا و جبرانناپذیر
مرتضی افقه
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران
اینکه سه دهه پس از اتمام جنگ عراق علیه ایران، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور همچنان آشفته و بیثبات است، دلایل متعددی دارد اما شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین دلایل، ورود غیرمتخصصها به حوزههای تصمیم گیری، تصمیمسازی و اجرایی در موضوعات و معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. شاید بتوان گفت که ریشه این کج سلیقگی در کل حوزههای علمی علوم انسانی وجود دارد. از زمانی که نوجوانان و جوانان ما در مرحله انتخاب رشته تحصیلی در دوره متوسطه قرار میگیرند، متأثر از فضای حاکم بر جامعه و بخصوص بر خانوادهها و مشاوران آموزشی و به تصور اینکه رشتههای علوم انسانی محفوظاتی و با دامنهای محدود و بینیاز از تفکر تلقی میشوند و بنابراین گرایشهای علوم انسانی بیاهمیت شمرده میشوند، عمده جوانان مستعد را به انتخاب رشتههای علوم تجربی (بخصوص پزشکی و مهندسی) هدایت میکنند، بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی در کشور نمود پیدا کرده و لاینحل باقی ماندهاند. این انحراف اگر چه از پیش از انقلاب وجود داشت اما بعد از انقلاب با گسترش این تفکر که علوم انسانی عمدتاً وارداتی و حاوی ارزشهای غربی است، پررنگتر شده و گریز از این حوزهها توسط استعدادها را بیش از گذشته تشدید کرده است. برخلاف این فضای ضدتوسعهای، باید گفت که علوم انسانی بهدلیل پیچیدگی و ظرافت حاکم بر موضوع مورد مطالعه یعنی انسان، نیازمند ورود افراد با استعداد و برخوردار از ضریب هوشی بالاست تا بتواند معضلات و چالشهای این حوزهها را به خوبی مهار کند.
متأسفانه، برخوردهای عوامانه با موضوعات پیچیده، حساس و بسیار ظریف حوزههای علوم انسانی محدود به بخش آموزش نشده و به حوزههای تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرایی کشور تسری پیدا کرده است. از آنجا که مسائل اقتصادی و اجتماعی در متن و بطن زندگی مردم است و در عمل توده مردم و بخصوص نخبگان این مسائل را تجربه میکنند و بنابراین آگاهیهایی در این حوزهها پیدا میکنند و براساس همین آگاهیهای تجربی اظهار نظر کرده و بعضاً به تجویز نسخه هم ورود میکنند. با این وصف، ورود این گروه از افراد غیرمتخصص در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هزینه چندانی برای جامعه ندارد چون نقش چندانی در تصمیمگیری و تخصیص منابع مالی و غیرمالی ندارند.
مشکل از آنجا شروع میشود که افرادی در حوزههای تصمیم سازی، تصمیمگیری و اجرایی در سه حوزه مهم و تأثیرگذار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را متخصص و صاحب نظر پنداشته و بینیاز از کمک و مشورت متخصصان، تصمیمات غیرتخصصی و غیرعلمی میگیرند. تصور این افراد آن است که با خواندن مطالب اقتصادی در روزنامهها یا گوش دادن به صحبتهای متخصصانی که به جلسات خود دعوت میکنند، آنان را متخصص کرده و مستغنی از اخذ مشورت در تصمیمات حساس و بسیار مهم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میکنند. حاصل این روند البته، اتلاف منابع مالی و غیرمالی فراوان و نیز فرصت سوزیهای جبرانناپذیر در کشور خواهد بود. تجربه سه دهه گذشته مملو از این تصمیمات غلط و تبعات سنگین آنهاست.
این نکته نیز قابل ذکر است که حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به حدی گسترده و تأثیرگذارند که حتی افراد متخصص در شاخههای متعدد نیز قادر نیستند در شاخههای دیگر این علوم ورود کرده و راه حل ارائه کنند چه رسد به افراد غیرمتخصص. بهعنوان مثال در حوزه اقتصاد، متخصصان حوزه پول و بانک الزاماً قادر به ارائه نسخه و راه حل برای موضوعاتی مثل مالیات یا اشتغال و فقر نیستند زیرا پیچیدگی این زیرشاخهها به حدی است که نیاز به تخصصهای جداگانه دارد. علاوه بر پیچیدگیهای حاکم بر حوزه اقتصاد بهطور کل، شرایط زمانی و مکانی خاص ایران درحال حاضر، این ظرافتها و پیچیدگیها را دوچندان کرده است و بنابراین تصمیمگیری در مورد آنها نه تنها نیاز به افراد متخصص و پرتجربه آنهم در گرایشهای مختلف اقتصادی دارد، بلکه حضور متخصصان گرایشهای مختلف حوزههای سیاسی و استراتژیک و نیز گرایشهای مختلف حوزههای اجتماعی اجتنابناپذیر است. توضیح آنکه، بهدلیل وابستگی شدید اقتصاد کشور به فروش نفت از یکسو و واردات کالاها و خدمات مورد نیاز بخشهای مختلف تولید و مصرف از دیگر سو، روابط اقتصادی با دیگر کشورها بخصوص با کشورهای پیشرفته اقتصادی اهمیت حیاتی دارد. اما پیش نیاز برخورداری از روابط مطلوب اقتصادی، داشتن روابط سیاسی مناسب با این کشورها است. علاوه بر اهمیت اقتصاد و معیشت مردم، قرار گرفتن کشور در منطقهای بسیار استراتژیک و پراهمیت از منظر جهانی، داشتن روابط مناسب و متوازن با جهان خارج بسیار پراهمیت و حتی حیاتی است. بهدلیل همین اهمیت، تصمیمگیری و تصمیمسازی در حوزه روابط سیاسی و اقتصادی با جهان خارج بسیار حساس و حیاتی است. حساسیت این موضوعات به حدی است که حتی اظهار نظرهای غیرتخصصی توسط افراد تأثیرگذار میتواند تبعات وسیع، دیرپا و جبرانناپذیری برای امروز و فردای کشور داشته باشد. هرچه این حساسیت و ظرافت در روابط سیاسی و اقتصادی با جهان خارج بیشتر باشد، متأسفانه ورود به تصمیمگیری و تصمیمسازی و تجویز نسخه توسط افراد غیرمتخصص اما مسئول بیشتر بوده است. در شرایط فعلی که کشور با سختترین و بیسابقهترین تحریمها درطول تاریخ پس از انقلاب مواجه است، هرگونه تصمیم و اجرا و حتی اظهار نظر اشتباه تبعات خطرناک و جبرانناپذیری برای کشور میتواند داشته باشد.
اگر چه از بعد از انقلاب تا کنون، روابط سیاسی و اقتصادی کشور با جهان خارج بخصوص کشورهای غربی با فراز و نشیبهای فراوان و البته تأثیرگذاری مواجه بوده است اما تنش سیاسی با جهان غرب از نیمه دهه هشتاد، تشدید شده و بعد از روی کار آمدن دولت ضد ایرانی ترامپ به اوج خود رسیده بهطوری که تشدید تحریمهای بی سابقه طی سه سال گذشته تأثیرات منفی و جبرانناپذیری بر اقتصاد و معیشت مردم گذاشته است. متأسفانه، تأثیرات منفی تحریمها زمانی عمیقتر شده که تصمیمات و اظهارنظرهای غیرتخصصی توسط افراد و نهادهای تصمیم گیر بیشتر شده است. طی چند سال گذشته، روابط بانکی بهدلیل اوجگیری تنش بین ایران و غرب نیز بیبهره نمانده و عدم تصمیمگیری پیرامونFATF بخصوص بعد از تصویب مجلس مشکلاتی جدی برای روابط تجاری و مالی کشور ایجاد کرد.
با تشکیل مجلس جدید طی یکسال گذشته، تصمیمات غیرتخصصی و بعضاً احساسی و ناشی از برداشتهای ایدئولوژیک توسط این مجلس نیز تبعاتی در حوزههای اجتماعی و اقتصادی برای کشور داشت که به نظر می رسد مبنای تخصصی چندانی نداشته است. علاوه بر تصمیمات سیاسی، تصمیمات بعضاً غیرتخصصی چندماه گذشته و بخصوص در طول بررسی لایحه بودجه در مجلس از جمله این موارد است. اتلاف زمان دوماهه مجلس برای بررسی لایحه در کمیسیون تلفیق و در نهایت رد و بازگشت آن به دولت نمیتواند ناشی از برخورد کارشناسی و تخصصی باشد و عمدتاً شائبه سیاسی را ایجاد میکند. قطع درآمدهای نفتی و خالی شدن منابع مالی کشور طی سه سال گذشته، تأمین هزینههای بودجه کشور را با مشکلات جدی مواجه کرده است. مجلس با برخوردهای غیرتخصصی و احساسی و عمدتاً متأثر از گرایشهای سیاسی، تصمیماتی گرفته است که اگر به تصویب نهایی برسد احتمالاً با تبعات اقتصای و اجتماعی قابل توجهی مواجه خواهد شد.
در نبود درآمدهای نفتی، مجلس تلاش میکند از طریق افزایش درآمدهای مالیاتی این خلأ را جبران کند. این تلاش اگر مبنای تخصصی داشته باشد میتواند نتایج مطلوبی به همراه داشته باشد اما روند بررسیها به گونهای است که به نظر می رسد تصمیمات و اظهار نظرها بیشتر سیاسی و ایدئولوژیک است تا کارشناسی و تخصصی. افزایش مالیات بر اینترنت و استفاده از شبکههای اجتماعی از جمله این تصمیمات است که میتواند تبعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جدی و جبرانناپذیری برای جامعه داشته باشد.
خبرنگار
در شرایطی که وضعیت اقتصاد کشور بسامان نیست برخی مسئولان آگاهانه و ناآگاهانه با اظهارنظرهای غیرکارشناسی هیزم در این آتش میریزند. اظهارنظرها در حالی مطرح میشود که کارشناسان بارها خطر نظرات شبهکارشناسانه را گوشزد کردهاند، اما همچنان مسائل روز اقتصادی مورد توجه غیرکارشناسان است. از تحلیل و تعریف شاخصهای کلان گرفته تا توصیه به خرید یک کالای مشخص با منع شهروندان نسبت به استقبال از یک بازار ویژه، در برخی موارد نیز پا را فراتر گذاشته و برای ناکامیها تحلیلهایی ارائه میکنند که عموماً چیزی نیست جز توپ را در زمین دیگری انداختن. غافل از آنکه اقتصاد میدان تسویه حسابهای سیاسی نیست. هیاهویی عامه پسند که با به راه انداختن جو روانی منفی اعتماد عمومی را سلب میکند و اقتصاد را به بیراهه میکشاند. پرسش مهمی که در این میان مطرح میشود این است که اظهارنظرهای غیرکارشناسی در فضای مجازی و واقعی چه تبعاتی برای اقتصاد بههمراه دارد؟ کارشناسان در این باره به «ایران» پاسخ دادند.
دکانی برای غیر متخصصان ناتوان
علی دینی ترکمانی
عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
یکی از مشخصههای مهم اجتماعی جامعه ما این است که هر فردی بهراحتی در مورد هر چیزی اظهار نظر و امری بهنام تخصصگرایی را مخدوش میکند.
قطعاً، میان تخصصگرایی نخبهسالار و تخصصگرایـــــــــــــی دموکراتیک تفاوتهای مهمی وجود دارد که باید به آنها توجه جدی داشت. اولی، همراه با نگاه از بالا به پایین متخصصان و دومی همراه با نگاه مردمگرایانه متخصصان است.
در اولی، مجالی برای صدای اعتراضی مردم وجود ندارد و در دومی چنین مجالی در چارچوب رویکرد توسعه مشارکتی از پایین به بالا وجود دارد. چنین تفاوت مهمی، به معنای نادیده گرفتن کلی امر تخصصگرایی و میدان دادن به هر نوع اظهار نظری بخصوص به نامهای بومیگرایی نیست که مد زمانه شده است. بومیگرایی بدون درک و فهم آنچه در سطح اول اندیشهورزی جهانی میگذرد، امکانناپذیر است و تنها دکانی است برای آنانی که ناتوانیهای تخصصی خود را در سایه چنین عنوانی پنهان میکنند.
چرا، بخصوص، در عرصه سیاستگذاریهای مهم اقتصادی و اجتماعی، چنین وضعی وجود دارد؟ چرا براحتی افراد در مورد مسائل تخصصی اظهارنظر میکنند که ممکن است با الفبای آن آشنا نباشند؟ چه ارتباطی میان اظهارنظرهای غیرتخصص گرایانه در عرصه سیاستگذاری و اظهارنظرهای عمومی در سطوح پایین وجود دارد؟ پاسخ پرسش اول را باید در قواعد بازی جستوجو کرد که زمینهساز آن شدهاند. اولویت تعهد بر تخصص، یک قاعده بازی است. قاعدهای که میدان را برای داد و قال و هیاهوی بدون پشتوانه تخصصی باز میکند.
در چنین موقعیتی، آنانی برنده هستند که توانایی داد وفریاد کشیدن را بیشتر دارند و بهجای اتکای به حجت و استدلال قوی و معنوی، به رگهای گردن قوی متکی هستند. قاعده دوم، نبود نظام حزبی مدرن است. این قاعده، اجازه میدهد که هر کسی که توانایی بیشتری در انطباق با قاعده اول دارد، بر مسندهای مهم بنشیند و در تصمیم گیریهای مهم، به ایفای نقش بپردازد. در نظام حزبی مدرن، حساب و کتابی وجود دارد. هر کسی امکان قرار گرفتن در هر موقعیتی را پیدا نمیکند. فرایند تخصصگرایانهای را بر حسب سوابق تحصیلی و تجربه کاری باید طی بکند و صلاحیتهای خود را به اثبات برساند.
در پاسخ به پرسش دوم، باید گفت وقتی از بالا، قواعد نادرست، وضع و نهادینه میشود طبعاً کار در پایین سختتر میشود. تقسیم کاری که باید شکل بگیرد نمیگیرد و در نتیجه، افراد، تاوان برداشتها و تحلیلهای بدون پشتوانه تخصصی را ناچار میشوند در قالب ضرر و زیانهای مالی یا لفاظیهای آزاردهنده اثرگذار بر رابطه دیگران با آنان، بپردازند. راهکارها به تغییر قواعد بازی رسمی و حاکمیت اصول تخصصگرایی و شایسته سالاری ره میبرد. یعنی به نظام حکمرانی.
اخذ تصمیمات صحیح و اجرای توانمند این تصمیمات، دو مؤلفه اساسی، نظام حکمرانی است. در غیاب اصول تخصصگرایی و شایستهسالاری و نظام حزبی مدرن، امکان تأمین این دو مؤلفه، منتفی است. به بیانی دیگر، بدون تأمین چنین اصولی، امکان بهبود کیفیت حکمرانی، وجود ندارد. هر گاه رویه و قاعده بازی حجت قوی و معنوی، جای رویه رگهای قوی را بگیرد، میتوان به چنین تحولی امیدوار بود.
نسخه پیچی با تبعات وسیع، دیرپا و جبرانناپذیر
مرتضی افقه
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران
اینکه سه دهه پس از اتمام جنگ عراق علیه ایران، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور همچنان آشفته و بیثبات است، دلایل متعددی دارد اما شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین دلایل، ورود غیرمتخصصها به حوزههای تصمیم گیری، تصمیمسازی و اجرایی در موضوعات و معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. شاید بتوان گفت که ریشه این کج سلیقگی در کل حوزههای علمی علوم انسانی وجود دارد. از زمانی که نوجوانان و جوانان ما در مرحله انتخاب رشته تحصیلی در دوره متوسطه قرار میگیرند، متأثر از فضای حاکم بر جامعه و بخصوص بر خانوادهها و مشاوران آموزشی و به تصور اینکه رشتههای علوم انسانی محفوظاتی و با دامنهای محدود و بینیاز از تفکر تلقی میشوند و بنابراین گرایشهای علوم انسانی بیاهمیت شمرده میشوند، عمده جوانان مستعد را به انتخاب رشتههای علوم تجربی (بخصوص پزشکی و مهندسی) هدایت میکنند، بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی در کشور نمود پیدا کرده و لاینحل باقی ماندهاند. این انحراف اگر چه از پیش از انقلاب وجود داشت اما بعد از انقلاب با گسترش این تفکر که علوم انسانی عمدتاً وارداتی و حاوی ارزشهای غربی است، پررنگتر شده و گریز از این حوزهها توسط استعدادها را بیش از گذشته تشدید کرده است. برخلاف این فضای ضدتوسعهای، باید گفت که علوم انسانی بهدلیل پیچیدگی و ظرافت حاکم بر موضوع مورد مطالعه یعنی انسان، نیازمند ورود افراد با استعداد و برخوردار از ضریب هوشی بالاست تا بتواند معضلات و چالشهای این حوزهها را به خوبی مهار کند.
متأسفانه، برخوردهای عوامانه با موضوعات پیچیده، حساس و بسیار ظریف حوزههای علوم انسانی محدود به بخش آموزش نشده و به حوزههای تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرایی کشور تسری پیدا کرده است. از آنجا که مسائل اقتصادی و اجتماعی در متن و بطن زندگی مردم است و در عمل توده مردم و بخصوص نخبگان این مسائل را تجربه میکنند و بنابراین آگاهیهایی در این حوزهها پیدا میکنند و براساس همین آگاهیهای تجربی اظهار نظر کرده و بعضاً به تجویز نسخه هم ورود میکنند. با این وصف، ورود این گروه از افراد غیرمتخصص در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هزینه چندانی برای جامعه ندارد چون نقش چندانی در تصمیمگیری و تخصیص منابع مالی و غیرمالی ندارند.
مشکل از آنجا شروع میشود که افرادی در حوزههای تصمیم سازی، تصمیمگیری و اجرایی در سه حوزه مهم و تأثیرگذار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را متخصص و صاحب نظر پنداشته و بینیاز از کمک و مشورت متخصصان، تصمیمات غیرتخصصی و غیرعلمی میگیرند. تصور این افراد آن است که با خواندن مطالب اقتصادی در روزنامهها یا گوش دادن به صحبتهای متخصصانی که به جلسات خود دعوت میکنند، آنان را متخصص کرده و مستغنی از اخذ مشورت در تصمیمات حساس و بسیار مهم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میکنند. حاصل این روند البته، اتلاف منابع مالی و غیرمالی فراوان و نیز فرصت سوزیهای جبرانناپذیر در کشور خواهد بود. تجربه سه دهه گذشته مملو از این تصمیمات غلط و تبعات سنگین آنهاست.
این نکته نیز قابل ذکر است که حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به حدی گسترده و تأثیرگذارند که حتی افراد متخصص در شاخههای متعدد نیز قادر نیستند در شاخههای دیگر این علوم ورود کرده و راه حل ارائه کنند چه رسد به افراد غیرمتخصص. بهعنوان مثال در حوزه اقتصاد، متخصصان حوزه پول و بانک الزاماً قادر به ارائه نسخه و راه حل برای موضوعاتی مثل مالیات یا اشتغال و فقر نیستند زیرا پیچیدگی این زیرشاخهها به حدی است که نیاز به تخصصهای جداگانه دارد. علاوه بر پیچیدگیهای حاکم بر حوزه اقتصاد بهطور کل، شرایط زمانی و مکانی خاص ایران درحال حاضر، این ظرافتها و پیچیدگیها را دوچندان کرده است و بنابراین تصمیمگیری در مورد آنها نه تنها نیاز به افراد متخصص و پرتجربه آنهم در گرایشهای مختلف اقتصادی دارد، بلکه حضور متخصصان گرایشهای مختلف حوزههای سیاسی و استراتژیک و نیز گرایشهای مختلف حوزههای اجتماعی اجتنابناپذیر است. توضیح آنکه، بهدلیل وابستگی شدید اقتصاد کشور به فروش نفت از یکسو و واردات کالاها و خدمات مورد نیاز بخشهای مختلف تولید و مصرف از دیگر سو، روابط اقتصادی با دیگر کشورها بخصوص با کشورهای پیشرفته اقتصادی اهمیت حیاتی دارد. اما پیش نیاز برخورداری از روابط مطلوب اقتصادی، داشتن روابط سیاسی مناسب با این کشورها است. علاوه بر اهمیت اقتصاد و معیشت مردم، قرار گرفتن کشور در منطقهای بسیار استراتژیک و پراهمیت از منظر جهانی، داشتن روابط مناسب و متوازن با جهان خارج بسیار پراهمیت و حتی حیاتی است. بهدلیل همین اهمیت، تصمیمگیری و تصمیمسازی در حوزه روابط سیاسی و اقتصادی با جهان خارج بسیار حساس و حیاتی است. حساسیت این موضوعات به حدی است که حتی اظهار نظرهای غیرتخصصی توسط افراد تأثیرگذار میتواند تبعات وسیع، دیرپا و جبرانناپذیری برای امروز و فردای کشور داشته باشد. هرچه این حساسیت و ظرافت در روابط سیاسی و اقتصادی با جهان خارج بیشتر باشد، متأسفانه ورود به تصمیمگیری و تصمیمسازی و تجویز نسخه توسط افراد غیرمتخصص اما مسئول بیشتر بوده است. در شرایط فعلی که کشور با سختترین و بیسابقهترین تحریمها درطول تاریخ پس از انقلاب مواجه است، هرگونه تصمیم و اجرا و حتی اظهار نظر اشتباه تبعات خطرناک و جبرانناپذیری برای کشور میتواند داشته باشد.
اگر چه از بعد از انقلاب تا کنون، روابط سیاسی و اقتصادی کشور با جهان خارج بخصوص کشورهای غربی با فراز و نشیبهای فراوان و البته تأثیرگذاری مواجه بوده است اما تنش سیاسی با جهان غرب از نیمه دهه هشتاد، تشدید شده و بعد از روی کار آمدن دولت ضد ایرانی ترامپ به اوج خود رسیده بهطوری که تشدید تحریمهای بی سابقه طی سه سال گذشته تأثیرات منفی و جبرانناپذیری بر اقتصاد و معیشت مردم گذاشته است. متأسفانه، تأثیرات منفی تحریمها زمانی عمیقتر شده که تصمیمات و اظهارنظرهای غیرتخصصی توسط افراد و نهادهای تصمیم گیر بیشتر شده است. طی چند سال گذشته، روابط بانکی بهدلیل اوجگیری تنش بین ایران و غرب نیز بیبهره نمانده و عدم تصمیمگیری پیرامونFATF بخصوص بعد از تصویب مجلس مشکلاتی جدی برای روابط تجاری و مالی کشور ایجاد کرد.
با تشکیل مجلس جدید طی یکسال گذشته، تصمیمات غیرتخصصی و بعضاً احساسی و ناشی از برداشتهای ایدئولوژیک توسط این مجلس نیز تبعاتی در حوزههای اجتماعی و اقتصادی برای کشور داشت که به نظر می رسد مبنای تخصصی چندانی نداشته است. علاوه بر تصمیمات سیاسی، تصمیمات بعضاً غیرتخصصی چندماه گذشته و بخصوص در طول بررسی لایحه بودجه در مجلس از جمله این موارد است. اتلاف زمان دوماهه مجلس برای بررسی لایحه در کمیسیون تلفیق و در نهایت رد و بازگشت آن به دولت نمیتواند ناشی از برخورد کارشناسی و تخصصی باشد و عمدتاً شائبه سیاسی را ایجاد میکند. قطع درآمدهای نفتی و خالی شدن منابع مالی کشور طی سه سال گذشته، تأمین هزینههای بودجه کشور را با مشکلات جدی مواجه کرده است. مجلس با برخوردهای غیرتخصصی و احساسی و عمدتاً متأثر از گرایشهای سیاسی، تصمیماتی گرفته است که اگر به تصویب نهایی برسد احتمالاً با تبعات اقتصای و اجتماعی قابل توجهی مواجه خواهد شد.
در نبود درآمدهای نفتی، مجلس تلاش میکند از طریق افزایش درآمدهای مالیاتی این خلأ را جبران کند. این تلاش اگر مبنای تخصصی داشته باشد میتواند نتایج مطلوبی به همراه داشته باشد اما روند بررسیها به گونهای است که به نظر می رسد تصمیمات و اظهار نظرها بیشتر سیاسی و ایدئولوژیک است تا کارشناسی و تخصصی. افزایش مالیات بر اینترنت و استفاده از شبکههای اجتماعی از جمله این تصمیمات است که میتواند تبعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جدی و جبرانناپذیری برای جامعه داشته باشد.

ما درخت ها را با قلبمان می کاریم
مریم طالشی
گزارش نویس
برای آنها که ماههاست دور هم جمع نشده و دوستانشان را ندیدهاند، روزهای ملالآوری است. ملال حتی به دنیای کودکانه هم راه مییابد و خودش را به دلهای کوچک و شادمان میرساند. دلتنگی پشت دلتنگی و آرزوهایی که امیدوارند بزودی برآورده شود. این روزها وقتی از بچهها بپرسید چه آرزویی دارند، بیشترشان میگویند کرونا برود و دوباره پیش دوستانمان برگردیم. آدم قلبش مچاله میشود واز ته دل امید میبندد به روزی که آرزوی این دلهای کوچک برآورده شود. آنها تمام خواستههایشان همین قدر صادقانه و زیباست. وقتی محبت میکنند، بیریا و دلنشین است و هنگام دوستی، دوستترینها هستند. برای همین هم هست که باید از همان کودکی، آنها را با دوست مهمی آشنا کرد؛ طبیعت. اینجوری دوستیشان پایدار و ابدی میشود و چه چیزی بهتر از همراهی همیشگی با طبیعت و محیط زیست؟
روز درختکاری همیشه فرصتی بوده برای یادآوری اهمیت این دوستی. برای آدم بزرگها که از دنیای کودکی فاصله گرفتهاند حتی مفهوم دوستی با انسانها هم گاهی رنگ میبازد و منفعت طلبی جای آن را میگیرد. برای بچهها اما جنس این دوستی هم همان قدر زلال است که دوستیهای دیگرشان. طبیعت به روی آنها آغوش میگشاید و پذیرایشان میشود و امید دارد که دوستان بهتری از گذشتگان باشند؛ مهربانتر و دلسوزتر.
در آستانه روز درختکاری، گروهی از کودکان که در قالب کودکان نیکوکار آموزش میبینند و فعالیت میکنند، تصمیم گرفتهاند توجه مردم را به این دوستی یعنی دوستی با طبیعت جلب کنند. بگذارید از زبان خودشان بیشتر بشنویم.
امیرعلی عزیزیان 14 ساله میگوید: «ما بچهها به مناسبت روز درختکاری، گروهی تشکیل دادیم تا به مردم آگاهی بدهیم که با درختان بیشتر مهربان باشند تا محیط زیستی سالمتر داشته باشیم. من میخواهم بگویم که درختها مثل پرندهها نیستند که وقتی جنگل آتش گرفت کوچ کنند و از آنجا بروند. درختها در جنگل میمانند اما نمیتوانند جنگل را نجات دهند. در واقع درختها ریههای زمین و ما هستند و ما برای حفاظت جسم و روحمان باید از آنها نگهداری کنیم. 15 اسفند روز درختکاری است؛ روزی که به یادمان میآورد هرکدام از ما برای داشتن زمینی سبزتر نقش مهمی داریم. باید قدر این نعمت خدا را بیشتر بدانیم و در حفظ و نگهداری آن بیشتر تلاش کنیم.»
نگار 6 ساله، خواهر امیرعلی صحبتش را با یک بیت شعر شروع میکند که معلوم است آن را خوب یاد گرفته و بارها با خودش تکرار کرده است: «برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت کردگار.» نگار بعد از خواندن این شعر درباره آن توضیح میدهد: «در واقع هر برگ درخت برای ما یک پیامی دارد و ما اگر هوشیار باشیم این پیام را میفهمیم. بهنظر من ما درختها را با قلبمان میکاریم نه با دستهایمان.»
وهاب پاکی 14 ساله هم اینطور میگوید: «ما به همه چیز مهربانی میکنیم، هم به انسانها و هم بهگل و گیاه. الان هم روز درختکاری نزدیک است و ما برای این روز کاری کردهایم و روی برشهای تنه درختهایی که بههر دلیل از بین رفتهاند شعارهایی نوشتهایم و قرار است آن را در روز درختکاری اطراف مؤسسه و محل زندگیمان نصب کنیم تا مردم با اهمیت حفاظت از درختان آشنا شوند.»
علی مجیدی هم از کودکان نیکوکار است. او هم نظرش این است: «ما خیلی کارها را درباره نیکوکاری یاد میگیریم. فعالیتهای اجتماعی را یاد میگیریم و از آنها استفاده میکنیم. هر چند وقت یک بار هم دور هم جمع میشدیم که الان به خاطر کرونا خیلی وقت است که دور هم جمع نشدهایم اما بهصورت آنلاین سعی میکنیم برنامه هایمان را برگزار کنیم و حفاظت از درختان و محیط زیست را یاد بگیریم. همچنین ما یاد میگیریم که به همه کمک کنیم چون همهمان انسان هستیم و فقط از لحاظ مالی مثل هم نیستیم پس باید به آنهایی که توان مالی ندارند کمک کنیم.»
یکتا پیشبین 7 ساله هم کودک نیکوکار کوچکی است که از مهربانی با محیط زیست میگوید: «ما باید به محیط زیست کمک کنیم چون درختان ،موجودات زنده هستند. ما باید مراقب گیاهان باشیم که صدمه نخورند. ما نباید زبالههایمان را در طبیعت بریزیم چون با این کار طبیعت مان آلوده میشود.»
اعظم حاج یوسفی، فعال اجتماعی و مدیر مؤسسه موعود ایرانیان که در زمینه آموزش نیکوکاری به کودکان فعالیت میکند هم اینطور میگوید: «ارتقای مهارت اجتماعی باعث افزایش مهارت کودک از لحظه ارتباط با دیگران میشود. هرانسانی برای داشتن یک زندگی موفق در جامعه، نیازمند کسب مهارتهای اجتماعی است. افرادی که تعاملات اجتماعی را بلدند در روابط شان خیلی بهتر عمل میکنند. به همین دلیل من معتقدم که ما باید مهارتهای اجتماعی را در کودکان خیلی تقویت کنیم و این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است. وقتی یک کودک در مهارت اجتماعی به قدرت برسد، قطعاً به محبوبیت هم میرسد و تبدیل به یک انسان دوست داشتنی در جامعه میشود. همین موضوع باعث میشود که بچهها کمتر دچار کمرویی و انزوای اجتماعی بشوند. همه ما میدانیم که انزوای اجتماعی در کودکی عواقب درازمدتی دارد و بر بهداشت روانی افراد حتی در بزرگسالی هم تأثیرات جدی میگذارد. بههمین دلیل من بهعنوان یک فعال اجتماعی و نویسنده کودک سعی کردم بچهها را با این مقوله آشنا و آنها را با بازیهایی آشنا کنم که باعث رشد اجتماعی و افزایش حس تعامل در آنها شود و از همه مهمتر روحیه مهربانی، همدلی و همکاری را در بچهها تقویت کند. بچههای ما در دنیای پرخشونتی زندگی میکنند بهخاطر همین ممکن است موضوع مهربانی آنطور که باید در وجودشان پرورش پیدا نکند. ما هر از گاهی با بچهها با رضایت والدینشان گروههایی تشکیل میدهیم و درباره یکی از آسیبهای اجتماعی صحبت میکنیم و در نهایت با بچهها یک فعالیت اجتماعی انجام میدهیم. در این راستا سعی میکنیم از مناسبت های مختلف فرصتهایی برای ترویج فرهنگ مهربانی بسازیم. این بار هم به مناسبت روز درختکاری خواستیم با بچهها کار ویژهای انجام دهیم. ما با بچهها به این نتیجه رسیدیم که درختها خودشان بلدند از خودشان مراقبت کنند به شرط آنکه ما انسانها آنها را آزار ندهیم. بههمین دلیل روی درختهایی که بههردلیلی بریده شده بودند شعارهایی نوشتیم تا توجه مردم را به این مسأله جلب کنیم تا درختانی را که توسط افراد سودجو بریده شدهاند ببینند و بدانند که ما باید بیشتر از درختان محافظت کنیم و به آنها احترام بگذاریم. از آنجا که مهمترین نقش در سرنوشتسازی کودکان را والدین ایفا میکنند، از پدر و مادرها میخواهم برای کودکانشان دوستانی صمیمی باشند و برای اوقات فراغت آنها وقت بگذارند و همراه و حمایتگرشان باشند چون دوستی پدر و مادر با بچهها باعث میشود بچهها آنها را محرم اسرار خودشان بدانند و مسائل خود را با آنها درمیان بگذارند.»
آنها میتوانند دوستان بهتری برای طبیعت باشند اگر بیاموزند که طبیعت بهترین دوست انسان است. این روزها که همه خسته از کرونا هستیم، روزهایی است برای فکر به اینکه در نهایت طبیعت میتواند نجاتگر انسان باشد. شاید راهی باز کند و پیش پای انسان ملول بگذارد.
گزارش نویس
برای آنها که ماههاست دور هم جمع نشده و دوستانشان را ندیدهاند، روزهای ملالآوری است. ملال حتی به دنیای کودکانه هم راه مییابد و خودش را به دلهای کوچک و شادمان میرساند. دلتنگی پشت دلتنگی و آرزوهایی که امیدوارند بزودی برآورده شود. این روزها وقتی از بچهها بپرسید چه آرزویی دارند، بیشترشان میگویند کرونا برود و دوباره پیش دوستانمان برگردیم. آدم قلبش مچاله میشود واز ته دل امید میبندد به روزی که آرزوی این دلهای کوچک برآورده شود. آنها تمام خواستههایشان همین قدر صادقانه و زیباست. وقتی محبت میکنند، بیریا و دلنشین است و هنگام دوستی، دوستترینها هستند. برای همین هم هست که باید از همان کودکی، آنها را با دوست مهمی آشنا کرد؛ طبیعت. اینجوری دوستیشان پایدار و ابدی میشود و چه چیزی بهتر از همراهی همیشگی با طبیعت و محیط زیست؟
روز درختکاری همیشه فرصتی بوده برای یادآوری اهمیت این دوستی. برای آدم بزرگها که از دنیای کودکی فاصله گرفتهاند حتی مفهوم دوستی با انسانها هم گاهی رنگ میبازد و منفعت طلبی جای آن را میگیرد. برای بچهها اما جنس این دوستی هم همان قدر زلال است که دوستیهای دیگرشان. طبیعت به روی آنها آغوش میگشاید و پذیرایشان میشود و امید دارد که دوستان بهتری از گذشتگان باشند؛ مهربانتر و دلسوزتر.
در آستانه روز درختکاری، گروهی از کودکان که در قالب کودکان نیکوکار آموزش میبینند و فعالیت میکنند، تصمیم گرفتهاند توجه مردم را به این دوستی یعنی دوستی با طبیعت جلب کنند. بگذارید از زبان خودشان بیشتر بشنویم.
امیرعلی عزیزیان 14 ساله میگوید: «ما بچهها به مناسبت روز درختکاری، گروهی تشکیل دادیم تا به مردم آگاهی بدهیم که با درختان بیشتر مهربان باشند تا محیط زیستی سالمتر داشته باشیم. من میخواهم بگویم که درختها مثل پرندهها نیستند که وقتی جنگل آتش گرفت کوچ کنند و از آنجا بروند. درختها در جنگل میمانند اما نمیتوانند جنگل را نجات دهند. در واقع درختها ریههای زمین و ما هستند و ما برای حفاظت جسم و روحمان باید از آنها نگهداری کنیم. 15 اسفند روز درختکاری است؛ روزی که به یادمان میآورد هرکدام از ما برای داشتن زمینی سبزتر نقش مهمی داریم. باید قدر این نعمت خدا را بیشتر بدانیم و در حفظ و نگهداری آن بیشتر تلاش کنیم.»
نگار 6 ساله، خواهر امیرعلی صحبتش را با یک بیت شعر شروع میکند که معلوم است آن را خوب یاد گرفته و بارها با خودش تکرار کرده است: «برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت کردگار.» نگار بعد از خواندن این شعر درباره آن توضیح میدهد: «در واقع هر برگ درخت برای ما یک پیامی دارد و ما اگر هوشیار باشیم این پیام را میفهمیم. بهنظر من ما درختها را با قلبمان میکاریم نه با دستهایمان.»
وهاب پاکی 14 ساله هم اینطور میگوید: «ما به همه چیز مهربانی میکنیم، هم به انسانها و هم بهگل و گیاه. الان هم روز درختکاری نزدیک است و ما برای این روز کاری کردهایم و روی برشهای تنه درختهایی که بههر دلیل از بین رفتهاند شعارهایی نوشتهایم و قرار است آن را در روز درختکاری اطراف مؤسسه و محل زندگیمان نصب کنیم تا مردم با اهمیت حفاظت از درختان آشنا شوند.»
علی مجیدی هم از کودکان نیکوکار است. او هم نظرش این است: «ما خیلی کارها را درباره نیکوکاری یاد میگیریم. فعالیتهای اجتماعی را یاد میگیریم و از آنها استفاده میکنیم. هر چند وقت یک بار هم دور هم جمع میشدیم که الان به خاطر کرونا خیلی وقت است که دور هم جمع نشدهایم اما بهصورت آنلاین سعی میکنیم برنامه هایمان را برگزار کنیم و حفاظت از درختان و محیط زیست را یاد بگیریم. همچنین ما یاد میگیریم که به همه کمک کنیم چون همهمان انسان هستیم و فقط از لحاظ مالی مثل هم نیستیم پس باید به آنهایی که توان مالی ندارند کمک کنیم.»
یکتا پیشبین 7 ساله هم کودک نیکوکار کوچکی است که از مهربانی با محیط زیست میگوید: «ما باید به محیط زیست کمک کنیم چون درختان ،موجودات زنده هستند. ما باید مراقب گیاهان باشیم که صدمه نخورند. ما نباید زبالههایمان را در طبیعت بریزیم چون با این کار طبیعت مان آلوده میشود.»
اعظم حاج یوسفی، فعال اجتماعی و مدیر مؤسسه موعود ایرانیان که در زمینه آموزش نیکوکاری به کودکان فعالیت میکند هم اینطور میگوید: «ارتقای مهارت اجتماعی باعث افزایش مهارت کودک از لحظه ارتباط با دیگران میشود. هرانسانی برای داشتن یک زندگی موفق در جامعه، نیازمند کسب مهارتهای اجتماعی است. افرادی که تعاملات اجتماعی را بلدند در روابط شان خیلی بهتر عمل میکنند. به همین دلیل من معتقدم که ما باید مهارتهای اجتماعی را در کودکان خیلی تقویت کنیم و این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است. وقتی یک کودک در مهارت اجتماعی به قدرت برسد، قطعاً به محبوبیت هم میرسد و تبدیل به یک انسان دوست داشتنی در جامعه میشود. همین موضوع باعث میشود که بچهها کمتر دچار کمرویی و انزوای اجتماعی بشوند. همه ما میدانیم که انزوای اجتماعی در کودکی عواقب درازمدتی دارد و بر بهداشت روانی افراد حتی در بزرگسالی هم تأثیرات جدی میگذارد. بههمین دلیل من بهعنوان یک فعال اجتماعی و نویسنده کودک سعی کردم بچهها را با این مقوله آشنا و آنها را با بازیهایی آشنا کنم که باعث رشد اجتماعی و افزایش حس تعامل در آنها شود و از همه مهمتر روحیه مهربانی، همدلی و همکاری را در بچهها تقویت کند. بچههای ما در دنیای پرخشونتی زندگی میکنند بهخاطر همین ممکن است موضوع مهربانی آنطور که باید در وجودشان پرورش پیدا نکند. ما هر از گاهی با بچهها با رضایت والدینشان گروههایی تشکیل میدهیم و درباره یکی از آسیبهای اجتماعی صحبت میکنیم و در نهایت با بچهها یک فعالیت اجتماعی انجام میدهیم. در این راستا سعی میکنیم از مناسبت های مختلف فرصتهایی برای ترویج فرهنگ مهربانی بسازیم. این بار هم به مناسبت روز درختکاری خواستیم با بچهها کار ویژهای انجام دهیم. ما با بچهها به این نتیجه رسیدیم که درختها خودشان بلدند از خودشان مراقبت کنند به شرط آنکه ما انسانها آنها را آزار ندهیم. بههمین دلیل روی درختهایی که بههردلیلی بریده شده بودند شعارهایی نوشتیم تا توجه مردم را به این مسأله جلب کنیم تا درختانی را که توسط افراد سودجو بریده شدهاند ببینند و بدانند که ما باید بیشتر از درختان محافظت کنیم و به آنها احترام بگذاریم. از آنجا که مهمترین نقش در سرنوشتسازی کودکان را والدین ایفا میکنند، از پدر و مادرها میخواهم برای کودکانشان دوستانی صمیمی باشند و برای اوقات فراغت آنها وقت بگذارند و همراه و حمایتگرشان باشند چون دوستی پدر و مادر با بچهها باعث میشود بچهها آنها را محرم اسرار خودشان بدانند و مسائل خود را با آنها درمیان بگذارند.»
آنها میتوانند دوستان بهتری برای طبیعت باشند اگر بیاموزند که طبیعت بهترین دوست انسان است. این روزها که همه خسته از کرونا هستیم، روزهایی است برای فکر به اینکه در نهایت طبیعت میتواند نجاتگر انسان باشد. شاید راهی باز کند و پیش پای انسان ملول بگذارد.

«کرونا» اعتماد مردم را به شبکه های اجتماعی کاهش داد
میترا جلیلی
خبرنگار
بعد از یک سال پررنج در جهان بهدلیل شیوع کرونا، جدیدترین تحقیقات از اپیدمی انتشار اخبار جعلی و بیاعتمادی گسترده کاربران جهان به شبکههای اجتماعی حکایت دارد. همچنین نتایج جدیدترین تحقیقات نشان میدهد که کاربران امریکایی کمترین میزان اعتماد را به فیسبوک و تیک تاک دارند و درمقابل، گوگل را بسیار مورد اعتمادتر میدانند.
موفقها درجلب اعتماد عمومی
2020 سالی سرشار از خبر بود و علاوه بر کرونا، انتخابات ریاست جمهوری امریکا به آزمونی بزرگ برای شبکههای اجتماعی تبدیل شد. کاربران شاهد انتشار اخبار جعلی و گمراه کننده زیادی درباره کرونا روی پلتفرمهای شبکه اجتماعی بودند و ازسوی دیگر انتخابات امریکا نیز شور و هیجانی خاص برای کاربران بههمراه داشت. ادعای تقلب در انتخابات که بسیاری آن را مصداق انتشار اخبار گمراه کننده میدانند و نتیجه آن هجوم تعداد زیادی از طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره بود هم نکته منفی دیگری در کارنامه شبکههای اجتماعی رقم زد. در کنار این موارد بسیاری از کاربران اعتقاد دارند که برخی از شبکههای اجتماعی اصولاً عزم چندانی برای محافظت از حریم خصوصی و دادههای آنها ندارند.در همین راستا مؤسسه Edelman Trust Barometer با تحقیق در 28کشور جهان و نظرسنجی از 33هزار کاربر عنوان کرد نتیجه تحقیقات نشان میدهد میزان بیاعتمادی مردم جهان به شبکههای اجتماعی، پس از شیوع کرونا افت بسیار شدیدی داشته است و البته این روند کاهشی در امریکا بسیار شدیدتر از سایر نقاط جهان بوده است که بسیاری، دلیل آن را انتخابات و دردسرهای گسترده پس از آن میدانند.
مؤسسه SeoClarity هم که به طور مشخص تحقیقاتی را در امریکا انجام داده است، طی نظرسنجی از هزار و 57 کاربر امریکایی دریافت درحالی که فیسبوک و تیک تاک بیشترین میزان بیاعتمادی در میان این کاربران را دارند، گوگل، آمازون، مایکروسافت و اپل بالاترین امتیازها را از نظر جلب اعتماد عمومی کاربران امریکایی به خود اختصاص دادهاند. از نکات کلیدی این نظرسنجی این است که 43درصد از امریکاییها به تیک تاک و 42.6درصد آنها به فیسبوک، این غول دنیای فناوری تحت مالکیت «مارک زاکربرگ»، بیاعتماد هستند.
در این نظرسنجی مشخص شد 65.7درصد از امریکاییها به گوگل اعتماد بالایی دارند و آمازون با 65.1درصد درجایگاه دوم جای گرفته است. طبق این نظرسنجی، میزان اعتماد کاربران امریکایی به مایکروسافت نیز 64.9درصد است و این رقم برای اپل و سامسونگ به ترتیب به 63.6درصد و 62.3درصد میرسد.
نظرسنجی مؤسسه SeoClarity همچنین نشان میدهد که یکی از هر پنج کاربر امریکایی همیشه به نتایج جست و جو در گوگل اعتماد داشته است و ازسوی دیگر 61درصد مردم امریکا معتقدند که همیشه صحت پاسخ سؤالهای پزشکی و سلامت آنها در گوگل توسط پزشکان و فعالان حوزه سلامت تأیید شده است.
این درحالی است که روی فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی میتوان محتوای غلط و جعلی پزشکی زیادی را مشاهده کرد که البته موضوع کرونا هم به این وضعیت دامن زده است. انتشار اخبار جعلی درباره میزان شیوع یا میزان خطرناک بودن این بیماری از زمان آغاز پاندمی، ادعاهای توطئه، ادعاهای دروغ درباره واکسیناسیون و خطر واکسنها، ارائه انواع راهکارهای درمانی غلط و... همگی از مواردی هستند که باعث شده است میزان اعتماد کاربران امریکایی به شبکههای اجتماعی بسیار کمتر از گذشته شود. این درحالی است که توئیتر به تازگی از تعلیق دائمی حسابهایی خبر داده است که بهطور مکرر نسبت به انتشار اخبار و ادعاهای غلط درباره کرونا، راههای درمانی و... اقدام کرده است.
لزوم قانونگذاری مؤثرتر
مؤسسه SeoClarity همچنین در نظرسنجی دریافته است که نیمی از مردم امریکا تصور میکنند وب سایتها میتوانند بر محتواهایی که بر آنها بارگذاری میشود و سپس آنها را میتوان در نتیجه جستوجوی گوگل و سایر موتورهای جستوجو دید کنترل داشته باشند درحالی که این موضوع برای شبکههای اجتماعی امکانپذیر نیست. این کاربران اعتقاد دارند که عملاً هر کسی میتواند در قالب یک پست فیسبوکی، توئیتری، اینستاگرامی و...، ذهن تعداد زیادی از فالوئرهای خود را به هم بریزد و هیچ نظارت خاصی هم بر محتواهای منتشر شده بر این پلتفرمها وجود ندارد. البته باید گفت 29درصد از کاربران اعتقاد دارند با این که گوگل سیاستی در پیش گرفته که صفحات تبلیغاتی را با آیکون AD نشان دهد اما 28.9درصد از کاربران فکر میکنند گوگل در این زمینه چندان شفاف عمل نکرده است.
همچنین طبق نتایج این نظرسنجی، 72.5درصد از کاربران امریکایی معتقدند هم شبکههای اجتماعی و هم موتورهای جستوجو موظفند تا محتواهایی که بر پلتفرم یا وب سایت آنها بارگذاری شده و منتشر میشود را کنترل کنند.
طبق این نظرسنجی، بیشتر این افراد معتقدند کمپانیهای رسانههای اجتماعی و شرکتهای فناوری نیاز به قانونگذاری بیشتری دارند بهگونهای که 62درصد از امریکاییها فکر میکنند که هم موتورهای جستوجو و هم شبکههای اجتماعی نیاز به قانونمندی بیشتری دارند که البته در این میان نوک پیکان حمله آنها بیشتر شبکههای اجتماعی هستند. 25درصد از افراد حاضر در این نظرسنجی هم دیدگاهی ممتنع نسبت به این موضوع داشتهاند.
همچنین طبق این گزارش 44درصد از کاربران اعتقاد دارند که سیاستمداران تلاش کافی برای قانونگذاری در کمپانیهای فناوری به منظور حفاظت بیشتر از دادههای آنلاین آنها نداشتهاند. 6.2درصد هم معتقدند که شبکههای اجتماعی و موتورهای جستوجو همچون گوگل، فیسبوک و توئیتر نیاز به قانونگذاری بیشتری دارند و جالب اینجاست که در این نظرسنجی از تعداد برابر حامیان جمهوریخواهان و دموکرات نظرسنجی شده است.73درصد از افراد حاضر در نظرسنجی هم اعتقاد دارند که کمپانیهای شبکههای اجتماعی باید مسئولیت چک کردن محتوای ارائه شده بر پلتفرم هایشان را بپذیرند و نسبت به آن واکنش نشان دهند؛ موضوعی که توئیتر نسبت به آن بیتوجه نبود و در جریان انتخابات امریکا و پس از آن با استفاده از ابزارهای حقیقت یاب بر توئیتهای دروغ یا توئیتهایی که تشویق به خشونت و هرج و مرج داشتند برچسب میزد تا مانع انتشار گسترده آن شود. علاوه بر این، 66.7درصد کاربران یادآور شدهاند که شبکههای اجتماعی و موتورهای جستوجو باید در صورت مواجهه با اخبار جعلی، مقالات یا لینکهای مرتبط با آنها را پرچمدار کنند.
«لینکدین» این شبکه اجتماعی معتمد
مطالعه ای توسط کمپانی دیگری با نام Digital Trust نیز صورت گرفته و البته در این تحقیق و پژوهش، 9شبکه اجتماعی فیسبوک، لینکدین، یوتیوب، توئیتر، تیک تاک، اسنپ چت، پینترست، ردیت و اینستاگرام مورد بررسی قرار گرفتند و طی آن، از هزار و 865 امریکایی 18 تا 74ساله نظرسنجی شد.
طبق این نظرسنجیها بعد از ماجرای رسوایی کمبریج آنالیتیکا، فیسبوک اعتماد عمومی میلیونها کاربر جهانی را از دست داد و حالا نتیجه تحقیقات این مؤسسه و سایر مؤسسات پژوهشی نشان میدهد که این کمپانی همچنان زیر تیغ بیاعتمادی مردم قرار دارد و هنوز هم نتوانسته این اعتماد از دست رفته را جایگزین کند.(کمبریج آنالیتیکا اطلاعات بیش از ۵۰ میلیون حساب کاربری فیسبوک را بدون اجازه صاحبان آنها جمعآوری کرده بود. بنا بر اعلام فیسبوک، کمبریج آنالیتیکا دادهها را از الکساندر کوگان، مدرس دانشگاه کمبریج، بهدست آورده است. این شخص با استفاده از دادههای فیسبوک اقدام به ساخت نوعی آزمون شخصیت کرده بود که ظاهراً بهعنوان یک اپلیکیشن تحقیقاتی توسط روانشناسان مورد استفاده قرار میگرفت. کوگان بهصورت قانونی از طریق قابلیت فیسبوک لاگین به اطلاعات ۲۷۰ هزار حساب کاربری دسترسی پیدا کرد اما بعد با نقض قوانین این شبکه اجتماعی برای توسعهدهندگان، آن دادهها را در اختیار کمبریج آنالیتیکا قرار داد).
نتیجه تحقیقات این مؤسسه نشان میدهد همچنان 32درصد از مردم امریکا نسبت به امنیت دادههایشان بر بستر فیسبوک و حفظ حریم خصوصیشان تردید دارند. این درحالی است که در این تحقیق، لینکدین بهعنوان پلتفرمی با بیشترین میزان اعتماد عمومی درمیان کاربران امریکایی معرفی شد، چراکه تنها 10درصد افراد حاضر در این نظرسنجی نگران امنیت دادههای خود در این پلتفرم هستند.
وقتی از کاربران امریکایی درباره پلتفرمهایی با موفقیت بیشتر در حفظ حریم خصوصی و حفاظت از دادهها سؤال شد هم درصد بالایی از کاربران به لینکدین و اسنپ چت اشاره کردند، 16درصد با یوتیوب و اینستاگرام موافق بودند. همچنین 17درصد توئیتر را از این نظر قابل اعتماد دانستند و 15درصد آنها هم با پینترست و ردیت موافق بودند. به نظر میرسد فیسبوک با وجود همه تلاشهایش برای شفافسازی و بازگرداندن دوباره اعتماد عمومی، چندان موفق نبوده چراکه تنها 12درصد از افراد حاضر در این نظرسنجی فیسبوک را از این نظر قابل اعتماد عنوان کردند.
خبرنگار
بعد از یک سال پررنج در جهان بهدلیل شیوع کرونا، جدیدترین تحقیقات از اپیدمی انتشار اخبار جعلی و بیاعتمادی گسترده کاربران جهان به شبکههای اجتماعی حکایت دارد. همچنین نتایج جدیدترین تحقیقات نشان میدهد که کاربران امریکایی کمترین میزان اعتماد را به فیسبوک و تیک تاک دارند و درمقابل، گوگل را بسیار مورد اعتمادتر میدانند.
موفقها درجلب اعتماد عمومی
2020 سالی سرشار از خبر بود و علاوه بر کرونا، انتخابات ریاست جمهوری امریکا به آزمونی بزرگ برای شبکههای اجتماعی تبدیل شد. کاربران شاهد انتشار اخبار جعلی و گمراه کننده زیادی درباره کرونا روی پلتفرمهای شبکه اجتماعی بودند و ازسوی دیگر انتخابات امریکا نیز شور و هیجانی خاص برای کاربران بههمراه داشت. ادعای تقلب در انتخابات که بسیاری آن را مصداق انتشار اخبار گمراه کننده میدانند و نتیجه آن هجوم تعداد زیادی از طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره بود هم نکته منفی دیگری در کارنامه شبکههای اجتماعی رقم زد. در کنار این موارد بسیاری از کاربران اعتقاد دارند که برخی از شبکههای اجتماعی اصولاً عزم چندانی برای محافظت از حریم خصوصی و دادههای آنها ندارند.در همین راستا مؤسسه Edelman Trust Barometer با تحقیق در 28کشور جهان و نظرسنجی از 33هزار کاربر عنوان کرد نتیجه تحقیقات نشان میدهد میزان بیاعتمادی مردم جهان به شبکههای اجتماعی، پس از شیوع کرونا افت بسیار شدیدی داشته است و البته این روند کاهشی در امریکا بسیار شدیدتر از سایر نقاط جهان بوده است که بسیاری، دلیل آن را انتخابات و دردسرهای گسترده پس از آن میدانند.
مؤسسه SeoClarity هم که به طور مشخص تحقیقاتی را در امریکا انجام داده است، طی نظرسنجی از هزار و 57 کاربر امریکایی دریافت درحالی که فیسبوک و تیک تاک بیشترین میزان بیاعتمادی در میان این کاربران را دارند، گوگل، آمازون، مایکروسافت و اپل بالاترین امتیازها را از نظر جلب اعتماد عمومی کاربران امریکایی به خود اختصاص دادهاند. از نکات کلیدی این نظرسنجی این است که 43درصد از امریکاییها به تیک تاک و 42.6درصد آنها به فیسبوک، این غول دنیای فناوری تحت مالکیت «مارک زاکربرگ»، بیاعتماد هستند.
در این نظرسنجی مشخص شد 65.7درصد از امریکاییها به گوگل اعتماد بالایی دارند و آمازون با 65.1درصد درجایگاه دوم جای گرفته است. طبق این نظرسنجی، میزان اعتماد کاربران امریکایی به مایکروسافت نیز 64.9درصد است و این رقم برای اپل و سامسونگ به ترتیب به 63.6درصد و 62.3درصد میرسد.
نظرسنجی مؤسسه SeoClarity همچنین نشان میدهد که یکی از هر پنج کاربر امریکایی همیشه به نتایج جست و جو در گوگل اعتماد داشته است و ازسوی دیگر 61درصد مردم امریکا معتقدند که همیشه صحت پاسخ سؤالهای پزشکی و سلامت آنها در گوگل توسط پزشکان و فعالان حوزه سلامت تأیید شده است.
این درحالی است که روی فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی میتوان محتوای غلط و جعلی پزشکی زیادی را مشاهده کرد که البته موضوع کرونا هم به این وضعیت دامن زده است. انتشار اخبار جعلی درباره میزان شیوع یا میزان خطرناک بودن این بیماری از زمان آغاز پاندمی، ادعاهای توطئه، ادعاهای دروغ درباره واکسیناسیون و خطر واکسنها، ارائه انواع راهکارهای درمانی غلط و... همگی از مواردی هستند که باعث شده است میزان اعتماد کاربران امریکایی به شبکههای اجتماعی بسیار کمتر از گذشته شود. این درحالی است که توئیتر به تازگی از تعلیق دائمی حسابهایی خبر داده است که بهطور مکرر نسبت به انتشار اخبار و ادعاهای غلط درباره کرونا، راههای درمانی و... اقدام کرده است.
لزوم قانونگذاری مؤثرتر
مؤسسه SeoClarity همچنین در نظرسنجی دریافته است که نیمی از مردم امریکا تصور میکنند وب سایتها میتوانند بر محتواهایی که بر آنها بارگذاری میشود و سپس آنها را میتوان در نتیجه جستوجوی گوگل و سایر موتورهای جستوجو دید کنترل داشته باشند درحالی که این موضوع برای شبکههای اجتماعی امکانپذیر نیست. این کاربران اعتقاد دارند که عملاً هر کسی میتواند در قالب یک پست فیسبوکی، توئیتری، اینستاگرامی و...، ذهن تعداد زیادی از فالوئرهای خود را به هم بریزد و هیچ نظارت خاصی هم بر محتواهای منتشر شده بر این پلتفرمها وجود ندارد. البته باید گفت 29درصد از کاربران اعتقاد دارند با این که گوگل سیاستی در پیش گرفته که صفحات تبلیغاتی را با آیکون AD نشان دهد اما 28.9درصد از کاربران فکر میکنند گوگل در این زمینه چندان شفاف عمل نکرده است.
همچنین طبق نتایج این نظرسنجی، 72.5درصد از کاربران امریکایی معتقدند هم شبکههای اجتماعی و هم موتورهای جستوجو موظفند تا محتواهایی که بر پلتفرم یا وب سایت آنها بارگذاری شده و منتشر میشود را کنترل کنند.
طبق این نظرسنجی، بیشتر این افراد معتقدند کمپانیهای رسانههای اجتماعی و شرکتهای فناوری نیاز به قانونگذاری بیشتری دارند بهگونهای که 62درصد از امریکاییها فکر میکنند که هم موتورهای جستوجو و هم شبکههای اجتماعی نیاز به قانونمندی بیشتری دارند که البته در این میان نوک پیکان حمله آنها بیشتر شبکههای اجتماعی هستند. 25درصد از افراد حاضر در این نظرسنجی هم دیدگاهی ممتنع نسبت به این موضوع داشتهاند.
همچنین طبق این گزارش 44درصد از کاربران اعتقاد دارند که سیاستمداران تلاش کافی برای قانونگذاری در کمپانیهای فناوری به منظور حفاظت بیشتر از دادههای آنلاین آنها نداشتهاند. 6.2درصد هم معتقدند که شبکههای اجتماعی و موتورهای جستوجو همچون گوگل، فیسبوک و توئیتر نیاز به قانونگذاری بیشتری دارند و جالب اینجاست که در این نظرسنجی از تعداد برابر حامیان جمهوریخواهان و دموکرات نظرسنجی شده است.73درصد از افراد حاضر در نظرسنجی هم اعتقاد دارند که کمپانیهای شبکههای اجتماعی باید مسئولیت چک کردن محتوای ارائه شده بر پلتفرم هایشان را بپذیرند و نسبت به آن واکنش نشان دهند؛ موضوعی که توئیتر نسبت به آن بیتوجه نبود و در جریان انتخابات امریکا و پس از آن با استفاده از ابزارهای حقیقت یاب بر توئیتهای دروغ یا توئیتهایی که تشویق به خشونت و هرج و مرج داشتند برچسب میزد تا مانع انتشار گسترده آن شود. علاوه بر این، 66.7درصد کاربران یادآور شدهاند که شبکههای اجتماعی و موتورهای جستوجو باید در صورت مواجهه با اخبار جعلی، مقالات یا لینکهای مرتبط با آنها را پرچمدار کنند.
«لینکدین» این شبکه اجتماعی معتمد
مطالعه ای توسط کمپانی دیگری با نام Digital Trust نیز صورت گرفته و البته در این تحقیق و پژوهش، 9شبکه اجتماعی فیسبوک، لینکدین، یوتیوب، توئیتر، تیک تاک، اسنپ چت، پینترست، ردیت و اینستاگرام مورد بررسی قرار گرفتند و طی آن، از هزار و 865 امریکایی 18 تا 74ساله نظرسنجی شد.
طبق این نظرسنجیها بعد از ماجرای رسوایی کمبریج آنالیتیکا، فیسبوک اعتماد عمومی میلیونها کاربر جهانی را از دست داد و حالا نتیجه تحقیقات این مؤسسه و سایر مؤسسات پژوهشی نشان میدهد که این کمپانی همچنان زیر تیغ بیاعتمادی مردم قرار دارد و هنوز هم نتوانسته این اعتماد از دست رفته را جایگزین کند.(کمبریج آنالیتیکا اطلاعات بیش از ۵۰ میلیون حساب کاربری فیسبوک را بدون اجازه صاحبان آنها جمعآوری کرده بود. بنا بر اعلام فیسبوک، کمبریج آنالیتیکا دادهها را از الکساندر کوگان، مدرس دانشگاه کمبریج، بهدست آورده است. این شخص با استفاده از دادههای فیسبوک اقدام به ساخت نوعی آزمون شخصیت کرده بود که ظاهراً بهعنوان یک اپلیکیشن تحقیقاتی توسط روانشناسان مورد استفاده قرار میگرفت. کوگان بهصورت قانونی از طریق قابلیت فیسبوک لاگین به اطلاعات ۲۷۰ هزار حساب کاربری دسترسی پیدا کرد اما بعد با نقض قوانین این شبکه اجتماعی برای توسعهدهندگان، آن دادهها را در اختیار کمبریج آنالیتیکا قرار داد).
نتیجه تحقیقات این مؤسسه نشان میدهد همچنان 32درصد از مردم امریکا نسبت به امنیت دادههایشان بر بستر فیسبوک و حفظ حریم خصوصیشان تردید دارند. این درحالی است که در این تحقیق، لینکدین بهعنوان پلتفرمی با بیشترین میزان اعتماد عمومی درمیان کاربران امریکایی معرفی شد، چراکه تنها 10درصد افراد حاضر در این نظرسنجی نگران امنیت دادههای خود در این پلتفرم هستند.
وقتی از کاربران امریکایی درباره پلتفرمهایی با موفقیت بیشتر در حفظ حریم خصوصی و حفاظت از دادهها سؤال شد هم درصد بالایی از کاربران به لینکدین و اسنپ چت اشاره کردند، 16درصد با یوتیوب و اینستاگرام موافق بودند. همچنین 17درصد توئیتر را از این نظر قابل اعتماد دانستند و 15درصد آنها هم با پینترست و ردیت موافق بودند. به نظر میرسد فیسبوک با وجود همه تلاشهایش برای شفافسازی و بازگرداندن دوباره اعتماد عمومی، چندان موفق نبوده چراکه تنها 12درصد از افراد حاضر در این نظرسنجی فیسبوک را از این نظر قابل اعتماد عنوان کردند.

16 صفحه «ایران جمعه» ضمیمه امروز
رؤیا می بافم پس هستم...
اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات از رؤیاهایشان می گویند
بههمراه گپ و یادداشتهایی از:
هرمز علیپور / اسماعیل آذر / علیرضا خمسه / مهرداد اسکویی / داوود فتحعلی بیگی / مهدی غبرایی
ابراهیم افشار / فرزین محدث / آرش سنجابی / رضا فیاضی / ساناز بیان / حمید ناصری مقدم / فرحناز دهقی و امید بلاغتی
و جستارهایی درباب اوقات فراغت
در آستانه بزرگترین تعطیلات سال را در «پرسه» بخوانید
اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات از رؤیاهایشان می گویند
بههمراه گپ و یادداشتهایی از:
هرمز علیپور / اسماعیل آذر / علیرضا خمسه / مهرداد اسکویی / داوود فتحعلی بیگی / مهدی غبرایی
ابراهیم افشار / فرزین محدث / آرش سنجابی / رضا فیاضی / ساناز بیان / حمید ناصری مقدم / فرحناز دهقی و امید بلاغتی
و جستارهایی درباب اوقات فراغت
در آستانه بزرگترین تعطیلات سال را در «پرسه» بخوانید

چرخه حیات تئاتر بر بستر آنلاین
همراه با یادداشتهایی از بهروز غریبپور، کمال تبریزی ، حمید پورآذری
محسن بوالحسنی
منتقد
بیش از یکسال از روزی که جهان با ویروس کرونا وارد مرحلهای تازه از حیات خود شد، میگذرد و در این یکسال با شیوع و یکهتازیهای این ایپدمی کشنده و اعلام آمار قربانیان و مبتلایان، سالنهای تئاتر و سینما تقریباً در تمامی کشورهای جهان از اروپا و امریکا بگیرید تا ایران خودمان یک قفل بزرگ تعطیلی تا اطلاع ثانوی را بر درهای خود دیدند و تئاتریها و سینماییها همراه با بقیه مردم از ترس کرونا، وارد قرنطینه طولانی مدت خانگی شدند و اگر چه گاه با فروکش کردن آمار، مقطعی درها باز شدند اما این مسأله هرگز نتوانست جلوی آسیب و ضرر و زیان مادی و معنوی را که اهالی هنر از این نقصان خوردند، بگیرد و اهل تئاتر بخصوص در این دوره، سختی بیشتری را تجربه کردند. مثلاً نگاه کنیم به تجربه کشوری مثل امریکا که بیشترین قربانی را داشته و دارد و تقریباً میشود گفت که فعالیتهای هنری به شکل و رسم سابقش تقریباً تعطیل است و ضرر و زیانی که به صنعت سینما و تئاتر وارد شده بسیار هنگفت است. ماههای ابتدایی تعطیلیهای گسترده بود که «اندرو لوید وبر» کارگردان تئاتر موزیکال و آهنگساز مشهور تئاتر بریتانیا و برنده جایزه اسکار، از ترس مردم و اهمیت حفظ جان آنها و حفظ جان تئاتر، در کنار و به موازات هم حرف زد. لوید وبر مصاحبهای کرد و گفت: «سالنها را باز کنید ما هر کاری که لازم باشد، انجام میدهیم. ما دستها را تمیز نگه میداریم، درها را استریل میکنیم، همه چیزها را با دقت پاکیزه میکنیم. باید سالنها را بازگشایی کنیم. بعضیها با پول کمی که برایشان باقی مانده، به تئاتر نیازمند هستند.» اما این اتفاق نیفتاد و همان ماه اول آمار ضرر و زیان سالنهای تئاتر منتشر شد که رقمهای منتشر شده واقعاً اعجابانگیز بود. در نهایت سالنها و مراکز نمایشی مهمی مثل سالن کارنگی، سالن متروپولیتن، اپرا موزه هنر متروپولیتن و سالنهای تئاتر برادوی تعطیل شدند و پیتر گلب مدیرکل اپرای موزه هنر متروپولیتن در مصاحبهای از ضرر بیش از یک میلیون دلاری هنر تئاتر در امریکا خبر داد. حتماً میدانید که برادوی علاوه بر نقش بزرگی که در اقتصاد هنر نمایش در امریکا دارد، بهعنوان بزرگترین جاذبه گردشگری نیویورک، همیشه باعث افزایش درآمد برای بسیاری از مشاغل مثل رانندگان تاکسی، رستورانها، هتلها و... هم بوده که تعطیلی، کاسه کوزه همه این منابع اقتصادی را در هم شکست و در حالی که تأثیر اقتصادی برادوی در نیمه اول سال گذشته میلادی به هشت و یک میلیارد دلار رسید؛ حالا زیربار میلیونها دلار ضرر شانه سنگین کرده است.
از صحنه تا قاب تلویزیون
اما این پایان کار تئاتر بود؟ نه. آنها داشتههای دیگرشان را رو کردند: تئاتر آنلاین. هنرمندان نواندیش در تمام جهان، کمی که از شوک این ضررها و تعطیلیها مغزشان را رها کردند، با خودشان فکر کردند که بین دسترویدست گذاشتن و بیتئاتر زندگی کردن و توجه به ظرفیتهای دیگر کدام را باید انتخاب کنند؟ مسلماً دومی را. پس تئاترهای آنلاین و تلهتئاترها و آرشیوهای تصویری از تئاترهای گذشته از قفسهها و آرشیوخانهها بیرون آمدند و کمکم دیده شدند. بیایید مروری داشته باشیم روی این مسأله که طی این یک سال و اندی که سالنهای سینما، تئاتر، اپرا، نمایشگاههای هنری و موزههای جهان بهدلیل شیوع و اپیدمی بیماری کووید19 تعطیل شدند، هنرمندان بخصوص در حوزه تئاتر چه فکری کردند و چگونه خود را با شرایط سازگاری دادند.
در وهله اول آنها آمدند و روی نمایش رایگان از طریق اینترنت برنامهریزی کردند و سریع و عاجل نتیجه این فکر را عملی کردند. در بسیاری از کشورها مثل انگلستان، شرکت های سرشناس تئاتری با دسترسی به فیلم آثار نمایشی، اقدام به پخش آنها برای عموم مردم کردند. مثلاً نمایش «اهمیت ارنست بودن» در یکی، دو روزه تعطیلی آخر هفته بهصورت آنلاین و البته رایگان توسط شرکت تهیه کننده نمایش «کرو پروداکشنز» پخش شد و حتی ویدئوی تمرین و پشت صحنه این نمایش در وب سایت این شرکت بهصورت مجانی روز پنجم آوریل برای علاقهمندان به نمایش درآمد؛ یا درست در روزهای قرنطنیه شدید، نمایشهای موزیکال «اندرو لوید وبر» روی اینترنت قرار گرفت و مخاطبانی میلیونی پای تلویزیون یا لپتاپهای خودشان «نمایش باید ادامه داشته باشد» را تماشا کردند. یا نمونههای بسیاری از این دست مثل نمایش آنلاین برنامه «سیرک دوسولی» یا ابداع سالنهای روباز تئاتر که مشهورند به سالنهای Drive-in که آدمها میتوانند با ماشینهای خود در فضای باز از دیدن فیلم و نمایش لذت ببرند.
تئاتر آنلاین در چرخه حیات
بههر روی؛ همه این تلاشها برای آن بود که بگویند «تئاتر زنده است» و میشود طور دیگری هم به آن نگاه کرد و اگر چه امکان اجرای صحنهای به آن شکل و مثل قدیمش وجود ندارد اما میشود از تئاتر آنلاین یا پخش فیلمتئاترهایی که پیشتر با کیفیتی استاندارد ضبط شدهاند بهعنوان یک ژانر فرعی یا به تعریف برخی مجازی استفاده کرد که خودش میتواند مصداق نوری در تاریکی باشد. همین شد که قالب جدیدی بهنام نمایشهای آنلاین از دل خاکستر بیرون آمد که به گفته «عریفا اکبر» نویسنده گاردین احتمالاً ژانری خواهد بود که با تمام شدن کرونا، عمرش تمام نخواهد شد. نویسنده گاردین در مقالهای با عنوان «حرکت بعدی در هنر» به این تئاترها اشاره میکند و در تحلیلی جامع، وجه سرگرمی را در آنها پررنگتر میداند و مینویسد: «کاشت چند دوربین در کنارههای صحنه، استفاده از جلوههای ویژه بصری و صوتی و بهره بردن از متنهایی عامهپسندتر و در نهایت پخش آن از پلتفرمهای مختلفی که به سادگی در دسترس عموم مردم قرار بگیرند، تئاتر را به اتاقها و خانههای ما آورده است. انگار داریم با جهان تئاتر، یک تماس تصویری برقرار میکنیم. کافی است گوشی را برداریم و با تئاتر ویدئو کال کنیم.» او به این نکته هم اشاره میکند که «اجراهای اینستاگرامی که بیشتر بر پایهنمایشها و نمایشنامهخوانیهایی تکشخصیتی و مونولوگ، بهصورت لایو از اکانتهای شخصی منتشر شدند هم بخشی از این نمایش بزرگ محسوب میشوند؛ چیزی که کرونا باعث شد به آن تن بدهیم و حتماً حالا همه روی این نظر موافقت داریم که نمایشهای تعاملی، اینترنتی و مونولوگهایی که در شبکههایی مثل اینستاگرام و یوتیوب و... دیده شدند، حتی آماتورهایشان، قفل تئاتر را باز کردند و حالا میشود گفت تئاتر آنلاین در چرخه حیات قرار گرفته، اگر چه هنوز خیلیها درباره این مسأله بحث میکنند که جای چنین درامی کجاست؟ یا این سؤال که آیا ما در آینده به جای اینکه به سالنهای نمایش برگردیم، جلوی تلویزیون یا گوشیهای خود خواهیم نشست و این شیوه را جایگزین رفتن به سالنهای نمایش خواهیم کرد؟» اما تجربه یکسال اخیر نشان داد که هر کشوری که آرشیو بهتری از تئاترهای ضبط شده آنهم بهصورت استاندارد را در آرشیو خود داشت، توانست خلأها را جبران کند و اتفاقاً مسیر به سنگلاخ افتاده صنعت تئاتر را به مثابه بخشی که باید تولید درآمد کند، در مسیر متفاوت اما بهتری قرار دهد و تا حد زیادی جلوی ضرر و زیانها را بگیرد. بهعنوان مثال طرحNational Theatre’s NT at Home
یکی از بزرگترین موفقیتهای مجازی در دوران کرونا بود. در این طرح جهانی، 17نمایش تولید و پخش شد که توانست 15 میلیون بازدید در 170 کشور جهان را به خود اختصاص دهد. این سرگرمی در بستر تئاتر آنلاین در ظاهر یک بستر ساده برای همه اقشار جامعه جهانی بود که در خانه میتوانستند با هزینهای بسیار کم دور هم تئاتر ببینند و دیگر تئاتر، آن هنر لوکس خاص گذشته نبود.
از طرفی دیگر هدیه این طرح و طرحهایی مثل این همانطور که گفته شد نوعی جبران خسارت برای هنری بود که تا پیش از این هم بسیار گران و لوکس بود و هم در طیف علاقه نخبگان و روشنفکران جامعه گیر کرده بود و حالا این حباب ترکیده بود و تئاتر، وجهی عامتر و عمومیتر پیدا کرده بود.
آزمون و خطاهای تئاتر آنلاین در ایران
در کشور ما هم، اگر چه کمی دیر اما بالاخره به شکلی از اشکال این اتفاق تجربه شد. زمانی که عدهای سرسختانه ایستاده بودند و میگفتند ما چیزی بهعنوان تئاتر آنلاین نداریم یا این که نشد تئاتر؛ برخی دیگر سعی کردند با هر شیوهای که ممکن است اول نفس تئاتر را زنده نگه دارند و از آزمون و خطا نترسیدند. وقتی وارد این گود شدند ضعفها مشخص شد و برخی باز غر زدند که نمیشود و ما چنین بسترهایی نداریم. آنها شاید متوجه نبودند که بیرون آمدن همین نقطه ضعفها و به اصطلاح فرنگیها، «باگها» یکی از نقاط قوت این حرکتها بود.
درست در روزگاری که یک نظرسنجی معتبر که دانشگاه آکسفورد انجام داده بود و نشان میداد تنها در طول مدت 6 ماه، 67 درصد از میزان تماشاگران تئاتر در دنیا کم شده، آمار ضرر و زیانهای سالنهای تئاتری از جمله تئاترهای خصوصی هم منتشر شد و سالنها و تماشاخانههای خصوصی در کشور ما هم نه تنها از این قاعده مستثنی نبودند بلکه وضعیت بغرنجتری هم داشتند که پیشتر در گزارشهایی به آن پرداختهایم. برگردیم به بحث اصلی؛ خواست و اراده جمع بیشتری از اهل تئاتر به سمت تئاتر آنلاین و فیلمتئاترها رفت و رشد آمار بازدید در پلتفرمهای مختلف، که از پیش چنین بخشی را طراحی کرده بودند و در آرشیو داشتند نشان داد که اقبال و استقبالی در این زمینه از سوی مردم وجود دارد پس گامهای اول با فیلمتئاترها برداشته شد. نمایشهایی که پیش از این اجرای خود را پشت سر گذاشته بودند و در قالب تصویربرداریهای حرفهای با تلویزیونهای تعاملی در بسترهای مجازی قرار گرفتند و کمی بعدتر همزمان با رسیدن به نیمههای خرداد و زمزمه آغاز فعالیتهای تئاتری در قالب شیوهنامههای اجرایی و بهداشتی از ابتدای تیر، بار دیگر تأکید بر استفاده کردن از فضای مجازی و مبحث اکران آنلاین همزمان با اجرای زنده آثار تئاتری با جدیتی بیشتر از سوی مسئولان و بویژه مدیرکل اداره هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد و اولین تجربه در تئاتر آنلاین 30 تیرماه 1399 با اجرای نمایش «افسانه پری دریایی» به نویسندگی و کارگردانی رضا بیات در تالار هنر بالاخره اتفاق افتاد. همان زمان هم قادر آشنا، مدیر مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن تأیید و تأکید بر حمایت از تئاتر آنلاین و رفع مشکلات برای ضبط و پخش آثار در قالب فیلمتئاتر و تلهتئاتر به این موضوع اشاره کرد که «ویروس کرونا شرایطی را بر ما تحمیل کرده که اصلاً در حوزه برنامهریزی خرد و کلان در عرصه تئاتر کشور باید متناسب با وضعیت کنونی کشوررفتار کنیم و در این شرایط ما هم استفاده از فضای مجازی را بهعنوان یک راهبرد در دستور کار قرار دادیم.» و در نهایت همین تجربه و آزمودنها بود که به تجربه برگزاری جشنوارههای مهم تئاتری بخصوص جشنوارههایی مثل جشنواره تئاتر فجر و جشنواره عروسکی تهران- مبارک شد و همین تجربهها بود که شاید پای بخش خصوصی را برای برگزاری جشنوارههای مختلف حضوری باز کرد.
صحنهای به وسعت زمین
بهروز غریبپور
کارگردان تئاتر
آنچه کرونا برای ما به ارمغان آورد تنها مرگ و نیستی نبود بلکه به ما یاد داد که در شرایطی ویژه مثل آنچه که در آن بهسر میبریم چگونه کار کنیم و خود را با شرایط وفق بدهیم. در این یک سال اخیر اگر چه بسیاری از رابطهها و مراودهها از حالت حضوری به مجازی و اینترنتی تبدیل شد اما با اینهمه ما را با ظرفیتهای تازهای روبهرو کرد که نمیشد از کنار آنها بهسادگی گذشت و این تجربهها در تمام ارکان زندگی ما تأثیر گذاشت و دنیای هنر هم علیحده و بهدور از این تجربه نبود. جشنوارهها و دورهمیهای هنری، پای و پایه خود را به فضای مجازی و اینترنت تکیه داد و از این رهگذر کار خود را پیش برد تا منفعل نماند. اتفاقاً بهتر هم بود. توجه داشته باشیم که مثلاً در بحث جشنوارهها، ما با کوچکشدن ساختارهای غیرضروری روبهرو شدیم تا جایی که در جشنوارههای آنلاین، مثل جشنواره «هنر زنده است» که بههمراه دوستان بسیاری آن را تدارک دیدهایم و در حال پیشرفت در کارهاست نکته جالب این بود که بیش از 90 درصد فعالیتها بهصورت آنلاین و متکی بر ابزارهای جدید و در فضای مجازی پیش رفت و مثلاً ستاد خبری ما و آنچه به آن دبیرخانه میگوییم کوچک شده و با حداقل نیرو و جا کار میکنیم و بهرهبرداریمان از همه چیز حداقلیست و امیدواریم که بازدهی حداکثری داشته باشد. در این دوره و بهدلیل شرایطی که کرونا پیش آورد، ما شاهد بودیم که میزهای نقد، داوری و... دیجیتال شکل گرفت.
گاهی به دوستان میگویم که بسیاری از اهالی تئاتر فراموش کردهاند روزگاری ما تلهتئاتر داشتهایم و در دورهای بیآنکه حتی شاید دستورالعمل یا شیوهنامه یا به قولی گرامری برای آن داشته باشیم، تئاتر را بهسمت سینما و تلویزیون بردیم تا این عرصه وسعت بگیرد و تنها شامل یک قشر یا یک نگاه نباشد. حال اگر تلویزیون بههر دلیلی غفلت میکند و چنین آثاری را سالهاست از قاب آن نمیبینیم بحث دیگریست. یا مثلاً اگر از انیمیشن حرف بزنیم باید بگوییم که اولین انیمیشنهای ما اجراهایی با عروسکهایی به نخ آویخته شده بود که جلوی دوربین میآمدند و شکلی از نمایش عروسکی تلویزیونی را میساختند. پس تئاتر با دوربین بیگانه نیست و اتفاقاً همیشه دوربین کمک کرده تا آثار نمایشی بهتر دیده شوند. حال، در این روزگار تلاش من و بسیاری از همفکرانم احیا کردن نمایش در فضای مجازی است و در این مسیر بیشک تمام تلاشها و ایدههای خلاقانه دیده و تجربه خواهد شد و کسی نمیتواند جلوی آن بایستد چون اینها، ضرورت روزگار و شرایطاش هستند.
صحنه، صرفاً آنچه ما تصور میکنیم نیست و کرونا به ما نشان داد، که تئاتر، حالا دیگر صحنهای دارد به وسعت کل زمین و ما هم باید از این فرصت و بسترهای موجود بهدرستی استفاده کنیم و همانطور که مطرح شد، کرونا با تمام دردها و رنجهایی که بههمراه داشت، اما در حوزهای مثل تئاتر ظرفیتهای پنهان را هم آشکار کرد. ما نباید راههای وصل شدن به مخاطب را فراموش کنیم و حالا که قرار نیست روی صحنههای همیشگی اجرا داشته باشیم پس باید در تدارک صحنههای دیگر و حتی بزرگتر باشیم. در همین رهگذر است که گروههای تئاتری میتوانند با ضبط حرفهای کارهایشان وارد دنیای نمایش آنلاین یا فیلمتئاتر شوند و این یعنی شکلی از جهان امروز و شکلی از ارتباطهای هنری در قد و قامت نمایش و اگر این ارتباطها و حضورها نباشد، زندگی هیچ معنایی نخواهد داشت.
مجبور به تجربهکردن هستیم
کمال تبریزی
کارگردان سینما
یکی از بحثهایی که در دنیا بهنوعی حل شده و بهدور از منازعات حقوقی است در مورد ضبط و پخش آثار هنری در پلتفرمهای اینترنتی است که متأسفانه در کشور ما بهدلیل عدم عضویت در معاهده برن یا همان «کپیرایت» همیشه به یک مسأله پر چالش تبدیل شده است. نمونههای آن را در یک سال اخیر جسته و گریخته دیدیم و در بحث پخش آثار در فضای مجازی، علیالخصوص در حوزه نمایش این خلأها به چشم آمد. بههر حال این مسألهایست که وجود دارد و تا زمانی که ما عضو قانون کپیرایت نباشیم، نمیتوانیم آنچنان جلوی قاچاق آثار هنری یا سوءاستفاده از آنها را بگیریم. البته این مسأله را هم باید اضافه کنم که مسأله قاچاق در بسیاری کشورها که عضو کپی رایت هستند هم اتفاق میافتد و خیلی از کشورهای دنیا درگیر این مسأله هستند.
امیدواریم در سالهای آتی وارد قانون کپی رایت بشویم و یک بار برای همیشه این داستان حل شود. مسأله اساسی اینجاست که کرونا معلوم نیست تا چه زمانی دست از سر بشر بردارد و همه چیز به روال گذشته برگردد و در این بازگشت به گذشته، سؤالی که پیش میآید این است که آیا همه چیز مثل قبل خواهد بود یا تجربههای کنونی، آینده هنر را بهصورت مشخص، دستخوش تغییر و تحول خواهد کرد؟ به هر صورت، ما نیازهای جامعه خود را باید بسنجیم و براساس شرایط و استطاعت خود انتظار داشته باشیم و برنامهریزی کنیم. بحث حقوقی در تولید و پخش آثار هنری از قبیل تئاتر و سینما یک چیز و ظرفیتهایی مثل ظرفیتهای فنی نیز چیز دیگریست که بیشک دغدغهساز است. برای همه اینها میشود فکری داشت و ایدهای عملیاتی را پیش برد که با توجه به میزان حضور و پیشبینی آمار با پلتفرمهایی وارد گفتوگو و همکاری شد که توان آن را دارند که با پهنای باندی قویتر، میزان بیشتری از مخاطبان را میزبانی کنند. آنچه من میدانم این است که همگی دوست دارند کار کنند و ما نیز برای پیشبرد کارها، تمامی جوانب را میسنجیم تا ورود درست و با کیفیتی داشته باشیم. در نهایت باید به این نکته اشاره کنم که ما و گروه دوستانی که در جشنوارهای بهنام «هنر زنده است» دوره هم جمع شدهایم و از همه تجربهها استفاده خواهیم کرد تا حداقل نتیجه ای خوب و نسبت به جشنوارههای دیگر متفاوت به دست آوریم.
چیزی بهعنوان تئاتر آنلاین نداریم
حمید پورآذری
کارگردان تئاتر
تئاتر تعریفی مشخص و اتفاقاً کلاسیک دارد و ما نمیتوانیم از تعاریف و عناوین مندرآوردی استفاده کنیم. چیزی به نام تئاتر آنلاین اساساً وجود ندارد و بحث، بر سر هنرهای اجرایی است که نمیشود آن را با تعریفی دیگر درهم آمیخت. متأسفانه در کشور ما عطش نامگذاری و عنوانگذاری وجود دارد و خیلی سریع دوست داریم برای هر چیزی اسم و ترکیبی بسازیم بیآنکه درباره آن بحث و مداقه و تحقیقی داشته باشیم. پس با این مقدمه باید گفت که تلهتئاتر یا فیلمتئاتر یا ... را نمیشود تئاتر نامید بلکه اینها، شیوههایی از هنر اجرا هستند که تئاتر هم یکی از این شیوههاست. تئاتر یک دعوت و ملاقات است که آیین خاص خود را دارد و نمیشود از روی این مؤلفهها و تعاریف به سادگی پرید و صرفاً به ذوق اینکه عنوان و ترکیبی جدید خلق کردهایم بگوییم خب حالا بیاییم و تئاتر آنلاین ببینیم. اصلاً این ترکیب از اساس اشتباه است و اگر فیلمی ضبط شده از تئاتری وجود دارد یا از تئاتری برای استفاده و پخش در مدیاهایی مثل تلویزیون فیلمبرداری شده است، اینها تنها فیلمهایی از تئاتر هستند و نه خود تئاتر. البته من با پخش آثار نمایشی نه تنها مخالف نیستم بلکه موافق هم هستم و معتقدم در این دوره باید از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کرد اما اینکه جعل اصطلاح کنیم را نوعی اشتباه دراساس داستان می دانم.
وقتی در شرایطی نمیشود کار کرد خب برویم سروقت هنرهای اجرایی که تئاتر هم یکی از آنهاست و در این صورت مسأله معنی پیدا میکند که ما داریم کاری میکنیم در حوزه اجرا؛ چه لزومی دارد نامش را تئاتر و بدتر از آن تئاتر آنلاین و تلهتئاتر و... بگذاریم. ذهنها را به جای آنکه درگیر نامگذاریها کنیم، به سمت نبوغ و کار خلاقه در تولید و اجرای آثار در حوزههای اجرایی ببریم. بهنظر من این مسأله کاملاً شخصی است و برآمده از یک نظر آکادمیک نیست. همانطور که در ابتدای این یادداشت گفته شد تئاتر، تعریفی مشخص دارد که در تمام دورانها این تعریف را حفظ میکند. تئاتر ملاقاتی است دستهجمعی میان تماشاگر و بازیگر و تمامی عوامل از صحنه تا اجرا. این تئاتر حتی آیین عزیمتی دارد که میتوان آن را از لحظهای که مخاطب از خانهاش بیرون میآید تا برود به سالنی و تئاتری را تماشا کند در نظر گرفت تا پس از تماشا و.... ما این تعریف و این آیین را امروز به دست نیاوردیم یا مسألهای ذوقی یا شخصی نیست که مدام بتوانیم دستخوش تغییری کنیم و صرف آنکه نام تئاتر و حضورش در ترکیبسازیها برایمان مهم است اصرار داشته باشیم که حتماً از نام تئاتر استفاده کنیم و نه هیچ چیز دیگری. در نهایت اینکه من از شیوههای مختلف اجرا در این دوره استقبال میکنم اما نمیتوانیم روی آنها نام تئاتر بگذاریم.
منتقد
بیش از یکسال از روزی که جهان با ویروس کرونا وارد مرحلهای تازه از حیات خود شد، میگذرد و در این یکسال با شیوع و یکهتازیهای این ایپدمی کشنده و اعلام آمار قربانیان و مبتلایان، سالنهای تئاتر و سینما تقریباً در تمامی کشورهای جهان از اروپا و امریکا بگیرید تا ایران خودمان یک قفل بزرگ تعطیلی تا اطلاع ثانوی را بر درهای خود دیدند و تئاتریها و سینماییها همراه با بقیه مردم از ترس کرونا، وارد قرنطینه طولانی مدت خانگی شدند و اگر چه گاه با فروکش کردن آمار، مقطعی درها باز شدند اما این مسأله هرگز نتوانست جلوی آسیب و ضرر و زیان مادی و معنوی را که اهالی هنر از این نقصان خوردند، بگیرد و اهل تئاتر بخصوص در این دوره، سختی بیشتری را تجربه کردند. مثلاً نگاه کنیم به تجربه کشوری مثل امریکا که بیشترین قربانی را داشته و دارد و تقریباً میشود گفت که فعالیتهای هنری به شکل و رسم سابقش تقریباً تعطیل است و ضرر و زیانی که به صنعت سینما و تئاتر وارد شده بسیار هنگفت است. ماههای ابتدایی تعطیلیهای گسترده بود که «اندرو لوید وبر» کارگردان تئاتر موزیکال و آهنگساز مشهور تئاتر بریتانیا و برنده جایزه اسکار، از ترس مردم و اهمیت حفظ جان آنها و حفظ جان تئاتر، در کنار و به موازات هم حرف زد. لوید وبر مصاحبهای کرد و گفت: «سالنها را باز کنید ما هر کاری که لازم باشد، انجام میدهیم. ما دستها را تمیز نگه میداریم، درها را استریل میکنیم، همه چیزها را با دقت پاکیزه میکنیم. باید سالنها را بازگشایی کنیم. بعضیها با پول کمی که برایشان باقی مانده، به تئاتر نیازمند هستند.» اما این اتفاق نیفتاد و همان ماه اول آمار ضرر و زیان سالنهای تئاتر منتشر شد که رقمهای منتشر شده واقعاً اعجابانگیز بود. در نهایت سالنها و مراکز نمایشی مهمی مثل سالن کارنگی، سالن متروپولیتن، اپرا موزه هنر متروپولیتن و سالنهای تئاتر برادوی تعطیل شدند و پیتر گلب مدیرکل اپرای موزه هنر متروپولیتن در مصاحبهای از ضرر بیش از یک میلیون دلاری هنر تئاتر در امریکا خبر داد. حتماً میدانید که برادوی علاوه بر نقش بزرگی که در اقتصاد هنر نمایش در امریکا دارد، بهعنوان بزرگترین جاذبه گردشگری نیویورک، همیشه باعث افزایش درآمد برای بسیاری از مشاغل مثل رانندگان تاکسی، رستورانها، هتلها و... هم بوده که تعطیلی، کاسه کوزه همه این منابع اقتصادی را در هم شکست و در حالی که تأثیر اقتصادی برادوی در نیمه اول سال گذشته میلادی به هشت و یک میلیارد دلار رسید؛ حالا زیربار میلیونها دلار ضرر شانه سنگین کرده است.
از صحنه تا قاب تلویزیون
اما این پایان کار تئاتر بود؟ نه. آنها داشتههای دیگرشان را رو کردند: تئاتر آنلاین. هنرمندان نواندیش در تمام جهان، کمی که از شوک این ضررها و تعطیلیها مغزشان را رها کردند، با خودشان فکر کردند که بین دسترویدست گذاشتن و بیتئاتر زندگی کردن و توجه به ظرفیتهای دیگر کدام را باید انتخاب کنند؟ مسلماً دومی را. پس تئاترهای آنلاین و تلهتئاترها و آرشیوهای تصویری از تئاترهای گذشته از قفسهها و آرشیوخانهها بیرون آمدند و کمکم دیده شدند. بیایید مروری داشته باشیم روی این مسأله که طی این یک سال و اندی که سالنهای سینما، تئاتر، اپرا، نمایشگاههای هنری و موزههای جهان بهدلیل شیوع و اپیدمی بیماری کووید19 تعطیل شدند، هنرمندان بخصوص در حوزه تئاتر چه فکری کردند و چگونه خود را با شرایط سازگاری دادند.
در وهله اول آنها آمدند و روی نمایش رایگان از طریق اینترنت برنامهریزی کردند و سریع و عاجل نتیجه این فکر را عملی کردند. در بسیاری از کشورها مثل انگلستان، شرکت های سرشناس تئاتری با دسترسی به فیلم آثار نمایشی، اقدام به پخش آنها برای عموم مردم کردند. مثلاً نمایش «اهمیت ارنست بودن» در یکی، دو روزه تعطیلی آخر هفته بهصورت آنلاین و البته رایگان توسط شرکت تهیه کننده نمایش «کرو پروداکشنز» پخش شد و حتی ویدئوی تمرین و پشت صحنه این نمایش در وب سایت این شرکت بهصورت مجانی روز پنجم آوریل برای علاقهمندان به نمایش درآمد؛ یا درست در روزهای قرنطنیه شدید، نمایشهای موزیکال «اندرو لوید وبر» روی اینترنت قرار گرفت و مخاطبانی میلیونی پای تلویزیون یا لپتاپهای خودشان «نمایش باید ادامه داشته باشد» را تماشا کردند. یا نمونههای بسیاری از این دست مثل نمایش آنلاین برنامه «سیرک دوسولی» یا ابداع سالنهای روباز تئاتر که مشهورند به سالنهای Drive-in که آدمها میتوانند با ماشینهای خود در فضای باز از دیدن فیلم و نمایش لذت ببرند.
تئاتر آنلاین در چرخه حیات
بههر روی؛ همه این تلاشها برای آن بود که بگویند «تئاتر زنده است» و میشود طور دیگری هم به آن نگاه کرد و اگر چه امکان اجرای صحنهای به آن شکل و مثل قدیمش وجود ندارد اما میشود از تئاتر آنلاین یا پخش فیلمتئاترهایی که پیشتر با کیفیتی استاندارد ضبط شدهاند بهعنوان یک ژانر فرعی یا به تعریف برخی مجازی استفاده کرد که خودش میتواند مصداق نوری در تاریکی باشد. همین شد که قالب جدیدی بهنام نمایشهای آنلاین از دل خاکستر بیرون آمد که به گفته «عریفا اکبر» نویسنده گاردین احتمالاً ژانری خواهد بود که با تمام شدن کرونا، عمرش تمام نخواهد شد. نویسنده گاردین در مقالهای با عنوان «حرکت بعدی در هنر» به این تئاترها اشاره میکند و در تحلیلی جامع، وجه سرگرمی را در آنها پررنگتر میداند و مینویسد: «کاشت چند دوربین در کنارههای صحنه، استفاده از جلوههای ویژه بصری و صوتی و بهره بردن از متنهایی عامهپسندتر و در نهایت پخش آن از پلتفرمهای مختلفی که به سادگی در دسترس عموم مردم قرار بگیرند، تئاتر را به اتاقها و خانههای ما آورده است. انگار داریم با جهان تئاتر، یک تماس تصویری برقرار میکنیم. کافی است گوشی را برداریم و با تئاتر ویدئو کال کنیم.» او به این نکته هم اشاره میکند که «اجراهای اینستاگرامی که بیشتر بر پایهنمایشها و نمایشنامهخوانیهایی تکشخصیتی و مونولوگ، بهصورت لایو از اکانتهای شخصی منتشر شدند هم بخشی از این نمایش بزرگ محسوب میشوند؛ چیزی که کرونا باعث شد به آن تن بدهیم و حتماً حالا همه روی این نظر موافقت داریم که نمایشهای تعاملی، اینترنتی و مونولوگهایی که در شبکههایی مثل اینستاگرام و یوتیوب و... دیده شدند، حتی آماتورهایشان، قفل تئاتر را باز کردند و حالا میشود گفت تئاتر آنلاین در چرخه حیات قرار گرفته، اگر چه هنوز خیلیها درباره این مسأله بحث میکنند که جای چنین درامی کجاست؟ یا این سؤال که آیا ما در آینده به جای اینکه به سالنهای نمایش برگردیم، جلوی تلویزیون یا گوشیهای خود خواهیم نشست و این شیوه را جایگزین رفتن به سالنهای نمایش خواهیم کرد؟» اما تجربه یکسال اخیر نشان داد که هر کشوری که آرشیو بهتری از تئاترهای ضبط شده آنهم بهصورت استاندارد را در آرشیو خود داشت، توانست خلأها را جبران کند و اتفاقاً مسیر به سنگلاخ افتاده صنعت تئاتر را به مثابه بخشی که باید تولید درآمد کند، در مسیر متفاوت اما بهتری قرار دهد و تا حد زیادی جلوی ضرر و زیانها را بگیرد. بهعنوان مثال طرحNational Theatre’s NT at Home
یکی از بزرگترین موفقیتهای مجازی در دوران کرونا بود. در این طرح جهانی، 17نمایش تولید و پخش شد که توانست 15 میلیون بازدید در 170 کشور جهان را به خود اختصاص دهد. این سرگرمی در بستر تئاتر آنلاین در ظاهر یک بستر ساده برای همه اقشار جامعه جهانی بود که در خانه میتوانستند با هزینهای بسیار کم دور هم تئاتر ببینند و دیگر تئاتر، آن هنر لوکس خاص گذشته نبود.
از طرفی دیگر هدیه این طرح و طرحهایی مثل این همانطور که گفته شد نوعی جبران خسارت برای هنری بود که تا پیش از این هم بسیار گران و لوکس بود و هم در طیف علاقه نخبگان و روشنفکران جامعه گیر کرده بود و حالا این حباب ترکیده بود و تئاتر، وجهی عامتر و عمومیتر پیدا کرده بود.
آزمون و خطاهای تئاتر آنلاین در ایران
در کشور ما هم، اگر چه کمی دیر اما بالاخره به شکلی از اشکال این اتفاق تجربه شد. زمانی که عدهای سرسختانه ایستاده بودند و میگفتند ما چیزی بهعنوان تئاتر آنلاین نداریم یا این که نشد تئاتر؛ برخی دیگر سعی کردند با هر شیوهای که ممکن است اول نفس تئاتر را زنده نگه دارند و از آزمون و خطا نترسیدند. وقتی وارد این گود شدند ضعفها مشخص شد و برخی باز غر زدند که نمیشود و ما چنین بسترهایی نداریم. آنها شاید متوجه نبودند که بیرون آمدن همین نقطه ضعفها و به اصطلاح فرنگیها، «باگها» یکی از نقاط قوت این حرکتها بود.
درست در روزگاری که یک نظرسنجی معتبر که دانشگاه آکسفورد انجام داده بود و نشان میداد تنها در طول مدت 6 ماه، 67 درصد از میزان تماشاگران تئاتر در دنیا کم شده، آمار ضرر و زیانهای سالنهای تئاتری از جمله تئاترهای خصوصی هم منتشر شد و سالنها و تماشاخانههای خصوصی در کشور ما هم نه تنها از این قاعده مستثنی نبودند بلکه وضعیت بغرنجتری هم داشتند که پیشتر در گزارشهایی به آن پرداختهایم. برگردیم به بحث اصلی؛ خواست و اراده جمع بیشتری از اهل تئاتر به سمت تئاتر آنلاین و فیلمتئاترها رفت و رشد آمار بازدید در پلتفرمهای مختلف، که از پیش چنین بخشی را طراحی کرده بودند و در آرشیو داشتند نشان داد که اقبال و استقبالی در این زمینه از سوی مردم وجود دارد پس گامهای اول با فیلمتئاترها برداشته شد. نمایشهایی که پیش از این اجرای خود را پشت سر گذاشته بودند و در قالب تصویربرداریهای حرفهای با تلویزیونهای تعاملی در بسترهای مجازی قرار گرفتند و کمی بعدتر همزمان با رسیدن به نیمههای خرداد و زمزمه آغاز فعالیتهای تئاتری در قالب شیوهنامههای اجرایی و بهداشتی از ابتدای تیر، بار دیگر تأکید بر استفاده کردن از فضای مجازی و مبحث اکران آنلاین همزمان با اجرای زنده آثار تئاتری با جدیتی بیشتر از سوی مسئولان و بویژه مدیرکل اداره هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد و اولین تجربه در تئاتر آنلاین 30 تیرماه 1399 با اجرای نمایش «افسانه پری دریایی» به نویسندگی و کارگردانی رضا بیات در تالار هنر بالاخره اتفاق افتاد. همان زمان هم قادر آشنا، مدیر مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن تأیید و تأکید بر حمایت از تئاتر آنلاین و رفع مشکلات برای ضبط و پخش آثار در قالب فیلمتئاتر و تلهتئاتر به این موضوع اشاره کرد که «ویروس کرونا شرایطی را بر ما تحمیل کرده که اصلاً در حوزه برنامهریزی خرد و کلان در عرصه تئاتر کشور باید متناسب با وضعیت کنونی کشوررفتار کنیم و در این شرایط ما هم استفاده از فضای مجازی را بهعنوان یک راهبرد در دستور کار قرار دادیم.» و در نهایت همین تجربه و آزمودنها بود که به تجربه برگزاری جشنوارههای مهم تئاتری بخصوص جشنوارههایی مثل جشنواره تئاتر فجر و جشنواره عروسکی تهران- مبارک شد و همین تجربهها بود که شاید پای بخش خصوصی را برای برگزاری جشنوارههای مختلف حضوری باز کرد.
صحنهای به وسعت زمین
بهروز غریبپور
کارگردان تئاتر
آنچه کرونا برای ما به ارمغان آورد تنها مرگ و نیستی نبود بلکه به ما یاد داد که در شرایطی ویژه مثل آنچه که در آن بهسر میبریم چگونه کار کنیم و خود را با شرایط وفق بدهیم. در این یک سال اخیر اگر چه بسیاری از رابطهها و مراودهها از حالت حضوری به مجازی و اینترنتی تبدیل شد اما با اینهمه ما را با ظرفیتهای تازهای روبهرو کرد که نمیشد از کنار آنها بهسادگی گذشت و این تجربهها در تمام ارکان زندگی ما تأثیر گذاشت و دنیای هنر هم علیحده و بهدور از این تجربه نبود. جشنوارهها و دورهمیهای هنری، پای و پایه خود را به فضای مجازی و اینترنت تکیه داد و از این رهگذر کار خود را پیش برد تا منفعل نماند. اتفاقاً بهتر هم بود. توجه داشته باشیم که مثلاً در بحث جشنوارهها، ما با کوچکشدن ساختارهای غیرضروری روبهرو شدیم تا جایی که در جشنوارههای آنلاین، مثل جشنواره «هنر زنده است» که بههمراه دوستان بسیاری آن را تدارک دیدهایم و در حال پیشرفت در کارهاست نکته جالب این بود که بیش از 90 درصد فعالیتها بهصورت آنلاین و متکی بر ابزارهای جدید و در فضای مجازی پیش رفت و مثلاً ستاد خبری ما و آنچه به آن دبیرخانه میگوییم کوچک شده و با حداقل نیرو و جا کار میکنیم و بهرهبرداریمان از همه چیز حداقلیست و امیدواریم که بازدهی حداکثری داشته باشد. در این دوره و بهدلیل شرایطی که کرونا پیش آورد، ما شاهد بودیم که میزهای نقد، داوری و... دیجیتال شکل گرفت.
گاهی به دوستان میگویم که بسیاری از اهالی تئاتر فراموش کردهاند روزگاری ما تلهتئاتر داشتهایم و در دورهای بیآنکه حتی شاید دستورالعمل یا شیوهنامه یا به قولی گرامری برای آن داشته باشیم، تئاتر را بهسمت سینما و تلویزیون بردیم تا این عرصه وسعت بگیرد و تنها شامل یک قشر یا یک نگاه نباشد. حال اگر تلویزیون بههر دلیلی غفلت میکند و چنین آثاری را سالهاست از قاب آن نمیبینیم بحث دیگریست. یا مثلاً اگر از انیمیشن حرف بزنیم باید بگوییم که اولین انیمیشنهای ما اجراهایی با عروسکهایی به نخ آویخته شده بود که جلوی دوربین میآمدند و شکلی از نمایش عروسکی تلویزیونی را میساختند. پس تئاتر با دوربین بیگانه نیست و اتفاقاً همیشه دوربین کمک کرده تا آثار نمایشی بهتر دیده شوند. حال، در این روزگار تلاش من و بسیاری از همفکرانم احیا کردن نمایش در فضای مجازی است و در این مسیر بیشک تمام تلاشها و ایدههای خلاقانه دیده و تجربه خواهد شد و کسی نمیتواند جلوی آن بایستد چون اینها، ضرورت روزگار و شرایطاش هستند.
صحنه، صرفاً آنچه ما تصور میکنیم نیست و کرونا به ما نشان داد، که تئاتر، حالا دیگر صحنهای دارد به وسعت کل زمین و ما هم باید از این فرصت و بسترهای موجود بهدرستی استفاده کنیم و همانطور که مطرح شد، کرونا با تمام دردها و رنجهایی که بههمراه داشت، اما در حوزهای مثل تئاتر ظرفیتهای پنهان را هم آشکار کرد. ما نباید راههای وصل شدن به مخاطب را فراموش کنیم و حالا که قرار نیست روی صحنههای همیشگی اجرا داشته باشیم پس باید در تدارک صحنههای دیگر و حتی بزرگتر باشیم. در همین رهگذر است که گروههای تئاتری میتوانند با ضبط حرفهای کارهایشان وارد دنیای نمایش آنلاین یا فیلمتئاتر شوند و این یعنی شکلی از جهان امروز و شکلی از ارتباطهای هنری در قد و قامت نمایش و اگر این ارتباطها و حضورها نباشد، زندگی هیچ معنایی نخواهد داشت.
مجبور به تجربهکردن هستیم
کمال تبریزی
کارگردان سینما
یکی از بحثهایی که در دنیا بهنوعی حل شده و بهدور از منازعات حقوقی است در مورد ضبط و پخش آثار هنری در پلتفرمهای اینترنتی است که متأسفانه در کشور ما بهدلیل عدم عضویت در معاهده برن یا همان «کپیرایت» همیشه به یک مسأله پر چالش تبدیل شده است. نمونههای آن را در یک سال اخیر جسته و گریخته دیدیم و در بحث پخش آثار در فضای مجازی، علیالخصوص در حوزه نمایش این خلأها به چشم آمد. بههر حال این مسألهایست که وجود دارد و تا زمانی که ما عضو قانون کپیرایت نباشیم، نمیتوانیم آنچنان جلوی قاچاق آثار هنری یا سوءاستفاده از آنها را بگیریم. البته این مسأله را هم باید اضافه کنم که مسأله قاچاق در بسیاری کشورها که عضو کپی رایت هستند هم اتفاق میافتد و خیلی از کشورهای دنیا درگیر این مسأله هستند.
امیدواریم در سالهای آتی وارد قانون کپی رایت بشویم و یک بار برای همیشه این داستان حل شود. مسأله اساسی اینجاست که کرونا معلوم نیست تا چه زمانی دست از سر بشر بردارد و همه چیز به روال گذشته برگردد و در این بازگشت به گذشته، سؤالی که پیش میآید این است که آیا همه چیز مثل قبل خواهد بود یا تجربههای کنونی، آینده هنر را بهصورت مشخص، دستخوش تغییر و تحول خواهد کرد؟ به هر صورت، ما نیازهای جامعه خود را باید بسنجیم و براساس شرایط و استطاعت خود انتظار داشته باشیم و برنامهریزی کنیم. بحث حقوقی در تولید و پخش آثار هنری از قبیل تئاتر و سینما یک چیز و ظرفیتهایی مثل ظرفیتهای فنی نیز چیز دیگریست که بیشک دغدغهساز است. برای همه اینها میشود فکری داشت و ایدهای عملیاتی را پیش برد که با توجه به میزان حضور و پیشبینی آمار با پلتفرمهایی وارد گفتوگو و همکاری شد که توان آن را دارند که با پهنای باندی قویتر، میزان بیشتری از مخاطبان را میزبانی کنند. آنچه من میدانم این است که همگی دوست دارند کار کنند و ما نیز برای پیشبرد کارها، تمامی جوانب را میسنجیم تا ورود درست و با کیفیتی داشته باشیم. در نهایت باید به این نکته اشاره کنم که ما و گروه دوستانی که در جشنوارهای بهنام «هنر زنده است» دوره هم جمع شدهایم و از همه تجربهها استفاده خواهیم کرد تا حداقل نتیجه ای خوب و نسبت به جشنوارههای دیگر متفاوت به دست آوریم.
چیزی بهعنوان تئاتر آنلاین نداریم
حمید پورآذری
کارگردان تئاتر
تئاتر تعریفی مشخص و اتفاقاً کلاسیک دارد و ما نمیتوانیم از تعاریف و عناوین مندرآوردی استفاده کنیم. چیزی به نام تئاتر آنلاین اساساً وجود ندارد و بحث، بر سر هنرهای اجرایی است که نمیشود آن را با تعریفی دیگر درهم آمیخت. متأسفانه در کشور ما عطش نامگذاری و عنوانگذاری وجود دارد و خیلی سریع دوست داریم برای هر چیزی اسم و ترکیبی بسازیم بیآنکه درباره آن بحث و مداقه و تحقیقی داشته باشیم. پس با این مقدمه باید گفت که تلهتئاتر یا فیلمتئاتر یا ... را نمیشود تئاتر نامید بلکه اینها، شیوههایی از هنر اجرا هستند که تئاتر هم یکی از این شیوههاست. تئاتر یک دعوت و ملاقات است که آیین خاص خود را دارد و نمیشود از روی این مؤلفهها و تعاریف به سادگی پرید و صرفاً به ذوق اینکه عنوان و ترکیبی جدید خلق کردهایم بگوییم خب حالا بیاییم و تئاتر آنلاین ببینیم. اصلاً این ترکیب از اساس اشتباه است و اگر فیلمی ضبط شده از تئاتری وجود دارد یا از تئاتری برای استفاده و پخش در مدیاهایی مثل تلویزیون فیلمبرداری شده است، اینها تنها فیلمهایی از تئاتر هستند و نه خود تئاتر. البته من با پخش آثار نمایشی نه تنها مخالف نیستم بلکه موافق هم هستم و معتقدم در این دوره باید از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کرد اما اینکه جعل اصطلاح کنیم را نوعی اشتباه دراساس داستان می دانم.
وقتی در شرایطی نمیشود کار کرد خب برویم سروقت هنرهای اجرایی که تئاتر هم یکی از آنهاست و در این صورت مسأله معنی پیدا میکند که ما داریم کاری میکنیم در حوزه اجرا؛ چه لزومی دارد نامش را تئاتر و بدتر از آن تئاتر آنلاین و تلهتئاتر و... بگذاریم. ذهنها را به جای آنکه درگیر نامگذاریها کنیم، به سمت نبوغ و کار خلاقه در تولید و اجرای آثار در حوزههای اجرایی ببریم. بهنظر من این مسأله کاملاً شخصی است و برآمده از یک نظر آکادمیک نیست. همانطور که در ابتدای این یادداشت گفته شد تئاتر، تعریفی مشخص دارد که در تمام دورانها این تعریف را حفظ میکند. تئاتر ملاقاتی است دستهجمعی میان تماشاگر و بازیگر و تمامی عوامل از صحنه تا اجرا. این تئاتر حتی آیین عزیمتی دارد که میتوان آن را از لحظهای که مخاطب از خانهاش بیرون میآید تا برود به سالنی و تئاتری را تماشا کند در نظر گرفت تا پس از تماشا و.... ما این تعریف و این آیین را امروز به دست نیاوردیم یا مسألهای ذوقی یا شخصی نیست که مدام بتوانیم دستخوش تغییری کنیم و صرف آنکه نام تئاتر و حضورش در ترکیبسازیها برایمان مهم است اصرار داشته باشیم که حتماً از نام تئاتر استفاده کنیم و نه هیچ چیز دیگری. در نهایت اینکه من از شیوههای مختلف اجرا در این دوره استقبال میکنم اما نمیتوانیم روی آنها نام تئاتر بگذاریم.

تصویری تازه از موسیقی نوی ایران امروز
ندا سیجانی
خبرنگار
معمولاً در ایران آثارموسیقی به نام خواننده شناخته میشوند و تلاش و خلاقیت آهنگساز و شاعر زیر سایه نام آوازخوان میماند و کمتر نامی از خالق اثر برده میشود یا مردم آشنایی کمتری با آهنگساز یا نوازنده کار خواهند داشت. براین اساس برخی از آهنگسازان نسل دیروز و امروز موسیقی ایران در حرکتی متفاوت، پروژهای را طراحی کردند تا این بار صدای موسیقی نه از حنجره یک خواننده بلکه با دستان پرتلاش آهنگسازان شنیدنی شود، آلبومی با عنوان «امواج نوی ایران» که با همت امین شریفی و کلاریز کشاورز به بار نشست و سری اول این آلبوم چند روز پیش توسط نشر موسیقی پتریکور همزمان در ایران و امریکا منتشر شد. امواج نوی ایران پروژهای است شامل اجراهای بینالمللی، ضبط و انتشار 50 قطعه جدید از آهنگسازان ایرانی که تصویری از موسیقی نوی ایران را بازتاب میدهد و حضور نامهایی چون علیرضا مشایخی، رضا والی، نادر مشایخی و پیمان یزدانیان در کنار آهنگسازان شناختهشده برای تولید آلبومی مشترک، اتفاقی بینظیر یا حداقل کمنظیر در تاریخ موسیقی ایران به شمار میآید؛ اتفاقی که در سالهای گذشته با این کم و کیف کمتر رخ داده است. به همین بهانه پای صحبتهای شش نفر از آهنگسازان حاضر در این مجموعه نشستیم. رضا والی، نادر مشایخی، فرناز مدرسیفر، آنکیدو دارش، امیر اسلامی وامیر پورخلجی. در کنار آنان امین شریفی و کلاریز کشاورز مدیر هنری و نوازنده این آلبوم، هم برایمان از تجربه سر و سامان دادن به چنین پروژهای گفتهاند. جانمایه این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
از ضرورت نشر چنین آلبومی با ناشر و مدیر هنری آن، امین شریفی گفتوگو را شروع میکنیم. چرا موسیقی معاصر به نوعی از موسیقی کلاسیک با مخاطب خاصتری اطلاق میشود که خیلی اوقات به دلیل پیچیدگی و گسست از سلیقه عمومی مورد انتقاد قرار میگیرد و طبیعتاً از لحاظ مالی هم نمیتواند به خود اتکا کند؟
امین شریفی: امواج نوی ایران، تصویری است از موسیقی نوی ایران در سالهای پایانی قرن چهارده خورشیدی که از دریچه ساز فلوت به آن نگاه میکنیم. آیینهای از رویکردهای متفاوت آهنگسازانی که فارغ از محل سکونت امروزشان، اصالتی ایرانی دارند. این مجموعه نمایانگر تنوع و تعدد خاستگاههای فلسفی و زیبایی شناسی آهنگسازان امروز ایران است. در مورد نوع و تعداد مخاطب، باید بگویم که هنر معاصر، نه به عنوان یک جریان، یا برچسب زیبایی شناسانه، و فقط به معنی هنر زمانه ما، به آثار هنرمندان زنده امروز اطلاق میشود که در جلوی صف نوآوری و خلق ایدههای جدید قرار دارند. هنرمندان معاصر گاهی آوانگارد هم نامیده میشوند. آوانگارد در زبان فرانسوی به معنی پیشرو است. طبیعی است که درک ایدهها و تجربیات جدید نیاز به زمان دارد. درک مخاطب عامِّ غیر متخصص و البته محترم، معمولاً دههها از ایدههای نوی هنر «معاصر» عقب میماند. این فاصله بنا به دلایلی از شروع قرن بیستم به بعد بیشتر هم شد. در پاسخ به چرایی خاص و اندک بودن مخاطب هنر معاصر دقت کنیم که در دام «هر کس سلیقه خودش را دارد»، نیفتیم. چرا که اتفاقاً همه سلیقه ندارند. سلیقه از سواد و تجربه میآید. برای درک آخرین آجری که آهنگسازان امروز روی دیوار بلند تاریخ موسیقی میگذارند، پیش نیازی وجود دارد و آن حداقلی از آشنایی با تاریخ جریانهای هنری است. نوآوری هنری اتفاقی نیست که در فضای ایزوله بیفتد. هر ایده، واکنشی به یک اتفاق دیگر است و آن هم واکنشی به یک اتفاق دیگر بوده است. منظور من این نیست که یک شنونده باید حتماً تاریخ موسیقی را بخوبی بداند. مقصود من این است که این نوع موسیقی شنونده حرفهای میطلبد. شنوندهای که فعل گوش کردن را مثل یک تخصص دنبال میکند، نه مثل ابزاری برای سرگرمی. آنگاه شاید پاسخ سادهتری داشته باشیم برای این سؤال که چطور شد که کمتر از 200 سال بعد از مرگ بتهوون، آثار آهنگسازان امروز، گویی از سیارهای دیگر آمدهاند. در صورتی که به نظر من همان طور که شرایط زندگی ما فرق کرده و از حالت خطی زمان بتهوون بیرون آمده و بسیار پیچیدهتر شده است، ترجمان آن در هنر امروز هم دیده میشود. ویژگی اصلی آلبوم امواج نوی ایران کنار هم قراردادن آهنگسازانی است که هر کدام به سؤال بالا جوابی بسیار متفاوت خواهند داد.
قرار گرفتن اثری از رضا والی و نادر مشایخی در کنار نام دیگر چهرههای سرشناس مانند علیرضا مشایخی و پیمان یزدانیان و جوانترهای شناختهشدهای مثل علی رادمان، امیر پورخلجی یا گلفام خیام میتواند از نگاه افراد مختلف به شکلهای گوناگون تفسیر و تأویل شود. چه احساسی دارید وقتی اثری از شما همراه با آثار تعداد زیادی از آهنگسازان ایران منتشر میشود؟ همچنین ایده امین شریفی و کلاریز کشاورز برای تولید پروژه «امواج نوی ایران» را چگونه ارزیابی میکنید؟
نادر مشایخی: پیش از این هم آقای شریفی نزد من میآمد و همکاریهایی داشتیم و همواره میزان سعی و تلاش او برای من بسیار جالب بود چرا که در کارش بسیار علاقهمند بود، یعنی نمیماند و مدام سرعتش را زیادتر میکرد. وقتی پیشنهاد اجرای پروژه «امواج نوی ایران» را با من مطرح کرد، موافقتم را با این جریان اعلام کردم، چون وضع موسیقی ایران را بهنوعی نشان میداد تا بدانیم اصلاً کجا هستیم. کنسرت مدرن هر دو سال یکبار در جایی برگزار میشود، ولی هیچ کسی از هیچ کسی خبر ندارد، در حالی که بین جوانان اتفاقات بسیار جالبی رخ میدهد. یکی از همین دست اتفاقات، پروژه «امواج نوی ایران» است.
رضا والی: به نظر من همه ما، باید اجازه دهیم صدها گل بشکفند تا موسیقیدانان ایران با هر زیباشناسی و اندیشهای بتوانند پیام پروژه «امواج نوی ایران» را دریافت کنند. در این صورت دیگر آهنگساز شخصاً تصمیم میگیرد که چگونه میخواهد ایدهاش را مطرح کرده و با چه زبانی آن را بیان کند، به همین دلیل آزادی در بیان آهنگساز بسیار مهم است. در امریکا، آنسامبلها و گروههایی که در این کشور کار میکنند، چندان از طرف دولت پشتیبانی نمیشوند و دولت بودجه کمی برای این کار اختصاص میدهد. بودجه دولت امریکا برای موسیقی معاصر بسیار اندک است، بنابراین آنسامبلها و گروههای امریکا باید خرج خود را خودشان تأمین کنند. به این دلیل، مسأله تماس گرفتن با مخاطب در امریکا مهم است. شما خیلی کم در امریکا میبینید آنسامبلی، کنسرتی برگزار کرده و فقط یک زبان موسیقایی را بیان کند و قطعههایی از آثار آهنگسازانی را که فقط بیانکننده یک زبان موسیقایی هستند، بنوازد. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که شنوندهها، حسها و زیباشناسیهای مختلفی دارند. اگر قرار به تکزبانی بودن باشد عده بسیار محدودی به تماشای کنسرت میروند. این مسأله در اروپا فرق میکند. من هم در امریکا و هم در اروپا زندگی کردهام و با شرایط آنسامبلها و گروههای اروپایی آشنا هستم. آنسامبلها و گروههای اروپایی از طرف دولت، پشتیبانی میشوند که این اتفاق بسیار خوبی است، اما دولت به آنها نمیگوید که باید ازلحاظ زیباییشناسی، چه زبانی را انتخاب کنید، بلکه انتخاب زبان برعهده رهبر یا مدیر آنسامبل است. گروههای اروپایی اجباری ندارند با سطح وسیعی از زیباییشناسیهای مختلف برخورد کنند، بلکه میتوانند به یک زیباییشناسی بیشتر اهمیت دهند که هم برای موسیقی اروپا و هم برای آهنگسازی که در اروپا زندگی میکند، تفاوتهایی را نسبت به امریکا به وجود میآورد. پروژه «امواج نوی ایران» درواقع اتفاقی است که بدون هیچ کمک و حمایتی، صدای آهنگسازان ایرانی از نسلهای مختلف را به گوش دنیا میرساند.
نکته جذاب و قابلتأمل، حضور افرادی با نگاههای مختلف در این آلبوم است. شما ویژگی میاننسلی آلبوم را تا چه اندازه مهم میدانید؟
نادر مشایخی: این اتفاق بسیار مهم است، چون ما مشکلات زیادی از نظر فرهنگی داریم که با ابزار فرهنگی ارتباط دارد؛ آن ابزار فرهنگی نیز هنر است. ما در هنر موسیقی، تاریخ نداریم. اگر فردی به مدرسه موسیقی ایرانی برود و بخواهد بداند بهغیراز موسیقی دستگاهی، چه خبر است، هیچ مرجعی پیش رویش نیست. پروژه «امواج نوی ایران» اتفاق بسیار خوبی است که نسلهای مختلف و روند تجربیات و توجه فرهنگی را که مردم در طول نسلهای مختلف داشتهاند، به تصویر میکشد.
در واقع «امواج نوی ایران» نشان میدهد در ایران، آهنگسازان به چه نکاتی دقت میکنند و چه مواردی برایشان مهم است. یکسری از افراد از اروپا الهام میگیرند و کارهایی را انجام میدهند که در اروپا صورت میگرفته، ولی افراد دیگری نیز هستند که از خودشان، ابتکار عمل دارند، بدون اینکه به اروپا رفته باشند و خودشان این کار را انجام میدهند. در ایران میبینیم چنین بذرها و دانههایی هستند که واقعاً ایرانی بوده و فقط از خاک ایران برمیخیزند.
رضا والی: برای من بهترین لحظه و لذت آن است که در کنار آهنگسازان دیگری باشم. وقتی آثار آهنگسازان مختلفی در قالب پروژه «امواج نوی ایران» به انتشار برسد، بسیاری از آثار جدید آهنگسازان ایرانی برای اولین بار در سطح جهان به مخاطبهای بینالمللی معرفی میشوند. رپرتوار پروژه «امواج نوی ایران» نیز متمرکز روی فلوت است و فلوتیستها بسیار به دنبال آن هستند که بتوانند رپرتوار جدیدی را اجرا کنند. اتفاقاً در ایران، نوازندگان بسیار خوبی حضور دارند. واقعاً خوشحالم که سطح نوازندگی در ایران بالا رفته و ما میتوانیم با بهرهگیری از ظرفیت فضای مجازی، موقعیت همکاری آهنگسازان و نوازندگان جوان با چهرههای باتجربه را فراهم کنیم. احتیاجی نیست آهنگسازان خارج از کشور به ایران بیایند و در این شرایط کرونایی، خطر سفر را به جان بخرند. من اکنون میتوانم از «پیتسبرگ» با نوازندهها کار کنم و آنها بتوانند هم خودشان و هم موسیقیشان را معرفی کنند.
امین شریفی: درباره ویژگیهای اصلی این پروژه میتوانم اشاره کنم به رویکرد آنتولوژیگونه کار؛ به این معنا که از تمام سلایق و مکاتب فعال موسیقی امروز در این مجموعه، نمایندهای وجود دارد. به عبارتی این مجموعه یک فرهنگ لغت یا آیینهای است از اتفاقاتی که امروز توسط موسیقیدانان ایرانی رقم میخورد. از دیگر نکات مهم، میتوانم به اجراهای متعدد در فستیوالها و کشورهای مختلف، تنوع بینظیر سلایق آهنگسازان مقیم ایران و خارج از ایران اشاره کنم و البته به اینکه حجم پروژه، حدود ۳۰۰ دقیقه در دو سری و با تمرکز بر سولوی انواع فلوت و در مواردی همراه با پارتهای الکترونیک است. نکته مهم دیگر سفارش بیشتر آثار برای این مجموعه است؛ اغلب قطعات این پروژه مشخصاً برای کلاریز کشاورز نوازنده این مجموعه نوشته شدهاند.
تلقی شما از عبارت «موسیقی معاصر» چیست؟ «موسیقی نو» را چگونه تفسیر میکنید؟ آیا بین این دو تفاوتی قائل هستید یا یکی را بر دیگری ترجیح میدهید؟
فرناز مدرسیفر: «موسیقی اوایل قرن بیست و یکم» را بر هر دو عبارت ترجیح میدهم چراکه مشخصاً به زمانه ما اشاره میکند و در هر دوره تاریخی پسازاین قابل شناسایی و ارجاع خواهد بود. اما از میان دو عبارت یادشده، برای من «موسیقی نو» ارجحیت دارد، چون هر سبک موسیقایی در زمانه خود، معاصر محسوب میشده و عبارت «موسیقی معاصر» با گذشت زمان، میتواند مخاطب را دچار ابهام کند.
امیر اسلامی: من فکر میکنم چند واژه در موسیقی وجود دارد که کاربردشان به هم نزدیک میشود و گاهی بهجای هم بهکار میرود؛ موسیقی نو، موسیقی مدرن، موسیقی معاصر و موسیقی آوانگارد. البته این واژهها خیلی وقتها بهجای هم نیز مورد استفاده قرار میگیرند، به مرزهای هم نزدیک و متداخل میشوند. اما اگر منظور شما واژه «موسیقی نو» باشد که درباره موسیقی ایران و آهنگسازان ایرانی به کار برده شده، باید بگویم به طور کلی منظور آهنگسازان معاصری هستند که نگاهی نوین به آهنگسازی و استفاده از مصالح موسیقی دارند. ولی در عوض واژه موسیقی معاصر به طور کلی به کار میرود و یک دوره طولانیتر را تحت پوشش خود قرار میدهد که شامل موسیقیهایی در شاخههای مختلف خواهد بود.
آنکیدو دارش: شاید برای پاسخ به این سؤال بتوان از یک مثال کمک گرفت؛ تمامی شاعران زمانه ما، شعرای «معاصر» هستند، اما همه شعرهای معاصر را شعر «نو» نمیخوانیم. علاقه شخصی من در هنر، نوآوری و نوگرایی است، اما این ابداً به معنای ارزشگذاری یا داوری میان تلاشهای مختلف و متنوع نیست.
کلاریز کشاورز: اینکه موسیقی فلوت معاصر ایران با وجود اینکه پیوسته متکی بر جریانهای موسیقی جهان غرب بوده است، تا چه اندازه هویت ملی ایرانی را بازتاب میدهد، موضوع مقالهای است که چندی پیش و در جریان پروسه ضبط قطعات امواج نوی ایران مشغول کار بر روی آن بودم. در این مقاله کوشیدم تا قطعات مجموعه «امواج نوی ایران» را بر اساس برداشت مخاطب در سه دسته کلی دستهبندی کنم؛ دسته نخست، شامل قطعاتی متأثر از موسیقی سنتی و محلی ایرانی بود. آهنگسازان این قطعهها، آشکارا متریال موسیقی ایران را به کار میگیرند و بسیاری از مخاطبان بخصوص مخاطب خارجی همواره این قطعات را «موسیقی معاصر ایرانی» درک میکنند. دسته دوم، شامل قطعاتی الهامگرفته از عنصر خاصی از فرهنگ ایرانی مانند شعر ایرانی، یک رویداد، اسطورهشناسی ایرانی و نظایر اینهاست. در این دسته، آهنگسازان از عناصری مربوط به فرهنگ ایرانی بهعنوان منبع الهام و ابزار اولیه خود استفاده میکنند، آنها را در لایههای پنهانتری استفاده کرده و بسط و گسترش میدهند. اما برداشت مخاطب بدون دانستن نام آهنگساز این قطعهها معمولاً این نیست که این قطعات الزاماً ایرانی هستند. این دسته ممکن است پلی میان دسته اول و دسته سوم باشد که در آن، آهنگسازان در ساخت آثار خود هیچ پیوندی با موسیقی ایران ندارند و متأثر از فرهنگهای نقاط مختلف جهان هستند. بر اساس این مقاله، در نهایت میتوان به مفهوم چندفرهنگگرایی در موسیقی روزایران رسید که در آن، موسیقی با گذار تدریجی از ملیگرایی سده نوزدهم به چند فرهنگگرایی زمانه معاصر، رسیده و فراسوی مرزهای جغرافیایی عمل میکند و این در نگاه بزرگتر، نشانگر چندفرهنگگرایی و نه ملیگرایی است. این 24 قطعه در واقع مانند قطعاتی از جورچین بزرگ صحنه موسیقی معاصر در ایران عمل میکنند و نشاندهنده چندفرهنگگرایی در موسیقی معاصر در تصویری بزرگ هستند. گمان میکنم که با این برداشت، مفاهیم ملیگرایی و هویت ملی متعلق به موسیقی سده بیستویکم نباشند. به باورمن، ملیگرایی میوه عصر رمانتیک و انقلاب صنعتی است. نه تنها ملتهای اروپایی کوشیدند که گامی به سوی استقلال در تولید کالاها بردارند و بنابراین بر یکدیگر پیشی بگیرند، بلکه به سمت بازشناسی خود (همچون ملتهای یگانه دارای ذائقه و سبک خاص خود در موسیقی و در کل در هنر) تمایل داشتند. در واقع به نوعی آنچه علیرضا مشایخی در شیوه آهنگسازی و زندگی خود «چندفرهنگی» مینامد در صورت موسیقی نوی ایران نیز متجلی است.
آیا میتوان برای موسیقی معاصر ایران هویتی ملی قائل شد یا باید آن را ورای مرزهای ملیتی و فرهنگی دید؟
فرناز مدرسیفر: به عقیده من، هنر نو(به طور خاص موسیقی به عنوان انتزاعیترین وجه هنر، جدای از نوع کاربردی و همراهیگونه آن) قابل تعمیم به یک ملت نیست، بلکه در این نوع از رویکرد هنری، هویت هنرمند (آهنگساز) است که در بستر فرهنگی یا ملی او، معنی پیدا میکند. این بحث بیشک درباره موسیقی کلاسیک ایرانی یا موسیقی قومی ایران، متفاوت خواهد بود و شاید متضاد با این معنی. هر آهنگساز ایرانی، خواسته یا ناخواسته بخش اعظمی از خاطرات شنیداری خود را مدیون مرز و بومی است که در آن رشد کرده، از این رو جداییناپذیر بودن این پیوندها بدیهی به نظر میرسد.
امیر اسلامی: موسیقی معاصر ایران، از نظر من شامل بخش گسترهای از موسیقی ایرانی ارائه شده در سالهای اخیر (حدوداً ۵۰ سال گذشته) است؛ چه در بخش کلاسیک ایرانی و چه در تلفیق با موسیقی کلاسیک غربی. برای این نوع موسیقی هویت وجود دارد ولی دستهبندی و مرز جدا شدن این نوع موسیقی سخت است. به نظر، هویت ملی در آن نقش دارد، حتی اگر فقط بهعنوان آهنگساز (که ایرانی است) بسنده شود!
آنکیدو دارش: به نظر من، موسیقی معاصر، محصول زمانهای است که یک وجه آن جهانی شدن است و وجه دیگر آن هویت ملی. من خودم را از سویی فرزند زمانه ماهواره و اینترنت میدانم که مرزها را کمرنگ کرده و از سوی دیگر شناخت جهان را با شناخت تهران و ایران آغاز کردهام. جهانی شدن به من بسیار کمک کرده که درک خودم از عواطف و اندیشهها و تجربههای انسانی را جهانیتر کنم، پس درباره خودم میتوانم بگویم که همه تلاشم آن بوده که با درک فرهنگ خودم و کشف زبانی شخصی، به زبانی جهانی برسم.
امیر پورخلجی: چون این پرسش ابعاد گوناگونی دارد، پاسخ به آن در یک یا دو جمله، امکانپذیر نیست. کشوری مانند امریکا، میلیاردها دلار برای ساختن پیشینه و هویت ملی هزینه کرده و میکند و برای رسیدن به یک موسیقی تازه امریکایی، به موسیقی سیاهپوستان و سرخپوستان بازمیگردد و با استفاده از این ساختمایهها، به پیشرفت شگرفی در زمینه موسیقی دست پیدا کرده است. حتی آهنگسازی اروپایی مانند دورژاک، سمفونی دنیای نو خود را در امریکا با این دیدگاه نوشته است. پتانسیل ایران برای استفاده از ساختمایههایش دو سو دارد؛ نخست، دیرینگی فرهنگی و بویژه موسیقایی ایران به لحاظ زمانی و پیشینه آن است که ما را با یک گنجینه چند هزار ساله روبهرو میکند. دیگر، گستره جغرافیایی است که بسیار پهناور است. با برآورد شهرها و کشورهایی که بخشی از خاک ایران بودهاند و هنوز فرهنگ ایرانی دارند و هر کدام دارای موسیقی یکتای خود هستند و البته موسیقی قومی و مقامی و ردیف دستگاهی ایران، میبینیم که این پتانسیل، بیانتها است. پس با وجود این گنجینه که مانند کوه یخی است و متأسفانه ما فقط بخش کوچکی از آن را بیرون از آب میبینیم، آهنگسازان، امروز شاید حتی نیاز به تلاش، برای ساختن موتیف، تم یا ملودی تازه نداشته باشند و فقط با نگاهی به این گنجینه و استفاده از دانش و شگرد آهنگسازی خود (که البته غربی است) به تجربههای درخشانی برسند. ساخت موسیقی ملهم از اینها نیز دریچه دیگری است به جهان موسیقی.حال آنکه این موضوع بسیار سلیقهای است و نمیتوان به آن نگاهی قطعی کرد. از سوی دیگر، موسیقی، هنر بدون مرزی است که به ما پیشکش شده و به باور من، بودن در چارچوبی ویژه، اشتباه محض است. میتوان از آهنگسازان بزرگ تاریخ، درس گرفت؛ بهعنوان نمونه، آهنگسازانی مانند کورساکوف، راول و غیره، بدون در نظر گرفتن ملیت خود، از موسیقی اسپانیا و دیگر نقاط جهان استفاده کردهاند و شاهکارهایی را آفریدهاند. از زاویهای دیگر، انگیزه و دلیل ما از آفرینش اثر، گستره جغرافیای استفاده از آن، گستره زمانی (به لحاظ تاریخی) و فاکتورهای دیگر نیز در این میان اهمیت پیدا میکند. اینکه قطعه به منظور ویژهای (موسیقی فیلم، کنسرت، فستیوال، موسیقی پروگراماتیک و...) نوشته شده باشد نیز در هویت آن تأثیرگذار است. اتفاقاً، نوشتن سمفونی دنیای نو، به سفارش ارکستر فیلارمونیک نیویورک توسط دورژاک اهل کشور چک، یکی از نمونههای روشن برای توضیح شرایطی است که درباره آن سخن گفتم. در نهایت از دیدگاه من، آهنگساز، همراه با داشتن امضای شخصی خود در آثارش (که این امضا، دربر گیرنده المانهای گوناگونی هم هست) میتواند بسیار منعطف باشد و آثار گوناگونی بیافریند.
یادداشت
گفتاری درباره آلبوم «امواج نوی ایران»
آثار آهنگسازان حاضر فقط اینجا میتوانست اتفاق بیفتد
آروین صداقت کیش
مؤلف، پژوهشگر و منتقد موسیقی
آلبومهایی از جنس «امواج نوی ایران» در حقیقت پروژههای آهنگسازی هستند. آقای محمدامین شریفی، ناشر و تهیهکننده اثر با من تماس گرفت و پروژهای را تعریف کرد؛ پروژهای متشکل از آثار آهنگسازان ایرانی برای فلوت. درباره چگونگی همکاری با یکدیگر صحبت کردیم و بعد از بررسی شرایط، در نهایت پذیرفتم در این پروژه حضور پیدا کنم. آهنگی ساختم، به آقای شریفی دادم که اجرا و ضبط شد و بزودی نیز منتشر میشود. «سفارش» در موسیقی کلاسیک جهانی بسیار مرسوم است. هرچه آهنگسازان معتبرتر باشند، چنین اتفاقی بیشتر برای آنها رخ میدهد، اما با معنایی که ما از «سفارش» در ایران میشناسیم کاملاً متفاوت است. وقتی در دنیای موسیقی کلاسیک، کوارتتی قصد دارد کنسرتی برگزار کند، به بعضی از آهنگسازان میگوید: «من از شما قطعهای میخواهم»، اما باقی مسائل هنری را آزاد میگذارد؛ همان رویکردی که در پروژه «امواج نوی ایران» شاهد هستیم، بنابراین قطعاتی که در آلبوم حضور دارند، از جمله قطعه من، همان کارکردی را خواهند داشت که هر قطعه دیگری دارد. تعریف پروژه و کنار هم قرار گرفتن قطعات، هیچ محدودیتی برای آهنگسازان ایجاد نکرده است، چرا که من و دیگر دوستان اصلاً از قطعات یکدیگر باخبر نبودهایم. بسیاری مواقع از من به عنوان مدرس این شکل از موسیقی میپرسند جایگاه موسیقی کلاسیک در ایران کجاست و چه کارکردی دارد؛ پاسخم این است که این زبان و بیان موسیقایی برگرفته از دنیای غرب است. در حقیقت زبانی موسیقایی در تاریخ موسیقی غرب اتفاق افتاده و ما به هر دلیل تاریخی، با این موسیقی تماس برقرار کردهایم. اگر چنین سؤالی در سال 1310 مطرح میشد، تماس ما با موسیقی غربی به تازگی برقرار شده بود و جوابهای دیگری داشت، اما اکنون پاسخهای متفاوتی دارد. موسیقی کلاسیک در غرب تکمیل و به افرادی در نسلهای پیش از ما منتقل شده، در ایران رشد کرده و به ما رسیده است. همه افرادی که در این شکل از موسیقی کار میکنند، موسیقی کلاسیک را به عنوان زبانی موسیقایی آموختهاند و میدانند کارکردی مشابه تمام انواع دیگر موسیقی دارد. در حقیقت دامنه مخاطبان و طرفداران یک نوع موسیقی، ربط چندانی به کارکردش ندارد. میدانیم موسیقی کلاسیک کمتر شنیده میشود، اما به هر حال زبانی بخصوص است. در هنرهای دیگر نیز شاهد اتفاقات مشابهی هستیم. به طور مثال ممکن است برخی بپرسند فیلمهای سهراب شهید ثالث چه کارکردی در هنر دارد؟ البته گاهی موسیقی کلاسیک به عنوان نوعی برتری فرهنگی یا زیباشناختی مطرح میشد که مقداری تنش ایجاد میکرد، چون با چنین دیدی ساخته و اجرا میشد تا نشان دهد برترین فرآورده فرهنگی است و فعالان این حوزه از هنر، از دیگران برتر هستند. در حقیقت به همین موسیقی آوانگارد بهگونهای دیگر نگاه میشد. اگر 25 سال پیش در چنین فضایی حضور داشتید، میدیدید نگاهی وجود دارد که گویی آخرین نگاه ممکن در موسیقی است. به پروژه «امواج نوی ایران» برگردیم؛ 25 آهنگساز در آلبوم حضور دارند که اگر ایرانی نبودند، از بخش اعظمی از آنها، اثری میشنیدید که اکنون نمیشنوید، اما حالا قرار است آثاری را بشنوید که فقط اینجا میتوانست اتفاق بیفتد، به همین دلیل هر گلی از این گلستان، بخش فرهنگ ما را رنگارنگتر میکند. من همیشه به خود کار فکر میکنم؛ چه در آهنگسازی و چه هنگام فعالیت تحقیقاتی. اگر از اینجا به بعد اقبالی همراه اثر بود و دیگران نیز شنیدند، اتفاق خوشایندی است، اما اگر هم چنین اتفاقی رخ نداد، برای من تفاوتی اساسی نخواهد داشت، چون کار من تا جایی است که به ساختن اثر ارتباط دارد و در ادامه مکانیزمهای دنیای هنر، کار خود را انجام میدهد.
خبرنگار
معمولاً در ایران آثارموسیقی به نام خواننده شناخته میشوند و تلاش و خلاقیت آهنگساز و شاعر زیر سایه نام آوازخوان میماند و کمتر نامی از خالق اثر برده میشود یا مردم آشنایی کمتری با آهنگساز یا نوازنده کار خواهند داشت. براین اساس برخی از آهنگسازان نسل دیروز و امروز موسیقی ایران در حرکتی متفاوت، پروژهای را طراحی کردند تا این بار صدای موسیقی نه از حنجره یک خواننده بلکه با دستان پرتلاش آهنگسازان شنیدنی شود، آلبومی با عنوان «امواج نوی ایران» که با همت امین شریفی و کلاریز کشاورز به بار نشست و سری اول این آلبوم چند روز پیش توسط نشر موسیقی پتریکور همزمان در ایران و امریکا منتشر شد. امواج نوی ایران پروژهای است شامل اجراهای بینالمللی، ضبط و انتشار 50 قطعه جدید از آهنگسازان ایرانی که تصویری از موسیقی نوی ایران را بازتاب میدهد و حضور نامهایی چون علیرضا مشایخی، رضا والی، نادر مشایخی و پیمان یزدانیان در کنار آهنگسازان شناختهشده برای تولید آلبومی مشترک، اتفاقی بینظیر یا حداقل کمنظیر در تاریخ موسیقی ایران به شمار میآید؛ اتفاقی که در سالهای گذشته با این کم و کیف کمتر رخ داده است. به همین بهانه پای صحبتهای شش نفر از آهنگسازان حاضر در این مجموعه نشستیم. رضا والی، نادر مشایخی، فرناز مدرسیفر، آنکیدو دارش، امیر اسلامی وامیر پورخلجی. در کنار آنان امین شریفی و کلاریز کشاورز مدیر هنری و نوازنده این آلبوم، هم برایمان از تجربه سر و سامان دادن به چنین پروژهای گفتهاند. جانمایه این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
از ضرورت نشر چنین آلبومی با ناشر و مدیر هنری آن، امین شریفی گفتوگو را شروع میکنیم. چرا موسیقی معاصر به نوعی از موسیقی کلاسیک با مخاطب خاصتری اطلاق میشود که خیلی اوقات به دلیل پیچیدگی و گسست از سلیقه عمومی مورد انتقاد قرار میگیرد و طبیعتاً از لحاظ مالی هم نمیتواند به خود اتکا کند؟
امین شریفی: امواج نوی ایران، تصویری است از موسیقی نوی ایران در سالهای پایانی قرن چهارده خورشیدی که از دریچه ساز فلوت به آن نگاه میکنیم. آیینهای از رویکردهای متفاوت آهنگسازانی که فارغ از محل سکونت امروزشان، اصالتی ایرانی دارند. این مجموعه نمایانگر تنوع و تعدد خاستگاههای فلسفی و زیبایی شناسی آهنگسازان امروز ایران است. در مورد نوع و تعداد مخاطب، باید بگویم که هنر معاصر، نه به عنوان یک جریان، یا برچسب زیبایی شناسانه، و فقط به معنی هنر زمانه ما، به آثار هنرمندان زنده امروز اطلاق میشود که در جلوی صف نوآوری و خلق ایدههای جدید قرار دارند. هنرمندان معاصر گاهی آوانگارد هم نامیده میشوند. آوانگارد در زبان فرانسوی به معنی پیشرو است. طبیعی است که درک ایدهها و تجربیات جدید نیاز به زمان دارد. درک مخاطب عامِّ غیر متخصص و البته محترم، معمولاً دههها از ایدههای نوی هنر «معاصر» عقب میماند. این فاصله بنا به دلایلی از شروع قرن بیستم به بعد بیشتر هم شد. در پاسخ به چرایی خاص و اندک بودن مخاطب هنر معاصر دقت کنیم که در دام «هر کس سلیقه خودش را دارد»، نیفتیم. چرا که اتفاقاً همه سلیقه ندارند. سلیقه از سواد و تجربه میآید. برای درک آخرین آجری که آهنگسازان امروز روی دیوار بلند تاریخ موسیقی میگذارند، پیش نیازی وجود دارد و آن حداقلی از آشنایی با تاریخ جریانهای هنری است. نوآوری هنری اتفاقی نیست که در فضای ایزوله بیفتد. هر ایده، واکنشی به یک اتفاق دیگر است و آن هم واکنشی به یک اتفاق دیگر بوده است. منظور من این نیست که یک شنونده باید حتماً تاریخ موسیقی را بخوبی بداند. مقصود من این است که این نوع موسیقی شنونده حرفهای میطلبد. شنوندهای که فعل گوش کردن را مثل یک تخصص دنبال میکند، نه مثل ابزاری برای سرگرمی. آنگاه شاید پاسخ سادهتری داشته باشیم برای این سؤال که چطور شد که کمتر از 200 سال بعد از مرگ بتهوون، آثار آهنگسازان امروز، گویی از سیارهای دیگر آمدهاند. در صورتی که به نظر من همان طور که شرایط زندگی ما فرق کرده و از حالت خطی زمان بتهوون بیرون آمده و بسیار پیچیدهتر شده است، ترجمان آن در هنر امروز هم دیده میشود. ویژگی اصلی آلبوم امواج نوی ایران کنار هم قراردادن آهنگسازانی است که هر کدام به سؤال بالا جوابی بسیار متفاوت خواهند داد.
قرار گرفتن اثری از رضا والی و نادر مشایخی در کنار نام دیگر چهرههای سرشناس مانند علیرضا مشایخی و پیمان یزدانیان و جوانترهای شناختهشدهای مثل علی رادمان، امیر پورخلجی یا گلفام خیام میتواند از نگاه افراد مختلف به شکلهای گوناگون تفسیر و تأویل شود. چه احساسی دارید وقتی اثری از شما همراه با آثار تعداد زیادی از آهنگسازان ایران منتشر میشود؟ همچنین ایده امین شریفی و کلاریز کشاورز برای تولید پروژه «امواج نوی ایران» را چگونه ارزیابی میکنید؟
نادر مشایخی: پیش از این هم آقای شریفی نزد من میآمد و همکاریهایی داشتیم و همواره میزان سعی و تلاش او برای من بسیار جالب بود چرا که در کارش بسیار علاقهمند بود، یعنی نمیماند و مدام سرعتش را زیادتر میکرد. وقتی پیشنهاد اجرای پروژه «امواج نوی ایران» را با من مطرح کرد، موافقتم را با این جریان اعلام کردم، چون وضع موسیقی ایران را بهنوعی نشان میداد تا بدانیم اصلاً کجا هستیم. کنسرت مدرن هر دو سال یکبار در جایی برگزار میشود، ولی هیچ کسی از هیچ کسی خبر ندارد، در حالی که بین جوانان اتفاقات بسیار جالبی رخ میدهد. یکی از همین دست اتفاقات، پروژه «امواج نوی ایران» است.
رضا والی: به نظر من همه ما، باید اجازه دهیم صدها گل بشکفند تا موسیقیدانان ایران با هر زیباشناسی و اندیشهای بتوانند پیام پروژه «امواج نوی ایران» را دریافت کنند. در این صورت دیگر آهنگساز شخصاً تصمیم میگیرد که چگونه میخواهد ایدهاش را مطرح کرده و با چه زبانی آن را بیان کند، به همین دلیل آزادی در بیان آهنگساز بسیار مهم است. در امریکا، آنسامبلها و گروههایی که در این کشور کار میکنند، چندان از طرف دولت پشتیبانی نمیشوند و دولت بودجه کمی برای این کار اختصاص میدهد. بودجه دولت امریکا برای موسیقی معاصر بسیار اندک است، بنابراین آنسامبلها و گروههای امریکا باید خرج خود را خودشان تأمین کنند. به این دلیل، مسأله تماس گرفتن با مخاطب در امریکا مهم است. شما خیلی کم در امریکا میبینید آنسامبلی، کنسرتی برگزار کرده و فقط یک زبان موسیقایی را بیان کند و قطعههایی از آثار آهنگسازانی را که فقط بیانکننده یک زبان موسیقایی هستند، بنوازد. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که شنوندهها، حسها و زیباشناسیهای مختلفی دارند. اگر قرار به تکزبانی بودن باشد عده بسیار محدودی به تماشای کنسرت میروند. این مسأله در اروپا فرق میکند. من هم در امریکا و هم در اروپا زندگی کردهام و با شرایط آنسامبلها و گروههای اروپایی آشنا هستم. آنسامبلها و گروههای اروپایی از طرف دولت، پشتیبانی میشوند که این اتفاق بسیار خوبی است، اما دولت به آنها نمیگوید که باید ازلحاظ زیباییشناسی، چه زبانی را انتخاب کنید، بلکه انتخاب زبان برعهده رهبر یا مدیر آنسامبل است. گروههای اروپایی اجباری ندارند با سطح وسیعی از زیباییشناسیهای مختلف برخورد کنند، بلکه میتوانند به یک زیباییشناسی بیشتر اهمیت دهند که هم برای موسیقی اروپا و هم برای آهنگسازی که در اروپا زندگی میکند، تفاوتهایی را نسبت به امریکا به وجود میآورد. پروژه «امواج نوی ایران» درواقع اتفاقی است که بدون هیچ کمک و حمایتی، صدای آهنگسازان ایرانی از نسلهای مختلف را به گوش دنیا میرساند.
نکته جذاب و قابلتأمل، حضور افرادی با نگاههای مختلف در این آلبوم است. شما ویژگی میاننسلی آلبوم را تا چه اندازه مهم میدانید؟
نادر مشایخی: این اتفاق بسیار مهم است، چون ما مشکلات زیادی از نظر فرهنگی داریم که با ابزار فرهنگی ارتباط دارد؛ آن ابزار فرهنگی نیز هنر است. ما در هنر موسیقی، تاریخ نداریم. اگر فردی به مدرسه موسیقی ایرانی برود و بخواهد بداند بهغیراز موسیقی دستگاهی، چه خبر است، هیچ مرجعی پیش رویش نیست. پروژه «امواج نوی ایران» اتفاق بسیار خوبی است که نسلهای مختلف و روند تجربیات و توجه فرهنگی را که مردم در طول نسلهای مختلف داشتهاند، به تصویر میکشد.
در واقع «امواج نوی ایران» نشان میدهد در ایران، آهنگسازان به چه نکاتی دقت میکنند و چه مواردی برایشان مهم است. یکسری از افراد از اروپا الهام میگیرند و کارهایی را انجام میدهند که در اروپا صورت میگرفته، ولی افراد دیگری نیز هستند که از خودشان، ابتکار عمل دارند، بدون اینکه به اروپا رفته باشند و خودشان این کار را انجام میدهند. در ایران میبینیم چنین بذرها و دانههایی هستند که واقعاً ایرانی بوده و فقط از خاک ایران برمیخیزند.
رضا والی: برای من بهترین لحظه و لذت آن است که در کنار آهنگسازان دیگری باشم. وقتی آثار آهنگسازان مختلفی در قالب پروژه «امواج نوی ایران» به انتشار برسد، بسیاری از آثار جدید آهنگسازان ایرانی برای اولین بار در سطح جهان به مخاطبهای بینالمللی معرفی میشوند. رپرتوار پروژه «امواج نوی ایران» نیز متمرکز روی فلوت است و فلوتیستها بسیار به دنبال آن هستند که بتوانند رپرتوار جدیدی را اجرا کنند. اتفاقاً در ایران، نوازندگان بسیار خوبی حضور دارند. واقعاً خوشحالم که سطح نوازندگی در ایران بالا رفته و ما میتوانیم با بهرهگیری از ظرفیت فضای مجازی، موقعیت همکاری آهنگسازان و نوازندگان جوان با چهرههای باتجربه را فراهم کنیم. احتیاجی نیست آهنگسازان خارج از کشور به ایران بیایند و در این شرایط کرونایی، خطر سفر را به جان بخرند. من اکنون میتوانم از «پیتسبرگ» با نوازندهها کار کنم و آنها بتوانند هم خودشان و هم موسیقیشان را معرفی کنند.
امین شریفی: درباره ویژگیهای اصلی این پروژه میتوانم اشاره کنم به رویکرد آنتولوژیگونه کار؛ به این معنا که از تمام سلایق و مکاتب فعال موسیقی امروز در این مجموعه، نمایندهای وجود دارد. به عبارتی این مجموعه یک فرهنگ لغت یا آیینهای است از اتفاقاتی که امروز توسط موسیقیدانان ایرانی رقم میخورد. از دیگر نکات مهم، میتوانم به اجراهای متعدد در فستیوالها و کشورهای مختلف، تنوع بینظیر سلایق آهنگسازان مقیم ایران و خارج از ایران اشاره کنم و البته به اینکه حجم پروژه، حدود ۳۰۰ دقیقه در دو سری و با تمرکز بر سولوی انواع فلوت و در مواردی همراه با پارتهای الکترونیک است. نکته مهم دیگر سفارش بیشتر آثار برای این مجموعه است؛ اغلب قطعات این پروژه مشخصاً برای کلاریز کشاورز نوازنده این مجموعه نوشته شدهاند.
تلقی شما از عبارت «موسیقی معاصر» چیست؟ «موسیقی نو» را چگونه تفسیر میکنید؟ آیا بین این دو تفاوتی قائل هستید یا یکی را بر دیگری ترجیح میدهید؟
فرناز مدرسیفر: «موسیقی اوایل قرن بیست و یکم» را بر هر دو عبارت ترجیح میدهم چراکه مشخصاً به زمانه ما اشاره میکند و در هر دوره تاریخی پسازاین قابل شناسایی و ارجاع خواهد بود. اما از میان دو عبارت یادشده، برای من «موسیقی نو» ارجحیت دارد، چون هر سبک موسیقایی در زمانه خود، معاصر محسوب میشده و عبارت «موسیقی معاصر» با گذشت زمان، میتواند مخاطب را دچار ابهام کند.
امیر اسلامی: من فکر میکنم چند واژه در موسیقی وجود دارد که کاربردشان به هم نزدیک میشود و گاهی بهجای هم بهکار میرود؛ موسیقی نو، موسیقی مدرن، موسیقی معاصر و موسیقی آوانگارد. البته این واژهها خیلی وقتها بهجای هم نیز مورد استفاده قرار میگیرند، به مرزهای هم نزدیک و متداخل میشوند. اما اگر منظور شما واژه «موسیقی نو» باشد که درباره موسیقی ایران و آهنگسازان ایرانی به کار برده شده، باید بگویم به طور کلی منظور آهنگسازان معاصری هستند که نگاهی نوین به آهنگسازی و استفاده از مصالح موسیقی دارند. ولی در عوض واژه موسیقی معاصر به طور کلی به کار میرود و یک دوره طولانیتر را تحت پوشش خود قرار میدهد که شامل موسیقیهایی در شاخههای مختلف خواهد بود.
آنکیدو دارش: شاید برای پاسخ به این سؤال بتوان از یک مثال کمک گرفت؛ تمامی شاعران زمانه ما، شعرای «معاصر» هستند، اما همه شعرهای معاصر را شعر «نو» نمیخوانیم. علاقه شخصی من در هنر، نوآوری و نوگرایی است، اما این ابداً به معنای ارزشگذاری یا داوری میان تلاشهای مختلف و متنوع نیست.
کلاریز کشاورز: اینکه موسیقی فلوت معاصر ایران با وجود اینکه پیوسته متکی بر جریانهای موسیقی جهان غرب بوده است، تا چه اندازه هویت ملی ایرانی را بازتاب میدهد، موضوع مقالهای است که چندی پیش و در جریان پروسه ضبط قطعات امواج نوی ایران مشغول کار بر روی آن بودم. در این مقاله کوشیدم تا قطعات مجموعه «امواج نوی ایران» را بر اساس برداشت مخاطب در سه دسته کلی دستهبندی کنم؛ دسته نخست، شامل قطعاتی متأثر از موسیقی سنتی و محلی ایرانی بود. آهنگسازان این قطعهها، آشکارا متریال موسیقی ایران را به کار میگیرند و بسیاری از مخاطبان بخصوص مخاطب خارجی همواره این قطعات را «موسیقی معاصر ایرانی» درک میکنند. دسته دوم، شامل قطعاتی الهامگرفته از عنصر خاصی از فرهنگ ایرانی مانند شعر ایرانی، یک رویداد، اسطورهشناسی ایرانی و نظایر اینهاست. در این دسته، آهنگسازان از عناصری مربوط به فرهنگ ایرانی بهعنوان منبع الهام و ابزار اولیه خود استفاده میکنند، آنها را در لایههای پنهانتری استفاده کرده و بسط و گسترش میدهند. اما برداشت مخاطب بدون دانستن نام آهنگساز این قطعهها معمولاً این نیست که این قطعات الزاماً ایرانی هستند. این دسته ممکن است پلی میان دسته اول و دسته سوم باشد که در آن، آهنگسازان در ساخت آثار خود هیچ پیوندی با موسیقی ایران ندارند و متأثر از فرهنگهای نقاط مختلف جهان هستند. بر اساس این مقاله، در نهایت میتوان به مفهوم چندفرهنگگرایی در موسیقی روزایران رسید که در آن، موسیقی با گذار تدریجی از ملیگرایی سده نوزدهم به چند فرهنگگرایی زمانه معاصر، رسیده و فراسوی مرزهای جغرافیایی عمل میکند و این در نگاه بزرگتر، نشانگر چندفرهنگگرایی و نه ملیگرایی است. این 24 قطعه در واقع مانند قطعاتی از جورچین بزرگ صحنه موسیقی معاصر در ایران عمل میکنند و نشاندهنده چندفرهنگگرایی در موسیقی معاصر در تصویری بزرگ هستند. گمان میکنم که با این برداشت، مفاهیم ملیگرایی و هویت ملی متعلق به موسیقی سده بیستویکم نباشند. به باورمن، ملیگرایی میوه عصر رمانتیک و انقلاب صنعتی است. نه تنها ملتهای اروپایی کوشیدند که گامی به سوی استقلال در تولید کالاها بردارند و بنابراین بر یکدیگر پیشی بگیرند، بلکه به سمت بازشناسی خود (همچون ملتهای یگانه دارای ذائقه و سبک خاص خود در موسیقی و در کل در هنر) تمایل داشتند. در واقع به نوعی آنچه علیرضا مشایخی در شیوه آهنگسازی و زندگی خود «چندفرهنگی» مینامد در صورت موسیقی نوی ایران نیز متجلی است.
آیا میتوان برای موسیقی معاصر ایران هویتی ملی قائل شد یا باید آن را ورای مرزهای ملیتی و فرهنگی دید؟
فرناز مدرسیفر: به عقیده من، هنر نو(به طور خاص موسیقی به عنوان انتزاعیترین وجه هنر، جدای از نوع کاربردی و همراهیگونه آن) قابل تعمیم به یک ملت نیست، بلکه در این نوع از رویکرد هنری، هویت هنرمند (آهنگساز) است که در بستر فرهنگی یا ملی او، معنی پیدا میکند. این بحث بیشک درباره موسیقی کلاسیک ایرانی یا موسیقی قومی ایران، متفاوت خواهد بود و شاید متضاد با این معنی. هر آهنگساز ایرانی، خواسته یا ناخواسته بخش اعظمی از خاطرات شنیداری خود را مدیون مرز و بومی است که در آن رشد کرده، از این رو جداییناپذیر بودن این پیوندها بدیهی به نظر میرسد.
امیر اسلامی: موسیقی معاصر ایران، از نظر من شامل بخش گسترهای از موسیقی ایرانی ارائه شده در سالهای اخیر (حدوداً ۵۰ سال گذشته) است؛ چه در بخش کلاسیک ایرانی و چه در تلفیق با موسیقی کلاسیک غربی. برای این نوع موسیقی هویت وجود دارد ولی دستهبندی و مرز جدا شدن این نوع موسیقی سخت است. به نظر، هویت ملی در آن نقش دارد، حتی اگر فقط بهعنوان آهنگساز (که ایرانی است) بسنده شود!
آنکیدو دارش: به نظر من، موسیقی معاصر، محصول زمانهای است که یک وجه آن جهانی شدن است و وجه دیگر آن هویت ملی. من خودم را از سویی فرزند زمانه ماهواره و اینترنت میدانم که مرزها را کمرنگ کرده و از سوی دیگر شناخت جهان را با شناخت تهران و ایران آغاز کردهام. جهانی شدن به من بسیار کمک کرده که درک خودم از عواطف و اندیشهها و تجربههای انسانی را جهانیتر کنم، پس درباره خودم میتوانم بگویم که همه تلاشم آن بوده که با درک فرهنگ خودم و کشف زبانی شخصی، به زبانی جهانی برسم.
امیر پورخلجی: چون این پرسش ابعاد گوناگونی دارد، پاسخ به آن در یک یا دو جمله، امکانپذیر نیست. کشوری مانند امریکا، میلیاردها دلار برای ساختن پیشینه و هویت ملی هزینه کرده و میکند و برای رسیدن به یک موسیقی تازه امریکایی، به موسیقی سیاهپوستان و سرخپوستان بازمیگردد و با استفاده از این ساختمایهها، به پیشرفت شگرفی در زمینه موسیقی دست پیدا کرده است. حتی آهنگسازی اروپایی مانند دورژاک، سمفونی دنیای نو خود را در امریکا با این دیدگاه نوشته است. پتانسیل ایران برای استفاده از ساختمایههایش دو سو دارد؛ نخست، دیرینگی فرهنگی و بویژه موسیقایی ایران به لحاظ زمانی و پیشینه آن است که ما را با یک گنجینه چند هزار ساله روبهرو میکند. دیگر، گستره جغرافیایی است که بسیار پهناور است. با برآورد شهرها و کشورهایی که بخشی از خاک ایران بودهاند و هنوز فرهنگ ایرانی دارند و هر کدام دارای موسیقی یکتای خود هستند و البته موسیقی قومی و مقامی و ردیف دستگاهی ایران، میبینیم که این پتانسیل، بیانتها است. پس با وجود این گنجینه که مانند کوه یخی است و متأسفانه ما فقط بخش کوچکی از آن را بیرون از آب میبینیم، آهنگسازان، امروز شاید حتی نیاز به تلاش، برای ساختن موتیف، تم یا ملودی تازه نداشته باشند و فقط با نگاهی به این گنجینه و استفاده از دانش و شگرد آهنگسازی خود (که البته غربی است) به تجربههای درخشانی برسند. ساخت موسیقی ملهم از اینها نیز دریچه دیگری است به جهان موسیقی.حال آنکه این موضوع بسیار سلیقهای است و نمیتوان به آن نگاهی قطعی کرد. از سوی دیگر، موسیقی، هنر بدون مرزی است که به ما پیشکش شده و به باور من، بودن در چارچوبی ویژه، اشتباه محض است. میتوان از آهنگسازان بزرگ تاریخ، درس گرفت؛ بهعنوان نمونه، آهنگسازانی مانند کورساکوف، راول و غیره، بدون در نظر گرفتن ملیت خود، از موسیقی اسپانیا و دیگر نقاط جهان استفاده کردهاند و شاهکارهایی را آفریدهاند. از زاویهای دیگر، انگیزه و دلیل ما از آفرینش اثر، گستره جغرافیای استفاده از آن، گستره زمانی (به لحاظ تاریخی) و فاکتورهای دیگر نیز در این میان اهمیت پیدا میکند. اینکه قطعه به منظور ویژهای (موسیقی فیلم، کنسرت، فستیوال، موسیقی پروگراماتیک و...) نوشته شده باشد نیز در هویت آن تأثیرگذار است. اتفاقاً، نوشتن سمفونی دنیای نو، به سفارش ارکستر فیلارمونیک نیویورک توسط دورژاک اهل کشور چک، یکی از نمونههای روشن برای توضیح شرایطی است که درباره آن سخن گفتم. در نهایت از دیدگاه من، آهنگساز، همراه با داشتن امضای شخصی خود در آثارش (که این امضا، دربر گیرنده المانهای گوناگونی هم هست) میتواند بسیار منعطف باشد و آثار گوناگونی بیافریند.
یادداشت
گفتاری درباره آلبوم «امواج نوی ایران»
آثار آهنگسازان حاضر فقط اینجا میتوانست اتفاق بیفتد
آروین صداقت کیش
مؤلف، پژوهشگر و منتقد موسیقی
آلبومهایی از جنس «امواج نوی ایران» در حقیقت پروژههای آهنگسازی هستند. آقای محمدامین شریفی، ناشر و تهیهکننده اثر با من تماس گرفت و پروژهای را تعریف کرد؛ پروژهای متشکل از آثار آهنگسازان ایرانی برای فلوت. درباره چگونگی همکاری با یکدیگر صحبت کردیم و بعد از بررسی شرایط، در نهایت پذیرفتم در این پروژه حضور پیدا کنم. آهنگی ساختم، به آقای شریفی دادم که اجرا و ضبط شد و بزودی نیز منتشر میشود. «سفارش» در موسیقی کلاسیک جهانی بسیار مرسوم است. هرچه آهنگسازان معتبرتر باشند، چنین اتفاقی بیشتر برای آنها رخ میدهد، اما با معنایی که ما از «سفارش» در ایران میشناسیم کاملاً متفاوت است. وقتی در دنیای موسیقی کلاسیک، کوارتتی قصد دارد کنسرتی برگزار کند، به بعضی از آهنگسازان میگوید: «من از شما قطعهای میخواهم»، اما باقی مسائل هنری را آزاد میگذارد؛ همان رویکردی که در پروژه «امواج نوی ایران» شاهد هستیم، بنابراین قطعاتی که در آلبوم حضور دارند، از جمله قطعه من، همان کارکردی را خواهند داشت که هر قطعه دیگری دارد. تعریف پروژه و کنار هم قرار گرفتن قطعات، هیچ محدودیتی برای آهنگسازان ایجاد نکرده است، چرا که من و دیگر دوستان اصلاً از قطعات یکدیگر باخبر نبودهایم. بسیاری مواقع از من به عنوان مدرس این شکل از موسیقی میپرسند جایگاه موسیقی کلاسیک در ایران کجاست و چه کارکردی دارد؛ پاسخم این است که این زبان و بیان موسیقایی برگرفته از دنیای غرب است. در حقیقت زبانی موسیقایی در تاریخ موسیقی غرب اتفاق افتاده و ما به هر دلیل تاریخی، با این موسیقی تماس برقرار کردهایم. اگر چنین سؤالی در سال 1310 مطرح میشد، تماس ما با موسیقی غربی به تازگی برقرار شده بود و جوابهای دیگری داشت، اما اکنون پاسخهای متفاوتی دارد. موسیقی کلاسیک در غرب تکمیل و به افرادی در نسلهای پیش از ما منتقل شده، در ایران رشد کرده و به ما رسیده است. همه افرادی که در این شکل از موسیقی کار میکنند، موسیقی کلاسیک را به عنوان زبانی موسیقایی آموختهاند و میدانند کارکردی مشابه تمام انواع دیگر موسیقی دارد. در حقیقت دامنه مخاطبان و طرفداران یک نوع موسیقی، ربط چندانی به کارکردش ندارد. میدانیم موسیقی کلاسیک کمتر شنیده میشود، اما به هر حال زبانی بخصوص است. در هنرهای دیگر نیز شاهد اتفاقات مشابهی هستیم. به طور مثال ممکن است برخی بپرسند فیلمهای سهراب شهید ثالث چه کارکردی در هنر دارد؟ البته گاهی موسیقی کلاسیک به عنوان نوعی برتری فرهنگی یا زیباشناختی مطرح میشد که مقداری تنش ایجاد میکرد، چون با چنین دیدی ساخته و اجرا میشد تا نشان دهد برترین فرآورده فرهنگی است و فعالان این حوزه از هنر، از دیگران برتر هستند. در حقیقت به همین موسیقی آوانگارد بهگونهای دیگر نگاه میشد. اگر 25 سال پیش در چنین فضایی حضور داشتید، میدیدید نگاهی وجود دارد که گویی آخرین نگاه ممکن در موسیقی است. به پروژه «امواج نوی ایران» برگردیم؛ 25 آهنگساز در آلبوم حضور دارند که اگر ایرانی نبودند، از بخش اعظمی از آنها، اثری میشنیدید که اکنون نمیشنوید، اما حالا قرار است آثاری را بشنوید که فقط اینجا میتوانست اتفاق بیفتد، به همین دلیل هر گلی از این گلستان، بخش فرهنگ ما را رنگارنگتر میکند. من همیشه به خود کار فکر میکنم؛ چه در آهنگسازی و چه هنگام فعالیت تحقیقاتی. اگر از اینجا به بعد اقبالی همراه اثر بود و دیگران نیز شنیدند، اتفاق خوشایندی است، اما اگر هم چنین اتفاقی رخ نداد، برای من تفاوتی اساسی نخواهد داشت، چون کار من تا جایی است که به ساختن اثر ارتباط دارد و در ادامه مکانیزمهای دنیای هنر، کار خود را انجام میدهد.

تعامل اقتصادی با جهان مصلحت است یا نیست؟
مهدی پازوکی
اقتصاددان
یکــــی از معضـــلات نظام حکمرانی ما، طولانی شدن یا فقدان تصمــــیمگیـــــــری در موضوعاتی است که همه جامعه نسبت به آن حساس هستند. «اف.ای.تی.اف» از جمله این مسائل است. باوجود گذشت قریب به دو سال از مباحث داغ و طولانی، هنوز این مسأله مهم تعیین تکلیف نشده یا به عبارت دیگر، هنوز مصحلت کشور در این زمینه تشخیص داده نشده است. باوجود این، شواهد و قرائن نشان میدهد که این فرایند در مراحل پایانی خود قرار دارد و جمهوری اسلامی بزودی در این زمینه تصمیم مثبتی اتخاذ خواهد کرد. از این رو، تکرار برخی مفاهیم و نکات کلیدی، برای از بین بردن آخرین تردیدها در این زمینه ضروری به نظر میرسد.به طور کلی مسأله «اف.ای.تی.اف» بیش از آنکه یک مسأله صرفاً اقتصادی باشد، یک مسأله مربوط به رابطه و جایگاه ایران در جهان است.
به این معنی که آیا ایران میخواهد با جهان تجارت کند؟ آیا میخواهیم با نظام اقتصادی جهان تعامل داشته باشیم؟ اگر پاسخ به این پرسشها مثبت است و میخواهیم و دوست داریم که ایران جایگاه واقعی خود را در تجارت جهانی داشته باشد، یک ضرورت این امر، ارتباط نظام بانکی ایران با نظام بانکی جهان یا کشورهای طرف مبادله است. زیرا در دنیای امروز نه تنها نمیتوان پول را با چمدان منتقل کرد، بلکه چه بپسندیم یا نپسندیم، «اف.ای.تی.اف» به یکی از نهادهای هنجارساز نظام بانکی دنیا تبدیل شده است. از این رو چه ایران و چه هر کشور دیگری که بخواهد با این نظام بانکی و پولی جهان کار کند و دادوستد داشته باشد، باید در این چارچوب هنجاری عمل کند. در این میان برخی منتقدان، چه بسا از موضع دلسوزی برای کشور و نظام، ادعا میکنند که در صورت پیوستن به «اف.ای.تی.اف» اطلاعات مالی و بانکی محرمانه ما در اختیار کشورهای متخاصم قرار خواهد گرفت. البته برخی هم در ادعاهایی عجیب، مدعی شدند که پیوستن به این نهاد یعنی تسلیم کردن شهید عزیز، سردار سلیمانی به دشمنان. این ادعاها کاملاً بی اساس و نادرست است. «اف.ای.تی.اف» در سال 1986 با هدف مبارزه با پولشویی و پولهای کثیف در اقتصاد جهانی به وجود آمد و بعد از حوادث 11 سپتامبر مبارزه با تأمین مالی تروریسم هم به مجموعه ضوابط آن اضافه شد. به رغم ادعای برخی منتقدان، در مقررات «اف.ای.تی.اف» یا کنوانسیونهای مورد بحث، اساساً هیچ قید یا ضرورتی برای در اختیار گذاشتن اطلاعات محرمانه و کلیدی کشور، نه فقط به کشورهای متخاصم، بلکه به کشورهای دوست هم وجود ندارد.
درعین حال، به عنوان یک اقتصاددان که اقتصاد ایران و جهان را میشناسد، صراحتاً اعلام میکنم که درصورت بازگشت همه طرفها به برجام، اگر ایران «اف.ای.تی.اف» را نپذیرد، نخواهد توانست با نظام بانکی جهان کار کند. چه بسا حتی بانکهای درجه 2 و 3 اروپایی هم با ما کار نخواهند کرد. کما اینکه امروز هم نه تنها بانکهای درجه یک چینی با ما کار نمی کنند، بلکه بانکهای زیر پله ای چین نیز با هزینه ای گزاف حاضر به همکاری با ما میشوند. به عنوان مثال اگر قرار باشد 100 یورو برای ما در یک کشور اروپایی گشایش اعتبار انجام دهند، 20 درصد یعنی 20 یورو هزینه این اقدام را از ما طلب میکنند. این هزینه 20 درصدی که به خاطر نپیوستن به «اف.ای.تی.اف» بر کشور و مردم ما تحمیل میشود، در همه مبادلات بانکی و خریدهای خارجی ایران جاری است و مصداق دارد.
در کنار همه استدلالهایی که درباره ضرورت پیوستن ایران به «اف. ای. تی.اف» وجود دارد، منتقدان باید به این واقعیت هم پاسخ دهند که اگر «اف.ای.تی.اف» بد است، چرا بزرگترین شرکای تجاری ما یعنی چین، روسیه و ترکیه عضو اصلی «اف.ای.تی.اف» هستند؟ آن هم در حالی که درصورت پیوستن ما به این نهاد تنظیم کننده مبادلات بانکی، ما در کنار 189 کشور دیگر عضو همکار «اف.ای.تی.اف» خواهیم بود، نه مانند روسیه، چین و ترکیه عضو اصلی. بنابراین برای آنکه سیستم بانکی ما بتواند با سیستم بانکی دنیا کار کند، باید این مقررات را بپذیریم و اگر نپذیریم، در شرایط موجود هزینه آن از جیب ملت ایران پرداخت خواهد شد.
در این میان، یک نکته مهم که مسأله را برای فعالان اقتصادی و مردم ایران بغرنج کرده است، طولانی شدن فرایند تصمیمگیری در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. امروز همه کارشناسان سیاسی و اقتصادی کشور اذعان دارند که مصلحت نظام در این است که نظام بانکی ایران بتواند با نظام بانکی دنیا کار کند. اما اگر مصلحت این است که ایران منزوی شود یا به سمت زیمبابوه شدن برود، پس نباید به «اف.ای.تی.اف» بپیوندیم. چراکه براساس سند چشم انداز، ایران میبایست یکی از کشورهای نخست منطقه در همه عرصهها به ویژه اقتصاد میبود. اما امروز به دلیل مشکلات ساختاری و انباشت مسائل متعدد به این جایگاه دست نیافتیم. در چنین شرایطی، نپیوستن به «اف.ای.تی.اف» به سایر مسائل و مشکلات اضافه شده و عملاً یک هزینه 20 درصدی دیگری را به ملت ایران، در همه خریدهای خارجی آن تحمیل خواهد کرد. از این رو از مجمع تشخیص مصلحت انتظار میرود به مصلحت واقعی وعینی کشور توجه کرده و یک خودتحریمی دیگری را به تحریمهای ظالمانه امریکا علیه نظام اسلامی و مردم تحمیل نکنند.
اقتصاددان
یکــــی از معضـــلات نظام حکمرانی ما، طولانی شدن یا فقدان تصمــــیمگیـــــــری در موضوعاتی است که همه جامعه نسبت به آن حساس هستند. «اف.ای.تی.اف» از جمله این مسائل است. باوجود گذشت قریب به دو سال از مباحث داغ و طولانی، هنوز این مسأله مهم تعیین تکلیف نشده یا به عبارت دیگر، هنوز مصحلت کشور در این زمینه تشخیص داده نشده است. باوجود این، شواهد و قرائن نشان میدهد که این فرایند در مراحل پایانی خود قرار دارد و جمهوری اسلامی بزودی در این زمینه تصمیم مثبتی اتخاذ خواهد کرد. از این رو، تکرار برخی مفاهیم و نکات کلیدی، برای از بین بردن آخرین تردیدها در این زمینه ضروری به نظر میرسد.به طور کلی مسأله «اف.ای.تی.اف» بیش از آنکه یک مسأله صرفاً اقتصادی باشد، یک مسأله مربوط به رابطه و جایگاه ایران در جهان است.
به این معنی که آیا ایران میخواهد با جهان تجارت کند؟ آیا میخواهیم با نظام اقتصادی جهان تعامل داشته باشیم؟ اگر پاسخ به این پرسشها مثبت است و میخواهیم و دوست داریم که ایران جایگاه واقعی خود را در تجارت جهانی داشته باشد، یک ضرورت این امر، ارتباط نظام بانکی ایران با نظام بانکی جهان یا کشورهای طرف مبادله است. زیرا در دنیای امروز نه تنها نمیتوان پول را با چمدان منتقل کرد، بلکه چه بپسندیم یا نپسندیم، «اف.ای.تی.اف» به یکی از نهادهای هنجارساز نظام بانکی دنیا تبدیل شده است. از این رو چه ایران و چه هر کشور دیگری که بخواهد با این نظام بانکی و پولی جهان کار کند و دادوستد داشته باشد، باید در این چارچوب هنجاری عمل کند. در این میان برخی منتقدان، چه بسا از موضع دلسوزی برای کشور و نظام، ادعا میکنند که در صورت پیوستن به «اف.ای.تی.اف» اطلاعات مالی و بانکی محرمانه ما در اختیار کشورهای متخاصم قرار خواهد گرفت. البته برخی هم در ادعاهایی عجیب، مدعی شدند که پیوستن به این نهاد یعنی تسلیم کردن شهید عزیز، سردار سلیمانی به دشمنان. این ادعاها کاملاً بی اساس و نادرست است. «اف.ای.تی.اف» در سال 1986 با هدف مبارزه با پولشویی و پولهای کثیف در اقتصاد جهانی به وجود آمد و بعد از حوادث 11 سپتامبر مبارزه با تأمین مالی تروریسم هم به مجموعه ضوابط آن اضافه شد. به رغم ادعای برخی منتقدان، در مقررات «اف.ای.تی.اف» یا کنوانسیونهای مورد بحث، اساساً هیچ قید یا ضرورتی برای در اختیار گذاشتن اطلاعات محرمانه و کلیدی کشور، نه فقط به کشورهای متخاصم، بلکه به کشورهای دوست هم وجود ندارد.
درعین حال، به عنوان یک اقتصاددان که اقتصاد ایران و جهان را میشناسد، صراحتاً اعلام میکنم که درصورت بازگشت همه طرفها به برجام، اگر ایران «اف.ای.تی.اف» را نپذیرد، نخواهد توانست با نظام بانکی جهان کار کند. چه بسا حتی بانکهای درجه 2 و 3 اروپایی هم با ما کار نخواهند کرد. کما اینکه امروز هم نه تنها بانکهای درجه یک چینی با ما کار نمی کنند، بلکه بانکهای زیر پله ای چین نیز با هزینه ای گزاف حاضر به همکاری با ما میشوند. به عنوان مثال اگر قرار باشد 100 یورو برای ما در یک کشور اروپایی گشایش اعتبار انجام دهند، 20 درصد یعنی 20 یورو هزینه این اقدام را از ما طلب میکنند. این هزینه 20 درصدی که به خاطر نپیوستن به «اف.ای.تی.اف» بر کشور و مردم ما تحمیل میشود، در همه مبادلات بانکی و خریدهای خارجی ایران جاری است و مصداق دارد.
در کنار همه استدلالهایی که درباره ضرورت پیوستن ایران به «اف. ای. تی.اف» وجود دارد، منتقدان باید به این واقعیت هم پاسخ دهند که اگر «اف.ای.تی.اف» بد است، چرا بزرگترین شرکای تجاری ما یعنی چین، روسیه و ترکیه عضو اصلی «اف.ای.تی.اف» هستند؟ آن هم در حالی که درصورت پیوستن ما به این نهاد تنظیم کننده مبادلات بانکی، ما در کنار 189 کشور دیگر عضو همکار «اف.ای.تی.اف» خواهیم بود، نه مانند روسیه، چین و ترکیه عضو اصلی. بنابراین برای آنکه سیستم بانکی ما بتواند با سیستم بانکی دنیا کار کند، باید این مقررات را بپذیریم و اگر نپذیریم، در شرایط موجود هزینه آن از جیب ملت ایران پرداخت خواهد شد.
در این میان، یک نکته مهم که مسأله را برای فعالان اقتصادی و مردم ایران بغرنج کرده است، طولانی شدن فرایند تصمیمگیری در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. امروز همه کارشناسان سیاسی و اقتصادی کشور اذعان دارند که مصلحت نظام در این است که نظام بانکی ایران بتواند با نظام بانکی دنیا کار کند. اما اگر مصلحت این است که ایران منزوی شود یا به سمت زیمبابوه شدن برود، پس نباید به «اف.ای.تی.اف» بپیوندیم. چراکه براساس سند چشم انداز، ایران میبایست یکی از کشورهای نخست منطقه در همه عرصهها به ویژه اقتصاد میبود. اما امروز به دلیل مشکلات ساختاری و انباشت مسائل متعدد به این جایگاه دست نیافتیم. در چنین شرایطی، نپیوستن به «اف.ای.تی.اف» به سایر مسائل و مشکلات اضافه شده و عملاً یک هزینه 20 درصدی دیگری را به ملت ایران، در همه خریدهای خارجی آن تحمیل خواهد کرد. از این رو از مجمع تشخیص مصلحت انتظار میرود به مصلحت واقعی وعینی کشور توجه کرده و یک خودتحریمی دیگری را به تحریمهای ظالمانه امریکا علیه نظام اسلامی و مردم تحمیل نکنند.

این روزهای سینمای کودک و نوجوان در شرایط کرونا
پوران درخشنده
نویسنده و فیلمساز
سینمای کودک و نوجوان، در شرایط پاندمی کرونا بیش از سینمای بزرگسال آسیب دید. هم در ساخت تولیدات جدید برای کودک و نوجوان هم در اکران فیلم در سینما و شرایط امروز کرونا. از آنجایی که در این بخش تولیدی نداشتیم بنابراین اکران فیلم کودک هم در بدترین شرایط به سر میبرد. اگر فیلم کودکی هم تولید شود متضرر میشود. متأسفانه سینمای کودک همیشه بسیار مهجور بوده و حال در این شرایط بسیار فراموش شده است. با توجه به نقشی که سینمای کودک دارد، باید بگویم که متأسفانه قبل از کرونا هم وضعیت سینمای کودک چندان خوب نبود. سینمای کودک نیازمند یک خون تازه است تا در رگهایش جاری و ساری شود. نیازمند یک نگاه نو است. کودکان، آینده ما هستند. آنها سرمایههای این مرز و بوم هستند، باید برای این گروه سنی تلاش کرد. چرا که نتیجه این تلاش به نفع آینده کشور است. وقتی به این موضوع فکر کنیم متوجه میشویم که همه چیز را نباید با دیدگاه اقتصادی سنجید.
بههمین دلیل است که در این جا نقش دولت پررنگتر است و باید در این زمینه تلاش کند و از نظر کارشناسان و فیلمسازان حوزه کودک و نوجوان استفاده کند و سایر نهادهای مسئول در این رابطه را به کار گیرد تا یک نقشه راه درست در جهت فیلمسازی حوزه کودک و نوجوان شکل بگیرد. بیتردید در این راه نقش صداوسیما و نیز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم بسیار پررنگ است، این نهادها باید کمک کنند تا فیلمهای پرباری برای کودک و نوجوان ساخته و نیز به وجه مناسبی اکران شود. مثلاً دولت میتواند جایگاهی مثل شبکه نمایش خانگی برای این ژانر از سینما در نظر بگیرد تا در شرایطی مثل کرونا کودکان و نوجوانان هم بتوانند فیلمهای گروه سنی خود را ببینند؛ آن هم فیلمهایی با محتوای آموزشی درست تا در پرورش فکری و روحی آنها تأثیر مناسب بگذارد. از طرفی باید طرحهای فیلمسازان حوزه کودک و نوجوان نیز برای ساخت فیلم پذیرفته و حمایت شوند. امیدوارم بیماری کرونا بزودی رخت بربندد و دوباره سینماها باز شوند و این فرصت به سینمای کودک داده شود تا فیلمهایشان اکران شود. سینمای کودک بسیار محروم است. ما سینماگران خوبی چه در نسل جدید و چه در نسل میانی داریم که میتوانیم از استعداد آنها بخوبی استفاده کنیم تا سینمای کودک هم رونق بگیرد و این مستلزم این است که شرایط را برایشان مهیا کنیم.
نویسنده و فیلمساز
سینمای کودک و نوجوان، در شرایط پاندمی کرونا بیش از سینمای بزرگسال آسیب دید. هم در ساخت تولیدات جدید برای کودک و نوجوان هم در اکران فیلم در سینما و شرایط امروز کرونا. از آنجایی که در این بخش تولیدی نداشتیم بنابراین اکران فیلم کودک هم در بدترین شرایط به سر میبرد. اگر فیلم کودکی هم تولید شود متضرر میشود. متأسفانه سینمای کودک همیشه بسیار مهجور بوده و حال در این شرایط بسیار فراموش شده است. با توجه به نقشی که سینمای کودک دارد، باید بگویم که متأسفانه قبل از کرونا هم وضعیت سینمای کودک چندان خوب نبود. سینمای کودک نیازمند یک خون تازه است تا در رگهایش جاری و ساری شود. نیازمند یک نگاه نو است. کودکان، آینده ما هستند. آنها سرمایههای این مرز و بوم هستند، باید برای این گروه سنی تلاش کرد. چرا که نتیجه این تلاش به نفع آینده کشور است. وقتی به این موضوع فکر کنیم متوجه میشویم که همه چیز را نباید با دیدگاه اقتصادی سنجید.
بههمین دلیل است که در این جا نقش دولت پررنگتر است و باید در این زمینه تلاش کند و از نظر کارشناسان و فیلمسازان حوزه کودک و نوجوان استفاده کند و سایر نهادهای مسئول در این رابطه را به کار گیرد تا یک نقشه راه درست در جهت فیلمسازی حوزه کودک و نوجوان شکل بگیرد. بیتردید در این راه نقش صداوسیما و نیز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم بسیار پررنگ است، این نهادها باید کمک کنند تا فیلمهای پرباری برای کودک و نوجوان ساخته و نیز به وجه مناسبی اکران شود. مثلاً دولت میتواند جایگاهی مثل شبکه نمایش خانگی برای این ژانر از سینما در نظر بگیرد تا در شرایطی مثل کرونا کودکان و نوجوانان هم بتوانند فیلمهای گروه سنی خود را ببینند؛ آن هم فیلمهایی با محتوای آموزشی درست تا در پرورش فکری و روحی آنها تأثیر مناسب بگذارد. از طرفی باید طرحهای فیلمسازان حوزه کودک و نوجوان نیز برای ساخت فیلم پذیرفته و حمایت شوند. امیدوارم بیماری کرونا بزودی رخت بربندد و دوباره سینماها باز شوند و این فرصت به سینمای کودک داده شود تا فیلمهایشان اکران شود. سینمای کودک بسیار محروم است. ما سینماگران خوبی چه در نسل جدید و چه در نسل میانی داریم که میتوانیم از استعداد آنها بخوبی استفاده کنیم تا سینمای کودک هم رونق بگیرد و این مستلزم این است که شرایط را برایشان مهیا کنیم.

در قرضالحسنه کارنامه روشنی داریم
مرتضی اکبری
مدرس دانشگاه و مدیرعامل بانک مهر ایران
قرضالحسنه در کشور ما نهادی دیرپاست. عقد مبارک قرضالحسنه ریشه در دین و فرهنگ ما دارد. با این همه، قرضالحسنه بهطور ساختارمندتر از دهه 1340 شمسی مورد توجه بخشی از جامعه و بویژه بازاریان بوده است و برخی از صندوقهای تشکیل شده در آن زمان، فعالیت خود را تاکنون ادامه دادهاند. پس از انقلاب اسلامی، با عنایت به رویکردی که جامعه در مبارزه با فقر و محرومیتزدایی در پیش گرفت، بیش از پیش به این عقد توجه شد؛ بهویژه اینکه در آیات و روایات مختلف تأکیدات زیادی روی این موضوع شده است.
هر چند قرضالحسنه سابقهای طولانی دارد، اما امروزه بیش از هر زمان دیگر فعالیت مبتنی بر این عقد گسترش یافته و افراد بیشتری از تسهیلات قرضالحسنه بهرهمند میشوند. علت را نیز باید در منسجمتر شدن فعالیتهای مبتنی بر عقد قرضالحسنه از سوی شبکه بانکی جستوجو کرد. در کنار هزاران صندوق قرضالحسنه که بهصورت سنتی در کشور فعالیت کرده و از کار مردم گره باز میکنند، بانکهای مختلف نیز نسبت به پرداخت تسهیلات قرضالحسنه اقدام میکنند که شناخته شدهترین نمونه این تسهیلات، تسهیلات قرضالحسنه ازدواج است. بر اینها فعالیت متمرکز دو بانک تخصصی قرضالحسنه را نیز بیفزایید.
اگر در گذشته فرد مراودات مالی خود را از طریق بانکها پیش میبرد و تأمین مالی بهصورت قرضالحسنه را از طریق صندوقها و با سازوکارهای سنتی انجام میداد، امروزه بهپشتوانه توجه بیشتر شبکه بانکی به عقد قرضالحسنه، میتواند هر دو خدمت را بهصورت یکپارچه و از بانکهای کشور دریافت کند. افزایش چشمگیر تعداد تسهیلات پرداختی در حوزه قرضالحسنه، نشان میدهد بانکها فعالیت خود را در این بخش گسترش دادهاند. بیشتر شدن تعداد دریافت تسهیلات قرضالحسنه از این حیث اهمیت دارد که اقتصاد کشور در سالهای اخیر با چالشهایی از جمله تحریمهای ظالمانه، همهگیری بیماری کرونا، تورم، رکود و... روبهرو بوده و این مسأله فشار را بر دهکهای پایین درآمدی، صاحبان کسب و کارهای خرد و افراد فاقد درآمد ثابت افزایش داده است. در نتیجه چنین افرادی بیش از پیش به دریافت تسهیلات قرضالحسنه نیاز دارند و پاسخگویی مناسب به نیاز این قشر برای تأمین مالی بدون پرداخت سود حائز اهمیت است.
نسبت مبلغ تسهیلات قرضالحسنه به کل تسهیلات پرداخت شده از سوی شبکه بانکی که در برخی از سالها با کاهش روبهرو شده بود، در سه سال گذشته افزایش یافته و این خود گواهی است بر این مدعا که عملکرد شبکه بانکی در حوزه قرضالحسنه در سالهای اخیر بهبود یافته است. همچنین تسهیلات قرضالحسنه پرداخت شده از سوی بانکها نسبت به منابع قرضالحسنه در طول سالهای اخیر درصد قابل قبولی بوده که نشان میدهد منابع قرضالحسنه بهدرستی و در سرفصلهای مربوطه هزینه شده است.
این توفیقات در حالی به دست آمده که گسترش استفاده از قرضالحسنه و افزایش دربرگیری آن با چالشهایی نیز روبهروست. یکی از مسائل سقف وام قرضالحسنه است. هر چند بانک مرکزی در گامی رو به جلو سقف وام قرضالحسنه را از 200 میلیون ریال به 300 میلیون ریال افزایش داده، اما با عنایت به نرخ تورم در سالهای گذشته و از دست رفتن بخشی از ارزش پول ملی، نیاز است تا سقف وام قرضالحسنه دستکم برای مصارفی همچون اشتغالزایی تا یک میلیارد ریال افزایش یابد. این افزایش باعث میشود بیش از پیش امکان استفاده از تسهیلات قرضالحسنه برای راهاندازی کسبوکارهای خرد فراهم شود.
چالش دیگر که البته صرفاً معطوف به قرضالحسنه نیست و تمام تسهیلات بانکی را در برمیگیرد، فرآیندهای بوروکراتیک بانکی، سازوکار پرداخت تسهیلات و همچنین نوع و نحوه دریافت ضمانت است. البته بانکهای قرضالحسنه در حوزه خدمات غیرحضوری بانکی گامهای بلندی برداشتهاند و تا حد زیادی از فرایندهای سنتی بانکی کاستهاند. اقدامات این بانکها که در حوزه بانکداری خرد فعالیت میکنند و با تعداد زیادی از مشتریان سروکار دارند باعث شده خدماتی همچون افتتاح حساب و درخواست دریافت تسهیلات اکنون بهصورت غیرحضوری ارائه شود. با این همه مشکلات مربوط به تضامین تسهیلات کمابیش به قوت خود باقیست.
مشتریان بدحساب بانکی آنقدر زیاد نیستند که سختگیریهای کنونی برای پرداخت تسهیلات نیاز باشد، اما بانکها بنا بر دستورالعملهای موجود نهاد ناظر و همچنین وجود نداشتن راهکارهای جایگزین ناگزیر از دریافت تضامینی هستند که گاهی تأمین آن برای برخی از مردم دشوار میشود. راهحل در بهبود رویههای اعتبارسنجی و پرداخت تسهیلات مبتنی بر اعتبار هر فرد است. جایگزین شدن اعتبار افراد به جای دریافت تضامین، نیازمند گسترش زیرساختهای حوزه اعتبارسنجی و اتصال سامانههای مختلف اعم از شبکه بانکی، سازمانهای خدماتی و... برای تبادل اطلاعات است. گامهایی در این مسیر برداشته شده و اکنون برخی از بانکها تسهیلاتی را بر این اساس پرداخت میکنند. با این همه تثبیت و گسترش این روش نیازمند بهبود زیرساختها، تغییر در مقرراتگذاری، تغییر فرهنگ تسهیلاتدهی و دریافت تسهیلات در بانکها و مشتریان آنهاست. با آسانتر شدن فرآیند کلی دریافت تسهیلات در کشور، میتوان امید داشت دریافت تسهیلات قرضالحسنه نیز بهطور خاص افزایش یابد و جامعه هدف این تسهیلات بتوانند بیشتر از گذشته از این عقد مبارک بهرهمند شوند.
مدرس دانشگاه و مدیرعامل بانک مهر ایران
قرضالحسنه در کشور ما نهادی دیرپاست. عقد مبارک قرضالحسنه ریشه در دین و فرهنگ ما دارد. با این همه، قرضالحسنه بهطور ساختارمندتر از دهه 1340 شمسی مورد توجه بخشی از جامعه و بویژه بازاریان بوده است و برخی از صندوقهای تشکیل شده در آن زمان، فعالیت خود را تاکنون ادامه دادهاند. پس از انقلاب اسلامی، با عنایت به رویکردی که جامعه در مبارزه با فقر و محرومیتزدایی در پیش گرفت، بیش از پیش به این عقد توجه شد؛ بهویژه اینکه در آیات و روایات مختلف تأکیدات زیادی روی این موضوع شده است.
هر چند قرضالحسنه سابقهای طولانی دارد، اما امروزه بیش از هر زمان دیگر فعالیت مبتنی بر این عقد گسترش یافته و افراد بیشتری از تسهیلات قرضالحسنه بهرهمند میشوند. علت را نیز باید در منسجمتر شدن فعالیتهای مبتنی بر عقد قرضالحسنه از سوی شبکه بانکی جستوجو کرد. در کنار هزاران صندوق قرضالحسنه که بهصورت سنتی در کشور فعالیت کرده و از کار مردم گره باز میکنند، بانکهای مختلف نیز نسبت به پرداخت تسهیلات قرضالحسنه اقدام میکنند که شناخته شدهترین نمونه این تسهیلات، تسهیلات قرضالحسنه ازدواج است. بر اینها فعالیت متمرکز دو بانک تخصصی قرضالحسنه را نیز بیفزایید.
اگر در گذشته فرد مراودات مالی خود را از طریق بانکها پیش میبرد و تأمین مالی بهصورت قرضالحسنه را از طریق صندوقها و با سازوکارهای سنتی انجام میداد، امروزه بهپشتوانه توجه بیشتر شبکه بانکی به عقد قرضالحسنه، میتواند هر دو خدمت را بهصورت یکپارچه و از بانکهای کشور دریافت کند. افزایش چشمگیر تعداد تسهیلات پرداختی در حوزه قرضالحسنه، نشان میدهد بانکها فعالیت خود را در این بخش گسترش دادهاند. بیشتر شدن تعداد دریافت تسهیلات قرضالحسنه از این حیث اهمیت دارد که اقتصاد کشور در سالهای اخیر با چالشهایی از جمله تحریمهای ظالمانه، همهگیری بیماری کرونا، تورم، رکود و... روبهرو بوده و این مسأله فشار را بر دهکهای پایین درآمدی، صاحبان کسب و کارهای خرد و افراد فاقد درآمد ثابت افزایش داده است. در نتیجه چنین افرادی بیش از پیش به دریافت تسهیلات قرضالحسنه نیاز دارند و پاسخگویی مناسب به نیاز این قشر برای تأمین مالی بدون پرداخت سود حائز اهمیت است.
نسبت مبلغ تسهیلات قرضالحسنه به کل تسهیلات پرداخت شده از سوی شبکه بانکی که در برخی از سالها با کاهش روبهرو شده بود، در سه سال گذشته افزایش یافته و این خود گواهی است بر این مدعا که عملکرد شبکه بانکی در حوزه قرضالحسنه در سالهای اخیر بهبود یافته است. همچنین تسهیلات قرضالحسنه پرداخت شده از سوی بانکها نسبت به منابع قرضالحسنه در طول سالهای اخیر درصد قابل قبولی بوده که نشان میدهد منابع قرضالحسنه بهدرستی و در سرفصلهای مربوطه هزینه شده است.
این توفیقات در حالی به دست آمده که گسترش استفاده از قرضالحسنه و افزایش دربرگیری آن با چالشهایی نیز روبهروست. یکی از مسائل سقف وام قرضالحسنه است. هر چند بانک مرکزی در گامی رو به جلو سقف وام قرضالحسنه را از 200 میلیون ریال به 300 میلیون ریال افزایش داده، اما با عنایت به نرخ تورم در سالهای گذشته و از دست رفتن بخشی از ارزش پول ملی، نیاز است تا سقف وام قرضالحسنه دستکم برای مصارفی همچون اشتغالزایی تا یک میلیارد ریال افزایش یابد. این افزایش باعث میشود بیش از پیش امکان استفاده از تسهیلات قرضالحسنه برای راهاندازی کسبوکارهای خرد فراهم شود.
چالش دیگر که البته صرفاً معطوف به قرضالحسنه نیست و تمام تسهیلات بانکی را در برمیگیرد، فرآیندهای بوروکراتیک بانکی، سازوکار پرداخت تسهیلات و همچنین نوع و نحوه دریافت ضمانت است. البته بانکهای قرضالحسنه در حوزه خدمات غیرحضوری بانکی گامهای بلندی برداشتهاند و تا حد زیادی از فرایندهای سنتی بانکی کاستهاند. اقدامات این بانکها که در حوزه بانکداری خرد فعالیت میکنند و با تعداد زیادی از مشتریان سروکار دارند باعث شده خدماتی همچون افتتاح حساب و درخواست دریافت تسهیلات اکنون بهصورت غیرحضوری ارائه شود. با این همه مشکلات مربوط به تضامین تسهیلات کمابیش به قوت خود باقیست.
مشتریان بدحساب بانکی آنقدر زیاد نیستند که سختگیریهای کنونی برای پرداخت تسهیلات نیاز باشد، اما بانکها بنا بر دستورالعملهای موجود نهاد ناظر و همچنین وجود نداشتن راهکارهای جایگزین ناگزیر از دریافت تضامینی هستند که گاهی تأمین آن برای برخی از مردم دشوار میشود. راهحل در بهبود رویههای اعتبارسنجی و پرداخت تسهیلات مبتنی بر اعتبار هر فرد است. جایگزین شدن اعتبار افراد به جای دریافت تضامین، نیازمند گسترش زیرساختهای حوزه اعتبارسنجی و اتصال سامانههای مختلف اعم از شبکه بانکی، سازمانهای خدماتی و... برای تبادل اطلاعات است. گامهایی در این مسیر برداشته شده و اکنون برخی از بانکها تسهیلاتی را بر این اساس پرداخت میکنند. با این همه تثبیت و گسترش این روش نیازمند بهبود زیرساختها، تغییر در مقرراتگذاری، تغییر فرهنگ تسهیلاتدهی و دریافت تسهیلات در بانکها و مشتریان آنهاست. با آسانتر شدن فرآیند کلی دریافت تسهیلات در کشور، میتوان امید داشت دریافت تسهیلات قرضالحسنه نیز بهطور خاص افزایش یابد و جامعه هدف این تسهیلات بتوانند بیشتر از گذشته از این عقد مبارک بهرهمند شوند.

سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
حقوق بازنشستگان/ عباس شمسینژاد از ارومیه: در روزنامه درج شده که مبلغ 3 تا 6 میلیون تومان هزینه نگهداری یک سالمند است. چند روز قبل تعدادی از نمایندگان مجلس اظهار داشتند که اضافه حقوق بازنشستگان کشور زیاد است. بنده بازنشسته هستم و 2 فرزند بیکار دارم و حدود 5 میلیون تومان حقوق میگیرم. با این حقوق چطور میتوانم از عهده مخارج زندگی بربیایم.
چرا خبری از واکسن کرونا نیست؟/ حسن پیکاندوز: مهمترین قضیه برای مردم ما واکسن است. الان روزی حدود 100 نفر به بالا دارند بر اثر کرونا فوت میشوند. از دولت محترم خواهش میکنم هر چه سریعتر این موضوع حل شود.
کمبود جای پارک/ یک شهروند: اهالی منطقه آرارات از کمبود جای پارک گلایه دارند. در سالهای اخیر چندین مجوز تغییر کاربری اداری به مسکونی باعث افزایش شمار خودروها و کمبود شدید جای پارک شده است. از مسئولان محترم تقاضا داریم به فکر ساخت پارکینگ طبقاتی دراین منطقه باشند.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
حقوق بازنشستگان/ عباس شمسینژاد از ارومیه: در روزنامه درج شده که مبلغ 3 تا 6 میلیون تومان هزینه نگهداری یک سالمند است. چند روز قبل تعدادی از نمایندگان مجلس اظهار داشتند که اضافه حقوق بازنشستگان کشور زیاد است. بنده بازنشسته هستم و 2 فرزند بیکار دارم و حدود 5 میلیون تومان حقوق میگیرم. با این حقوق چطور میتوانم از عهده مخارج زندگی بربیایم.
چرا خبری از واکسن کرونا نیست؟/ حسن پیکاندوز: مهمترین قضیه برای مردم ما واکسن است. الان روزی حدود 100 نفر به بالا دارند بر اثر کرونا فوت میشوند. از دولت محترم خواهش میکنم هر چه سریعتر این موضوع حل شود.
کمبود جای پارک/ یک شهروند: اهالی منطقه آرارات از کمبود جای پارک گلایه دارند. در سالهای اخیر چندین مجوز تغییر کاربری اداری به مسکونی باعث افزایش شمار خودروها و کمبود شدید جای پارک شده است. از مسئولان محترم تقاضا داریم به فکر ساخت پارکینگ طبقاتی دراین منطقه باشند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
حفظ و احیای برجام نیازمند اقدام عملی اروپا و امریکا و لغو تحریم ها است
-
هتتریک فرهاد
-
برداشتن تحریم حق مردم است
-
همه به خوزستان کمک کنیم
-
کرونا، مانعی برای گفتن و شنیدن
-
محکومیت ۳۷ میلیون دلاری امریکا در دیوان لاهه
-
قیلوقال سیاسی خاموشی اقتصادی
-
ما درخت ها را با قلبمان می کاریم
-
«کرونا» اعتماد مردم را به شبکه های اجتماعی کاهش داد
-
16 صفحه «ایران جمعه» ضمیمه امروز
-
چرخه حیات تئاتر بر بستر آنلاین
-
تصویری تازه از موسیقی نوی ایران امروز
-
تعامل اقتصادی با جهان مصلحت است یا نیست؟
-
این روزهای سینمای کودک و نوجوان در شرایط کرونا
-
در قرضالحسنه کارنامه روشنی داریم
-
سلام ایران

اخبارایران آنلاین